ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سورهی علق
معرفی سوره: سورهی «علق» یا «اقرأ» اولین سورهای است که بر رسول الله ص نازل شد و شامل نوزده آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: در سورهی «تین» در مورد خلقت انسان در بهترین شکل ممکن صحبت شد و در این سوره نیز به اولین مرحلهی خلقت انسان، یعنی «علقه» اشاره میشود، همچنین این سوره بیانگر یکی دیگر از صفات نفس انسان یعنی طغیان در زمان بینیازی است که بحث چند سورهی اخیر بوده است. همچنین در سورهی «تین» از کیفیت آفرینش و قابلیت انسان برای سقوط و کمال سخن گفته شد و این سورهی مبارکه، انسان را متوجه عوامل و حقایقی میکند که میتواند او را بهسوی آن کمال پیش برد و از سقوط او جلوگیری نماید.
محور سوره: آغاز وحی به پیامبر یعنی مرتبط ساختن انسان به خداوند، بیان صفت طغیان برای نفس انسان و امر به پیامبر که باید با سجدهی قُرب ﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب﴾ خود را به خداوند نزدیک کند و با غیر او قطع ارتباط نماید.
سوره دارای دو مبحث است:
سبب نزول آیات نخستین سوره: امام بخاری از عایشه ل روایت میکند: اولین نوع وحی که رسالت پیامبر با آن آغاز شد رؤیای صالحه یعنی خواب واقعی بود، به گونهای که ایشان خواب نمیدید مگر اینکه مثل روز روشن به وقوع میپیوست؛ سپس به خلوت علاقهمند شد و در غار حرا به خلوت مینشست و چندین شبانه روز را نیز همراه خویش میبرد، سپس به نزد خدیجه ل بر میگشتند و غذا برداشته و دوباره به غار میرفت. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه حقیقت را در غار حرا دریافت و جبرئیل به نزدش آمده و فرمود: «إقْرَأْ» یعنی «بخوان» پیامبر فرمود: «ما أَتَا بِقَرِیْ» یعنی «خواندن نمیدانم» پیامبر ص میفرماید: سپس جبرئیل مرا در بغل گرفت و به اندازهای مرا فشار داد که قدرت تحمل آن را نداشتم، آنگاه فرمود: «إقْرَأْ» باز گفتم: «ما أَتَا بِقَرِیْ» و این قضیه سه بار تکرار شد تا این که جبرئیل فرمود: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ١ ... عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ یَعۡلَمۡ٥﴾ [صحیح بخاری کتاب بدء الوحی].
مبحث اول: وصل شدن به پروردگار
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّکَ ٱلۡأَکۡرَمُ٣ ٱلَّذِی عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ یَعۡلَمۡ٥﴾ [العلق: 1-5].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«بخوان به نام پرودرگارت که آفرید (1) انسان را از خون بستهای آفرید (2) بخوان و پروردگار تو بس گرامی است (3) همان که با قلم آموزش داد (4) به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست (5)».
توضیحات:
﴿ٱقۡرَأۡ﴾ بخوان کتاب پروردگارت را و تنها به نام او بخوان نه به نام و نشان دیگری ﴿عَلَقٍ﴾ ج علقة: خون بسته که اولین مرحله خلقت بعد از تشکیل نطفه در چهل روز دوم است و چون این خون به دیوارهی رحم میچسپد به آن علقه میگویند. ﴿ٱقۡرَأۡ﴾ بخوان آنچه را که خدای بخشنده به تو آموخت. ﴿ٱلۡأَکۡرَمُ﴾ بس کریم و گرامی و بزرگوار. ﴿عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ﴾ منظور نگاشتن با قلم است که سبب انتقال معارف و علوم و بقای آن است و اساسیترین سبب در رفع جهالت و تاریکی بهسوی دانایی و روشنایی است. قلم در اصل به معنای قطع کردن است و قلم نیز جهالت را از انسان قطع کرده و دور میاندازد.
مفهوم کلی آیات:
ارزش علم، کتاب و نوشتن را همین اندازه کفایت است که وحی با امر به خواندن و نوشتن و تعلیم آغاز گشت و همین قدر ما را کافی است که بدانیم گذر از ظلمات نادانی مگر در پناه علم و دانشاندوزی حاصل نمیشود و بدیهی است اولین معلم بشریت خداوند بوده که آنچه را لازمهی زندگیست به انسان آموخت و سپس جناب رسول الله ص و به طور عموم تمامی پیامبران خداوند که طریق صحیح و مستقیم هدایت و بندگی را دلسوزانه برای مردم بیان نمودند. سپس عالمان دین و دانایان قوانین هستی که حقیقت را چنان که هست برای بشریت بازگو مینمایند.
مبحث دوم: عقوبت مانعین عبادت
سبب نزول این مبحث: امام مسلم روایت میکند که روزی ابوجهل به اطرافیانش گفت: آیا محمد در جلو شما پیشانی بر خاک مینهد؟ (یعنی نماز میخواند) به لات و عزّی سوگند، اگر او را ببینم که آنگونه نماز میخواند گردنش را میشکنم و صورتش را بر خاک میمالم. روزی رسول الله ص را در حال نماز یافت، جلو رفت تا بر گردن پیامبر اما ناگهان به عقب برگشت در حالی که حالت دفاعی به خود گرفته بود. به او گفتند: تو را چه شد؟ گفت: ناگهان بین خود و محمد گودالی پر از آتش و شکلهای وحشتناکی را مشاهده کردم. رسول الله ج فرمود: «اگر به من نزدیک شده بود فرشتگان او را تکه تکه میکردند». بعد از این آیات نازل شد: ﴿کَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَیَطۡغَىٰٓ٦﴾ تا پایان سوره.
همچنین ترمذی و نسائی از ابن عباس نقل میکنند: رسول الله ج در کنار مقام نماز میخواند. ابوجهل بن هشام از آن جا گذر کرد و گفت: ای محمد! آیا من تو را از این کار بر حذر نداشتم؟ و پیامبر را تهدید کرد؛ پیامبر نیز با او تندی کرد و او را نهیب داد، ابوجهل گفت: به چه چیزی مرا تهدید میکنی؟ به خدا سوگند که من از هر کسی در این سرزمین بیشتر قبیله دارم؛ خداوند این آیات را نازل فرمود: ﴿فَلۡیَدۡعُ نَادِیَهُۥ١٧ سَنَدۡعُ ٱلزَّبَانِیَةَ١٨﴾ [العلق: 17-18] ابن عباس میگوید: اگر قبیلهای را فرا خواند بود ملائکه عذاب آنها را در لحظهای هلاک میکرد.
﴿کَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَیَطۡغَىٰٓ٦ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰٓ٧ إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ٨ أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یَنۡهَىٰ٩ عَبۡدًا إِذَا صَلَّىٰٓ١٠ أَرَءَیۡتَ إِن کَانَ عَلَى ٱلۡهُدَىٰٓ١١ أَوۡ أَمَرَ بِٱلتَّقۡوَىٰٓ١٢ أَرَءَیۡتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰٓ١٣ أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ١٤ کَلَّا لَئِن لَّمۡ یَنتَهِ لَنَسۡفَعَۢا بِٱلنَّاصِیَةِ١٥ نَاصِیَةٖ کَٰذِبَةٍ خَاطِئَةٖ١٦ فَلۡیَدۡعُ نَادِیَهُۥ١٧ سَنَدۡعُ ٱلزَّبَانِیَةَ١٨ کَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب١٩﴾ [العلق: 6-19].
ترجمه:
«هرگز! (انسان قدرشناس نبود) همان انسان بیتردید از حد میگذرد (6) هنگامی که خود را بینیاز بیند (7) بیگمان بازگشت بهسوی پروردگار توست (8) آیا نگریستهای به کسی که باز میدارد! (9) بندهای را چون که نماز میخواند! (10) آیا نگریستهای که اگر (این بندهی نمازگزار) بر هدایت باشد! (11) یا به پرهیزگاری فرماند دهد! (12) آیا اندیشیدهای که اگر دروغ انگارد و پشت کند! (13) آیا نمیداند که بیگمان خدا میبیند! (14) هرگز! (چنین نمیماند) بیگمان اگر دست بر ندارد با موی پیشانی به تندی خواهیم کشاند (15) موی پیشانی دروغگوی خطاکار (16) پس هممجلسان خود را فرا خواند (17) ما (نیز) فرشتگان درشتخو را فرا خواهیم خواند (18) هرگز ( سخنش بیهوده است)، از او فرمان مبر و (برای پروردگارت) سجده کن و نزدیک شو (19)».
توضیحات:
﴿کَلَّآ﴾: هرگز چنین نیست و حقیقت فراتر از آن چیزی است که امثال این کافرین تصور میکند. ﴿ٱسۡتَغۡنَىٰٓ﴾: خود را بینیاز دانست، و این از خصوصیات نفس آدمی است که هرگاه خود را از دیگران بینیاز ببیند از حدودش تجاوز کرده و از آن چه هست خود را برتر میپندارد. ﴿ٱلرُّجۡعَىٰٓ﴾: برگشت، رجوع. ﴿یَنۡهَىٰ﴾: باز میدارد، میکند، جلو آن را میگیرد (منظور در اینجا ابوجهل به صورت خاص و هر متکبری به صورت عام است). ﴿عَبۡدًا﴾: پندهای را (پیامبر). ﴿یَرَىٰ﴾: میبیند، یعنی او را میبیند. ﴿لَئِن لَّمۡ یَنتَهِ﴾: اگر دست نکشید از کارش. ﴿لَنَسۡفَعَۢا﴾ (السَفّع): بگیریم و تندی بکشانیم، اصل «سفّع» گرفتن و کشیدن به تندی است. ﴿نَاصِیَةٖ﴾: در اصل به موی جلو سر گفته میشود. ﴿فَلۡیَدۡعُ﴾: پس حتماً فرا خواند. ﴿نَادِیَهُۥ﴾: در اصل به مجالسی گفته میشود که گروهی در آن گرد آمدهاند و در اینجا منظور اهل آن مجلس از اقوام، خویشان و دلسوزان او میباشد. ﴿سَنَدۡعُ﴾: (فعل مجزوم در جواب فعل امر)، که در اصل «سندعوا» است یعنی فرا خواهیم خواند. ﴿ٱلزَّبَانِیَةَ﴾: ج زابن یا زِنِنِیة: درشت خو و خشن، در اینجا مراد فرشتگان نگهبان جهنم میباشد. ﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب﴾: سجده کن و نزدیک شو. با سجده و ابراز حلوص بندگی، به درگاه پروردگار تقرب جوی و به کمال نزدیک شو.
مفهوم کلی آیات:
ثروت، قدرت و منصب در وجود انسان، احساس بینیازی و برتری نسبت به دیگران را به وجود میآورد و همین برای انسان کافیست تا به زورگویی و ظلم به دیگران بپردازد. شاید تنها راه درمان این خصلت ناپسند این باشد که شخص به وجودی بزرگتر و قدرتمندتر از خود باور پیدا کند و ضعف خود در مقابل او بسنجد تا به ضعف عمومی خود پیبرد و مغرور نگردد تا بلکه نفسش قانع و راضی شود و دست از ظلم و طغیان بردارد و به خداوند ایمان بیاورد.
برداشتها و فواید سوره:
1- خداوند انسان را به بهترین صورت آفریده، هر جه نمیدانسته به او آموخته، اسباب دانش آموزی را نیز در اختیار او نهاده و بدین وسیله تمامی کرامتها را یکجا به او ارزانی داشته و بر دیگر مخلوقات برتری داده است.
2- غفلت از سه چیز دلیل طغیان خواهد بود: 1- بازگشت بهسوی خداوند. 2- مراقبت خداوند. 3- انتقام الهی.
3- سجده سبب قُرب به خداوند و دور شدن از غیر خداست، بنابر این سجده، حرکت رهایی و آزادی است.
4- امام مسلم از ابوهریره از پیامبر اکرام ص نقل میکند: «أَقرَبُ ما یکونُ العبدُ من رَبِّهِ وَهُو سَاجِدٌ فأکثِرُوا الدُّعَاءَ». « نزدیکترین حالت نزدیکی بنده به خداوند در سجده است، پس در سجده بسیار دعا کنید».
5- امام مسلم از ثوبان مَولی رسول الله ص نقل میکند: از رسول الله ص دربارهی برترین عملی را مرا به بهشت وارد میسازد پرسیدم، فرمود: «عَلَیْکَ بِکَثْرَةِ السُّجُودِ لِلَّهِ فَإِنَّکَ لاَ تَسْجُدُ لِلَّهِ سَجْدَةً إِلاَّ رَفَعَکَ اللَّهُ بِهَا دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْکَ بِهَا خَطِیئَةً». «بسیار برای خدا سجد کن پس تو هیچ سجدهای برای خدا به جای نمیآوری مگر آن که خداوند به وسیلهی آن، درجهی تو را بالا میبرد و از تو خطایی را پاک میکند».