اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سوره‌ی طارق

سوره‌ی طارق

معرفی سوره: سوره‌ی «طارق» مکی است و بعد از سوره‌ی «بلد» نازل شده و دارای هفده آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: این سوره نیز همچون سوره‌ی بروج با قسم آغاز می‌شود و همان‌گونه که در سوره‌ی بروج، کافران به تکذیب قرآن پرداخته بودند در این سوره خداوند قرآن را سخن فصل و به دور از بیهودگی و پوچی معرفی می‌کند و این خود نوعی رد تکذیب کافران است.

محور سوره: انسان و لزوم آگاه ساختن او به عظمت خداوند در خلقت و بیان حقانیت وحی و پیامد انکار آن.

سوره دارای دو مبحث است:

مبحث اول: عجاز خلقت انسان

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلسَّمَآءِ وَٱلطَّارِقِ١ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلطَّارِقُ٢ ٱلنَّجۡمُ ٱلثَّاقِبُ٣ إِن کُلُّ نَفۡسٖ لَّمَّا عَلَیۡهَا حَافِظٞ٤ فَلۡیَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ مِمَّ خُلِقَ٥ خُلِقَ مِن مَّآءٖ دَافِقٖ٦ یَخۡرُجُ مِنۢ بَیۡنِ ٱلصُّلۡبِ وَٱلتَّرَآئِبِ٧ إِنَّهُۥ عَلَىٰ رَجۡعِهِۦ لَقَادِرٞ٨ یَوۡمَ تُبۡلَى ٱلسَّرَآئِرُ٩ فَمَا لَهُۥ مِن قُوَّةٖ وَلَا نَاصِرٖ١٠ [الطارق: 1-10].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«سوگند به آسمان و به شب آینده (1) و تو چه دانی آن شب آینده چیست! (2) ستاره‌ی شکافنده (3) هیچ‌کسی نیست مگر این‌که بر او نگهبانی است (4) پس باید انسان بنگرد که از چه آفریده شده است! (5) از آبی جهنده آفریده شده است (6) که از میان پشت و سینه‌ها برمی‌آید (7) همانا او بر بازگرداندنش بی‌شک تواناست (8) روزی که رازها فاش گردد (9) پس برای وی نه توانی و نه یاوری باشد (10)».

توضیحات:

﴿طَّارِقِ: از «طَرَقَ» به معنای در زدن است و به هر آنچه در شب وارد شود «طاق» گویند، چون نیاز به در زدن دارد؛ و به ستاره، «طارق» گویند، زیرا در شب طلوع می‌کند ﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ: و چه چیزی تو را آگاه می‌سازد و تو چه می‌دانی؟ استفاده از این صیغه جهت اهمیت دادن به مطلب و جلب توجه است. ﴿ثَّاقِبُ: شکافنده، درخشان، و به ستارگان «ثاقب» گویند، چون تاریکی آسمان را شکافته و می‌درخشند. ﴿إِن کُلُّ نَفۡسٖ ما کُلُّ نَفْسٍ: نیست هیچ نفسی، در اینجا «إن» به معنای «ما» نافیه است. ﴿لَّمَّا: إلا، مگر آن‌که. ﴿حَافِظٞ: نگهبانانی از ملائکه که سخن و رفتار نیک و بد هر شخص را ثبت و ضبط می‌کنند. در حقیقت نگهبان اصلی، خداوند است و فرشتگان تنها اوامر خداوند را اجرا می‌کنند. ﴿مِمَّ: «مِنْ ما» که نون در میم إدغام و الف نیز خذف شده است. ﴿دَافِقٖ: جهنده، خارج شونده با سرعت و قوت، اشاره است به منشاً خلقت هر فرد «مَنی» که خروج آن همراه با جهندگی است. ﴿صُّلۡبِ: صلابت و سرسختی، در اینجا منظور استخوان پشت مرد است. ﴿تَّرَآئِبِ: استخوان سینه یا ترقوه که گردنبند بر آن بندند و میان دو سینه‌ی زن قرار داد.

نکته: در مورد «صلب» و «ترائب» تعبیرات فراوانی شده است و برخی محققین امروزی گفته‌اند که صلب و ترائب هر دو به مرد بر می‌گردد و منظور کمر و دو استخوان ران اوست که کنایه از دستگاه تناسلی مرد است. دکتر داوود سلمان سعدی با توجه به دلایلی که در کتاب خود «اسرار آفرینش انسان» آورده بر این باور است که: «صلب» و «ترائب» همان کروموزم‌های جنسی و پیکری‌اند.

﴿إِنَّهُۥ عَلَىٰ رَجۡعِهِۦ لَقَادِرٞ﴾: خدایی که قادر است انسان را از نیستی به وسیله‌ی آبی جهنده بیافریند خلقت دوباره‌ی او نیز برایش بسیار آسان است. ﴿تُبۡلَى﴾: فاش و آشکار گردد. ﴿سَّرَآئِرُ﴾: ج سَریرة، باطن و آنچه در قلب و دل انسان مخفی است و آشکار شدن آن، پرده از نیات درونی او بر می‌دارد. ﴿قُوَّةٖ﴾: نیرو و توان جهت دفع بلا و عذاب از خویش. ﴿نَاصِرٖ﴾: یاری‌گر.

مفهوم کلی آیات:

از معجزات خداوند در خلقت، آفرینش انسان از ماده‌ای به ظاهر پست و بی‌ارزش است که در آن دو حکمت نهفته است: اول بیان قدرت خداوند که چگونه از چنین مایع ناچیزی چنین موجود پیچیده و شگفتی آفریده است و دوم جهت تنبیه انسان که بداند منشأ خلقت او از چه بوده است که در مقابل خداوند این‌گونه گستاخی می‌کند و او را از خلقت دوباره عاجز می‌داند؟

مبحث دوم: قرآن سخنی قاطع

﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ١١ وَٱلۡأَرۡضِ ذَاتِ ٱلصَّدۡعِ١٢ إِنَّهُۥ لَقَوۡلٞ فَصۡلٞ١٣ وَمَا هُوَ بِٱلۡهَزۡلِ١٤ إِنَّهُمۡ یَکِیدُونَ کَیۡدٗا١٥ وَأَکِیدُ کَیۡدٗا١٦ فَمَهِّلِ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَمۡهِلۡهُمۡ رُوَیۡدَۢا١٧ [الطارق: 11-17].

ترجمه:

«سوگند به آسمان پرباران (11) و به زمین پرشکاف (12) به یقین که این «قرآن» سخنی جداکننده است (13) و آن بیهوده نیست (14) بی‌گمان آن‌ها سخت نیرنگ می‌کنند (15) و من نیز نیک تدبیری می‌کنم (16) پس کافران را مهلت ده، اندکی آن‌ها را فرو گذار (17)».

توضیحات:

﴿ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ﴾: دارای بازگشت، و باران را «رَجْع» می‌گویند، زیرا بازگشت دوباره‌ی بخار آب‌هایی است که از زمین به آسمان رفته و تشکیل ابر داده و دوباره فرو ریخته است، از این رو «رَجْع» را ابر باران زا نیز دانسته‌اند. ﴿ذَاتِ ٱلصَّدۡعِ﴾: دارای شکاف‌هایی که به سبب خروج گیاهان در زمین ایجاد می‌شود. ﴿قَوۡلٞ فَصۡلٞ﴾: سخن فیصله دهنده، جدا کننده‌ی بین حق و باطل، حکم نهایی. ﴿هَزۡلِ﴾: سخن بیهوده و شوخی. ﴿یَکِیدُونَ کَیۡدٗا﴾: کافران برای تکذیب قرآن، به گونه‌های مختلف حیله‌گری می‌کنند و با ترفندهای گوناگون سعی در پایین آوردن ارزش و جایگاه واقعی قرآن دارند. ﴿وَأَکِیدُ کَیۡدٗا﴾: حیله‌ی خداوند در حقیقت تدبیری است که جهت مقابله با تبلیغات ضد قرآنی و گمراه کننده‌ی کافران صورت می‌گیرد و این تدابیر در قالب آیات روشن‌گر قرآن و نصرت پیامبر ص حاصل می‌شود. ﴿مۡهِلۡ﴾: مهلت بده و در هلاکت آن‌ها عجله نکن تا این‌که پرونده‌ی گناهانشان لبریز شود. ﴿أَمۡهِلۡ﴾: مهلت بده، تنوع و تغییر صیغه‌ی امر جهت تسکین قلب پیامبر و تأکید بر مطلب گذشته است. ﴿رُوَیۡدَۢا﴾: از ماده‌ی «رَود» اسم تصغیر بوده و اصل آن «إرواد» است که بعد از حذف حروف زائد مصغر شده است به معنای اندکی.

مفهوم کلی آیات:

قرآن، قاطع‌ترین و باصلابت‌ترین سخنی است که کافران با آن مواجه بودند، از این رو طبیعی است که نتوانند با آن مقابله کنند و آن را سخن پوچ و بی‌فایده بدانند تا شاید بدین وسیله خویشتن را از مقابله با آن خلاصی بخشند و در این راه به حیله‌های گوناگونی همچون افسانه دانستن قرآن و دیوانه و ساحر دانستن پیامبر ص روی آوردند اما خداوند به پیامبرش توصیه می‌کند که اندکی حوصله کند تا این‌که خداوند کافران را به عقوبتی مناسب با کفر و انکارشان برساند.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  هر آفریده‌ای دلیلی بر آفریننده، و نظم حاکم بر هر مخلوقی دلالت بر میزان علم و قدرت خالق آن دارد.

2-  در قیامت تنها یاور انسان اعمال نیک اوست و اگر اعمال انسان سبب رهایی از عذاب نشود دیگر هیچ قدرتی و یاوری هرچند نزدیک و صمیمی برای شخص فایده‌ای ندارد.

3-  هر آنجه از خیر و شر که آدمی در این دنیا انجام داده و یا در نیت دارد و آن را از چشم مردم پوشانده است در قیامت آشکار می‌شود.

4-  در طبیعت، باران حکم پدر و زمین حکم مادر دارند و گیاهان نتیجه‌ی این پیوند پربازند.

5-  نزول باران و زنده گرداندن زمین نمونه‌ای عینی از زنده گرداندن مردگان در قیامت است.

6-  قرآن سخن قاطعی است که بالاتر از آن سخنی قابل تصور نیست و از هر عیب و بیهودگی به دور است.

7-  از صفات اولیه هر دعوتگری، صبر بر مصائب و تحمل افکار مخالفان است، از این رو حوصله و صبر در راه دعوت، چراغ پر فروغی است که باید در فراروی هر داعی درخشندگی کند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد