ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
۷۳- هشدار نسبت به انحراف در فهم معنی توسل
پیشتر درباره توسل یا همان وسیله جستن برای نزدیکی به خدا بحث شد. این کلمه لفظی شرعی است که در قرآنکریم آمده است، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَیۡهِ ٱلۡوَسِیلَةَ﴾ [المائدة: 35].
«ای مؤمنان، از خداوند پروا بدارید و به سوی او وسیلهی [تقرّب] بجویید».
و یا میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا ٥٧﴾ [الإسراء: 57].
«آن کسانی را که به فریاد میخوانند (و خدا گونههایشان میدانند) آنان که از همه مقربترند (به درگاه یزدان، همچون عیسی و عزیر و فرشتگان) برای تقرب به پروردگارشان وسیله میجویند (که طاعات و عبادات است) و به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناکند. چرا که عذاب پروردگارت (چنان شدید است که) باید خویشتن را از آن دور و برحذر داشت».
این وسیلهای که خداوند دستور داده تا برای نزدیکی جستن به او طلب شود و از فرشتگان و پیامبرانش نیز خبر داده که آنان نیز در جستجوی آنند، آن وسیله همان انجام واجبات و مستحبات است، و اگر کاری واجب یا مستحب نباشد جزو وسیله محسوب نمیگردد. فرقی نمیکند که آن کار حرام یا مکروه و یا مباح باشد. واجب و مستحب آن است که رسول الله r آن را مقرر نموده است و بدان امر نموده حال یا امر ایجابی و یا امر استحبابی، و اصل آن هم ایمان به آن مطلبی است که رسول اللهr با خود آورده است و به همین خاطر میتوان گفت وسیلهای که خداوند بندگانش را امر نموده آن را طلب کنند همان پیروی و اطاعت از آن چیزی است که رسول اللهr با خود آورده است، و هیچ وسیلهی دیگری، برای کسی جهت تقرب جستن به خدا جز این مورد وجود ندارد.
پیشتر به سه نوع توسل اشاره شد و دلیل مشروعیت آنها به هنگام دعای فرد مسلمان به درگاه پروردگارش بیان گردید که عبارتند از:
1- توسل به نامهای نیکوی خداوند.
2- توسل به کارهای نیک [خود فرد].
3- توسل به دعای افراد نیکوکار زنده.
اما بر فرد مسلمان واجب است بداند که لفظ وسیله و توسل اختصار و ابهامی در تعمیم دادنهای مردم در آن صورت پذیرفته است و این به سبب افزایش هوی و هوسها و انتشار بدعتها مطلبی مهم است، به همین خاطر واجب است که معانی آن شناخته شده و به هر صاحب حقی حقش داده شود، و آنچه در کتاب و سنت در این باره آمده، و معنا و مفهوم آن، و [همچنین] آنچه که صحابه دربارهی آن بر زبان آورده و انجام دادهاند، دانسته شود، همچنین شایسته است با آنچه که سازندگان [امور نوپدید]، در این لفظ و معنای آن پدید آوردهاند مطلع شد. به دلیل اینکه مفاهیم غلط و نادرست در این خصوص رو به افزایش نهاده، و هوی و هوسها و بدعتها و اختراعات در این مجال گسترده و فراگیر شده است و امور بسیاری در معنای توسل وارد شده که جدید بوده و هیچ پایه و اساسی ندارد. اموری که در زمان پیامبراسلامr وجود نداشته، و در چیزی از دعاهای مشهور میان آنها معروف و شناخته شده نبوده است.
مخاطرهآمیزترین کاری که در این مساله صورت گرفته و میگیرد به فریاد خواندن مردهها و افراد غایب، و کمک طلبیدن و درخواست کردن از آنها و ارائه نیازهایشان به آنان، و اینکه از آنان بخواهند که نیازهایشان را برطرف نموده، و درد و غصههایشان را از بین ببرند و بیمارانشان را شفا دهند و از این قبیل کارها، و نامیدن این امور به نام توسل است. اینان لفظ توسل را تکیهگاهی کردهاند که با تکیه بدان این کارهای نامشروع و اشتباهات خطرناک را میان مردم گسترش دهند؛ اعمالی که شرکآلودند.
شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «اگر کسی بگوید من بدین خاطر از فلان شخص درخواستم را میطلبم چون که او از من به خدا نزدیکتر است، تا برای من در این کارها [نزد خدا] شفاعت کند، و من به واسطهی او به خداوند متوسل میشوم همچنان که مردم به واسطه اطرافیان و یاران سلطان به او متوسل میشوند، این جزو کارهای مشرکین و نصاری است؛ چرا که آنان به پندار خود علما و پارسایان خود را نزد خدا شفیع قرار میدهند تا خواستههایشان برآورده گردد و خداوند این چنین از مشرکین خبر میدهد که:
﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: 3].
«کسانی که جز خدا سرپرستان و یاوران دیگری را برمیگیرند (و بدانان تقرّب و توسّل میجویند، میگویند:) ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند».
و یا میفرماید:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ ٤٣ قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٤٤﴾ [الزمر: 43-44].
«بلکه آنان بدون رضایت و اجازهی خداوند میانجیهایی را برگزیدهاند (تا به گمان ایشان میان آنان و خداوند سبحان دربرآوردن نیازمندیهای این جهان و دفع عذاب آن جهان واسطه گردند) بگو: آیا (چنین چیزهایی را میانجی و متصرف در امور میدانید) هر چند که کاری اصلاً از دست ایشان ساخته نبوده و فهم و شعوری نداشته باشند؟ (۴۳) بگو: هر گونه میانجیگری از آن خدا است. مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است. آنگاه به [سوی] او بازگردانده میشوید».
و یا میفرماید:
﴿مَا لَکُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِیّٖ وَلَا شَفِیعٍۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ٤﴾ [السجدة: 4].
«جز خدا هیچ دوست و شفاعتکنندهای ندارید. آیا پند نمیپذیرید؟»
و یا میفرماید:
﴿مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ﴾ [البقرة: 255].
«چه کسی است که بدون حکم او در پیشگاهش شفاعت کند؟»
خداوند فرق میان خود و مخلوقاتش را روشن و آشکار کرده است، یکی از عادات مردم این است که از بزرگانشان طلب شفاعت میکنند، همان کسانی که احترامی نزدشان دارند از این رو او را شفیع خود میگردانند تا نیازشان را برآورده سازد. آن شفیع نیز نیاز او را به خاطر رغبتی که به این کار دارد یا از ترس او یا به خاطر حیا و یا به خاطر محبتی که به او دارد کارش را راه میاندازد، کسی نزد خداوند شفاعت نمیکند تا اینکه خدا به او اجازهی شفاعت دهد، و شافع کاری جز آنکه خدا بخواهد انجام نمیدهد و شفاعت شافع با اجازهی خداوند صورت میپذیرد و هر کار و امری همه تحت اذن اوست»[1].
بیشک توسل نامیدن این امور شرکآلود، حقیقت امر را تغییر نمیدهد، و چیزی جای حقیقت را نمیگیرد، محض اختلاف در نامگذاری در حلال کردن و حرام کردن تأثیری ندارد. اگر کسی نام دیگری بر حلال بگذارد تبدیل به حرام نمیشود، و هر گاه کسی نام دیگری بر حرام بگذارد تبدیل به حلال نمیشود، کسی که نام دیگری بر مشروب گذاشته و آن را بخورد حکم او حکم کسی است که شراب نوشیده و، کسی از مسلمانان نظری جز این ندارد.
بیشک دعا جزو عبادات بوده بلکه برترین نوع عبادت است و اختصاص دادن آن به غیر خدا شرک است و آن را توسل نامیدن چیزی را از حقیقت امر تغییر نمیدهد؛ لذا کسی که آفریدهها را به فریاد بخواند حال چه شخصی مرده باشد و یا غائب و از آنان طلب یاری کند مرتکب شرک شده و دچار زیان آشکاری میگردد. اینان با این اشتباهاتشان راه را در برابر دشمنان دین برای نشر گمراهی و محقق ساختن باطل و دفاع از عقایدشان، و حیله و نیرنگ نسبت به مسلمانان، باز میکنند. حال داستان عجیبی برایتان نقل میکنم که این موضوع در آن ظاهر شده و خطرناکی این امر را بیان میکند: سه نفر از گوشهنشینان و پارسایان مسیحی دیداری با شیخ الاسلام ابن تیمیه داشتند، شیخ الاسلام به مناظره با آنان پرداخت و بر آنان اقامه حجت و برهان نمود که آنان کافرند، چرا که آنان از خط مشی و اعتقادات ابراهیمu و عیسیu پیروی نمیکنند. آن سه نفر به او گفتند: ما همان کاری را انجام میدهیم که شما نیز انجام میدهید شما به سیده نفیسه معتقدید و مابه سیده مریم، ما و شما توافق داریم بر اینکه مسیح و مریم برتر از حسین و نفیسه هستند، شما از افراد نیکوکار درگذشتهی خود طلب کمک و یاری میکنید ما نیز این چنین میکنیم. خواهر و برادر مسلمانم بنگر که اینان چگونه راه را بر دشمنان دین باز میکنند، آنگاه که شبیه نصاری عمل کرده و از روح اسلام و حقیقت آن دوری میگیرند.
به همین خاطر شیخ الاسلام به این سه راهب مسیحی این چنین پاسخ میدهد: کسانی که این چنین کنند شبیه شمایند، و این دین و آئینی نیست که ابراهیم u پیرو آن بوده باشد. دینی که ابراهیمu بدان پای بند بوده این بود که: ما کسی جز خدای یگانه را نمیپرستیم، خدایی که شریک و همتا و همسر و فرزندی ندارد، فرشته و خورشید و ماه و ستارهای را شریک او نمیدانیم؛ همچنان که نه پیامبری از پیامبران و نه نیکوکاری از نیکوکاران را شریک او نمیدانیم. [در ادامه] شیخ الاسلام/ از مسائلی نام برد که در آن حقیقت توحید پیامبران و فرستادگان را روشن نمود. حقیقتی که برخلاف پندارهای این دروغگویان است. وقتی که راهبان این مطالب را شنیدند به او گفتند: دینی را که تو از آن یاد کردی بهتر از دینی است که ما و آنان بدان معتقدیم، سپس از نزد او رفتند[2].
این داستان دربردارندهی درس و عبرت و فواید گوناگون و متعددی است که مهمترین آنها ضرورت توجه به دین خدا آن هم به همان صورتی است که آمده است، به دور از هر کجروی کجروان و اشتباه دروغگویان، و تنها خداوند یاریگر و یاریرسان بندگان است.