اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سوره‌ی بلد

 سوره‌ی بلد

معرفی سوره: سوره‌ی «بلد» مکی است و بعد از سوره‌ی «ق» نازل شده و مشتمل بر بیست آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: در سوره‌ی فجر رفتار ناشایست انسان در مقابل مال و حرص بر آن و محروم ساختن فقرا از آن شدیداً نکوهش شد و در این سوره متقابلاً رفتارهای شایسته‌ای که انسان باید در قبال مال داشته باشد معرفی می‌شود، مثل اطعام نیازمند و آزادسازی برده؛ همچنین در سوره‌ی فجر از نفس مطمئنه تعریف شده است و در این سوره نیز اسباب اطمینان قلب ذکر می‌شود.

محور سوره: بیان مشقت و رنج زندگانی، پس این رنج را باید در راه گذر از گردنه‌های مسیر سعادت تحمل کرد، نه این‌که رنج آخرت را نیز بر آن افزود.

سوره دارای دو مبحث است:

مبحث اول: آفرینشی بر پایه‌ی سختی و رنج

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿لَآ أُقۡسِمُ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ١ وَأَنتَ حِلُّۢ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ٢ وَوَالِدٖ وَمَا وَلَدَ٣ لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ٤ أَیَحۡسَبُ أَن لَّن یَقۡدِرَ عَلَیۡهِ أَحَدٞ٥ یَقُولُ أَهۡلَکۡتُ مَالٗا لُّبَدًا٦ أَیَحۡسَبُ أَن لَّمۡ یَرَهُۥٓ أَحَدٌ٧ أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَیۡنَیۡنِ٨ وَلِسَانٗا وَشَفَتَیۡنِ٩ وَهَدَیۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَیۡنِ١٠ [البلد: 1-10].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«سوگند به این سرزمین (1) و تو در این سرزمین ساکن هستی (2) و سوگند به پدر و آنچه زاده است (3) به راستی که انسان را در سختی آفریدیم (4) آیا می‌پندارد که هیچ‌کس بر وی توانایی ندارد! (5) می‌گوید: مال فراوانی را تلف کردم (6) آیا می‌پندارد که هیچ‌کس بر وی ندیده است! (7) آیا برای او دو چشم قرار نداده‌ایم! (8) و زبانی و دو لب را! (9) و او را به دو راه «خیر و شر» رهنمون ساختیم (10)».

توضیحات:

﴿لَآ: در اینجا زائده و برای تأکید در قسم آمده است. ﴿حِلُّۢ «حال» ساکن و مقیم مکه هستی؛ یا این که «حِلّ» به معنای حلال است، زیرا در اصل مکه منطقه‌ی حرام است اما برای تو ای محمد حلال شده است تا این‌که آنجا را فتح کنی؛ و این فتح در سال هشتم هجری صورت گرفت. ﴿ٱلۡبَلَدِ مکه. ﴿وَوَالِدٖ وَمَا وَلَدَ پدر و فرزند، آدم و بنی‌آدم، و به عبارتی خداوند به تمامی انسان‌ها از آغاز خلقت آدم تا پایان جهان قسم می‌خورد؛ همچنین گفته شده است که منظور از «والد» حضرت ابراهیم و «ولد» پسر او اسماعیل است که خانه‌ی کعبه را بنا نهادند. این آیه معطوف به آیه‌ی اول است و آیه‌ی ﴿وَأَنتَ حِلُّۢ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ معترضه می‌باشد. ﴿کَبَدٍ: شدت، سختی و رنج، و انسان از آغاز نطفه‌یندی در رنج و مشقت است و هر زمان باید سختی دیگری را تحمل کند تا این‌که عمرش به پایان رسد، پس اگر اهل دوزخ شد بار دیگر سختی‌هایش چند برابر خواهد شد و اگر مؤمن بود به آرامش و خوشی می‌رسد. ﴿أَن لَّن یَقۡدِرَ عَلَیۡهِ أَحَدٞ گستاخی ممکن است به حدی برسد که شخص خود را قوی‌ترین بداند. برخی مفسرین نقل کرده‌اند که منظور شخصی به نام أبولأسد بن کلدة است، زیرا وی به اندازه‌ای قدرت داشت که بر روی پوست حیوان می‌ایستاد و ده مرد آن را می‌کشیدند ولی نمی‌توانستند آن را از زیر پایش بیرون کشند. ﴿أَهۡلَکۡتُ مَالٗا چه مال‌ها تلف کردم، کافران در مقابل مؤمنین فخر فروشی و مباهات می‌کردند که چقدر در راه دشمنی با محمد هزینه کرده‌اند و آن را اتلاف مال‌شان می‌دانستند. ﴿لُّبَدً: زیاد انبوه ﴿شَفَتَیۡنِ: مثنای «شفة» که در اصل «شفهة» بوده است دو لب. ﴿نَّجۡدَیۡنِ ج نَجد: دو راه مرتفع و نمایان و منظور راه خیر و راه شر است که هردو بر انسان نمایان است و می‌تواند هر کدام را که بخواهد برگزیند.

 

مفهوم کلی آیات:

اصل آفرینش بر پایه‌ی اطاعت و عبادت است و از آغاز خلقت، مکه به عنوان مرکز ارتباط با عالم ملکوت معرفی شده است. زندگی انسان بر روی زمین مستوجب تحمل رنج‌های بی‌شماری است که همه دلالت بر ضعف و ناتوانی او می‌کند اما شگفتی آن‌جاست که این انسان ناتوان، بر اندک قدرت جسم یا مال خویش غَرّه می‌شود و خود را برترینِ موجودات می‌پندارد و به مخالفت با آفریننده‌ی خود می‌پردازد و این در حالی است که خداوند، هم ظاهر جسمانی مناسبی را به او بخشیده و هم اسباب تزکیه‌ی باطن و روحش را فراهم ساخته است اما انتخاب خیر و شر را بر عهده‌ی او نهاده است تا با انتخاب خیر و سعادت، سپاسگزار نعمت‌های او باشد.

مبحث دوم: گردنه‌هایی که باید از آن گذشت

﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ١١ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ١٢ فَکُّ رَقَبَةٍ١٣ أَوۡ إِطۡعَٰمٞ فِی یَوۡمٖ ذِی مَسۡغَبَةٖ١٤ یَتِیمٗا ذَا مَقۡرَبَةٍ١٥ أَوۡ مِسۡکِینٗا ذَا مَتۡرَبَةٖ١٦ ثُمَّ کَانَ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡمَرۡحَمَةِ١٧ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ١٨ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشۡ‍َٔمَةِ١٩ عَلَیۡهِمۡ نَارٞ مُّؤۡصَدَةُۢ٢٠ [البلد: 11-20].

ترجمه:

«پس به گردنه وارد نشد (11) و تو چه دانی که گردنه چیست! (12) آزادسازی برده (13) یا طعام دادنی در روز گرسنگی (14) به یتیمی خویشاوند (15) یا نیازمندی خاک‌نشین (16) و انگهی این (ورود عقبه) سزاوار کسانی است که ایمان آورده و همدیگر را به شکیبایی و همدیگر را به مهرورزی سفارش کرده‌اند (17) اینان سمت راستی‌هایند (یک بختند) (18) و کسانی که به نشانه‌های ما کفر ورزیدند آنان سمت چپی‌هایند (بدبختند) (19) بر آن‌ها آتشی سرپوشیده است (20)».

توضیحات:

﴿ٱقۡتَحَمَ: «اقتحام»: اصل اقتحام به معنای داخل شدن با سرعت و راحتی است ﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ: به سرعت وارد نشد. ﴿ٱلۡعَقَبَةُ گردنه، راه صعب الوصول کوهستانی و مراد از آن در اینجا تزکیه‌ی نفس و مقابله با هواهای نفسانی و وساوس شیطانی است که انسان را از کار خیر و سعادت باز می‌دارد و چون این مستلزم تحمل سختی و مشقت است آن را به بالا رفتن از گردنه تشبیه کرده‌اند.

نکته: شرط گذر از گردنه‌های مسیر بهشت، وارد شدن در آن است و هر کس مخلصانه در این مسیر قرار گیرد خداوند دستگیر او شده و او را از این مسیر دشوار به سلامت عبور خواهد داد.

