ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
۱۰۲- دعا برای پدر و مادر و نزدیکان
پیشتر درخصوص فضیلت دعای خیر و بخشش و مغفرت برای مسلمانان سخن گفتیم و پاداشهای عظیم و خیرات عام و فراگیری که از این کار حاصل میشود را بیان داشتیم، وقتی که دعا از طرف فرد مسلمان برای دیگر مسلمانان امری پسندیده است بیشک انجام این کار به شیوهای خاصتر برای افراد نزدیک آدمی پسندیدهتر و مطلوبتر است، چرا که نزدیکان سزاوارتر به کار نیک و شایستهتر به احسان و لطفاند بهویژه پدر و مادر. در صحیحین از ابوهریرهt روایت شده که گفت: «شخصی پیش پیغمبرr آمد، گفت: ای رسول خدا! چه کسی از همه سزاوارتر است که با او به خوبی رفتار نمایم، فرمود: «مادرت»، آن مرد پرسید: بعد از مادرم چه کسی از همه سزاوارتر است؟ باز فرمود: «مادرت»، بار سوم هم آن مرد سؤال کرد، باز پیغمبرr فرمود: «مادرت»، بار چهارم که آن مرد گفت: بعد از مادرم چه کسی از همه سزاوارتر است تا با او به خوبی رفتار نمایم؟ پیامبرr فرمود: «پدرت». امام مسلم در ادامهی این حدیث نقل کرده که پیامبرr فرمودند: «آنگاه [کسان] نزدیکتر و نزدیکترت»[1].
ترمذی و بخاری در ادبالمفرد از بَهْز بن حکیم، از پدر او از جَدِّ او روایت است که گفت: «گفتم: یا رسول اللهr، با چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: «با مادر خود»، گفتم: با چه کسی نیکی کنم؟» فرمودr: «با مادر خود»، گفتم: سپس با چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: «با مادر خود.» گفتم: سپس با چه کسی نیکی کنم؟ فرمودr: «با پدرت، سپس به نزدیکتر و نزدیکتر»»[2].
دعا کردن بزرگترین نیکی و احسان است، خداوند میفرماید:
﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا ٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا ٢٤﴾ [الإسراء: 23-24].
«و پروردگارت [چنین] حکم کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دوی آنها در نزد تو به [سنّ] پیری رسند. [حتّی] به آنان «افّ» مگو و بر آنان بانگ مزن و به نیکی با آنان سخن گوی (۲۳) و از [روی] مهربانی بال فروتنی بر آنان بگستران و بگو: پروردگارا، به آنان رحمتآور، چنانکه به سنّ [خردسالی] مرا پروراندند».
خداوند به احسان و نیکی به آن دو دستور داده آن هم به همهی شیوهها و شکلهای احسان، گفتاری و کرداری؛ چرا که آن دو علت وجود و پیدایش آدمی هستند، بی شک پدر و مادر حقّ محبت و حقوق و نیکی و نزدیکی بر گردن ما دارند که اقتضا میکند در حق آنان تاکید بیشتری نموده و در نیکی کردن آنان را مقدّم بداریم، در این میان خداوند به طور خاص از دعای رحمت برای آنان نام برده، چه زنده باشند و چه فوت کرده باشند، به عنوان پاداشی در حق نیکی آنان.
دعای طلب رحمت و بخشش خداوند برای پدر و مادر در صورتی است که آنان مسلمان باشند اما اگر مشرک باشند دیگر نمیتوان چنین دعایی نمود، ابن عباس t در تفسیر این سخن خداوند که میفرماید:
﴿وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا ٢٤﴾ [الإسراء: 24].
«و بگو: پروردگارا، به آنان رحمتآور، چنان که به سنّ [خردسالی] مرا پروراندند».
میگوید: این آیه که میفرماید:
﴿مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن یَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِکِینَ وَلَوۡ کَانُوٓاْ أُوْلِی قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١١٣﴾ [التوبة: 113].
«پیامبر و مؤمنان را روا نیست که برای مشرکان -و هر چه خویشاوند باشند-، پس از آنکه بر ایشان روشن شد که آنان دوزخیاند، آمرزش خواهند».
حکم آیهی فوق را نسخ (یعنی مشروط) کرده است»[3].
در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده که: رسول اللهr فرمودند: «از پروردگارم اجازه خواستم که برای مادرم طلب بخشش و مغفرت بخواهم این اجازه را به من نداد، و از او اجازه خواستم که به دیدار قبرش بروم، این اجازه را به من داد»[4].
اما اشکال ندارد بلکه حتی نیکوست که برای آنا دعا کند که هدایت یافته و توفیق قبول حقّ را به دست آورند، همچنان که در صحیح آمده که پیامبرr فرمودند: «خدایا دوس را هدایت کن و به اسلام مشرف گردان»[5].
و در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده که گفت: «مادرم مشرک بود و من او را به اسلام دعوت میکردم. یک روز او را دعوت کردم. سخنی راجع به رسول خداr گفت و من شنیدم که از آن ناراحت شدم، گریهکنان به خدمت رسول خداr آمدم. عرض کردم ای رسول خدا مادرم را به دین اسلام فرامیخواندم، آن را نپذیرفت، امروز هم که او را دعوت کردم سخن بدی راجع به شما از وی شنیدم، از خدا بخواه که مادر ابوهریره را هدایت کند. رسول خداr فرمود: «خداوندا مادر ابوهریره را هدایت کن.» فوراً از آنجا خارج شدم تا مژدهی دعای رسول خداr را به مادرم بدهم. چون آمدم و به سوی در رفتم دیدم که بسته است. مادرم صدای پای مرا شنید و گفت: ای ابوهریره، در جای خود بایست. من صدای خشخش آب را میشنیدم. ابوهریره t میگوید: «مادرم غسل کرد و بالاپوش خود را پوشید و با عجله پیش از آنکه روبند خود را ببندد بیرون آمد و گفت: «ای ابوهریره، أَشْهَدُ أَن لا إله إلا الله، وأَشهد أَنَّ مُحمداً عَبْدُهُ وُرسولُه» ابوهریره t گوید: در حالی که از فرط شادی میگریستم، به نزد رسولخداr برگشتم و گفتم: ای رسول خداr مژده بده که خداوند دعای تو را مستجاب فرمود و مادر ابوهریره هدایت یافت. رسولخداr سپاس و ستایش خدا را به جای آورد و فرمود: «خیر و نیکو است.» ابوهریرهt گوید: گفتم: ای رسول خداr! دعاکن خداوند مرا و مادرم را محبوب بندگان مؤمن بگرداند و بندگان مؤمن را محبوب ما قرار دهد. رسولخداr فرمود: «خداوندا! این بندهی کوچک خود -یعنی ابوهریرهt- و مادرش را محبوب بندگان مؤمن قرار بده»، ابوهریرهt گوید: هر مؤمنی که اسم مرا بشنود، اگر چه مرا ندیده باشد، باز هم مرا دوست خواهد داشت»[6].
این سرگذشت بزرگ و شگفتآور دلیلی است بر جایز بودن دعای هدایت برای پدر و مادر، وقتی که آنان مشرک باشند؛ و دلیلی است بر اهمیت چنین دعایی و فایدهی عظیم آن. برای فرزند شایسته است که برای والدینش دعا و دعوت را با هم انجام دهد همچنان که ابوهریره t برای مادرشل چنین کرد. ابوهریره t مادرش را بسیار به پذیرش اسلام دعوت مینمود و برایش دعا مینمود که هدایت و توفیق نصیبش گردد، سپس بعد از هدایت یافتنش بسیار به دعای رحمت و بخشش برای مادرش پرداخت.
بخاری در ادبالمفرد از ابومرَّه مولی امهانی دختر ابوطالب روایت کرده است که: «همانا وی و ابوهریرهt به سوی «عقیق» (در مدینه) که ابوهریره در آنجا زمین داشت، سواره راهی شدند. وقتی که ابوهریرهt وارد زمین خود شد با صدای بسیار بلند گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای مادر، مادرش در پاسخ گفت: «و سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد. ابوهریره گفت: خدا بر تو رحم کند که در کودکی مرا پرورش دادی، مادرش گفت: ای پسرم، خداوند تو را نیز مورد رحم خویش قرار دهد، خدا به تو پاداش نیک دهد و از تو خشنود شود که در کهنسالی به من نیکی کردهای»[7].
همچنین در ادبالمفرد از محمد بن سیرین روایت شده که گفت: «ما شبی نزد ابوهریرهt بودیم، وی گفت: خدایا، ابوهریره و مادرش و کسانی را که برای آنان آمرزش طلبیدند، بیامرز، محمد بن سیرین میگوید: پس ما برای ابوهریره و مادرش دعا میکنیم تا مشمول دعای ابوهریره گردیم»[8].
دعای فرزند برای پدر و مادرش بعد از مرگ آنان، بدانان سود میرساند، چرا که آنان در این دنیا دیگر نمیتوانند اقدامی نمایند و دستشان از دنیا کوتاه شده است، در صحیح مسلم از ابوهریرهt روایت شده است که پیامبرr فرمودند: «وقتی انسان بمیرد، ثواب عمل او [جز سه مورد] قطع میشود، ۱- صدقهای جاریه و همیشگی، ۲- علمی که از آن بهره گرفته شود، ۳- فرزند صالحی که برای او دعای خیر کند»[9].
بخاری در ادب المفرد با سند حسن از ابوهریرهt روایت کرده که گفت: «مقام و منزلت مرده، پس از مرگ وی بلند میشود، و آنگاه میگوید: ای پروردگار من، این چیز به کدام سبب است؟ گفته میشود: فرزندت برای تو آمرزش طلبیده است»[10].
وقتی که دعای طلب رحمت و مغفرت برای والدین، نیکی و احسان و حقی است که بر فرزند لازم است که بدان توجه و اعتنا نماید، بیشک از بزرگترین گناهان کبیره این است که فرزند -پناه بر خدا- به پدر و مادرش دشنام دهد، فرقی نمیکند به طور مستقیم خود به آنان دشنام دهد -که این حال بدترین حال است- یا سببی فراهم کند که به پدر و مادرش دشنام دهند، در صحیحین از عبدالله بن عمرو y روایت شده است که پیامبرr فرمودند: «همانا یکی از بزرگترین گناهان کبیره، این است که شخص، پدر و مادرش را لعنت کند». گفتند: ای رسول خداr! چگونه شخص، پدر و مادرش را لعنت میکند؟ پیامبرr فرمود: «شخصی، پدر دیگری را دشنام میدهد و او در پاسخ، به پدر و مادرش دشنام میدهد»»[11].
در ادب المفرد از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت شده که میگفت: «از جمله گناهان کبیره نزد خداوند این است که کسی سبب شود، به پدرش دشنام داده شود»[12].
در صحیح مسلم به نقل از علی بن ابیطالب t به اثبات رسیده که پیامبرr فرمودند: «لعن و نفرین خدا بر کسی که والدینش را نفرین کند»[13]. چنین عملی جز از سوی کسانی که خوار و فرومایهاند و اخلاقی زشت و پلید دارند سر نمیزند، از خداوند متعال خواهان محفوظ ماندن [از اینگونه رفتار و اخلاق] و عافیت هستیم، همچنین عاجزانه از خداوند میطلبیم که ما و پدران و مادرانمان و مردان و زنان مسلمان را مورد بخشش و مغفرت خود قرار دهد چرا که او بخشاینده و مهربان است.
[1]- صحیح بخاری (شماره: 5971)، و صحیح مسلم (شماره: 2548).
[2]- سنن ترمذی (شماره: 1897)، و أدبالمفرد (شماره: 3) و علامه آلبانی/ در صحیح ادبالمفرد (شماره: 3) آن را حسن دانسته است.
[3]- ادبالمفرد (شماره: 23)، و تفسیر طبری (8/63)، و علامه آلبانی/ در صحیح ادبالمفرد (شماره: 3) آن را حسن دانسته است.
[4]- صحیح مسلم (شماره: 671).
[5]- صحیح بخاری (شماره: 2937).
[6]- صحیح مسلم (شماره: 2491).
[7]- أدبالمفرد (شماره: 14)، علامه آلبانی/ در صحیح ادبالمفرد (شماره: 11) آن را حسن دانسته است.
[8]- ادبالمفرد (شماره: 37)، و علامه آلبانی/ در صحیح ادبالمفرد (شماره: 28) آن را صحیح دانسته است.
[9]- صحیح مسلم (شماره: 1631).
[10]- أدبالمفرد (شماره: 36) و علامه آلبانی/ در صحیح ادبالمفرد (شماره: 27) آن را حسن دانسته است.
[11]- صحیح بخاری (شماره: 5973)، و صحیح مسلم (شماره: 90).
[12]- ادبالمفرد (شماره: 28) و علامه آلبانی/ در صحیح ادبالمفرد (شماره: 22) آن را حسن دانسته است.
[13]- صحیح مسلم (شماره: 1978).