معرفی سوره: سورهی «نبا» یا «عمّ» یا «مُعصِرات» یا «تساؤل» مکی است و از نظر ترتیب نزول بعد از سورهی «معارج» نازل شده و مشتمل بر چهل آیه است.
مناسب آن با سورهی قبل: در بحث آخرت است، زیرا عمدهی سخن در سورهی مرسلات در رابطه با آخرت و کافران است و آغاز سورهی نبأ نیز طرح شبههی کافران دربارهی وقوع قیامت است.
محو سوره: بیان قدرت خداوند در خلقت، دلایل ممکن بودن قیامت و بیان احوال سرکشان و پرهیزکاران در آن روز.
سوره شامل شش مبحث است:
مبحث اول: خبری مهم
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ١ عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ٢ ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ٣ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ٤ ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ٥﴾ [النبأ: 1-5].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«از چه چیزی از همدیگر میپرسند! (1) از خبر بزرگ (2) همانکه در آن اختلاف دارند (3) هرگز، به زودی خواهند دانست (4) باز هم هرگز، به زودی خواهند دانست (5)».
توضیحات:
﴿عَمَّ﴾: اصل آن «عن ما» میباشد که میم در نون ادغام شده است. «ما» در اینجا استفهامیه و به معنای چه چیزی میباشد. فاعل در ﴿یَتَسَآءَلُونَ﴾ کافرین هستند که در مورد قیامت از همدیگر میپرسند و همچنین میتواند فاعل کافرین و مومنین باشند که دربارهی قیامت و امکان و وقوع آن از همدیگر میپرسند و مومنین سعی در اثبات و کافرین در پی انکار آن هستند. ﴿ٱلنَّبَإِ﴾: خبر مهم که در اینجا به وسیلهی لفظ «العظیم» بر مضون آن خبر یعنی قیامت و زنده شدن بعد از مرگ تاکید شده است. ﴿مُخۡتَلِفُونَ﴾: در آن اختلاف دارند، کافرین با همدیگر در مقدار و نوع انکارشان و یا کافرین با مومنین در اثبات و امکان وقوع قیامت. ﴿کَلَّا﴾: برای مردود دانستن سخن و ادعای مطرح شده به کار برده میشود و بنابر آن ادعا نیز معنا میشود. در اینجا به معنای آن است که هرگز سؤال و شبهات کافران در مورد قیامت صحیح نیست. حرف «سین» در «سیعلمون» هشداری به کافران است که بدانند به زودی با آن رویداد بزرگی که به انکار آن مشغولند مواجه خواهند شد. ﴿ثُمَّ کَلَّا﴾ تکرار آیا دلالت بر تأکید معنا میکند، زیرا وقوع قیامت، به زودی پرده از تمامی شبهات کافران بر میدارد و آنان به اشتباه خود در مورد قیامت آگاهی خواهند یافت.
مفهوم کلی آیات:
اساسیترین شبههای که کافران بر پیامبرانشان ایراد میکردند این بود که چگونه ممکن است انسان بعد از مرگ، بار دیگر زنده شده و زندگی مجدد را از سر گیرد. خداوند در این آیات شبههی آنها ناصحیح دانسته و آنها را منتظر روزی میسازد که وقوع آن سبب روشن شدن جواب این شبهات خواهد شد. اکثر کافران این سؤالات را نه به خاطر کسب جواب، بلکه به خاطر استهزا از پیامبر بیان میداشتند.
مبحث دوم: قدرت خداوند در هستی
﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا٦ وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا٧ وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا٨ وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا٩ وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا١٠ وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا١١ وَبَنَیۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا١٢ وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا١٣ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا١٤ لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا١٥ وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا١٦﴾ [النبأ: 6-16].
ترجمه:
«آیا زمین را محل آسایش قرار ندادیم! (6) و کوهها را میخها [قرار ندادیم!] (7) و شما را جفت آفریدیم (8) و خوابتان را (مایهی) آرامش قرار دادیم (9) و شب را پوششی قرار دادیم (10) و روز را (زمان کسب) معاش گردانیدیم (11) و بر فرازتان هفت آسمان استوار بنا کردیم (12) و چراغی نورافشان قرار دادیم (13) و از ابرهای متراکم، آبی ریزان فرو فرستادیم (14) تا به سبب آن، دانه و گیاه برآوریم (15) و باغهایی انبوه را (16)».
توضیحات:
﴿مِهَٰدٗا﴾: گهواره، جایگاه راحتی. زمین گهواره است چون آدمیان بر آن به راحتی میآسایند همانگونه که کودک در گهواره به راحتی میخوابد، و یا وجه شبه زمین به گهواره کودک، در آن است که انسان چند صباحی بر آن میآساید و نهایتاً از آن به آخرت منتقل میشود چنانکه کودک بعد از ایام کودکی از گهواره بیرون آورده میشود. ﴿أَوۡتَادٗا﴾: میخها، کوهها همچون میخهایی زمین را ثابت نگه داشتهاند و از لرزش آن جلوگیری میکنند و هنگامی که کوهها (در هنگام برپایی قیامت) متلاشی میشود زمین نیز حالت سکون خود را از دست میدهد. ﴿أَزۡوَٰجٗا﴾: به صورت زوج (مرد و زن) جهت بقاء نسل. ﴿سُبَاتٗا﴾: آسایش، قطع، به شب «سُیات» گفته میشود چون تاریکی آن سبب قطع و تعطیلی فعالیت مردم میشود. ﴿لِبَاسٗا﴾: پوشش، تاریکی شب سبب پوشیده شدن همه چیز در درون خود میشود. ﴿مَعَاشٗا﴾: وسیله و زمان تحصیل مایحتاج زندگی. ﴿شِدَادٗا﴾ ج شدید، استوار و محکم. ﴿سِرَاجٗا﴾: چراغ، در اینجا مقصود خورشید است. ﴿وَهَّاج﴾: بسیار فروزان و نورافشان که تمامی سیارات از پرتو نور آن بهرهمند میشود (صیغهی مبالغه از وهج). ﴿ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ﴾ ج مُعصیر، فشاردهنده و متراکم. ابر باران زا را «مُعصر» گویند چون در نتیجهی تراکم آن، باران (مانند عصارهی میوه) فرو میریزد. ﴿ثَجَّاج﴾ فراوان، جاریشونده، رگبار. ﴿جَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا﴾: باغهای انبوه به صورتی که در نتیجهی تراکم درختان، شاخهها در هم فرو رفته باشند.
مفهوم کلی آیات:
اصلیترین بهانهی کافران برای انکار قیامت، عدم قدرت خداوند نسبت به زنده کردن مردگان وبرانگیختن آنها از قبر است، از این رو در این آیات، خداوند از یک سو مظاهری از قدرت خویش در هستی را بر جلو دیدگان بندگانش ترسیم میکند تا ممکن یودن قیامت را ثابت نماید و از سوی دیگر هدف کلی از آفرینش هر یک از آفریدهها را بیان داشته تا بدین وسیله هدفدار بودن خلقت را اثبات کند، شاید آدمی دریابد که او نیز بیهدف آفریده نشده و بازگشتی بهسوی خدا داد.
مبحث سوم: قیامت روز جدایی و دگرگونی
﴿إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا١٧ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا١٨ وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا١٩ وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا٢٠﴾ [النبأ: 17-20].
ترجمه:
«همانا روز داوری هنگامی معین است (17) روزی که در صور دمیده شود، پس شما گروه میآیید (18) و آسمان گشوده شود و دروازه دروازه باشد (19) و کوهها به حرکت در آورده شوند پس کوهنمایی شود (20)».
توضیحات:
﴿یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ﴾: روز جدایی، و قیامت روز فصل است چون سبب جدایی بین حق و باطل میشود. ﴿مِیقَٰتٗا﴾: وعدهگاه زمانی که قابل تقدیم و تأخیر نیست و برای اولین تا آخرین، مقرر و معین شده است. ﴿ٱلصُّورِ﴾: شیپور که در پایان جهان هستی و هنگام برپایی قیامت، دو بار در آن دمیده میشود. در اینجا منظور نفخ دوم صور است که اعلام زمان برانگیخته شدن مردم از قبر است. ﴿أَفۡوَاجٗا﴾ ج فوج: گروه گروه و دسته دسته، گروههای مختلف همراه همدیگر به صحرای محشر میآیند، یا اینکه هر گروه همراه بزرگ خویش در آنجا حاضر میشود. ﴿وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ﴾: آسمان شکافته شود. استفاده از صیغهی ماضی به جای مضارع، جهت قطعیت در وقوع آن است. ﴿أَبۡوَٰبٗا﴾: درها، یعنی آسمان یکپارچه به سبب هول و وحشت برپایی قیامت شکافهای مختلفی بر میدارد و گفتهاند: این شکافها (درها) راههای نزول ملایک و طریق ارتباط با عالم ملکوت است. ﴿سُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ﴾: کوهها به حرکت در آورده شود و این حرکت در نتیجهی متلاشی شدن ذرات آن است. ﴿سَرَابًا﴾: آب نما؛ ذرات متلاشی شدهی کوهها، از دور نمایانندهی کوهها هستند اما در حقیقت کوهی وجود ندارد، زیرا تبدیل به ذرات گرد و خاکی شده که در هوا پراکنده گشته است.
مفهوم کلی آیات:
اختلاط حق و باطل از خصوصیات این جهان است اما در قیامت، اهل حق و باطل از همدیگر جدا شده و به تناسب نیت و عمل، با آنها رفتار میشود. در هنگام برپایی قیامت، نظم حاکم در جهان به هم خورده و نظام هستی دچار اختلالات اساسی میشود. حیات دوباره با دمیده شدن در صور آغاز میشود و این آغاز حیاتی ابدی برای انسان است.
مبحث چهارم: جهنم، کمینگاه سرکشان
﴿إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا٢١ لِّلطَّٰغِینَ مََٔابٗا٢٢ لَّٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا٢٣ لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا٢٤ إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا٢٥ جَزَآءٗ وِفَاقًا٢٦ إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا٢٧ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا٢٨ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا٢٩ فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا٣٠﴾ [النبأ: 21-30].
ترجمه:
«بیگمان جهنم کمینگاه است (21) محل بازگشت سرکشان است (22) روزگارانی پیاپی در آن به سر برند (23) نه خنکی بچشند و نه نوشیدنی را (24) مگر آبی جوشان و خونابهای چرکین (25) کیفری موافق (26) همانا آنان به حسابی نداشتند (27) و آیات ما را سخت دروغ انگاشتند (28) و هر چیزی را به نوشتن برشمردیم (29) پس بچشید که جز عذاب، به شما نیفزاییم (30)».
توضیحات:
﴿مِرۡصَادٗا﴾: کمین گاه، جایی که به کمین دشمن نشینند، جهنم در کمین دشمنان خداوند است. ﴿طَّٰغِینَ﴾: سرکشان، آنانی که پردهی محارم خداوند را با گناهان خویش دریده و از حدود شرعی و انسانی تجاوز کردهاند. ﴿مََٔابٗ﴾: مرجع، محل بازگشت. ﴿لَّٰبِثِینَ فِیهَآ﴾: درنگ کنندگان در جهنم. ﴿أَحۡقَابٗ﴾ ج حَقّب، دوران و مراحل طولانی که مجبورند در جهنم بمانند و در هر مرحله، عذابی تازه را تحمل کنند. ﴿حَمِیم﴾: أبی که در نهایت جوشش است. ﴿غَسَّاقٗ﴾: آن چه از عرق و خونابه و چرک زخم حاصل میشود.
نکته: «حمیم» استثنا از «بَرد»، و «غَسَاق» استثنا از «شراب» است.
﴿وِفَاقً﴾: متناسب و موافق عمل. کیفر و عذاب جهنمیان و متناسب با سرکشی و گناه آنان در دنیا است. ﴿لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا﴾: سرکشان، هیچگاه انتظار چنین روزی را نداشتند که مجبور باشند عذابهای سخت الهی را در برابر کارهای باطل خویش تحمل کنند. ﴿وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا﴾: تمام ابزار تکذیب را جهت دروغ دانستن آیات و وعدههای ما به کار بستند و آیات ما را دروغی محض دانستند. ﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا﴾: و هر چیزی را ثبت و ضبط کردهایم، از اعمال سرکشان به دقت حسابرسی کرده و برای تک تک آنان پروندهای دقیق و مستند آماده کردهایم که هیچ چیزی را نانوشته نگذاشته است. لفظ «کتاباً» مفعول مطلق برای فعل «أحصیناه» (به معنای «کتبناه») و یا حال به معنای «مکتوب» است. ﴿فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا﴾: ای کافران و ای سرکشان! بچشید عذابها و کیفرهای ما را که نه تنها هیچگاه کاهش نمییابد پیوسته در فزونی است.
مفهوم کلی آیات:
ریشهی تمامی گناهان، بیحرمتی نسبت به خداوند است و تجاوز از حدود، انجام گناه را بر انسان آسانی میسازد. تکذیب آیات خداوند نتیجهی سرکشی و تجاوزی است که به استمرار نامهی اعمال او را تیره میسازد. هر آن چه از جانب خداوند بر چنین شخصی حکم شود چیزی غیر از لیاقت و فراخوار حال او نمیباشد.
مبحث پنچم: پاداش رستگاران
﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا٣١ حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا٣٢ وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا٣٣ وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا٣٤ لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّٰبٗا٣٥ جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا٣٦﴾ [النبأ: 31-36].
ترجمه:
«همانا برای پرهیزگاران رستگاری است (31) باغها و درختان انگور (32) و (حوران) نوپستان همسال (33) و جامهای لبریز (34) در آنجا نه (سخنی) بیهوده بشنوند و نه دروغی (35) پاداشی از نزد پروردگارت، بخششی است کافی (35)».
توضیحات:
﴿مُتَّقِینَ﴾: نیکوکاران، پرهیزگاران، در اینجا در مقابل طغیان و سرکشی است، یعنی مؤمنی که پایبند حریم خداوند است و هیچگاه از حدود شرعی و انسانی خویش تجاوز نمیکند. ﴿مَفَازًا﴾: مصدر است به معنای جایگاه کسب فوز و رستگاری که بهشت برین خواهد بود. ﴿حَدَآئِقَ﴾ ج حدیقة: باغها. أَغتَاب ج عِنَب: انگور. ﴿وَکَوَاعِب﴾ ج کاعِبة: دختران نوجوان دوشیزه که تازه سینه برآورده و بالغ شدهاند. حوران بهشتی. ﴿أَتۡرَابٗ﴾ ج تِرُب: همسن و سال.﴿کَأۡسٗ﴾: جام پر از شراب. ﴿دِهَاقٗا﴾: لبریز و صاف. ﴿لَغۡو﴾: کلام باطلی که در آن هیچ فایدهای نیست.﴿کِذَّٰبٗ﴾: سخن دروغی که هیچ پایه و اساسی ندارد مانند سخن و ادعاهای کافرین در دنیا. ﴿جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ﴾: تمام نعمتهای بهشتی، پاداشی خداوند به نیکوکارانی است که هیچگاه از حریم الهی تجاوز نکردند و پیوسته پایبند حدود و فرامین الهی بودند. ﴿عَطَآءً حِسَابٗا﴾: عَطاء به معنای بخشش، و وصف حساب هم دلالت بر کافی بودن بخشش خداوند به بندگانش دارد، بهگونهای که بهشتیان از آن بخشش راضی شوند، و هم دلالت بر حساب دقیق خدا در بخشش دارد، بهگونهای که بر حسب اعمال، درجات نیز متفاوت است و هر کس اعمالش بیشتر و خالصتر باشد از درجات بالاتری نیز بهرهمند خواهد شد.
نکته: عقوبت کافران موافق گناه آنهاست ﴿جَزَآءٗ وِفَاقًا﴾؛ اما پاداش مؤمنان عطیّهای است که خداوند از روی فضل خویش به بندگانش عنایت میکند و اعمال صالحان تنها بهانهای برای اختصاص بخشش خداوندی در بهشت است.
مفهوم کلی آیات:
بوستان، شراب، میوه، آرام و قرار ابدی همگی در پرتو تقوایی است که حرمتها را حفظ کرده و دامن به سرکشی نیالوده است. در وادی سلام دیگر باطل و دروغ محلی ندارد و بهشت سراسر عرصهی بهرهمندی و بخشش الهی است.
مبحث ششم: روز حقیقت
﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا٣٧ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا٣٨ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مََٔابًا٣٩ إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا٤٠﴾ [النبأ: 37-40].
ترجمه:
«پروردگار آسمانها و زمین و آن چه بین آنهاست، (پروردگار) بخشاینده، که از (هیبت) او نمیتوانند سخنی بگویند (37) روزی که روح و فرشتگان به صف ایستند، سخن نگویند مگر کسی که (پروردگار) بخشاینده به او اجازه دهد و (در آن هنگام نیز) سخن راست گوید (38) آن روز راستین است، پس هر کس که خواهد بهسوی پروردگارش پناهی بجوید. (39) همانا ما شما را از عذابی نزدیک بیم دادیم، روزی که شخص به آن چه دستانش پیش فرستاده است مینگرد و کافر گوید: کاش من خاک بودم! (40)».
توضیحات:
﴿رَبِّ﴾: «ربَ» بدل برای عبارت «رِبّک» در آیهی قبل و «الرّحمنِ» نعت برای آن است. ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِۚ﴾: بخشایندهای که رحمتش همه چیز و همه جا را فرا گرفته است. ﴿خِطَابٗا﴾: خطابه، در اینجا عبارت از ایراد سخن جهت دفع تقصیر یا تخفیف عذاب است اما در قیامت هیچ کس اجازهی سخن گفتن ندارد مگر آنگاه که خداوند به شخصی اجازهی سخن دهد و آن زمان نیز جز حقیقت گفته نشود. ﴿یَوۡمَ یَقُومُ﴾: جبرئیل را روح مینامند، زیرا حامل وحی خداوند است که همچون روح، روان آدمی را زنده میگرداند. ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِیلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ١٩٣﴾ [الشعراء: 192-193]، ﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ﴾ [الشورى: 52] در قیامت جبرئیل و تمام فرشتگان در برابر پروردگار صف بسته و آمادهی شنیدن سخن پروردگار و اجرای فرمان او میباشند. ﴿لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ﴾: جبرئیل و دیگر ملائکه در پیشگاه خداوند هیچ سخنی نمیگویند مگر آنگاه که خداوند به یکی از آنها اجازه دهد تا سخن حقی بگوید و یا برای مومنی شفاعت کند. ﴿صَوَاب﴾: سخنی که حقیقت داشته باشد و گزافهای در آن نباشد. ﴿ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ﴾: آن روز قیامت است که قطعاً واقع خواهد شد و در آن روز همه چیز بر اساس حق و حقیقت است. ﴿فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ﴾: پس هر کس در پی رستگاری است باید از همین دنیا در پی کسب بازگشتگاهی مناسب و آرام در آخرت باشد و برای بهرهمندی از آن چارهای بیندیشد. ﴿عَذَابٗا قَرِیبٗا﴾: عذاب نزدیک جهنم که پیوسته در کمین انسان است تا او را در دام خود گرفتار سازد. ﴿مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ﴾: آن چه شخص با دو دست خویش در این دنیا انجام میدهد و به عنوان توشه به آخرت میفرستد. ﴿وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا﴾: «یالیتنی» از ادات تمنّی و تنها امید و آرزوی باقی مانده برای کافری است که عذاب را در پیش روی خویش میبینند تا شاید خاک شود و بدینسان از عذاب الهی رهایی یابد.
مفهوم کلی آیات:
خداوند أحکم الحاکمین است و هیچ چیزی نمیتواند در اجرای حکم او خللی ایجاد کند و هیچ کس را یارای آن نیست که در پیشگاهش سخن ناروایی بگوید یا درخواست نابجایی مطرح نماید و حتی نزدیکترین مخلوقات به او یعنی فرشتگان نیز اجازهی آن را ندارند که بیاجازه در حکم خداوند پادرمیانی کنند. در قیامت، معیار سنجش تنها عمل است و بس و هر آنچه امروز انجام دهیم. عیناً فردا در پیشگاه خداوند خواهیم یافت و بر اساس آن محاکمه میشویم.
برداشتها و فواید سوره:
1- خلقت هر چیز در طبیعت برای هدفی است و این سخن غیرمنصفانهای است که ادعا شود خلقت بدون هدف بوده و جنبهی حیوانی دارد.
2- بیاعتقادی به قیامت سبب بیبند و باری است و ایمان صحیح به قیامت، اساسیترین محرک برای انجام عمل صالح است.
3- «الجَزاءُ مِن جِنسِ العَمَل» پاداش از جنس عملی است که شخص انجام میدهد.
4- انسان نباید به جز نیکویی و راستی سخنی بگوید و گرنه سکوت بهترین است.
5- دروازهی توبه همیشه باز است برای کسی که خواهان بازگشت باشد.
6- ﴿إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا٢١﴾ [النبأ: 21] دلالت بر این دارد که همهی مردم ناگزیر به عبور از جهنم هستند و جهنم، طغیانگران را صید میکند و دیگران به سلامت از آن عبور میکنند ﴿وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ﴾ [مریم: 71].
7- ﴿وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا﴾ تمنای خاک شدن از سوی کافران به خاطر این است که در صحرای محشر تمامی حیوانات و پرندگان و دیگر موجودات بعد از حسابرسی که بین آنها صورت میگیرد به فرمان خداوند تبدیل به خاک میشوند، از این رو کافران نیز با مشاهدهی آنها تمنا میکنند که ای کاش آنها نیز تبدیل به خاک میشدند و از عذاب طاقتفرسای آن روز رهایی مییافتند.
***