ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در آنچه در پی میآید به انواعی از دعاهای مأثور در زمینههای گوناگون خواهیم پرداخت، به همراه اشارهی اندکی به معانی ومفاهیم آنها، اینها نشان دهندهی کمال روش و سنت پیامبر r و جایگاه والای دعاهای ایشان هستند و هم چنین گویای این هستند که این دعاها تمامی عرصه ها و حیطههای خیر در تمامی امور زندگی را در بر گرفتهاند.
از جملهی سنت آن است که شخصی که لباس جدید میپوشد بگوید: «اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ، أَنْتَ کسَوْتَنِیه، أَسْأَلُک خَیرَهُ، وَخَیرَ مَا صُنِعَ لَهُ، وَأَعُوذُ بِک مِنْ شَرِّهِ وَشَرِّ مَا صُنِعَ لَهُ: خداوندا، حمد و سپاس سزاوار توست؛ چون تو آن را به من پوشانیدی، و خیر این لباس و خیر آنچه را که این لباس برای آن ساخته شده است از تو طلب مینمایم واز شرّ این لباس و از شرّ آنچه که این لباس برای آن ساخته شده است، به تو پناه میجویم». چرا که ابوداود و ترمذی و دیگران از ابوسعید خدری t روایت کردهاند که: پیامبر r هرگاه لباس تازهای میپوشید، نام آن لباس را که عمامه یا پیراهن یارداء بود، بر زبان میآورد، سپس میفرمود: «اَللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ، أَنْتَ کسَوْ تَنِیهِ أَسْأَلُک خَیرَهُ، وَخَیرَ مَا صُنِعَ لَهُ، وَأَعُوذُبِک مِنْ شَرِّهِ وَشَرِّ مَا صُنِعَ لَهُ»[1].
این که میگوید: «أَسْأَلُک خَیرَهُ وَخَیرَ مَا صُنِعَ لَهُ» بزرگترین خیر آن این است که عورت و شرمگاه آدمی را میپوشاند و ظاهرش را زیبا گردانیده، و نما و هیئتاش را نیکو میگرداند.
این که میگوید: «وَأَعُوذُ بِک مِنْ شَرِّهِ وَشَرِّ مَا صُنِعَ لَهُ» بزرگترین شر آن این است که به خاطر نخوت و تکبر و برتری طبی و تفاخر بر مردم پوشیده شود، کسی که باطنش را نیاراید زینت و زیبایی ظاهریش او را بینیاز نمیسازد.
﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٢٦﴾ [الأعراف: 26].
«ای فرزندان آدم، به راستی لباسی را که شرمگاههایتان را بپوشاند و ]مایه[ زینت شما باشد نازل کردیم، و لباس پرهیزگاری ]از همه[ بهتر است. این از نشانههای خداست، باشد که آنان پند پذیرند».
هرگاه مسلمان لباسی تازه بر تن دوستش دید مستحب است بگوید: «تُبْلِی وَیخْلِفُ اللهُ تَعَالَی: خدا کند این لباس را تا مدتی بپوشید و کهنه نمایید خداوند متعال به جای آن لباس دیگری به شما بدهد».
ابوداود از ابو نضرة روایت کرده که گفت: «هرگاه یکی از یاران پیامبر r لباسی جدید میپوشید به او گفته میشد: تُبْلِی وَیخْلِفُ اللهُ تَعَالَی»[2].
شبیه این حدیث به صورت مرفوع از أم خالد دختر خالدبن سعید بن عاص ل روایت شده که امام بخاری در صحیحاش آن را روایت کرده است[3]. این که میگوید: «تُبْلِی وَیخْلِفُ الله» بیانگر دعا برای آن شخص است به این ترتیب که خداوند او را زنده نگه دارد تا لباس را کهنه کند و خداوند در عوض آن لباس بهتری به او بدهد [یعنی خداوند شما را از عمر طولانی برخوردار نماید].
از جملهی سنت آن است که فرد مسلمان در حق کسی که به او نیکی نموده بگوید: «جَزَاک اللهُ خَیراً: این گفته دعایی عظیم و تشکری کامل است، ترمذی از أسامه بن زیدل روایت کرده که: رسول اللهr فرمودند: «در حق کسی که نیکی شود، و او به انجام دهندهی آن نیکی بگوید: جَزَاک اللهُ خَیراً» خداوند بهترین و برترین پاداش را به تو بدهد». همانا سپاس و تشکر را به طور کامل به جای آورده است»[4].
ازجمله سنتهای پیامبر r آن است که به هنگام دیدن میوهی نوبرانه دعای برکت مینمودند، در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده که گفت: «مردمان [در زمان پیامبر] هنگامی که میوه نوبرانه را [بر درخت] میدیدند، آن را میچیدند و نزد پیامبر خدا r میآوردند، هرگاه پیامبر خدا r آن را میگرفت، میفرمود: «اَللَّهُمَّ بَارِک لَنَا فی ثَمَرِنَا، وَبَارِک لَنَا فی مَدِینَتِنَا، وَبَارِک لَنَا فی صَاعِنَا، وَبَارِک لَنَا فِی مُدِّنَا اَللَّهُمَّ إِنَّ إِبْراهِیمَ عَبْدُک وَخَلِیلُک وَنَبِیک، وَإِنِّی عَبْدُک وَنَبِیک وَإِنَّهُ دَعَاک لِمَکةَ وَإِنِّی أَدْعُوک لِلْمَدِینَة بِمِثْلِ مَا دَعَاک لِمَکة وَمِثْلَهُ مَعَهُ: خدایا در ثمر ما برکت بینداز، و در مدینهی ما برکت بینداز، و در صاع و مد ما برکت بینداز، خدایا! ابراهیم بنده و خلیل و پیامبر تو بود، و من هم بنده و پیامبر تو هستم. او نزد تو برای مکه دعا کرد و من برای مدینه همان گونه دعا میکنم که او برای مکه دعا کرد». سپس کوچکترین فرزندش را فرا میخواند، و آن میوه را به او میداد[5].
از جملهی سنت آن است که هرگاه چیزی نزد آدمی بود و از اثر چشم زخم بر آن میترسید، خدا را یاد کرده و دعا نماید و به خدا پناه جوید.
خداوند میفرماید:
﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَکَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ﴾ [الکهف: 39].
«و چون داخل باغت شدی، چرا نگفتی: مَا شَاءَ اللهُ لَا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ».
از سهل بن حنیف t روایت شده که: پیامبر خدا r فرمود: «هرگاه یکی از شما چیزی را دید که در جان و مالش او را به شگفتی وا دارد، پس برای او دعای برکت و خجستگی بخواند، زیرا چشم زخم حق است»[6].
از ابو سعید خدری روایت شده که گفت: «پیامبر خدا r از شر جن و جشم زخم انسان به خدا پناه میبرد، تا آن که دو سوره معوذتین (فلق و ناس) فرود آمدند، بعد از آن، آنها را میخواند، و چیزهایی دیگر را رها نمود»[7]. این حدیث بیان گر جایگاه عظیم این دو سوره و منفعت فراوان آنها و شدت نیاز بلکه ضرورت توجه بدانها است، بیشک کسی از [خواندن] این دو سوره بینیاز نیست. این دو سوره تأثیر شگرفی در دفع جن و سحر وچشم زخم و دیگر شرور دارند، این دو سوره با چکیدهترین و کاملترین و دقیقترین و نزدیکترین جملات به مراد و مقصود تمام شرور را بیان داشتهاند لذا کاملترین انوع استعاذهها هستند به گونهای که تمام شرهایی را که باید از آن پناه گرفت در این دو آمدهاند.
از جملهی سنت آن است که هرگاه فرد مسلمان کسی را دید که به مصیبتی گرفتار آمده بگوید: «الحمد لله الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلاَک بِهِ وَفَضَّلَنِی عَلَی کثیرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِیلاً: ثنا و ستایش سزاوار خداوند است که مرا از آنچه که تو را به آن گرفتار نموده [و آزموده است] عافیت داده و در امان داشته است، و مرا بر بیشتر آفریدهها برتری داده است». این دعایی عظیم و سودمند است، کسی که به هنگام دیدن بلا و گرفتای [دیگری] این دعا را بخواند -به اذن و فرمان خدا- آن بلا و گرفتاری دامنگیر او نمیشود.
در کتاب ترمذی از ابوهریره t روایت شده که رسول الله r فرمودند: «کسی که فرد گرفتاری [به بیماری و مشکلی دیگر] را ببیند و [آهسته ] بگوید: «الحمد لله الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلاَک بِهِ وَفَضَّلَنِی عَلَی کثیرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِیلاً» آن بلا و گرفتاری دامنگیر او نمیشود»[8]. مسلمان باید از شاد شدن از بد احوالی کسی، و از ذوق کردن از بدبختی دیگری، بپرهیزد چرا که او از این ایمن نیست که خداوند او را نیز به حال و روز دیگران مبتلا کند، ابراهیم نخعی/ میگوید: «همانا من چیزی را میبینم که از آن بدم میآید، اما آنچه مرا از سخن گفتن دربارهی آن باز میدارد ترس از مبتلا شدنم به همان چیز است».
از جملهی سنت آن است که مسلمان برای برادرش دعا کند آنگاه به او میگوید: من تو را به خاطر خدا دوست دارم، مسلمان در دعایش بگوید: خداوند تو را دوستداشته باشد که مرا به خاطر او دوستداری، در سنن ابوداود از أنس بن مالک t روایت شده که مردی نزد پیامبر r بود، و مردی [دیگر] از آن جا عبور کرد، [آن مردی که نشسته بود] گفت: ای پیامبر خدا r! همانا من این مرد را دوست میدارم، پیامبر r به او فرمود: آیا به او اعلام نموده و خبر دادهای [که دوستش داری]؟ گفت: نه، فرمود: به او خبر بده [که دوستش داری].
او به دنبال آن مرد رفت و به او رسید و گفت: من تو را به خاطر خدا دوست دارم. آن مرد [که این خبر را شنید] گفت: آن کسی که مرا به خاطر او دوستداری، تو را دوست داشته باشد»[9].
از جملهی سنت آن است که مسلمان به هنگام شنیدن صدای خروس از پروردگارش فضل او را درخواست نماید و به هنگام شنیدن عوعوسگها و عرعرخرها، از شیطان به خدا پناه ببرد. امام بخاری و امام مسلم از ابوهریره t روایت کردهاند که رسول الله r فرمودند: «هرگاه صدای خروس را شنیدید، از خداوند فضل او را بجویید؛ زیرا آن [خروس] فرشتهای را دیده است و هرگاه صدای عرعر الاغ را شنیدید، از شیطان به خدا پناه ببرید؛ زیرا آن [الاغ] شیطان را دیده است»[10].
امام احمد و ابوداود از جابربن عبدالله ل روایت کردهاند که رسول الله r فرمودند: «هرگاه صدای عوعو سگها و صدای عرعر الاغها را در شب شنیدید، به خدا پناه ببرید؛ زیرا آنها چیزی را میبینند که شما نمیبینید»[11]. از جملهی سنت آن است که هرگاه مسلمان وارد بازار شد بگوید: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیک لَهُ، لَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، یحیی وَیمیتُ، وَهُوَ حَی لَا یمُوتُ بِیدِهِ الْخَیرُ وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»: هیچ معبود راستینی جز خدانیست، یگانه است و انبازی برای او نیست، فرمانروایی از آن اوست و ثنا و ستایش سزاوار اوست، زنده میگرداند و میمیراند، و اوخود زنده و پایدار است و [هرگز] نمیمیرد، همه خیر و نیکی در دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.
ترمذی و ابن ماجه از عمر بن خطاب t روایت کردهاند که پیامبر خدا r فرمود: «کسی که داخل بازار شود و بگوید: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیک لَهُ، لَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، یحیی وَیمیتُ، وَهُوَ حَی لَا یمُوتُ، بِیدِهِ الْخَیرُ وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ». خداوند برای او هزاران هزار [یک میلیون] نیکی مینویسد، و از او هزاران هزار [یک میلیون] بدی میزداید و از بین میبرد و برای او هزاران هزار [یک میلیون] مرتبه بالا میبرد»[12].
از خداوند میخواهیم که همهی ما را بر انجام هر خیری یاری داده و به راه راست هدایت فرماید.
[1]- سنن ابوداود شماره [4030] و سنن ترمذی شماره [1767]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [4664] آن را صحیح دانسته است.
[2]- سنن ابوداود شماره [4020] و آلبانی/ در «صحیح ابوداود» شماره [3393] آن را صحیح دانسته است.
[3]- صحیح بخاری شماره [5824].
[4]- سنن ترمذی شماره [2036] و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [6368] آن را صحیح دانسته است.
[5]- صحیح مسلم شماره [1373].
[6]- المسند [3/447]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [556] آن را صحیح دانسته است.
[7]- سنن ترمذی شماره [2058] و سنن ابن ماجه شماره [3511] و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [4902] آن را صحیح دانسته است.
[8]- سنن ترمذی شماره [3432] و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [6248] آن را حسن دانسته است.
[9]- سنن ابوداود شماره [5125]، و آلبانی/ در «الصحیحه» [1/2/779] آن را صحیح دانسته است.
[10]- صحیح بخاری شماره [3303] و صحیح مسلم شماره [2729].
[11]- سنن ابوداود شماره [5103]، و مسند احمد [3/306]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [620] آن را صحیح دانسته است.
[12]- سنن ترمذی شماره [3428] وسنن ابن ماجه شماره [2235] و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [6231] آن را حسن دانسته است.