اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۸۲- هرگاه خواسته‌ای داشتی از خدا بخواه

۸۲- هرگاه خواسته‌ای داشتی از خدا بخواه

بی‌تردید هر مسلمانی خداوند را به فریاد خوانده و به درگاهش دعا می‌کند، در هر حالی که امیدوارست دعایش پذیرفته شود و امیدش برآورده گردد و درخواستش عطا گردد. دعا دارای شروطی جدی و آدابی مهم است. شایسته‌ی فرد مسلمان است که بدانها توجه نموده و بر آنها مداومت داشته باشد، با این آداب و رعایت این شروط است که دعایش متحقق می‌شود و با تکمیل آنها امید و رجایش به الله تعالی قطعی می‌گردد هر چند این شروط و آداب همگی جدی و مهم هستند، اما در میزان اهمیت تفاوت‌هایی داشته، برخی مهم‌تر از برخی دیگر هستند؛ برخی شروط صحت و درستی دعا هستند و جز با حضور آن شروط مستجاب نمی‌گردد و برخی آداب و سنن و تکمیل‌کننده‌های دعا هستند و مسلمان خوشبخت و سعادتمند بر همه‌ی این شروط و آداب مداومت می‌ورزد و به همه‌ی آنها توجه می‌کند تا بهره و نصیبش از خیر کامل شود.

پیش‌تر به تعدادی از شروط دعا و آداب آن اشاره نمودیم به ویژه به هنگام بیان حدیثی که در صحیح مسلم آمده و ابوهریره t نقل می‌کند که پیامبرr فرمود: «خدای متعال پاک است و جز پاک را نمی‌پذیرد و خداوند [در این زمینه] به مؤمنان همان دستوری را داده که به پیامبران داده است. خدای متعال [خطاب به پیامبران] فرموده است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ                            [المؤمنون: 51].

«ای پیامبران! از چیزهای پاک بخورید و عمل صالح پیشه سازید».

و [خطاب به مؤمنان] نیز فرموده است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ                           [البقرة: 172].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از چیزهای پاکی بخورید که روزیتان کرده‌ایم».

آن‌گاه به بیان حال کسی پرداخت که سفری طولانی می‌کند و ژولیده‌موی و غبارآلود است و دست به سوی آسمان برمی‌دارد و «خدا... خدایا» می‌کند. در حالی که خوراک و آشامیدنی و پوشاک او حرام هستند و با حرام تغذیه شده است؛ دیگر چگونه دعای او مستجاب می‌گردد؟!»[1] این‌که پیامبرr در این حدیث می‌فرمایند: «دیگر چگونه دعای او مستجاب می‌گردد؟!» اشاره‌ایست به این‌که قبول شدن دعا و پذیرش آن شروطی دارد که چاره‌ای جز محقق ساختن و واقعیت بخشیدن به آنها نیست و ضوابطی دارد که ناگزیر باید بدان پای بند بود و کسی که این شروط و آداب را رعایت نکند شایسته‌ی اوست که دعایش پذیرفته نشود. در مقدمه‌ی شروط دعا و بلکه در مقدمه‌ی شروط هر عبادتی که بنده با آن به خدا نزدیکی می‌جوید اخلاص برای خداوند متعال قرار می‌گیرد. اخلاص شرطی اساسی و قیدی مهم است، نه دعا و نه هیچ عبادت دیگری پذیرفته نمی‌شود مگر با تحقق بخشیدن به اخلاص و عملی نمودن آن، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ                                                                      [الزمر: 3].

«هان! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ                               [البینة: 5].

«در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین (خود) بدانند».

و یا می‌فرماید:

﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١٤                        [المؤمن: 14].

«پس خدا را -با پرستشی خالص برای او- یاد کنید. اگرچه کافران ناخوش دارند».

و یا می‌فرماید:

﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ ٢٩         [الأعراف: 29].

«بگو: پروردگارم به داد فرمان داده است. و [فرموده است:] به هنگام هر نماز رویهایتان را [به سوی خانه‌ی کعبه] راست بدارید و او را در حالی که دین [و پرستش خود را] برای او خالص گردانیده‌اید، [به نیایش] بخوانید، چنان‌که نخستین بار شما را آفرید [باز هم‌چنان] برمی‌گردید».

و در حدیث به اثبات رسیده که پیامبرr به ابن‌ عباسب فرمود: «هرگاه چیزی خواستی از خداوند بخواه و هرگاه طلب کمک کردی از خداوند طلب کن و بدان که اگر تمام امت گرد هم آیند تا با چیزی به تو سود رسانند، نتوانند مگر با چیزی که خداوند [پیش‌تر در علم خویش] برایت نوشته باشد و اگر همگی گرد هم آیند تا با چیزی به تو زیان رسانند، نتوانند مگر با همان چیزی که خداوند [پیش‌تر در علم خویش] به زیان تو نوشته باشد [بنابراین تقدیر خداوند، پیش‌تر رقم خورده است و] قلم‌ها برداشته شده‌اند و [مرکّبِ مقدّراتِ مکتوبِ خداوند بر] صفحات، خشک شده‌اند!»[2].

این‌که پیامبرr می‌فرماید: «هرگاه چیزی خواستی از خداوند بخواه و هرگاه طلب کمک کردی از خداوند طلب کن» دستور به اخلاص برای خدا در درخواست کردن و کمک طلبیدن است به این شیوه که فقط از خداوند درخواست شود و فقط از خدا طلب یاری و کمک شود و این دستوری واجب بر هر مسلمانی است، «چرا که درخواست کردن دربردارنده‌ی نشان حقارت و بینوایی و نیاز و کمبود درخواست‌کننده است، و هم‌چنین دربردارنده‌ی اعتراف به قدرت پاسخ‌دهنده بر دفع این ضرر و دست‌یابی به خواسته و جلب منفعت و دفع مضرت [از درخواست‌کننده] است، و اظهار حقارت و نیاز و کمبود، جز در برابر خداوند یکتا درست نیست؛ چرا که این کار حقیقت عبودیت و بندگی است»[3].

شیخ الاسلام ابن‌ تیمیه/ می‌گوید: «بزرگ‌ترین تعدی و تجاوز و ذلت و حقارت و پستی این است که غیر خدا به فریاد خوانده شود، بی‌شک چنین کاری شرک است، و خداوند شریک قرار دادن برای خود را نمی‌بخشد و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ ١٣                                                             [لقمان: 13].

«به راستی که شرک ستمی بزرگ است».

و یا می‌فرماید:

﴿فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا ١١٠

                                                                                                                                    [الکهف: 110].

«پس کسی که به لقایِ پروردگارش امیدوار است باید که کار پسندیده‌ای انجام دهد و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نیاورد».

درخواست از آفریده‌ها آن هم در صورت عدم نیاز [یعنی در آنچه که خود توان برآورده ساختن آن را دارد] حرام است، هم‌چنان که در احادیث صحیح به نقل از پیامبرr حرام بودن درخواست از ایشان و دیگران به اثبات رسیده است، مانند حدیث حکیم و قبیصه و دیگران، در حدیث حکیم بن‌ حزام آمده است که گفت: از پیامبرr چیزی خواستم، عطا فرمود، باز هم چیزی طلب کردم، باز عطا فرمود، باز خواستم، دوباره عطا فرمود، سپس فرمودند: «ای حکیم! این مال سبز و شیرین است، هرکس آن را با سخاوت نفس و بدون طمع و درخواست و بی‌مبالات به آن، تصاحب کند، برای او مبارک خواهد بود و هر کس با رغبت و حرص و طمع، آن را به دست آورد، برای او مبارک نمی‌شود و او همانند کسی است که می‌خورد و سیر نمی‌شود و دست بالا (بخشنده) از دست پایین (گیرنده) بهتر است»[4].

از عوف بن‌ مالک أشجعی نقل است که گفت: ما، در خدمت پیامبرr بودیم و هفت یا هشت نفر بودیم که فرمودند: «آیا بیعت نمی‌کنید؟» ما گفتیم: ما با شما بیعت کرده‌ایم ای رسول خدا، اکنون بر چه چیزی با شما بیعت کنیم؟ فرمودند: «بر این‌که تنها خدا را بپرستید و برای او چیزی شریک قرار ندهید و نمازهای پنج‌گانه را انجام دهید و اطاعت کنید.» و جمله‌ای را پنهانی گفت: «و این‌که از مردم چیزی نخواهید»؛ عوف می‌گوید: پس از آن، من چند نفر از آنان را دیدم که تازیانه‌ی یکی از آنها به زمین می‌افتاد و او از کسی نمی‌خواست که آن را بردارد و به او بدهد»[5].

از قبیصة بن‌ مخارق ‌هلالی t روایت شده است که گفت: مال الصّلحی را تعهد کردم و نزد پیامبرr آمدم تا از او در این مورد یاری بخواهم، فرمودند: «بمان تا صدقه‌ای به ما برسد و امر کنیم که از آن سهمی به تو داده شود»، سپس فرمودند: «ای قبیصه! سؤال (گدایی و از مردم طلب مال کردن) تنها برای سه نفر حلال است: (۱) مردی که مال‌الصلحی را برای سازش و آشتی بین دو گروه تعهد کند؛ سؤال برای او حلال است تا وقتی که به مقصود خود (پولی که تعهد کرده است) می‌رسد و سپس باید از آن خودداری کند و (۲) مردی که ضرری به مال او برسد و مال او را از بین ببرد، سؤال برای او نیز حلال است تا هنگامی که زندگی او به سر و سامانی برسد ـ یا فرمودند: در حدّ کفایت تأمین شود و (۳) مردی که فقر و تنگدستی‌ای بر او وارد آید تا اندازه‌ای که سه نفر از خردمندان طایفه‌اش بگویند که: او فقیر شده است، ‌سؤال برای او حلال است تا زندگی او سرو سامانی بگیرد ـ یا فرمودند: در حد کفایت تأمین شود؛ ای قبیصه! در غیر این سه مورد، سؤال و گدایی، حرام است و صاحبش آن را به حرامی مصرف می‌کند»[6].

