معرفی سوره: سورهی «انسان» یا «ذهر» یا «هل أتی» مدنی است و بعد از سورهی «الرّحمن» نازل شده و شامل 31 آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: محور و اساس موضوع سورهی قیامت بحث قیامت بود. بعد از اثبات این قضیه با دلائل عقلی و مادی، خداوند با رعایت تناسب کامل بین پایان سورهی قیامت ﴿أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ٣٧﴾ [القیامة: 37] با آغاز سورهی انسان ﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِینٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ...إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِیهِ﴾، به بحث در مورد یکی از اقسام مردم در قیامت یعنی بهشتیان میپردازد.
همچنین در سورهی قیامت از رستاخیز و بازگشت انسان بهسوی خداوند و سرانجام او سخن رفت و این سوره به بحث آفرینش و هدف از آن و سرانجام کار انسان میپردازد.
محور سوره: انسان و هدف از آفرینش او و سرانجام کارش در روز قیامت.
سوره دارای چهار مبحث است:
مبحث اول:هدف از آفرینش انسان
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِینٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ لَمۡ یَکُن شَیۡٔٗا مَّذۡکُورًا١ إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِیهِ فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِیعَۢا بَصِیرًا٢ إِنَّا هَدَیۡنَٰهُ ٱلسَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرٗا وَإِمَّا کَفُورًا٣﴾ [الإنسان: 1-3].
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«آیا مدتی از روزگار بر انسان گذشت که او چیزی قابل ذکر نبود! (1) همانا ما انسان را از نطفهای آمیخته آفریدیم او را بیازاییم، پس او را شنوای بینا ساختیم (2) ما او را به راه رهنمون ساختیم، خواه سپاس گزار باشد و خواه ناسپاس (3)».
توضیحات:
﴿هَلۡ أَتَىٰ﴾: استفهام است که معنای حقیقی آن در این جا یقین (قد أتَی) است؛ یعنی یقیناً بر انسان گذشته است... ﴿حِینٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ﴾: مدت زمانی که انسان به صورت تکهخونی ناچیز در شکم مادرش است، و یا مدت زمانی که زمین خالی از هر انسانی بود و سپس خداوند انسان را بر روی زمین آورد ﴿مَّذۡکُورًا﴾: قابل ذکر. ﴿نُّطۡفَةٍ﴾: آمیزهی مَنی مرد و زن. ﴿أَمۡشَاجٖ﴾ ج مَشج یا مَشیج: مخلوطی از منی مرد (اسپرم) و تخمک زن (اوول). ﴿نَّبۡتَلِیهِ﴾: تا اینکه او را بیازماییم که آیا در برابر اوامر و نواهی خداوند فرمانبردار خواهد بود یا نافرمان. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِیعَۢا﴾: ابزار کشف و درک حقیقت را که عمدهترین آن شنوایی و بینایی است در اختیار او نهادیم. ﴿هَدَیۡنَٰهُ﴾: هدایت کردیم او را و کاملاً تشریح نمودیم برای او. ﴿ٱلسَّبِیلَ﴾: راه خیر و شر و سعادت و شقاوت. ﴿شَاکِرٗا﴾: شکرگزار و مومن که راه سعادت را برگزیده و حق راهنما (خداوند) را با اعمال نیکوی خود و راهنمایی دیگران به جای میآورد. ﴿کَفُورًا﴾: بسیار ناسپاس که اوامر شیطان و تمایلات درونی را بر ارشادات خداوند ترجیح میدهد و تابع آن میشود.
نکته: استعمال اسم فاعل «شاکر» در برابر صیغهی مبالغهی «کفور» دلالتی بر رحمت بیکران خداوند و طبیعت ناسپاس انسان دارد، زیرا تا آن جا که ناسپاس به اوج خود نرسیده باشد چه بسا خداوند سپاسگزاری اندک بنده را نیز برابر جلوه داده و پاداش دهد.
مفهوم کلی آیات:
خداوند آدمی را از نیستی به هستی و وجود آورد و از او موجودی برتر و کاملتر از تمامی موجودات ساخت؛ و هر آنچه برای انسان بودنش که حقیقت هدایت اوست لازم بود در اختیار او نهاد به امیدی که از آزمون الهی سربلند درآید و راه سعادتی را که خداوند در مسیر زندگانیش قرار داده است بپیماید و از انحرافات شیطانی و نفسانی که به قیمت تباهی حیات دنیا و البته عذاب جاودان آخرت است در امام ماند تا آنگاه که در سرمنزل مقصود و منزلگه ابدی خویش آرام گیرد.
مبحث دوم: پاداش اخلاص عمل
﴿إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَلَٰسِلَاْ وَأَغۡلَٰلٗا وَسَعِیرًا٤ إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ یَشۡرَبُونَ مِن کَأۡسٖ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا٥ عَیۡنٗا یَشۡرَبُ بِهَا عِبَادُ ٱللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفۡجِیرٗا٦ یُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَیَخَافُونَ یَوۡمٗا کَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِیرٗا٧ وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُکُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُکُورًا٩ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِیرٗا١٠ فَوَقَىٰهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمِ وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا١١ وَجَزَىٰهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٗ وَحَرِیرٗا١٢﴾ [الإنسان: 4-12].
ترجمه:
«بیگمان ما برای کافران زنجیرها و بندها و آتش برافروخته آماده کردهایم (4) همانا نیکان از جامی نوشند که آمیزهاش کافور است (5) چشمهای که بندگان خداوند از آن مینوشند و به شگفتی (به هر سویی) روان میسازند (6) (بندگانی درستکار که) به نذر وفا میکنند و میترسند از روزی که سختی آن فراگیر است (7) و طعام را با وجود دوست داشتنش، به نیازمند و یتیم و اسیر اطعام میکنند (8) (و میگویند:) بیشک ما برای خشنودی خداوند به شما غذا میدهیم، نه پاداشی از شما میخواهیم و نه سپاسی (9) یقیناً ما از پروردگارمان در روز پروحشت هراسناک میترسیم (10) پس خداوند آنها را از شر آن روز نگاه داشت و شادابی و شادمانی را به آنها رساند (11) و به عوض آن که صبر کردند بهشت و ابریشم پاداششان داد (12)».
توضیحات:
﴿سَلَٰسِلَاْ﴾: ج سلسله، آنچه با آن پاها را ببندند. ﴿َأَغۡلَٰلٗا﴾: ج غُل: آنچه با آن دست را به گردن ببندند. ﴿سَعِیرًا﴾: آتش بسیار برافروخته. ﴿أَبۡرَارَ﴾: ج بِرّ: راستگویان در عمل، به جای آورندگان حقوق خداوند ﴿کَأۡسٖ﴾: هم به ظرف پر از شراب (جام) گویند و هم به خود شراب اطلاق میشود ﴿مِزَاجُ﴾ (مزّج): خِلط و آمیختهی هر چیز ﴿کَافُور﴾: مادهی سفیدرنگ خوشبو که به خاطر رایحهی آن با شراب بهشتی آمیخته میشود تا آن را معطر و خوشبو سازد. گفتهاند که کافور نام چشمهای است خوشبو در بهشت که شراب بهشتی را با مقداری از آن مخلوط میکنند ﴿عَیۡنٗا﴾: منصوب آمدن این لفظ به یکی از این اعتبارات است: 1- بدل از کافور، زیرا آب این چشمه در سفیدی و خوشبویی و خنکی همانند کافور است. 2- مفعول به برای (یشربون)، یعنی نیکوکاران مینوشند از چشمهای که... 3- مفعول به فعل محذوف مثل (أَخُصُ عَینا)، یعنی چشمهای را اختصاص دادهام که... ﴿یُفَجِّرُونَهَا﴾: بهشتیان جاری میسازند آن را. ﴿تَفۡجِیرٗا﴾: جاری ساختنی شگفت، و آن به این صورت است که هر کجا بخواهند آن را هدایت میکنند و در مکانهای پست و مرتفع میجوشانند و بدینسان در هر حالت و مکانی از آن بهره میبرند. نَذّر: در لغت به معنای ایجاب و واجب نمودن و در اصطلاح شرع به آن چیزی گفته میشود که شخص برخود واجب می کند.
نکته: آن کس که امر غیر واجبی را بر خود واجب کند و آن را به خاطر تقرب به خداوند انجام دهد پس واجبات الهی را با اشتیاق تمامتری انجام خواهد داد.
﴿شَرُّهُۥ﴾: شر آن روز، بلا و سختیهای روز قیامت. ﴿مُسۡتَطِیرٗا﴾ (طّیر): دامنگستر، فراگیر به گونهای که همه جا و همه کس را فرا میگیرد. ﴿عَلَىٰ حُبِّهِۦ﴾: بنابر مرجع ضمیر به دو گونه قابل معناست: 1- علی رغم اینکه آن طعام را بسیار دوست دارند. 2- صرفاً به خاطر ابراز دوستی با خدا و به دور از هر ریاکاری. ﴿لِوَجۡهِ ٱللَّهِ﴾: صرفاً به خاطر طلب خشنودی و کسب پاداش از جانب خداوند. ﴿یَوۡمًا عَبُوسٗا﴾: روزی که وحشت و هراس آن، چهرهها را درهم و ترشروی نماید. ﴿قَمۡطَرِیرٗا﴾ (قمطر): بلا و هراسی شدید و بسیار طولانی. ﴿نَضۡرَةٗ﴾ (نضر): شادابی ظاهری. ﴿سُرُور﴾: شادمانی قلب و درون. ﴿بِمَا صَبَرُواْ﴾: به سبب مشقت عبادت و ایثار و انفاق مال. ﴿حَرِیرٗا﴾: به صورت خاص به لباس ابریشمی نرم و عموماً به انواع لباس و زیورآلاتی گویند که اهل بهشت از آن بهره خواهند برد.
مفهوم کلی آیات:
کیفر ناسپاسی و برگزیدن راه باطل، قید و بندهایی است که وجود پلید جهنمی را به هم پیوند میزند همانگونه که پاداش سپاسگزاری و برگزیدن راه حقیقت و سعادت، شراب گوارایی است که وجود پاک بهشتی را تازگی میبخشد و او را شاداب و شادمان میسازد و از هر آنچه إشتها کند به او داده میشود و این جزای إرادتی است که مومن، به هدایت و دعوت الهی داشته و إخلاصی که در این راه از خود نشان داده است تا بدین سان پروردگارش را خشنود سازد و خود را از مشقتهای فراگیر روز هراسناک رهایی بخشد و حقا که چنین نیز شده است.
مبحث سوم: قدردانی از مومن
﴿مُّتَّکِِٔینَ فِیهَا عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِۖ لَا یَرَوۡنَ فِیهَا شَمۡسٗا وَلَا زَمۡهَرِیرٗا١٣ وَدَانِیَةً عَلَیۡهِمۡ ظِلَٰلُهَا وَذُلِّلَتۡ قُطُوفُهَا تَذۡلِیلٗا١٤ وَیُطَافُ عَلَیۡهِم بَِٔانِیَةٖ مِّن فِضَّةٖ وَأَکۡوَابٖ کَانَتۡ قَوَارِیرَا۠١٥ قَوَارِیرَاْ مِن فِضَّةٖ قَدَّرُوهَا تَقۡدِیرٗا١٦ وَیُسۡقَوۡنَ فِیهَا کَأۡسٗا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلًا١٧ عَیۡنٗا فِیهَا تُسَمَّىٰ سَلۡسَبِیلٗا١٨ وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیۡتَهُمۡ حَسِبۡتَهُمۡ لُؤۡلُؤٗا مَّنثُورٗا١٩ وَإِذَا رَأَیۡتَ ثَمَّ رَأَیۡتَ نَعِیمٗا وَمُلۡکٗا کَبِیرًا٢٠ عَٰلِیَهُمۡ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضۡرٞ وَإِسۡتَبۡرَقٞۖ وَحُلُّوٓاْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٖ وَسَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ شَرَابٗا طَهُورًا٢١ إِنَّ هَٰذَا کَانَ لَکُمۡ جَزَآءٗ وَکَانَ سَعۡیُکُم مَّشۡکُورًا٢٢﴾ [الإنسان: 13-22].
ترجمه:
«در آن (بهشت) بر تختها تکیه زده، نه (گرمای) خورشیدی بینند در آن جا و نه سرمای سختی (13) و سایههایش بر آنان نزدیک و میوههایش بسیار در دسترس باشد (14) و ظروفی سیمین و قدحهای بلورین در میان آنان گردانده شود (15) قدحهایی از نقره که به اندازه پر کرده باشند (16) و در آن جا جامی به آنان بنوشانند که آمیزهی آن زنجیل است (17) چشمهای در آنجاست که سلسبیل نامیده میشود (18) و بر گِرد آنان پسرانی جاودانه میگردند، چون آنان را دیدی پنداشتی که آنها مرواریدی پراکندهاند (19) و چون به آنجا بنگری نعمتی فراوان و فرمانروایی بزرگی را ببینی (20) بر آنان جامهی ابریشم نازک سبز و دیبای ضخیم است، و با دستبندهایی از نقره آراسته شوند و پروردگارشان شرابی پاکیزه به آنان نوشاند (21) همانا این برای شما پاداش است، و تلاش شما قدر نهاده شده است (22)».
توضیحات:
﴿مُّتَّکِِٔینَ﴾: اسم فاعل از إتّکاء، تکیهدهندگان. ﴿ٱلۡأَرَآئِکِۖ﴾ ج أَرِیکَة: تختهای مزیّن و آراسته در میان باغستانهای بهشت. ﴿شَمۡس﴾: آفتاب در این جا مراد گرمای آفتاب است. ﴿زَمۡهَرِیر﴾: سرمای بسیار شدید؛ در لغت عرب و در نزد قبیلهی طی به معنای ماه نیز استفاده شده است که در این صورت مفهوم آیه چنین میباشد: در آنجا خورشید و ماه را نمیبینند که روز و شب آنها را روشن سازد بلکه منبع نور در آنجا یکی است. ﴿دَانِیَة﴾ (دَنّی): نزدیک ﴿ظِلَٰلُهَا﴾ ج ظِلّ: سایههای درختان بهشتی. ﴿ذُلِّلَتۡ﴾ (ذلّ): نزدیک و در دسترس است. ﴿قُطُوفُ﴾: ج قِطف: چیدنیهایش میوههایش. ﴿تَذۡلِیلٗا﴾: مفعول مطلق، کاملاً در دسترس، بهگونهای که در حالت ایستاده و نشسته و حتی خوابیده میتوان از آن بهره برد. ﴿یُطَافُ﴾ (طوف): به گردش درآید. ﴿ ٔانِیَةٖ﴾: ج إناء: ظرفهای غذا ﴿فِضَّةٖ﴾: نقره سیم ﴿أَکۡوَابٖ﴾ ج کوب: قدحها و جامهای بیدسته جهت آب خوری ﴿قَوَارِیرَ﴾ ج قَارُورَة: ظرفهای شیشهای و آبگینه، و مراد از آن در اینجا روشنی و شفافیت ظرفهای بهشتی است ﴿قَوَارِیرَاْ مِن فِضَّةٖ﴾: ظرفهای نقرهای که در شفافیت همچون شیشه است و مشاهدهی آن در این دنیا قابل تصور نیست و تنها برای بهشت آماده شده است. ﴿قَدَّرُوهَا﴾: پر میکنند آن را و میپیمایند ﴿تَقۡدِیرٗا﴾: پر کردنی به اندازه، که متناسب با میزان تمایل بهشتیان است. ﴿کَأۡسٗ﴾: جام و لیوان پز از شراب. ﴿زَنجَبِیلًا﴾: گیاهی خوش بوی و خوشطعم، همچنین گفته شده که نام چشمهای در بهشت است.
نکته: از لحاظ مزأجی زنجیل گرم و کافور سرد است.
﴿سَلۡسَبِیلٗا﴾ (سلّ): لذیذ و ران که به راحتی از حلقوم پایین میرود به صورت کلی به هر چشمهای که سریع بجوشد گفته میشود ﴿وِلۡدَٰن﴾ ج وَلد: پسرکان، نوجوانان، خدمتگزاران بهشتی. ﴿مُّخَلَّدُونَ﴾ ج مُخَلّد: جاودانه که همیشه بر حالت شادابی و خرمی خویش باقی میمانند. ﴿لُؤۡلُؤٗ﴾: مروارید. ﴿مَّنثُورٗ﴾ (نثر): پراکنده، زیرا مروارید هرگاه بر بساطی پراکنده شود زیبایی و شفافیت آن بیشتر جلوهگری میکند. ﴿ثَمَّ﴾: آنجا، مراد بهشت است. ﴿نَعِیم﴾: نعمت فراوان غیر قابل وصف. ﴿وَمُلۡکٗا کَبِیرًا﴾: سرزمین بسیار پنهاور که چه بسا به اندازهی چندین برابر این زمین را به یک نفر بدهند. ﴿عَٰلِیَهُمۡ﴾: بر تن آنهاست. ﴿سُندُسٍ﴾ لباس ابریشمی رقیق و نرم. ﴿إِسۡتَبۡرَقٞۖ﴾: لباس ابریشمی غلیظ و ضخیم، دیباج. ﴿حُلُّوٓاْ﴾: بر آنها پوشانده و زیور داده شود. ﴿أَسَاوِرَ﴾ ج سِوار: دستبند و دستاویز و آنچه برای زینت بر دست بندند.
نکته: طبق آیات قرآن، زیورألات مختلف بهشتیان از طلا و مروارید و نقره خواهد بود.
﴿شَرَابٗا طَهُورًا﴾: شراب پاکیزه و به دور از نجاسات خمر دنیوی، که بویی خوش و طمعی لذیذ دارد و از چشمهای در بهشت میجوشد. ﴿هَٰذَا﴾: جمیع نعمتهای بهشتی که به پاس عبادت بندگان به آنها پاداش داده شود. ﴿مَّشۡکُورًا﴾: ستوده شده پذیرفته شده و حقا که تمامی این کرامتهای بهشتی در نتیجهی گزینش راه حقیقت و قدر نهادن به آن است: ﴿إِنَّا هَدَیۡنَٰهُ ٱلسَّبِیلَ...﴾.
مفهوم کلی آیات:
تختهایی نهاده شده در میان باغهایی باشکوه در زیر سایههای درختانی تنومند و پسرکانی شاداب و همیشه خرم که جامهایی از انواع شرابهای آمیخته با کافور و زنجیل را در دست داشته و همچون مرواریدهای پراکنده سبزپوشان بهشتی به گردش درآیند و در میان مُلک بیپایان و نعمت بیمثال الهی پاداش أرادتشان را نسبت به پروردگارش دریافت نمایند آنگاه که پروردگار فرمودند: «ما را بر او نمودیم، خواه بر راه هدایت روز و خواه بر پرتگاه گمراهی».
مبحث چهارم: أنذار و انتظار
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ تَنزِیلٗا٢٣ فَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ وَلَا تُطِعۡ مِنۡهُمۡ ءَاثِمًا أَوۡ کَفُورٗا٢٤ وَٱذۡکُرِ ٱسۡمَ رَبِّکَ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلٗا٢٥ وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَٱسۡجُدۡ لَهُۥ وَسَبِّحۡهُ لَیۡلٗا طَوِیلًا٢٦ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ یُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَآءَهُمۡ یَوۡمٗا ثَقِیلٗا٢٧ نَّحۡنُ خَلَقۡنَٰهُمۡ وَشَدَدۡنَآ أَسۡرَهُمۡۖ وَإِذَا شِئۡنَا بَدَّلۡنَآ أَمۡثَٰلَهُمۡ تَبۡدِیلًا٢٨ إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡکِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلٗا٢٩ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا٣٠ یُدۡخِلُ مَن یَشَآءُ فِی رَحۡمَتِهِۦۚ وَٱلظَّٰلِمِینَ أَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمَۢا٣١﴾ [الإنسان: 23-31].
ترجمه:
«همانا ما خود قرآن را به تدریج بر تو نازل کردیم (23) پس برای حکم پروردگارت شکیبایی کن و از ایشان هیچ گناهکار یا ناسپاسی را پیروی مکن (24) و بامدادان و شامگاهان نام پروردگارت را یاد کن (25) و بخشی از شب برایش سجده کن و او را در شب بلند به پاکی یاد کن (26) همانا اینان دنیای زودگذر را دوست دارند و روزی سنگین را پشت سر خویش میافکند (27) ما آنان را آفریدیم و پیوندشان را محکم ساختیم، و چون بخواهیم، آنان را چنانکه باید به همنوعان خودشان جایگزین میسازیم (28) همانا این پندی است، پس هر کس که بخواهد راهی را بهسوی پروردگارش (در پیش) گیرد (29) و نمیخواهید مگر اینکه خدا بخواهد، به درستی که خداوند دانای با حکمت است (30) هر کس را بخواهد در رحمت خویش داخل میسازد، و برای ستمکاران عذابی دردناک آماده کرده است (31)».
توضیحات:
﴿تَنزِیلٗ﴾ (نَزّلَ): فرق بین إنزال و تنزیل: أنزال عام و تنزیل خاص است؛ یعنی تنزیل بر نزول تدریجی در دفعات مختلف و مواضع خاص دلالت دارد اما إنزال نزول یکبارگی را شامل میشود و بدین خاطر در مورد نزول قرآن خداوند از لفظ «نزل» استفاده کرده است مگر مواضعی که دلالت بر نزول یکبارگی قرآن یا سورهای از آن داشته باشد، مثل: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِی لَیۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ١﴾ که بر طبق روایات، منظور نزول یکبارگی قرآن به آسمان دنیاست، و آیهی 20 سوره محمد ﴿فَإِذَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ مُّحۡکَمَةٞ﴾ که اشاره به رفتار منافقین دارد که از نزول یکبارگی سورهای که دلالت بر وجوب جهاد بر آنها دارد ناخشنود و بیمناک بودند. (مفردات راغب). ﴿لِحُکۡمِ رَبِّکَ﴾: صبر کن تا زمان فرا رسیدن حکم پروردگارت نسبت به هلاکت کافران. ﴿اثِم﴾: بسیار گناهکار هر چند که ادعای ایمان ظاهری نیز داشته باشد. ﴿کَفُور﴾: مشرک کافری که بر شرکش تعصب و اصرار فراوان دارد. ﴿بُکۡرَةٗ وَأَصِیلٗا﴾: آغاز و پایان روز، مراد تمامی روز است، بعنی مبادا هیچ لحظهای از روز از یاد خداوند غافل شوی. ﴿سَبِّحۡهُ﴾ خداوند را از هر ناپاکی و صفات ناشایست منزه و پاکیزهدار. ﴿لَیۡلٗا طَوِیلًا﴾ در درازای شب، لحظاتی را به تسبیح و عبادت پروردگارت بگذران تا بدین سان تمامی اوقات شبانه روز را به عبادت گذرانده باشی. ﴿هَٰٓؤُلَآءِ﴾: مشرکان و منافقین که دنیای فانی را بر آخرت باقی ترجیح دادهاند. ﴿ٱلۡعَاجِلَةَ﴾: زندگانی زودگذر دنیا که هر کس بخواهد میتواند انواع بهرههای مادی و أنی از آن ببرد و به اّن دل خوش دارد. ﴿یَذَرُونَ﴾ (وذر): واگذاشته و افکندهاند. ﴿وَرَآءَهُمۡ﴾: پشت سرشان یا جلوشان. ﴿یَوۡمٗا ثَقِیلٗا﴾: روزی سنگین به خاطر سختیها و هول و وحشت آن که تحمل آن بر انسان سنگینی میکند.
نکته: آنگاه که انسان برای مقابله با آن روز مهم و پرمشقت، هیچ تلاشی نکند و توشهای لایق بر نگیرد عملاً آن روز سنگین را بر پشت دیوار غفلت و بیخیالی انداخته است هر چند که در جلو دیدگانش نیز آن را حاضر ببیند.
﴿شَدَدۡنَآ﴾: محکم و قوی گرداندیم. ﴿أَسۡرَ﴾: پیوند مفاصل؛ در اصل لغت به معنای محکم بستن است و هرگاه در مورد خلقت به کار برده شود یعنی به بهترین و مناسبترین صورت ممکن خلقت نمودیم و پیوند و اعضای او را استوار داشتیم. ﴿بَدَّلۡنَآ﴾: تبدیل میکنیم و دیگران را جایگزین آنان میسازیم. ﴿أَمۡثَٰلَهُمۡ﴾: افرادی همنوع و همجنس آنها، یعنی آنها را هلاک کرده و انسانهایی دیگر را جایگزین آنها میکنیم. ﴿تَذۡکِرَةٞ﴾: تذکر، یادآوری، موعظه. ﴿سَبِیلٗا﴾: راهی بهسوی خشنودی پروردگارش. ﴿إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ﴾: مگر آن که موافق با خواستهی خدا باشد تا محقق شود ﴿یُدۡخِلُ مَن یَشَآءُ فِی رَحۡمَتِهِ﴾: آن کس را که لیاقت دارد مشمول رحمتش میسازد. ﴿ٱلظَّٰلِمِ﴾: آن که کفران نعمت و عقیده باطل را جایگزین شکر نعمت و حقیقت میسازد.
مفهوم کلی آیات:
قرآن بیانگر راه خیر و شر و پیامدهای برگزیدن هر کدام از آنها توسط انسان است. حب دنیا و دلبستگی به خوشیهای اّنی و زودگذر سبب میشود اشخاص در این مسیر دچار انتخابی ناصحیح شوند و مجبور گردند بارگران سختیها و مصیبتهای آخرت را تا سرحدّ هلاکت بر دوش کشند. پس چه خوشی است که آدمی از این همه اندرزهای قرآنی پند برگیرد و وجود خویش را با ابراز ارادت همیشگی به درگاه خداوند، به آرامش دنیا و آخرت برساند اما شرط پایداری در این راه آن است که کمر همت ببندد و اسیر یاوهگوییها و سنگپراکنیهای اهل باطل نشود و بر مسیر سعادت آن قدر ثابت قدم بماند که حکم پروردگارش فرا رسد و بین حق و باطل جدایی افکند و هر کس را به آنچه لایق است برساند.
برداشتها و فواید سوره:
1- اگر انسان حقیقتاً بداند که خداوند او را از نیستی و عدم توسط مادهای پست و بیارزش خلقت نموده و به بهترین صورت درآورده است دیگر هیچ گاه ادعا نمیکند که خلقت دوباره کاری غیر ممکن و به دور از عقل است.
2- خداوند تمامی اسباب فهم و درک را در اختیار انسان نهاده است تا مگر بدین وسیله راه صحیح حقیقت را از بیراهههای باطل باز شناسد و اسیر دام نفس و شیطان نگردد.
3- کافران با شدیدترین انواع عذابها مورد شکنجه قرار خواهند گرفت، بهگونهای که تصور آن بر عقل بشری مشکل است همانگونه که نعمتهای بهشتی نیز در تصور هیچ بشری گذر نکرده است.
4- توصیف نعمتهای بهشتی اعم از مسکن، شراب، ظروف، زیورألات، توصیف ساقیان و خادمان بهشتی همه جهت سوق دادن ذهن بنده نسبت به رحمت بیمانند و فراروان خداوند است.
5- اگر بنده قدرشناس نعمت باشد خداوند اعمال وی را چند برابر قدر نهاده و پاداش میدهد.
6- خداوند یاریگر بنده است تا آنگاه که در مسیر هدایت در حرکت باشد و مفتون فتنهها نگردد.
7- اراده و مشیت پروردگار سبب توفیق مومن به انجام دادن صالحات و هلاکت کافر به سبب ارتکاب محرمات میگردد و بدینسان مومن را وارد بهشت و کافر را به غذاب دردناک جهنم داخل میسازد.
8- امام مسلم از ابوهریره نقل میکند: «أَنَّ النَّبِىَّ ص کَانَ یَقْرَأُ فِى الصُّبْحِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ بِ الم تَنْزِیلُ فِى الرَّکْعَةِ الأُولَى وَفِى الثَّانِیَةِ هَلْ أَتَى عَلَى الإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا» رسول الله ص در نماز صبح روز جمعه سورهی الم تنزیل (سجده) را در رکعت اول و سورهی هب أتی را در رکعت دوم تلاوت میفرمود.
9- امامان بخاری و مسلم از عبدالله بن مسعود از رسول خدا ص نقل میکنند: «إِنَّ آخِرَ أَهْلِ الْجَنَّةِ دُخُولاً الْجَنَّةَ وَآخِرَ أَهْلِ النَّارِ خُرُوجًا مِنَ النَّارِ رَجُلٌ یَخْرُجُ حَبْوًا فَیَقُولُ لَهُ رَبُّهُ ادْخُلِ الْجَنَّةَ فَیَقُولُ رَبِّ الْجَنَّةُ مَلأَى فَیَقُولُ لَهُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَکُلُّ ذَلِکَ یُعِیدُ عَلَیْهِ الْجَنَّةُ مَلأَى فَیَقُولُ إِنَّ لَکَ مِثْلَ الدُّنْیَا عَشْرَ مِرَارٍ». «آخرین اهل بهشت که وارد بهشت میشود و آخرین جهنمی که از آتش خارج میشود شخصی است که به صورت چهار دست و پا از جهنم خارج میشود، پس پروردگارش به او میگوید: وارد بهشت شو، و او میگوید: پروردگارا! بهشت پر است؛ پروردگار سه بار تکرار میفرماید و هر بار او میگوید: بهشت پر است؛ پس پروردگار میفرماید: برای تو به اندازهی زمین و ده برابر آن باشد».
***