ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همانا از امور مهمی که شایسته است فرد مسلمان در دعا مدنظر داشته باشد، بلکه حتی برخی از اهل علم آن را جزو آداب دعا به شمار آوردهاند، اهتمام به دعا برای مسلمانان است. دعا برای توفیق [در عبادات] و مغفرت و بخشش و حمایت الهی در انجام نیکی؛ چرا که همگان در نیاز به این دعا مشترکاند، و شکی در این نیست که هر مسلمانی دوست دارد دیگر مسلمانان برای او دعا کنند، و بدان خشنود میشود، و آرزوی افزایش آن را دارند. شخص مسلمان خیری را که برای خود میپسندد برای دیگری نیز میپسندد، و همچنان که آن را برای خود دوست دارد شایسته است نسبت به خواهران و برادران مسلمانش نیز عنایت و توجه داشته و دوستدار خیر و خوبی برای آنان باشد و برایشان دعا و استغفار و کارهایی از این قبیل انجام دهد کسی که در حق برادران و خواهران مسلمانش چنین کند خداوند از میان خواهران و برادران این شخص کسانی را تعیین کرده و سوق میدهد تا برای او دعا کرده و طلب مغفرت نمایند، مسلمان از دعای خیر خواهران و برادران مسلمانش چه در حال حیات و چه بعد از مرگ بهرهمند میگردد.
هنگامی که فرد مسلمان به احوال دیگر مسلمانان نظر بیفکند میبیند که هر یک اوضاع گوناگونی دارند و هر کدام از آنان نیازمند دعای دیگر مؤمنین است؛ این یکی بیمار است و از بیماریش رنج میبرد و دردهایش را تحمل میکند و چه بسا هفتهها یا ماههای طولانی است که با بیماریش دست و پنجه نرم میکند و گاه پلک بر هم ننهاده است و در این دردهای سخت و شاق و جانکاه فکر و خیال آرامی ندارد، او نیازمند دعای خواهران و برادران مسلمانش است که دعا کنند تا خداوند بیماریش را شفا دهد و آسیبش را از او دور گرداند و دلواپسیاش را از بین ببرد و غم و غصهاش را بزداید و لباس تندرستی و عافیت را به تنش بپوشاند. در سنن ابوداود و ترمذی از ابن عباس y روایت شده است که پیامبرr فرمود: «هرکس به عیادت بیماری که هنوز اجلش فرانرسیده است، برود و نزد او هفت بار بگوید: «أَسْأَلُ اللهَ العَظِیمَ رَبَّالعَرْشِالعَظِیمِ أَنْ یَشْفِیَکَ» (از خداوند با عظمت، پروردگار عرش بزرگ، درخواست مینمایم که شفایت دهد)، حتماً خداوند پاک و بزرگوار او را از آن بیماری شفا دهد»[1].
در صحیحین از حضرت عائشه روایت شده که گفته است: «هرگاه پیامبرr به نزد بیماری میرفت برایش دعا میکرد و میفرمود:
«اَللّهُمَّ رَبَّالنَّاسِ أَذْهِبِ الْبَأْسَ، وَاشْفِ أَنْتَ الشَّافِی، لاَشِفَاءَ إِلاّ شِفاؤُکَ، شِفَاءً لاَ یُغَادِرُ سَقَماً».
(خداوندا، ای پروردگار مردمان، این سختی و بیماری را از بین ببر و او را شفا بخش که تو تنها شفادهندهای، و هیچ شفائی جز شفای تو وجود ندارد، چنان شفائی بخش که هیچ بیماری و ناراحتی بر جای نگذارد)[2].
از مسلمانان کسانی هستند که مرگ آنان را درربوده و طعم آن را چشیده است، حال او در قبرش زندانی است، و در گرو کارهایش است، و به واسطهی آنچه که از پیش فرستاده جزا داده میشود. او نیازمند دعای خیر مسلمانان است تا دعا کنند که خداوند از لغزشهایش در گذرد، و اشتباهاتش را ببخشد و از خطاهایش چشمپوشی نماید. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠﴾ [الحشر: 10].
«کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز. و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده، پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».
شیخ عبدالرحمن بن سعدی/ میگوید: «این شامل همهی مؤمنین است، آنها از یکدیگر بهره میبرند و برای یکدیگر دعا میکنند،چون همه در ایمان مشارکت دارند و ایمان است که میان مؤمنان پیوند برادری ایجاد میکند و به سبب این پیوند برای یکدیگر دعا میکنند و یکدیگر را دوست میدارند. به همین خاطر خداوند در این دعا وجود کینه در دلها را نفی کرد چه کم و چه زیاد، و هر گاه در دل کینه نباشد ضد آنکه محبت و دوستی و خیرخواهی برای همدیگر است جای میگیرد اینها جزو حقوق مؤمنین [نسبت به هم] محسوب میگردد...»[3].
در میان مسلمانان کسانی هستند که در سرزمینشان در میان فتنههایی که خواب را از سر پرانده و جنگهایی ویرانگر و بلاهایی شدید در آن در جریان است به سر میبرند، دشمنانشان بر آنان چیره گشتهاند، خونهایشان ریخته میشود، و زنان بیوه، و کودکان یتیم میشوند، و اموال به غارت برده میشود. اینان نیازمند دعایند به اینکه خداوند نگرانی و دغدغهی آنان را بزداید و غم را از دوش آنها بردارد و دشمنانشان را از پا درآورد و امنیت و آرامش را در میانشان بگسترد، و از جمله ارشادات و روشهای پیامبراکرمr خواندن قنوت به هنگام رویدادهای ناگوار و حوادث تلخی است که بر مسلمانان وارد میشد، در اینگونه مواقع دعا کرده، برای مسلمانان طلب یاری و پیروزی و نجات و برای دشمنانشان درخواست شکست و نابودی میکرد، همچنان که در صحیحین از ابوهریرهt روایت شده است که: رسول الله در نماز عشاء به مدت یک ماه قنوت خواند و در قنوتش میفرمود: «خدایا! ولید بن ولید را نجات بده، پروردگارا! سلمة بن هاشم را نجات بده، بارالها! عیاش بن ابی ربیعة را نجات بده، خدایا! مؤمنین ناتوان را نجات بده، خداوندا! عقوبت خود را بر قبیلهی مضر سخت گردان و آنان را به بلای سالهای [قحطی و خشکسالی و سختی] یوسف مبتلا کن». ابوهریرهt گوید: بعد از آن (یک ماه) دعا را برای ایشان قطع کردند، علت را از ایشانr پرسیدم، فرمودند: «مگر ایشان را نمیبینی که [از اسارت کفار قریش نجات یافته] و آمدهاند؟»[4].
در صحیح بخاری از انس بن مالک t روایت شده که گفت: «پیامبرr برای یک ماه قنوت خواند و رِعْل و ذکوان را نفرین کرد و میگفت: قبیلهی عصیه از فرمان خدا و رسول او سرپیچی کردند»[5].
همچنین ابوبکر صدیقt نیز به هنگام نبرد صحابه با مسیلمه کذاب و به هنگام نبرد اهل کتاب قنوت خواند، و همچنین عمر بن خطابt قنوت خواند و در آن میگفت: «خداوندا کفار اهل کتاب را دچار عذاب کن کسانی که از راه تو باز میدارند، و آیات تو را انکار کرده، و پیامبرانت را تکذیب نموده و از حدود تو تجاوز میکنند...»[6]، در میان مسلمانان کسانی هستند که فقر آنان را دچار بیخوابی کرده، و نیاز آنان را پریشان و مضطرب کرده، گاه در میان آنان کسانی هستند که لباسی که آنان را بپوشاند، یا مسکنی که سرپناهشان گردد یا غذایی که سیرشان کند یا نوشیدنیای که سیرابشان کند را نمییابند، بلکه برخی از آنان در اثر قحطی مرگبار و کمبود شدید مواد غذایی میمیرند. آنان نیازمند دعاهایی صادقانهاند که از خداوند بطلبد فقیرشان را بینیاز، گرسنهی آنان را سیر، و لختشان را لباس بر تن کند، و نیازشان را برطرف سازد و حاجتشان را برآورده نماید، به اضافهی توجه به دیگر امور مسلمانان و خیرخواهی و دعا برای آنان که خاستگاه همهی اینها پیوند ایمانی است که آنان را گردهم آورده و میانشان انس و الفت برقرار نموده است، خداوند میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾ [الحجرات: 10].
«جز این نیست که مؤمنان بردارند».
و یا میفرماید:
﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ﴾ [التوبة: 71].
«مردان و زنان باایمان دوستان و یاوران یکدیگرند».
و در حدیث آمده که رسول خداr فرمود: «مؤمنان را در ترحم و دوستی و مهربانی آنها با یکدیگر مانند یک بدن مییابی، که چون عضوی از آن به درد آید، سایر اعضای بدن با بیداری و تب آن را همراهی میکنند»[7].
در صحیح مسلم از نعمان بن بشیرt روایت شده که: رسول اللهr فرمودند: «مسلمانان هم چون پیکرهی یک شخص هستند، اگر چشمش درد بگیرد همه وجودش دردمند میشود و اگر سرش درد بگیرد همه وجودش دردمند میگردد»[8].
در صحیحین از ابوموسی اشعریt روایت شده که: پیامبرr فرمودند: «مسلمان برای مسلمان مانند دیوارهایی هستند که یکدیگر را تقویت و تحکیم مینمایند»[9].
طبرانی از ابوموسی اشعریt روایت کرده که او از پیامبرr شنید که فرمودند: «مؤمن نیستید مگر اینکه به یکدیگر رحم کنید، (صحابه) گفتند: یا رسول الله همهی ما با رحم و مهربانیم، پیامبرr فرمودند: «این که یکی از شما دوست و همراهش را دوست داشته و با او مهربان باشد نشانهی رحمت و مهربانی نیست، بلکه مهربانی و حرم به مردم رحمتی عام و فراگیر است»[10].
احادیث در این معنا و مفهوم بسیارند، بر مسلمان لازم است که حقوق خواهر و برادران مسلمانش را مورد توجه قرار دهد، خیرخواه آنان باشد، نسبت به آنها مهربان و با رحم بوده و دلسوزشان باشد، برای آنان دعای توفیق و درستی در کردار و گفتار، و خیر و رستگاری، و پارسایی و استقامت نماید.
[1]- سنن ابوداود (شماره: 3106)، و سنن ترمذی (شماره: 2083)، ترمذی این حدیث را حسن شمرده است، و علامه آلبانی/ در صحیحالجامع (شماره: 6388) آن را صحیح دانسته است.
[2]- صحیح بخاری (شماره: 5675)، و صحیح مسلم (4/1722).
[3]- تیسیر الکریم الرحمن (8/103).
[4]- صحیح بخاری (شماره: 804)، و صحیح مسلم (1/467) و این حدیث به روایت مسلم است.
[5]- صحیح بخاری (شماره: 4094).
[6]- بنگر به: مجموع الفتاوی اثر ابنتیمیه (22/373-372)، و زادالمعاد اثر ابنقیم (1/285). و اثر عمر را ابنخزیمه در صحیحاش (2/6-155) و دیگران آوردهاند- با وجود اختلاف در لفظ با آنچه در اینجا آمده، و آلبانی در تعلیقش بر صحیح ابنخزیمه آن را صحیح دانسته و پیش از او حافظ ابنحجر در نتایجالافکار (2/150) آن را صحیح دانسته است.
[7]- صحیح بخاری (شماره: 6011)، و صحیح مسلم (شماره: 2586).
[8]- صحیح مسلم (شماره: 4/2000).
[9]- صحیح بخاری (شماره: 6026) و صحیح مسلم (شماره: 2585).
[10]- این حدیث را طبرانی در مجمعالزوائد (8/186) روایت کرده است، و هیثمی گفته: «راویان این حدیث همان راویانی هستند که در صحیح بخاری و مسلم آمدهاند» و حاکم در المستدرک (4/185) روایت کرده و گفته: «صحیحالإسناد است» و حافظ ابنحجر در فتحالباری (10/438) گفته: «رجال آن ثقهاند» این حدیث شاهدی از حدیث انس دارد که ابویعلی در مسندش (7/251) آن را روایت کرده است.