ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
30- از دیگر فضائل این چهار ذکر
پیشتر تعدادی از فضائل این چهار سخن، که پس از قرآن برترین سخنان به شمار میآیند را بیان کردیم [این چهار سخن عبارتند از] : سبحان الله، والحمدلله، ولا إله إلا الله، والله اکبر.
حال از خلال احادیث رسول اللهr در این باره، به بیان تعدادی دیگر از فضائل این اذکار ادامه میدهیم:
1- از دیگر فضائل آنها این است که خداوند خود این کلمات را انتخاب کرده و آن را برای بندگانش برگزیده است، و برای کسی که خداوند را با بیان این سخنان ذکر کند پاداش بزرگ و فراوانی مهیّا کرده است. در مسند امام احمد و مستدرک حاکم با سند صحیح از ابوهریره و ابوسعیدب نقل شده که رسول الله r فرمودند: «همانا خداوند متعال از میان سخنها چهار سخن را برگزیده است، که عبارتند از «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر» پس هر کسی «سبحان الله» بگوید: برایش بیست نیکی نوشته میشود و بیست گناه از گناهانش کاسته میشود. و هر کسی «الله أکبر» بگوید برای او نیز همین پاداش است و هر کسی «لا إله إلا الله» بگوید، او نیز همین اجر را به دست میآورد. و هر کسی «الحمدلله رب العالمین» را از پیش خودش (یعنی بدون سبب) بگوید برای او سی نیکی نوشته میشود و سی گناه از او کاسته میشود»[1].
هنگامی که آدمی الحمد لله رب العالمین را بدون هیچ مقدمهای میگوید ثوابش بیش دیگر سخنان است، زیرا گفتن الحمدلله رب العالمین بیشتر به دنبال علت و سببی هم چون خوردن و نوشیدن و به دست آمدن نعمتی بیان میشود، گویی این حمد گفتن در برابر عطا و بخششی است که به فرد شده است، اما هنگامی که آدمی حمد را از پیش خودش و بدون این که دریافت نعمتی او را به این کار واداشته باشد بگوید، بر پاداشش افزوده میشود.
2- از دیگر فضائل این سخنان این است که این سخنان برای گویندهی آنها سپری در برابر آتش جهنماند. این کلمات در روز قیامت نجاتدهندهی کسانی هستند که آنها را [در دنیا] بر زبان میآورند و در پیشاپیش آنها حرکت میکنند. حاکم در مستدرک و نسائی در عمل الیوم و اللیله و دیگران، از ابو هریره رضی الله عنه روایت کردهاند که رسول الله r فرمودند: «برای حفاظت از خود سپرهایتان را بردارید». ما گفتیم: یا رسول الله r آیا دشمنی آمده است؟ پیامبر r فرمود: «خیر، بلکه برای نجات از آتش جهنم سپر بردارید؛ بگویید: سبحان الله، والحمدلله، ولا إله اله الله، والله اکبر، زیرا این کلمات روز قیامت به عنوان نجاتدهنده و در پیشاپیش میآیند و همینها اعمال نیکی هستند که ثوابشان ماندگار است». حاکم میگوید: این حدیثی است که بر اساس شرط مسلم صحیح است، اما خود آن را تخریج نکرده است، و ذهبی با او موافقت کرده است و علامه آلبانی آن را صحیح دانسته است[2].
این حدیث اضافه بر آنچه پیشتر دربارهی فضیلت این سخنان بیان شد، این اذکار را به باقیات صالحات توصیف میکند و خداوند میفرماید:
﴿وَٱلۡبَٰقِیَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَیۡرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابٗا وَخَیۡرٌ أَمَلٗا ٤٦﴾ [الکهف: 46].
«و [نیکیهای] ماندگارِ شایسته، به نزد پروردگارت نیک پاداشتر و امیدبخشتر است».
باقیات یعنی کارهایی که ثوابش ماندگار، و پاداشش مستمر است و این بهترین امید و آرزویی است که بنده بدان دل می بندد و برترین پاداش است.
3- از دیگر فضائل این سخنان این که: این سخنان دور عرش میچرخند و زمزمهای مانند زمزمهی زنبور عسل دارند و در بارگاه الهی از صاحب خود یاد میکنند. در مسند امام احمد، و سنن ابن ماجه، و مستدرک حاکم از نعمان بن بشیر t روایت شده که رسول الله r فرمودند: «آنچه از جلال خدا، تسبیح، تحمید، تکبیر، و تهلیل او یاد میکنید، دور عرش میگردند و صدایی مانند صدای زنبور عسل دارند و صاحب خود را یاد میکنند، پس آیا یکی از شما دوست ندارد که همواره نزد خداوند رحمان چیزی داشته باشد که به وسیلهی آن از او یاد شود؟» بوصیری در زوائد سنن ابن ماجه میگوید: اسناد این حدیث صحیح، و رجالش ثقهاند، و حاکم آن را صحیح دانسته است[3]. این حدیث به این فضیلت بزرگ تصریح میکند که این چهار سخن به دور عرش میچرخند و صدایی هم چون صدای زنبور عسل دارند و گویندهی خود را یاد میکنند. در این سخن تشویقی عظیم بر یاد کردن و بر زبان آوردن این الفاظ وجود دارد. به همین خاطر در این حدیث میفرماید: «آیا یکی از شما دوست ندارد که همواره نزد خداوند رحمان چیزی داشته باشد که به وسیلهی آن از او یاد شود؟».
4- از دیگر فضائل این سخنان این است که پیامبر r خبر میدهد که این کلمات ترازوی اعمال را سنگین میکنند. نسائی در عمل الیوم و اللیله، و ابن حبان در صحیح خود، و حاکم و دیگران از ابوسلمی t روایت کردهاند که گفت: شنیدم پیامبر r میفرماید: «بهبه! -و به پنج انگشتان دستش اشاره کرد- پنج چیز در ترازوی اعمال چه سنگیناند: «سُبْحانَ اللهِ، والْحَمْدُ للهِ، وَلاَ إله إلاَّ اللهُ، وَاللهُ اَکْبَرُ»، و این که فرزند صالح مسلمانی بمیرد [و پدر و مادرش] به امید پاداش صبر کنند»، حاکم این حدیث را صحیح دانسته و ذهبی با او موافقت کرده است[4]. این حدیث شاهدی از حدیث ثوبان t دارد که بزار در مسندش آن را تخریج کرده و گفته: إسناد آن حسن است[5].
این که در حدیث میفرماید: «بهبه!» سخنی است که به هنگام شگفتی از چیزی و بیان برتری آن گفته میشود.
5- از دیگر فضائل این سخنان این است که: با گفتن هر کدام از این سخنان [اجر اعطای] صدقهای نصیب آدمی میشود. امام مسلم در صحیح خود از ابوذر t روایت کرده که: عدهای از مردم [تنگدست] عرض کردند: ای رسول خدا! صاحبان ثروت همهی پاداشها را با خود میبرند! نماز میخوانند آن طور که ما میخوانیم، روزه میگیرند چنان که ما میگیریم، و از ثروت خود صدقه و زکات نیز میدهند؛ پیامبر r گفت: مگر خداوند برای شما چیزهایی فراهم نیاورده است که به وسیلهی انجام دادن آنها صدقه و احسان کنید؟ در هر یک بار سبحان الله، هر یک بار الله اکبر، هر یک بار الحمدلله، و هر یک بار لا إله إلا الله گفتن، و هر امر به معروف و هر نهی از منکر، و نیز در همبستری با زنانتان یک صدقه است! گفتند: ای رسول خدا r! آیا اگر یکی از ما شهوت خود را برآورده سازد، برای او پاداش دارد؟ پیامبر r گفت: آیا کسی آن را از راه حرام (از طریق زنا) برآورده کند، برایش گناه بزرگی است؟ هم چنان هم اگر آن را در راه حلال (راه مشروع زناشویی) به کار گیرد، دارای پاداش برای او است»[6].
فقرا چنین پنداشتند که دادن صدقه و احسان فقط از طریق پرداخت مال است و این در حالی است که آنان از چنین کاری ناتوانند. اما پیامبر r به آنان خبر داد که انجام تمامی کارهای نیک و پسندیده صدقه محسوب میشود و در ابتدا و پیشاپیش این کارها از این چهار سخن نام برد: «سبحان الله، الحمد لله، لا إله إلا الله، والله أکبر».
6- از دیگر فضائل این سخنان این است که: پیامبر r گفتن این کلمات را برای کسی که نمیتواند به خوبی قرآن را تلاوت کند قرار داد، ابو داود و نسائی و دارقطنی و دیگران از ابن ابی اوفی t نقل کردهاند که گفت: شخصی نزد پیامبر r آمد و گفت: ای رسول الله r من نمیتوانم قرآن را بیاموزم، لذا چیزی به من یاد بده که قائم مقام آن باشد و مرا کفایت کند. پیامبر r فرمود: «بگو: سبحان الله، والحمد لله، ولا إله إلا الله، والله اکبر، ولاحول ولا قوة إلا بالله». آن اعرابی گفت: این چنین است -آنها را شمرده و دستانش را بست- سپس گفت: اینها برای پروردگارم است، برای خودم چیست؟ پیامبر r فرمود: «بگو: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی وَعافِنِی وَارْزُقْنِی وَاهْدِنِی: بار خدایا! مرا بیامرز و به من رحم کن و سلامتم بدار و روزی عطا فرما و مرا هدایت نما»، آن اعرابی آن را گرفته و با انگشتانش شمرد و دستانش را بست، پیامبرr فرمود: «این شخص دستانش را از خیر پر نمود»[7]. محدث ابو طیب عظیم آبادی در یادداشتش بر سنن دارقطنی نوشته: سند این حدیث صحیح است. و آلبانی میگوید: سند آن حسن است[8].
اینها برخی از فضائل بیان شده در سنت نبوی برای این چهار سخن هستند و در عین حال برای هر کدام از این سخنان فضائل مخصوصی بیان شده که ان شاء الله به زودی جزئیات آنها بیان میشود. هر کس در این فضائل که پیشتر آمد بیندیشد به بزرگی این فضایل پی میبرد که بیانگر شأن و منزلت والای این کلمات و فوائد فراوان آنها برای بندهی مؤمن است. شاید راز این فضیلت بزرگ -خدا داناتر است- چیزی باشد که از برخی از اهل علم نقل شده که همهی نامهای خداوند مندرج در این چهار سخن هستند؛ نامهای تنزیه مانند قدوس و سلام در ذیل سبحان الله میگنجند، والحمدلله شامل اثبات انواع کمالات برای الله متعال در نامها و صفات اوست، و در الله اکبر تجلیل و تعظیم خداوند نهفته است و این که کسی نمیتواند ثنا و تمجید او را برشمارد. کسی که چنین است هیچ خدایی -یعنی معبودی- جز او نیست[9].
پروردگارا چه عظیماند این سخنان، و چه والاست قدر و منزلت آنها، و چه بزرگ است خیری که از آنها بر میآید. از خداوند میطلبیم که ما را بر محافظت و مداومت بر آنها موفق گرداند، و ما را از زمرهی اهل این سخنان قرار دهد؛ کسانی که زبانشان با بیان این سخنان، تازه است. بیشک خدا یاریگر و توانا بر انجام چنین چیزی است.
[1]- مسند احمد (2/302)، و مستدرک حاکم (1/512)، و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: 1718) میگوید: این حدیث صحیح است.
[2]- المستدرک (1/541)، السنن الکبری کتاب: عمل الیوم و اللیلة (6/212)، صحیح الجامع (شماره: 3214).
[3]- المسند (4/271، 268)، سنن ابن ماجه (شماره: 3809)، المستدرک (1/503).
[4]- سنن کبری کتاب: عمل الیوم و اللیلة (6/50)، صحیح ابن حبان (الإحسان) (3/114/شماره: 338)، المستدرک (1/512، 511).
[5]- کشف الأستار عن زوائد البزار (4/9/شماره: 3072).
[6]- صحیح مسلم (شماره: 1006).
[7]- سنن ابو داود (شماره: 832)، سنن نسائی (2/143)، سنن دارقطنی (1/314، 313).
[8]- صحیح ابو داود (1/157).
[9]- بنگر به: جزء فی تفسیر الباقیات الصالحات اثر علائی (ص: 40).