ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بر اساس آنچه گذشت واضح شد رکن اساسی که دین بر آن بنا میشود، عقیده است؛ چرا که بدون عقیده مردم در تاریکیهای شرک و شهوتهای دنیا سرگردان میشوند. عقیده محرک و انگیزه اصلی زندگی انسان است و انسان بدون آن به چارپایان میماند. خداوند دربارۀ کسانی که از عقیده محرومند میفرماید:
﴿أَمۡ تَحۡسَبُ أَنَّ أَکۡثَرَهُمۡ یَسۡمَعُونَ أَوۡ یَعۡقِلُونَۚ إِنۡ هُمۡ إِلَّا کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّ سَبِیلًا ٤٤﴾ [الفرقان: 44].
(یا گمان داری که بیشترشان میشنوند یا میاندیشند؟ آنان جز مانند چارپایان نیستند بلکه گمراهترند).
و از آنجایی که نیاز مردم به عقیده بالاتر از نیازشان به آب و غذا است، شایسته است که بدان توجه نمایند.
1- خالص گرداندن نیت و عبادت برای خداوند متعال، زیرا وقتی خالق یکی است، واجب است که نیت و عبادت نیز تنها برای او باشد.
2- آزاد سازی عقل و اندیشه از سرگردانی و حیرانی ناشی از تهی بودن قلب از عقیده؛ زیرا کسی که از عقیده محروم است از دو حالت خارج نیست: یا قلبش از هر عقیدهای خالی است و تنها بندۀ مادۀ محسوس است، و یا در گمراهی و خرافات دست و پا میزند.
3- آرامش درونی و فکری؛ کسی که از عقیدۀ صحیح برخوردار است از نگرانی درونی و نا آرامی فکری در امان است زیرا این عقیده عامل ارتباط مؤمن با خالقِ اوست.
4- سالم ماندن نیت و عمل نیک از انحراف؛ زیرا پیامبران به بیان عقیده پرداختهاند و پیروی از آنان رکنی از ارکان این دین است. بنابراین هرکه از پیروی پیامبران منحرف گردد در عقیده نیز به انحراف میرود.
5- جدیت در کارها، به طوری که بنده هیچ فرصتی را برای انجام عمل نیک از دست نمیدهد و به سوی آن میشتابد و از اماکن گناه دوری میگزیند.
6- تشکیل امتی نیرومند که همۀ داشتههای خود را برای پایدار نمودن دین خود فدا میکند و به مصیبتهایی که در راه خداوند به وی میرسد توجهی نمیکند.
7- دستیابی به خوشبختی دنیا و آخرت با اصلاح افراد و جوامع و به دست آوردن پاداش و کرامت.
از الله تبارک و تعالی خواهانم همۀ این اهداف را برای ما و دیگر مسلمانان محقق گرداند.
اهمیت ولاء و براء در عقیدۀ مسلمان
یکی از پایههای عقیدۀ اسلامی این است که هر مسلمان معتقدی باید با صاحبان این عقیده دوستی ورزد و با دشمنان آن دشمن باشد، یعنی اهل اخلاص و توحید را دوست بدارد و از اهل شرک بیزار باشد، و این همان راه و روش ابراهیم ـ علیه السلام ـ و همراهان اوست که خداوند متعال ما را دستور به پیروی از آنان داده است:
﴿قَدۡ کَانَتۡ لَکُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنکُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ کَفَرۡنَا بِکُمۡ وَبَدَا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ﴾ [الممتحنة: 4].
(قطعا برای شما در [پیروی] از ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست، آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جای الله میپرستید بیزاریم؛ به شما کفر میورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینۀ همیشگی پدیدار شده تا وقتی که فقط به الله ایمان آورید).
خداوند متعال همچنین در خطاب به مؤمنانی که به رسالت محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ ایمان آوردهاند میفرماید:
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِیَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥١﴾ [المائدة: 51].
(ای کسانی که ایمان آوردهاید یهود و نصارا را به دوستی نگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد از آنان خواهد بود؛ آری الله گروه ستمگران را هدایت نمیکند).
بنابراین ولاء و براء اصلی است بس بزرگ از اصول دین و بسیار جای تأسف است که بسیاری از مردم نسبت به این اصل جاهلند؛ چه بسیارند کسانی که میشنوی دعوت به وحدت ادیان میدهند و نصرانیان را برادران خود میدانند ، بلکه مدعیاند یهودیان نیز برادران ما هستند؛ چه بسا ترس این میرود که [با چنین دعوتی] از اسلام خارج شده باشند، زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُ﴾ [آل عمران: 19].
(همانا دین نزد الله همان اسلام است).
همانطور که خداوند متعال موالات با کافران که دشمن عقیدۀ اسلامی هستند را حرام اعلام نموده، دوستی و موالات مومنان را واجب دانسته است. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُمۡ رَٰکِعُونَ ٥٥ وَمَن یَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ٥٦﴾ [المائدة: 55-56].
(تنها الله و پیامبر او و مؤمنانی یاور و دوست شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای میآورند و زکات مال به در میکنند (۵۵) و هر کس الله و پیامبر او و کسانی را که ایمان آوردهاند به دوستی گیرد [از زمرۀ حزب الله است] و بیتردید حزب خدا پیروزند).
نمونههای موالات و دوستی با کافران
1- شبیه ساختن خود به آنان در پوشش و سخن گفتن و دیگر مظاهر. هرگونه شبیه ساختن خود به کافران در مواردی که جزو ویژگیها و سنتها و رسوم و عبادات آنان هست، حرام میباشد؛ مانند تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل و تقلید از لباس پوشیدن و روش غذا خوردن آنان و همینطور سخن گفتن به زبان کافران مگر برای نیاز.
2- ماندن در سرزمین کافران و هجرت نکردن به سرزمین مسلمانان برای حفظ دین.
3- سفر به سرزمینهای کفر به هدف تفریح و خوشگذرانی.
4- یاری دادن کافران علیه مسلمانان.
5- یاری جستن از آنان و اعتماد به آنها و دادن مسئولیتهای مهم به کافران که باعث برملا شدن اسرار مسلمانان میشود و نزدیک ساختن آنها و دادن مسئولیتهای مشاورهای به آنان.
6- استفاده از تاریخِ آنان به ویژه تواریخی که نشان دهندۀ آداب و رسوم و اعیاد آنان باشد، مانند تاریخ میلادی.
7- مشارکت در اعیاد آنان یا کمک در برگزاری اعیاد و مناسبتهای کافران یا تبریک گفتن و حضور در این مناسبتها.
8- نام گذاری بر اساس نامهای آنان.
طلب مغفرت و رحمت برای مردگان آنان، زیرا چنین کاری نشان دهندۀ محبت کافران و درست شمردن عقاید و کردار آنان است([1]).