اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۱۷۳- آنچه به هنگام خشم و عصبانیت گفته می‏شود

۱۷۳- آنچه به هنگام خشم و عصبانیت گفته می‏شود

عصبانیت جزو خصلت‌های ناپسند و عادات زشتی است که اسلام از آن نهی‌نموده و آدمی را به شدت از آن بر حذر داشته است، عصبانیت فوران خون قلب و افزایش تپش آن است آن هم به خاطر دفع چیزی مضر و زیان‌آور به هنگام ترس از وقوع آن یا به خاطر انتقام از کسی که موجب پدید‌‌آمدن این ضرر و زیان شده است.

وقوع کارهای ممنوع بسیاری از عصبانیت نشأت می‌گیرد مانند قتل، و ضرب و شتم، و انواع ظلم و ستم و سخنان ممنوع بسیاری از آن پدید می‌آید مانند تهمت زدن و دشنام دادن و ناسزا‌گویی و بی‌نزاکتی و بد دهنی و بیان سوگندهایی که از لحاظ شرعی پای بندی به آن جایز و روا نیست، و یا طلاق دادن همسر ودیگر امور شبیه‌ این‌ها که جز پشیمانی چیزی به دنبال ندارد. این‌ها کارها و سخنانی هستند که به وضوح نشان می‌دهند که عصبانیت گرد آورنده‌ی شر و کلید‌ درهای آن است.

در صحیح بخاری از ابوهریره t روایت شده که: «مردی به پیامبر r گفت: به من سفارشی بکن. پیامبر r فرمود: «عصبانی مشو»، آن مرد خواسته‌اش را چند بار تکرار کرد و باز پیامبر r فرمود: «عصبانی مشو»[1].

این شخص از پیامبر r درخواست نمود که یک سفارش کوتاه و مختصر به او بنماید که خصلت‌های نیک و خیر را خود جمع کرده باشد تا آن را حفظ کرده و بدان عمل نماید، پیامبر r نیز او را سفارش نمود که عصبانی نشود، او خواسته‌اش را چند بار تکرار و هربار پیامبر r این گونه پاسخش را می‌داد: «عصبانی مشو». این پاسخ نشان دهنده آن است که عصبانیت، همه‌ی شر و کلید آن است؛ و بی‌شک پرهیز و دوری از آن، همه‌ی خیر و جمع کننده‌ی آن است.

در مسند امام احمد از زهری، از حمید بن عبدالرحمن، از مردی از اصحاب رسول الله r روایت شده که: گفتم: یا رسول الله r مرا سفارشی بکن. فرمود r: «عصبانی مشو»، آن شخص گوید: «هنگامی که رسول الله r آن سخن راگفت در آن‌ اندیشیدم، دریافتم که عصبانیت همه‌ی شر را در خود جمع می‌کند»‏[2]. از گذشتگان -رحمهم الله- نقل قول های بسیاری در خصوص هشدار نسبت به عصبانیت و بیان پیامدها و عواقب خطرناک آن، نقل شده است، جعفر بن محمد/ می‌گوید: «عصبانیت کلید هر شری است». به عبدالله بن مبارک/ گفته شد که حسن خلق را در یک کلمه برای ما جمع و بیان کن، گفت: «ترک عصبانیت». عمر بن عبدالعزیز/ می‌گوید: «رستگار شد کسی که از هوی و عصبانیت و طمع محفوظ ماند».

گفته شده: «ابتدای عصبانیت دیوانگی و آخر آن پشیمانی است». و نیز گفته شده: «عصبانیت دشمن عقل است». و نیز گفته شده: «هر هلاکت وآسیبی در عصبانیت است».

وقتی که عصبانیت این اندازه خطرناک است بر هر مسلمانی فرض و واجب است که از آن پرهیز کرده و بر دوری از آن با خود تلاش و مجاهده نماید تا از عواقب و پیامدهای [ناگوار] آن در امان بماند.

