اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

17- برتری قرآن بر ذکر محض

17- برتری قرآن بر ذکر محض

بی‌تردید همراهی و همدمی با ذکر خداوند، پس از قیام آدمی به دستوراتی که خداوند بر بندگانش واجب گردانیده، برترین چیزی است که بنده وقتش را بدان اختصاص داده و نَفَس‌هایش را در آن صرف می‌کند. منظور از «ذکر» همه‌ی سخنان نیکویی است که خداوند آن را پسندیده و بدان خشنود است از جمله: تلاوت کلام‌ الله یا گفتن سبحان ‌الله، الحمد لله، الله اکبر، لا اله الا الله، و یا دعا و کارهایی شبیه این‌ها است. و آنچه در آن شکی نیست این که برترین و والاترین و بزرگ‌ترین و رفیع‌ترین منزلت از آن تلاوت قرآن کریم، سخن رب العالمین است. چنان که در صحیح مسلم از پیامبر r روایت شده که فرمودند: «محبوب‌ترین سخنان نزد خداوند چهار سخن است: «سُبْحانَ اللهِ، وَالْحَمْدُللهِ، وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ» خداوند را به پاکی یاد می‌کنم، و سپاس و ستایش سزاوار اوست، و هیچ معبودی جز الله نیست، و او از هر چیز ماسوای خود بزرگ‌تر است»[1].

و در لفظی دیگر آن چنان که در مسند امام احمد آمده از پیامبر r روایت شده که فرمودند: «برترین سخنان پس از قرآن چهار سخن است که این چهار سخن از خود قرآن‌اند: «سُبْحانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ للهِ، وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ»[2]. و در سنن ترمذی و در حدیثی که آن را حسن دانسته از ابوسعید خدریt روایت شده که پیامبر r فرمودند: «کسی که سرگرم شدن به قرآن او را از یاد من و درخواست از من بازدارد. من بهتر از آنچه به دعاکنندگان می‌دهم به او عنایت می‌کنم»[3].

همچنین در حدیثی در سنن آمده که شخصی از پیامبر r درخواستی کرد و گفت: من نمی‌توانم چیزی از قرآن را فرا بگیرم؛ چیزی به من یاد ده که در نمازم مرا کفایت کند و قائم مقام قرآن باشد. پیامبرr فرمودند: «بگو: سُبْحانَ اللهِ، وَالْحَمْدُللهِ، وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، وَاللهُ أکْبَرُ»[4].

به همین خاطر تلاوت قرآن در نماز واجب است و نمی‌توان به جای آن ذکر نمود مگر این که شخص توانایی  تلاوت را نداشته باشد، و این خود به وضوح بیانگر برتری قرائت قرآن است. همچنین مطلب دیگری بر این موضوع صحّه می‌گذارد و آن این که: برای قرائت شرط است که انسان جُنُب نباشد، در حالی که ذکر این شرط را ندارد [و می‌توان در حال جنابت و بدون غسل ذکر کرد]، و هر آنچه که به کامل‌ترین حال تشریع شده [و شخص باید در کامل‌ترین وضعیت جسمی و روحی باشد آن بهتر و برتر است. چنانکه در خصوص نماز هر دو طهارت (غسل و وضو) برای آن به عنوان شرط صحت مطرح شده، و برای همین برتر از تلاوت محض است. پیامبر r می‌فرماید: «استقامت ورزید، و البته هرگز نمی‌توانید کاملا این کار را انجام دهید، و بدانید که بهترین کار شما نماز است»[5]. به همین خاطر علما تصریح کرده‌اند که برترین عبادت بدنی نماز است. همچنین تنها شخص پاک می‌تواند به هر آنچه که قرآن در آن نوشته شده دست بزند و آن را حمل کند، اما چیزی که ذکر در آن نوشته شده این شرط (پاک بودن شخص) در آن مطرح نیست.

همه‌ی این‌ها بیانگر آنند که قرائت قرآن کریم برتر از سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُللهِ، وَ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ گفتن و دیگر اذکار است. این به طور کلّی است، وگرنه گاه عوامل دیگری باعث می‌شود کار مفضول به درجه‌ی افضل ارتقاء می‌دهد.

این مطلب را شیخ الاسلام ابن تیمیه/ در جوابی که به این مسئله داده به صورت واضح و روشن و با توضیحی کافی تشریح نموده است[6]. ایشان می‌گوید:

«این مسلّم است که گاه عاملی به عمل مفضول ملحق شده و آن را به درجه‌ی افضل ارتقاء می‌دهد و آن هم دو نوع است:

1-    آنچه برای همگان مشروع است.

2-    آنچه با توجه به احوال مردم متفاوت می‌گردد.

نوع اول: مانند کاری که ملحق به زمان یا مکان یا عملی می‌شود که به واسطه‌ی آن، کار مفضول (خوب) تبدیل به افضل (خوب‌تر) می‌شود، مانند وقتِ بعد از نماز صبح و عصر و شبیه این دو که از نماز خواندن در این اوقات نهی شده است و [در نتیجه] تلاوت قرآن و ذکر و دعا در این اوقات بهتر است، و همچنین مکان‌هایی که از بر پا داشتن نماز در آنها نهی شده همچون حمام و محل استراحت شتران که ذکر و دعا در این مکان‌ها افضل است، و همچنین شخصی که جُنُب (نیازمند غسل) است و برای او ذکر بهتر [از نماز] است. حال هر گاه به خاطر روی دادن مفسده‌ای انجام کار افضل در این زمان‌ها و مکان‌ها جای ایراد و اشکال باشد، اینجاست که انجام مفضول (کار خوب) افضل (خوب‌تر) است بلکه همین کار مشروع و مورد پسند شرع است.

در حالت رکوع و سجده نیز چنین است، از پیامبر r به اثبات رسیده که فرمودند: «من از این که قرآن را در حالت رکوع یا سجده بخوانم منع شده‌ام؛ در رکوع پروردگار عزوجل را [با تسبیح و تنزیه و تمجید وی] تعظیم نمایید، و در سجده با جدیت و تلاش دعا کنید، زیرا شایسته و سزاوار است که [دعای سجده] برای شما اجابت شود»[7].

فقهاء به اتفاق خواندن قرآن در حال رکوع و سجده را مکروه دانسته‌اند، و در این که اگر کسی در این دو حالت قرآن بخواند آیا نمازش باطل می‌شود، دچار اختلاف شده و دو نظر ارائه شده است. در مذهب امام احمد نیز دو نظر ارائه شده است، و این به خاطر تعظیم و بزرگداشت قرآن کریم است که در حالت افتادگی و ذلّت قرآن تلاوت نشود. اما پس از تشهد آنچه پیامبر r خود انجام داده و دستور به انجامش نیز داده دعا نمودن است، و دعا نمودن در این حالت افضل است بلکه تنها این کار مشروع است، و نه تلاوت و ذکر. در حال طواف و در عرفه و مزدلفه و به هنگام رمی جمرات نیز ذکر و دعا مشروع می‌باشد».

سپس شیخ الاسلام/ نوع دوم را این گونه توضیح می‌دهد: «این که آدمی از انجام کار افضل ناتوان باشد، حال یا از اصل انجام کار ناتوان باشد مانند کسی که قرآن را حفظ نیست و نمی‌تواند آن را حفظ کند مانند عرب بادیه‌نشینی که از پیامبر r خواست تا به جای قرآن ذکر دیگری به او بیاموزد، و یا از انجام آن به بهترین وجه ناتوان باشد اما قدرت این را داشته باشد که کار مفضول را به بهترین وجه انجام دهد...» تا آنجا که می‌گوید:

«این طور نیست که هر آنچه افضل است برای همگان مشروع [و بهتر] باشد بلکه هر کس برایش مقرر شده که آنچه برای او افضل است را انجام دهد، [به عنوان مثال:] برای برخی از مردم صدقه و بخشش از روزه افضل (خوب‌تر) است، عکس‌ این حالت نیز درست است، هر چند که [در اصل] جنس و نوع صدقه افضل است. برای برخی از مردم حج بهتر از جهاد است مانند زنان و یا کسانی که ناتوان از جهادند، هر چند که جنس و نوع جهاد [نسبت به حج] افضل است...».

سپس می‌گوید: «وقتی که این مطلب دانسته شد می‌توان گفت: اذکار مشروع در اوقات مشخص مانند آنچه در جواب مؤذن گفته می‌شود برتر و بهتر از قرائت قرآن در همان حال است، و همچنین اذکاری را که پیامبر r به هنگام صبحگاهان و شامگاهان و هنگام ورود به رختخواب معین فرموده‌اند مقدم بر دیگر اذکار هستند، و هنگامی که شبانگاهان برمی‌خیزد -اگر توان آن را داشته باشد- قرائت قرآن برای او بهتر است، و گرنه کاری را انجام دهد که توانش را دارد [مثلاً اذکار]، و خواندن نماز از این دو برتر است و به همین خاطر است که [خداوند متعال] به هنگام نسخ وجوبِ قیام اللیل، آنان را به قرائت قرآن سوق می‌دهد و می‌فرماید:

﴿۞إِنَّ رَبَّکَ یَعۡلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدۡنَىٰ مِن ثُلُثَیِ ٱلَّیۡلِ وَنِصۡفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلَّذِینَ مَعَکَۚ وَٱللَّهُ یُقَدِّرُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُ فَتَابَ عَلَیۡکُمۡۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ                                         [المزمل: 20].

«بی‌گمان پروردگارت می‌داند که تو نزدیک به دو سوّمِ شب و یک دوّمِ آن و یک سومِ آن را [برای عبادت] برمی‌خیزی و [نیز] جمعی از آنان که همراهِ تو هستند. و خداوند شب و روز را می‌سنجد. معلوم داشت که شما نمی‌توانید به آن پای بند باشید. لذا از شما درگذشت. پس آنچه میسّر باشد از قرآن بخوانید».

با این تحقیقی که شیخ الاسلام/ بیان داشته، سخن تمام کننده در این مسئلهی مهم روشن و آشکار میگردد لذا تلاوت قرآن کریم برترینِ اذکار است و مقدم بر گفتن سبحان الله، والحمد لله، و الله اکبر، و لا إله إلا الله، و دعا و استغفار و دیگر دعاها و اذکار است جز این که حالات مشخصی وجود دارد که با عمل فاضل (خوب) همراه میشود و باعث میشود این کار نسبت به دیگر کارها افضل (بهتر) میشود. شیخ الاسلام در تحقیقی که پیشتر عرضه شد به مثالهای متعددی در این باره اشاره نمود.

طبری از عمرو بن أبی سلمه روایت کرده که گفت: «از اوزاعی پرسیدم که تلاوت قرآن نزد تو مهمتر است یا ذکر؟ اوزاعی گفت: این سؤال را از ابومحمّد -یعنی سعید بن مسیب- بپرس، لذا سؤال را از او پرسیدم. سعید بن مسیب گفت: مطمئناً قرآن. سپس اوزاعی گفت: بی‌شک چیزی معادل و همتای قرآن وجود ندارد اما راه و روش گذشتگان چنین بوده که پیش از طلوع خورشید و پیش از غروب آن به ذکر خدا پرداخته‌اند»[8].

اوزاعی/ بیان داشته که قرآن برترین و والاترین اذکار بوده و چیزی همپای آن نیست، اما اذکاری که در خصوص صبح و شام و به دنبال نمازها و دیگر اذکار مشخص [به زمان و مکان] نقل شده، در جای خود افضل است، و الله اعلم.

وصلّى الله وسلّم على نبیِّنا محمّد و[على] آله وصحبه




[1]- صحیح مسلم، (شماره: 2137).

[2]- المسند (5/20).

[3]- سنن الترمذی (شماره: 2926).

[4]- سنن أبوداوود (شماره: 832) سنن النسائی (2:143)، و علامه آلبانی در صحیح أبوداود (1:157) آن را حسن دانسته است.

[5]- المسند اثر امام احمد (5/282، 276)، و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: 952) آن را صحیح دانسته است.

[6]- بنگر به: الفتاوی الکبری (1/233 و ما بعد آن).

[7]- صحیح مسلم (شماره: 479).

[8]- این مطلب را قرطبی در التذکار فی أفضل الأذکار (ص: 59) بیان داشته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد