اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سوره‌ی مطففین

سوره‌ی مطففین

معرفی سوره: سوره‌ی «مطففین» یا «تطفیف» اخرین سوره‌ی مکی یا اولین سوره‌ی مدنی است و بعد از سوره‌ی «عنکبوت» نازل شده و دارای 36 آیه است.

مناسبت آن با سوره قبل: در سوره‌ی انفطار، از فرشتگان محافظ و کاتب اعمال یاد شده است و این سوره به بررسی مواردی می‌پردازد که فرشتگان برای مؤمنان و کافران نگاشته‌اند، همچنین در سوره‌ی انفطار اجمالاً به فجّاز و أبرار اشاره می‌شود و در این سوره برای نمونه به یک گروه از فجار با شرح کارشان اشاره می‌شود.

محور سوره: ترسیم گوشه‌ای از جامعه‌ای دعوت و نابهنجاری‌های اجتماعی، اخلاقی و عقیدنی آن و چگونگی موضع‌گیری آنان در قبال دعوت و سرانجام نیکوکاران و مجرمان.

سوره شامل چهار مبحث است:

سبب نزول: آن‌گاه که رسول الله ص به مدینه هجرت کرد مشاهده نمود که کم‌فروشی در میان اهل مدینه بسیار رایج است، از این سبب خداوند آیات آغازین این سوره را نازل فرمود و در پی آن اهل مدینه نیز از عادت زشت و ناپسند دست کشیدند.

همچنین گفته شده که شخصی به نام أبی جُهَینه دو پیمانه داشت که در ظاهر برابر بودند اما در واقع یکی از آن‌ها بزرگ‌تر بود و با آن اموال مردم را می‌خرید و از دیگری که ظرفیتش کم‌تر بود برای فروش اجناس به دیگران استفاده می‌کرد. خداوند در این آیات، این عمل ناپسند او را نکوهش می‌کند و او را از هلاکت أخروی بر حذر می‌دارد.

 

 

مبحث اول: کم‌فروشی نتیجه‌ی عدم باور رستاخیز

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَیۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِینَ١ ٱلَّذِینَ إِذَا ٱکۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ یَسۡتَوۡفُونَ٢ وَإِذَا کَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ یُخۡسِرُونَ٣ أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ٥ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦ [المطففین: 1-6].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«هلاکت بر کم‌فروشان باد! (1) کسانی که چون پیمانه از مردم بگیرند کامل می‌ستانند (2) و چون برای آنان پیمانه زنند یا برای‌شان وزن کنند زیان می‌رسانند (3) آیا ایشان گمان نمی‌برند که بی‌گمان برانگیخته می‌شوند! (4) برای روزی بزرگ (5) روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان بایستند (6)».

توضیحات:

﴿وَیۡل: هلاکت و عذاب، وابی، همچنین گفته‌اند که نام درّه‌ای در جهنم است، حسرت ﴿مُطَفِّفِینَ ج مُطَفِّف: کسانی که از حد نصاب پیمانه کم‌تر می‌فروشند. اصل این واژه از «طفیف» به معنای چیز اندک است و کم‌فروشی نیز اندکی از هر پیمانه کم می‌کند و اندک اندک این کم‌فروشی‌ها بر روی هم انباشته می‌شود. ﴿ٱکۡتَالُواْ: پیمانه گرفتند، وزن کردند. ﴿عَلَى ٱلنَّاسِ: بر مردم، یعنی از مردم چیزی را خریدند. ﴿یَسۡتَوۡفُونَ: به تمام و کمال می‌ستانند و چیزی را از پیمانه نمی‌کاهند. ﴿کَالُوهُمۡ: برای آن‌ها (مردم) پیمانه کردند، به آن‌ها چیزی فروختند. ﴿وَّزَنُوهُمۡ: برای آنان وزن کردند، ﴿یُخۡسِرُونَ: می‌کاهند. ﴿أَلَا یَظُنُّ: آیا گمان نمی‌برند! همزه در اینجا برای استفهام است. خداوند کم‌فروشان را از رویارویی با روزی بزرگ می‌ترساند که پرده‌ها کنار می‌رود و خلایق مجبورند در برابر پروردگار جهانیان بایستند و جواب‌گوی اعماب خویش باشند.

مفهوم کلی آیات:

گاهی دوستی ذاتی نسبت به مال، سبب می‌شود انسان حکم خداوند را در زمینه‌ی عدل و قسط به فراموشی سپارد و حقوق مردم را پایمال نماید. کم‌فروشی در حقیقت دزدی آشکار در مقابل دیدگان است که تبدیل به شیوه‌ای نوین و اقتصادی در عصر ما شده و در بسیاری موارد مخصوصاً تولیدات، شیوع پیدا کرده است مثل عدم تناسب در کیفیت اعلام‌شده‌ی یک کالا و کیفیت واقعی آن به خاطر منافعی که در بر خواهد داشت. نکته‌ی آخر این‌که اگر انسان کم‌ترین گمانی نسبت به خداوند، قیامت و حساب و کتاب داشته باشد هیچ‌گاه حق‌الناس را پایمال نمی‌کند، زیرا شدیدترین هشدار‌ها را خداوند نسبت به حرام‌خوری و تجاوز به اموال مردم بیان داشته است.

مبحث دوم: سرانجام انکار روز جزا

﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٖ٧ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سِجِّینٞ٨ کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٩ وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١٠ ٱلَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ١١ وَمَا یُکَذِّبُ بِهِۦٓ إِلَّا کُلُّ مُعۡتَدٍ أَثِیمٍ١٢ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ١٣ کَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ١٤ کَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥ ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِیمِ١٦ ثُمَّ یُقَالُ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ١٧ [المطففین: 7-17].

ترجمه:

«هرگز (ظلم به مردم و غفلت از خدا قابل صرف‌نظر نیست)، بی‌گمان نامه‌ی کردار بدکاران در مکانی تنگ و تاریک است (7) و تو چه دانی آن مکان تنگ و تاریک چیست! (8) نامه‌ای است نگاشته (9) آن روز وای بر تکذیب‌کنندگان! (10) آنان که روز جزا را تکذیب می‌کنند (11) و هیچ کس آن را تکذیب نمی‌کند مگر هر تجاوز‌گرِ گناه‌کار (12) که چون آیات ما بر او خوانده شود گوید: افسانه‌ی پیشینیان است (13) هرگز (آیات ما افسانه نیست،) بلکه آنچه به دست می‌آورند بر قلب‌هایشان زنگار نهاده است (14) هرگز (باید از سیاه‌کاری قلب‌هایشان دست بکشند)، همانا آنان در آن روز از (دیدار) پروردگار‌شان در پرده مانند (15) آن‌گاه آنان به حق برافروندگان آتش باشند (16) سپس گفته شود: این همان است که آن را دروغ می‌انگاشتید (17)».

توضیحات:

﴿سِجِّینٖ: از «سَجن» به معنای زندان است که تنگی و پستی را در بردارد و هر دو نیز جهنم یافت می‌شود، از این رو خداوند جایگاه قرار گرفتن نامه‌ی اعمال کافران را - متناسب با زشتی و پلیدی اعمال‌شان – جایگاهی پست و تنگ به نام سجّین معرفی کرده است تا توهینی به صاحبان آن نامه‌های سیاه باشد چنان‌که در ادامه‌ی آیات، جایگاه قرار گرفتن نامه‌ی اعمال نیکوکاران را مراتب والا و رفیع اعلام می‌دارد. همچنین می‌توان سجّین را دیوان شرّی دانست که اعمال کافران و شیاطین در آن ثبت می‌شود. ﴿مَّرۡقُومٞ: رقم خورده، نوشته شده به صورتی برجسته و خوانا. ﴿مُعۡتَدٍ: تجاوزگری که از حدود الهی تجاوز کرده است. ﴿أَثِیمٍ: بسیار گناه‌کار که گناه جزء صفات ذاتی او شده است. ﴿أَسَٰطِیرُج أسطورة: افسانه و حکایت گذشتگان که جنبه‌ی خرافی و غیر حقیقی دارد. ﴿رَانَ: از «زین» به معنای پوشیدن و فرا گرفتن و غالب گشتن است تا جایی که تمامی آن را فرا گیرد همان‌گونه که زنگار، فلز را پوشانده و فرا می‌گیرد تا این‌که آن را فاسد کند. ﴿مَحۡجُوبُونَ: از «حَجب» به معنای در پرده شدن و محروم ماندن است. گناهکاران به سبب گناه‌‌شان، از دیدن پروردگارشان محروم می مانند. ﴿ٱلۡجَحِیمِ: آتش شعله‌ور، مکان بسیارگرم، از نام‌های جهنم.

مفهوم کلی آیات:

تکذیب آیات خداوند نتیجه‌ی تجاوز از حدود خداوند و غرق شدن در گناه است و انسان را تا جایی پیش می‌برد که او را در اعمال ناپسند و قبیح غوطه‌ور می‌سازد و هیچ امیدی را باقی نمی‌گذارد مگر کیفری سخت و آتشی فروزان که متاسب با گناهان و تجاوزش به او داده شود و نتیجه‌ی بی‌فروغ اعمال خویش را در پست‌ترین و تنگ‌ترین مکان‌های جهنم می‌یابد و در حسرتش تا أبدیت می‌سوزد و دریغا که راه نجاتی نخواهد یافت.

مبحث سوم: نعمتی بی‌پایان برای نیکان

﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡأَبۡرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ١٨ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا عِلِّیُّونَ١٩ کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٢٠ یَشۡهَدُهُ ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢١ إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِی نَعِیمٍ٢٢ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٢٣ تَعۡرِفُ فِی وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَةَ ٱلنَّعِیمِ٢٤ یُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِیقٖ مَّخۡتُومٍ٢٥ خِتَٰمُهُۥ مِسۡکٞۚ وَفِی ذَٰلِکَ فَلۡیَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ٢٦ وَمِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِیمٍ٢٧ عَیۡنٗا یَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢٨ [المطففین: 18-28].

ترجمه:

«هرگز (فجاّر و ابرار برابر نیستند)، همانا نامه‌ی اعمال نیکان در مکانی والا و بلند است (18) و تو چه می‌دانی آن مکان والا و بلند چیست! (19) نامه‌ای است نگاشته (20) که مقرّبین (درگاه خداوند) بر آن حاضر شوند (21) بی‌گمان نیکان در نعمت فراوانند (22) بر تخت‌ها (نشسته) تماشا می‌کنند (23) در چهر‌ه‌هایشان خرمی ناز و نعمت را بشناسی (24) از شرابی خالص و مُهرشده نوشانده شوند (25) مُهر آن از مُشک است، و در آن (نعمت‌های بهشتی) باید مشتاقان به رقابت پردازند (26) و آمیزه‌ی آن از تسنیم است (27) چشمه‌ای که مقرّبین از آن می‌نوشد (28)».

توضیحات:

﴿عِلِّیِّینَ: صیغه‌ی مبالغه و مشتق شده از «علو» و مراد از آن مکانی عالی و والا در مراتب بالای بهشت و در زیر عرش خداوند است که نامه‌ی اعمال نیکوکاران به خاطر ارزش و احترام در آنجا نگه‌داری می‌شود و نهایتاً صاحبان این نامه‌ها نیز به آن جا سوق داده شوند. همچنین ﴿عِلِّیُّونَ: می‌تواند دیوان خیری باشد که محل ثبت اعمال نیکوی انسا‌ن‌هاست. ﴿الْمُقَرَّبُونَ: ملائکه به صورت خاص و تمامی پرهیزکاران به صورت عام را می‌تواند شامل شود که شاهد و ناظر اعمال نیکوی پرواکاران خواهند بود و این شهادت در حقیقت تأییدی بر صحت اعمال و نیّات این‌ها می‌باشد. ﴿ٱلۡأَرَآئِکِ: ج أریکة، تخت‌ها. ﴿یَنظُرُونَ: نظاره می‌کنند به تمامی نعمت‌هایی که خداوند برای ایشان آمده ساخته است، و یا این‌که خداوند نور خویش را به آن‌ها می‌نمایاند و آنان نیز خداوند را روّیت می‌کنند. ﴿نَضۡرَةَ: شادمانی، طراوت، خوشی و لذت، ﴿رَّحِیق: شراب خالص، صاف و بدون غل و غش. ﴿مَّخۡتُومٍ: سربسته مُهر و پلمپ شده. ﴿خِتَٰمُهُ: مُهر و پلمپ درب این شیشه‌های شراب، و یا ختام به معنای مزه‌ی پایانی شراب که در دهان باقی می‌ماند و یا آمیخته مخلوط شده با مُشک. ﴿مِسۡکٞۚ: مُشک، ماده‌ای بسیار خوشبو. ﴿فَلۡیَتَنَافَسِ: پس باید به مسابقه پردازند، لغت «تنافس» از نفیس به معنای چیز باارزش است که مردم غالباً رغبت فراوانی به آن دارند. از این رو خداوند ما را تشویق می‌کند که با طاعات و اعمال نیکو، برای رسیدن به نعمت‌های نفیس بهشتی با همدیگر مسابقه دهیم. ﴿مِزَاجُهُ: آمیخته، ترکیب و مخلوط شده‌ی آن. ﴿تَسۡنِیمٍ: چشمه‌ای در بهشت که تنها خالصان و مقربان خداوند از آن می‌نوشند؛ «تسنیم» مصدر ﴿تَسۡنِیمٍ: به معنای بالا است و چون این چشمه‌ها از بالا به درون ظرف‌ها جاری می‌شود و والاترین شراب بهشتی است به این اسم نا‌م‌گذاری شده است.

مفهوم کلی آیات:

اعمال نیکو، انسان را به مراتب والا در نزد پروردگار می‌رساند، جایگاهی که هر آن‌چه بهشتی میل آن را داشته باشد بی‌درنگ آماده می‌بیند و شادمانی نعمت، چهر‌ه‌ها را شادان می‌کند و شرابی می‌نوشند که صاف و دور از هر ناخالصی است. آری! در این نعمت‌های بی‌پایان است که باید به رقابت پرداخت نه در آن به ظاهر خوشی‌های دنیوی که آنی و فنا‌پذیرند.

مبحث چهارم: جزا از جنس عمل

سبب نزول: این آیات در مورد صنادید و بزرگان نازل شده است، زیرا هرگاه مؤمنان از کنار آن‌ها می‌گذشتند آن‌ها را به باد استهزاء می‌گرفتند و با اشارات چشم و ابرو، به طعنه زدن و تمسخر از مؤمنین می‌پراختند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ کَانُواْ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یَضۡحَکُونَ٢٩ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ یَتَغَامَزُونَ٣٠ وَإِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمُ ٱنقَلَبُواْ فَکِهِینَ٣١ وَإِذَا رَأَوۡهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَضَآلُّونَ٣٢ وَمَآ أُرۡسِلُواْ عَلَیۡهِمۡ حَٰفِظِینَ٣٣ فَٱلۡیَوۡمَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡکُفَّارِ یَضۡحَکُونَ٣٤ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٣٥ هَلۡ ثُوِّبَ ٱلۡکُفَّارُ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ٣٦ [المطففین: 29-36].

ترجمه:

«همانا کسانی که گناه کردند پیوسته به آنان که ایمان آوردند می‌خندیدند (29) و چون بر ایشان می‌گذشتند با چشم و ابرو به همدیگر اشارت می‌کردند (30) و چون به‌سوی خانواده‌ی خویش باز می‌گشتند شادمان باز می‌گشتند (31) و هرگاه ایشان را می‌دیدند می‌گفتند: بی‌گمان اینان گمراهانند (32) و حال آن‌که بر آن‌ها نگهبانان فرستاد نشده بودند (33) پس امروز کسانی که ایمان آوردند به کافران می‌خندند (34) بر تخت‌ها (نشسته) تماشا می‌کنند (35) آیا کافران در برابر آنچه می‌کردند کیفر داده شدند! (36)».

توضیحات:

﴿أَجۡرَمُواْ: آنانی که جرم مرتکب شدند، گناهکاران، کافران، ﴿یَتَغَامَزُونَ: از «غمز» اشاره با چشم و ابرو جهت مسخره و تحقیر. ﴿ٱنقَلَبُوٓاْ: از «قلب» به معنای برگشتن، واژه‌ی انقلاب از این ماده گرفته می‌شود. ﴿فَکِهِینَ ج فَکِه: مسرور و سرمست، شادان، در اینجا از لحاظ اعرابی حال است. ﴿لَضَآلُّونَ: یقیناً مومنان گمراهانند و این طرز فکر بدان خاطر بود که آنان گمان می‌بردند هر کس که لذت‌های دنیوی را رها کند و تابع دینی غیر از آیین آن‌ها شود یقیناً گمراه شده است. ﴿حَٰفِظِینَ: نگهبانان، مسؤولان بررسی احوال و اعمال بندگان، این مطلب را خداوند جهت استهزاء از کافران بیان کرده است تا بدین وسیله اعلام دارد که اصلاً کافران صلاحیت بررسی احوال مؤمنان را ندارند. ﴿ٱلۡیَوۡمَ: امروز، روز قیامت که روز عدل و حساب است. ﴿یَنظُرُونَ: می‌نگرند. تماشا می‌کنند، مؤمنین بر تخت‌های زیبا نشسته و مشغول تماشا می‌شوند که خداوند چه عذاب‌هایی را برای کافران آماده کرده است. ﴿هَلۡ ثُوِّبَ: آیا پاداش و عَوض داده شدند؟ واژه‌ی «ثواب» به معنای پاداش از این ماده گرفته شده است.

مفهوم کلی آیات:

جهالت کافران و منافقان به اندازه‌ای است که گمان می‌برند حقیقت شدن و صرف نظر کردن از لذات حیوانی و دنیوی، نوعی گمراهی و عقب ماندگی است در حالی که بی‌قید و بند بودن و رعایت نکردن موازین اخلاقی و عقلانی، در حقیقت عین گمراهی است که بسیاری در آن غوطه‌ور شده‌اند و پنداشته‌اند با بی‌بند و باری می‌توانند گوی سبقت را از همه بربایند. آری! این‌ها زمانی متوجه اشتباه خود خواهند شد که مؤمنان، آن‌ها را به خاطر جهالت‌ها و تصورات غیر حقیقی به تمسخر می‌گیرند همان‌گونه که در دنیا، کافران به استهزاء مؤمنان می‌پرداختند و در کوچه و بازار و در میان اهل خانواده به این استهزاء ادامه می‌دادند و از آن لذت می‌بردند.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  کم‌فروشی حرام است و از آن جمله است تمامی چیز‌هایی که حق طبیعی یک فرد را ضایع می‌کند و یا از اموال او، بدون رضایت و خوشایندش بهره می‌برد و یا به نفع خویش صادره می‌کند.

2-  ایمان به قیامت سبب می‌شود انسان را بسیاری گناهان همچون کم‌فروشی و ظلم کردن به دیگران بپرهیزد، زیرا در هنگام انجام دادن گناه، به یاد حساب و کتاب و مؤاخذه روز قیامت می‌افتد و ترس از کیفر و عذاب، او را از گناه باز می‌دارد.

3-  تمامی اعمال بدکاران و نیکوکاران برحسب ارزش‌ آن‌ها در مکان‌‌هایی مناسب نگه‌داری می‌شوند تا این‌که صاحبان آن‌ها به آن‌ها بپیوندند و در مقابل ذره ذره آن‌ها پاداش داده شوند، اگر نیکو بود پاداش نیکو و بهشت و اگر زشت بود چاداش زشت و جهنم.

4-  رقابت حقیقی در دنیا باید جهت کسب نعمت‌های جاودان آخرت و غفران خداوند باشد و کوشش در جهت خوشی‌های زودگذر دنیوی از عقل و تدبیر و دوراندیشی به دور است.

5-  کافران در دنیا مؤمنان را مسخره می‌کردند و پیوسته به خاطر دین‌شان به آن‌ها طعنه می‌زدند. خداوند نیز در قیامت اسباب تلافی را مهیا می‌کند و در حالی که مؤمنان بر تخت‌هایی زیبا تکیه زده‌اند به استهزاء کافران می‌پردازند و «الجزاء مِن جنسی العمل».

6-  در میان اقوام گذشته، اصحاب مدین دارای عادت زشت کم‌فروشی بوده‌اند و خداوند پیامبر شعیب را به‌سوی ایشان فرستاد تا آن‌ها را از این عمل باز دارد [نک: هود: 85، اعراف: 85، شعراء:181].

7-  خداوند در آیات متعددی از قرآن، دعوت به قسط می‌نماید و از پایمال کردن حقوق دیگران بر حذر می‌دارد [نک: إسراء: 35، رحمن: 9، أنعام: 152].

8-  رسول الله ص می‌فرماید: «یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ خَمْسٌ إِذَا ابْتُلِیتُمْ بِهِنَّ وَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تُدْرِکُوهُنَّ لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِى قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى یُعْلِنُوا بِهَا إِلاَّ فَشَا فِیهِمُ الطَّاعُونُ وَالأَوْجَاعُ الَّتِى لَمْ تَکُنْ مَضَتْ فِى أَسْلاَفِهِمُ الَّذِینَ مَضَوْا. وَلَمْ یَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِلاَّ أُخِذُوا بِالسِّنِینَ وَشِدَّةِ الْمَؤُنَةِ وَجَوْرِ السُّلْطَانِ عَلَیْهِمْ. وَلَمْ یَمْنَعُوا زَکَاةَ أَمْوَالِهِمْ إِلاَّ مُنِعُوا الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَلَوْلاَ الْبَهَائِمُ لَمْ یُمْطَرُوا وَلَمْ یَنْقُضُوا عَهْدَ اللَّهِ وَعَهْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ عَدُوًّا مِنْ غَیْرِهِمْ فَأَخَذُوا بَعْضَ مَا فِى أَیْدِیهِمْ. وَمَا لَمْ تَحْکُمْ أَئِمَّتُهُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ وَیَتَخَیَّرُوا مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلاَّ جَعَلَ اللَّهُ بَأْسَهُمْ بَیْنَهُمْ». «ای گروه مهاجرین، پنچ چیز است که هرگاه به آن مبتلا شدید – و پناه به خداوند که آن‌ها را دریابید – 1- فحشا در میان هیچ قومی شیوع نیافت مگر این که طاعون (مرگ و میر زیاد) در میان‌شان گسترش پیدا کرد که پیش از آن شایع نبود. 2- هیچ قومی پیمانه را کم نکرد مگر این که دچار قطحی و سختی و ظلم پادشاه شد. 3- هیچ قومی از پرداخت زکات خودداری نکرد مگر این که باران آسمان از آنان باز داشته شد و اگر حیوانات نبودند باران اصلاً نمی‌بارید. 4- هیچ قومی عهد خدا و رسولش را نشکست مگر این که خداوند دشمنی غیر از خودشان را بر آنان مسلط گردانید، پس آنچه را در دستان‌شان بود گرفتند. 5- هیچ قومی نیست که بزرگانش به غیر کتاب خدا حکم کنند و غیر از آنچه خدا نازل برگزینند مگر این‌که خداوند اختلاف و دشمنی در میان آنان قرار می‌دهد».

9-   رسول الله ص فرمود: «﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦ [المطففین: 6] حَتَّى یَغِیبَ أَحَدُهُمْ فِى رَشْحِهِ إِلَى أَنْصَافِ أُذُنَیْهِ». «روزی که مردم در پیشگاه خداوند جهانیان می‌ایستند، تا این‌که هر شخص در عرقش فرو می‌رود که بنا گوشش را فرا گرفته است».

10- گناه دل را تاریک می‌کند و دل تاریک شده، از خداوند محجوب خواهند ماند چنان‌که رسول الله ص می‌فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَخْطَأَ خَطِیئَةً نُکِتَتْ فِى قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِذَا هُوَ نَزَعَ وَاسْتَغْفَرَ وَتَابَ سُقِلَ قَلْبُهُ وَإِنْ عَادَ زِیدَ فِیهَا حَتَّى تَعْلُوَ قَلْبَهُ وَهُوَ الرَّانُ الَّذِى ذَکَرَ اللَّهُ ﴿کَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ١٤ [المطففین: 14]». «همانا بنده هرگاه مرتکب خطایی شود در قلبش نکته‌ی سیاهی نهاده می‌شود پس اگر از آن دست کشید و طلب بخشش کرد و توبه نمود قلبش پاکیزه می‌گردد، اما اگر به آن خطا بازگشت بر سیاهی آن افزوده می‌شود تا آن که تمام قلبش را در بر می‌گیرد و آن همان پوشش و زنگاری است که خداوند آن را یاد کرده است: «هرگز، همان اعمال‌شان، قلب‌هایشان را پوشانده است»».

11- درباره آیه‌ی ﴿کَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥ [المطففین: 15] امام شافعی می‌گوید: در این آیه دلیلی است بر این‌که مؤمنین در قیامت خداوند را می‌بینند. البته آیات 22 و 23 سوره‌ی قیامت نیز دلالت بر همین مطلب دارد: ﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ * إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ [القیامة: 23].


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد