ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همانا «پناه جستن» باب مهمی در دعاهای نبوی است، و احادیث صحیحی که در این باب از پیامبرr نقل شده همگی بیانگر توجه ویژه و اهتمام خاص ایشانr به این نوع از دعا است، احادیث استعاذه (پناه جستن) بسیارند و همچنین نظر به کارهایی که پیامبرr از آنها [به خدا] پناه جسته یا دستور به پناه جستن از آنها داده متنوع و گوناگونند.
ناگزیر در این باب باید به سه مطلب علم و شناخت پیدا کنیم:
استعاذه به معنی طلب و درخواست پناهندگی است، علامه ابن قیم/ میگوید: «بدان که لفظ «عاذ» و دیگر واژههای این لفظ نشاندهندهی حمایت و ایمنی پیدا کردن و رهایی و نجاتاند، و معنای حقیقی آن: گریختن از چیزی است که تو را میترساند به سوی چیزی که تو را از آن چیز در امان میدارد، به همین خاطر کسی که به او پناه برده میشود، معاذ نامیده میشود همچنان که ملجأ و وزرا (پناهگاه) نیز نامیده میشود»[1].
۲- شناخت آنکه به او پناه برده میشود:
آنکه به او پناه برده میشود، و از او درخواست پناهندگی و یاری میشود و به او متوسل میگردند همان خداوند یکتایی است که ملکوت آسمانها و زمین به دست اوست کسی که بر هر چیزی تواناست و او پروردگار جهانیان است، به کسی جز او پناه برده نمیشود؛ به کسی و چیزی از آفریدههایش پناه برده نمیشود بلکه این خداوند است که به پناهآورندگان پناه میدهد و از شر آنچه از شرش به او پناه آورده و از او طلب پناه مینمایند پناهشان داده و آنان را تحت حمایت خود قرار میدهد. پناه جستن به خداوند عبادتی مهم و عظیم است که واجب است آن را به خدا اختصاص داد و فقط به او پناه برد و هیچکس و چیز دیگری را با او در آن شریک نگرداند، این کار نشانه تاکید و تحقق بخشیدن به توحید و خالص گردانیدن پرستش برای خدا است امری که پایه و اساس سعادت و خوشبختی آدمی و رستگاری او در دنیا و آخرت است.
اما پناه بردن به غیر خدا یعنی هر که و هر چه جز خدا، طغیان و سرکشی بوده، و شری عظیم است همچنان که خداوند به نقل از جنیان مؤمن میفرماید:
﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦﴾ [الجن: 6].
«و آنکه کسانی از آدمیان به کسانی از جنیان پناه میبردند و [با این کار] بر سرکشی آنان افزودند».
ابن عباس در تفسیر این آیه میگوید: چون شخصی در جاهلیت در یک وادی [= سرزمین] فرود میآمد میگفت: به سرور این وادی [از شر نادانان قومش] پناه میبرم، این کار بر سرکشی آنان میافزود»[2].
چرا که چنین کاری شرک است، و از این رو دو سوره الفلق و الناس (معوذتین) برای آموزش آدمیان به پناه بردن به خدای یکتا و بیزاری جستن از پناه جستن به غیر او نازل شدند و همچنین اذکار مأثور استعاذه به همین امر راهنمایی و ارشاد میکنند.
به هر حال بسیار ضروری است که آدمی این شناخت و آگاهی را داشته باشد که جز خدا هیچ ملجأ و مأوا و پناهگاهی برای آدمیان وجود ندارد، و چیزی وجود ندارد که بدان پناه برده شود جز خداوند متعال که پروردگار و آفریننده او بوده و تحت سیطره و سلطه و قدرت او است. اینها همه تاکید و محقق ساختن توحید است و بیشک پروردگار و آفرینندهای جز الله متعال وجود نداشته و ندارد، و آدمیان برای خود و برای دیگران اختیار زیانی و سودی ندارند و اختیار مرگ و زندگانی و برانگیختن ندارند بلکه همه کارها در دست خدا است و کسی جز او اختیار چیزی را ندارد.
۳- شناخت انواع چیزهایی که از آن پناه جسته میشود
بهطور قطع در سنت پناه جستن از انواع متعددی از آنچه لازم و شایسته است آدمی از آنها به خداوند پناه برد تا او را از آن چیزها مصون و محفوظ دارد بیان شده است که همه در کل دو گونهاند: ۱- آنچه در حال حاضر موجود است و آدمی خواهان دفع و رفع آنهاست، و ۲- آنچه معدوم بوده و وجود ندارد و آدمی خواهان باقی ماندنش بر همان حالت عدم و نیستی است و اینکه رخ ندهد و پدید نیاید. همچنان که خیر مطلق نیز دو گونه است: ۱- خیری که در حال موجود است و آدمی خواهان دوام و ثبات آن و عدم از بین رفتنش است، و ۲- خیری که در حال حاضر وجود ندارد اما آدمی خواهان وجود آن و دستیابی به آن است.
این چهار مورد بنیادیترین تقاضاها و درخواستهای درخواستکنندگان از پروردگار جهانیان بوده و پاشنه درخواستهایشان حول این محورها میچرخد.
وقتی که این مطلب روشن شد شایستهی فرد مسلمان است که با انواع مطالبی که در سنت نبوی آمده و باید از آن پناه بجوید، آشنا شده و آنها را بشناسد بهخصوص مواردی که با مختصرترین و جامعترین واژهها که به بهترین صورت مقصود و مراد را بیان داشته و از لحاظ پناه جستن از همه فراگیرتر است آشنا گردد. به یاری خدا به برخی از احادیث وارده در این خصوص پرداخته و به بیان اندکی از مفاهیم و دلالتهای آنها مشغول میشویم.
1- از ابوبکر صدیق t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «سوگند به ذاتی که جان من در دست اوست شرک از صدای پای مورچه نهانتر است. آیا تو را به چیزی راهنمایی نکنم که چون آن را بگویی، زیاد و کم شرک از تو دور شود؟» بگو: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِکَ أَنْ أَشْرِکَ بِکَ وَ أَنَا أَعْلَمُ، وَ أَسْتَغْفِرْکَ لِمَا لاَ أَعْلَمُ: پروردگارا از اینکه دانسته برای تو شریک قائل شوم به تو پناه میآورم، و از اینکه ندانسته دست به چنین کاری زنم از تو طلب بخشش و مغفرت میکنم»[3]. این حدیث دارای شاهدی است که در حدیثی به نقل از ابوموسی اشعریt روایت شده که گفت: روزی رسول اللهr برای ما خطبه خوانده و فرمودند: «ای مردم، از شرک بپرهیزید، چرا که از صدای پای مورچه نهانتر است، یکی در این میان گفت: ای رسول خداr، چگونه خود را از آن مصون داریم و تقوی را رعایت نماییم در حالی که از صدای پای مورچه نهانتر است، رسول اللهr فرمودند: «بگویید: «اَللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُبِکَ مِنْ أَنْ نُشْرِکَ بِکَ شَیْئاً نَعْلَمُهُ، وَنَسْتَغْفِرُکَ لِما لاَ نَعْلَمُ» پروردگارا از اینکه دانسته چیزی را شریک تو قرار دهیم به تو پناه میآوریم و از اینکه ندانسته دست به چنین کاری بزنیم از تو طلب بخشش و مغفرت میکنیم»[4].
این حدیث بیان کننده بزرگترین شری است که از آن به خدا پناه برده میشود چرا که شرک ورزیدن به خدا و شریک قائل شدن برای او بزرگترین ظلم و ستم و گناه است، خداوند متعال میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ یَعِظُهُۥ یَٰبُنَیَّ لَا تُشۡرِکۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ ١٣﴾
[لقمان: 13].
«و چنین بود که لقمان به پسرش در حالی که او را اندرز میداد، گفت: پسر جان، به خداوند شرک نورز. به راستی که شرک ستمی بزرگ است».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا ٤٨﴾ [النساء: 48].
«بیگمان خداوند [هرگز] شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هر کس که خود بخواهد میبخشد. و هر که برای خدا شریکی قائل گردد، گناه بزرگی را مرتکب شده است».
و یا میفرماید:
﴿وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِیدًا ١١٦﴾ [النساء: 116].
«هر که برای خدا انباز بگیرد، به راستی بسی گمراه گشته است».
آیات درخصوص بیان خطر شرک و بزرگی جرم آن بسیارند. در حدیث پیشین بیان شده که گاه شرک آنقدر پوشیده و ناپیداست که از صدای پای مورچه نهانتر است به گونهای که به خاطر پوشیدگیاش گاه آدمی بدان گرفتار گشته و به درونش نفوذ میکند در حالی که خود نمیداند، این از جمله اموری است که موجب میشود به شدت از آن پرهیز نموده، و ضرورت شناختش را چند برابر میکند تا از آن دوری و کنارهگیری شود، همچنین باید به همراه آن به خدا پناه جسته و به او متمسک شد تا آدمی از تمامی انواع شرک مصون مانده و از شر آن و سرانجام بدش در امان بماند، و این همان چیزی است که رسول الله r در این حدیث بدان راهنمایی نموده است چون که پناه بردن به خداوند از همه انواع شرک چه آنچه را که آدمی دانسته و یا نادانسته انجام میدهد، به امتش یاد داده است میفرماید بگو: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَشْرِکَ بِکَ وَأَنَا أَعْلَمُ، وَأَسْتَغْفِرُکَ لِمَا لاَ أَعْلَمُ: پروردگارا از اینکه دانسته برای تو شریک قائل شوم به تو پناه میآورم، و از اینکه ندانسته دست به چنین کاری زنم از تو طلب بخشش و مغفرت میکنم»، چه دعای بزرگی است، و چه اندازه آدمی نیازمند توجه و اهتمام به آن است، همگی ما از اینکه دانسته و یا ندانسته مرتکب شرک شویم به خداوند پناه میبریم و از او میخواهیم که ما را به سوی خود و به راه راست هدایت فرماید.