معرفی سوره: سورهی «نازعات» مکی است و بعد از سورهی «نبأ» نازل شده و شامل 46 آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: بررسی شبهات منکرین قیامت دربارهی بازگشت به زندگی مجدد، موضوع مشترک هر دو سوره است، همچنین پایان سورهی نبأ سخن از ملائکه و آغاز این سوره نیز قسم به چند گروه از ملائکه است.
محور سوره: قیامت و دلایل حتمی و لازم بودن آن جهت تحقق عدل خداوند با اشاره به سرانجام طغیان فرعون.
سوره شامل شش میحث است:
مبحث اول: فرشتگان خداوند
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیم
﴿وَٱلنَّٰزِعَٰتِ غَرۡقٗا١ وَٱلنَّٰشِطَٰتِ نَشۡطٗا٢ وَٱلسَّٰبِحَٰتِ سَبۡحٗا٣ فَٱلسَّٰبِقَٰتِ سَبۡقٗا٤ فَٱلۡمُدَبِّرَٰتِ أَمۡرٗا٥﴾ [النازعات: 1-5].
ترجمه:
به نام خدا بخشایندهی مهربان
«سوگند به فرشتگانی که جان (کافران) را به سختی بیرون کشند (1) و سوگند به فرشتگانی که جان (مؤمنین) را به نرمی گیرند (2) و سوگند به فرشتگانی که شناکنان در حرکتند (3) پس بر همدیگر سبقت میگیرند (4) و (بدین گونه) هر امری را اداره میکنند (5)».
توضیحات:
﴿نَّٰزِعَٰتِ﴾: بیرونکشندگان، مقصود فرشتگانی است که مأمور قبض روح کافران هستند و جان آنان را به سختی و تندی میگیرند. ﴿غَرۡقٗا﴾: مصدر به معنای اغراقآمیز، در نهایت شدت و سختی. ﴿ٱلنَّٰشِطَٰتِ﴾: گیرندگان با نرمی، سهولت و با سرعت؛ مقصود فرشتگانیاند که جان مؤمنین را به آسانی و احترام میگیرند. ﴿نَشۡطٗا﴾: مصدر به معنای نهایت آسانی و سرعت در گرفتن به گونهای صاحبش احساس ناراحتی نکند. ﴿ٱلسَّٰبِحَٰتِ﴾: حرکتکنندگان با نرمی و سرعت، شناور فرشتگانی که برای فرمانبرداری اوامر خدا بهسوی زمین به پرواز درآیند. ﴿سَبۡحٗا﴾: مصدر به معنای نهایت سرعت و روانی در حرکت. ﴿ٱلسَّٰبِقَٰتِ﴾: سبقتگیرندگان، به خاطر نهایت اشتیاق در فرمانبرداری، در پی انجام سریع اوامر خداوند هستند و بر هم سبقت میگیرند. ﴿سَبۡقٗا﴾: مصدر به معنای نهایت تلاش در سبقت گرفتن. ﴿ٱلۡمُدَبِّرَٰتِ﴾: ادارهکنندگان؛ بر حسب اوامر خداوند، فرشتگانی که در حال ادارهی امور عالم هستند و هر گروه مسؤول امری خاص میباشند مثل رزق و روزی، عمر موجودات، وحی و رسالت، قبض روح و ...
مفهوم کلی آیات:
عذاب و پاداش بندگان، با شیوهی قبض روح آغاز میشود و در جهنم و بهشت به نهایت خود میرسد و پیوسته نیز در حال ازدیاد است. خداوند در این آیات به گروههای مختلفی از فرشتگان سوگند یاد میکند تا هم نمونهای بارز از شیوهی فرمانبرداری را به ما نشان دهد و هم نظم حاکم بر ادارهی هستی را در جلو دیدگان ما ترسیم کند و هم به ما بفهماند که بین اهل حق و باطل هیچ مشابهت و مناسبتی نیست و هر گروه به فراخوار حالش با او رفتار میشود.
مبحث دوم: بازگشت زیانبار کافران
﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلرَّاجِفَةُ٦ تَتۡبَعُهَا ٱلرَّادِفَةُ٧ قُلُوبٞ یَوۡمَئِذٖ وَاجِفَةٌ٨ أَبۡصَٰرُهَا خَٰشِعَةٞ٩ یَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَرۡدُودُونَ فِی ٱلۡحَافِرَةِ١٠ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا نَّخِرَةٗ١١ قَالُواْ تِلۡکَ إِذٗا کَرَّةٌ خَاسِرَةٞ١٢ فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ١٣ فَإِذَا هُم بِٱلسَّاهِرَةِ١٤﴾ [النازعات: 6-14].
ترجمه:
«روزی که لرزنده به لرزه در آید (6) به دنبال آن، پیآینده بیاید (7) دلهایی در آن روز ترسان باشند (8) دیدگانش فرو افتاد است (9) میگویند: آیا ما به حالت نخستین، بازگردانده شویم! (10) آیا هنگامی که استخوانهایی پوسیده شدیم [باز به زندگی برگردانده شویم!] (11) گویند: در آن صورت، این (بازگشت) بازگشتی زیانبار است (12) پس آن تنها یک بانگ تند است (13) پس آنگاه (همهی) ایشان در صحرای هموار (محشر) باشند (14)».
توضیحات:
﴿تَرۡجُفُ﴾: میلرزد.﴿ٱلرَّاجِفَةُ﴾: زلزله، لرزنده، مراد اولین دمیدن در صور است که سبب هلاکت همه چیز در این دنیا میشود. ﴿تَتۡبَعُهَا﴾: در پی آن میآید. ﴿ٱلرَّادِفَةُ﴾: در پی آینده، لرزهی بعدی یا نفخهی دوم صور که در پی اولی واقع میشود و بدین سبب نیز رادفه نامیده میشود، زیرا از جنس راجفه و به دنبال آن میآید. ﴿قُلُوبٞ یَوۡمَئِذٖ وَاجِفَةٌ﴾: ترسان و هراسان و نگردان، مراد قلبهای کافران است که عملکرد خویش نگران است. ﴿أَبۡصَٰرُهَا خَٰشِعَةٞ﴾: چشم کافران و گناهکاران بر اثر وحشت و هول قیامت فرو افتاده است. ﴿مَرۡدُود﴾: برگشت داده شده. ﴿حَافِرَة﴾: برگشت به حالت نخستین، در اینجا مراد بازگشت به زندگی دوباره است. اساسیترین شبههای که این گروه کافر در دنیا مطرح میکرد آن بود که چگونه ممکن است بعد از مرگ، دوباره زندگی از سر گرفته شود. ﴿عِظَٰمٗا نَّخِرَةٗ﴾: استخوان پوسیده و خاک شده. پس چگونه ممکن است دوباره استخوان بعد از خاک شدن جمع شود. ﴿کَرَّةٌ﴾: بازگشتی، تکرار دوبارهی زندگی، پس اگر چنین شود و استخوان زنده شود زندگی دوباره، برای ما بس زیانبار خواهد بود. این سخن را کافرین از روی استهزاء و جهت تاکید بر انکار خویش میگفتند: ﴿زَجۡرَةٞ﴾: نهیب، فریاد آمرانه، دومین دمیدن در صور که در یک لحظه سبب حیات دوبارهی تمام موجودات میشود. ﴿ٱلسَّاهِرَةِ﴾: سطح زمین، بیابان سفید و همواره. در اصل به معنای شب زندهداری است و در اینجا مراد صحرای محشر است، زیرا وحشت و سختی آن، خواب را از چشم انسان میگیرد، به بیابان نیز ساهره گویند، زیرا گستردگی آن سبب ایجاد ترس و وحشت میشود.
مفهوم کلی آیان:
قیامت با دو بار دمیدن در صور (شیپور) بر پا میشود. دمیدنی که ارتعاش صدایش همه را بیجان میکند و تکرار آن خلایق را در صحرای وسیع محشر گرد هم میآورد. خوشا به حال مؤمنان که هیچ هراسی از آن اجتماع عظیم ندارند! و وای بر حال کافران که جز وحشت و زیان و عذاب چیزی در انتظار خویش نمیبینند!.
مبحث سوم: داستان موسی و فرعون، نمونهای از دعوت و انکار
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ مُوسَىٰٓ١٥ إِذۡ نَادَىٰهُ رَبُّهُۥ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوًى١٦ ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ١٧ فَقُلۡ هَل لَّکَ إِلَىٰٓ أَن تَزَکَّىٰ١٨ وَأَهۡدِیَکَ إِلَىٰ رَبِّکَ فَتَخۡشَىٰ١٩ فَأَرَىٰهُ ٱلۡأٓیَةَ ٱلۡکُبۡرَىٰ٢٠ فَکَذَّبَ وَعَصَىٰ٢١ ثُمَّ أَدۡبَرَ یَسۡعَىٰ٢٢ فَحَشَرَ فَنَادَىٰ٢٣ فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٤ فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَکَالَ ٱلۡأٓخِرَةِ وَٱلۡأُولَىٰٓ٢٥ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّمَن یَخۡشَىٰٓ٢٦﴾ [النازعات: 15-26].
ترجمه:
«آیا خبر موسی به تو رسیده است! (15) چون پروردگارش او را در سرزمین مقدس طوی ندا داد (16) بهسوی فرعون برو همانا که او سرکشی کرده است (17) پس بگو، آیا تمایلی داری که (از گناهان) پاکیزه شوی؟ (18) و تو را بهسوی پروردگارت راهنمایی کنم پس بیمناک شوی؟ (19) پس آن نزدیکترین نشانه را به او نمایاند (20) پس (موسی و معجزهاش را) دروغ انگاشت و سرپیچی کرد (21) سپس پشت نمود، (و) به تلاش پرداخت (22) پس جمع نمود و ندا در داد (23) پس گفت: من پروردگارم برتر شما هستم (24) پس خداوند او را به عقوبت آخرت و دنیا گرفتار ساخت (25) بیگمان در این عبرتی است برای کسی که بترسد (26)».
توضیحات:
﴿حَدِیثُ﴾: سخن، خبر و داستان، مراد از حدیث موسی، بیان حکایت دعوت او و انکار فرعون است. ﴿ٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوًى﴾: سرزمین مقدس طوی که در کنارهی کوه پرداخت سینا در سرزمین مصر واقع شده است. کلمهی مقدس و طوی هر دو به معنای پاکیزه و منزه میباشد. ﴿طَغَىٰ﴾ طغیان کرده است، طغیان عبارت است از تجاوز و پا فراتر نهادن از حدود و اندازهی خویش و اصطلاحاً پا از گلیم خود درازتر کردن است. دقیقاً فرعون به سبب قدرتی که در اختیار داشت دچار این صفت زشت و هلاککننده شده بود. ﴿تَزَکَّىٰ﴾: پاکیزه شوی، گناهانت بخشوده شود. پاکیزگی از گناهان، شرط اولیه برای هدایت و اصلاح است، از این رو اولین درخواست موسی از فرعون نیز نشان دادن راهی است که او را از گناهان پاکیزه میدارد تا بستر هدایت برایش فراهم آید. ﴿أَهۡدِیَکَ﴾: تو را هدایت و راهنمایی کنم. ﴿إِلَىٰ رَبِّکَ﴾: بهسوی پروردگارت، نسبت دادن پروردگارم به فرعون ﴿رَبِّکَ﴾: بدین جهت بود که فرعون بداند او نیز دارای پروردگاری است که باید از او بترسد. ﴿فَتَخۡشَىٰ﴾: حرکت بهسوی خدا (خدا شناسی) سبب ایجاد ترس از مقام خداوند و پرهیز از گناه است. ﴿ٱلۡأٓیَةَ ٱلۡکُبۡرَىٰ﴾: نشانهی بزرگتر. موسی 9 معجزه داشت که بزرگترین آنها عصا و ید بیضا است و بقیهی آنها عبارت است: قحط سالی، کمبود ثمرات، سیل، ملخ، شپش، قورباغه و خون؛ بجز این موارد نُهگانه که در ارتباط با فرعون و قوم او بوده است معجزات دیگری نیز در رابطه با بنیاسرائیل داشته است، مثل عصا زدن به سنگ و جوشش چشمه از آن و شکافته شدن دریا و عبور موسی و بنیاسرائیل از آن. ﴿کَذَّبَ وَعَصَىٰ﴾: فرعون به جای آن که آیات پروردگارش را تصدیق کند به تکذیب موسی و معجزاتش پرداخت و از دعوت و خواست موسی نافرمانی کرد. ﴿أَدۡبَرَ﴾: پشت کردن به موسی و قبول نکردن سخن وی یا این که بعد از مشاهدهی تبدیل عصای موسی به اژدها، وحشت زده شده و پا به فرار گذاشت. ﴿یَسۡعَىٰ﴾: دست به کار شد و شروع به حیلهگری و برنامهریزی کرد. ﴿حَشَرَ﴾: جمع کرد، اصل لغت «حَشر» به معنای جمع کردن است و در قیامت به جایی که مردم در آن جمع میآیند صحرای «مَحشر» گفته میشود. ﴿أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾: من هستم آن پروردگاری که بالاتر و برتر از او وجود ندارد. ﴿أَخَذَهُ ٱللَّهُ﴾: گرفتن خداوند، کنایه از هلاکت است. ﴿نَکَال﴾: عقوبت و کیفر کار ناشایست. ﴿ٱلۡأٓخِرَةِ وَٱلۡأُولَىٰٓ﴾: منظور از عقوبت «آخرة» و «أَولی» برای فرعون دو چیز میتواند باشد: 1- عذاب آخرت و عذاب دنیا، زیرا فرعون در دنیا و آخرت مورد عذاب واقع شده است. 2- «آخرة» و «أولی» به دو ادعای فرعون بر میگردد که دومی آن در این سوره ذکر شده است: ﴿أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾ و اوّلی آن، آیهی 38 سورهی قصص است ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرِی﴾ یعنی غیر از خودم دیگر هیچ معبودی برای شما نمیشناسم. از این رو خداوند نیز به خاطر این دو ادعای ناشایست و جسارتآمیز، او را هلاک کرد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّمَن یَخۡشَىٰٓ﴾: در حکایت سرکشی فرعون و عقوبت پروردگار، عبرتی است برای آنکه از رویارویی با خداوند میترسد و سعی در نجات خویش از چنگال عقوبت دنیا و آخرت دارد.
مفهوم کلی آیات:
فرعون، نمونهای بارز از سرکشی و طغیان است. عدم ترس از خداوند به انسان این جرأت را میدهد که با کمال بیشرمی لب به سخنانی بگشاید که هیچگاه در حد و اندازههای او نیست، و در واقع عدم شناخت صحیح خداوند است که آدمی را اینگونه جسور و بیشرم بار میآورد، از این رو اولین درسی که موسی به فرعون پیشنهاد میدهد درس خداشناسی و خداترسی است، مفیدترین علم برای هر شخص، شناخت عظمت و بزرگی ذات و قدرت خداوند است و از این روست که خداوند در ادامهی این آیات، قدرت و عظمت خویش را برای ما بازگو میکند.
مبحث چهارم: شگفتیهای خلقت و دلایلی بر امکان قیامت
﴿ءَأَنتُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَمِ ٱلسَّمَآءُۚ بَنَىٰهَا٢٧ رَفَعَ سَمۡکَهَا فَسَوَّىٰهَا٢٨ وَأَغۡطَشَ لَیۡلَهَا وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا٢٩ وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ دَحَىٰهَآ٣٠ أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا٣١ وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا٣٢ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَ لِأَنۡعَٰمِکُمۡ٣٣﴾ [النازعات: 27-33].
ترجمه:
«آیا شما در آفرینش استوارترید یا آسمان! [خداوند] آن را بنا کرد (27) سقف ان را بلند قرار داد سپس استوار ساختش (28) و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود (29) و زمین را پس از آن گسترانید (30) از آن آب (چشمهها) و چراگاهش را برآورد (31) و کوههای را استوار ساخت (32) برای بهرهوری شما و چهارپایانتان (33)».
توضیحات:
﴿ءَأَنتُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا﴾: آیا از نظر خلقت و پیچیدگیهای آن، آفرینش شما شگفتتر و پیچیدهتر است یا آفرینش آسمان و کائنات؟ در آیهی 57 سورهی غافر به این مطلب اشاره شده است: ﴿لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ﴾ [غافر: 57]. ﴿سَمۡکَ﴾: سقف، ارتفاع. ﴿سَوَّىٰهَا﴾: سر و سامان داد، منظم و بدون عیب و خلل قرار داد، یکپارچه ساخت. ﴿أَغۡطَش﴾: تاریک ساخت.﴿ضُحَى﴾: روشنایی روز، وقت چاشت. ﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ﴾: زمین را بعد از آسمان آفرید. این آیه اشاره به مرحلهی گستردگی زمین و هموار ساختن آن جهت زندگی موجودات بر روی آن است و گرنه مطابق دیگر آیات قرأن، خلقت زمین قبل از آسمان بوده است: ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَسَوَّىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖۚ﴾ [البقرة: 29]. ﴿دَحَىٰهَا﴾: گسترانید، هموار ساخت، اشاره به این مطلب که در آغاز خلقت، سطح زمین را آب فرا گرفته بود اما در مرحلهی دوم و بعد از خلقت آسمانها، خداوند زمین را به حالت کنونی در آورد و برای سکونت آماده ساخت: ﴿أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا﴾ از دل زمین، چشمهها جوشانید و سبزهزارها پدید آورد. ﴿أَرۡسَىٰهَا﴾: از ریشهی «رَسْو» به معنای ثابت و استوار قرار دادن است. ﴿مَتَٰعٗا﴾: جهت استفاده و کسب منفعت و بهرهوری.
مفهوم کلی آیات:
مشکلی اصلی منکران قیامت در امکان حیات دوباره و ترمیم سلولها و استخوانهای پوسیده و متلاشی شدهی یک موجود است زیرا آن را امری غیر ممکن و به دور از عقل و خرد میدانند، از این سبب خداوند جهت قانع نمودن آنها، به آفرینشی بزرگتر و پیچیدهتز از خلقت آدمی اشاره میکند تا شاید بدین وسیله دیدگاه آنها را تغییر داده و به اندیشه وا دارد و محال و ناممکن بودن را در برابر قدرت نامتناهی خویش مردود سازد.
مبحث پنچم: کیفر دنیا پرستی و پاداش خداپرستی
﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡکُبۡرَىٰ٣٤ یَوۡمَ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ مَا سَعَىٰ٣٥ وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِیمُ لِمَن یَرَىٰ٣٦ فَأَمَّا مَن طَغَىٰ٣٧ وَءَاثَرَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا٣٨ فَإِنَّ ٱلۡجَحِیمَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٣٩ وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٤١﴾ [النازعات: 34-41].
ترجمه:
«پس آنگاه که حادثهی بزرگ فرا رسد (34) روزی که انسان، آنچه را که تلاش کرده است با یاد میآورد (35) و جهنم برای هر کس که (بخواهد) ببیند نمایانده شود (36) پس آن کس که از حد درگذشته باشد (37) و زندگانی دنیا را برگزیده باشد (38) پس بیگمان آتش همان جایگاه اوست (39) و اما آن کس که از پیشگاه پروردگارش ترسیده و نفس را از خواهشهاب درونی باز داشته باشد (40) پس به درستی که بهشت همان جایگاه اوست (41)».
توضیحات:
﴿ٱلطَّآمَّةُ﴾: قیامت، حادثهی بزرگ و غیر قابل تحمل، و قیامت را طامّه میگویند؛ زیرا هول و وحشت قیامت همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد و بزرگتر از آن، حادثه و مصیبتی وجود ندارد. ﴿یَتَذَکَّرُ﴾: به یاد میآورد از طریق نامهی اعمال.﴿مَا سَعَىٰ﴾: آن چه برای آن کوشش کرده و به عنوان توشه به قیامت فرستاده است. «ما» در اینجا موصولیه است. ﴿وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِیمُ لِمَن یَرَىٰ﴾: جهنم آشکار میگردد برای کسی که آن را ببیند. بدیهی است که تمامی انسانها جهنم را خواهند دید و از بالای آن عبور خواهند کرد اما بهشتیان بر حسب اعمالشان به سرعت از آن عبور میکنند و کافران ناگزیر در آن سرازیر خواهند شد. ﴿مَن طَغَىٰ﴾: آن کس که سرکشی و طغیان کرد، از حدود پا فراتر گذاشته و دامن به گناه بیالود. ﴿اثَرَ﴾: برگزید و ترجیح داد. ﴿ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا﴾: زندگی و حیات دنیوی؛ و به این جهان دنیا گویند چون هم به نسبت آخرت به ما نزدیکتر و هم بسیار پست و ناچیز است. ﴿ٱلۡجَحِیمَ﴾: آتش، جهنم که جایگاه ابدی سرکشان است. ﴿مَقَامَ رَبِّهِۦ﴾: مقام و جایگاه پروردگارش، ایستادن در برابر پروردگارش جهت حساب و کتاب أخروی. ﴿ٱلنَّفۡسَ﴾: خویشتن، محل تأثیرات مثبت و منفی در وجود آدمی، ارزش وجودی. ﴿ٱلۡهَوَىٰ﴾: تمایلات و شهوات، وسوسههای درونی و نفسانی، وجود خویش را از دام شهوات و تمایلات پست و بیارزش رهانید و سعی در پرورش و کمال خویش داشت. ﴿ٱلۡجَنَّةَ﴾: بهشت و بوستانهای بیمانند آنکه جایگاه ابدی بندگان خداترس است.
مفهوم کلی آیات:
تغییر نظام خلقت در پی حوداث و مصائبی است که همه چیز را متأثر و دگرگون میسازد. انسانها در قیامت بر مبنای رفتارشان در دنیا به دو گروه عمده تقسیم میشوند: تجاوزگران از حدود خداوند و اسیرشدگان در بند لذات دنیوی که جایگاه آنها آتش است؛ در مقابل، متأثرین از عظمت خداوند و کنترولکنندگان خواهشهای نفسانی که منزلگاه ابدی آنها بهشت است.
مبحث ششم: سؤالی تکراری از امری قطعی
﴿یَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَا٤٢ فِیمَ أَنتَ مِن ذِکۡرَىٰهَآ٤٣ إِلَىٰ رَبِّکَ مُنتَهَىٰهَآ٤٤ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخۡشَىٰهَا٤٥ کَأَنَّهُمۡ یَوۡمَ یَرَوۡنَهَا لَمۡ یَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِیَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا٤٦﴾ [النازعات: 42-46].
ترجمه:
«از تو دربارهی قیامت میپرسند که استقرار آن چه وقت است؟ (42) تو از بیان (زمان تحقق) آن، در چه جایگاهی هستی! (43) منتهای (علم) آن بهسوی پروردگار توست (44) تنها تو بیمدهندهی کسی هستی که از آن بترسند (45) روزی که آن را ببینند گویی آنها در دنیا مگر شامگاهی یا بامدادی از آن درنگ نکردهاند (46)».
توضیحات:
﴿ٱلسَّاعَةِ﴾: از مادهی «سَوَعَ» به مدت زمان کوتاهی گفته میشود که برای انجام کاری تعیین شود؛ و قیامت را «ساعة» گویند، زیرا وقوع آن در مدت زمانی کوتاه است و به حساب مردمان نیز در مدت زمانی کوتاه رسیدگی میشود. ﴿أَیَّانَ﴾: زمان و وقت. ﴿مُرۡسَىٰهَا﴾: فرا رسیدن و وقوع آن، مصدر میمی برای فعل «أَرُمَی». قیامت همچون یک کشتی در حرکت است که مشرکان پیوسته از زمان لنگر انداختن آن سؤال میکنند. ﴿فِیمَ أَنتَ﴾: اصل آن «فی ما» میباشد که الف از «ما» خذف شده است و تقدیر معنای آن چنین است: «أنُتَ فی أَیَ شَیءِ مِن ذِکُرِ السَّاعة؟» یعنی تو در چه مقام و جایگاهی هستی که آن را یاد کنی؟ و وظیفهی تو در این میان چیست؟ إنذار مردم یا تعیین زمان وقوع قیامت؟﴿مُنتَهَىٰهَآ﴾: پایان، غایب و نهایت علم قیامت که تنها در اختیار پروردگار یکتاست و هیچ کس، حتی پیامبران از آن باخبر نیستند. ﴿مُنذِرُ﴾: ترساننده، بیمدهنده.﴿مَن یَخۡشَىٰهَا﴾: کسی که به قیامت امیدی داشته باشد و در دنیا از آن بترسند. ﴿کَأَنَّهُمۡ﴾: گویی آنها، چه بسا آنها. ﴿عَشِیَّةً﴾: بعد از ظهر. ﴿ضُحَىٰهَا﴾: صبح تا ظهر. مردمان چون از قبرها برانگیخته شوند میپندارند نیم روزی بیش در دنیا نبودهاند.
مفهوم کلی آیات:
کافران جهت استهزاء و انکار، پیوسته زمان وقوع قیامت را از پیامبر سؤال میکردند اما خداوند علم وقوع آن را به خودش نسبت میدهد و وظیفهی پیامبر را تنها انذار کسانی میداند که عظمت قیامت سبب ایجاد ترس در وجود آنها شده است، زیرا تعیین زمان وقوع قیامت نه تنها مشکل کافران را حل نمیکند، بلکه بر شدت إستهزاء آنها نیز میافزاید.
برداشتها و فواید سوره:
1- فرشتگان، لشکریان اجرایی خداوند و دارای منزلتی والایند و هر کدام دارای مسؤولیتی تعیین شدهاند.
2- فرشتگان الگوهایی نیکو و مناسب در فرمانبرداری از فرمان خداوند هستند.
3- دعوت باید بر پایهی حکمت و موعظهی نیکو و همراه با استدلال قوی و قانعکننده باشد.
4- مؤمن باید همیشه حساب اعمالش را نگه دارد و خویشتن را محاسبه نماید قبل از آنکه در قیامت پشیمانی و حسرت برایش به بار آورد.
5- محدودهی هر دعوت باید مشخص باشد. در آغاز باید بستر مناسب جهت تعلیم فراهم شود سپس مائل دعوی و تعالیم دینی مطرح گردد.
6- ترس از قیامت، زیربنای سعادت و پذیرش دعوت است و به هر اندازه که بنده مقام حقیقی خداوند را بهتر درک نماید ترس او نیز از خداوند بیشتر خواهد شد.
7- بین کروی بودن زمین و گستردگی آن (دَحاها) منافاتی نیست، زیرا هر چقدر محیط دایره بیشتر باشد إنحنای آن نیز کمتر است تا جایی که ممکن است انحنای آن قابل احساس نباشد.
8- علم برپایی قیامت در نزد خداوند است و هیچ کس در هیچ زمان و با هیچ مقامی نمیتواند ادعای آگاهی از آن را داشته باشد.
9- فرعون، لقب سلاطین مصر است و فرعون که موسی او را دعوت به یکتاپرستی کرده است نامش رامسیس دوم بود و منشوری منتشر کرد که بر اساس آن خویشن را پروردگار برترین بنیاسرائیل نامیده بود..
***