ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(11-1) قرائت سورۀ کهف در روز جمعه
(مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْکَهْفِ فِى یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَضَاءَ لَهُ مِنَ النُّورِ مَا بَیْنَ الْجُمُعَتَیْنِ.)([1])
(هر کس که سورۀ کهف را روز جمعه بخواند، از آن جمعه تا جمعۀ دیگر، وی را نوری فرا میگیرد.)
(11-2) قرائت سورههای سجده، إنسان، جُمُعَه، منافقین، أعلی و غاشیه در نمازهای روز جمعه
«کان النبیُّ ج یقرأ فی الجمعة فی صلاة الفجر (السجدة) و(الإنسان).» [2]
(پیامبر ج در روز جمعه در نماز فجر سورههای السجده و الإنسان را تلاوت میکردند.)
«کان النبی ج یقرأ فى صلاة الجمعة سورة (الجمعة) و(المنافقین).»[3]
(پیامبر ج در نماز جمعه سورهای جمعه و منافقون را میخواندند.)
«کان رسول الله ج یقرأ فى العیدین و فى الجمعة ب(الأعلى) و(الغاشیة).» [4]
(پیامبر ج در نماز جمعه و عیدین سورههای أعلی و غاشیه را میخواندند.)
بنابر فرمودۀ نبیّ اکرم ج هرکس بعد از نماز جمعه سورههای "حمد و ناس و فلق و اخلاص" را بخواند، تا جمعۀ دیگر، نفس و مال وی محفوظ میباشد.[5]
(11-4) دعا در آخرین ساعت در روز جمعه
ابوهریرهس روایت کردهاند: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج ذَکَرَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ فِیهِ سَاعَةٌ لَا یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی یَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ وَأَشَارَ بِیَدِهِ یُقَلِّلُهَا.»[6] «پیامبر خدا ج در روز جمعه ابراز داشتند که در این روز زمانی وجود دارد که بندهای مسلمان با آن موافقت نکرده (و در این زمان دعا نکرده) در حالیکه ایستاده و نماز میخواند و از خداوند چیزی را خواسته مگر اینکه خداوند آن را به وی عطا خواهد کرد و ایشان با دستانش (اشاره فرمودند که) زمان کمی است.»
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: (یَوْمُ الْجُمُعَةِ ثِنْتَا عَشْرَةَ (سَاعَةً) لاَ یُوجَدُ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ شَیْئًا إِلاَّ آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فَالْتَمِسُوهَا آخِرَ سَاعَةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ.)([7])
پیامبر خدا ج فرمودند: (روز جمعه دوازده «ساعت» است. و در آن «روز» ساعتی وجود دارد که هر مسلمانی در آن لحظه از خداوند عزّ وجلّ چیزی را بخواهد، خداوند حتماً آنرا به وی خواهد داد، این زمان را در آخرین ساعت بعد از عصر دریابید.) ([8])
عید فطر: تا جاییکه میتواند، پس از غروب آفتاب عید فطر، تا هنگام نماز عید تکبیر بگوید.
خداوند میفرمایند: ﴿وَلِتُکۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰکُمۡ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٨٥﴾ [البقرة: 185] «(خداوند ماه رمضان و رخصت آن را برای شما روشن داشته است) تا تعداد (روزهای رمضان) را کامل گردانید و خدا را بر این که شما را (به احکام دین که سعادتتان در آن است) هدایت کرده است، بزرگ دارید و تا این که (از همهی نعمتهای او) سپاسگزاری کنید.»
عید قربان: پس از نمازهای روز عید قربان و ایّام التشریق –تا آخر نماز عصر- تکبیر بگوید. ([9])
خداوند متعال میفرمایند: ﴿۞وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ فِیٓ أَیَّامٖ مَّعۡدُودَٰتٖۚ﴾ [البقرة: 203] «و در روزهای مشخّصی (که سه روز ایّام التشریق، یعنی یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذیالحجّه است و حاجیان در مِنا بسر میبرند) خدا را یاد کنید (و با أذکار و أدعیّه به عبادت و پرستش او بپردازید).»
([1]) (صحیح): نسایی، السنن الکبری (ش10790) / حاکم، المستدرک (ش2073).
([2]) (صحیح): بخاری (ش891و1068) / مسلم (ش2072و2071).
([3]) (صحیح): مسلم (ش2068-2070) / نسایی (ش1421).
([4]) (صحیح): مسلم (ش2065و2066) / ابوداود (ش1124و1125).
([5]) (صحیح): ابن ابی شیبه (ج7ص98) / بیهقی، شعب الایمان (ش2577).
([6]) (صحیح): بخاری (ش935و5294و6400) / مسلم (ش2006-2001) / ابوداود (ش1048) / ابن ماجه (ش1137) / ترمذی (ش491) / نسایی (ش1430-1432).
([7]) (صحیح): عبدالله بن وهب، الموطأ (ش208) / ابوداود (ش1050).
([8]) با وجود اختلاف زیاد اندیشمندان در تعیین وقت قبولی دعا در روز جمعه، پس از تحلیل و بررسی نصوص و سند آنها بس محرز مینماید که این زمان اندک در اواخر روز جمعه بعد از نماز عصر و نزدیک به نماز مغرب میباشد؛ چرا که جدای از اینکه نصوص استنادی آن صحیح و صریح میباشند بلکه علمای سلف و خلف زیادی بر آن قلم صحه گذاشتهاند. و با توجه به قید «وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی» در روایت شیخین محرز میگردد هر کس خواهان این فضیلت است باید در اواخر روز جمعه در حالی که در قیام نماز (بعد از خواندن حمد و سوره یا بعد از برخواستن از رکوع) میباشد دعای خود را از باری تعالی بنماید و در این راستا هر دعایی در امر دنیا و عقبی جایز است.
([9]) امام احمد بن حنبل (رحمه الله تعالی) هم گفته که بر این امر اجماع شده است. نک: ابن قدامة، المغنی، ج2ص245.