اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سوره‌ی نوح

سوره‌ی نوح

معرفی سوره: سوره‌ی «نوح» مکی است و بعد از سوره‌ی «نحل» نازل شده و مشتمل بر 28 آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: داستان قوم نوح و هلاکت آن‌ها نمونه‌ای بارز از این آیه در سوره‌ی معارج است که ﴿إِنَّا لَقَٰدِرُونَ ٤٠ عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ خَیۡرٗا مِّنۡهُمۡ [المعارج: 40-41]. یعنی «ما قادریم بهتر از آن‌ها را جایگزین آن‌ها کنیم». همچنین به صورت متوالی این سه سوره‌ی أخیر (حاقه، معارج و نوح) در مورد مکذّبین و عذاب دنیوی و أخروی آن‌ها و بیان نمونه‌هایی از شیوه‌ی تکذیب و إنکار آنان بحث می‌کند و علاوه بر آن، در این سوره برای تسلای خاطر پیامبر ص، زندگی نوح ÷ و اسلوب دعوت‌شان و چگونگی موضع‌گیری عنادآمیز قومش و سرانجام شوم آنان به ترسیم درآمده است.

محور سوره: درس‌های دعوی از قصه‌ی نوح و بیان شیوه‌ی برخورد با مکذّبین.

سوره دارای سه مبحث است:

مبحث اول: ایمان: توبه‌ی اعتقادی

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرۡ قَوۡمَکَ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١ قَالَ یَٰقَوۡمِ إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌ ٢ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ ٣ یَغۡفِرۡ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرۡکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ إِذَا جَآءَ لَا یُؤَخَّرُۚ لَوۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٤ [نوح: 1-4].

 

 

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«به‌راستی که ما نوح را به‌سوی قومش فرستادیم که قومت را هشدار بده قبل از آن‌که عذابی دردناک بر آن‌ها فرود آید (1) گفت: ای قوم من، همانا من برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم (2) که خداوند را پرستش کنید و از او پروا بدارید و مرا فرمان برید (3) (تا خداوند) پاره‌ای از گناهانتان را برای شما ببخشاید و (سرآمد) شما را تا مدتی معین به تأخیر اندازد، همانا زمان معین خداوند هرگاه فرا رسد به تأخیر انداخته نشود، اگر شما بدانید (4)».

توضیحات:

﴿نُوح: شیخ الأنبیاء نوح ÷، ششمین نسل از فرزندان آدم (از نوادگان شیث بن آدم)، اولین پیامبر مرسَل با طولانی‌ترین زمان حیات دعَوی، یعنی 950 سال، اولین پیامبر اولوالعزم، ساکن و مبعوث در سرزمین عراق. ﴿عَذَابٌ أَلِیمٞ: عذاب توفان در دنیا و آتش سوزان در جهنم. ﴿نَذِیرٞ مُّبِینٌ: ترساننده‌ای آشکار که دعوتش با دلیل و برهان قاطع همراه است. ﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ: عبادت خداوند سبب ایجاد ترس و پرهیزکاری می‌شود، از این رو در پرتو آن، سخن حق را از هر شخصی می‌توان شنید و پذیرفت. در حقیقت عبادت به انسان شناخت حقیقی از خداوند می‌بخشد و همین سبب ایجاد ترس از خدا می‌گردد و نهایتاً انسان را به فرمانبرداری و تسلیم در برابر تمامی فرامین او وا می‌دارد. ﴿یَغۡفِرۡ لَکُم: ایمان سبب آمرزش تمامی گناهانی می‌شود که شخص در حال کفر و شرک مرتکب شده است؛ یعنی ایمان، توبه‌ای اعتقادی است اما گناهانی که شخص بعد از ایمانش مرتکب می‌شود برای آمرزش نیاز به توبه‌ی مجدد دارد. واژه‌ی ﴿مِّن ذُنُوبِکُمۡ اشاره به گناهان قبل از ایمان دارد و «مِن» تبعیضیه است و برخی مفسرین آن را زائده دانسته‌اند، یعنی ﴿یَغۡفِرۡ لَکُم ذُنُوبِکُمۡ. ﴿یُؤَخِّرۡکُمۡ: اجل انسان هیچ‌گاه به تأخیر نمی‌افتد (ادامه‌ی آیات) اما مراد از تأخیر أجل در این آیه ممکن است به دو صورت باشد: 1- هلاک نشدن به وسیله‌ی عذاب و تأخیر مرگ تا زمان معین خود (یعنی هلاکت دنیوی از آن‌ها برداشته می‌شود) 2- ایجاد برکت در عمر، یعنی به سبب ایمان، زندگی انسان ارزش معنوی و حقیقی پیدا می‌کند.

 

مفهوم کلی آیات:

سنت خداوند در هر قومی بر این منوال بوده که قبل از حکم بر هلاکت آن‌ها به سبب ظلم و کفرشان، پیامبری از جنس و زبان خودشان بر آنان نازل شده است تا به آنان هشدار دهد و حجت را برای‌شان تمام نماید. محور دعوت نوح بر اساس مبادی سه‌گانه، یعنی عبادت خدا، تقوا و اطاعت از رسول بود، زیرا عقل سلیم حکم می‌کند که خداپرستی نیازی به إقامه‌ی دلایل و براهین ندارد و هر چه پیامبر می‌گوید در حقیقت تذکر و یادآوری و خط مشی برای عبادت است اما طبیعت مادی انسان، غالب اوقات بر عقل او سبقت می‌گیرد، لذا در آن زمان لازم است این نفس سرکش با وعده‌های شیرین نعمت سرگرم شود تا شاید بدین وسیله آرام و قرارا گیرد و عظمت و رحمت خداوند را بهتر درک کند و سپس‌گزاری نماید، بنابراین در ادامه‌ی آیات سوره، نوح در دعوت خویش از شیوه‌ی وعده دادن به نعمت و بیان عظمت خداوند بسیار بهره می‌برد.

مبحث دوم: تدوام و تنوع دعوت

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوۡتُ قَوۡمِی لَیۡلٗا وَنَهَارٗا ٥ فَلَمۡ یَزِدۡهُمۡ دُعَآءِیٓ إِلَّا فِرَارٗا ٦ وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِیَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَکۡبَرُواْ ٱسۡتِکۡبَارٗا ٧ ثُمَّ إِنِّی دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا ٨ ثُمَّ إِنِّیٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا ٩ فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارٗا ١٠ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَیُمۡدِدۡکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ جَنَّٰتٖ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢ مَّا لَکُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا ١٣ وَقَدۡ خَلَقَکُمۡ أَطۡوَارًا ١٤ أَلَمۡ تَرَوۡاْ کَیۡفَ خَلَقَ ٱللَّهُ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗا ١٥ وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِیهِنَّ نُورٗا وَجَعَلَ ٱلشَّمۡسَ سِرَاجٗا ١٦ وَٱللَّهُ أَنۢبَتَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا ١٧ ثُمَّ یُعِیدُکُمۡ فِیهَا وَیُخۡرِجُکُمۡ إِخۡرَاجٗا ١٨ وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ بِسَاطٗا ١٩ لِّتَسۡلُکُواْ مِنۡهَا سُبُلٗا فِجَاجٗا ٢٠ [نوح: 5-20].

ترجمه

«(نوح) گفت: پروردگارا، به راستی که من قوم خود را شب و روز دعوت دادم (5) پس دعوت من جز فرار چیزی به آن‌ها نیفزود (6) و من هر بار دعوت‌شان دادم تا (ایمان بیاورند و) تو آن‌ها را بیامرزی انگشتان‌شان را در گوش‌هایشان نهادن و جامه‌هاشان بر خود پیچیدند و (بر کفر خویش) پافشاری کردند و سخت تکبر ورزیدند (7) آن‌گاه من آشکارا آن‌ها را دعوت دادم (8) سپس (دعوت را) برای‌شان علنی ساختم و بسیار پنهانی با آن‌ها در میان گذاشتم (9) پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بس آمرزنده است (10) تا آسمان را پیاپی بر شما فرو ریزد (11) و شما را با (بخشیدن) مال‌ها و فرزندان یاری رساند، و بوستان‌هایی برایتان قرار دهد، و برای شما جویبارهایی پدید آوَرَد (12) شما را چه شده است که برای خداوند، بزرگی را باور ندارید! (13) در حالی که شما را مرحله به مرحله آفرید (14) آیا ندیدید که چگونه خداوند هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید! (15) و ماه را در میان آن‌ها پرتواف‌شان قرار داد و خورشید را (چراغی) درخشنده ساخت. (16) و خداوند شما را به شگفتی از زمین رویایند (17) آن‌گاه شما را به آن باز می‌گرداند و حیرت‌آور بیرونتان می‌آورّد. (18) و خداوند زمین را برای شما گسترده ساخت (19) تا راه‌های وسیعی از آن را در پیش گیرید (20)».

توضیحات:

﴿لَیۡلٗا وَنَهَارٗا: اشاره به دعوت شبانه‌روزی نوح دارد که اولین درس دَعَوی سوره است. ﴿إِلَّا فِرَارٗا: واکنش بسیاری از مردم نسبت به دعوت است که به‌ جای إقبال و سعی در پذیرش، پیوسته از دعوت گریزانند اما این واکنش نامناسب نباید سبب دلسردی داعی شود و این دومین درس دعوی سوره است. ﴿جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ: مراد قسمتی از انگشت است که جهت جلوگیری از شنیدن در گوش فرو می‌بردند. ﴿ٱسۡتَغۡشَوۡاْ: جامه‌شان را بر خود پوشاندند، به‌گونه‌ای که نوح را نبینند و سخن او را نشنوند و این رفتار آن‌ها، سومین درس دعوی سوره است، بدین معنا که همیشه داعی، باید انتظار هرگونه مخالفتی را داشته باشد و در این میان هیچ واکنشی را از آنان عجیب و غیر منتظره نداند. ﴿أَصَرُّواْ: اصرار ورزیدند و بر کفر خود ثابت قدم ماندند. ﴿ٱسۡتَکۡبَرُواْ: خود را بزرگ پنداشتند و به گردنکشی پرداختند. ﴿ٱسۡتِکۡبَارٗا: مفعول مطلق است، یعنی استکبار شدید و گردنکشی در برابر همه کس و همه چیز؛ در این جا مراد این است که هم خودشان از قبول دعوت سرباز زدند و هم دیگران را از قبول دعوت باز داشتند و این چهارمین درس دعوی سوره است، زیرا با نپذیرفتن دعوت، خود را از قبول حقیقت بی‌نیاز دانسته و به واسطه‌ی تکبر و جهالت، خویشتن را از دیگران آگاه‌تر و داناتر می‌دانستند. ﴿جِهَارٗا: به صورت جهری و آشکارا. ﴿أَعۡلَنتُ لَهُمۡ: دعوت را برای آن‌ها علنی ساختم. ﴿أَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ: به صورت بسیار سری آن‌ها را دعوت دادم؛ این آیه پنجمین نکته‌ی دعوی سوره است و آن این که تبلیغ و دعوت باید به گونه‌ها و شیوه‌های متنوع باشد و همان‌گونه که تأثیرپذیری در جمع نسبت به افرادی بیش‌تر است در مقابل اشخاصی نیز دعوت سرّی و خصوصی برای آن‌ها بسیار مفیدتر و مؤثرتر واقع می‌شود.

نکته: مراحل و شیوه‌های مختلف دعوت را طبق این آیات به سه مرحله می‌توان تقسیم کرد: 1- دعوت جهری و عمومی در محافل گوناگون با صدای بلند، که نوح پیامبری خود را در آن محافل اعلان نمود 2- دعوت علنی که گروه گروه و افراد مختلف را علنا به قبول دعوت فرا می‌خواند 3- دعوت سرّی که مخفیانه صورت می‌گیرد تا هم دعوت‌گر بتواند بهتر حقایق را مطرح کند و هم دعوت شونده از قبول دعوت ترسی نداشته باشد.

﴿ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ: از کفرتان برگردید و از پروردگارتان طلب بخشش کنید ﴿یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ: آسمان را بر شما می‌باراند، یعنی باران بر شما می‌بارد و این ششمین درس دعوی است، بدین مضمون که گناه زیاد، روزی را بر انسان تنگ می‌کند و در مقابل، استغفار و برگشت از گناه سبب فراخی رزق و إعاده‌ی رحمت خداوند می‌شود، پس در هنگام قحط‌سالی و کم‌بارانی باید مردم را به استغفار فرا خواند، همان‌گونه که رسول الله ص نیز ما را به این عمل سفارش فرموده است. ﴿مِّدۡرَارٗا (درّ): بسیار ریزان و مداوم. ﴿یُمۡدِدۡکُم (مدد): مال و فرزند زیادی به شما می‌بخشد و بدین سان شما را یاری می‌کند. ﴿جَنَّٰتٖ ج جَنَّة: بساتین و باغ‌ها. ﴿أَنۡهَٰرٗا ج نَهر: جویبار و نهر. از مجموع این دو آیه علاوه بر عنایت خاص خداوند نسبت به مؤمنین، هفتمین درس دعوی سوره برداشت می‌شود، و آن این که از ابزار بسیار مؤثر در امر دعوت، ترغیب و تشویق و وعده‌های شیرین به نعمت‌های خداوند أعم از دنیوی و أخروی است. ﴿مَّا لَکُمۡ: شما را چه شده است؟ ﴿لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ: به خداوند امید و باور ندارید. ﴿وَقَارٗا: سنگینی، هیبت و قدرت، یعنی چرا عظمت خداوند را درک نمی‌کنید و از او نمی‌ترسید. ﴿أَطۡوَارًا ج طَور: مراحل مختلف خلقت مثل نطفة، علقة، مضغة و...﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ؟ آیا ملاحظه نمی‌کنید و نمی‌بینید؟ ﴿طِبَاقٗا: طبقه طبقه و تو در تو که هر کدام بر بالای دیگری واقع است. ﴿نُورٗا: روشنایی که زمین از شعاع آن بهره می‌برد اما در ذات خود ایجاد نور نمی‌کند. ﴿سِرَاجٗا: چراغی که نور تولید می‌کند و همه چیز از پرتو نورش به اندازه‌ی نیاز بهره می‌برد. ﴿أَنۢبَتَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا: شما را همچون گیاه از زمین رویانید، منظور سه چیز می‌تواند باشد: الف) اشاره به اصل خلقت آدم که خاک است همان‌گونه که بستر رویش گیاهان نیز خاک است. ب) منبع تغذیه‌ی انسان که مستقیم یا غیر مستقیم از خاک است و در واقع ما پرورده‌ی خاک هستیم. ج) اگر «نباتاً» را در این آیه مفعولٌ به بدانیم ترجمه آیه چنین می‌شود: خداوند گیاهان را از زمین برای شما رویانید. ﴿یُعِیدُکُمۡ فِیهَا: به زمین برگردانده می‌شوید (بعد از مرگ به قبر). ﴿یُخۡرِجُکُمۡ إِخۡرَاجٗا: بسیار عجیب و شگفت‌آور شما را از زمین بیرون می‌آورد (رستاخیز و برانگیخته شدن از قبر). ﴿بِسَاطٗا: همچون فرشی برای شما گسترانید تا شما به راحتی بر آن آرام گیرید و زندگی کنید.

نکته: از این آیه استنباط کرده‌اند که زمین کُروی نیست حال آن که این برداشت نمی‌تواند درست باشد، زیرا گستردگی زمین نسبی است و هر چقدر محیط یک کُره بزرگ‌تر باشد به همان اندازه إنحنای آن کم‌تر احساس می‌شود تا جایی که تصور می‌شود اصلاً إنحنایی وجود ندارد. ﴿لِّتَسۡلُکُوا (سلک): تا این که بپیمایید. ﴿سُبُل ج سبیل: راه‌ها. ﴿فِجَاجٗا ج فَج: راه گشاده و وسیع، یعنی زمین را به گونه‌ای قرار داده که گشت و گذار در آن بسیار آسان است. از مجموع این آیات این مطلب مهم برداشت می‌شود که یکی از راه‌های پذیرش دعوت، بیان عظمت خداوند و به طور کلی خداشناسی است، زیرا اگر انسان خداوند را واقعاً آن گونه که هست بشناسد دیگر هیچ گاه نافرمانی او نمی‌کند و بدین خاطر خداوند در آیات زیادی از قرآن به معرفی خود پرداخته است و این هشتمین درسی است که از این سوره برداشت می‌شود.

مفهوم کلی آیات:

مبنای دعوت نوح بر پایه‌ی تداوم و تنوع بود. تدوام و استمرار دعوت بدین معنا که هیچ لحظه‌ای از شبانه‌روز را خالی از تأثیر نمی‌دانست، چرا که حالات روحی انسان در زمان‌های مختلف به یک شکل نیست و چه بسا لحظات آرام و آزادی در شبانه‌روز برای آدم پیش آید که به حقایق، واقع بینانه‌تر بنگرد و نسبت به آن قانع و تابع شود. تنوع در دعوت یعنی به کارگیری أسلوب‌های مختلف مثل دعوت سری، جهری و علنی که هر حالت و أسلوب می‌تواند بر گروه خاصی تأثیرگذار باشد یا أسلوب وعده و وعید، بیان عظمت و معرفت خداوند، آگاه‌سازی انسان نسبت به ضعف عمومی خویش و پیامدهای مثبت و منفی قبول یا ردّ دعوت که دعوت‌گر باید به فراخور حال مخاطبین، از تمامی این أسالیب و حالت بهره ببرد.

مبحث سوم: شکوِه‌ی نوح از مکذبین معاند

﴿قَالَ نُوحٞ رَّبِّ إِنَّهُمۡ عَصَوۡنِی وَٱتَّبَعُواْ مَن لَّمۡ یَزِدۡهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارٗا ٢١ وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا کُبَّارٗا ٢٢ وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَکُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسۡرٗا ٢٣ وَقَدۡ أَضَلُّواْ کَثِیرٗاۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا ضَلَٰلٗا ٢٤ مِّمَّا خَطِیٓـَٰٔتِهِمۡ أُغۡرِقُواْ فَأُدۡخِلُواْ نَارٗا فَلَمۡ یَجِدُواْ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَنصَارٗا ٢٥ وَقَالَ نُوحٞ رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا ٢٦ إِنَّکَ إِن تَذَرۡهُمۡ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا کَفَّارٗا ٢٧ رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا تَبَارَۢا ٢٨ [نوح: 21-28].

ترجمه:

«نوح گفت: پروردگارا، همانا این‌ها مرا نافرمانی کردند و کسی را پیروی کردند که مال و فرزندش جز زیان چیزی به او نیفزود (21) و نیرنگی بس بزرگ زدند (22) و گفتند: هرگز خدایانتان را رها نکنید، و رها نکنید وَدّ و سُواع و یغوث و یعوق و نسر را (23) و (بدین سان) بسیاری را گمراه نمودند، (خدایا!) به ستمکاران جز گمراهی میفزای (24) (پس) به کیفر گناهان‌شان غرق گشتند سپس به آتش درآورده شدند، پس برای خود در برابر خدا یارانی نیافتند (25) و نوح گفت: پروردگارا، بر روی زمین از کافران هیچ کس را برجای مگذار (26) چرا که اگر تو آنان را برجای بگذاری بندگانت را گمراه سازند و جز بدکارِ کافر نزایند (27) پروردگارا، مرا و پدر و مادرم را ببخشای و هر مؤمنی را که به خانه‌ام درآید و زنان و مردان مؤمن را (نیز ببخشای)، و ستمگران را جز نابودی میفزای! (28)».

 

 

توضیحات:

﴿وَٱتَّبَعُواْ مَن لَّمۡ یَزِدۡهُ: مراد از لفظ «مَن» ثروتمندان و رؤسایی بودند که کوچک‌ترها و ضعیفان، احترام ویژه‌ای به آنان می‌گذاشتند و گوش به فرمان آن‌ها بوده و سخنان آن‌ها را بر هر گفتاری ترجیح می‌دادند فقط به خاطر آن که مال و مقام دارند و یا این که داری پسرانی هستند که پشتیبان و قدرت‌شان محسوب می‌شوند هر چند ایشان هیچ منفعتی جز خسران دنیا و آخرت نصیب آنان نکردند. ﴿مَکَرُواْ: اشاره به حیله‌ها و ترفندهایی است که کافران برای مقابله با نوح به ‌کار می‌بردند، مثل شوراندن نادانان علیه نوح و منحرف ساختن أنظار مردم به‌سوی خودشان با استفاده از مال و ثروت. ﴿کُبَّارٗا: صیغه‌ی مبالغه از «کِبَر» به معنای در نهایت بزرگی. ﴿لَا تَذَرُنَّ: (نون تأکید ثقیله) هیچ گاه رها نکنید. ﴿ءَالِهَتَکُمۡ ج إله: خدایان، منظور بت‌هایشان است که در اصل انسان‌های صالحی بودند اما بعد از وفات‌شان به تحریک إبلیس، بت‌هایی به نام آن‌ها ساخته و اندک اندک مورد پرستش واقع شد که نام بزرگ‌ترین آن‌ها در ادامه ذکر می‌شود. ﴿وَدّ: قبیله‌ی کلب در درمة الجندل. ﴿سُوَاع: بت قبیله‌ی هُذَیل. ﴿یَعُوقَ: بت قبیله‌ی عطیف. ﴿نَسۡر: بت قبیله‌ی حِمْیَر. ﴿وَقَدۡ أَضَلُّواْ: مرجع ضمیر به أصنام و رؤسا برمی‌گردد، یعنی رؤسا و ثروتمندان به واسطه‌ی این بت‌ها بسیاری را به گمراهی کشاندند. ﴿إِلَّا ضَلَٰلٗا: مگر گمراهی بیش‌تر جهت عذاب و هلاک بیش‌تر. ﴿مِّمَّا: «ما» در این جا زائده و برای تأکید است. ﴿خَطِیٓـَٰٔتِهِمۡ ج خطیئة: گناهان‌شان که کفر و عصیان را شامل می‌شد. ﴿أَنصَار: یاورانی که عذاب را از آن‌ها برطرف سازند، مثل بت‌ها و یا کسانی که تحت الأمر آنان بودند. ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ: دعای نوح بعد از این خبر خداوند بود که ﴿لَن یُؤۡمِنَ مِن قَوۡمِکَ إِلَّا مَن قَدۡ ءَامَنَ [هود: 36]: «جز آن کسانی که ایمان آوردند دیگر کسی از قومت ایمان نخواهد آورد». این مطلب نهمین درس دعوی سوره است، یعنی هیچ گاه نباید از هدایت قومی ناامید شد مگر زمانی که تمامی حجت‌ها بر او تمام شده و کوچک‌ترین امیدی به هدایت در آن‌ها باقی نمانده باشد و چون این مطلب نیز بر ما پوشیده است از این رو هیچ گاه نباید دست از دعوت برداشت. ﴿دَیَّارًا: اصل این واژه «دَیْوار» است واو قلب به یاء و سپس در همدیگر ادغام شده است؛ کسی که ساکن (دار) خانه است یا کسی که بر روی زمین دور می‌زند و زندگی می‌کند؛ منظور این است که هیچ کافری را رها مساز مگر این که او را هلاک سازی. ﴿إِنَّکَ إِن تَذَرۡهُمۡ: این ادعای نوح به سبب تجربه‌ی نه صد و پنجاه ساله‌ای است که پیوسته آن‌ها را دعوت داده بود تا جایی که گفته‌اند هر پدری دست پسرش را می‌گرفت و او را به‌سوی نوح می‌برد و می‌گفت: ای پسر! از این شخص دوری کن چون که دروغگوست و این را پدرم به من گفته است؛ پسر نیز بعد از پدر شدن همین رفتار را با پسرش انجام می‌داد. ﴿فَاجِرٗا: گناهکاری که بر گناهش پایبند است. ﴿کَفَّار: بسیار کافر و ناسپاس نعمت. ﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی: تمامی مردان و زنان مؤمن از آغاز تا قیامت زیر این دعای نوح وارد می‌شود. ﴿لِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ: منظور از «بیتی» چند چیز می‌تواند باشد: مسجدم، منزلم یا دینم. ﴿تَبَارَۢا (تبر): هلاکت و نابودی، و متقابلاً این آیه نیز تمامی ظالمین روی زمین را تا قیامت در برمی‌گیرد.

مفهوم کلی آیات:

نوح ÷ مدت نه‌صد و پنجاه سال به دعوت و تبلیغ پرداخت و در امر دعوت از هر فرصت، زمان و اسلوبی بهره برد اما آن‌گاه که إراده‌ی هدایت از سوی خداوند نباشد دیگر هیچ أسلوبی کارساز نخواهد بود، لذا دست به دعا برداشت و از خداوند هلاکت تمامی کافران و فاجران را مسئلت داشت تا زمین از پلیدی‌های آن‌ها پاک شود و آنانی که مطیع خدا شده‌اند از وسوسه‌های فتنه‌انگیز اینان در امان بمانند و مؤمنین را نیز دعا نمود که خداوند از تقصیرات آن‌ها بگذرد و خالصانه در پرتو آئین خویش مصون دارد. آری! این سرنوشت تکذیب است و هیچ گریزی از آن نیست و هر آنچه را خدا حکم کند همان شود و کسی را نیز یارای مابله با آن نبوده و نخواهد بود مگر برگشت به درگاه او به امید بخشش و جبران مافات و تنها این راه تجات است و بس.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  مهربانی، نرمی، حکمت، موعظه و جدل‌های مؤثر، ابزار کار یک دعوت‌گر است و در مقابل، تندخویی و ترشرویی آفتی است که تأثیرات دعوت را از ریشه می‌خشکاند.

2-  نجات آدمی در پرتو سه اصل شکل می‌گیرد: عبادت، تقوا و اطاعت از پیامبر ص.

3-  نصرت و هلاکت هر امت، زمان‌های خاصی را می‌طلبد که هیچ تقدیم و تأخیری در آن نیست.

4-  تداوم و تنوع، از خصایص مشترک دعوت پیامبران است و شایسته‌ی هر دعوت‌گری است که خود را به آن بیاراید.

5-  ایمان به خداوند چیزی جز إقرار به عظمت و سپاس نعمت نیست و هر چه ایمان فزونی یابد نعمت فراوان‌تر می‌شود، در مقابل، کفر شامل تکبر در برابر خداوند و ناسپاسی در برابر نعمت است و هر چه بیش‌تر شود محرومیت از نعمت نیز فزونی می‌یابد مگر این که خداوند هلاکت را در قالب نعمت إراده کرده باشد.

6-  تفکر در آفرینش و آگاهی از نعمت‌های الهی سبب ایجاد و تقویت ایمان می‌شود.

7-  آن‌گاه که تمامی حجت‌ها بر ظالمین تمام شود انسان می‌تواند برای پاک‌سازی زمین از پلیدی‌های ذاتی و اعتقادی کافران دعا کند و نابودی آن‌ها را طلب نماید.

8-  از مظاهر عدل خداوند، عقوبت ظالم و حمایت مومن است، بنابراین ظالم هیچ‌گاه از دست انتقام و خشم إلهی در أمان نخواهد بود و مومن نیز همیشه خدا را یاریگر و همراه خود می‌بیند و این سنت پایدار خداوند در هستی است.

9-  روابط ایمانی باید قوی‌تر و استوارتر از رابطه‌ی خویشاوندی باشد و مبنای رفتار مردم باید بر پایه‌ی ایمان و تقوا باشد تا نسب و طایفه.

10- چندین مرتبه در قرآن از هفت آسمان یاد شده اما برای ما مبهم مانده است که منظور حقیقی از این هفت آسمان چیست و چند آسمان از آن برای ما قابل رؤیت است؟ مشهورترین جوابی که به این مسأله داده‌اند این است که هر آنچه از ماه و ستارگان و سیارات قابل دیدن است مربوط به نزدیک‌ترین آسمان به زمین یعنی آسمان دنیاست و شش آسمان دیگر برای ما قابل رؤیت نیست و جزء امور غیبی است که باید به آن ایمان داشت.

11- در مسند أحمد، سنن تِرمذی و سنن أبو داود از ابوسعید خُدری روایت شده که او از پیامبر ص شنیده است: «لا تُصَاحِبْ إِلاَّ مُؤْمِنًا وَلا یَأْکُلْ طَعَامَکَ إِلاَّ تَقِیٌّ». «جز با مومن همنشینی نکن و غذایت را جز پرهیزکار نخورد».

***


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد