ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(8-1) لبیک گفتن مُحْرِم در حج یا عمره
(لَبَّیْکَ أَللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لاَ شَرِیْکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْـحَمْدَ، وَالنِّعْمَةَ، لَکَ وَالْـمُلْکَ، لاَ شَرِیْکَ لَکَ.)([1])
(گوش بفرمانم، اى الله، گوش بفرمانم، تو شریکى ندارى، گوش بفرمانم، همانا ستایش و نعمت و سلطنت از آنِ تو است، و تو شریکى ندارى.)
(8-2) تکبیر گفتن هنگام رسیدن به حجر الأسود
(طَافَ النَّبِیُّ ج بِالْبَیْتِ عَلَى بَعِیْرٍ کُلَّمَا أَتَى الرُّکْنَ أَشَارَ إِلَیْهِ بِشیءٍ عِنْدَهُ وَکَبَّرَ.)([2])
(رسول الله ج سوار بر شتر، کعبه را طواف کرد، و هر بار به رکن (حجر الأسود) مى رسید با چیزى که در دست داشت به سوى آن اشاره مى کرد و تکبیر مىگفت.)
(8-3) دعاى بین رکن یمانى و حجر الأسود
﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ٢٠١﴾ [البقرة: 201].([3])
(پروردگارا! در دنیا و آخرت به ما نیکى عطا فرما، و ما را از عذاب دوزخ نجات ده).
هنگامى که رسول الله ج به کوه صفا مىرسید، این آیه را مىخواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾ (همانا صفا و مروه از شعائر الهى هستند.) سپس مىفرمود: سعى را از جایى آغاز مىکنم که خداوندأ نخست از آن یاد کرده است. آنگاه رسول الله ج سعى را از صفا آغاز مىکرد و بالا مىرفت تا کعبه را مىدید، سپس رو به قبله مى کرد و لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و تکبیر مىگفت و این دعا را مىخواند: (لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیْکَ لَهُ، لَهُ الْـمُلْکُ، وَلَهُ الْـحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَنَصَرَ عَبْدَهُ وَهَزَمَ اْلأَحْزَابَ وَحْدَهُ.)([4]).
(به جز الله، معبود دیگرى «بر حقّ» وجود ندارد، یگانه است و شریکى ندارد، پادشاهى از آن اوست، و ستایش مخصوص اوست، او بر هر چیز توانا است، بجز او معبود دیگرى «بر حقّ» وجود ندارد، یگانه است، اوست که وعدهاش را تحقق بخشید، و بندهاش را پیروز کرد، و به تنهایى گروهها را شکست داد.)
و در این میان، دعاهاى «مختلفى» مىفرمودند و دعاى فوق را سه بار تکرار مىکردند، بالاى مروه نیز همین عمل را انجام مىدادند.
(لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَاشَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ.)([5])
(گوش بفرمانم، اى الله، گوش بفرمانم، تو شریکى ندارى، گوش بفرمانم، همانا ستایش و نعمت و سلطنت از آنِ تو است، و تو شریکى ندارى.)
(رَکِبَ ج الْقَصْوَاءَ حَتَّى أَتَى الـمَشْعَرَ الْـحَرَامَ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ (فَدَعَاهُ، وَکَبَّرَهُ، وَهَلَّلَهُ، وَوَحَّدَهُ) فَلَمْ یَزَلْ وَاقِفَاً حَتَّى أَسْفَرَ جِدّاً فَدَفَعَ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ.)([6])
(پیامبر ج سوار بر قصواء «شترش» شد تا اینکه به مشعر الحرام رسید، آنگاه رو به قبله نمود و دعا کرد و«الله أکبر و لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله» گفت و یگانگى خدا را بیان کرد، و آنقدر ایستاد تا هوا کاملاً روشن شد، سپس قبل از طلوع آفتاب «بسوى منا» رفت.)
(8-7) تکبیر، هنگام رمى جمرات با هر سنگریزه
(یُکَبِّرُ کُلَّمَا رَمَى بِحَصَاةٍ عِنْدَ الْجِمَارِ الثَّلاَثِ ثُمَّ یَتَقَدَّمُ، وَیَقِفُ یَدْعُو مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، رَافِعاً یَدَیْهِ بَعْدَ الْـجَمَرَةِ الأَولَى وَالثَّانِیَةِ. أَمَّا جَمَرَةُ العَقَبَةِ فَیَرْمِیهَا وَیُکَبِّرُ عِنْدَ کُلِّ حَصَاةٍ وَیَنْصَرِفُ وَلاَ یَقِفُ عِنْدَهَا.) ([7])
(هنگام رمى جمرات سه گانه، با زدن هر سنگریزه، تکبیر بگوید، با پرتاب هر سنگریزهاى در رمى جمرات سهگانه تکبیر بگوید و سپس بعد از رمى جمرۀ اوّل «کوچک» و دوم «وسط» رو به قبله بایستد و دستهایش را بلند کند و دعا نماید، آنگاه جمرۀ عقبه را رمى کند و با زدن هر سنگریزه تکبیر بگوید و بدون توقف راهش را ادامه دهد.)
(بِسْمِ اللهِ وَاللهُ أکبر (أَللَّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ) ([8]) أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّیْ.)([9])
(به نام الله، و الله بزرگترین است، بارالها! از جانب تو است، و براى تو است، الهى! از من بپذیر.)
([1]) (صحیح): بخاری (ش5915) / مسلم (ش2868).
([2]) (صحیح): بخاری (ش1613و5293).
([3]) (حسن): عبدالرزاق، المصنف (ج5ص50) / احمد، المسند (ش15399).
([4]) (صحیح): مسلم (ش3009و3010) / ابوداود (ش1907).
([5]) (صحیح): نسایی (ش3006) / ابن خزیمه (ش2830).
([6]) (صحیح): مسلم (ش3009و3010) / ابوداود (ش1907).
([7]) (صحیح): بخاری (ش1753) / نسایی (ش3083).
([8]) (صحیح): بخاری (ش5558) / مسلم (ش5199).
([9]) (صحیح): مسلم (ش5203) / ابوداود (ش2794).