﴿فَکُّ: آزاد کردن. ﴿رَقَبَةٍ: گردن، اما غالباً به برده اطلاق می‌شود.

نکته: فکَ دارای معنایی عام‌تر از عتق است و هر نوع کمکی جهت رهایی از قید بردگی را شامل می‌شود مثل تعلیم حرفه و مکاتبه.

﴿ذِی مَسۡغَبَةٖ «سَغْب»: گرسنگی و در اینجا منظور روز قحطی و بی‌چیزی است. ﴿ذَا مَقۡرَبَةٍ دارای قرابت، خویشاوند و نزدیک ﴿مِسۡکِینٗ: فقیری است که شدت فقر او را از حرکت باز داشته است. ﴿ذَا مَتۡرَبَةٖ: بر خاک نشسته، زمین‌گیر. ﴿ثُمَّ: پس وانگهی، حرف عطف است که جمله‌ی بعد از خود را به عبارت «فلا افتحم العقبة» عطف می‌کند و دلالت بر رتبه‌ی برتر ایمان از میان دیگر موارد مذکور یعنی آزادسازی برده و اطعام یتیم و مسکین دارد. ﴿کَانَ مِنَ ٱلَّذِینَ: یعنی این اعمال (آزادسازی برده و اطعام یتیم و مسکین) تنها از کسی صادر و پذیرفته می‌شود که ایمان داشته باشد ﴿تَوَاصَوۡاْ: همدیگر را سفارش و وصیت کردند. ﴿بِٱلصَّبۡرِ: صبر بر ایمان و اطاعت ﴿ٱلۡمَرۡحَمَةِ مهرورزی و کمک به همدیگر مخصوصاً به نیازمندان. ﴿ٱلۡمَیۡمَنَةِ: سمت راست نیکبخت. ﴿ٱلۡمَشۡ‍َٔمَةِ نگون‌بخت، بدبخت. ﴿مُّؤۡصَدَةُۢ «وصد»: سرپوشیده فراگیر، چند لایه که نمی‌توان در هیچ مکان و زمانی از آن رهایی یافت.

مفهوم کلی آیات:

راه سعادت و خیر دشوار است اما این دشواری به سبب ناهمواری و سختی راه نیست بلکه به خاطر اموری است که انسان را از راه باز می‌دارد و پیوسته او را منحرف می‌سازد، از این رو ثابت در راه سعادت نیازمند دو چیز است: اول ایمان خالص که تعیین کننده هدف باشد، دوم همفکری و همیاری برای صعودی دسته جمعی تا آفات راه نتواند بر ما غلبه کند.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  شکر نعمت‌های مادی و جسمی، استفاده‌ی صحیح از آن است و شکر نعمت‌های معنوی همچون هدایت و سعادت با چنگ‌زدن به آن‌ها و توصیه به دیگران حاصل می‌شود.

2-  تقویت روابط اجتماعی از اهداف اولیه اسلام و لازمه‌ی هدایت عمومی جامعه است.

3-  هواهای نفسانی، آفت ایمان، و انفاق و تعاون سم کشنده جهت دفع این آفت است.

4-  در سنن نسائی و ابن ماجه از سلمان بن عامر روایت شده که پیامبر ص در مورد صدقه‌دادن به خویشاوند فرموده است: «الصُدَقَةُ عَلَی الْمِسْکِینِ صَدَقَةٌ وَعَلَى الْمِسْکِینِ وَعَلَى ذِی الْقَرَابَةِ ائْنَنَانِ وَصِلَةٌ». «صدقه دادن به مسکین، صدقه است و به خویشاوند، صدقه و صله‌ی رحم است».

5-  امام مسلم از انس بن مالک روایت می‌کند: رسول الله ص در مورد بهشت و جهنم می‌فرماید: «جُفَّتِ (حُجِبَت) الْجَنَّةُ بِالْمکَارِهِ وَحُفَّتْ النْارُ بِالشَّهَوَاتِ». «بهشت با سختی‌ها پوشانده شده است و آتش جهنم با شهوت‌ها» بنابراین هر کس خواهان بهشت است باید از گردنه «عقَبه» و سختی‌ها بگذرد اما اگر تابع شهوت‌ها شود پس به‌سوی آتش گام نهاده است.

* * *

 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد