ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سخن را در خصوص برشمردن برخی دیگر از فواید ذکر و بیان دیگر منافع و دستاوردهای آن برای ذاکرین در دنیا و آخرت ادامه میدهیم، و این کار را از خلال آنچه که امام علامه ابن قیم/ در کتابش الوابل الصیب بیان داشته انجام میدهیم[1].
از دیگر فواید ذکر آن است که ذکر سببی است برای این که پروردگار بندهاش را تصدیق کند، زیرا شخص ذاکر از صفات بزرگی و عظمت خداوند خبر میدهد و وقتی که بنده چنین میکند پروردگارش او را تصدیق و تأیید میکند، و کسی که خداوند او را تأیید کند با دروغگویان محشور نمیگردد و امید میرود که به همراه راستگویان محشور گردد.
ابن ماجه و ترمذی وابن حبّان و حاکم و دیگران از ابواسحاق از اغرّ ابومسلم روایت کردهاند که او (اغر ابومسلم) شهادت داد که ابوهریره و ابو سعید خدریب شهادت دادند که پیامبرr فرمودند: «هرگاه یکی از بندگان خدا بگوید: «لا إله إلا الله والله اکبر»، خداوند متعال میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ خدایی جز من نیست و منم خدای بزرگ و بلند مرتبه و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله وحده»] خداوند] میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و من تنهایم و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله وحده لاشریک له»، خداوند میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و شریکی ندارم و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله، له الملک وله الحمد»،] خداوند] میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست، ملک و فرمانروایی متعلق به من است و سپاس و ستایش شایستهی من است و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله ولا حول ولا قوه إلا بالله»، خداوند میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و هیچ اراده و قدرتی جز به خواست و قدرت من وجود ندارد» ابواسحاق میگوید: «بعد از این حدیث، اغّر چیزی گفت که نفهمیدم، به ابوجعفر گفتم: اغرّ چه گفت؟ در جواب گفت: اغرّ گفت: «گفتن این کلمات در زمان مرگ نصیب هر کس بشود، آتش جهنم به او نخواهد رسید» ترمذی میگوید: این حدیث حسن است، و حاکم آن را صحیح دانسته و ذهبی با او موافقت نموده است، شیخ آلبانی گفته: این حدیث صحیح است[2].
از دیگر فواید آن این است که: کثرت یاد خدا موجب در امان ماندن از نفاق میشود زیرا منافقان بسیار کم خدای را یاد میکنند خداوند دربارهی منافقین میفرماید:
﴿وَلَا یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٤٢﴾ [النساء: 142].
«و خدای راکمتر یاد میکنند».
کعب میگوید: «کسی که بسیار خدای را یاد کند بری از نفاق میشود». و شاید به همین خاطر است که خداوند در اواخر سوره منافقین میفرماید که:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُلۡهِکُمۡ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩﴾ [المنافقون: 9].
«ای ایمان آوردگان، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند؛ و آنان که چنین کنند، زیان کارند».
این آیه بیانگر هشدار و گوشزدی نسبت به فتنه و محنت منافقین است همآنان که از یاد خدا غفلت ورزیدند در نتیجه دچار نفاق شدند، و پناه بر خدا (از چنین سرانجامی). و در خصوص خوارج از علی بن ابیطالبt پرسید شد که: آیا آنان منافقاند؟ ایشان در جواب فرمودند: «منافقان جز اندکی خدای را یاد نمیکنند».
لذا کم یاد کردن از خدا نشانهی نفاق است و بر همین اساس بسیار یاد کردن خداوند موجب در امان ماندن از نفاق میشود، و خداوند مهربانتر از آن است که قلبی را که ذاکر است به نفاق مبتلا نماید، بلکه نفاق از ویژگیهای قلبهایی است که از یاد خدا غافل است.
از دیگر فواید ذکر آن است که: موجب بهبودی و سلامت قلب، و دارویی برای بیماریهای آن است . مکحول بن عبدالله/ میگوید: «یاد خدا موجب بهبودی، و یاد مردم سبب درد و بیماری است».
همچنین بیشک یاد خدا قساوت و تندی قلب را از میان میبرد، در قلب تندی و نامهربانیای وجود دارد که جز یاد خدا چیزی آن را ذوب نکرده و از میان نمیبرد. شخصی به نزد حسن بصری/ آمده و گفت: ای ابوسعید از تندی و نامهربانی قلبم به نزد تو شکایت میآورم، حسن بصری گفت: «این نامهربانی را با یاد خدا و ذکر او از میان ببر».
از دیگر فواید ذکر آن است که: شخص یاد کننده به آن که از او یاد میکند نزدیک شده، و یاد شده نیز با یاد کننده همراه میگردد، و این معیت و همراهی، یک نوع همراهی ویژه و خاص است و چیزی جدای از معیّت علم و فراگیری عام آن است[3]. این یک همراهی با نزدیک بودن و به همراه داشتن سرپرستی و محبت و یاری و کمک و توفیق است، مانند این سخن خداوند:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾ [النحل: 128].
«بیگمان خداوند با پرهیزگاران و نیکوکاران است».
و یا میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٢٤٩﴾ [البقرة: 249].
«و خداوند با بردباران است».
و یا میفرماید:
﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٦٩﴾ [العنکبوت: 69].
«و بیگمان خداوند با نیکوکاران است».
برای ذکر کننده در این همراهی بهرهی فراوانی وجود دارد، هم چنان که در حدیث قدسی آمده است که: «من با بندهام هستم؛ وقتی که من را یاد کند و لبهای خود را تکان بدهد». این حدیث را امام بخاری به صورت تعلیق روایت کرده، همچنین احمد، ابن ماجه، حاکم و دیگران آن را روایت کردهاند[4].
- از دیگر فواید ذکر آن است که: جلب کنندهی نعمتها و دفع کننده گرفتاریها و مصیبتهاست، هیچ چیز همانند ذکر و یاد خدا نمیتواند نعمتی را جلب کرده و مصیبتی را دفع نماید، خداوند میفرماید:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْۗ﴾ [الحج: 38].
«خداوند از مؤمنان دفاع میکند».
دفاع خداوند از مؤمنان به میزان قدرت و پختگی ایمان آنهاست، عنصر تشکیل دهنده ایمان و قدرت آن، ذکر و یاد خداوند است؛ کسی که ایمانش کاملتر، و یاد و ذکرش از خداوند بیشتر باشد میزان بهرهاش از دفاع خداوند از او بیشتر، و نصیباش از آن افزونتر است. و به هر میزان از یاد و ذکر خدا کم شود به همان میزان خداوند نیز از دفاع خود از آن شخص میکاهد. یاد در مقابل یاد، و فراموشی در برابر فراموشی.
از دیگر فواید ذکر این است که: مداومت واستمرار برآن نماینده و قائم مقام عبادتها میگردد حال فرقی نمیکند عبادت بدنی باشد یا مالی، و یا بدنی - مالی باشد، همچون فریضهی حجّ.
این مطلب به طور صریح و آشکار در حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده است که گفت: فقرای مهاجرین به نزد پیامبرr آمدند و گفتند: ثروتمندان، درجات بالا و بزرگ و نعمت جاویدان را بردند، ایشان نماز میخوانند، همچنان که ما میخوانیم و روزه میگیرند، چنان که ما روزه میگیریم و اضافه مالی هم دارند که با آن حج میکنند، عمره میروند، جهاد میکنند و صدقه میدهند. پیامبر r فرمودند: «آیا چیزی به شما یاد بدهم که به وسیلهی آن به اشخاصی که از شما پیشی گرفتهاند، برسید و برآیندگان بعد از خود سبقت یابید و کسی بالاتر از شما نباشد، جز کسی که مثل عمل شما رفتار میکند؟» گفتند: بله، ای رسول خدا! فرمودند: «تسبیح و تحمید و تکبیر (گفتن سُبحانَ اللهِ، اَلحَمدُ لِلّهِ، اَللهُ اَکبَر) را بعد از هر نماز 33 بار بگویید...» تا آخر حدیث. این حدیث را امامان بخاری و مسلم روایت کردهاند[5].
پیامبر r این ذکر را جانشین و عوضی برای حج و عمره و جهادی که از دست میدهند قرار داد و آنان را مطلع کرد که با این ذکر از ثروتمندان به پیش میافتند. وقتی که ثروتمندان این را شنیدند آنان نیز این اذکار را انجام دادند و پرستش و عبادت با این ذکر را بر صدقات و دیگر عباداتشان افزودند و در نتیجه دو فضیلت به دست آوردند. فقرا با آنان رقابت کردند و به پیامبر r خبر دادند که ثروتمندان در کارهای اینان مشارکت میجویند و با چیزی که آنان در اختیار دارند بر چیزی که فقرا توانی بر آن ندارند پیشی میجویند، پیامبر r فرمودند: «آن، از فضل خداست که به هرکس بخواهد عطا میفرماید».
ترمذی، ابنماجه، حاکم و دیگران از عبدالله بن بُسر t روایت کردهاند که گفت: عربی بادیه نشین (به نزد پیامبر r) آمده و گفت: ای رسول خدا! (اجرای همهی) دستورات اسلام بر من زیاد و سنگین است، مرا از کاری جامع و فراگیر مطلع گردان که مرا کفایت کند. پیامبر r فرمودند: «به ذکر و یاد خدا مشغول شو.» آن شخص گفت: ای رسول خدا r آیا این کار مرا کفایت میکند؟ پیامبر r فرمودند: «آری، و افزون برآن به تو میدهد»[6].
پیامبر خیرخواه r او را به کاری راهنمایی میکند که یاریگر او در انجام تکالیف شرعی و اشتیاق پیدا کردن به آن، و مشوق او در انجام هرچه بیشتر آنها باشد. لذا وقتی که شخص ذکر و یاد خدا را تکیه کلام خود میگرداند خدا را دوست میدارد و هرآنچه را خدا دوست میدارد آن را نیز دوست میدارد، آنگاه چیزی به اندازهی نزدیکی جستن (و انجام) تکالیف شرعی و دستورات اسلامی نزدش محبوب نمیگردد. پیامبر r او را به چیزی راهنمایی میکند که دستورات اسلام را برایش فراچنگ آورده و انجام آنها را بر او آسان گرداند. ذکر و یاد خدا از بزرگترین یاوران انجام فرامین الهی است. ذکر، فرامین الهی را محبوب آدمی گردانیده و انجامش را بر او آسان میگرداند، و آن را در نظرش لذّت بخش مینماید تا آنجا که مشقت و سختی و دشواری را که شخص غافلِ از یاد خدا احساس میکند، او چنین احساسی را ندارد. همچنین یاد خداوند هر سختیای را آسان کرده، و هر مشکلی را مرتفع نموده، و از بار جان کاه مشقتها میکاهد، نام و یاد خدا بر هیچ سختیای برده نمیشود مگر آنکه آسان میگردد، و بر هیچ حالت طاقتفرسایی برده نمیشود مگر این که آسانی به دنبال دارد، و بر هیچ رنج و مشقتی برده نمیشود جز آن که از آن کاسته میشود، و بر هیچ مسأله تند و حادی برده نمیشود مگر آن که آن تندی از میان میرود، و بر هیچ غم و غصهای بیان نمیشود مگر آن که گشایشی حاصل میگردد، لذا یاد و ذکر خداوند گشایشِ بعد از شدت و تندی، و آسانی بعد از سختی، و شادی بعد از اندوه است. خدایا از تو میطلبیم، و به اسماء و صفاتت توسل میجوییم که ما را از بندگان ذاکرت قراردهی، و به رحمت خودت ما را از راه آنان که روی برگردانده و غفلت میکنند محفوظ داری؛ به راستی تو بر هر چیزی توانایی.
[1]- بنگر به: الوابل الصیب (ص: 153، 154، 132، 142، 143، 144، 160، 164)
[2]- سنن ابن ماجه (3794)، سنن ترمذی (3430)، صحیح ابن حبان (شماره: 851)، و مستدرک حاکم (1/5) والسلسله الصحیحه (شماره: 1390).
[3]- معیت یا همراهی الله با بندگان [آنطور که شایستهی الله عزوجل است] بر دو نوع است: معیت عام و معیت خاص. اقتضای معیت عام آن است که الله متعال بر همهی بندگانش، کافر و مومن و نیک و بد، با علم و قدرت و تدبیر و سلطان و دیگر معانی ربوبیت، احاطه دارد. آیات بسیاری دال بر این معیت هستند از جمله: ﴿وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ﴾ [الحدید: 4] «و او هر جا که بودید با شماست». اما معیت خاص، چنانکه از نامش پیداست تنها ویژهی بندگان خاص پروردگار است و به معنای همراهی یاری و تایید است. آیات بسیاری از قرآن دال بر این معیت است از جمله: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾ [النحل: 128] «همانا الله با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند و کسانی که نیکوکارند». (ویراستار)
[4]- صحیح بخاری (8/572)، و المسند (2/540)، و سنن ابن ماجه (شماره: 3792)، و مستدرک حاکم (1/496).
[5]- صحیح بخاری (شماره: 843)، و صحیح مسلم (شماره،1006)، هم چنین لؤلؤ و المرجان حدیث 348.
[6]- سنن ترمذی (شماره: 3375)، و سنن ابن ماجه (شماره: 3793) و مستدرک حاکم (1/495).