ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خداوند متعال سرگذشت پیامبرش موسیu را در آیات بسیاری از کتاب ارجمندش به شیوههای گوناگون بیان داشته است. در میان سرگذشتهای بیان شده در قرآن سرگذشتی طولانیتر از سرگذشت او، و صحنهها و عبرتهایی بیش از صحنهها و عبرتهای سرگذشت او وجود ندارد، چرا که او u درگیر مبارزه با بزرگترین مستبدی شد که تاریخ به خود دیده بود: فرعون و لشکریانش؛ همچنین درگیر لجوجترین قومی شد که مردم آنها را شناختهاند، [یعنی] بنیاسرائیل؛ در نتیجه وظیفهی موسیu از مهمترین وظایف و رسالتش از بارزترین رسالتها بود.
سرگذشت موسیu در قرآن کریم مشتمل بر صحنههای متعددی است که موسیu در آنها با دعاهای عظیمی خداوند را به فریاد خوانده است، دعاهایی که نشاندهندهی کمال فروتنی و فرمانبرداری و عبودیت تمام و کمال او در برابر الله متعال پروردگار جهانیان است، و گواه بر جایگاه و منزلت و مقام والای او نزد پروردگارش است. از جمله دعاهای موسیu، دعایی است که در این سخن خداوند آمده است:
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ١٦﴾ [القصص: 16].
«گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز. آنگاه [خداوند] او را آمرزید. حقا که او آمرزنده مهربان است».
این دعا را موسیu به عنوان طلب آمرزش و مغفرت و توبه به درگاه پروردگارش بیان داشت، چرا که او از روی خطا و بیآنکه قصد کشتن مردی قبطی را داشته باشد او را کشته بود. او میخواست مردی بنیاسرائیلی از طایفهی او را که از او در رویاروی با این فرد قبطی درخواست یاری کرده بود یاری دهد. موسی مشتی به آن مرد قبطی زد، بر اثر شدت ضربهی موسیu آن شخص کشته شد. موسیu این کار را به تقدیر نسبت نداد تا به این شکل برای آن عذر آورده باشد بلکه به توبه و طلب آمرزش روی آورد چرا که او سبب چنین اتفاقی بود. و این مفهوم سخنی است که از قتاده/ در تفسیر این سخن خداوند ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی﴾ نقل شده که گفت: «پیامبرخدا موسیu دانست که راه خروج از این حادثه چیست لذا بدان روی آورد و بار مسئولیت را بر عهده پروردگارش نینداخت»[1].
علامه ابن سعدی/ به بیان درسهای آموزندهی اخلاقی از این سرگذشت پرداخته و میگوید: «کشتن کافری که با او پیمان حفظ جانش بسته شده است یا به صورت یک سنت دیرینه جانش در نزد تو در امان مانده است جایز نیست، زیرا موسیu وقتی که آن قبطی را کشت پشیمان شد و از خداوند خواست او را بیامرزد و توبه کرد» همچنین به بیان یکی دیگر از درسهای آموزندهی آن پرداخته و میگوید: «کسی که مردمان را به ناحق میکشد از زمرهی ستمگران تباهپیشه در زمین محسوب میگردد اگرچه هدفش از این کار صرفا ترساندن باشد و اگرچه گمان کند که او مصلح است مگر اینکه شریعت قتل چنین اشخاصی را جایز بشمارد»[2]. با این سخن استواری که علامه ابن سعدی/ بیان داشته غلط بودن رفتار برخی از افراطیها و تندروها که ایجاد رعب و وحشت و ترساندن مؤمنین و دیگر شهروندان، و کشتن مسلمانان و دیگر مردمی که خواهان امان و حمایت هستند را به پندار خود به عنوان راه اصلاح [جامعه]، نشان میدهند. اینان به پندار خود راه اصلاح جامعه را برگزیدهاند اما در حقیقت جزو ستمگران و مفسدین روی زمیناند.
یکی دیگر از دعاهایی که موسیu بیان داشت هنگامی بود که باخبر شد قبطیها به رایزنی پرداختهاند تا به خاطر قتل قبطی از او انتقام بگیرند. موسی با شنیدن این خبر از شهر گریخت و در همین حال پروردگارش را ندا داده و فراخواند، چنان که خداوند میفرماید:
﴿فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢١ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّیٓ أَن یَهۡدِیَنِی سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ٢٢﴾ [القصص: 21-22].
«پس بیمناک [و] در حالی که [به هر سو] مینگریست از آنجا بیرون شد. گفت: پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش (۲۱) و هنگامی که به شهر مدین روی نهاد، گفت: از پروردگارم امیدوارم که مرا به راه راست هدایت کند».
اینکه میگوید: ﴿رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢١﴾ «پروردگارا! مرا از گروه ستمکار نجات بده». دعایی برای رهایی یافتن از فرعون و قومش است، کسانی که به رایزنی درخصوص قتل او پرداختهاند. موسیu آنان را ستمکار نامید چرا که او از گناهش و کاری که از روی خشم کرده بود -بدون اینکه قصد کشتن را داشته باشد- توبه کرد. پس اینکه او را تهدید به قتل کردند از سر ستم و جسارت بود، [چرا که موسی نیت پلیدی نداشت]. و گفته شده: موسیu به این خاطر آنان را ستمکار نامید که آنان به خاطر کفرورزیشان به خداوند متعال به خود ستم روا داشتهاند. اینکه میگوید: ﴿عَسَىٰ رَبِّیٓ أَن یَهۡدِیَنِی سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ٢٢﴾ «امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت نماید». دعایی برای یافتن راه راست و کوتاهی است که او را به شهری که موردنظرش بود -یعنی مدین- و به هر خیری در دنیا و آخرت برساند.
همانا خداوند دعایش را پذیرفت و آنچه را خواسته بود به او ارزانی داشت، ابن کثیر/ میگوید: «خداوند خواستهاش را برآورد و او را به راه راست در دنیا و آخرت رهنمون شد او را راهنما و مرشد، و هدایت شده قرار داد»[3].
علامه ابن سعدی در این موقعیت اشاره میکند به اینکه در این دعا نکته ظریفی وجود دارد و آن اینکه شخصی محقق به هنگام نیاز به علم یا سخن درباره آن وقتی که نتوانست میان دو سخن یا نظر ترجیح دهد و یکی را برگزیند از پروردگارش طلب راهنمایی میکند و از خدا میخواهد که او را به رأی و سخن صحیح هدایت کند آن هم بعد از آنکه قلباً حق را مدنظر داشت و به جستوجوی آن پرداخت، بیشک خداوند در این حال او را ناکام نمیگذارد و همچنان که وقتی موسیu قصد رفتن به مدین را نمود و راهی که به سمت آن میرفت را نمیدانست خداوند او را راهنمایی کرد. موسی گفت: ﴿عَسَىٰ رَبِّیٓ أَن یَهۡدِیَنِی سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ٢٢﴾ «امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند». و خداوند نیز او را هدایت کرده و آنچه را امید داشت و آرزویش را نمود بدو عطا کرد[4].
از دیگر دعاهای موسیu اینکه وقتی گرفتار رنج و مشقت سفر گشت و بسیار گرسنه شد و در عین حال غذایی به همراه نداشت که بخورد در اینجا بود که از پروردگارش طلب رزق و روزی کرد و گفت:
﴿رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ ٢٤﴾ [القصص: 24].
«پروردگارا، من به هر خیری که بر من بفرستی [سخت] نیازمندم».
مفسرین بر این مطلب متفقالقولند که در این دعا موسیu به خاطر گرسنگی شدید از خداوند طلب چیزی خوراکی نمود و این دعا بیانگر وصفالحال او بود چرا که او نیازمند خیر (رزق و روزی) بود که پروردگارش بر او فرو فرستد و او با این دعا از خدا خواست که این خیر را بر او ارزانی دارد و این [بیان نیازمندی در هر موردی] از مهمترین ابزار تقرب جستن به خداوند است.
شیخ ابن سعدی/ میگوید: «بیشک همچنان که خداوند دوست دارد دعاکننده با بیان نامها و صفات خدا و بیان نعمتهای عام و خاص، به او توسل جوید، همچنان نیز دوست دارد که بنده با بیان عجز و ضعف و نیازمندی و ناتوانیاش در کسب منافع خود و دفع مضرات از خود به خداوند توسل جوید، همچنان که موسیu فرمود: «پروردگارا، من به هر خیری که بر من بفرستی [سخت] نیازمندم». چرا که این کار بیانگر اظهار تضرع و نیازمندی و احتیاج [مبرم] به خداوند است و این خود بیان حقیقت حال هر فرد و بندهای است»[5].
ملاحظه میشود که خواهان و درخواستکننده گاه با ساختار طلب و گاه با ساختار خبر درخواستش را بیان میدارد و این یا به خاطر توصیف فقر و احتیاج و ناتوانی حال خودش است و یا به خاطر توصیف بینیازی و کمال و بخشندگی و دهندگی کسی است که از او درخواست میکند و یا به خاطر توصیف حال هر دو: حال درخواستکننده و حال کسی که از او درخواست میشود.
موسیu در این دعا به توصیف حال خود و بیان نیازمندی و احتیاجش به پروردگار و مولایش پرداخت. این نحوه دعا کردن او موجب شد که پروردگار بر او خیر فرو فرستاده، و انعام و بخشش خود را بر او استمرار بخشد.
خداوند دعای او را پذیرفت و پیوسته بر او بخشش کرد و وی را عطای بزرگ بخشید و تا آنگاه که او را انتخاب کرده و به مقام فرستادهای امین و پیامبری کریم برگزید در مدین در امنیت و عافیت و برخوردار از رزق و روزی و خیر باقی ماند. درود و سلام و برکات خداوند بر او و تمامی پیامبران الهی.