ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- از جمله آیاتی که در آن پیامبر اکرمr به دعا دستور داده شده این آیه است که خداوند میفرماید:
﴿وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا ١١٤﴾ [طه: 114].
«و بگو: پروردگارا! بر دانشم بیفزا».
امام طبری میفرماید: «خداوند بلندمرتبه میفرماید: ای محمد بگو: پروردگارا بر آنچه به من آموختهای بیفزای، به او امر کرده است که فواید علمی و مطالبی را که نمیداند، بطلبد»[1].
علامه ابن سعدی میگوید: «خداوند متعال به او فرمان داد که از وی بخواهد بر دانشش بیافزاید، زیرا علم خیر است، و فزونی و فراوانی خیر امری مطلوب میباشد، و فراوانی و افزون شدن علم از جانب خداوند است و راه آن کوشش و علاقهمند شدن به آن و خواستن از خداوند و کمک گرفتن از او، و نیازمند بودن به وی در هر وقتی است»[2] اهمیت و توجه ویژه پیامبرr به این دعا در سنت به اثبات رسیده است.
ترمذی و ابن ماجه در حدیثی از ابوهریره t نقل کردهاند که گفت: رسولخداr چنین دعا میکردند: «اَللَّهُمَّ اَنْفِعْنِیْ بِمَا عَلِّمْتَنِی، وَ عَلَّمَنِیْ مَا یَنْفَعُنِیْ، وَ زِدْنِی عِلْماً: خداوندا! مرا از آنچه به من آموختهای، بهرهمند گردان، و آنچه را مایه بهرهمندی من است به من بیاموز، و بر علمم بیفزای»[3].
سفیان بن عینیه/ میگوید: «پیامبرr پیوسته در حال افزایش علم بود تا اینکه فوت کرد»[4].
گذشتگان نیکوکار نیز پیوسته به این دعا توجه ویژهای داشتهاند از جمله آنچه در این باره نقل شده این که سعید بن منصور و عبدبن حمید از ابن مسعودt نقل کردهاند که چنین دعا میکرد: «پروردگارا بر ایمان و فقه و فهم و یقین و علم من بیفزای»[5].
از امام مالک بن أنس/ روایت شده که گفت: «طبیعی است که آدمی همهچیز را نداند، و جزو سرشت اوست که بیاموزد سپس فراموش کند، و این از خصوصیات اوست که از خداوند درخواست نماید که پیوسته بر علمش بیفزاید»[6].
2- از جمله آیاتی که خداوند در آن به پیامبرش r دستور داده دعا نماید این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ٩٣ رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٩٤﴾
[المؤمنون: 93-94].
«بگو: پروردگارا! اگر چیزی [ را از عذاب] که بدان وعده داده میشوند، [در دنیا بر سر آنان بیاوری، در حالی که من در میانشان باشم و] به من بنمایی، پروردگارا! مرا از زمره کافران مگردان [و همراه ایشان معذًب منما]».
حافظ ابن کثیر میگوید: «خداوند متعال به پیامبرش محمدr دستور میدهد تا به هنگام نازل شدن عذاب و بلا این دعا را بنماید:
﴿رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ٩٣ رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٩٤﴾
[المؤمنون: 93-94][7].
معنی این دعا این است که: پروردگارا اگر ناگزیر میباید عذابی را که به آنان وعده میدهی به من بنمایانی و آنان را بدان گرفتار نمایی در حالی که من حاضر و شاهد بر آنم، خدایا مرا در زمرهی ستمگرانی که عذاب میشوند قرار مده بلکه مرا از عذابی که دامنگیرشان میشود به سلامت دار.
«مفسران میگویند: این دلیلی است بر این که رواست که بنده از خدای چیزی را بخواهد که میداند آن را انجام خواهد داد»[8].
توضیح این مطلب به این شکل است که رسول اللهr میدانست که خداوند ایشان را در میان ستمگران قرار نمیدهد آنگاه که عذاب را بر آنان نازل میفرماید چرا که خداوند در کتابش بیان داشته که در حالی که رسول خداr در میان آنان است آنان را عذاب نمیدهد آنجا که میفرماید:
﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِیهِمۡۚ﴾ [الأنفال: 33].
«تا تو در میان آنان هستی خداوند ایشان را عذاب نمیکند».
با این حال خداوند به پیامبرشr دستور میدهد که این دعا و درخواست را نماید تا پاداش او را چند برابر کند و در همهی آن و لحظهای به یادآورنده خداوند و پناه برنده به او و خواهان حمایت او باشد.
در همین زمینه پیامبرr در دعایش میفرماید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَتَرک المُنْکراتَ وَحُب المَساکین، وَاِذا اَرَدْتَ بِعِبادِکَ فِتْنَة فَاقْبِضنِی إِلَیْکَ غَیْرَ مَفْتُون: پروردگارا من از تو [توفیق] انجام کارهای نیک و ترک امور زشت و ناپسند و محبت فقرا و نیازمندان را خواستارم، و هرگاه به بندگانت فتنهای را اراده داشتی پس مرا در حالی به سوی خویش ببر که به آن فتنه در نیفتاده باشم»[9] شبیه این دعاها بسیارند.
3- از دیگر آیات در زمینه دعا، سخن خداوند است که میفرماید:
﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ ٩٨﴾
[المؤمنون: 97-98].
«و بگو: پروردگارا! خویشتن را از وسوسههای اهریمنان [و تحریکات ایشان به انجام گناهان] در پناه تو میدارم و خویشتن را در پناه تو میدارم از اینکه با من [در اعمال و اقوال و سایر احوال] گرد آیند [و مرا از تو غافل نمایند]».
این دستوری از سوی خدا به پیامبرش r است که از شیاطین و تحریکات و وسوسههای آنها به خدا پناه ببرد چرا که به کار بردن نقشه و ترفند در برخورد با آنان مؤثر نبوده و تسلیم نیکی و احسان نمیشوند تنها راه رهایی از آنها پناه بردن به خداوند است.
اینکه میگوید: ﴿رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ ٩٧﴾ یعنی: به نیرو و توان تو چنگ میزنم و از قدرت و توانایی خودم بیزاری میجویم تا مرا از وسوسهها و تحریکات شیاطین مصون داری. همزات: جمع همزه، مانند تمرات و تمره، و در لغت در اصل به معنای: به جلو راندن و تحریک کردن و برانگیختن است.
همزات شیاطین: به القا کردن و دمیدن آنها تفسیر شده، و همچنین به «خنق: خفه کردن، راه نفس [کسی را] بستن» که حالت مرگی شبیه جنون است که توسط شیاطین رخ میدهد تفسیر شده، و همچنین به تحریک به شر و وسوسههای شیاطین تعبیر شده است.
ابن قیم/ میگوید: «همزات شیاطین: انداختن وسوسه و دغدغه از سوی شیاطین به قلب است».
همچنین میگوید: «گاه گفته میشود -که این نظر صحیحتر است-: هرگاه همزات شیاطین به تنهایی به کار رود همه آنچه از سوی آنها به انسان برخورد میکند را دربرمیگیرد، و وقتی که همراه با کلمه نفخ و نفث باشد منظور نوعی خاص است»[10].
اینکه میگوید: ﴿وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ ٩٨﴾، علامه ابن سعدی/ میگوید: «یعنی: و از شری که به سبب وسوسه و دست زدن شیطانها به من میرسد و به آن دچار میگردم [به تو پناه میبرم]. و به تو پناه میبرم از شری که به سبب حضور وسوسههای شیطانها به وجود میآید و این پناه بردن از اصل شر میباشد، و پناه بردن به خدا از همه وسوسههای شیطان در این داخل است. پس وقتی که خداوند بندهاش را از این شر در پناه خویش قرار داد و دعایش را پذیرفت، از هر شر و بدی سالم میماند، و بر انجام هر کار خوبی توفیق مییابد»[11] علامه شنقیطی/ میگوید: «اینکه میفرماید: ﴿وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ ٩٨﴾ در ظاهر به معنی آن است که: خداوندا از اینکه شیطان به هنگام انجام کاری نزد من حاضر شود حال فرقی نمیکند به هنگام تلاوت قرآن باشد همچنان که میفرمایی:
﴿فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٩٨﴾ [النحل: 98].
«هنگامی که خواستی قرآن بخوانی، از وسوسههای شیطان مطرود به خدا پناه ببر».
یا به هنگام لحظهی مرگ و یا در دیگر کارها و لحظهها باشد، خداوندا به تو پناه میآورم[12].
در سنن ترمذی روایت شده که پیامبرr پس از خواندن دعای استفتاح در نماز میفرمود: «أَعُوذُ بِاللهِ السَّمِیعِ العَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، مِنْ هَمْزِهِ وَنَفْخِهِ وَنَفْثِهِ: من از شر شیطان رانده شده [یعنی] از جنون و دیوانگی، و از غرور و تکبر، و شعر آن، به خداوند شنوای دانا پناه میبرم»[13].
همچنین در حدیث به نقل از عبدالله بن عمروبن عاص ب آمده که گفت: پیامبرخدا r کلماتی را به ما میآموخت که به هنگام وحشتزدگی در خواب آنها را بگوییم [آن کلمات اینها بودند]: «بِسْمِ اللهِ، أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّة مِن غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَنْ یَحْضُرُونِ: به نام خداوند، از خشم و مجازات خداوند، و از شر بندگان خداوند، و از وسوسههای شیاطین و از اینکه شیاطین بر سرم حاضر شوند به کلمات جامع و کامل خداوند پناه میبرم»[14].
احادیث نقل شده درخصوص پناه بردن به خداوند از شر شیطان رانده شده بسیارند.
خداوند ما و شما را از شر شیطان، و از جنون و غرور و شعر او در پناه خود دارد.
[1]- تفسیر طبری (16/181)
[2]- تفسیر ابنسعدی (ص: 599)
[3]- ترمذی (3599)، و ابنماجه (251-3833). و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (3/476) آن را صحیح دانسته است.
[4]- این مطلب را ابنکثیر در تفسیرش (5/312) آورده است.
[5]- این مطلب را سیوطی در الدر المنثور (5/602) بیان کرده است.
[6]- این سخن را ابوالمظفر سمعانی در تفسیرش (3/358) آورده است.
[7]- تفسیر ابن کثیر (5/485).
[8]- تفسیر ابوالمظفر سمعانی (3/488)
[9]- این حدیث را ترمذی (3233) به نقل از ابنعباس t روایت کرده است و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (3/317) آن را صحیح دانسته است.
[10]- إغاثه اللهفان (1/155-154)
[11]- تفسر ابنسعدی (ص: 653)
[12]- اضواءالبیان (5/819)
[13]- ترمذی (242) به نقل از ابوسعید خدری t، و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (1/149) آن را صحیح دانسته است.
[14]- احمد (2/181)، و ابوداود (3893)، و ترمذی (3528)، و آلبانی/ در «صحیح الترغیب و الترهیب» (601) آن را حسن لغیره دانسته است.