سخن پیامبر r در حدیث پیشین که فرمود: «عصبانی مشو» دو امر و فرمان مهم را برای سالم ماندن از عصبانیت و پیامدهای آن در بر می‌گیرد:

1-    فرمان به، به کارگیری ابزارها و تمرین دادن خود بر خوش خلقی و بردباری وصبر و تحمل اذیت و آزار گفتاری و کرداری مردم، که هرگاه آدمی در این کار موفق شود اگر عامل عصبانیت نیز بدو روی آورد آن را با خوش خلقی تحمل کرده و با صبر و بردباری با آن رویا رو می‌گردد.

از جمله قواعد قطعی و مسلّم آن است که دستور به چیزی، دستور به انجام آن و دستور به هر آن چیزی که است زمینه‌ساز و مقدمه‌ی پدید آمدن آن است، و نهی از چیزی دستور به انجام ضد آن چیز است، لذا این که پیامبر r از عصبانیت نهی می‌نماید در بردارنده‌ی دستور به صبر و بردباری و خوش خلقی است.

2-    بی‌شک دستور پیامبر r به عدم عصبانی شدن بیان‌گر دستور به عدم تنفیذ و اجرا ننمودن [فرامین] عصبانیت است، چرا که اغلب آدمی توانایی آن را ندارد که عصبانیت را دفع و رد نماید، اما می‌تواند آن را عملی ننماید، لذا بر او واجب است که خود را از انجام سخنان و کردار حرام و ممنوع که عصبانیت آدمی را به سمت آنها سوق می‌دهد، بر حذر دارد، و وقتی مشخص خود را از آثار عصبانیت مضر بر حذر دارد گویی در حقیقت عصبانی نشده است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ یَغۡفِرُونَ ٣٧                                                     [الشورى: 37].

«و چون خشمگین شوند، گذشت می‌کنند».

و در حدیث آمده که: «قهرمان، کسی نیست که هنگام کشتی گرفتن، افراد زیادی را به زمین بزند. بلکه قهرمان، کسی است که هنگام خشم، خودش را کنترل نماید»[3].

به همین خاطر پیامبر r شخص عصبانی را ارشاد کرده، و به او دستور می‌دهد که کارهایی انجام دهد که عصبانیت را از بین برده و او را آرام می‌کند، و دستور می‌دهد که شخص از شیطان که عصبانیت را در قلب‌ها به حرکت در می‌آورد و فتنه‌ها بر می‌انگیزد و به شر و فساد فرا می‌خواند، به خداوند پناه ببرد.

امام بخاری و امام مسلم از سلیمان بن صرد t روایت کرده‌اند که گفت: «دو نفر نزد پیامبر r به یکدیگر دشنام دادند و ما نزد پیامبر r نشسته بودیم. یکی از آنها که دیگری را دشنام می‌داد چهره‌اش سرخ شده بود. پیامبر r فرمود: من کلمه‌ای می‌دانم که اگر آن را می‌گفت، حالت [خشمی] که به آن دچار شده بود، از میان می‌‌رفت، اگر او می‌گفت: أَعُوذُ باِللهِ مِنَ‌ الشَّیطَانِ الرَّجیمِ [حالت خشمش از بین می‌رفت] به آن مرد گفتند: آیا نمی‌شنوی که پیامبر r چه می‌فرماید؟ او گفت: من دیوانه نیستم»[4].

این حدیث گویای آن است که عصبانیت جزو وسوسه‌ها و تحریکات شیطان است و کسی که عصبانی شود شایسته است از آن به خدا پناه برد هم‌چنان که سخن خداوند گواه بر این مطلب است که می‌فرماید:

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٢٠٠ [الأعراف: 200].

«و اگر ]سوی[ شیطان و سوسه‌ای به تو رسد، به خداوند پناه جوی، بی‌گمان او شنوای داناست».

بی‌شک شیطان -از او به خدا پناه می‌بریم- در حال عصبانیت آدمی، بر او چیره شده، و او را به ارتکاب گناهان و جرائم وا می‌دارد و او را جهت دشنام گویی و توهین و بزهکاری به جوش و خروش می‌اندازد و هنگامی که مسلمان به خداوند پناه می‌جوید از او و شرش مصون و محفوظ می‌ماند.

از جمله آنچه که پیامبر r فرد عصبانی را به انجامش راهنمایی می‌کند، عبارتست از: دوری گرفتن از هر آن چیزی که عصبانیتش را بر‌می‌انگیزد و او را به سمت انتقام گیری پیش می‌برد، فرقی نمی‌کند با سخن باشد یا رفتار.

در خصوص سخن گفتن: امام احمد از عبدالله بن عباس ب روایت کرده که پیامبر r فرمود: «هرگاه یکی از شما خشمگین شد، پس ساکت شود». و این جمله را سه بار تکرار فرمود[5].

این بدین خاطر است که شخص عصبانی اگر در حال عصبانیت سخن بگوید اغلب در سخن گفتن دچار زیاده روی و بی‌حرمتی و زشت‌گویی می‌گردد، پس برای او بهتر است که در حال عصبانیت از سخن گفتن باز ایستد تا آرام می شود، وقتی که آرام شد کلامش آراسته شده و سخنش زیبا می‌گردد در این حالت سخنش در حال عصبانیت نزدیک یا مساوی سخنش در حال رضایت و خشنودی است بدور از هر ظلم و بی‌حرمتی و زشت گویی. از جمله‌ دعاهای مبارک نبوی، سخن پیامبر r در این دعایش است که می‌فرماید: «خدایا از تو بیان گفتار حق در حال خشم و خشنودی را خواهانم»‏[6]. و این کاری بس نادر و کمیاب است که آدمی در حال خشنودی یا عصبانیت جز حق نگوید.

در خصوص رفتار: امام احمد و ابوداود و دیگران از ابوذر t روایت کرده‌اند که: رسول الله‏r فرمودند: «هرگاه کسی از شما عصبانی شد و ایستاده بود، باید بنشیند، اگر خشم او فرو نشست ]که خوب[، وگرنه باید دراز بکشد»[7].

این بدین خاطر است که اگر فرد عصبانی در حالت ایستاده باقی بماند به زودی به کسی که او را عصبانی کرده نزدیک شده و آماده انتقام‌گیری از اومی‌شود و چه بسا او را زده یا لطمه‌ای به او وارد کرده یا تعرضی به او بکند وقتی که بنشیند از او دور می‌شود و وقتی که دراز بکشد بسیار از او دور می‌گردد.

این حدیث گویای آن است که شایسته‌ی فرد عصبانی است که در حال عصبانیت بر کنترل سخن و کردارش حریص باشد و به طور مستقیم اقدام به هیچ کدام از آنها ننماید تا این که آرام و ساکت می‌شود. تا آن‌گاه سخن‌اش حق و کردارش عادلانه باشد و هیچ خطا و لغزش وانحرافی در آن‌ها رخ ندهد.

عاجزانه از خداوند یکتا می‌طلبم که ما و شما را در بیان سخن حق و کار نیک موفق گردانیده و همه‌ی ما را به راه راست هدایت فرماید.




[1]- صحیح بخاری شماره [6116].

[2]- المسند [5/373] و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [2746] آن را صحیح دانسته است.

[3]- صحیح بخاری شماره [6114]، وصحیح مسلم شماره [2609].

[4]- صحیح بخاری شماره [6115] و صحیح مسلم شماره [2610].

[5]- المسند [1/239].

[6]- بخشی از حدیث عمار بن یاسر t، سنن نسائی شماره [1305] و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [1301] آن را صحیح دانسته است.

[7]- سنن ابوداود شماره [4782]، و المسند [5/152]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [694] آن را صحیح دانسته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد