ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
۷۱- از جمله آداب دعا پوشیده داشتن آن است
پیشتر سخن خداوند را بیان کردیم که میفرماید:
﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥﴾ [الأعراف: 55].
و دربارهی نهی و هشدار نسبت به تجاوز در دعا به همهی اشکالش که در این آیه آمده سخن گفتیم و اینکه دعایی که دربردارندهی تجاوز باشد خداوند آن را دوست نداشته و نپسندیده و نمیپذیرد، این مطالب از فرد مسلمان میخواهند که از درافتادن در هر یک از این موارد احتیاط و پرهیز نماید.
با این همه همچنین این آیهی کریمه دربردارندهی ادب بزرگ دیگری از آداب دعا است و آن پنهان کردن و نهان کردن دعا و آشکار نکردن آن است که میفرماید:
﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ﴾ [الأعراف: 55].
یعنی به طور نهانی (و آهسته) نه علنی (و آشکار).
همچنان که میفرماید:
﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ﴾ [الأعراف: 205].
و در صحیحین از ابوموسی اشعری t روایت شده که: «مردم به هنگام دعا صدایشان را بلند میکردند، پیامبرr فرمودند: ای مردم بر خودتان نرمی کنید [و صدایتان را بالا نبرید] چون شما شخصی کر یا غائب را نمیخوانید، بیتردید کسی را که میخوانید شنونده [ی دعا] و نزدیک است»[1].
حسن بصری میگوید: «ما مردمانی را دیدهایم که هر کاری را که میتوانستهاند، انجام دادهاند و هرگز کسی از کارشان آگاه نشده است و چه بسا مسلمانان چنان دعا میکردند که هیچ آوازی از آنان شنیده نمیشد و دعاهایشان نجوایی بین آنان و پروردگارشان بوده است و این از آن روی بود که خدای متعال میفرماید: ﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ﴾ و همچنین حضرت زکریا را نیز ستوده و میگوید:
﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِیّٗا ٣﴾ [مریم: 3].
«آنگاه که با صاحب اختیار خویش در نهان مناجات کرد»»[2].
ابن جریج/ میگوید: «بلند کردن صدا در دعا و داد و بیداد کردن و فریاد زدن به هنگام آن ناپسند و مکروه است، و در عین حال به التماس کردن و فروتنی نمودن در دعا دستور داده شده است»[3].
پنهان کردن دعا و آشکار نکردن آن ادبی است که باید رعایت گردد، و منافع و فضائل و فوائد بیحد و حصری از آن به دست میآید، شیخ الاسلام ابن تیمیه/ فواید بسیاری را برای نهان کردن دعا برشمرده که بر اساس آن اهمیت دعای نهانی و منافع و فضائل بسیاری که از این کار حاصل میشود را روشن میسازد:
1- چنین کاری نشان دهندهی ایمان عظیم است؛ زیرا صاحبش میداند که خداوند دعای پنهانی را میشنود.
2- بیانگر ادب و بزرگداشت نسبت به خداوند متعال است، [یعنی] وقتی او دعا پنهانی را میشنود دیگر بیادبی است که در برابر او صدا را بالا برد.
3- بیانگر اوج تضرع و خشوع است که همان روح دعا و هسته و مراد و مقصود اصلی آن است؛ زیرا خاشع کسی است که همچون مسکین ذلیل درخواستش را ارائه میکند. مسکینی که قلبش شکسته و اعضا و جوارحش ناتوان گشته و صدایش فروکش کرده است.
4- بیانگر نهایت اخلاص است.
5- این کار تمرکز قلب را بر دعای فروتنانه بیشتر میکند؛ چرا که بالا بردن صدا دل را پراکنده میکند، ولی آنگاه که صدا پایین میآید همت و توجه انسان اوج میگیرد و دعاکننده کاملاً متوجه خدایش میشود.
6- نشاندهندهی نزدیکی خداوند به بندهاش است، نه مانند کسی که او را از دور صدا میزند و برای همین است که بندهاش زکریا را چنین ستوده است که:
﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِیّٗا ٣﴾ [مریم: 3].
«چون پروردگارش را به ندایی پنهان به دعا خواند».
وقتی که قلب نزدیکی خداوند متعال را متصور سازد -درحالی که از هر نزدیکی به او نزدیکتر است- تا آنجا که بتواند نهانیتر به نیایش با او میپردازد.
7- این کار انگیزهای بیشتر به مداومت بر درخواست و تقاضا میدهد، چرا که در این حالت زبان خستهنشده و اعضا دچار کوفتگی نمیشود، برخلاف وقتی که صدایش را بلند میکند. در این حالت زبان خسته شده و قوایش ضعیف میگردد و این شبیه حالت کسی است که میخواند و تکرار میکند که اگر صدایش را بلند کند زیاد نمیتواند به این کار ادامه دهد برخلاف کسی که صدایش را پایین میآورد.
8- پایین آوردن صدا در دعا او را از اضطرابها و چیزهایی که فکر و توجهش را مشوش میگردانند دور میکند؛ زیرا وقتی که دعاکننده پنهانی دعا میکند کسی از حال او آگاه نخواهد بود و چیزی و کسی فکر و توجه او را مشوش نمیکند، اما هنگامی که صدایش را بلند میکند ناگزیر دیگران متوجه او میشوند و مانع و عارضی در برابر دعایش میگردند و همین توجه او را به حداقل میرساند و تأثیر دعایش را ضعیف میکند. کسی که تجربهای داشته باشد میداند چه میگویم؛ بنابراین کسی که صدایش را پایین میآورد از این مفاسد در امان خواهد بود.
9- عظیمترین نعمتها توجه و تعبد است و هر نعمتی اگر چه کوچک یا بزرگ باشد حسودی بدان چشم دوخته است. هیچ نعمتی از این نعمت بالاتر نیست و دلهای حسودان همواره بدان نگران است. آنکه بر او رشک برند وقتی که نعمتش را مخفی میدارد از چشم حسود در امان است. از این روست که یعقوبu به یوسفu میگوید:
﴿لَا تَقۡصُصۡ رُءۡیَاکَ عَلَىٰٓ إِخۡوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیۡدًاۖ﴾ [یوسف: 5].
«خوابت را برای برادرانت بیان مکن، که آنگاه برایت سخت بداندیشی کنند».
اینها تعدادی از فواید عظیم و ثمرات ارجمندی است که از پوشیدن ذکر و عدم آشکار کردن آن به دست میآید و بر این اساس اهمیت پنهان کردن و پوشیدن دعا برای فرد مسلمان آشکار میگردد، برخلاف آشکار کردن آنکه نتایج عکس به بار خواهد آورد.
سپس شیخ الاسلام/ مقایسهای ارزشمند میان ذکر و دعا در این خصوص میکند، آن هم بعد از آنکه روشن میکند که هر کدام از دعا و ذکر دربرگیرندهی دیگری بوده و بدان وارد میشود. ایشان/ میگویند: «بیندیش که چگونه خداوند متعال در آیهی ذکر میفرماید:
﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ﴾ [الأعراف: 205].
«و پروردگارت را در دلت با تضرّع و بدون بانگ برداشتن یاد کن».
و در آیهی دعا میفرماید:
﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ﴾ [الأعراف: 55].
«پروردگارتان را با تضرّع و نهانی [به نیایش] بخوانید».
در هر دو آیه کلمهی تضرع را بیان کرده که به معنی به التماس افتادن و تظاهر به تنگدستی کردن و دلشکستگی است و تضرع روح ذکر و دعا است.
کلمهی «خُفیه: نهانی» را به دعا اختصاص داده که برای حکمتهایی است که بیان داشتیم، و کلمهی «خِیفَه: با هراس و بیمناکانه» را به ذکر اختصاص داده که به خاطر نیاز شخص ذاکر به بیم و ترس است، چرا که ذکر مستلزم محبت بوده و چنین میوهای میدهد و بیتردید کسی که بیشتر به ذکر و یاد خدا بپردازد چنین کاری محبت خدا را برایش به ثمر میآورد، و اگر محبت همراه با ترس نگردد چنین چیزی به صاحبش سودی نرسانده بلکه حتی به زیان اوست، چرا که محبت به تنهایی آدمی را به سستی و کندی سوق میدهد... حدود و دستورات و احکام الهی با ترس و امید و محبت نسبت به خدا حفظ شده و واصلان با اینها به خدا تقرب میجویند و هرگاه که قلب از این سه (ترس - امید - محبت) تهی شود دچار فسادی میگردد که هیچگاه نمیتوان به صلاح و بهبودی آن امیدوار بود، و هرگاه چیزی از اینها در آن دچار ضعف گردد به همان میزان ایمانش ضعیف میگردد. پس در رازهای قرآن و حکمت آن در پیوند و ارتباط دادن ذکر با بیم، و نهان بودن با دعا بیندیش.
... و در آیهی دعا از «طمع» که همان «امید» است نام برده[4]. چرا که دعا بر امید بنا شده است، بیشک اگر دعاکننده در طلب و تقاضا و درخواستش امیدی نداشته باشد روح و روانش او را برای درخواست و طلبش به حرکت وانمیدارد؛ چرا که طلب آنچه که طمع و امیدی در آن نیست محال و ناممکن است. و در آیهی ذکر از «خوف» [که همان ترس است] نام برده که به خاطر شدت نیاز شخصِ وحشتزده بدان است. در نتیجه در هر آیهای از آنچه از ترس و امید که مناسب و برازندهی آن است نام برده است، خجسته و والامقام است خداوندی که کلامش را برای شفا و بهبودی آنچه در سینههاست فرو فرستاده است»[5].
اگر آشکارا و با صدای بلند دعا کردن موجب از دست دادن آن منافع و فوایدی میشود که در دعا وجود دارد و پیشتر بیان شد هر چند که این کار از سوی یک نفر سر بزند، پس شکی نیست که سر زدن آن از سوی گروه و به شکل دستهجمعی بیشتر و شدیدتر سبب از دست رفتن آن منافع و فواید میگردد، و گذشتگان -رحمهم الله- این کار (دعای دستهجمعی و با صدای بلند) را نوعی نوآوری در دین و خروج از روش و برنامهی آقا و سرور فرستادگان به حساب آوردهاند.
از مجالد بن مسعود سلمی t روایت شده که: او شنید که گروهی در دعایشان صدا بلند میکنند، به نزد آنان رفت و گفت: ای مردم، به خدا سوگند شما بر پیشینیان خود فضایل بیشماری دارید [چرا این کار را میکنید؟]، یا به خدا قسم میبینم که با این کارتان دارید هلاک میشوید. آنان وقتی این سخن را شنیدند یک به یک شروع به کنار کشیدن کردند و همگی آن مجلس را ترک کردند[6].
تنها خداوند یاریگر آدمی و حامی او در دستیابی به توفیق و راه راست است.
[1]- صحیح بخاری (شماره: 2992)، و صحیح مسلم (شماره: 2704).
[2]- الزهد اثر ابنمبارک (ص: 45) و تفسیر طبری (5/514).
[3]- تفسیر طبری (5/515).
[4]- منظور آیه 56 سوره اعراف است که میفرماید: ﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ﴾.م
[5]- مجموعالفتاوی (15/20-19).
[6]- این مطلب را سیوطی در الدر المنثور (3/475) آورده است.