ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اسلام به رعایت حقوق بیمار، و رفتن به ملاقات او ودعا برای بهبودی و تندرستیاش، و بیان انواعی از دعاها که گفتنش به هنگام ملاقات بیمار نیکوست، تشویق و ترغیب نموده است، همهی این رعایت و رفتن و دعا کردن خاستگاهش از آنجاست که مؤمنین همچون یک پیکرهاند، آنچه یکی از آنان را خوشحال میکند همه را خوشحال میکند وآنچه یکی را به درد میآورد همه را به درد میآورد. در صحیحین از نعمان بن بشیر ب روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «مؤمنان را در ترحم ودوستی ومهربانی آنها با یکدیگر مانند یک بدن مییابی، که چون عضوی از آن بیمار شود، سایر اعضای بدن با بیداری و تب آن را همراهی میکنند»[1]. و در روایتی از امام مسلم آمده است که: «مسلمانان همچون یک فردند، اگر چشمش به درد آید تمامی بدنش به درد میآید، و اگر سرش به درد آید تمامی بدنش به درد میآید»[2].
به همین خاطر عیادت از بیماران به خاطر دلداری دادن بدانان و تخفیف دردها و موضوعشان، مقرر گردیده است و این به عنوان یکی از حقوق آنان مقرر شده. در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده که پیامبر r فرمودند: «حق مسلمان برمسلمان دیگر شش چیز است: هرگاه او را دیدار کردی به او سلام بگو. هرگاه تو را دعوت کرد، دعوتاش را بپذیر. هرگاه از تو نصیحت خواست، او را نصیحت کن. هرگاه عطسه زد و خدا را ستایش گفت، برایش دعای نیک کن. هرگاه بیمار شد به عیادتاش برو. هرگاه در گذشت، به تشییع جنازهاش برو»[3]. در نصوص بسیاری فضیلت کسی که به عیادت بیماران میرود و هم چنین پاداش بزرگ او نزد خداوند، بیان شده است.
در صحیح مسلم از ثوبانt بردهی آزاد شدهی رسول اللهr روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «عیادت کنندهی بیمار در باغ و بوستان بهشت است تا باز میگردد»، و در روایتی دیگر میفرماید: «کسی که بیماری را عیادت کند پیوسته درخرفهی بهشت است». از پیامبرr سؤال شد که: خرفهی بهشت چیست؟ فرمود: «چیدن و استفاده از میوهها و نعمتهای بهشت است»[4]. یعنی آن شخص در باغهای بهشت است و هر آنچه از میوههای آن را بخواهد و اراده نماید میچیند.
ترمذی از ابوهریره t روایت کرده که رسول الله r فرمودند: «هرکس به خاطر خدا بیماری را عیادت کند یا به دیدار برادر دینیاش برود، ندا دهندهای به او ندا میدهد که؛ خوشا به حالت و خوش آمدی و جایگاهی در بهشت برای خودت آمادهکردی»[5]. و احادیث در این زمینه بسیارند.
برای فرد مسلمان مستحب است که هرگاه بیماری را عیادت کرد به او آرامش دهد و جملات امید بخش به او بگوید و پاداش خدا را به یادش آورد به این شیوه که این بیماری سبب غفران و آمرزش گناهانش شده و او را پاک میگرداند.
در صحیح بخاری از ابن عباس ل روایت شده گفت: پیامبر r بر مردی بیاباننشین وارد شد تا از او عیادت کند و پیامبر r چون به عیادت بیمار میرفت به او میگفت: مشکلی نیست، پاکی [گناهان] است اگر خداوند بخواهد، بیابان نشین گفت: تو گفتی: سبب پاکی [گناهان] است؟ هرگز، بلکه تبی است که میجوشد در بدن پیرمردی که [هلاکش میکند] و گورستان را به او فرا مینماید. پیامبر r فرمود: «آری؛ چنین است»[6].
در سنن امام ابوداود از ام علاء ل روایت شده که گفت: پیامبر r به عیادت من آمد در حالی که بیمار بودم، فرمودند: «ای ام علاء تو را مژده باد، خداوند به واسطهی بیماری فرد مسلمان گناهان او را پاک میکند همچنان که آتش ناخالصی طلا و نقره را از بین میبرد»[7]. در صحیح مسلم از جابر بن عبدالله t روایت است که: پیامبر خدا r بر ام سائب، یا ام مسیب وارد شد و فرمود: ای ام سائب -یا: ای ام مسیب- چرا میلرزی؟ گفت: ]از[ تب، خدا مبارکش نگرداند، فرمود: به تب ناسزا نگو؛ زیرا چنان که دم آهنگری، ناخالصیهای آهن را از بین میبرد، آن [تب] نیز گناهان آدمیزادگان را از بین میبرد»[8]. امام بخاری در ادب المفرد از سعید بن وهب روایت کرده که گفت: «من سلمان را همراهی میکردم . وی در موضع کندَه از بیماری عیادت کرد وقتی او را دید گفت: تو را بشارت باد، زیرا خداوند مرض مؤمن را برایش کفارهی گناهان و پندی برای آینده میگرداند [تا از گناه دوری جوید] و بیماری فاجر [کافر] بسان شتری است که مالکش آن را در بند نگهداشته باشد و سپس از بند برهاند، و شتر نداند که چرا آن را در بند نگهداشته و چرا رها کرده است»[9].
سلمان به او بشارت داد و به او یادآوری کرد مشکلات و مصائبی که فرد مسلمان از لحاظ بدنی بدانها مبتلا میشود همگی کفارهی گناهانش میگردند. همچنان که در صحیحین از ابوهریره t روایت شده که رسول الله r فرمودند: «هیچ رنج و بیماری و غم و اندوه و آزار و اذیتی به شخص مسلمان نمیرسد و یا حتی خاری در پای او فرو نمیرود، جز آن که خداوند آن را کفارهی گناهانش قرار میدهد»[10].
این که میگوید: «مرض مؤمن را پندی برای آینده میگرداند». یعنی: این شخص به هنگام بیماریش شرایطی برایش فراهم میشود که گناهانش را به یادآورده و نسبت به خطاها و تقصیراتش آگاه میگردد در حالی که در حالت تندرستی و عافیت این شرایط برای او فراهم نمیگردد، در این هنگام است که بیماریش علتی میگردد که خود را به خاطر کوتاهی نکوهش میکند و او را وا میدارد که از بیادبی دوری گرفته و در پی خشنودی [خدا] باشد. این در خصوص فرد مؤمن است، اما شخص فاجر به هنگام بیماری حال و روزش همچون حال و روز شتر است که صاحبش ابتدا او را با پابند می بندد و سپس رهایش میکند او نمیداند که چرا بسته شد و چرا آزاد شد، لذا او به خطا و گناه و فجورش ادامه و استمرار می دهد، بیماریش برای او عبرتی در پی ندارد و به سبب آن اندرزی نمیگیرد.
بهتر است کسی که می خواهد به عیادت بیماری برود برای عیادتش زمان مناسبی را انتخاب کند، چرا که هدف از عیادت راحتی و آرامش بیمار و شادمان کردن او است، و نه ایجاد مزاحمت برای او، و هم چنین بهتر است که مدتی طولانی نزد او نماند مگر این که خود بیمار چنین چیزی را دوست داشته باشد و در نشستن فایده و مصلحتی باشد.
از جمله سنتها درعیادت بیمار آن است که عیادت کننده کنار سر بیمار بنشیند، امام بخاری در ادب المفرد از ابن عباس ب روایت کرده که: «پیامبر r چون از مریض عیادت میکرد کنار سر مریض مینشست سپس هفت بار میگفت: «أَسْأَلُ اللهَ الْعَظیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ أَنْ یشْفیک: از خدای بزرگ و صاحب عرش عظیم میخواهم که تو را شفا دهد». اگر در اجل وی مهلتی باشد بیماری وی بهبودی مییابد»[11].
از دیگر سنتها آن است که ، وقتی که عیادت کننده میخواهد برای بیمار دعا کند دستش را روی بدن او بگذارد، در صحیحین روایت شده هنگامی که پیامبر r سعد بن ابی وقاص t را عیادت کرد دستش را بر روی پیشانی سعد نهاد سپس دستش رابه صورت و شکم او کشید سپس فرمود: «پروردگارا سعد را شفا بخش»[12]. قرار دادن دست بر روی [بدن] مریض به او آرامش میدهد، و از شدت و ضعف و بیماری او آگاه میشود، و بدین شیوه به او توجه [بیشتری] میکند.
سپس شایسته است عیادت کننده با دعا کردن برای بیمار خیرخواهی خود را به او نشان دهد و نزد او جز سخن خیر نگوید، در صحیح مسلم از امسلمه ل روایت شده که رسول الله r فرمودند: «هرگاه بر سر بیمار یا مردهای حضور یافتید، سخن نیک بگویید؛ چون شما هرچه بگویید فرشتگان آمین میگویند»[13].
بهتر است عیادت کننده جامعترین دعا را برگزیند و بر گفتن دعاهای نقل شده از پیامبر r حریص باشد، چرا که آنها دعاهایی با برکت و جامع خیر هستند. همچنین عاری و مصون از خطا و اشتباهند مانند این که بگویند: «پروردگارا فلانی را شفا بده» یا بگوید: «ان شاءالله بیماریات پاک کننده [ی گناهان] خواهد بود»، یا بگوید «از خدای بزرگ و صاحب عرش عظیم میخواهم که تو را شفا بدهد»، یا بگوید: «خدایا! ای پروردگار مردم! ناراحتی و درد را بردار و او را شفا بده که تو شفا بخشی و هیچ شفایی جز شفای تو نیست، شفایی عطا کن که چیزی از بیماری باقی نگذارد»، پیشتر در این باره احادیثی بیان کردیم، یا این که سوره فاتحة الکتاب و معوذات را به عنوان رقیه و دعا بر بیمار بخواند، پیشتر احادیث ابوسعید خدری t و عائشه ل در این باره بیان شد یا این رقیه [و دعا] را بر او بخواند: «به نام خداوند بر تو دعا و رقیه میخوانم تا تو را از هر چیزی که آزارت میدهد، و از شرّ هر نفس یا چشم حسودی پناه دهد، خداوند شفایت دهد، به نام خداوند بر تو دعا و رقیه میخوانم». این رقیه و دعایی است که به هنگام بیماری پیامبر r، جبرئیل آن را بر او خواند، یا آن چیزی را بگوید که در صحیحین آمده از عائشه ل روایت شده که: «پیامبر r به بیمار میفرمود: «بسم الله تُرْبَةُ أَرْضِنَا، بِریقَةِ بَعْضِنَا، یشْفَی سَقِیمُنَا، بِإِذنِ رَبَّنَا»: به نام خداوند، به وسیلهی خاک زمین ما که به آب دهان بعضی ازما آمیخته است با اجازهی پروردگارمان بیمارمان شفا داده میشود»[14].
شخص تندرست باید به هنگام دیدن بیماران پند و اندرز گرفته و آن را مایهی عبرت خود گرداند و به خاطر نعمت صحت و تندرستی و عافیت خدا را سپاس و ستایش گوید واز او طلب [ادامهی] تندرستی و صحت بنماید.
از خداوند کریم و بخشنده عاجزانه میطلبیم که تمامی بیماران را شفا و بهبودی عطا کرده و برای همه صحت و تندرستی وعافیت مقدر فرماید همانا او شنوندهی دعا و اجابت کنندهی آن است.
[1]- صحیح بخاری شماره [6011] و صحیح مسلم شماره [2586].
[2]- صحیح مسلم شماره [2586].
[3]- صحیح مسلم شماره [2162].
[4]- صحیح مسلم شماره [2568].
[5]- سنن ترمذی شماره [1931]، و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [3474] آن را حسن دانسته است.
[6]- صحیح بخاری شماره [5656].
[7]- سنن ابوداود شماره [2688] و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [3438] آن را صحیح دانسته است.
[8]- صحیح مسلم شماره [2575].
[9]- ادب المفرد شماره [493]، و آلبانی/ در «صحیح الأدب» شماره [379] آن را صحیح دانسته است.
[10]- صحیح بخاری شماره [5642] و صحیح مسلم شماره [2573].
[11]- ادب المفرد [536] و آلبانی/ در «صحیح الادب» شماره [416] آن را صحیح دانسته است.
[12]- صحیح بخاری شماره [5659] و صحیح مسلم شماره [1628].
[13]- صحیح مسلم شماره [919].
[14]- صحیح بخاری شماره [5745] و صحیح مسلم شماره [2194].