ترک درخواست و طلب از مخلوق، و در عوض درخواست و طلب از خالق به طور مطلق برتر و بهتر است، هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ ٧ وَإِلَىٰ رَبِّکَ فَٱرۡغَب ٨                                [الشرح: 7-8].

«هرگاه (از کار مهمی) بپرداختی، به دنبال آن (به کار مهم دیگری بپرداز و در آن بکوش و) رنج ببر (و فرجام کاری را آغاز کار دیگری کن). (۷) و یکسره به سوی پروردگارت روی آر».

در صحیحین به نقل از ابوسعید خدری آمده که گفت: دچار فقر و تنگدستی شدم به نزد پیامبرr رفتم ایشان را دیدم که برای مردم سخن می‌گفت و می‌فرمود: «ای مردم، به خدا سوگند آنچه نزد ما باشد آن را ذخیره نمی‌کنیم، ولی هرکس اظهار بی‌نیازی کند خداوند او را بی‌نیاز می‌سازد و کسی که از درخواست کردن از دیگران خودداری کند خداوند به او عزت‌نفس می‌دهد و کسی که شکیبایی کند خداوند به او شکیبایی ارزانی می‌دارد و هرگز به کسی نعمتی بهتر و فراخ‌تر از شکیبایی داده نشده است.» ابوسعید گوید: با خود گفتم: قسم به آن‌که تو را به حق برانگیخت چیزی از تو نمی‌طلبم، سپس بازگشتم خداوند مرا بی‌نیاز ساخته و چیزی به دست آوردم[7]. سعید بازگشت چون از کلام پیامبرr چنین فهمید که ترک درخواست آن هم از سر حیا و خویشتن‌داری و بی‌نیازی برای او بهتر از درخواست کردن است، پس وقتی که ترک درخواست از انبیاء آن هم در زمان حیات خودشان و با وجود نیازمندی و فقر بهتر و پسندیده‌تر است، و در صورت عدم نیاز کاری حرام است، پس درخواست از غائب و مرده‌ی آنان و دیگر انسان‌ها چگونه بوده و چه حکمی دارد؟....»[8].

هم‌چنین شیخ الاسلام/ می‌گوید: «.... بی‌شک در طلبیدن و درخواست کردن از آفریده‌ها سه مفسده وجود دارد: مفسده‌ی اظهار نیاز به غیرخدا که عملی شرک‌آلود است، و مفسده اذیت و آزار دادن آن‌که از او درخواست می‌شود که خود نوعی ستم به خلق است، و مفسده‌ی حقارت در برابر غیر خدا که همان ظلم به خود است، پس این کار سه نوع ظلم را در بر می‌گیرد»[9].

مسلمان خوشبخت و سعادتمند با علم یقینی می‌داند که جز خدا کسی مالک هیچ نفع و ضرر و بخشش و منعی نیست، به همین خاطر باید فقط از خدا ترسید و به او امید داشت، و محبت و درخواست کردن، و تضرع و دعا نمودن، و حقارت و فروتنی را به او اختصاص داد، ما از خداوند می‌طلبیم که ما و شما را برای تحقق بخشیدن به این‌ها توفیق ارزانی دارد و ما را به کسی جز خود محول نکند. بی‌شک خداوند بهترین پاسخ‌دهنده و امیدبخش و فریادرس است.




[1]- صحیح مسلم (شماره: 1015).

[2]- المسند (1/293)، و سنن ترمذی (شماره: 2516)، و علامه آلبانی/ در صحیح سنن ترمذی (شماره: 2043) آن را صحیح دانسته است.

[3]- جامع‌‌العلوم و الحکم (1/481).

[4]- صحیح بخاری (شماره: 1472) و صحیح مسلم (شماره: 1035).

[5]- صحیح مسلم (شماره: 1043).

[6]- صحیح مسلم (شماره: 1044)، و سنن ابوداود (شماره: 1640)، و سنن نسائی (5/89).

[7]- صحیح بخاری (شماره: 1469، 6470)، و صحیح مسلم (شماره: 1053) با الفاظی نزدیک به هم.

[8]- تلخیص‌الاستغاثه (1/216-210) با اختصار.

[9]- قاعدةجلیلة فی‌التوسل والوسیلة (ص: 66).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد