معرفی سوره: سورهی «جن» یا «قُلْ أُوحِی» مکی است و بعد از سورهی «أعراف» نازل شده و شامل 28 آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: سورهی نوح چگونگی مخالفت معاندان وحی و نبوت و سرانجام شوم آنان را به تصویر کشید تا هشداری برای دشمنان وحی در عصر نبوت باشد و سورهی مبارک جن با بیان پذیرش رسالت آسمانی توسط جنیان، آن معاندان را مورد تحقیر و توبیخ قرار میدهد که چگونه از آن حقیقت آشکار غافل و محروم ماندهاند.
محور سوره: جنیان و موضعگیری آنان در برابر وحی و قرآن.
سوره دارای چهار مبحث است:
سبب نزول: در صحیحین از ابن عباس نقل شده زمانی که رسول الله ص در منطقهی نخله همراه با اصحاب مشغول نماز بودند گروهی از جنیان حاضر شده و به قرائت پیامبر گوش دادند و قرآن در قلب آنها جای گرفته و ایمان آوردند. سپس بهسوی قومشان رفته و حکایت شنیدنشان را برای آنها تعریف کردند و آنان را به ایمان دعوت نمودند. خداوند نیز رفتار جنیان در برابر قرآن را برای پیامبرش تعریف نمود تا باعث تقویت قلب ایشان و مومنین و هم هشداری برای کافران باشد. خداوند در سورهی أحقاف نیز به استماع جنیان اشاره کرده است.
مبحث اول: حکایت ایمان جن
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا ١ یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِ فََٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِکَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗا ٢ وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗا ٣ وَأَنَّهُۥ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى ٱللَّهِ شَطَطٗا ٤ وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن تَقُولَ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا ٥ وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦ وَأَنَّهُمۡ ظَنُّواْ کَمَا ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ أَحَدٗا ٧﴾ [الجن: 1-7].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«بگو: به من وحی شده است که گروهی از جن (به قرآن) گوش فرا دادند، پس گفتند: بیگمان ما قرآنی شگفت شنیدیم (1) که بهسوی راستی راهنمایی میکند پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را با پروردگارمان شریک نمیسازیم (2) و به راستی که شکوهِ پروردگار ما بس والاست، همسری و فرزندی نگرفته است (3) و همانا نادانِ ما پیوسته بر خداوند یاوهسرایی میکند (4) و ما گمان میبردیم که إنس و جن هیچگاه بر خدا دروغ نمیبندند (5) و همانا مردانی از انس بهسوی مردانی از جن پناه میبرند پس بر سرکشی آنها افزودند (6) و آنها – چنانکه شما گمان بردید – پنداشتند که هرگز خداوند کسی را برنمیانگیزد (7)».
توضیحات:
﴿نَفَرٞ﴾: گروهی بین سه تا ده نفر. ﴿عَجَبٗا﴾: عجیب و شگفت از جهات مختلف، مثل فصاحت و بلاغت، پند و اندرز و موعظهگری. ﴿ٱلرُّشۡدِ﴾: حقیقت و درستی، رستگاری و نجات. ﴿وَلَن نُّشۡرِکَ﴾: دلالت بر این مطلب دارد که آنها نیز مشرک بودند و به واسطهی إستماع قرآن ایمان آوردهاند. ﴿تَعَٰلَىٰ﴾: بلند مرتبه و والاست. ﴿جَدُّ﴾: بزرگی و عظمت، و منظور از «جَدّ رِبِّنا»، قدرت، فرمانروایی، نعمتها و آیات بیشمار پروردگار است. ﴿مَا ٱتَّخَذَ﴾: اختیار نکرده و برنگزیده است. ﴿صَٰحِبَةٗ﴾: همسر، زن. ﴿سَفِیهُنَا﴾: بیخرد و نادان از بین ما؛ منظور گناهکاران و مشرکان از بین خود جنیان است که سردستهی آنان إبلیس بود. ﴿شَطَطٗا﴾: زیادهروی در شرک و کفر و دوری از حق و عدل، در اصل به معنای تجاوز از حد است. ﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن تَقُولَ...﴾: این سخن جنیان اشاره به یکی از اسباب گمراهی ملتها در طول تاریخ بشریت دارد، و آن عبارت است از اعتماد و اعتقاد بیش از حد به سخنان کسانی که در حکم مُرشِد و بزرگتر هستند و هر چه بگویند با حُسن نیت و بدون دلیل پذیرفته میشود و این اعتماد در بسیاری از مواقع تا به جایی میرسد که بر سخن خدا و پیامبر نیز برتری مییابد و مخالت با آن ننگ و عار محسوب میشود. ﴿رَهَقٗا﴾: گناه، إرتکاب حرام، سرکشی و طغیان و آنچه حقیقت را میپوشاند، ترس. ﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ...﴾: این آیه اشاره به این عادت عرب جاهلی دارد که هرگاه یک نفر از آنها مجبور میشد شب را در بیابانی بگذراند از ترس و برای محافظت از خود، این وِرد را تکرار میکرد: «أَعُوذُ بِسِیِّدِ هَذَا الْوَادِی مِنْ سُفَهَاءِ قَوْمِهِ»: «پناه میبرم به بزرگ این دشت از شر نادانان قومش». منظورشان از سیدِ واری بزرگان جن بود. جنیان نیز هرگاه این را میشنیدند میگفتند: «سِدْنا الإنسَ والجِنَّ»: «بزرگ إنس و جن شدیم» و بدینسان بر گناه و تکبر جنیان افزوده میشد؛ و یا این که این پناهندگی إنس به جن سبب إزدیاد گناه و شرک إنس میشد؛ و یا این که بر ترس و وحشت إنسیان میافزود. ﴿أَن لَّن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ أَحَدٗا﴾: این که خداوند بعد از مرگ کسی را زنده نمیکند و از قبر برنمیانگیزد و یا این که خداوند دیگر هیچ گاه پیامبری را بر نخواهد انگیخت. قول اول صحیحتر است.
مفهوم کلی آیات:
سخن جنیان نمونههای بارزی از وجوه و صفات روشنگر قرآن کریم است. خصوصیاتی همچون الهی بودن، بیان حقیقت و هدایت و شگفتی ممتاز آن در مقایسه با دیگر کتب آسمانی از جهت لفظ و معنا؛ همین امر سببی شد که با یک بار شنیدن در قلب جنیان جای بگیرد، پلیدیهای شرک را از آنها بزداید، به نور ایمان مزین سازد و از آنها دعوتگرانی مخلص بسازد. دعوتگرانی بهسوی یکتاپرستی و نفی شرک تا آنها را زا پناه خلق بهسوی خالق و از پوچی و بیهودگی به کمال و جاودانگی رهنمون سازد.
مبحث دوم: حراست از وحی
﴿وَأَنَّا لَمَسۡنَا ٱلسَّمَآءَ فَوَجَدۡنَٰهَا مُلِئَتۡ حَرَسٗا شَدِیدٗا وَشُهُبٗا ٨ وَأَنَّا کُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِۖ فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ یَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا ٩ وَأَنَّا لَا نَدۡرِیٓ أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ أَرَادَ بِهِمۡ رَبُّهُمۡ رَشَدٗا ١٠ وَأَنَّا مِنَّا ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِکَۖ کُنَّا طَرَآئِقَ قِدَدٗا ١١ وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا ١٢ وَأَنَّا لَمَّا سَمِعۡنَا ٱلۡهُدَىٰٓ ءَامَنَّا بِهِۦۖ فَمَن یُؤۡمِنۢ بِرَبِّهِۦ فَلَا یَخَافُ بَخۡسٗا وَلَا رَهَقٗا ١٣ وَأَنَّا مِنَّا ٱلۡمُسۡلِمُونَ وَمِنَّا ٱلۡقَٰسِطُونَۖ فَمَنۡ أَسۡلَمَ فَأُوْلَٰٓئِکَ تَحَرَّوۡاْ رَشَدٗا ١٤ وَأَمَّا ٱلۡقَٰسِطُونَ فَکَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبٗا ١٥﴾ [الجن: 8-15].
ترجمه:
«و آنکه ما قصد آسمان کردیم، پس آن را پرشده از نگهبانانی و نیرومند و سنگهای آتشین یافتیم (8) و ما (پیش از این) در نشستنگاهایی از آن برای شنیدن (به کمین) مینشستیم، اما هم اکنون هر کس گوش فرا دهد سنگی آتشین برای خود در کمین بیابد (9) و اینکه ما نمیدانیم برای کسانی که در زمین هستند إرادهی شر شده یا اینکه پروردگارشان هدایت را برایشان خواسته است (10) و آنکه از ما برخی شایستگان و برخی غیر از آنند، ما گروههای مختلفی هستیم (11) و اینکه ما یقین داریم که هرگز نمیتوانیم خداوند را در زمین ناتوان سازیم و هرگز نمیتوانیم او را با گریز (از دست عذابش) درمانده کنیم (12) و اینکه چون ندای هدایت را شنیدیم به آن ایمان آوردیم، پس هر کس که به پروردگار خود ایمان آورد از هیچ نقصان و ستمی بیمناک نباشد (13) و اینکه از ما برخی فرمانبردار و برخی تجاوزگرند، پس کسانی که فرمانبردار شدند پس آنان راه حقیقت را میجویند (14) و اما تجاوزگران، پس برای جهنم هیزم خواهند بود (15)».
توضیحات:
﴿لَمَسۡنَا ٱلسَّمَآءَ﴾: لمس به معنای دست زدن جهت آگاهی از یک چیز است و در این جا لمس به معنای طلب و قصد است، زیرا مطلوب و مقصود جنّیان از این کار، آگاهی از خبرهای آسمان بود. ﴿مُلِئَتۡ﴾ (ملئ): پر شده است. ﴿حَرَس﴾ ج حارس: مراد ملائکه است که آسمان را در مقابل إستراق سمع پاسبانی میکند. ﴿شَدِیدٗا﴾: قوی و نیرومند، صفت برای حَرّس. ﴿شُهُب﴾ ج شِهاب: شهابسنگ، تیرها و سنگهای آسمانی، شعلههای برگرفته از آتش فروزان ستارگان (توضیح بیشتر در ذیل آیهی 5 تبارک گذشت).
نکته: عادت جنّیان بر این بود که در آسمان به کمین مینشستند و خبرها را مخفیانه از ملائکه میشنیدند و به إبلیس بزرگ اطلاع میدادند. اما زمان بعثت رسول الله ص، آسمان پر از فرشتگان محافظ و شهابسنگها شد، به گونهای که جنبان قدرت نزدیک شدن نداشتند و این امر برای محافظت از نزول قرآن بود، از این سبب این آیات در حقیقت شکایت جنیان به شیطان بزرگشان است.
﴿مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِ﴾: «مقاعد» جمع مَعقد به معنای مکان نشستن (نشستنگاه) و «للسّمع» جهت إستراق سمع است. جنیان اقرار میکنند که پیش از بعثت پیامبر و تغییرات آسمان، در جایگاههای مختلفی از آسمان مینشستیم و مشغول استراق سمع و شنیدن خبرهای آسمان از ملائکه میشدیم و هیچ مانعی نیز وجود نداشت. ﴿فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ﴾: مراد از لفظ «الآن» زمان بعثت رسول الله ص است که شهابسنگها، جنیان و شیاطین را از آسمان میراند. ﴿رَّصَد﴾: کمین، کمینگاه ﴿وَأَنَّا لَا نَدۡرِیٓ أَشَرٌّ...﴾: جنیان از وضعیت ایجاد شده در آسمان به این نتیجه میرسند که حتماً خداوند برای اهل زمین حکمی صادر کرده است اما نمیدانستند که این حکم و امر مربوط به هلاکت آنهاست یا این که خداوند میخواهد آنها را هدایت کند. نکتهی قابل تأمل در این اظهار نظر جنّیان آنست که ایشان شر و بدی را به خدا نسبت ندادند بلکه تنها هدایت و خوبی را به خداوند برگرداندند و این اشارهای است بر این مطلب که هدایت معلّق به رحمت خداوند است اما هلاکت نتیجهی اعمال پلید خود انسان میباشد. ﴿وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِکَ﴾: کسانی که به درجهی پاکی کامل از شرکیات نرسیدهاند و یا اصلاً پاک نشدهاند. ﴿طَرَآئِقَ﴾ ج طریقة: مذاهب و ادیان. ﴿قِدَدٗا﴾: ج قِدَّة، متفرق و مختلف مثل مومن و کافر، صالح و طالح. ﴿ظَنَنَّآ﴾: دانستیم و یقین حاصل کردیم. ﴿لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ﴾: هرگز ما نمیتوانیم خداوند را عاجز و ناتوان کنیم و در هر کجا از زمین که باشیم خدا بر ما إحاطه دارد. ﴿لَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا﴾: با فرار هم نمیتوان از زیر حکم و قدرت خداوند خارج شد و خود را رها ساخت.
نکته: جنیان به گونهای خدا را شناخته بودند که برایشان یقین حاصل شده بود هیچ راه فراری از خداوند مگر بهسوی خودش وجود ندارد اما بسیاری انسانها با وجود تمامی ادعا و فهمشان هنوز بدنی درجه از معرفت نرسیدهاند و گاهی از خداوند به چیزهای بسیار پست دنیوی پناه میجویند. ﴿ٱلۡهُدَىٰٓ﴾: قرآن. ﴿بَخۡسٗا﴾: نقصان و اندکی، منظور نقصان پاداش و حسنات است، زیرا خداوند آن را چندین برابر جلو میدهد. ﴿رَهَقٗا﴾: طغیان و سرکشی و زیادت گناهان، یعنی در پناه خداوند نه از نقصان حسنات و نه از زیادت سیئات بیمی ندارد. این آیه به گونهای دیگر نیز قابل بیان است: کسی که ایمان به پروردگارش آورد از حسناتش کاسته نمیشود که به دیگری دهند یا گناه دیگری را بر دوش او حمل نمیکنند که گرانبار شود. ﴿ٱلۡقَٰسِطُونَ﴾ ج قاسِط: تجاوزگران و منحرفانی که حاضر به تسلیم در برابر حقیقت نیستند.
نکته: قاسط از ریشهی «قَسَط» به معنای ظالم و تجاوزگر است اما مُقسِط از ریشهی «أقسط» به معنای عادل و عدالت گستر میباشد.
﴿تَحَرَّوۡاْ﴾ (حری): قصد کردهاند و طلب میکنند. ﴿رَشَدٗا﴾: رُشد، هدایت و نجات. ﴿حَطَبٗا﴾: هیزم و اسباب برانگیختن، همانگونه که انسانهای کافر نیز هیزم جهنم خواهند شد.
نکته: این آیه پیانبخش شخن جنّیان است و ادامهی آیات در مورد اهل مکه و عطف به آغاز سوره ﴿أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ﴾ است، یعنی ﴿قُلۡ أُوحِیَ أَن أَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِیقَةِ﴾.
مفهوم کلی آیات:
قرآن کلام خداوند است که برای ارشاد و هدایت إنسیان و جنیان نازل گشته و خداوند خود نگهداری و حفاظت از آن را بر عهده گرفته است. در هنگام نزول به وسیلهی نگهبانانی نیرومند و سنگهایی آتشین و در زمین با حفظ از تحریف و دستبرد معاندانی که پیوسته در پی نامشروع جلوه دادن آن بودهاند. خداوند آنچه را إراده کند به اتمام میرساند اگرچه بسیاری از آن ناخشنود باشند و در مقابل قدرت بیمانند خداوند هیچ کس را یارای مقابله نیست و همان بهتر که انسان بهسوی او فرار کند ﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ﴾ [الذاریات: 50].
انجام هر چیز برای خداوند با اسباب و ابزار لازم همراه است هر چند که برای او تنها إرادهی امر کافیست تا آن چیز به وجود آید اما این سنتی است که خداوند آن را رعایت کرده و ما را نیز به رعایت آن سفارش نموده است. برای خداوند عدد و رقم و کم و بیش اهمیتی ندارد و آن چیزی که خداوند از ما طلب کرده است ایمان خالص و تسلیم در برابر فرمان اوست و هر کس از این منهج الهی سرکشی کند تبدیل به هیزمی خواهد شد که جهنم را بر خواهد افروخت و این همان عدل الهی است اگر آدمی از آن عبرت بگیرد.
مبحث سوم: دعوت به یکتاپرستی برنامهی پیامبران الهی
﴿وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِیقَةِ لَأَسۡقَیۡنَٰهُم مَّآءً غَدَقٗا ١٦ لِّنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِۚ وَمَن یُعۡرِضۡ عَن ذِکۡرِ رَبِّهِۦ یَسۡلُکۡهُ عَذَابٗا صَعَدٗا ١٧ وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨ وَأَنَّهُۥ لَمَّا قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ یَدۡعُوهُ کَادُواْ یَکُونُونَ عَلَیۡهِ لِبَدٗا ١٩ قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّی وَلَآ أُشۡرِکُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠ قُلۡ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا ٢١ قُلۡ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا ٢٢ إِلَّا بَلَٰغٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِسَٰلَٰتِهِۦۚ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا ٢٣ حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعۡلَمُونَ مَنۡ أَضۡعَفُ نَاصِرٗا وَأَقَلُّ عَدَدٗا ٢٤﴾ [الجن: 16-24].
ترجمه:
«و اینکه اگر (مردم) بر راه (حقیقت) پایدار میماندند بیگمان آب فراوانی به آنها مینوشاندیم (16) تا ایشان را در آن بیازماییم، و کسی که از یاد پروردگارش روی برتابد او را در عذابی سخن درآورَد (17) و آنکه مساجد برای خداوند است پس همراه خداوند، کسی دیگر را نخوانید (18) و آنکه چون بندهی خدا (محمد) به پا خاست تا او را بخواند، نزدیک بود که (جنیان) بر او هجوم آورند (19) بگو: من تنها پروردگارم را میخوانم و با او کسی را شریک نمیسازم (20) بگو: همانا من نه صاحب اختیار زیانی برای شما هستم و نه الزام به هدایت (21) بگو هیچ کس مرا در برابر خداوند پناه نمیدهد و به جز او هرگز تکیهگاهی نمییابم (22) بلکه تنها تبلیغ کردن از جانب پروردگار و (رساندن) پیامهای او را (به انجام میرسانم)، و هر کس که نافرمانی خدا و فرستادهاش کند پس همانا باری او آتش جهنم است که در آن جاودانه میماند (23) آنگاه که ببینند آنچه را که وعده داده میشوند پس خواهند دانست چه کسی یاورش ضغیفتر و تعدادش کمتر است (24)».
توضحیات:
﴿وَأَلَّوِ﴾ (و أنْ لَوِ استقاموا): پایداری کنند، مرجع ضمیر به قاسطون در آیهی قبل و یا عموم إنس و جن بر میگردد. این آیه به دو صورت قابل توضیح است: 1- اگر گمراهان به طریق اسلام گرایش یابند و در آن ثابت قدم بمانند خداوند آب فراوانی به آنها میدهد؛ یعنی روزی آنها را زیاد میکند، در این صورت مضمونی شبیه به این آیات دارد: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ أَقَامُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِم مِّن رَّبِّهِمۡ لَأَکَلُواْ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۚ مِّنۡهُمۡ أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ سَآءَ مَا یَعۡمَلُونَ ٦٦﴾ [المائدة: 66]. 2- اگر گمراهان بر طریق گمراهی پایداری کنند و در آن ثابت قدم بمانند خداوند آب (مال) فراوانی به آنها میدهد تا بدین صورت تدریجاً بر گناه آنها افزوده شود و نهایتاً هلاک گردند، در این صورت مضمونی شبیه به این آیات دارد: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤﴾ [الانعام: 44] یا ﴿أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ ٥٦﴾ [المؤمنون: 55-56]. ﴿غَدَقٗا﴾: فراوان و وسیع که دلالت بر وسعت رزق روزی دارد. ﴿لِّنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِ﴾: به اعتبار اولین معنای ذکر شده در بالا، یعنی مومنین را امتحان کنیم و ایمانشان را بسنجیم، و به اعتبار معنای دوم یعنی آنها را بدینسان در فتنه و شر گرفتار سازیم تا به هلاکت خویش نزدیک شوند. ﴿یُعۡرِضۡ﴾: رویگردانی و پشت کند. ﴿ذِکۡرِ رَبِّهِ﴾: قرآن، عبادت، موعظه و به طور کلی هر آنچه آدمی را به یاد پروردگارش نزدیک میسازد. ﴿یَسۡلُکۡهُ﴾: وارد میسازد، وا میدارد. ﴿صَعَدٗا﴾: دشوار و طاقتفرسا که همیشگی بوده و هیچ راحتی در آن نیست. ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ﴾: این آیه به رفتاری از اهل کتاب اشاره دارد که هرگاه وارد عبادت کدههای خود میشدند در کنار عبادت خداوند به عبادت چیزهای دیگری نیز میپرداختند، و یا این که جنّیان از پیامبر درخواست کردند که اجازه دهد آنها نیز همراه مومنین در مسجد برای نماز حاضر شوند، از این سبب آیه نازل شد تا بیان کند که تمامی زمین عبادتگاه و مسجد است و ضرورتی به حضور آنها در مسجدی خاص وجود ندارد. ﴿عَبۡدُ ٱللَّهِ﴾: پیامبر اکرم ص. ﴿یَدۡعُوهُ﴾: او را به نیایش بخواند و به عبادت او بپردازد. ﴿لِبَدٗا﴾ ج لُبْدَة، انباشته و متراکم به گونهای که بعضی نزدیک است بر سر بعضی دیگر سوار شوند.
نکته: مراد از این آیه میتواند دو چیز باشد: 1- مراد جنیان است که با شنیدن قرائت پیامبر، دور ایشان ازدحام میکردند و حریصانه به قرآن فرا میدادند و پیامبر نیز از این قضیه اطلاعی نداشتند تا این که آیهی ﴿قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ...﴾ نازل شد. 2- آنگاه که رسول الله ص به عبادت پروردگار روی میآورد و مردم را نیز بهسوی خداوند فرا میخواند مشرکان بر اطراف او ازدحام کرده و مانع از آن میشدند که مردم دعوت را بشنوند از ترس این که مبادا افرادی تابع او شوند و بدین سان میخواستند از نشر و گسترش دعوت جلوگیری نمایند. این قول صحیحتر است و با ادامهی آیات تناسب معنایی بهتری دارد. ﴿لَآ أَمۡلِکُ لَکُمۡ﴾: دلالت بر این مطلب دارد که پیامبر بشری از جنس تمامی انسانهاست و تنها امتیاز او مقام نبوت است که در محدودهی تبلیغ و إنذار به او ارزانی شده است و هیچ اختیاری در نفع و ضرر و هدایت و گمراهی کسی ندارد. ﴿لَن یُجِیرَنِی﴾: هرگز کسی نمیتواند مرا پناه دهد اگر من نافرمانی امر خدا کردم و پروردگارم خواست مرا تنبیه کند. ﴿مُلۡتَحَدًا﴾ (لحد): ملجأ و پناهگاه. ﴿إِلَّا بَلَٰغٗا﴾: تنها ابلاغ فرمان خداوند است که پناهگاه من در برابر خشم خداوند خواهد بود. ﴿رِسَٰلَٰتِهِ﴾ ج رسالة: پیامهای خداوند که پیامبر برای ابلاغ آنها بهسوی مردم برانگیخته شده بود. ﴿یَعۡصِ﴾ (عصی): نافرمانی و عصیان کند.
نکته: در آیهی 23 مرجع ضمیر «له» و صیغهی «خالدین» لفظ «مَن» است و چون لفظ «مَن» در لفظ مفرد بوده ضمیر مفرد «ه» هب آن برگشته است و چون در معنا جمع است از این رو خداوند صیغهی جمع «خالدین» را در مورد آن بهکار برده است.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ﴾: به دو صورت قابل معناست: 1- آنگاه که مشرکان عذاب را در دنیا و یا قیامت مشاهده کردند پس خواهند دانست که یاوران کدام یک از دو گروه مومن و کافر، ضعیفتر و کمتر هستند. 2- مشرکان به کارشان ادامه میدهند تا آنگاه که عذاب را مشاهده نمایند پس در آن زمان میخواهند دانست که... .
مفهوم کلی آیات:
ایمان به خداوند پایداری و اخلاص در عبادت تنها راه نجات از دشواریهای عذاب طاقتفرسای خداوند است. شرک در هر صورت و درجهای در نزد خداوند مردود است و با هیچ سخن و عملی قابل توجیه نیست. این مطلب اصل و زیربنای دعوت به یکتاپرستی است و پیام پیامآوران الهی نیز چیزی بیش از این نبوده است. مردمان در برابر دعوت دو گروهند: یا موحِّد خداپرست مُخلص و یا مشرک بیایمان.
مبحث چهارم: دانندهی غیب تنها خداست.
﴿قُلۡ إِنۡ أَدۡرِیٓ أَقَرِیبٞ مَّا تُوعَدُونَ أَمۡ یَجۡعَلُ لَهُۥ رَبِّیٓ أَمَدًا ٢٥ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ فَلَا یُظۡهِرُ عَلَىٰ غَیۡبِهِۦٓ أَحَدًا ٢٦ إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ یَسۡلُکُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا ٢٧ لِّیَعۡلَمَ أَن قَدۡ أَبۡلَغُواْ رِسَٰلَٰتِ رَبِّهِمۡ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیۡهِمۡ وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا ٢٨﴾ [الجن: 25-28].
ترجمه:
«بگو: نمیدانم آیا نزدیک است آنچه وعده داده شدهاید یا اینکه پروردگارم برای آن زمانی معین قرار داده است! (25) دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیبِ خویش آگاه نمیسازد (26) مگر پیامبری را که از او راضی شده است پس همانا (در آن زمان نیز) از پیش روی و پشت وی نگهبانی را رهسپار میکند (27) تا معلوم بدارد که به تحقیق، پیغامهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند. و (خداوند) به آنچه که در نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را به عدد برشمرده است (28)».
توضیحات:
﴿إِنۡ أَدۡرِیٓ﴾ ما أدْری: «إن» نافیه به معنای «ما» است. ﴿مَّا تُوعَدُونَ﴾: آنچه وعده داده شدهاید یعنی عذاب آخرت. ﴿أَمَدًا﴾: میعاد، مدت زمان، وقت معین، مراد از آیه این است که تنها خداوند زمان دقیق برپایی قیامت را میداند و هیچ کس حتی پیامبران از آن آگاهی ندارند. ﴿فَلَا یُظۡهِرُ﴾: آگاه و مطلع نساخته است. ﴿إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ﴾: مگر پیامبری که خداوند به رسالت او رضایت داشته باشد و او را برای امر رسالت برگزیده باشد، پس او را بر پارهای امور غیبی آگاه میسازد که معجزهای بر اثبات نبوت وی باشد، مثل عیسی که به مردم خبر میداد چه چیزی خورده و یا در خانههایشان انباشتهاند و یا قرآن که به عنوان معجزه پیامبر اسلام در بردارندهی بسیاری امور غیبی از اهوال و اخبار قیامت است تا مردم از آنها عبرت بگیرند. ﴿یَسۡلُکُ﴾: روانه میسازند، میگمارد. ﴿مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ﴾: تمامی جوانب او. ﴿رَصَدٗ﴾: نگهبان، مراقب و محافظ. ﴿لِّیَعۡلَمَ﴾: تا این که بداند، مراد علم ظهوری خداوند است؛ یعنی علم خداوند ظاهر و محقق گردد و بندگان آگاه شوند که پیامبران پیامهای پروردگارشان را ابلاغ نمودهاند. ﴿رِسَٰلَٰتِ﴾ ج رسالة: پیامها. ﴿أَحَاطَ﴾: احاطه و آگاهی کامل دارد. ﴿أَحۡصَىٰ﴾: بر میشمرد، میشمارد. ﴿عَدَدَۢا﴾: عدد هر چیز را بر میشمرد و یا این که همه چیز را جداگانه سرشماری میکند.
مفهوم کلی آیات:
بدون شک وعید کافران فرا خواهد رسید و نهایت مهلتشان مرگشان خواهد بود، و این حقیقت است که مرگ هر شخص قیامت اوست و نهایت فاصله بین انسان و قیامت و وعدههای خداوند، پایان عمر دنیوی است، پس در هر زمان احتمال آن میرود که قیامت هر شخصی برپا شود و او را به فرجام کارهایش برساند و فراتر از این را نه کسی غیر از خدا میداند و نه نیازی به دانستن آن است و هر آن کس که پیوسته از زمان آن بپرسد بیشک هیچ غرضی نخواهد داشت مگر آن که قصد تباه نمودن عمر خویش را داشته باشد، پس حقا که خداوند آنچه را منفعت بنده در آن است بیان کرده و هیچ ناگفتهی مفیدی را برجای نگذاشته است.
برداشتها و فواید سوره:
1- محمد ص پیامبر و فرستاده شده بهسوی انس و جن است و همانگونه که انسانها لازم است تابع شریعت او شوند جنیان نیز باید به او ایمان آورند.
2- هرگاه خداوند إرادهی انجام کاری کند بستر مناسب را مهیا ساخته و اسباب و ابزار لازم را فراهم میآورد و با هر مانعی با شدت برخورد میکند و نابود میسازد.
3- علم خداوند بر همه اشیاء إحاطه دارد و هیچ چیز (هر چند بسیار کوچک و ناچیز) بدون علم و إرادهی او نه پدید آمده و نه تغییر مییابد.
4- علم غیب مخصوص خداوند است و هیچ مخلوقی أعم از جنس و إنس کوچکترین اطلاعی از مسائل غیبی ندارد مگر مواردی که برای برخی پیامبرانش جهت إقامهی حجت بیان داشته است.
5- نعمت و خوشی، امتحان خداوندی است پس هر آن که سپاس و شکرگزاری کرد روزیش افزون شود و هر کس ناسپاسی ورزد پس بداند عذاب خداوند دردناک است ﴿لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡۖ وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ﴾ [الحجر: 27].
6- مساجد، منازل و مکان عبادت خداوند است، از این رو هیچ کس اجازه ندارد در عبادت، چیزی را شریک او سازد و دست نیاز بهسوی غیر او دراز کند.
7- مشرکان نه تنها خود را از قبول دعوت محروم ساخته و به تکذیب آن پرداخته بودند بلکه دیگران را از شنیدن و اندیشیدن در آن باز میداشتند.
8- خدا و فرشتگانش یاریرسان مومنان موحّدند و آنها را در دنیا پشتیبانی و در آخرت حمایت میکنند اما مشرکان از چنین محرومند.
9- میزان توجه و حمایت خداوند به بندگانش براساس اخلاص و توجه بنده به خداست و هر چه این اخلاص و توجه بیشتر و قویتر گردد حمایت و توجه خداوند نیز بیشتر میشود و هر چه از میزان این اخلاص و توجه کاسته شود توجه خداوند نیز کمتر میشود تا جایی که ممکن است بنده در محضر خداوند کاملا بیاعتبار شود.
10- هر آنچه پیش گویان تحت هر نام و نشانی از امور غیبی ادعا کنند بیشک باطل بوده و دروغ بستن بر خداوند و مردم محسوب میشود، از این رو دوری از آنها واجب است.
11- عالّم جن، عالم ناشناختهای است و ما انسانها تنها از جنیان آن چیزهایی را میدانیم که خداوند در قرآن و پیامبر در احادیث برای ما نقل کردهاند. نمونههایی از این معلومات عبارتند از:
الف) تعریف جن: در لغت به معنای پوشش و اصطلاحاً مخلوقی غیر محسوس دارای عقل و اختیار خیر و شر که در فارسی به آن پری گویند.
ب) اصل و زمان خلقت جن: خداوند میفرماید: ﴿وَٱلۡجَآنَّ خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ مِن نَّارِ ٱلسَّمُومِ ٢٧﴾ [الحجر: 27]. یعنی جن را قبلاً (قبل از خلقت آدم) از آتش بدون دود آفریدیم. یا ﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ ١٥﴾ [الرحمن: 15]. یعنی جن را از زبانهی آتش آفریدیم. امام مسلم از امالمومنین عایشه روایت میکند که رسول الله ص فرمود: «خُلِقَتْ الْمَلاَئِکَةُ مِنْ نُورٍ وَخُلِقَ الْجَانُّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ وَخُلِقَ آدَمُ مِمَّا وُصِفَ لَکُمْ». «ملائکه از نور، جن از آتش و انسان از آنچه برایتان وصف شده (گِل چسپنده) آفریده شده است».
ج) أشکال جن: جن قادر است به شکل انسان و حیوان درآید:
امام بخاری در حدیثی طولانی در باب وکالت، از ابوهریره نقل میکند که ایشان مسؤول حفاظت گندمهای زکات شد اما سه شب پیوسته شخصی به آن دستبرد میزد و هربار که ابوهریره او را دستگیر میکرد به خاطر ادعای فقط و عیالواری او را رها میکرد، اما هر بار قضیه را به پیامبر گزارش میداد و پیامبر نیز هر بار میفرمود: او برخواهد گشت، تا اینکه بعد از بار سوم، آن شخص در برابر گندمی که برداشته بود به ابوهریره قرائت آیةالکرسی را یاد داد که سبب محافظت او از شیطان میشود. ابوهریره زمانی که قضیهی سومین شب را برای پیامبر بازگو نمود ایشان فرمود: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ صَدَقَکَ وَهُوَ کَذُوبٌ، تَعْلَمُ مَنْ تُخَاطِبُ مُنْذُ ثَلاَثِ لَیَالٍ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ. قَالَ لاَ قَالَ ذَاکَ شَیْطَانٌ». «او به تو راست گفته است ولی خود دروغگوست، و ای ابوهریره، آیا میدانی که در این سه شب با چه کسی روبهرو شدهای؟ ابوهریره گفت: خیر، فرمود: آن شیطان بوده است».
امام مسلم از ابوذر نقل میکند که از رسول الله ص دربارهی سگ سیاه (و تفاوت آن با سگ قرمز و زرد) پرسیدم، پاسخ فرمود: «الْکَلْبُ الْأَسْوَدُ شَیْطَانٌ».
در صحیح بخاری نقل شده که رسول الله ص فرموده است: «إِنَّ عِفْرِیتًا مِنَ الْجِنِّ تَفَلَّتَ عَلَىَّ الْبَارِحَةَ - أَوْ کَلِمَةً نَحْوَهَا - لِیَقْطَعَ عَلَىَّ الصَّلاَةَ ، فَأَمْکَنَنِى اللَّهُ مِنْهُ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَرْبِطَهُ إِلَى سَارِیَةٍ مِنْ سَوَارِى الْمَسْجِدِ، حَتَّى تُصْبِحُوا وَتَنْظُرُوا إِلَیْهِ کُلُّکُمْ، فَذَکَرْتُ قَوْلَ أَخِى سُلَیْمَانَ: ﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَهَبۡ لِی مُلۡکٗا لَّا یَنۢبَغِی لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِیٓ﴾». «دیشب جن سرکشی با من درگیر شد تا نماز مرا به هم زند اما خداوند مرا بر او چیره گردانید. خواستم او را به یکی از ستونهای مسجد ببندم تا هنگام صبح همهی شما او را ببینید، اما به یاد سخن برادرم سلیمان افتادم که فرموده بود: پروردگارا! به من قدرتی عنایت فرما که بعد از من، شایستهی هیچ کسی نباشد».
امام مسلم از ابوسعید خدری روایت میکند که رسول الله ص دربارهی مرگ یکی از تازه دامادهای مدینه که بعد از کشتن ماری پیش آمد فرمود: «إِنَّ بِالْمَدِینَةِ جِنًّا قَدْ أَسْلَمُوا فَإِذَا رَأَیْتُمْ مِنْهُمْ شَیْئًا فَآذِنُوهُ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ فَإِنْ بَدَا لَکُمْ بَعْدَ ذَلِکَ فَاقْتُلُوهُ فَإِنَّمَا هُوَ شَیْطَانٌ». «در مدینه جنهایی هستند که مسلمان شدهاند، پس هرگاه برخی از آنها را (در شکل مار) دیدید سه روز به آنها اعلام کنید و اگر بعد از آن مطمئن شدید آن را بکشید که همانا آن شیطان است».
د) طعام جن: استخوان و سرگین شتر که طهارت با آن جایز نیست. امام بخاری از ابوهریره نقل میکند که: رسول الله ص به من دستور داد تا برای استجاء (طهارت) سنگ بیاورم و فرمود: استخوان و سرگین حیوان نیاور. من نیز تعدادی سنگ در گوشهی لباسم گذاشتم و در کنار ایشان قرار دادم و رفتم. سپس بعد از فراغت رسول الله از ایشان علت را پرسیدم، پاذسخ داد: «هُمَا مِنْ طَعَامِ الْجِنِّ وَإِنَّهُ أَتَانِی وَفْدُ جِنِّ نَصِیبِینَ وَنِعْمَ الْجِنُّ فَسَأَلُونِی الزَّادَ فَدَعَوْتُ اللَّهَ لَهُمْ أَنْ لَا یَمُرُّوا بِعَظْمٍ وَلَا بِرَوْثَةٍ إِلَّا وَجَدُوا عَلَیْهَا طَعَامًا». «آن دو طعام جن است و گروهی از جنیان شهر نصیبین نزدم آمدند و آنان بهترین جنیان بودند، پس از من توشه خواستند، من نیز از خداوند برای آنان درخواست کردم که ایشان از هیچ استخوان و سرگینی نگذرند مگر اینکه بر روی آن غذا بیابند».
ھ) ازدواج جنیان: ازدواج بین آنها رواج دارد، زیرا خداوند دربارهی حوران بهشتی میفرماید: ﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ ٥٦﴾ [الرحمن: 56]. یعنی: حوریان بهشتی را مردی از انسانها و جنیان قبل از ایشان (در دنیا) لمس نکرده است. همچنین خداوند تصریح میفرماید که ابلیس از جن است و ذریه و فرزند دارند: ﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ کَانَ مِنَ ٱلۡجِنِّ فَفَسَقَ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِۦٓۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُۥ وَذُرِّیَّتَهُۥٓ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِی وَهُمۡ لَکُمۡ عَدُوُّۢ ۚ بِئۡسَ لِلظَّٰلِمِینَ بَدَلٗا ٥٠﴾ [الکهف: 50].
و) ازدواج با انسانها: ابن تیمیه میگوید: گاهی اوقات جنیان با انسانها نیز ازدواج میکنند و فرزندانی نیز از آنها به وجود میآید و این عادتی معروف بین آنهاست. ابراز علاقهی جنیان به انسانها، به کثرت ثابت شده است و این میتواند دلیلی بر وقوع آن نیز باشد هر چند از جهت شرع، امری ناپسند و غیر قابل پذیرش است. برخی بنابر آیهی ﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ ٥٦﴾ [الرحمن: 56]. صلاحیت مشترک حوران بهشتی برای انس و جن در آخرت را به دنیا نیز تعمیم داده و آن را امری ممکن دانستهاند.
ز) مرگ جن: جنیان نیز همانند انسانها در هنگام برپایی قیامت خواهند مُرد زیرا جنیان نیز مشمول این آیه میباشند: ﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ ٢٦﴾ [الرحمن: 26]. یعنی: «هر آنچه بر روی زمین است (انس و جن) از بین خواهند رفت». امام بخاری از ابن عباس روایت میکند که رسول الله ص در دعا میفرمود: «أَعُوذُ بِعِزَّتِکَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ الَّذِى لاَ یَمُوتُ وَالْجِنُّ وَالإِنْسُ یَمُوتُونَ» یعنی: «پناه میبرم به عزت تو که معبودی جز تو نیست، کسی که نمیمیرد درحالی که جن و انس میمیرند».
ح) أسماء جن در لغت عرب: 1- مطلق جن (جنّی) 2- جنهای خوب و بیآزار (عامر) 3- جنهای مزاحم کودکان (أشباح یا أرواح) 4- جن دارای خباثت و اذیت (شیطان) 5- جنی که حد أعلای خباثت را دارد (عِفریت).
ط) اماکن و مساکن جنیان: خانهها و شهرهای مخروبه و تهی از ایمان، بیابان، جنگل، کویر، اماکن نجس و حمامها، کشتارگاهها و طویلهی شتر (معاطن الإبل)، قبرستان و خانههای مسکونی. در صحیح بخاری از جابر بن عبدالله روایت شده که رسول الله ص فرموده است: «إِذَا اسْتَجْنَحَ اللَّیْلُ أَوْ قَالَ جُنْحُ اللَّیْلِ فَکُفُّوا صِبْیَانَکُمْ فَإِنَّ الشَّیَاطِینَ تَنْتَشِرُ حِینَئِذٍ فَإِذَا ذَهَبَ سَاعَةٌ مِنْ الْعِشَاءِ فَخَلُّوهُمْ وَأَغْلِقْ بَابَکَ وَاذْکُرْ اسْمَ اللَّهِ وَأَطْفِئْ مِصْبَاحَکَ وَاذْکُرْ اسْمَ اللَّهِ وَأَوْکِ سِقَاءَکَ وَاذْکُرْ اسْمَ اللَّهِ وَخَمِّرْ إِنَاءَکَ وَاذْکُرْ اسْمَ اللَّهِ وَلَوْ تَعْرُضُ عَلَیْهِ شَیْئًا». «هنگامی که شب میخواهد تاریک شود – و یا اینکه تاریک شد – کودکانتان را (از بیرون رفتن از خانه) نگه دارید، زیرا در این وقت، شیاطین پراکنده میشود ولی هنگامی که ساعتی از شب گذشت آنها را آزار بگذارید؛ سپس درِ خانهات را ببند و بسم الله بگو؛ و چراغت را خاموش کن و بسم الله بگو؛ دهانهی مَشکت را ببند و بسم الله بگو؛ ظرفت را بپوشان و بسم الله بگو اگر چه قطعه چوبی باشد که فقط بخشی از آن را بپوشاند».
ی) زشتی صورت شیطان: خداوند در مورد شجرهی زقّوم در جهنم میفرماید: ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ ٦٤ طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ ٦٥﴾: [الصافات: 64-65]. «درخت زقوم در عمق جهنم میروید. شکوفهی آن همچون سرهای شیاطین است». شیاطین بنابر این آیه، نمادی از زشتی و بدی است. امام مسلم از ابن عمر از رسول الله ص نقل میکند: «لا تَحَرَّوْا بِصَلاتِکُمْ طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلا غُرُوبَهَا، فَإِنَّهَا تَطْلُعُ بِقَرْنَیْ شَیْطَانٍ». «هنگام طلول و غروب خورشید نماز نخوانید زیرا خورشید میان دو شاخ شیطان طلوع میکند». احادیث زیادی علت این نهی را، عبادت کافرین در این دو زمان دانسته است که شیاطین نیز در پی تزیین عمل آنها در این دو زمان میباشند.
ک) قدرت جنیان: 1- سرعت حرکت و انتقال ﴿قَالَ عِفۡرِیتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَۖ وَإِنِّی عَلَیۡهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٞ ٣٩﴾ [النمل: 39]: «عفریتی از جنّ گفت: من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو میآورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم». 2- سبقت بر انسانها در بسیاری چیزها ﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ ٣٣﴾ [الرحمن: 33]: «ای گروه جنّیان و انسیان، اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید، پس رخنه کنید. [ولی] جز با [به دست آوردن] تسلّطی رخنه نمیکنید». 3- قدرت علمی و فکری ﴿یَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا یَشَآءُ مِن مَّحَٰرِیبَ وَتَمَٰثِیلَ وَجِفَانٖ کَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِیَٰتٍ﴾ [سبأ: 13]. یعنی آن جنیان هر چه سلیمان میخواست درست میکردند، مثل معبدها، مجسمهها، ظرفهای بزرگ غذاخوری همچون حوضچه و دیگهای ثابت.
ل) دین جنیان: ﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِکَۖ کُنَّا طَرَآئِقَ قِدَدٗا ١١﴾ [الجن: 11]: «و از میان ما برخی درستکارند و برخی غیر آن، و ما فرقههایی گوناگونیم». که طبق آیات سوره جن، بر ادیان مختلفی هستند.
***