ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در سنت از پیامبرr احادیثی در خصوص تشویق به قرائت دو آیهای که سوره بقره با آنها به پایان میرسد در هر شب به اثبات رسیده، و ارزش و اعتبار عظیمی برای آن بیان داشته است. در صحیحین از ابومسعود بدری t روایت شده است که پیامبرr فرمودند: «هرکس دو آیهی پایانی سوره بقره را در شب بخواند، همین دو آیه برای او کافی است»[1].
این حدیث بیانگر فضیلت قرائت هر شب این دو آیه است:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨٥ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٨٦﴾ [البقرة: 285-286].
«رسولِ [خدا] به آنچه از [سوی] پروردگارش بر او فرستاده شده، ایمان آورده است و مؤمنان [هم] هر یک به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش ایمان آوردهاند [و گفتند:] میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را [میخواهیم] و بازگشت به سوی توست (۲۸۵) خداوند هیچکس را جز [به اندازه] توانش مکلّف نمیسازد. [هرکس] آنچه [از کارهای نیک] که انجام دهد، به سود اوست و [هر] آنچه [از گناهان که به عمد] مرتکب شود به زیان اوست. پروردگارا، ما را [به عقوبت آنچه] اگر فراموش یا خطا کنیم، مگیر. پروردگارا، بارِ گران را بر [عهدهی] ما منه. چنان که آن را بر [عهده] آنان که پیش از ما بودند، نهادی. پروردگارا، چیزی را که توان انجامش را نداریم بر ما تکلیف مکن و از ما در گذر و ما را بیامرز و ما را ببخشای. مولای ما تویی، ما را بر گروه کافران یاری ده».
اینها دو آیهی مهم و عظیماند که اولی نشاندهندهی ایمان پیامبر و مؤمنین به خداوند و همهی آن چیزهایی است که خداوند دستور به ایمان به آنها را داده است، و بیانگر فرمانبرداری و تسلیم و اطاعتشان در برابر خداوند درخصوص همهی دستورات و اوامر اوست، چون خداوند خبر داده که آنان به الله و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش ایمان دارند و این دربردارندهی ایمان به تمامی آن مطالبی است که خود، دربارهی خود از آن خبر داده و [یا] رسولانش دربارهی او از آن خبر دادهاند مطالبی درباره صفات و ویژگیهای کمال و جلال او، و منزه بودنش از تمثیل و تعطیل و از تمامی صفات نقص، [همچنین این آیه] دربردارندهی ایمان به فرشتگان گرامی و تمامی آنچه در وحی درباره آنان بیان شده است، میباشد از جمله بیان نامها و اوصاف و تعداد و وظایفشان، و ایمان به تمامی فرستادگان الهی u و کتابهای فرو فرستاده شده بر آنان، و مطالبی که در این کتابهاست از جمله اخبار و اوامر و نواهی موجود در آنها، و اینکه آنان میان هیچیک از رسولان الهی تفاوتی قائل نیستند، بلکه به همه پیامبران ایمان دارند و میگویند: آنچه ما را به انجامش دستور داده و یا از انجامش بازداشتهای شنیدیم و در برابر تو و دستوراتت تسلیم و فرمانبرداریم، آنان از خداوند میطلبند که تقصیرات و تخلفهایشان را مورد بخشش قرار دهد و ایمان دارند به اینکه رجوع و بازگشتشان به سوی خداوند است و خداوند در برابر کارهای خوب و بدی که انجام دادهاند آنان را مورد حسابرسی قرار داده و پاداششان را میدهد، این خلاصهای از آن چیزی است که آیه اول بدان اشاره دارد.
آیهی دوم بیان میدارد که خداوند آدمیان را به کاری مکلف نمیکند که طاقت آن را نداشته یا انجامش بر آنان سخت و سنگین باشد، بلکه تکلیفی را بر آنان مینهد که غذای روح و داروی بدن و صلاح قلب و خلوص جانهایشان در عمل به آن است، این آیه بیان میدارد که هر انسانی هر کار نیکی که انجام دهد برای خود انجام داده و هر کار بدی که بکند به زیان خود کرده است، همین که خداوند از ایمان پیامبر و مؤمنین همراه او خبر داد و اینکه آنان فرمان خدا را با شنیدن و گردن نهادن پذیرا گشتند و اینکه هر که کاری کند به زودی جزای کارش را میبیند و [بیان اینکه] آدمی در معرض کوتاهی و خطا و فراموشی است، بیان میدارد که خداوند آدمیان را فقط به قدر توانشان مکلف میسازد و به دنبال آن دعای مؤمنین را بیان میدارد که میگویند: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ...﴾ تا آخر آیات که دعاهای مبارکی در آنها آمده است، پیامبرr [در حدیثی در خصوص دعاهای این آیات] فرموده: خداوند میفرماید: «قَدْ فَعَلْتُ» یعنی: کسی که با این دعاها، دعا کند آن را میپذیرم.
در صحیح مسلم از ابوهریرهt روایت شده که رسول اللهr فرمود: «پروردگار [در پاسخ به هر بخش از این دعاها] فرمودند: آری! [دعای شما را اجابت کردم]»[2].
این دو آیه متضمن ایمان مؤمنین به خداوند و ورودشان به قلمرو طاعت و عبودیت او، و اعتراف به ربوبیت او، و نیازشان به بخشش خداوند، و اعتراف به کوتاهی در حق او، و اعتراف به بازگشت به سوی خدا، و درک این احساس که خداوند آنان را به خاطر کارهایشان بازخواست میکند، و دعا نمودن آنان به درگاه الهی، و درخواست عفو و بخشش و رحمت و پیروزی بر دشمنان است، بیشک اینها مفاهیمی والا هستند که بیانگر کمال ایمان مؤمنین و پذیرش کاملشان و خلوص فرمانبرداری و تسلیم شدنشان در برابر الله پروردگار جهانیان است.
به همین خاطر پیامبرr در حدیث پیشین بیان کرد که هرکس این دو آیه را در شب بخواند برای او کافی است، شوکانی/ میگوید: «یعنی: خواندن این دو آیه او را از قیام به تلاوت قرآن در آن شب بینیاز میسازد یا جای آن را برای او پر میکند، یا در آنچه در ارتباط با اعتقاد است و مشتمل بر مسائل ایمان و کردار به طور اجمالی است او را کفایت میکند، یا او را از هر چیز بد و ناپسند در امان میدارد، یا از شر شیاطین، یا شر انس و جن، یا شر تمامی آفات محفوظ میکند، یا او را از دستیابی به ثواب چیزی جز آن بینیاز میسازد، اشکالی ندارد که همه این موارد را هم مدنظر داشت آنچه این نظر را تایید میکند مطلبی است که در علم معانی و بیان نقل شده که حذف متعلق خبر از تعمیم میدهد. گویی گفته است: او را در برابر هر شری یا در برابر هر آنچه از آن بترسد کفایت میکند، بیتردید لطف و احسان خداوند گسترده است»[3].
ابن قیم/ در توضیح «همین دو آیه برای او کافی است» این نظر را برگزیده که: از شر هر آنچه او را بیازارد او را کفایت میکند، در کتابش الوابل الصیب میگوید: «صحیح این است که معنای این سخن یعنی: از شر هر آنچه او را بیازارد کفایت میکند، و گفته شده: او را از نماز شب، بینیاز میکند، اما سخنی [یا نظری] مهم نیست»[4].
زیبندهی شخص مسلمان است که هر شب بر تلاوت این دو آیه مداومت ورزد تا به این وعده ارزشمند دست یافته و از شر هر آنچه او را بیازارد در امان ماند، از علی بن ابیطالب t نقل است که گفت: «هیچ آدم عاقل مسلمانی را نمیبینم که بدون خواندن آیةالکرسی و آیات پایان سوره بقره بخوابد، چرا که اینها جزو گنجینه موجود در زیر عرشاند»[5].
اینکه پیامبرr میفرماید: «فَإِنَّها مِن کَنْز تحتالعرش» «اینها جزو گنجینه موجود در زیر عرشاند». به صورت مرفوع و در بیش از یک حدیث از پیامبرr به اثبات رسیده است، از جمله امام احمد در مسندش از ابوذر t روایت کرده که رسول اللهr فرمودند: «آیات پایانی سوره بقره را از گنجینه زیر عرش به من دادهاند»[6].
همچنین در مسند از عقبة بن عامر جهنی t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «دو آیه آخر سوره بقره را بخوان چرا که آن دو از گنجینهی زیر عرش به من داده شدهاند»[7].
از جمله احادیثی که در فضیلت این دو آیه آمده حدیثی است که امام مسلم در صحیحاش از ابن عباس ب نقل کرده که گفت: «در اثنایی که جبرئیل نزد نبی خداr نشسته بود ناگهان صدای شدیدی را از بالای سر خود شنید پس سر خود را بلند کرد و گفت: این [صدا صدای] دروازهای از آسمان دنیا بود که امروز گشوده شد و جز امروز هرگز تاکنون گشوده نشده بود، از آن در فرشتهای فرود آمد. جبرئیل گفت: این فرشتهای است که به زمین فرود آمده است و جز امروز هرگز فرود نیامده بود. پس آن فرشته سلام کرد و گفت: [ای پیامبر!] شادمان باش به دو نوری که به تو داده شده و به پیامبری پیش از تو داده نشده است؛ فاتحةالکتاب و آیات پایانی سوره بقره که هرگز حرفی از آنها را قرائت نمیکنی، جز اینکه [چیزی که در آن به دعا طلب شده] از طرف خداوند به تو [و امت تو] عطا میشود»[8].
شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «بدان که خداوند سبحان از گنجینهی زیر عرش آیات پایانی سوره بقره را به پیامبرش محمد مصطفیr ارزانی داشت در حالی که به پیامبری پیش از او داده نشده بود، کسی که در این آیات بیندیشد و حقایق دین، و ارکان پنجگانه ایمان، و پاسخ یاوهگویان که در این آیات آمده را درک کند و همچنین آنچه از کمال نعمتهای الهی بر این پیامبرr و امتش، و محبت خداوند نسبت به اینان، و برتری دادن اینان بر دیگران را که در این آیات آمده، دریابد؛ پس این علم بر او گوارا باد»[9]. سپس [در ادامه] سخنی ارزشمند در توضیح مفاهیم آن بیان میدارد. در سخن او/ تشویق به توجه و اهتمام نسبت به این دو آیه چه از لحاظ حفظ و تلاوت و چه از لحاظ اندیشیدن و مطالعه و بررسی آنها آمده است.
عاجزانه از خداوند میطلبیم که ما و شما را در این امر خیر و در هر خیر دیگری موفق گرداند.
[1]- صحیح بخاری شماره [5009]، و صحیح مسلم شماره [808].
[2]- صحیح مسلم شماره [125].
[3]- تحفةالذاکرین [ص:99].
[4]- الوابل الصیب [ص: 156].
[5]- این مطلب را ابنکثیر در تفسیرش [1/507] نقل کرده، همچنین امام نووی در الأذکار [ص: 89] با لفظی دیگر آن را بیان نموده و گفته: اسناد این حدیث بنا به شرط بخاری و مسلم صحیح است.
[6]- المسند [5/180]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [1060] آن را صحیح دانسته است.
[7]- مسند [4/147]، و آلبانی/ در «صحیحالجامع» شماره [1172] آن را صحیح دانسته است.
[8]- صحیح مسلم شماره [806].
[9]- مجموعالفتاوی [14/129].