معرفی سوره: سورهی «مرسلات» مکی است و بعد از سورهی «همزه» نازل شده و پنجاه آیه دارد.
مناسبت آن با سورهی قبل: سورهی انسان اشارهای به کیفر کافران و تفصیلی از پاداش نیکوکاران است به همراه توجیهاتی که در آغاز و پایان سوره نسبت به لزوم ایمان بندگان صورت میگیرد؛ سورهی مرسلات نیز بیان همین توجیهات همراه با اشاراتی به پاداش پرهیزکاران در بهشت است.
محور سوره: امکان قیامت و احوال مردمان در آن روز.
سوره دارای چهار مبحث است:
مبحث اول: میقات گواهان
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ عُرۡفٗا١ فَٱلۡعَٰصِفَٰتِ عَصۡفٗا٢ وَٱلنَّٰشِرَٰتِ نَشۡرٗا٣ فَٱلۡفَٰرِقَٰتِ فَرۡقٗا٤ فَٱلۡمُلۡقِیَٰتِ ذِکۡرًا٥ عُذۡرًا أَوۡ نُذۡرًا٦ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَٰقِعٞ٧ فَإِذَا ٱلنُّجُومُ طُمِسَتۡ٨ وَإِذَا ٱلسَّمَآءُ فُرِجَتۡ٩ وَإِذَا ٱلۡجِبَالُ نُسِفَتۡ١٠ وَإِذَا ٱلرُّسُلُ أُقِّتَتۡ١١ لِأَیِّ یَوۡمٍ أُجِّلَتۡ١٢ لِیَوۡمِ ٱلۡفَصۡلِ١٣ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ١٤ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١٥﴾ [المرسلات: 1-15].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«سوگند به فرستادگان پیاپی (1) که سخت در هم کوبندهاند (2) و سوگند به پراکندهسازان (وحی) به گستردگی (3) که جداسازان (حق از باطل) به طور کاملند (4) و به فرودآورندگان پند و اندرز (5) برای اتمام حجت یا هشدار (6) بیگمان آنچه وعده داده میشوند، رخ دادنی است (7) پس هنگامی که ستارگان تیره شوند (8) و هنگامی که آسمان شکافته شود (9) و هنگامی که کوهها از جا کنده شوند (10) و هنگامی که پیامبران تعیین وقت شوند (11) برای کدامین روز زمان داده شوند! (12) برای روز داوری (13) و تو چه میدانی که روز داوری چیست! (14) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (15)».
توضیحات:
﴿ٱلۡمُرۡسَلَٰتِ﴾: فرستادهشدگان، فرشتگانی که خداوند آنها را به قصد هدایت و نصرت بهسوی پیامبران فرستاده است. ﴿عُرۡفٗا﴾ پیاپی و پشت سر هم، به معنای معروف و خوشی نیز آمده است. از نظر اعرابی به اعتبار معنای اول مفعول مطلق و به اعتبار معنای دوم مفعول لأجله است. ﴿ٱلۡعَٰصِفَٰتِ﴾ (عَصف): در هم کوبنده که با بهرهگیری از پیامهای الهی، باطل را در هم کوبند.. ﴿ٱلنَّٰشِرَٰتِ﴾ (نشر): پراکندهسازان که در هر سوی فرو آیند و یا در هنگام فرود آمدن، بالهای خویش را میگسترند تا شرایع الهی را در بین امتها انتشار دهند. ﴿ٱلۡفَٰرِقَٰتِ﴾ (فرق): فرقگذاران و جداسازان حق از باطل و حلال از حرام ﴿ٱلۡمُلۡقِیَٰتِ﴾ (لفی): إلقاءکنندگان و فرودآورندگان وحی بر پیامبران. ﴿ذِکۡرًا﴾: وحی و آنچه سبب نزدیکی انسان به خدا میشود که ملائکه آن را به پیامبران ابلاغ میکنند مثل قرآن ﴿عُذۡرًا﴾: دفع عذر و اتمام حجت با بندگان. ﴿نُذۡرًا﴾: هشداری نسبت به عذاب و خشم خداوند. لفظ ﴿عُذۡرًا أَوۡ نُذۡرًا﴾: اسم مصدر و بدل اشتمال از لفظ ﴿ذِکۡرًا﴾: میباشد.
نکتهی مهم: پنچ آیهی آغازین این سوره دارای معانی متفاوتی نزد مفسرین است تا جایی که ترجیح یک معنا از بین آنها، امری بس دشوار است. عدهای تمامی این آیات را به بادها و عدهای به ملائکه نسبت میدهند و در این میان، گروهی از مفسرین نیز تفکیک قائل شدهاند. عمدهی این اختلاف در مورد دو آیهی آغازین سوره است که به بدین صورت نیز قابل معناست: «سوگند به بادهای فرستاده شده به نیکی. و به تندبادهای درهم کوبنده و سوگند به بادها (و یا فرشتگانی) که ابرها را به هر سو پراکنده میسازند».
﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ﴾: این آیه جواب تمامی سوگندهای یاد شده تا به این جاست تا ثابت شود وعدهی الهی حقیقت دارد و گریزی از آن نیست. ﴿وَٰقِعٞ﴾: رخدهنده و شدنی است و هیچ شکی در آن نیست ﴿طُمِسَتۡ﴾: ستارگان محو و خاموش گردد. ﴿فُرِجَتۡ﴾: آسمان شکافته و گشوده شود. ﴿ُنُسِفَتۡ﴾: کوهها به یک باره از جایگاهش کنده شود و متلاشی گردد. ﴿أُقِّتَتۡ﴾ (وقت): برای پیامبران وقت خاصی معین شود تا بر امتهایشان گواهی دهند و آن وقت روز قیامت است ﴿أُجِّلَتۡ﴾ (أجل): به انتظار فرا رسیدن کدامین روز، گواهی پیامبران به تأخیر افتاده است؟ این آیه استفهافی است تا هول و وحشت قیامت را بهتر گوشزد کند. ﴿یَوۡمِ ٱلۡفَصۡلِ﴾: روز قضا و داوری و جدایی بین حق و باطل، مراد روز قیامت است ﴿وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ﴾: این آیه بار در این سوره تکرار میشود تا ترهیب و هشداری بر کفر و ناسپاسی کافران و ترغیب و تشویقی بر ایمان و پایداری مومنین باشد.
مفهوم کلی آیات:
خداوند هر آنچه را در زمین و حتی آسمان است تحت سلطهی آدمی درآورده و ملائکهی آسمان و پیامبران زمینی را مکّلف ساخته است که انسانیت انسانها را تقویت و ذات آنها را از جنبهی حیوانی خویش دور سازند. آدمیان را پیوسته نهیب داده که مبادا عاقبت خویش را به قیمت کالای ناچیز دنیوی تباه کنند و مجبور به انکار روز داوری و جدایی شوند، چرا که هیچ گریزی از آن روز نیست. در آن روز تمامی آنانی که در این دنیا پی آن بودند که نفس انسان را نسبت به قیامت قانع کنند در پیشگاه دادگاه الهی صف بستهاند تا بر انکار و تکذیب و بیانصافی مکذّبین دهند و حقا که چه روز سختی بر تکذیبکنندگان خواهد بود.
مبحث دوم: جلوهایی از قدرت خداوند
﴿أَلَمۡ نُهۡلِکِ ٱلۡأَوَّلِینَ١٦ ثُمَّ نُتۡبِعُهُمُ ٱلۡأٓخِرِینَ١٧ کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ١٨ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١٩ أَلَمۡ نَخۡلُقکُّم مِّن مَّآءٖ مَّهِینٖ٢٠ فَجَعَلۡنَٰهُ فِی قَرَارٖ مَّکِینٍ٢١ إِلَىٰ قَدَرٖ مَّعۡلُومٖ٢٢ فَقَدَرۡنَا فَنِعۡمَ ٱلۡقَٰدِرُونَ٢٣ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٢٤ أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ کِفَاتًا٢٥ أَحۡیَآءٗ وَأَمۡوَٰتٗا٢٦ وَجَعَلۡنَا فِیهَا رَوَٰسِیَ شَٰمِخَٰتٖ وَأَسۡقَیۡنَٰکُم مَّآءٗ فُرَاتٗا٢٧ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٢٨﴾ [المرسلات: 16-28].
ترجمه:
«آیا پیشینیان را نابود نکردیم! (16) سپس واپسینان را در پی آنان آوریم (17) با گناهکاران چنین کنیم (18) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (19) آیا شما را از أبی ناچیز نیافریدیم! (20) پس آن را در جایگاهی استوار قرار دادیم (21) تا هنگامی معین (22) پس سامان دادیم و ما بهترین ساماندهندگانیم (23) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (24) آیا زمین را جمعکننده نساختهایم! (25) چه برای زندگان و چه برای مردگان! (26) و در آن کوههای بلند را قرار دادیم، و به شما آبی گوارا نوشاندیم (27) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (28)».
توضیحات:
﴿ۡأَوَّلِینَ﴾: پیشینیان مثل قوم لوط، عاد و ثمود که به سبب انکار پیامبرانشان هلاک شدند. ﴿نُتۡبِعُهُمُ﴾: در صورت انکار و تکذیب، دیگران را نیز به پشتیبان ملحق میگردانیم و هلاک میسازیم. ﴿أٓخِرِینَ﴾: منظور کفار مکه و همهی کسانیاند که رفتاری شبیه به آنان دارند. ﴿کَذَٰلِکَ﴾: اینگونه و این چنین مجرمان را هلاک خواهیم کرد. ﴿مَّآءٖ مَّهِینٖ﴾ (مهن): آبی ناچیز و بیمقدار. ﴿قَرَارٖ مَّکِینٍ﴾: جایگاه استوار و مناسب و آرام که قابلیت نگهداری و تبدیل نطفه به موجودی کامل دارد، رَحِم مادر. ﴿إِلَىٰ قَدَرٖ﴾: تا وقت معین که مراحل خلقت نطفه پایان یابد زمان ولادت فرا رسد . ﴿قَدَرۡنَا﴾ (قدره): و او را سامان دادیم و بخشهای مختلف در آفرینش او را به اندازه و متناسب قرار دادیم. ﴿ٱلۡقَٰدِرُونَ﴾: سامانگران و اندازهگیران. این آیه را میتوان به گونهای دیگر نیز معنا نمود: بر خلقت او از آب ناچیز (نطفه) قادر بودیم و ما برترین قدرتمندانیم.
نکته: حال که خداوند آدمی را از آبی ناچیز (که آن را نیز خود خلقت کرده) آفریده است پس چگونه میتوان خلقت دوبارهی بعد از مرگ را عجیب و محال و خداوند را عاجز و ناتوان دانست!.
﴿کِفَاتًا﴾ (کفت): محل اجتماع، یا جمع «کافت» به معنای جمعکننده است؛ از نظر اعرابی مفعول به دوم فعل «تَجعَل» میباشد. ﴿أَحۡیَآءٗ وَأَمۡوَٰتٗا﴾: اشاره به انسان دارد که در حال حیات بر روی زمین زندگی میکند و بعد از مرگ نیز وارد خاک شده و در دل زمین باقی میماند پس در حقیقت زمین موضع اجتماعی زندگان و مردگان است. از لحاظ اعرابی مفعول به برای مصدر «کفات» است. ﴿رَوَٰسِیَ﴾ ج راسیة: استوار و ثابت، و به سبب همین صفت است که به کوهها «رواسی» گفته میشود. ﴿شَٰمِخَٰتٖ﴾ ج شامخ، مرتفع و بلند. ﴿فُرَاتٗا﴾: گوارا.
مفهوم کلی آیات:
خداوند در علم و قدرتش بیمانند و بر هر چیزی تواناست و هر کس بخواهد در برابر قدرت او قد عّلم کند بیدرنگ از پای در خواهد آمد. خدایی که آدمی را از نیستی به هستی آورده و او را سامان داده و زمین را بدین گستردگی رام و گهوارهی او ساخته است و هر آنچه را بخواهد به او ارزانی میدارد. پس وای بر آنان که جز اندیشهی گناه چیز دیگری در سر نمیپروانند و این همه نعمت و لطف را جاهلانه کفران میکنند!.
مبحث سوم: شرارههای عذاب بر منکرین حساب
﴿ٱنطَلِقُوٓاْ إِلَىٰ مَا کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ٢٩ ٱنطَلِقُوٓاْ إِلَىٰ ظِلّٖ ذِی ثَلَٰثِ شُعَبٖ٣٠ لَّا ظَلِیلٖ وَلَا یُغۡنِی مِنَ ٱللَّهَبِ٣١ إِنَّهَا تَرۡمِی بِشَرَرٖ کَٱلۡقَصۡرِ٣٢ کَأَنَّهُۥ جِمَٰلَتٞ صُفۡرٞ٣٣ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٣٤ هَٰذَا یَوۡمُ لَا یَنطِقُونَ٣٥ وَلَا یُؤۡذَنُ لَهُمۡ فَیَعۡتَذِرُونَ٣٦ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٣٧ هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِۖ جَمَعۡنَٰکُمۡ وَٱلۡأَوَّلِینَ٣٨ فَإِن کَانَ لَکُمۡ کَیۡدٞ فَکِیدُونِ٣٩ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٤٠﴾ [المرسلات: 29-40].
ترجمه:
«بروید بهسوی همان چیزی که دروغ میانگاشتید (29) بروید بهسوی سایهای (از دود) که دارای سه شاخه است (30) نه سایهگستر است و نه از شعلهی آتش باز میدارد (31) همانا آن شرارههایی قصر میپراکند (32) گویی آن (شرارهها) شترانی زردند (33) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (34) این روزی است که سخن نگویند (35) و اجازه نمییابند تا عذر بخواهند (36) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (37) این روز داوری است، شما و پیشینیان را گرد آوردهایم (38) پس اگر نیرنگی دارید، به من نیرنگ زنید (39) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (40)».
توضیحات:
﴿ٱنطَلِقُوٓاْ﴾: بروید بهسوی... این سخن از سوی خزنهی جهنم (نگهبانان دوزخ) خطاب به کافران و تکذیبکنندگان دوزخ در قیامت است. ﴿ظِلّٖ﴾: در اصل لغت به معنای سایه است اما سایهی جهنم چیزی مگر دود و سیاهی نخواهد بود و این سخن در حقیقت إستهزایی خطاب به جهنمیان است. ﴿ثَلَٰثِ شُعَبٖ﴾ ج شُعبة: شاخه و جانب که اطراف و بالای آنها را فرا میگیرد و در هالهای از دود فرو میبرد. ﴿ظَلِیلٖ﴾: دارای ظل و سایه. ﴿لَا یُغۡنِی﴾: بینیاز و محفوظ نمیدارد. ﴿لَّهَبِ﴾: زبانهی آتش. ﴿إِنَّهَا﴾: ضمیر به جهنم یا آتش بر میگردد که آیات قبل و بعد در پی توصیف آن میباشند. ﴿تَرۡمِی بِشَرَرٖ﴾: (اسم جمع شَرَرة)، شراره میافکند، جرقهها و پارههای آتش را به هر سوی پراکنده میسازد. ﴿قَصۡرِ﴾: کاخ که مظهر بلندی و بزرگی است و جرقههای آتش در بزرگی و وسعت شبیه به آنند. ﴿جِمَٰلَتٞ﴾ ج جَمَل: شتران که شرارههای آتش به سبب بزرگی، ارتفاع و زردی به آن شبیه شده است. ﴿صُفۡرٞ﴾ ج أصفر: معمولاً در لغت عرب به زرد متمایل به سیاهی اطلاق میشود، وجه مشابهت به رنگ زرد و جرقههای آتش، در کثرت و حرکت و رنگ آنهاست. ﴿لَا یَنطِقُونَ﴾: گناهکاران سخن نمیگویند و دم نمیزنند، یا اینکه هیچ سخن مفیدی بر زبان نمیآورند. ﴿فَیَعۡتَذِرُونَ﴾: یا این که عذری بتراشند و بهانهای بیاورند تا بهگونهای گناهانشان را توجیه کنند. ﴿یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِۖ﴾: روز جدایی و داوری بین حق و باطل و سعادتمندان و شقاوتمندان. ﴿ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: آنانی که پیش از شما میزیستهاند. ﴿کَیۡدٞ﴾: حیله، مکر، چاره ﴿فَکِیدُونِ﴾ (فکِیدُونی): برای مقابله با حکم من، نیرنگ و چارهای بیندیشید و خود را از عذاب وارهانید.
مفهوم کلی آیات:
مسیر حرکت بندگان بهسوی آن روزی است که حق از باطل و حقگویان از باطل پژوهان جدا خواهند شد. کافران به منزلگاه خویش در زیر سایههای دود سیاه و زبانههایی از آتش فروزان در خواهند آمد و هیچ عذری و بهانهای از آنان پذیرفته نشود. کسی را یارای آن نیست که در برابر خداوند چارهای بیندیشد و یا حیلتی به کار گیرد تا شاید بدان وسیله از عذاب جهنم خود را برهاند، بلکه باید در آن بماند و بسوزد و حسرت ایام گذشته را بخورد و حقیقتاً وای بر بیخردانی که چنین روزی را دروغ دانسته و آن را خیالی واهی بیش ندانستهاند!.
مبحث چهارم: انتخاب بین لذتهای دنیا و آخرت
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی ظِلَٰلٖ وَعُیُونٖ٤١ وَفَوَٰکِهَ مِمَّا یَشۡتَهُونَ٤٢ کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیَٓٔۢا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٤٣ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ٤٤ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٤٥ کُلُواْ وَتَمَتَّعُواْ قَلِیلًا إِنَّکُم مُّجۡرِمُونَ٤٦ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٤٧ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱرۡکَعُواْ لَا یَرۡکَعُونَ٤٨ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ٤٩ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ٥٠﴾ [المرسلات: 41-50].
ترجمه:
«همانا تقواپیشگان در میان سایهها و پشمهسارانند (41) و میوههایی که رغبت کنند (42) به گوارایی بخورید و بنوشید، به پاداش میکردید (43) به درستی که ما نیکوکاران را بدین سان پاداش میدهیم (44) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (45) بخورید و اندکی بهره ببرید، چرا که شما گناهکارانید (46) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (47) و چون به ایشان گفته شود: رکوع کنید، رکوع نمیکنند (48) آن روز وای بر تکذیبکنندگان! (49) پس به کدامین سخن بعد از آن (قرآن) ایمان میآورند! (50)».
توضیحات:
﴿فَوَٰکِهَ﴾ ج فاکهة: میوهها. ﴿یَشۡتَهُونَ﴾: إشتها و رغبت میکنند. ﴿هَنِیَٓٔۢا﴾: گوارا و دلنشین باد. ﴿بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾: پاداش تمامی نیکیها و خوبیهایی که انجام دادهاید. ﴿کَذَٰلِکَ﴾: بدینسان و با چنین نعمتهایی او را جزا و پاداش میدهیم. ﴿تَمَتَّعُواْ قَلِیلًا﴾: ای گناهکاران! مدت زمانی اندک (حیات دنیوی) به خوشی و بهرهمندی از لذتهای دنیا مشغول شوید، چرا که به سبب گناهتان هیچ بهرهای از لذتهای بهشت نصیبتان نخواهد شد. ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱرۡکَعُواْ﴾: مراد نماز خواندن به صورت خاص و مطلق خشوع و خضوع در برابر خداوند به صورت عام است، زیرا کافران پیوسته از عبادت و طاعت خداوند گریزان بودند و در لذتهای پست و زودگذر دنیوی به سر میبرند. ﴿وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ﴾: این آیه ده بار در این سوره تکرار شد و تکرار آن بعد از هر آیه به معنای آن بود که ای تکذیبکنندگان! چگونه به خود اجازه میدهید که با قول و عمل به تکذیب قیامت بپردازید و چرا از کیفر اعمال پلید خویش باکی ندارید؟ ﴿حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ﴾: سخنی بعد از قرآن، یعنی آنگاه که قرآن را با این فصاحت و بلاغت و حجت و برهان و إعجاز و بیان انکار میکنند پس امید است که به چه سخن و کتاب دیگری راضی شده و تابع شوند تا آنها را به سعادت برساند و از عذاب آتش برهاند؟
مفهوم کلی آیات:
نیکوکاران در پاداش بیمثال پروردگارشان به آرامش خواهند رسید و هر آنچه مطابق ذایقه و میلشان باشد بیدرنگ برایشان حاضر شود تا بدینسان از حسن نیتشان نسبت به پروردگارشان قدردانی شود اما دریغا که کافران نه از عقوبت گناه و نه از کثرت نعمت عبرتی نمیگیرند و پیوسته بر جهالت و تکبر خویش اصرار میورزند، پس مناسب ارزش نفس آنها همان بس که همچون دیگر حیوانات در خور و خواب و شهوت دنیوی فرو روند و به آن دل خوش دارند و این مقام شخصیتی آن کسی است که پیوند با شهوت و خودپرستی را بر معنویت و خداپرستی ترجیح میدهد. چنین فردی با هیچ صراطی مستقیم نخواهد شد مگر با شهوترانی و دنیاپرستی، پس وای بر چنین شخصی در آن روز بزرگ و پرمهیب.
برداشتها و فواید سوره:
1- فرشتگان، گروههای متنوع جهت تنفیذ اوامر و احکام خداوند هستند.
2- قدرت و علم خداوند در خلقت اولیهی بشر حکایت از امکان تکرار خلقت بعد از مرگ دارد.
3- حکم و قضا نسبت به بندگان در دادگاه خداوند قطعی و لازم الإجراست و هیچ گریزی و راه توجیهی بر آن نیست تا شاید در پرتو این قاطعیت، شخص نسبت به عواقب ناخشنود کارهای خویش آگاه گردد.
4- قرآن، برترین و کاملترین کتاب هدایت است و هر آنچه از حکمت، وعظ و برهان و عبرت لازم باشد در آن به وضوح آمده است، پس آن کس که این همه تنوع را باور ندارد یقیناً هیچگاه بر صراط مستقیم قرار نخواهد گرفت.
5- ترک عبادت و رابطهی معنوی با خداوند، علت اساسی و اولیهی حرکت در مسیر گمراهی و بطالت است.
6- امام بخاری از عبدالله بن مسعود روایت میکند که همراه رسول ص در غاری از سرزمین مِنا بودیم که سورهی مرسلات نازل گردید و ایشان آن را قرائت کرد و من از زیان ایشان فرا گرفتم، در همان حال ناگهان ماری بر روی ما پرید، پیامبر ص فرمود: آن را بکشید، ولی ما موفق به کشتن آن نشدیم؛ پیامبر فرمود: «وُقِیتُ شَرّکُم کَمَا وُقِیتُم شَرّهاَ». «از شر شما نجات یافت همانگونه که شما نیز از شر او نجات یافتید».
***
(پایان جزء بیست و نهم)