ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
معرفی سوره: سورهی «تکویر» یا «کُوّرت» مکی است و بعد از سورهی «مدّثَر» نازل شده و 29 آیه دارد.
مناسبت آن با سورهی قبل: در بحث قیامت و تشریح اموری است که قیامت با آن آغاز میشود.
محور سوره: بحث قیامت و امور مربوط به وحی.
سوره دارای دو مبحث است:
مبحث اول: دگرگونی در نظم کائنات و آغاز قیامت
﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ کُوِّرَتۡ١ وَإِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنکَدَرَتۡ٢ وَإِذَا ٱلۡجِبَالُ سُیِّرَتۡ٣ وَإِذَا ٱلۡعِشَارُ عُطِّلَتۡ٤ وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥ وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ سُجِّرَتۡ٦ وَإِذَا ٱلنُّفُوسُ زُوِّجَتۡ٧ وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨ بِأَیِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ٩ وَإِذَا ٱلصُّحُفُ نُشِرَتۡ١٠ وَإِذَا ٱلسَّمَآءُ کُشِطَتۡ١١ وَإِذَا ٱلۡجَحِیمُ سُعِّرَتۡ١٢ وَإِذَا ٱلۡجَنَّةُ أُزۡلِفَتۡ١٣ عَلِمَتۡ نَفۡسٞ مَّآ أَحۡضَرَتۡ١٤﴾ [التکویر: 1-14].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود (1) و آنگاه ستارگان فرو ریزند (2) و آنگاه که کوهها روان کرده شوند (3) و آنگاه که شتران آبستن وانهاده شوند (4) و آنگاه که حیوانات وحشی گرد آورده شوند (5) و آنگاه که دریاها برافروخته شوند (6) و آنگاه که جانها جفت هم سازند (7) و آنگاه که از دختر زنده به گور شده پرسیده شود: (8) به کدامین گناه کشته شده است! (9) و آنگاه که نامههای اعمال گشوده شوند (10) و آنگاه که آسمان برکنده شود (11) و آنگاه که دوزخ فروزانده شود (12) و آنگاه که بهشت نزدیک آورده شود (13) هر کس بداند آنچه را که حاضر ساخته است (14)».
توضیحات:
﴿کُوِّرَت﴾: درهم پیچیده شود و روشنایی آن از بین برود. استفاده از صیغهی ماضی جهت تاکید بر قطعیت وقوع آن است ﴿ٱنکَدَرَتۡ﴾: از جایگاهش سقوط کرده و خاموش و متلاشی شود. ﴿سُیِّرَتۡ﴾: به حرکت در آورده شود، رانده شود. ﴿ٱلۡعِشَارُ﴾: شتران آبستن که در ماه آخر حامگی (ده ماهگی) هستند و ذکر آن به آن سبب است که این شتران، نفیسترین اموال در بین عرب به شما میآمد. ﴿عُطِّلَتۡ﴾: رها شوند، بیصاحب بمانند. ﴿حُشِرَتۡ﴾: جمع آورده شوند، حیوانات درنده و أهلی (دد و دام) یکجا جمعآوری شوند، زیر وحشت حاکم بر قیامت سبب میشود که درندگان، خوی درنگی و دشمنی خود را رها کنند. ﴿سُجِّرَتۡ﴾: برافروخته شود، با فعل و انفعالات شیمیایی تبدیل به مادهی مشتعل شود. ﴿زُوِّجَتۡ﴾: جفت کرده شود، قرین هم سازند، مؤمنان با هم و کافران نیز با همدیگر جهت حساب و کتاب در یکجا جمع آورده شوند، یا اینکه روح و جسم هر فرد در قیامت بار دیگر با هم جمع میشود و مورد محاسبه قرار میگیرد. ﴿ٱلۡمَوۡءُۥدَة﴾: دختر زنده به گور شده، و این عادت عرب جاهلی بود که دختر را نحس و شنوم میدانستند و او را زنده به گور میکردند تا مبادا سبب ذلّت آنها شود. اصل «موؤدة» از مادهی «وأد» به معنای سنگینی است، زیرا سنگین خاک گور، سبب خفه شدن و مردن آنها میشد. ﴿سُئِلَتۡ﴾: از دختر زنده به گور شده پرسیده میشود که به چه گناهی کشته شده است؟ یا اینکه به صورت توبیخی از قاتلین آنها پرسیده میشود تا بدینسان مظلومت دختر نیز بیشتر جلوهگری کند و ثابت گردد که این عمل چقدر زشت و ناپسند بوده که خداوند از سخن گفتن با این گونه افراد شرم داشته است.﴿ٱلصُّحُفُ﴾ ج صحیفة: نامهی اعمال و کردار، گزارش کار. ﴿نُشِرَتۡ﴾: گشوده شود و در اختیار آنها قرار گیرد. ﴿کُشِطَتۡ﴾: از جایش برکنده شود همانگونه که پوست از حیوان کنده میشود. آین آیه میتواند کنایهای از کنار رفتن حجاب و نمایان شدن بهشت و دوزخ باشد، یا اینکه آسمان از شدت هول و سنگینی قیامت متلاشی شود. ﴿سُعِّرَتۡ﴾: افروخته شود.
نکته: هیزم جهنم با سنگها و انسانها تأمین میشود و بدیهی است هر چقدر تعداد بیشتری از کافران وارد دوزخ شوند جهنم به هنان اندازه شعلهورتر میشود.
﴿أُزۡلِفَتۡ﴾: نزدیک آورده شود شود برای بهشتیان. ﴿مَّآ أَحۡضَرَتۡ﴾: آن چه از اعمال و کارهای خوب و بد که به قیامت فرستاده، در صحرای محشر حاضر میبینند. «ما» در اینجا موصولیه است.
مفهوم کلی آیات:
به هم خوردن نظم حاکم بر کائنات، از اساسیترین نشانههای وقوع قیامت است که در شش آیهی نخستین این سوره به آن پرداخته شده است. در ادامه خداوند اموری را یاد میکند که بعد از برپایی قیامت و در هنگام حساب و کتاب مطرح میشود. گروهبندی مردم، اعلام مظلومیت دختر زنده به گور شده، گشوده شدن نامهی اعمال، کنار رفتن حجاب و ظهور جهنم و بهشت و نهایتاً آگاه ساختن مردم با آنچه برای آن روز حاضر کردهاند.
مبحث دوم: پیام آوران الهی
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلۡخُنَّسِ١٥ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡکُنَّسِ١٦ وَٱلَّیۡلِ إِذَا عَسۡعَسَ١٧ وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ١٨ إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ١٩ ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی ٱلۡعَرۡشِ مَکِینٖ٢٠ مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِینٖ٢١ وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجۡنُونٖ٢٢ وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِینِ٢٣ وَمَا هُوَ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ بِضَنِینٖ٢٤ وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَیۡطَٰنٖ رَّجِیمٖ٢٥ فَأَیۡنَ تَذۡهَبُونَ٢٦ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ٢٧ لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَسۡتَقِیمَ٢٨ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٢٩﴾ [التکویر: 15-29].
ترجمه:
«پس سوگند به ستارگان بازگردنده (15) روندگان پنهان شونده (16) و سوگند به شب آنگاه که روی آورد (17) و سوگند به صبح آنگاه که بدمد (18) همانا آن بیگمان گفتار فرستادهای گرامی است (19) قدرتمندی که نزد صاحب عرش، والامقام است (20) اطاعت شده در آنجا، امانتدار است (21) و همنشین شما دیوانه نیست (22) و بیگمان در کرانهی روشن او را دید (23) و او بر (ابلاغ) غیب بخیل نیست (24) و آن سخن شیطان رانده شده نیست (25) پس به کجا میروید! (26) این جز پندی برای جهانیان نیست (27) برای هر کدام از شما که بخواهد راستکردار باشد (28) و نمیخواهید مگر آنکه خداوند، پروردگار جهانیان، بخواهد (29)».
توضیحات:
﴿لَآ أُقۡسِمُ﴾: (أقسمُ)، «لا» زائده بوده و اضافه شدن آن به فعل قسم برای تأکید است، یا اینکه مسأله آن قدر روشن و واضح است که نیاز به قسم خوردن برای اثبات آن نیست. ﴿خُنَّسِ﴾ ج خانِس: بازگردنده و پنهانشونده، زیرا ستارگان در شب ظاهر شده و در روز به حالت قبل برگشته و پنهان میشوند، و به شیطان «خنّاس» میگویند چون هنگام یاد خداوند، برگشته و پنهان میشود و چون بنده از یاد خداوند برگشت شیطان نیز روی آورده و دوباره آشکار میشود. ﴿ٱلۡجَوَارِ﴾: (الجواری) ج جاریه: حرکت کننده، رونده. ﴿ٱلۡکُنَّسِ﴾ ج کانس: پنهان شونده. ستارگانی که در مدار خویش در حرکتند و شبها ظاهر میکردند و هنگام سپیددم، اندک اندک مخفی میشوند. ﴿عَسۡعَسَ﴾: از اضداد یا افعال متضاد است که در دو معنای متضاد یعنی روی آوردن و پشت کردن به کار میرود. در اینجا با توجه به نمونههای دیگر آیات، به معنای روی آوردن است اما به معنای پشت کردن نیز میتواند صحیح باشد و در این صورت معنا چنین میشود: قسم به شب آنگاه که پشت کرد و از پی آن صبح دمید. ﴿تَنَفَّسَ﴾: دمید، آشکار شد، نفس کشید. ﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ﴾: خداوند برای بیان ارزش والای قرآن، جایگاه ویژهی فرشتهی وحی و همچنین صداقت و امامت گیرندهی وحی، سخن را با چندین سوگند متوالی به شگفتیهای خلقت در کائنات آغاز نمود. مقصود از ﴿رَسُولٖ کَرِیمٖ﴾: در این آیه، جبرئیل است که جهت ابلاغ وحی از جانب خداوند بهسوی رسول الله ص فرستاده شده و در نزد خداوند دارای کرامت ویژهای است. ﴿ذِی ٱلۡعَرۡشِ﴾: خداوند که دارای عرش میباشد. ﴿مَکِینٖ﴾: دارای جایگاه و مقامی ویژه. ﴿مُّطَاعٖ﴾: اطاعت شده که هرگاه فرمان به چیزی دهد قطعاً از او اطاعت میشود. در اینجا مقصود جیرئیل امین است که دیگر فرشتگان از او اطاعت میکنند. ﴿ثَمَّ﴾: آنجا، در آسمانها، عالم ملکوت که جایگاه فرشتگان است. ﴿أَمِینٖ﴾: امانتدار که وحی الهی را بدون کم و کاست به پیامبر ابلاغ میکند. ﴿صَاحِبُکُم﴾: همنشین شما، پیامبر، ذکر این لفظ بدین سبب است که کافران بدانند به کسی تهمت دیوانگی زدهاند. که قبلاً او را به عنوان بهترین همنشین و دوست پذیرفته بودند. ﴿ٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِینِ﴾: اُفق روشن، چشم انداز آشکار و واضح، و این اشاره است به این واقعه که پیامبر در اُفق بین شرق و غرب، جبرئیل را مشاهده کرد (تکمیل این بحث در بخش فواید ذکر خواهد شد). ﴿ٱلۡغَیۡبِ﴾: در اینجا منظور قرآن و وحی است، زیرا وحی و امور مربوط به آن جزء امور غیبی است که ما از آن اطلاعی نداریم. ﴿ضَنِینٖ﴾: بخیل، ملاحظه کار، یعنی پیامبر در ابلاغ پیام خداوند به شما بخیل نیست بلکه آن را به طور به شما میرساند. ﴿وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَیۡطَٰنٖ رَّجِیمٖ﴾: این آیه در ردّ شبهه کافران است که قرآن را سخن شیطان میدانستند که به محمد إلقاء شده است. ﴿فَأَیۡنَ تَذۡهَبُونَ﴾: با وجود این همه دلائل آشکار و ایضاح تمامی مسائل مربوط به وحی و قرآن، پس شما ای کافران به کجا میروید و عقل و فهمتان را در پی چه چیزی آوراه ساختهاید؟ ﴿إِن﴾: حرف ناصیه به معنی «ما نافیه». ﴿وَمَا تَشَآءُونَ...﴾: هیچ کدام از شما هیچ گاه نمیتوانید چیزی بخواهید مگر آنکه خداوند گه پروردگار جهانیان است آن را بخواهد و برای شما مسیر سازد.
مفهوم کلی آیات:
قرآن پیامی است از سوی خداوند که توسط برترین ملائک بر قلب برترین انسانها نازل شده و به تمام و کمال به ما رسیده است، بنابر این دیگر هیچ گریزی از قبول آن نیست، زیرا خداوند هیچ شبههای را نسبت به آن بیجواب نگذاشته و آن را از هر ناپاکی و تحریفی مصون داشته است و یگانه وسیلهای قرار داده که در پرتو عمل به آن، میتوان در جادهی مستقیم هدایت به سر منزل مقصود رسید و البته با نگرش به این حقیقت که اگر بنده توفیق خداوند را متوجه خود نسازد هیچگاه توشهای را به منزل نخواهد رساند.
برداشتها و فواید سوره:
1- آنچه از پاداش و کیفر در قیامت به انسان میرسد بازتاب اعمال خوب و بدی است که وی آزادانه در این دنیا برای آخرت خویش فرستاده است.
2- قرآن دعوتگر روشن است که در قالبهای متنوع و اسلوبهای بشارت و انذار، پیوسته ما را بهسوی حقیقتی آشکار فرا میخواند.
3- پیشنیاز تأثیرپذیری از قرآن، آگاهی از معانی و اندیشه در مفاهیم آن است.
4- سنن تزمذی و مسند احمد از ابن عمر روایت میکنند که گفته: از رسول اللهص شنیدم که فرمود: «مَن سَرَّهُ أَن یَنظُرَ إِلَی یَومِ القِیامَةِ کَأَنَّهُ رَأَی بِعَینٍ فَلیَقرَأ ﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ کُوِّرَتۡ﴾ و ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتۡ﴾ و ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ﴾». «کسی که نگاه کردن به قیامت او را به شگفت میآورد همانند دیدن با چشمان، پس سورههای کّرت و إنفطار و إنشقاق را قرائت کند».
5- رسول الله ص دو بار جیرئیل را دیده است، اول بار در آغاز بعثت در منطقهی بَطحاء (أبطح) به صورتی که جبرئیل دارای ششصد بال بود که از شرق تا غرب را پوشانده بود. مرتبهی دوم در سفر معراج در سدرة المنتهی. هر دو رؤیت پیامبر به صورت مفصل در سورهی نجم ذکر شده است.
***