ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- از جمله دعاهای عظیم اهل ایمان که در قرآن کریم بیان شده، دعایی است که در این سخن خداوند آمده که میفرماید:
﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰقَوۡمِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَیۡهِ تَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّسۡلِمِینَ ٨٤ فَقَالُواْ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَا رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٥ وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِکَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٨٦﴾ [یونس: 84-86].
«و موسی گفت: ای قومِ من، اگر به خداوند ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر اهل تسلیم هستید. [در پاسخ] گفتند: بر خداوند توکل کردهایم، پروردگارا، ما را [دستخوش] فتنه گروه ستمکاران قرار مده و به رحمت خود ما را از گروه کافران رهایی بخش».
خداوند در این آیات درخصوص پیامبرش موسیu بیان داشته که او به قومش بنیاسرائیل توصیه کرد که در رویارویی با دشمنانشان یعنی فرعون و قومش به خدا توکل کنند و اینکه قوم موسی مؤمن بوده و دستورش را اطاعت کردند و گفتند: ﴿عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَا﴾ یعنی: به او اعتماد کردیم و امورمان را به او سپردیم و تنها بر او تکیه نمودیم، سپس به درگاه پروردگارشان دعا کرده و گفتند: ﴿رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٥﴾ «پروردگارا، ما را [دستخوش] فتنه گروه ستمکاران قرار مده». مفسرین در تفسیر این دعا دو نظر ارائه دادهاند:
- گفته شده معنای آن این است که: ستمکاران را بر ما چیره و مسلط مگردان تا چنین بپندارند که به آن خاطر بر ما چیره گشتهاند که آنان بر حق بوده و ما باطلیم، که با این کار دچار فتنه شده و طغیان و کفرشان بیشتر میگردد.
- و گفته شده معنای آن این است که: ما را با عذابی از سوی خودت عذاب مده و ما را با دستان فرعون و قومش عذاب مده که آنگاه میگویند: اگر آنان بر حق میبودند دچار چنین عذابی نمیشدند و چنین میپندارند که آنان از ما بهترند و با این کار دچار فتنه میشوند.
و در تتمه دعایشان گفتند: ﴿وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِکَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٨٦﴾ و ما را به فضل و رحمت خود از گروه کافران نجات بده، تا از شر آنها در امان بمانیم و آیین و قوانین دین را اقامه کنیم، بدون اینکه کسی با ما مخالفت و ستیزهجویی کند.
برخی از مفسرین به این نکته اشاره کردهاند که در تقدم «توکل» بر «دعا» این نکته وجود دارد که شخص دعاکننده قبل از هر چیز باید بر خدا توکل کند تا دعایش مورد قبول واقع گردد[1].
از این نوع، حدیثی است که امام مسلم[2] به نقل از ابن عباس ب روایت کرده که رسول الله r میفرمودند: «اَللَّهُمَّ أَسْلَمْتَ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وَإِلَیْکَ أَنَبْتُ، وَبِکَ خَاصَمْتُ، اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِعِزَّتِکَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ أَنْ تُضِلَّنی، أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ، وَالْجِنُّ وَالإِنْسُ یَمُوتُونَ: خدایا! تسلیم تو شدم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل کردم و به سوی تو برگشتم و به خاطر تو با دیگران دشمنی کردم. خدایا! هیچ معبودی جز تو نیست، به عزتت پناه میبرم که مرا گمراه نکنی، تو ذات جاویدی هستی که هرگز نمیمیرد در حالی که جن و انس میمیرند».
2- از جمله دعاهای عظیم اهل ایمان که در قرآن نقل شده دعای اصحاب کهف است، خداوند میفرماید:
﴿إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡیَةُ إِلَى ٱلۡکَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠﴾ [الکهف: 10].
«هنگامی که آن جوانان در غار جای گرفتند، و گفتند: پروردگارا، از نزد خود رحمتی به ما ببخش و در کارمان راهیابی را برایمان فراهم بین».
این روایتی از سوی خدا درخصوص جوانان اصحاب کهف است که اینچنین آنان را توصیف میکند:
﴿إِنَّهُمۡ فِتۡیَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى ١٣ وَرَبَطۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ إِذۡ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا ١٤ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمُنَا ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ لَّوۡلَا یَأۡتُونَ عَلَیۡهِم بِسُلۡطَٰنِۢ بَیِّنٖۖ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا ١٥ وَإِذِ ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا یَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡکَهۡفِ یَنشُرۡ لَکُمۡ رَبُّکُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَیُهَیِّئۡ لَکُم مِّنۡ أَمۡرِکُم مِّرۡفَقٗا ١٦﴾ [الکهف: 13-16].
«آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و بر هدایت آنان افزودیم و چون برخاستند دلهایشان را [محکم و] استوار ساختیم که گفتند: پروردگارمان پروردگار آسمانها و زمین است. هرگز جز او معبودی را نخواهیم پرستید، حقا که در آن صورت سخن باطل گفته باشیم این قومِ ما جز او معبودانی برگرفتند. چرا بر [حقانیت] آنها دلیلی روشن نمیآورند؟ پس چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خداوند دروغ بندد. و چون از آنان و از آنچه جز خداوند میپرستند، کناره گرفتید، در آن غار جای گیرید تا پروردگارتان از بخشایش خود [خیر و نعمت] برایتان فراخ گرداند و در کارتان برای شما منفعتی فراهم بیند».
این جوانان مؤمن بر دوری گزیدن از قومشان، و بیزاری جستن از آنان که به خدا شرک میورزیدند و خروج از میان آنها و گریختن به خاطر دینشان متفق و یکصدا شدند، چنین کاری به هنگام ظهور و روی دادن فتنهها و شرارتها [به خاطر حفظ دین] امری مشروع است.
اینکه میفرماید:
﴿إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡیَةُ إِلَى ٱلۡکَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠﴾ [الکهف: 10].
حافظ ابن کثیر/ [در تفسیر این آیه] میگوید: خداوند به نقل جریان این جوانان پرداخته، جوانانی که با دین خود از قومشان گریختند تا آنان را به خاطر ایمانشان دچار فتنه نکنند آنان به غاری در کوهی پناه بردند تا خود را از قومشان مخفی کنند، هنگامی که وارد غار شدند و در حالی که خواهان لطف و رحمت الهی در حق خود بودند گفتند: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ﴾ یعنی: از جانب خود رحمتی به ما ارزانی دار که به واسطه آن بر ما رحم کرده و ما را از قوممان مخفی داری. ﴿وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠﴾ یعنی: عاقبتمان را نیکو گردان، همچنان که در حدیث آمده که: «وَمَا قَضَیْتَ لَنَا مِنْ قَضَاءٍ فَاجْعَلْ عَاقِبَتَهُ رُشْدا: و آن حکمی که در علم تو بر ما رفته است، عاقبتش را نیک و توأم با هدایت و صلاح بگردان»[3]. و در مسند[4] در حدیثی از بسربن أبی أرطاه آمده که رسول اللهr به هنگام دعا میفرمودند: «اَللَّهُمَّ أَحْسِنْ عَاقِبَتَنَا فِی الأُمُورِ کُلَّهَا وأجِرنا مِن خِزْیِ الدُّنْیا وعَذَاب الآخِرَة: پروردگارا عاقبت ما را در تمامی کارها نیکوگردان و ما را از رسوایی و بدنامی دنیا و عذاب آخرت نجات بده»[5].
خلاصه آنکه: این جوانان مؤمن کوشش نموده و به جایی که میتوان در آن از فتنه پنهان شد، گریختند، و به درگاه خداوند زاری و فروتنی نموده و از او خواستند تا کارهایشان را برای آنان آسان نماید. پس بر خویشتن و بر مردم تکیه نکردند. بنابراین خداوند دعایشان را پذیرفت و برایشان کاری کرد که گمانش را نمیبردند.
خداوند میفرماید:
﴿فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ فِی ٱلۡکَهۡفِ سِنِینَ عَدَدٗا ١١﴾ [الکهف: 11].
یعنی: هنگامی که وارد غار شدند آنها را به خواب فرو بردیم و سالیان درازی خوابیدند و از ورود صداها به گوشهایشان ممانعت به عمل آوردیم چرا که شخص خوابیده وقتی که صدای بشنود بیدار میشود. این خواب موجب حفظ شدن دلهایشان از ترس و اضطراب و محفوظ ماندن آنان از قومشان شد و تا نشانهای روشن [از قدرت و توانایی خداوند] برای مردم عبرتپذیر باشد.
3- از جمله دعاهای اهل ایمان دعایی است که در این سخن خداوند آمده:
﴿إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩﴾ [المؤمنون: 109].
«به راستی گروهی از بندگانم میگفتند: پروردگارا، ایمان آوردهایم، پس ما را بیامرز و به ما رحمت آور و تو بهترین بخشایندگانی».
این سخنی است که خداوند در روز قیامت به جهنمیان میگوید و حال و روز مؤمنین را در دنیا، به آنان یادآوری میکند مؤمنینی که کفار جهنمی در دنیا، آنان را تمسخر کرده و بدانان میخندیدند.
خداوند بیان میدارد که بندگان مؤمنش میگویند: ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩﴾ «پروردگارا! ایمان آوردهایم، پس ما را بیامرز، و به ما رحم فرما و تو بهترین رحمکنندگان هستی».
«پس آنان هم ایمان آورده و هم اعمال صالح انجام داده و هم از پروردگارشان طلب آمرزش و رحمت نمودند، و به ربوبیت الهی و احسان خداوند بر آنها مبنی بر ایمان آوردن و خبر دادن از گستردگی رحمت و احسان فراگیر وی متوسل شدند و این فروتنی و کرنش آنها برای پروردگارشان بر هراس و امید آنها دلالت مینماید. پس اینها سروران و اشراف مردم بودند»[6].
خداوند به لطف و کرمش ما را در زمرهی آنان قرار دهد و ما را به بندگان نیکوکارش ملحق گرداند و ما را به راه راست و درستش هدایت نماید بیشک او شنونده دعا و اجابتکننده آن است.
[1]- بنگر به تفسیر قاسمی (9/3388)
[2]- مسلم (2717) و بخاری (7383) آن را به صورت مختصر روایت کرده است.
[3]- این حدیث را بخاری در «أدب المفرد» (639) به نقل از عائشهل روایت کرده است و آلبانی/ در «صحیح أدب المفرد» (498) آن را صحیح دانسته است.
[4]- «مسند احمد» (4/181). آلبانی در «الضعیفه» (2907) آن را ضعیف دانسته است.
[5]- تفسیر ابنکثیر (5/136-135)
[6]- تفسیر ابنسعدی (ص: 655)