اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سوره‌ی شمس

سوره‌ی شمس

معرفی سوره: سوره «شمس» مکی است و بعد از سوره‌ی «قدر» نازل شده و شامل پانزده آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: در سوره‌ی «بلد» به «نَجْدَین» (خیر و شر) اشاره شد و در این سوره اسباب آن یعنی تزکیه‌ی نفس در مقابل آلوده ساختن آن معرفی شده است. در کنار این مطلب نمونه‌ای از سقوط از گردنه‌ی هدایت نیز ذکر شده است.

محور سوره: معرفی نفس انسان و قابلیت آن برای پذیرش خیر و شر و شرح یکی از صفات اصلی آن یعنی طفیانگری.

سوره دارای دو مبحث است:

مبحث اول: نفس انسان

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا١ وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا٢ وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا٣ وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا٤ وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا٥ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا٦ وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا٨ قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا١٠ [الشمس: 1-10].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«سوگند به خورشید و روشنی آن (1) و به ماه چون در پی آن درآید (2) و به روز چون نمایانش سازد (3) و به شب جون آن را بپوشاند (4) و سوگند به آسمان و به آن که آن را بنا نهاد (5) و به زمین و به آن که آن را گستراند (6) و به نفس انسان و آن که آن را سامان داد (7) پس به آن (نفس) نافرمانی و فرمانبری‌اش را الهام کرد (8) به راستی که رستگار گردید هر کس آن را پاکیزه نمود (9) و بی‌گمان محروم ماند هر کس آن را فرومایه ساخت (10)».

توضیحات:

﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا: سوگند به آفتاب و پر توافشانی آن که نمادی از نور هدایت است. ﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا: (تَلا یَتْلُوتلوا): از پی آن آمد، که می‌تواند منظور این امور باشد: 1- طلوع ماه بعد از غروب خورشید 2- نور گرفتن ماه از خورشید 3- مشابهت خورشید با ماه شب چهارده. ﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا: قسم به روز آنگاه که خورشید را نمایان و آشکار سازد این دلالت بر ثابت بودن خورشید و حرکت وضعی زمین به دور خود دارد که از معجزات علمی قرآن است. ﴿یَغۡشَىٰهَا: خورشید را می‌پوشاند و مخفی می‌سازد. در این آیه نیز معجزه‌ی قبلی وجود دارد. ﴿وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا: «ما» در اینجا و در دو آیه بعد، موصولیه به معنای «مَن» است، یعنی کسی که آسمان را بنا نهاد، زمین را گسترانید و نفس را پردازش کرد. ﴿طَحَىٰهَا (طَّحْو): به معنای گسترش و پهناوری است و با «ذَحَاهَا» در سوره‌ی نازعات هم معناست. ﴿نَفۡسٖ: وجود آدمی که از جسم و روح تشکیل یافته است و تنها به بُعد روحانی و معنوی اسان نیز اطلاق می‌شود. ﴿سَوَّىٰهَا: آن را سامان داد، منظم ساخت، ساخته و پرداخته کرد. ﴿أَلۡهَمَهَا: او را خبر داد و آگاه ساخت، به او شناساند و قدرت تشخیص و تمییز را به او عنایت کرد. ﴿فُجُورَ: پلیدی و آن چه سبب گناه و نافرمانی از خداوند می‌شود. ﴿تَقۡوَىٰ: آنچه از رسیدن ضرر معنوی به انسان جلوگیری می‌کند که شامل فرمان برداری از خداوند در انجام واجبات و ترک نواهی است. ﴿زَکَّىٰهَا: آن را پاکیزه ساخت و سبب رشد ترقی آن شد. ﴿خَابَ(حهَبْ): محروم و بی‌بهره ماند، ضرر کرد. ﴿دَسَّىٰهَا (التدسیة): آن را مخفی ساخت، فطرت پاک انسانی را که می‌توانست رشد و نمو یابد در زیر ایمال پست حیوانی و شهوانی مدفون ساخت.

مفهوم کلی آیات:

نفس انسان همچون جوانه‌ای است که خداوند آن را در وجود هر کس رویانده است و از آن به فطرت نیز یاد کرده‌اند اعمال انسان می‌تواند این جوانه را رشد داده و تبدیل به درخت تنومند ایمان سازد و میوه‌ی شیرین سعادت را از آن برداشت نماید؛ در مقابل، غرق شدن در شهوات و فساد، این جوانه را در زیر انبوه گناه و خلاف مدفون می‌سازد و راه هرگونه ترقی و رشد را از او می‌گیرد و خویشتن را نسبت به بهره‌مندی از آن محروم می‌سازد.

مبحث دوم: پیامد طغیان نفس

﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ١١ إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا١٢ فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا١٣ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا١٤ وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا١٥ [الشمس: 11-15].

ترجمه:

«ثمود از روی سرکشی خود دروغ انگاشتند (11) آنگاه که بدبخت‌ترینشان برخاست (12) پس فرستاده‌ی خداوند به آن‌ها گفت: ناقه‌ی خدا و آب خوردنش را واگذارید (13) پس او را دروغگو انگاشتند و آن ناقه را از پای درآوردند، آنگاه پروردگارشان به سبب گناه‌شان، عذاب بر ایشان فرود آورد و آن را یکسان ساخت (14) و از عاقبت آن باکی ندارد (15)».

توضیحات:

﴿بِطَغۡوَىٰهَآ (بطغیانها): طغیان و سرکشی سبب شد به تکذیب پیامبرشان بپردازند و این نمونه‌ای است از آلودگی نفس به شهوت قدرت و زیاده‌خواهی که در آیه‌ی گذشته به آن اشاره شد. ﴿ٱنۢبَعَثَ: به پا خاست، حرکت کرد. ﴿أَشۡقَىٰهَا: شقی‌ترین و بدبخت‌ترین آن‌ها که گفته‌اند نام او «قدار بن سالف» بوده است. ﴿نَاقَةَ ٱللَّهِ: ناقه به معنای شتر است و نسبت آن به خداوند به خاطر اهمیت آن است، زیرا معجزه‌ی الهی و جهت آزمودن قوم ثمود بود. ﴿سُقۡیَٰهَا: آب خوردن آن شتر، زیرا مقرر شده بود که یک روز شتر از چشمه آب بخورد و روز دیگر مردم آب بردارند و این برنامه‌ی خداوند جهت آزمایش آن‌ها بود. ﴿عَقَرُوهَا: آن شتر را زخمی کرده و کشتند. ﴿دَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ: طبقه‌ای از عذاب بر آن‌ها فرود آورد و آن‌ها را بر زمین چسپانید. ﴿فَسَوَّىٰهَا: پس همه را نابود کرد و آن‌ها را با خاک یکسان نمود. ﴿وَلَا یَخَافُ...: خداوند مانند پادشاهان و فرمانروایان نیست که از عقوبت کارش بیمی داشته باشد، زیرا ترس همیشه در برابر قدرت برتر است و برتر از قدرت خداوند قدرتی نیست.

مفهوم کلی آیات:

رفتار قوم ثمود به واسطه‌ی طغیانی بود که در نتیجه‌ی نیرو و قدرت بدنی دچار آنان شده بود؛ از این رو حکم خداوند را نادیده گرفتند، آن را شکستند و گستاخی نمودند؛ خداوند نیز عذابی همه‌گیر همچون دیگر گستاخان بر آن‌ها نازل کرد و ضعیف و قوی، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ همه را یکجا هلاک کرد و این عذابی است که به نام عذاب استئصال از آن یاد می‌شود.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  آنچه در اطراف ما وجود دارد نشانه‌هایی از قدرت خداوند بوده و شایسته‌ی تدبر و تفکر است.

2-  هدایت تنها از سوی خداوند است اما بر هر انسانی واجب است که سعی و تلاش خود را در راه هدایت و عبادت به کار گیرد.

3-  فراتر رفتن از محدوده‌ی خود منجر به تعدی نسبت به محدوده‌ی حقوق دیگران می‌شود.

4-  آنگاه که عذاب خداوند نازل شود همه را به صورت یکسان در بر خواهد گرفت.

5-  تولد هر انسان بر پایه‌ی فطرت است، یعنی میل به خدا پرستی در او وجود دارد اما کشاکش روزگار می‌تواند این میل را در او تغییر داده و به راهی دیگر بکشاند.

6-  امام بخاری از انس بن مالک روایت می‌کند که رسول الله ص در دعا می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَجْزِ وَالْکَسَلِ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْهَرَمِ وَعَذَابِ الْقَبْرِ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا أَنْتَ وَلِیُّهَا وَمَوْلاهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفِعُ ومِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ ، وَمِنْ نَفَسٍ لا تَشْبَعُ وَمِنْ دَعْوَةٍ لا یُسْتَجَابُ لَهَا». «خداوندا! به تو پناه می‌برم از ناتوانی و بیماری و ترس و بخل و پیری و عذاب قبر؛ خدایا! خداترسی را در درون من قرار ده و درونم را پاکیزه ساز، که تو برترین پاک کننده‌ی درون هستی، تو سرپرست و یاریگر آن هستی؛ خداوندا! من به تو پناهنده می‌شوم از علمی که سودی نمی‌بخشد، و از دلی که فروتن نمی‌شود، و از نفسی که سیر نمی‌گردد و از دعایی که پذیرفته نمی‌شود».

* * *


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد