اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مبحث نخست: ایمان

مبحث نخست: ایمان

معنای لغوی: باور داشتن، راست شمردن.

معنای شرعی: اعتقاد با قلب و نطق با زبان و عمل با اعضا و جوارح. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿۞قَالَتِ ٱلۡأَعۡرَابُ ءَامَنَّاۖ قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰکِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا وَلَمَّا یَدۡخُلِ ٱلۡإِیمَٰنُ فِی قُلُوبِکُمۡ [الحجرات: 14].

([برخی از] بادیه‌نشینان گفتند: ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید اسلام آوردیم، و هنوز ایمان در دل‌های شما داخل نشده است).

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «ایمان آن است که به الله و ملائکه و کتابها و پیامبران وی و آخرت ایمان بیاوری و [همچنین] به تقدیر خیر و شر باور داشته باشی»([1])، و حسن بصری ـ رحمه الله ـ می‌گوید: «ایمان به آرزو و ادعا نیست بلکه چیزی است که در قلب جای گرفته و عمل آن را تأیید نماید».

اما اگر اسلام و ایمان همراه یکدیگر بیایند، اسلام به معنای اعمال ظاهری و ایمان به معنای اعمال قلبی خواهد بود، و هرگاه اسلام و ایمان جداگانه یاد شوند ـ یعنی اسلام بدون ایمان بیاید ـ منظور از اسلام همۀ دین خواهد بود. همینطور اگر از ایمان به تنهایی ـ یعنی بدون کلمه‌ی اسلام ـ یاد شود مراد از آن همۀ دین است. بنابراین اگر با هم بیایند [از نظر معنا] جدا خواهند شد و اگر جدا ذکر شوند [در معنا] یکی خواهند شد.

اصول ایمان: اصول ایمان که باور به آن‌ها واجب است شش مورد می‌باشد که الله متعال در کتاب خود آنها را یاد کرده، و نیز در سنت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمده است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿۞لَّیۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلۡکِتَٰبِ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ[البقرة: 177].

(نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که کسی به الله و روز بازپسین و ملائکه و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد).

این آیه پنج اصل از اصول ایمان را فراهم آورده است:

1-    ایمان به الله.

2-    ایمان به آخرت.

3-    ایمان به فرشتگان.

4-    ایمان به کتاب‌های آسمانی.

5-    ایمان به پیامبران الهی.

تنها ایمان به قَدَر باقی می‌ماند که خداوند متعال در آیۀ دیگری آن را یاد کرده است:

﴿إِنَّا کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩[القمر: 49].

(ما هر چیزی را بر اساس قدر (اندازۀ مشخص) آفریدیم).

اما نصوص سنت در این باره بسیار است که به ذکر یکی از آن‌ها که اساس بیان اصول ایمان و اسلام و احسان است ـ یعنی حدیث جبرائیل ـ بسنده می‌کنیم. در این حدیث جبرائیل از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ پرسید: برایم دربارۀ ایمان بگو؟ پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «ایمان این است که به الله و فرشتگان او و کتاب‌هایش و پیامبرانش و روز آخرت و  قدر خیر و شرِ آن ـ ایمان بیاوری»([2]).

این‌ها شش رکن ایمان هستند که هم‌اکنون با کمی توضیح به بیان آن خواهیم پرداخت.

نخست: ایمان به الله

معنای ایمان به الله: اقرار و اعترافی است که مستلزم پذیرش اخبار [وحی] و گردن نهادن در برابر احکام [شرع] است. بر این اساس که این جهان آفریدگاری دارد که وجود دارد، و پروردگاری که در ربوبیت و الوهیت و صفات خود یگانه است.

بر اساس معنایی که یاد شد، آشکار می‌گردد که ایمان به الله در بر گیرندۀ چند مورد است:

مورد نخست: ایمان به وجود خداوند متعال

چهار چیز انسان را به وجود پروردگار ـ سبحانه و تعالی ـ راهنمایی می‌کنند:

1- عقل

2- حس

3- فطرت

4- شریعت

۱- دلالت عقل بر وجود خدای متعال

این جهان با نشانه‌هایی که در خود دارد و موجودات حسیِ آن خود دلیلی است بر وجود خدای متعال. همۀ این جهان‌های بالا و پایین باید پدید آورنده‌ای داشته باشند که آن‌ها را به وجود آورده و به اداره‌شان می‌پردازد. محال است که موجودی ایجاد کننده‌ای نداشته باشد و محال است که خودش خود را پدید آورده باشد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ ٣٦ [الطور: 35-36].

(آیا از هیچ آفریده شده‌اند یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند؟ (۳۵) یا آسمان‌ها و زمین را [آن‌ها] خلق کرده‌اند؟ [نه] بلکه یقین ندارند).

جبیر بن مطعم ـ رضی الله عنه ـ که هنوز اسلام نیاورده بود، هنگامی که این آیات را شنید گفت: «نزدیک بود قلبم [از سینه] بیرون آید». این بدان سبب بود که ایمان در قلب او جای گرفته بود. پروردگار سبحان بسیاری از بندگانش را به استدلال بر اساس نشانه‌های آشکار خود از جمله مخلوقات جهان بالا و پایین راهنمایی می‌کند، چنانکه می‌فرماید:

﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ ٢٠ [الذاریات: 20].

(و در زمین نشانه‌هایی است برای اهل یقین).

یعنی: به این زمین و نشانه‌هایی که در آن هستند از انواع گوناگون گیاهان و روییدنی‌هایی که دال بر عظمت آفریدگار آن و قدرت شگفت انگیز اوست بنگرید.

۲- دلالت حس بر وجود الله سبحانه و تعالی

انسان برای خواسته‌های دنیایی به درگاه خداوند دست دعا بلند می‌کند و او را فرا می‌خواند و طولی نمی‌کشد که دعایش مستجاب می‌شود و آن را به چشمان خود می‌بیند. آیا این نشانۀ وجود او ـ سبحانه و تعالی ـ نیست؟ این قضیه‌ای است که همه آن را مشاهده کرده‌اند و حتی کافران و ملحدان به آن معترفند. چه زیباست داستانی که از یکی از دعوتگران شنیدم؛ می‌گفت: «در سفر به یکی از کشورها سوار هواپیما بودیم که ناگهان مشکلی برای هواپیما پیش آمد و مسافران از مرگ خود مطمئن شدند؛ اینجا بود که قرآن خودم را برداشتم و شروع به خواندن کردم. ملحدی کنار دستم نشسته بود؛ با صدای بلند به من گفت: «بیشتر بخون!» سپس کنارم ایستاد و باز گفت: «بیشتر بخون! صدایت بلند کن! شاید خدا ما را نجات دهد...» و الحمدلله از آن مخمصۀ خطرناک نجات پیدا کردیم». این رفتار آن ملحد عجیب نیست و مشرکانِ پیش از او نیز چنین بوده‌اند؛ کسانی که خدای متعال درباره‌ی آنها می‌فرماید:

﴿فَإِذَا رَکِبُواْ فِی ٱلۡفُلۡکِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ یُشۡرِکُونَ ٦٥ [العنکبوت: 65].

(هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می‏خوانند و غیر او را فراموش می‏کنند، اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می‏شوند.)

و این نشانه‌ای است حسی بر وجود خداوند متعال.

 

 

 

۳- دلالت فطرت بر وجود خداوند متعال

بسیاری از مردم که فطرتشان دچار انحراف نشده به وجود خداوند اعتقاد دارند و بلکه حتی حیوانات بی‌زبان نیز به وجود خدا و یگانگی وی معترفند. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ ١٧٢ أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ١٧٣ [الأعراف: 172-173].

(و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریۀ آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی دادیم. تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم (۱۷۲) یا بگویید پدران ما پیش از این مشرک بوده‌اند و ما فرزندانی پس از ایشان بودیم؛ آیا ما را به خاطر آنچه باطل‌گرایان انجام داده‌اند هلاک می‌کنی؟).

این آیه نشانگر این است که انسان بر اساس فطرت خود به وجود پروردگار متعال معترف است.

۴- دلالت شرع بر وجود خداوند متعال

پیامبران شریعت خداوند ـ که هر آنچه به سود بشر است دربر دارد ـ را با خود آورده‌اند، و این نشان می‌دهد که فرستنده‌ی آنها پروردگار جهانیان است، به ویژه این قرآن مجید که بشر از آوردن همانند آن عاجز و ناتوانند.

از دیگر نشانه‌های وجود خدا، حیوانات و دشت‌ها و کوه‌ها و رودها و دریاها و گوناگونی زبان‌ها و رنگ پوست مردمان و اختلاف آنان در عقل و فهم و کردار و خوش‌بختی و نگون بختی می‌باشند، و همچنین قرار گرفتن هر یک از اعضای بدن آدمیان در همان جایی که به آن نیاز دارند. به همین سبب پروردگار متعال می‌فرماید:

﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٢١ [الذاریات: 21].

(و در وجود خودتان [نشانه‌هایی است]؛ آیا نمی‌بینید؟)

 

فیا عجبا کیف یعصى الإله
ولله فی کل تحریکة
وفی کل شیء له آیة

 

أم کیف یجحده الجاحد
وفی کل تسکینة شاهد
تدل على أنه واحد

شگفتا که خداوند نافرمانی می‌شود، یا اینکه منکران او را انکار می‌کنند در حالی که هر حرکت و سکونی گواه وجود او هستند و در هر چیزی نشانه‌ای وجود دارد که به یکتایی او رهنمون می‌کند.

ابونواس راست گفت که:

تأمل فی ریاض الأرض وانظر
عیون من لجین شاخصات
على قضب الزبرجد شاهدات

 

إلى آثار ما صنع الملیک
بأحداق هی الذهب السبیک
بأن الله لیس له شریک

در بوستان زمین بیاندیش، و به آثار آفرینش خداوند مالک بنگر، [به گل هایی بنگر که] مانند چشم‌هایی از نقره‌اند که پیرامون آن را حاشیه‌ای از طلا پوشانده است و بر شاخه ‌های زمردین قرار گرفته‌اند، گواهی می‌دهند که الله هیچ شریکی ندارد.

چه زیباست پاسخ آن عرب بادیه‌نشین هنگامی که از وی دربارۀ وجود پروردگار پرسیدند؛ وی گفت: سبحان الله! پِشکل دلیلِ بر شتر است، و جای پا نشانۀ مسیر حرکت است؛ چه رسد به آسمانی که برج‌ها دارد و زمینی که راه‌ها دارد و دریایی که موج‌ها؛ آیا این نشانۀ وجود آن لطیفِ خبیر نیست؟

مورد دوم: از جملۀ آنچه ایمان به خدا در خود دارد، ایمان به الوهیت (معبود بودن) خداوند است؛ به این معنا که با اعتقاد قلبی و اقرار زبانی او را تنها معبود حقیقی بدانند که در الوهیت خود هیچ شریکی ندارد و همۀ چیزهایی که جز او مورد عبادت قرار می‌گیرد همه باطل است. پروردگار متعال می‌فرماید:

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ ٦٢ [الحج: 62].

(این بدان سبب است که الله خود حق است و آنچه به جای او می‌خوانند آن باطل است و و خداوند بلند مقام و بزرگ است).

و می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُمۡ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ [البقرة: 21].

(ای مردم پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بوده‌اند آفریده است پرستش کنید، باشد که به تقوا گرایید).

﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ [الإسراء: 23].

(و پروردگارت مقرر کرد که جز او را مپرستید).

و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ به نقل از خدای متعال می‌فرماید: «من بی‌نیازترین شرکاء از داشتن شریکم. هر که کاری را انجام دهد که در آن کسی را با من شریک گرداند او و شرکش را ترک می‌گویم»([3]).

بنابراین بر بنده واجب است که در هیچ یک از انواع عبادات مانند نذر و قربانی و دعا و استغاثه و یاری جستن و فروتنی و خضوع و خشیت و انابه و نماز و حج و زکات و دیگر عبادات رو به سوی هیچ کس جز خداوند متعال نیاورد چرا که انجام این عبادات برای غیر خدا شرک است.

مسالۀ سوم: از دیگر مواردی که زیر مجموعه‌ی ایمان به خدا می‌باشد: ایمان به نام‌ها و صفات خداوند متعال است.

ایمان به نام‌های خدا و صفات او یعنی اثبات نام‌ها و صفاتی که الله متعال در قرآن کریم و سنت پیامبرش ـ صلی الله علیه وسلم ـ برای خود اثبات نموده به صورتی که شایستۀ اوست، بدون هیچگونه تحریف و یا تعطیل و یا بیان چگونگی و تمثیل آن. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا [الأعراف: 180].

(و الله دارای نام‌های نیک است؛ پس او را با آن [نام‌ها] فرا خوانید).

بنده باید عظمت این نام‌ها و صفات را احساس کرده و با آن‌ها بندگی خداوند ـ عزوجل ـ را به جای آورد.

 

ثمرات ایمان به خدا

ایمان به خدای متعال دارای ثمراتی بس بزرگ است از جمله:

1- محقق شدن توحید خداوند متعال، به طوری که بنده به غیر او وابسته نمی‌شود.

2- به دست آمدن کمال محبت خدای متعال و بزرگداشت وی بر اساس نام‌های نیک و صفات والای او.

3- محقق شدن عبادت خدا با انجام دستورات و خودداری و دوری از منهیات وی.

4- آزادی بنده از بندگی مخلوقات و وابستگی به آنان و ترس و امید به آن‌ها و رهایی از انجام اعمال برای آنان که این همان عزت حقیقی است.

دوم: ایمان به ملائکه

ملائکه چه کسانی هستند؟ آفریدگانی غیبی هستند که خداوند متعال آنان را از نور آفریده و فرمانبردار و فروتن در برابر خودش قرارشان داده است. هر یک از آنان وظیفه‌ای ویژه دارند؛ جبرئیل مأمور وحی است و اسرافیل مأمور دمیدن در شیپور و همچنین یکی از حاملان عرش الهی است. میکائیل مأمور باران و روییدنی‌ها است و برخی دیگر مسئول گرفتن جان‌ها هستند یعنی مَلَک الموت و یاران وی، و دیگر ملائکه‌ای که کارها و وظایفشان را می‌دانیم.

چگونه به ملائکه ایمان بیاورم؟

1-    ایمان بیاور که آنان جزو عالم غیبی هستند که دیده نمی‌شوند گرچه امکان این هست که دیده شوند اما اصل این است که آنان دیده نشوند. آنان از نور آفریده شده‌اند و به طور کامل تسلیم و فروتن در برابر الله متعال می‌باشند. خداوند می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَأَهۡلِیکُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ عَلَیۡهَا مَلَٰٓئِکَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞ لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ ٦ [التحریم: 6].

(ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که سوختِ آن مردم و سنگ‌هاست حفظ کنید. بر آن [آتش] ملائکه‌ای خشن [و] سخت‌گیر [گمارده شده] اند [که] از آنچه الله به آنان دستور داده سرپیچی نمی‌کنند و آنچه را که مامورند انجام می‌دهند).

2-    به نام‌های آن عده از ملائکه که [توسط قرآن و سنت] به آن پی برده‌ایم، و همچنین به وظایف آنان ایمان بیاوریم.

ثمرات ایمان به ملائکه:

۱- علم به عظمت خداوند وقدرت و چیرگی او

۲- سپاسگزاری از الله به خاطر توجه‌اش به بنی آدم؛ زیرا از میان همین ملائکه برخی را مأمور حفاظت از آنها قرار داده است.

3-    ملائکه را به سبب آنکه عبادت پروردگار را به جای می‌آورند دوست بداریم([4]).

سوم: ایمان به کتاب‌ها

معنای ایمان به کتاب‌ها این است که به طور حتم معتقد باشیم این کتاب‌ها با حق مبین و هدایت آشکار از سوی خدای متعال نازل شده و قطعاً کلام پروردگار است نه هیچکس دیگر.

ایمان به کتاب‌های الهی این موارد را در خود دارد:

1-    ایمان به اینکه این کتاب‌ها حقیقتاً از سوی خدا نازل شده است.

2-    ایمان به نام‌های آن دسته از کتاب‌ها که نام‌ها آن را [بر اساس قرآن و سنت] می‌دانیم، مانند قرآن که بر محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ نازل شد و تورات که بر موسی ـ علیه السلام ـ فرو فرستاده شده و انجیل که بر عیسی ـ علیه السلام ـ نازل گردید و زبور که بر داوود ـ علیه السلام ـ نازل شده است. اما آن دسته از کتاب‌ها که نام‌هایشان را [بر اساس قرآن و سنت] نمی‌دانیم به طور کلی به آن ایمان می‌آوریم.

3-    راست شمردن اخباری که در این کتاب‌ها آمده، مانند اخبار قرآن و اخبار کتاب‌های پیشین که دچار تحریف نشده است.

4-    عمل به احکام این کتاب‌ها که منسوخ نشده و خشنودی و تسلیم در برابر آن. همۀ کتاب‌های پیشین توسط قرآن عظیم منسوخ شده‌اند. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمُهَیۡمِنًا عَلَیۡهِ [المائدة:48].

 (و ما این کتاب را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق کنندۀ کتاب‌های پیشین و حافظ ونگاهبان آن‌هاست).

یعنی: حاکمِ بر آن. بر این اساس عمل کردن به هیچ یک از احکام کتاب‌های پیشین جایز نیست مگر آنکه به صحت رسیده و قرآن آن را تایید کرده باشد.

ثمرات ایمان به کتاب‌های الهی

1-    پی بردن به توجه و عنایت خدای متعال نسبت به بندگانش، به طوری که برای هر قومی کتابی جهت هدایتشان نازل کرده است.

2-    پی بردن به حکمت الله متعال، چرا که برای هر قومی دستورات و احکامی قرار داده که مناسب حالشان است. پروردگار بزرگ می‌فرماید:

﴿لِکُلّٖ جَعَلۡنَا مِنکُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗا [المائدة: 48].

(برای هر یک از شما شریعت و راه و روشی قرار داده‌ایم).

3-    شکر نعمت الله برای فرو فرستادن این کتاب‌ها.([5])

چهارم: ایمان به پیامبران

پیامبران چه کسانی هستند؟ پیامبران گروهی هستند که توسط الله متعال برگزیده شده‌اند تا واسطه‌ای باشند بین او و بندگان برای ابلاغ شریعت او و آنچه در مورد خداوند بر بندگان لازم است، و همچنین چیزهای دیگری که برایشان وحی نموده است. اولینِ پیامبران، نوح ـ علیه السلام ـ است و آخرینشان محمد صلی الله علیه وسلم. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَٰکِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ [الأحزاب: 40].

(محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستادۀ خدا و ختم کننده‌ پیامبران است).

پیامبران انسان‌هایی هستند که توسط خداوند آفریده شده‌اند و از هیچ ویژگی خدایی برخوردار نیستند، بنابراین استغاثه و دعای آنان و نذر و قربانی و دیگر انواع عبادت برای آنان جایز نیست. خداوند متعال به پیامبرش ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید:

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١٨٨ [الأعراف: 188].

(بگو جز آنچه الله بخواهد برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم و اگر غیب می‌دانستم قطعا خیر بسیاری می‌اندوختم و هرگز به من آسیبی نمی‌رسید؛ من جز بیم دهنده و بشارتگری برای گروهی که ایمان می‌آورند، نیستم).

ایمان به پیامبران چه معنایی دارد؟

ایمان به پیامبران دربرگیرنده‌ی چهار مسأله است:

1- اینکه رسالت آنان حق و از سوی خدای متعال است؛ یعنی هر کس به رسالت یکی از آنان کفر ورزید، به همۀ آنان کفر ورزیده است، مثلا نصرانیانی که رسالت محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ را تکذیب کرده‌اند و از پیروی او سر باز زده‌اند در واقع مسیح بن مریم را تکذیب کرده‌اند و او را پیروی نکرده‌اند، زیرا مسیح آنان را به آمدن محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ بشارت داده است.

2- ایمان به آن دسته از پیامبران که نامشان را می‌دانیم مانند محمد و ابراهیم و عیسی و موسی و نوح و دیگران که در قرآن از آن‌ها نام برده شده است و همچنین ایمان به پیامبرانی که نام‌شان را نمی‌دانیم به طور کلی ایمان داشته باشیم.

3- راست شمردن اخبارِ پیامبران که از طریق صحیح به ما رسیده است.

4- عمل به شریعت پیامبری که به سوی ما فرستاده شده یعنی محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ که خاتم پیامبران است.

 

 

ثمرات ایمان به پیامبران

1- پی بردن به رحمت خداوند و عنایتش نسبت به بندگان، به طوری که پیامبران را برای راهنمایی مردم به راه راست به سوی آنان فرستاده تا چگونگی بندگی الله را برایشان تبیین نمایند.

2- شکر پروردگار برای این نعمت.

3- محبت پیامبران ـ صلی الله علیهم وسلم ـ و بزرگداشت و ستایش آنان.

پنجم: ایمان به روز آخرت

منظور از روز آخرت همان روز قیامت است. روزی که خداوند مردم را برای حسابرسی و پاداش برانگیخته خواهد کرد. این روز را روز آخرت نامیده‌اند چرا که روز دیگری پس از آن نیست و اهل بهشت در جایگاه‌های خود مستقر می‌شوند و اهل آتش نیز در جایگاه خود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ [البقرة: 177].

(اما نیکی آن است که کسی به الله و روز بازپسین ایمان بیاورد).

و می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ یُوقِنُونَ ٤ [البقرة: 4].

(و آنان که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان می‌آورند و آنند که به آخرت یقین دارند).

این پنجمین رکن از ارکان ایمان است و هر که آن را انکار نماید کفر ورزیده است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ ٧ [التغابن: 7].

(کسانی که کفر ورزیدند، پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد؛ بگو آری سوگند به پروردگارم حتما برانگیخته خواهید شد سپس شما را به آنچه کرده‌اید واقف خواهند ساخت و این برای خدا آسان است).

ایمان به آخرت بیانگر چیست؟

ایمان به آخرت در بر گیرندۀ مسائلی است از جمله:

1-    ایمان به حسابرسی و پاداش، چرا که خداوند متعال بندگان را بر اساس اعمالش مورد محاسبه قرار می‌دهد و هر یک را بر اساس کارهایی که کرده‌اند پاداش می‌دهد. الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم ٢٦ [الغاشیة: 25-26].

(در حقیقت بازگشت آنان به سوی ماست (۲۵) آنگاه حساب آنان به عهدۀ ماست).

2-    ایمان به بهشت و جهنم و اینکه این دو، زندگیِ ابدی مخلوقات هستند. خداوند بهشت را برای اهل طاعت خود آماده کرده است: مومنان راستین و مخلص، و آتش را برای اهل معصیت، یعنی کافران و منافقان.

خداوند در بیان سرزمین مومنان می‌گوید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ خَیۡرُ ٱلۡبَرِیَّةِ ٧ جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗا [البینة: 7-8].

(در حقیقت کسانی که ایمان آورده و اعمال شایسته انجام داده‌اند آنانند که بهترین آفریدگانند (۷) پاداش آنان نزد پروردگارشان باغ‌های همیشگی است که از زیر [درختان] آن نهرها روان است؛ جاودانه تا ابد در آن خواهند ماند).

و در بیان حال کافران و منافقان می‌فرماید:

﴿وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ ١٣١ [آل عمران: 131].

(و از آتشی بترسید که برای کافران آماده شده است).

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَعَنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَأَعَدَّ لَهُمۡ سَعِیرًا ٦٤ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ لَّا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ٦٥ [الأحزاب: 64-65].

(همانا الله کافران را نفرین کرده و برای آن‌ها آتشی فروزان آماده کرده است (۶۴) جاودانه در آن می‌مانند، نه یاری می‌یابند و نه یاوری).

از جمله مواردی که به ایمان به آخرت مربوط است، باور داشتن هر چیزی است که پس از مرگ رخ خواهد داد، مانند:

1-    فتنۀ قبر. منظور از فتنۀ قبر، سوالاتی است که پس از دفن میت از وی خواهد شد، به طوری که دربارۀ پروردگارش و دینش و پیامبرش از وی پرسیده می‌شود. مومن در پاسخ این سوال می‌گوید: پروردگارِ من الله است، دینم اسلام است و پیامبرم محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ است. اما کافر می‌گوید: ها... ها... نمی‌دانم!

2-    عذاب و نعیم قبر: اهل ایمان در قبرهای خود خوش می‌گذرانند و لذت می‌برند، و قبرشان تا اندازه‌ای که چشم کار می‌کند گسترده می‌شود و هر یک از آن‌ها جایگاه خود را در بهشت خواهد دید.

اما کافران و منافقان و ستمگران در قبرهای خود معذب هستند و قبر بر آنان تنگ شده آکنده از آتش خواهد شد و جایگاه خود را در جهنم خواهند دید. از عذاب قبر به خداوند متعال پناه می‌بریم.

ثمرات ایمان به روز آخرت

1-    رغبت به انجام طاعات و حرص بر آن و پشیمانی به خاطر از دست دادن آن.

2-    ترس و هراس از انجام گناه.

3-    آرامش و عدم بی‌تابی برای از دست رفتن دنیا به امید نعیم و خوشیِ آخرت.

ششم: ایمان به تقدیر

این ششمین رکن از ارکان ایمان است. معنای ایمان به تقدیر این است که خدای متعال آنچه را که شده و می‌شود می‌داند، و به احوال بندگان خود آگاه است و روزی و اجل و کارها و دیگر مسائل مربوط به آنان را می‌داند و هیچ چیز بر او پنهان نیست، و اینکه الله متعال تقدیر (اندازه‌های) بندگان را نوشته و هیچ چیز رخ نمی‌دهد مگر با علم و نوشته و خواسته و خلقت وی.

ایمان به تقدیر چند مساله را در بر می‌گیرد([6])

نخست: باور به اینکه خداوند متعال به طور کلی و تفصیلی به همه چیز آگاه است. آنچه را شده و آنچه را خواهد شد و آنچه را که اگر بشود چگونه خواهد شد می‌داند.

دوم: ایمان به اینکه خداوند این را در لوح محفوظ نگاشته است.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَٰلِکَ فِی کِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ ٧٠ [الحج: 70].

(آیا ندانسته‌ای که الله آنچه را در آسمان و زمین است می‌داند؟ این‌ها [همه] در کتابی [مندرج] است؛ قطعا این بر الله آسان است).

در صحیح مسلم آمده است که: «الله مقادیر آفریدگان را پنجاه هزار سال پیش از آفرینش آسمان‌ها و زمین نوشت».([7])

سوم: ایمان به اینکه هیچ یک از کائنات به وجود نمی‌آیند مگر به خواست خدا، فرقی نمی‌کند که آن چیز در نتیجۀ فعل خداوند باشد یا فعل بندگان. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَرَبُّکَ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُ وَیَخۡتَارُ [القصص: 68].

(و پروردگارت هرچه را بخواهد می‌آفریند و برمی‌گزیند).

چهارم: ایمان به اینکه همۀ موجودات آفریدۀ خداوند سبحانه و تعالی می‌باشند، و ذره‌ای در آسمان و زمین نیست مگر آنکه خداوند خالق آن و خالق حرکات و سکناتش است و آفریدگار و پروردگاری جز وی ندارد. خدای متعال می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُ [آل عمران: 6].

(اوست که شما را هر طور که بخواهد در رحم‌ها صورتگری می‌کند).

و می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ ٦٢ [الزمر: 62].

(الله آفریدگار هر چیزی است و اوست که بر هر چیزی نگهبان است).

و می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦ [الصافات: 96].

(و الله شما را و آنچه انجام می‌دهید آفریده است).

ثمرات ایمان به تقدیر

1-    اعتماد به الله در هنگام انجام اسباب، یعنی اینکه همۀ توجه بنده به خود سبب نباشد بلکه بر الله توکل نماید زیرا همه چیز به تقدیر وی بستگی دارد.

2-    بنده در صورت به دست آوردن آنچه آرزوی آن را داشته مغرور نمی‌شود بلکه می‌داند آن دستاورد در واقع نعمتی است از سوی الله که اسباب خیر و موفقیت را برای وی مقدر ساخته است.

3-    آرامش و آسایش درونی در برابر آنچه از سوی خداوند مقدر شده است، در نتیجه بنده برای از دست دادن آنچه دلخواهش بوده یا رخ دادن آنچه نمی‌پسندد آشفته و نگران نمی‌شود، زیرا همه چیز بر اساس تقدیر خداوند رخ داده است.




[1]- به روایت مسلم در کتاب الإیمان باب «معرفة الإیمان والإسلام والقدر وعلامة الساعة» شمارۀ ۸.

[2]- پیشین.

[3]- به روایت مسلم در کتاب «الزهد» باب «من أشرک فی عمله غیر الله» (۲۲۹۸).

[4]- محاضرات فی‌العقیدة والدعوة، شیخ صالح الفوزان (۱/ ۲۸۱).

[5]- شیخ محمد بن صالح العثیمین، شرح أصول الإیمان.

[6]- شیخ محمد بن صالح العثیمین، شرح أصول الإیمان.

[7]- به روایت مسلم در کتاب «القدر» باب «حجاج آدم وموسی علیهما السلام» (۲۶۵۳).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد