اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مبحث چهارم: نماز

مبحث چهارم: نماز

طهارت

حکم آن: طهارت بر اساس قرآن و سنت واجب است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْ [المائدة: 6].

(و اگر جنب هستید خود را پاک کنید).

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِینَ وَیُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِینَ ٢٢٢ [البقرة: 222].

(همانا الله توبه‌کاران و پاکیزگان را دوست می‌دارد).

و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «پاکیزگی کلید نماز است».([1])

انواع طهارت

طهارت بر دو نوع است: معنوی و حسی.

منظور از طهارت معنوی پاک ساختن درون از آثار گناه و معصیت به واسطۀ توبۀ صادقانه و پاک سازی قلب از آلودگی شرک و شک و حسد و کینه و تکبر و محبت جاه و مقام است که جز با اخلاص و خیردوستی و بردباری و فروتنی و راستی و انجام اعمال نیک برای الله، ممکن نیست.

اما منظور از طهارت حسی پاک شدن از نجاست‌ها و پاک شدن از حَدَث است.

پاک شدن از نجاست‌ها به واسطۀ از بین بردن نجاسات لباس و بدن و محل نماز با آب پاک است، و پاک شدن از حَدَث همان وضو و غسل و تیمم است.

آداب قضای حاجت

نخست: پیش از قضای حاجت

1-    برای قضای حاجت، جایی را برگزیند که دور از چشمان مردم باشد.

2-    چیزی را که حاوی ذکر خداوند است با خود به دستشویی نبرد.

3-    با پای چپ وارد شود.

4-    هنگام وارد شدن به دستشویی بگوید: «بسمِ الله، اللهم إنی أعوذُ بک مِن الخُبْثِ، والخبائثِ».

5-    لباس خود را [در صحرا و محیط باز] برای پوشیده ماندن عورت تا نزدیک شدن به زمین کنار نزند.

6-    اینکه در هنگام قضای حاجت روبرو یا پشت به قبله ننشیند.

7-    در سایه یا راه یا آب مورد استفادۀ مردم یا زیر درختِ ثمردار قضای حاجت نکند.

دوم: آداب پس از قضای حاجت و بیرون آمدن از دستشویی

1-    برای استجمار([2]) از استخوان یا مدفوع دیگر جانوران یا چیزی که دیگران از آن استفاده می‌کنند یا چیزهای محترم [مانند مواد غذایی] استفاده نکند.

2-    اینکه خودش را با دست راست پاک نکند و آلت خود را با دست راست نگیرد.

3-    اگر استجمار می‌کند به تعداد وتر (فرد) خود را تمیز کند، مثلا سه بار، و اگر تمیز نشد پنج بار.

4-    اگر از آب و سنگ استفاده کرد اول از سنگ استفاده کند و سپس از آب و اگر به یکی از این دو اکتفا نمود کافی است.

5-    هنگام بیرون آمدن از دستشویی اول پای راست خود را بیرون بگذارد.

6-    اینکه هنگام بیرون آمدن بگوید: «غُفرانَک».

وضو

پیش از نماز واجب است که شخص از حَدَث اکبر([3]) و حَدَث اصغر([4]) پاک باشد. حدث اکبر با غسل از بین می‌رود و حدث اصغر با وضو، و در صورت نبودن آب یا زیانمند بودن آن به جای وضو و غسل می‌توان تیمم کرد.

معنای وضو: وضو یعنی استفاده از آب در چهار عضو (صورت، دو دوست، سر و دو پا) به روشی مخصوص، که نصوص کتاب و سنت بیان داشته است. دلیل وضو از قرآن:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْ [المائدة: 6].

(ای مومنان هنگامی که برای نماز به پا خاستید صورت‌ها و دو دستان خود را همراه با آرنج‌ها بشویید و سرهای خود را مسح کنید و پاهای خود را همراه با قوزک‌های آن بشویید و اگر جنب بودید [با غسل کردن] خود را پاک کنید).

و از سنت، این سخن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ که: «نماز کسی از شما اگر بی‌وضو شد پذیرفته نمی‌شود تا آنکه وضو گیرد».([5])

فضیلت وضو

وضو فضایل بس بزرگی دارد که به برخی از آن اشاره می‌کنیم. خداوند متعال در بیان فضیلت وضو می‌فرماید:

﴿مَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیَجۡعَلَ عَلَیۡکُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمۡ وَلِیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٦ [المائدة: 6].

(الله نمی‌خواهد شما را به تنگ آورد و به مشقت اندازد و بلکه می‌خواهد

شما را پاکیزه دارد و نعمت خود را بر شما کامل نماید باشد که شکر او را به جای آورید).

اما نصوص سنت در این باره بسیار است، از جمله:

1-    از ابی هریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: شنیدم رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرمود: «امت من در روز قیامت در حالی فرا خوانده می‌شوند که دست‌ها و پاها و چهره‌هایشان در اثر وضو روشن است؛ بنابراین هر یک از شما که توانست روشنیِ خود را بیشتر کند، حتما چنین کند».([6])

2-    از عثمان بن عفان ـ رضی الله عنه ـ نقل است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «هر که وضو گیرد و وضویش نیکو باشد، گناهانش از بدنش خارج می‌شود تا آنکه از زیر ناخن‌هایش بیرون می‌ریزد».([7])

3-    از ابی‌هریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «هرگاه بندۀ مسلمان ـ یا مؤمن ـ وضو گیرد و صورت خود را بشوید همۀ گناهانی که با چشمان خود انجام داده همراه با آب ـ یا با آخرین قطرۀ آب ـ بیرون می‌ریزد، پس هنگامی که دستانش را بشوید همۀ گناهانی که با دست خود انجام داده همراه با آب ـ یا با آخرین قطرۀ آن ـ بیرون می‌ریزد، و هنگامی که پاهایش را بشوید همۀ گناهانی که با پاهای خود به سویشان گام برداشته همراه با آب ـ یا همراه با آخرین قطرۀ آب ـ بیرون می‌ریزد تا آنکه از گناهان پاک می‌شود».([8])

4-    از عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که فرمودند: «هر یک از شما که وضو بگیرد و آب به همۀ اعضایش برسد، سپس بگوید: «أشهدُ أن لاّ إلهَ إلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وأنَّ محمدًا عبدُ اللهِ ورسولُهُ»، هر هشت در بهشت برایش گشوده می‌شود که از هر کدام می‌خواهد وارد شود». ترمذی بر این دعا افزوده است: «الّلهُمَ اجْعَلنی مِنَ التَوّابینَ واجْعَلنی مِنَ الُمُتَطَهِرین»([9]).

فرض‌های وضو

شش کار در وضو فرض است:

1-    یک بار شستن صورت از بالای پیشانی تا پایین چانه، و از گوش تا گوش، زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ

(پس صورت‌های خود را بشویید).

مضمضه (آب در دهان زدن) و اِستِنشاق (آب در بینی زدن) نیز جزو شستن صورت است زیرا دهان و بینی جزو چهره است و پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هرگاه کسی از شما وضو گرفت آب در بینی خود کند سپس آن را بریزد».([10])

2-    شستن دستان تا آرنج، به دلیل این سخن خداوند متعال:

﴿وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ.

(و دستانتان را تا آرنج‌ها [بشویید]).

3-    مسح سر از پیشانی به پشت سر، زیرا خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ می‌فرماید:

﴿وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ.

(و سرهای خود را مسح کنید).

4-    شستن پاها تا کعبین، به دلیل این سخن پروردگار متعال:

﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ.

(و پاهایتان را تا دو قوزک [بشویید]).

5-    ترتیب: یعنی اینکه از شستن صورت شروع کند، سپس دو دست، سپس سرش را مسح کند، سپس پاهای خود را بشوید، زیرا این اعضا به ترتیب در آیۀ وضو آمده است.

6-    موالات: یعنی آنکه همۀ اعضا را بدون فاصلۀ زمانی بسیار از هم بشوید، اما وقفۀ کوتاه اشکالی ندارد.

سنت‌های وضو

۱- مسواک

۲- گفتن بسم الله در آغاز وضو

۳- سه بار شستن دو کف دست (تا مچ)، قبل از وضو. اما اگر از خواب بیدار شده است واجب است که پیش از وضو دو دوست خود را [تا مچ] بشوید، زیرا پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هر گاه کسی از شما از خواب بیدار شد دستان خود را پیش از وارد کردن به ظرف [آب] سه بار بشوید، زیرا نمی‌دانید که دستتان شب کجا بوده است».([11])

۴- زدن آب در دهان و بینی پیش از شستن صورت و مبالغه در آن برای کسی که روزه نیست.

۵- خلال کردن ریش پرپشت.

۶- خلال کردن انگشتان.

۷- شستن بار دوم و سوم اعضاء.

۸- شروع کردن از سمت راست (یعنی اول دست راست بعد دست چپ و...).

۹- دعا پس از پایان وضو. از دعاهای وارد شده در این زمینه:

«أشهدُ أن لا إلهَ إلَّا اللهُ وحدَه لا شریکَ له وأشهدُ أنَّ محمَّدًا عبدُه ورسولُه اللَّهمَّ اجعلنی من التَّوَّابین واجعلنی من المتطهِّرین»([12]).

 

مکروهات وضو

1-    وضو در مکان نجس که ترس رسیدن نجاست به بدن و لباسش رود.

2-    شستن اعضا بیش از سه بار.

3-    اسراف در مصرف آب.

4-    ترک یک سنت یا بیشتر از سنت‌های وضو.

روش وضو

وضو دو روش دارد:

نخست: حداقل وضو؛ به این صورت که نیت وضو نماید و بسم الله بگوید، سپس آب در دهان و بینی زند و صورت خود را بشوید، سپس دستان خود را تا آرنج بشوید و سر خود را همراه با گوش‌هایش مسح کند، سپس پاهای خود را تا کعبین (دو قوزک پا) بشوید و هر یک از این اعضا را تنها یک بار بشوید. این حداقل وضویی است که برای نماز کافی است.

دوم: وضوی کامل؛ به این صورت که اول نیت کند، سپس بسم الله بگوید و دستانش را [تا مچ] سه بار بشوید، سپس سه بار آب در دهان و بینی زند، سپس صورت خود را سه بار بشوید، سپس دست راست خود را تا آرنج سه بار بشوید و پس از آن دست چپ را سه بار تا آرنج بشوید، سپس سر خود را یک بار از جلوی سر تا پشت آن و از پشت سر تا پیشانی مسح کند (به صورت رفت و برگشت)، سپس با انگشت داخل گوش را مسح کند و با انگشت ابهام پشت آن را مسح نماید، آنگاه پای راست خود را تا کعبین (دو قوزک) سه بار بشوید، سپس پای چپ را به همین ترتیب بشوید و پس از پایان وضو بگوید: «أشهدُ أن لا إلهَ إلَّا اللهُ وحدَه لا شریکَ له وأشهدُ أنَّ محمَّدًا عبدُه ورسولُه».

باطل کننده‌های وضو

1-    آنچه از دو راه پس و پیش خارج شود مانند ادرار و مدفوع و باد.

2-    از بین رفتن عقل با بیهوشی یا مستی یا دیوانگی.

3-    خوابی که باعث از بین رفتن احساس شود.

4-    لمس آلت تناسلی با کف دست و انگشتان از روی شهوت.

5-    مرتد شدن از اسلام.

6-    خوردن گوشت شتر.

7-    لمس زن توسط مرد، یا مرد توسط زن از روی شهوت.

چند نکتۀ مهم

نخست: کسی که یقین دارد وضو گرفته اما شک دارد که وضویش باطل شد یا نه، به یقین خود عمل می‌کند یعنی وضو دارد.

دوم: کسی که یقین دارد بی‌وضو شده، اما شک دارد که پس از آن وضو گرفته یا نه، به یقین خود عمل می‌کند، یعنی خود را بی‌وضو به حساب می‌آورد و وضو می‌گیرد.

سوم: ادرار و مدفوع حیوان حلال گوشت و همینطور منی انسان، نجس نیست.

چهارم: اگر شخص مسلمان در پاک بودن یا نجس بودن آب دچار شک شد به یقین عمل می‌کند، و یقین در اینجا پاک بودن آن آب است زیرا اصل در اشیاء پاک بودن است مگر آنکه برعکس آن ثابت شود.

پنجم: اگر در تشخیص آب پاک با نجس دچار شبهه شد تا حد امکان سعی در شناخت آب پاک می‌کند و با آن وضو می‌گیرد.

مسح بر خُف (موزه)

نخست: خُف چیست؟

خف یا موزه نوعی پاپوش است که معمولا از چرم ساخته می‌شود، و حکم پاپوش‌های کتانی و پشمی (جوراب) و انواع دیگر نیز مانند آن است.

دوم: دلیل مشروع بودن مسح بر خُف

نصوص دال بر این حکم به طور متواتر در سنت آمده است، از جمله حدیث عبدالله بن عمر از سعد بن ابی وقاص از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ که ایشان بر خف مسح نمودند.([13])

از عمرو بن امیۀ ضمری نیز نقل است که گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ را دیدم که بر عمامه و خفّ خود مسح نمود.([14]) همچنین در حدیث مغیرة بن شعبة ـ رضی الله عنه ـ آمده که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ خطاب به ایشان [که قصد داشت خف‌های پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ را برای وضو بیرون بیاورد] فرمود: «رهایشان کن که در حال وضو آنان را به پا کرده‌ام» سپس بر آن مسح کرد.([15])

سوم: شرط مسح بر خف [یا جوراب]

مسح بر خف چند شرط دارد:

1-    اینکه بعد از وضو آن‌ها را به پا کرده باشد، به دلیل حدیث عروة بن مغیرة از پدرش که گفت: «همراه با پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در سفری بودم؛ خواستم خف‌هایش را بیرون بیاورم، پس فرمود: «رهایشان کن، زیرا با وضو آن را پوشیده‌ام» سپس بر آن مسح نمود.([16])

2-    اینکه خف یا جوراب پاک باشد. در صورت نجاست مسح بر آن صحیح نیست.

3-    اینکه خف یا جوراب، محلی را که شستن آن در وضو فرض است [یعنی تا کعبین] پوشانده باشد.

چهارم: مدت مسح

مقیم می‌تواند به مدت یک شبانه روز، و مسافر به مدت سه شبانه روز بر خف [یا جوراب] مسح کند. بر اساس قول صحیح این مدت از نخستین مسح شروع می‌شود.

پنجم: روش مسح بر خف و جوراب

دست خود را در آب فرو می‌برد، سپس روی خف [یا جوراب] را از سمت انگشتان تا اول ساق، تنها یک بار مسح می‌کند و زیر و پشت پا را مسح نمی‌کند.

ششم: باطل کننده‌های مسح([17])

1-    در آوردن خف یا جورابی که بر آن مسح کرده است.

2-    واجب شدن غسل جنابت.

3-    به پایان رسیدن مدت مسح.

غسل

چه چیزهایی غسل را واجب می‌کند؟

1-    جنابت: که شامل جماع یعنی به هم رسیدن دو ختنه گاه([18]) است، حتی اگر انزال صورت نگیرد. [و همچنین در صورت انزال]. انزال یعنی خارج شدن منی به صورت فشار همراه با لذت، چه در خواب و چه در بیداری توسط مرد یا زن. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْ [المائدة: 6].

(و اگر جنب بودید خود را [با غسل] پاک کنید).

و بر اساس سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که فرمود: «هر گاه دو ختنه‌گاه به هم رسید غسل واجب شده است».([19])

2-    پایان یافتن خون‌ریزی حیض (عادت ماهیانه) و نفاس (خون پس از زایمان). خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِی ٱلۡمَحِیضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَیۡثُ أَمَرَکُمُ ٱللَّهُ [البقرة: 222].

(پس هنگام عادت ماهیانه از [آمیزش با] زنان دوری گزینید و به آنان نزدیک نشوید

تا پاک شوند؛ پس چون پاک شدند از همان جا که الله به شما دستور داده با آنان آمیزش کنید).

و بر اساس سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ [خطاب به ام حبیبه] که فرمود: «به اندازه‌ای که خون‌ریزی‌ات طول کشید صبر کن [و نماز نخوان] سپس غسل کن».([20])

روش غسل

غسل دو روش دارد:

نخست: غسل کامل؛ به این صورت که نخست به قصد رفع حَدَث اکبر «بسم الله» بگوید، سپس سه بار دستانش را تا مچ بشوید، سپس استنجا کند، سپس وضو بگیرد ـ به جز پاهایش که می‌تواند همراه وضو یا در پایان غسل آن را بشوید ـ سپس سر خود را به همراه گوش‌هایش سه بار با سه مرتبه آب ریختن بشوید، سپس بر سمت راست بدن خود از بالا به پایین آب بریزد، سپس سمت چپِ خود را به همین صورت بشوید و در حین غسل مواظب جاهایی که پوشیده است مانند ناف و زیر بغل و زانو و ... باشد تا آب به آن برسد.

دوم: روش غسل حداقلی؛ یعنی آب را به همۀ بدنش برساند و همچنین آب در دهان و بینی بزند.

تیمم

نخست: تیمم از ویژگی‌های امت اسلام است که جایگزین وضو و غسل با آب می‌باشد.

تیمم به معنای عبادت خداوند با روی آوردن به خاک پاک برای مسح صورت و دو کف (از انگشتان تا مچ دست) با آن است.

دوم: تیمم چه هنگام مشروع است؟

تیمم در شرایط زیر جایز است:

1-    در صورت عدم وجود آب.

2-    در صورت بیماری یا زخمی که آب برای آن زیان دارد.

3-    سرمای شدید و عدم امکان گرم کردن آب و ترس از بیماری و زیان.

4-    در صورت ترس از تشنگی و کمبود آب برای آشامیدن خود یا دیگران.

سوم: مبطلات تیمم

1-    وجود آب([21]).

2-    باطل کننده‌های وضو که پیش‌تر بیان شد.

چهارم: روش تیمم

تیمم به این صورت است که شخص نخست نیت کند، سپس یک بار با داخل کف دست بر خاک ضربه بزند سپس آن را بر صورت و دو دست تا مچ خود بکشد.

حیض و نفاس و استحاضه

نخست: حیض

خونی است که پس از بلوغ از رحم زنان و دختران ترشح شده و از دهانۀ واژن خارج می‌شود. حداقل مدت خون ریزی در عادت ماهیانه یک شبانه روز و حداکثر آن پانزده روز است.

دوم: نفاس

نفاس خونی است که در پی زایمان از زنان خارج می‌شود. این خون ریزی حداقلی ندارد، یعنی هر گاه زنی پس از زایمان متوجه پایان خون ریزی شد می‌تواند غسل کند و نماز بخواند، اما حداکثر آن چهل روز است.

سوم: استحاضه

خون ریزی بیش از پانزده روز را استحاضه می‌گویند.

 

چهارم: برخی از احکام حیض و نفاس

1-    عمل زناشویی با زنی که در حیض و نفاس است جایز نیست:

﴿وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطۡهُرۡنَ [البقرة: 222].

(و به آنان نزدیک نشوید تا آنکه پاک شوند).

2-    روزه و نماز برای زنی که در عادت ماهیانه یا خون‌ریزی پس از زایمان است، حرام است؛ هرچند روزه را پس از پاک شدن قضا می‌کند، اما نمازِ وی قضا ندارد.

3-    طواف کعبه برای وی حرام است مگر آنکه پاک شود و غسل کند.

4-    دست زدن به قرآن برای زنانی که در حیض و نفاس هستند جایز نیست مگر به وسیلۀ دستکش یا مانند آن.

پنجم: حالت‌ّهای استحاضه

زنی که در استحاضه هست سه حالت دارد:

1-    اینکه مدت حیضش مشخص باشد که در این صورت همان مدت را نماز نمی‌گزارد، سپس غسل می‌کند و نماز می‌خواند.

2-    اینکه مدت حیضش مشخص نباشد و نتواند خون حیض را از خون استحاضه تشخیص دهد. در این صورت به اندازۀ مدت زنان و دختران خویشاوندش نماز نمی‌خواند. اما اگر خویشاوندی نداشته باشد [که مدت حیض آنان را بداند] به اندازۀ مدت معمولی حیض یعنی شش یا هفت روز را به عنوان حیض حساب می‌کند.

3-    اینکه مدت حیضش را نداند، اما بتواند خون پررنگِ حیض را از خون استحاضه تشخیص دهد. در این صورت پس از پایان خونِ حیض غسل می‌دهد و نماز می‌گزارد.

ششم: برخی از احکام بانوانی که در استحاضه هستند

زنی که در استحاضه است [پس از پایان حیض] غسل می‌دهد و نماز و روزه را به جای می‌آورد، اما برای هر نماز یک بار وضو می‌گیرد و اجازۀ هم‌بستری با شوهرش را دارد. به طور کلی هر کاری که در حال حیض برایش جایز نبوده در حالت استحاضه جایز خواهد بود.

نماز

نخست: نماز در لغت و اصطلاح

نماز (صلاة) در لغت به معنای «دعا» است، و در اصطلاح عبادتی است که از سخنان و کارهایی ویژه تشکیل شده و با تکبیر آغاز می‌شود و با سلام پایان می‌یابد.

دوم: جایگاه و فضیلت نماز در اسلام

1-    نماز ستون دین است؛ یعنی دین بدون آن برپا نمی‌شود. معاذ بن جبل ـ رضی الله عنه ـ می‌گوید: پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «آیا تو را از اساس کار و ستون آن و نقطه‌ی اوج آن آگاه نسازم؟» گفتم: آری ای پیامبر خدا... فرمود: «اساس [این] امر اسلام است، و ستون آن نماز است و نقطه‌ی‌ اوج آن جهاد است...».([22])

2-    نماز انسان را به یاد خدا می‌اندازد. نمازگزار در برابر خداوند عزوجل می‌ایستد به طوری که میان او و خداوند هیچ واسطه‌ای نیست و اینگونه نسبت به خداوند احساس نزدیکی و همراهی می‌کند و در نتیجه همۀ وجودش را احساس امنیت و آرامش و اطمینان و یقین در بر می‌گیرد؛ خاشعانه به رکوع می‌رود و فروتنانه سر به سجده فرو می‌آورد و از خداوند متعال یاری و توفیق و تایید می‌خواهد.

3-    نماز از زشتی و منکر باز می‌دارد. هنگامی که مسلمان فروتنانه در برابر پروردگار خود می‌ایستد و به رکوع و سجده می‌رود با او ارتباط برقرار می‌کند؛ در نتیجه درونش اوج می‌گیرد و احساس می‌کند ارزش و مکانت یافته و از آنچه باعث خشم آفریدگار است دوری می‌کند زیرا مراقبت الله متعال در درونش جای گرفته است.

4-    نماز گرد آورندۀ‌ همۀ نیکی‌ها است. نماز آرامش و سعادت را به قلب انسان هدیه می‌دهد و باعث شادی و اطمینان روح و نشاط و سرزندگی بدن است.

 

 

سوم: حکم نماز در اسلام

 نماز یکی از ارکان اسلام است که در شب اسراء پیش از هجرت به مدینه در مکه فرض شد و در اوقات مشخصی یعنی ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح به جا آورده می‌شود. نخستین نماز فرضی که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ آن را ادا نمود، نماز ظهر بود. این نمازها برای هر مسلمان عاقل بالغی ـ چه مرد و چه زن ـ فرض است.

دلیل فرض بودن نماز، کتاب الله و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ و اجماع قطعی مسلمانان است. اجماعی که به ضرورت از دین فهمیده می‌شود [و هیچ شکی در آن نیست].

دلیل از قرآن، این سخن خداوند متعال است که:

﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣ [النساء: 103].

(همانا نماز برای مومنان فریضه‌ای زمان‌دار است).

شاهد در این آیه، لفظ «کتاب» هست، یعنی «نوشته شده» که معنای فرض می‌دهد. و همچنین این سخن پروردگار که می‌فرماید:

﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗاۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمُۢ ٢٠ [المزمل: 20].

(و نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و به خدا وامی نیکو دهید و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر خواهید یافت و از خدا آمرزش بخواهید که خدا آمرزندۀ مهربان است).

و از سنت، سخن پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ که هنگام فرستادن معاذ ـ رضی الله عنه ـ به یمن خطاب به وی فرمود: «به آنان بیاموز که الله پنج نماز را در هر شبانه‌روز بر آنان فرض ساخته است».([23])

از ابن عمر ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «اسلام بر پنج [رکن] بنا شده: گواهی دادن به اینکه معبودی [به حق] نیست جز الله، و اینکه محمد فرستادۀ الله است، و بر پا داشتن نماز، و دادن زکات، و حج، و روزۀ رمضان».([24])

در اجماع: فرض بودن نماز به طور ضروری [و نه ظنی] از دین دانسته می‌شود؛ به همین سبب هیچکس از اهل قبله ـ که به اسلام منسوب هستند ـ فرض بودن آن را انکار نکرده‌اند، و حتی اهل بدعت نیز به فرض بودن نماز معترفند.

چهارم: حکم تارک نماز

تارک نماز از چند حالت خارج نیست:

نخست: اینکه وجوب نماز را انکار کند که در این صورت باید ببینیم کسی که وجوب نماز را انکار کرده از کسانی است که عذر دارند ـ مانند کسی که تازه اسلام آورده یا در جایی دور از دیگر مسلمانان زندگی کرده ـ که در این صورت وجوب نماز را به وی بیان می‌کنیم و به کفر وی حکم نمی‌کنیم.

اما اگر از کسانی باشد که مانند دیگر مسلمانان در شهرها و روستاهای آنان زندگی کرده معذور نیست و ادعای جهل وی پذیرفته نمی‌شود و حکم به کفر وی می‌شود زیرا دلایل آشکار وجوب نماز در کتاب و سنت بسیار است و مسلمانان به طور مستمر [در طول دوران‌ها] نماز را برپا داشته‌اند؛ بر همین اساس وجوب آن بر کسی که حالش چنین است پوشیده نیست و به هدف تکذیب خدا و پیامبرش و اجماع مسلمانان به انکار آن پرداخته است. حکم چنین کسی مانند دیگر مرتدان است که باید از وی درخواست توبه شود و در غیر این صورت کشته می‌شود.

دوم: اگر شخصی به سبب بیماری یا ناتوانی از انجام برخی ارکان و شروطِ نماز، از خواندن نماز خودداری می‌کند، به وی می‌گوییم که این عذر باعث ساقط شدن نماز نمی‌شود بلکه باید بر حسب توانش نماز را به جای آورد.

سوم: اما دربارۀ کسی که از روی تنبلی و سهل انگاری نماز نمی‌خواند میان اهل علم اختلاف است؛ راجح این است که اگر کسی نمازش را به طور کلی ترک کند [و هیچگاه نماز نخواند] چنین کسی کافر است. وی را سه روز زندانی می‌کنند و برای هر وقت نماز وی را به نماز دعوت می‌کنند و از کشتن می‌ترسانند؛ اگر باز هم از خواندن نماز سر باز زد کشته می‌شود.

پنجم: ارکان نماز

ارکانی که نماز بدون آن‌ها صحیح نیست، چهارده رکن است:

1-    ایستاده نماز خواندن در صورت توان (قیام)

2-    تکبیرة الاحرام.

3-    خواندن سورۀ فاتحه.

4-    رکوع.

5-    ایستادن پس از رکوع.

6-    سجده بر اعضای هفتگانه (صورت، دو دوست، دو زانو، دو پا).

7-    بلند شدن از سجده.

8-    نشستن میان دو سجده.

9-    آرام یافتن در حرکاتی که گفته شد.([25])

10-  تشهد پایانی.

11-  نشستن برای تشهد پایانی.

12-  درود بر رسول الله صلی الله علیه وسلم.

13-  رعایت ترتیب در ارکان نماز.

14-  سلام در پایان نماز.

 

ششم: شروط نماز

نماز نُه شرط دارد:

1-    اسلام؛ نماز کافر صحیح نیست هر چند بر اساس قول صحیح برای نخواندن نماز محاسبه خواهد شد.

2-    عقل؛ کسی که عقل صحیح ندارد اهل تکلیف نیست.

3-    تشخیص. علما سن تشخیص را هفت سالگی دانسته‌اند.

4-    فرا رسیدن وقت نماز.

5-    داشتن وضو.

6-    دوری از نجاسات.

7-    پوشاندن عورت.

8-    رو کردن به قبله.

9-    نیت.

هفتم: واجبات نماز

واجب چیزی است که شارع به آن امر حتمی نموده و نماز کسی که عمدا آن را ترک کند باطل است و در صورت ترک غیر عمدی سجدۀ سهو جای آن را می‌گیرد.

واجبات نماز هشت مورد است:

1-    همۀ تکبیرات نماز به جز تکبیرۀ احرام.

2-    گفتن سمع الله لمن حمده.

3-    گفتن ربنا ولک الحمد.

4-    «سبحان ربی العظیم» در رکوع.

5-    گفتن «سبحان ربی الأعلی» در سجده.

6-    استغفار در بین دو سجده.([26])

7-    تشهد نخست.

8-    نشستن برای تشهد نخست.

هشتم: سنت‌های نماز

منظور از سنت در اینجا کارهایی است که در نماز مشروع است اما ترک عمد یا غیر عمد آن باعث باطل شدن نماز نمی‌شود.

سنت‌های نماز بسیار است از جمله:

1-    بلند کردن دو دست [تا روبروی شانه یا روبروی گوش‌ها] برای تکبیرۀ احرام.

2-    بلند کردن دو دست هنگام رکوع.

3-    بلند کردن دو دست هنگام بلند شدن از رکوع.

4-    گذاشتن دست راست بر دست چپ بر روی سینه در هنگام قیام.

5-    نگاه کردن به سجده‌گاه.

6-    دعای استفتاح.([27])

7-    گفتن «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پیش از شروع قرائت در نماز. و سنت‌های دیگر...

نماز جماعت

نخست: فضیلت آن

نصوص بسیاری دال بر فضیلت نماز جماعت وارد شده از جمله:

1-    از ابن عمر ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «نماز جماعت بیست و هفت درجه بر نماز فردی برتری دارد».([28])

2-    از ابی‌ّهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «نماز مرد در جماعت بیست و پنج برابر [بهتر از] نماز او به تنهایی است».([29])

3-    از ابی‌هریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که مردی نابینا به حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمد و گفت: ای پامبر خدا! من کسی را ندارم که مرا به مسجد بیاورد، و از ایشان خواست تا اجازه‌اش دهد که در خانه نماز بگزارد. پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ به وی اجازه داد، اما همین که خواست برود، او را صدا زد و فرمود: «آیا صدای اذان را می‌شنوی؟» گفت: آری. فرمود: «پس اجابت کن».([30])

دوم: حکم نماز جماعت

نماز جماعت بر مردان در سفر و اقامت واجب است زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِذَا کُنتَ فِیهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَکَ [النساء: 102].

(و اگر در میان آنان بودی و برایشان نماز برپا داشتی پس باید گروهی از آنان با تو [به نماز] بایستند...).

مؤلف «شرح المنتهی» می‌گوید: «این امر برای وجوب است؛ اگر چنین دستوری برای زمان ترس (در حال جنگ) وارد شده برای شرایط امنیت اولی‌تر است. همچنین به سبب حدیث ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ که از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت نموده که فرمودند: «سنگین‌ترین نماز برای منافقان نماز عشاء و صبح است، و اگر می‌دانستند در این دو نماز چه [اجر و منزلتی] است، حتما اگر می‌شد سینه‌خیز در آن حاضر می‌شدند، و قصد کرده‌ام که دستور دهم نماز را برگزار کنند، سپس کسی را به عنوان امام برایشان برمی‌گزیدم، آنگاه با مردانی که دسته‌هایی هیزم با خود داشتند به نزد کسانی می‌رفتم که در نماز [جماعت] حاضر نمی‌شوند و خانه‌هایشان را بر آنان به آتش می‌کشدیم»([31]) و همینطور به سبب سخن پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ خطاب به آن نابینایی که کسی را نداشت تا وی را به نماز جماعت بیاورد و از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ برای حضور نیافتن در نماز اجازه خواست و به ایشان فرمود: «آیا صدای اذان را می‌شنوی؟» گفت: آری. فرمود: «پس [اذان را] اجابت کن».([32])».([33])

سوم: تعداد افرادی که برای انقعاد نماز جماعت لازم است

نماز جماعت با وجود دو نفر منعقد می‌شود: یک امام و یک مأموم، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ خطاب به مالک بن حویرث فرمود: «از شما دو نفر، بزرگترتان امام شود».([34])

چهارم: عذرهای ترک نمازِ جماعت

ترس از بیماری، یا نیاز برای رفتن به دستشویی، یا انتظار چیزی که امیدش هست یا ترس از دست رفتن مال یا زیان دیدنِ آن، یا ترس تباه شدن مالی که مامور محافظت از آن شده است.([35])

پنجم: برخی از احکام مربوط به مَأموم

-      امام شدن در مسجدی که امام راتب دارد بدون اجازۀ او حرام است مگر آنکه [امام حضور نیابد و] وقت نماز در حال تمام شدن باشد.([36])

-      وقتی نماز فرض شروع شد، آغاز نمودن نماز نفل جایز نیست، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هنگامی که نماز [فرض] اقامه شد نمازی جز نماز فرض [درست] نیست».([37])

-      برای مأموم حرام است که پیش از امام به رکوع یا سجده رود، و اگر چنین کرد باید برگردد. هرکه در یکی از اعمال نماز از امام خود پیشی بگیرد گناهکار است مگر آنکه جاهل باشد یا از روی فراموشی این کار را انجام دهد».([38])

-      نماز شخص به تنهایی در یک صف پشت سر امام صحیح نیست، مگر آنکه صف جلو کامل باشد، زیرا پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «کسی که به تنهایی پشت صف بایستد نماز ندارد».

ششم: برخی از احکام مربوط به امام

-      شایسته‌ترین فرد به امامت کسی است که قرائتش بهتر باشد، سپس کسی که به سنت آگاه‌تر است، سپس کسی که در هجرت پیش‌گام است،([39]) سپس کسی که زودتر اسلام آورده، سپس کسی که سنش بیشتر است.([40])

-      برای امام مستحب است که نماز را سبک بخواند و حال بیماران و پیران و کسانی که کار دارند را در نظر بگیرد.

نماز بیمار

-      برای بیمار لازم است که نماز فرض را اگر می‌تواند با تکیه به دیوار یا عصا، به صورت ایستاده بخواند و اگر برایش امکان ندارد نشسته بخواند. سنت این است که در حالت نشسته به صورت چهار زانو بنشیند و اگر نشستن برایش امکان نداشت به پهلو خوابیده نماز بگزارد و اگر نتوانست بر حسب توانایی خود بر پشت خوابیده نماز بخواند، زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ [التغابن: 16].

(پس تا جایی که در توان دارید تقوای الله را پیشه سازید)

و می‌فرماید:

﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا [البقرة: 286].

(الله هیچ کس را جز به اندازۀ توانش تکلیف نمی‌دهد).

و اگر توانایی این را نداشت با اشارۀ سر نماز بخواند و در صورت عدم توانایی با چشمان خود اشاره کند و با قلب [حرکت‌های نماز را] نیت کند.([41])

-      اگر خواندن هر نماز در وقت آن برای بیمار سخت بود می‌تواند نماز ظهر و عصر، و نماز مغرب و عشاء را در وقت هر یک از نمازها یکجا بخواند([42]). بهتر است بر اساس راحتی خودش جمع را تاخیر یا تقدیم نماید.

-      اگر بیمار توانایی وضو گرفتن ندارد دیگری برایش وضو می‌گیرد (یعنی او را در وضو گرفتن کمک می‌کند)، و اگر آب یا خاک نیافت و کسی نبود که برایش آب یا خاک برای وضو و تیمم بیاورد، همانطور [بدون وضو و تیمم] نماز می‌خواند و حق به عقب انداختن نماز [تا خارج شدن از وقتش] را ندارد.([43])

-      مریض باید تا جایی که می‌تواند به قبله رو کند، یعنی حداقل صورت یا پاهایش را به قبله کند، و اگر توانایی این را هم نداشت به هر صورت که می‌تواند نماز بخواند.

نماز جمعه

نخست: حکم آن

نماز جمعه واجب است و فرض بودن آن بر اساس کتاب و سنت و اجماع ثابت است. این نماز فرض عین است و اگر با وجود عذر فوت شود نماز ظهر جایگزین آن می‌شود.([44])

دوم: نماز جمعه بر چه کسی واجب است؟

جمعه با هفت شرط واجب می‌شود:

1-    اسلام.

2-    بلوغ.

3-    عقل.

4-    مرد بودن.

5-    آزاد بودن.

6-    ساکن بودن (یعنی مسافر نباشد).([45])

7-    سکونت در جایی که نماز جمعه در آن ادا می‌شود، یا نزدیکِ آن.([46])

سوم: حکمت از مشروعیت نماز جمعه

خداوند متعال نماز جمعه را برای بندگان خود مشروع ساخته تا بزرگی نعمت خود را به یاد آنان بیاورد، و خطبه را در آن مشروع نموده زیرا خطبه شامل یادآوری نعمت‌ها و تشویق بندگان به شکر آن است. نماز جمعه هم آموزش است و هم راهنمایی و موعظه و یادآوری، و تجدید پیمانی است با خداوند و باعث زنده شدن احساس برادری و تأکیدی است بر وحدت و نمایشی است برای قدرت امت.

چهارم: شروط صحت نماز جمعه

1-    وقت: برگزاری نماز جمعه قبل از وقتِ آن بر اساس اجماع امت پذیرفته نیست.

2-    جماعت: نماز جمعه به صورت انفرادی صحیح نیست.

3-    آبادی.

4-    دو خطبه پیش از برگزاری نماز.

نماز عید فطر و قربان

نخست: حکم آن

اهل علم با آنکه بر مشروعیت نماز عید اتفاق دارند دربارۀ حکم آن اختلاف کرده‌اند؛ گروهی آن را فرض کفایی دانسته و گروهی دیگر آن را سنت موکده می‌دانند. ادلۀ دو گروه به طور مشروح در کتب فقه آمده است.([47])

دوم: وقت نماز عید

عموم اهل علم بر این قول هستند که وقت نماز عید پس از طلوع خورشید و اندکی بلند شدن آن به سوی زوال است، زیرا نماز در هنگام طلوع خورشید حرام است و پس از طلوع نیز تا وقتی که به اندازۀ یک نیزه([48]) در افق بالا نرفته باشد مکروه است. برخی از علما این مدت را تقریبا دوازده دقیقه اندازه‌گیری کرده‌اند.

سوم: مکان آن

سنت در نماز عید چنین است که در مصلی و خارج از شهر به جای آورده شود زیرا عمل پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ بر این بوده است. این در صورتی است که عذری برای برگزاری نماز در مصلی وجود نداشته باشد.([49])

چهارم: روش آن

نماز عید دو رکعت است که در رکعت اول آن مانند دیگر نمازها تکبیرة الاحرام گفته می‌شود، سپس شش تکبیر گفته می‌شود و پس از آن سورۀ فاتحه و سورۀ الاعلی یا سورۀ «ق» خوانده می‌شود. پس از پایان قرائت، امام تکبیر می‌گوید و به رکوع می‌رود. پس از پایان رکعت اول الله اکبر گفته از سجده برمی‌خیزد و پنج تکبیر پی در پی می‌گوید. پس از تکبیرات سورۀ حمد و سورۀ غاشیه ـ یا سورۀ قمر ـ را می‌خواند. اما اگر در رکعت اول سورۀ الاعلی را خوانده در رکعت دوم سورۀ غاشیه را می‌خواند، و اگر در رکعت سورۀ «ق» را خوانده در رکعت دوم سورۀ قمر را می‌خواند.([50])

 

 

 

نماز کسوف

کسوف و خسوف

کسوف خورشید (خورشیدگرفتگی) و خسوف ماه (ماه گرفتگی) دو نشانه از نشانه‌های پروردگار است که با آن بندگان خود را می‌ترساند تا توبه کنند و به سوی وی باز گردند. این دو، مظهری از مظاهر قدرت آفریدگار متعال است.

باید بدانیم که خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی به سبب به دنیا آمدن یا مرگ کسی رخ نمی‌دهد، بلکه سبب آن گناهان و معاصی بندگان در حق پادشاهِ پادشاهان ـ سبحانه و تعالی ـ است[51].

 

چگونگی نماز کسوف:

در صورت خورشید یا ماه گرفتگی در روز یا شب برای دعوت به این نماز اینگونه ندا می‌زنند که: «الصلاة جامعة».

سپس امام تکبیر می‌گوید و سورۀ فاتحه و پس از آن سوره‌ای طولانی را با صدای بلند می‌خواند، سپس به رکوعی طولانی می‌رود، سپس از رکوع برمی‌خیزد و [دوباره] سورۀ فاتحه را می‌خواند، و پس از آن سوره‌ای کوتاه‌تر از رکعت اول می‌خواند، سپس به رکوع می‌رود و آن را از رکوع نخست کوتاه‌تر می‌کند، سپس سر از رکوع برمی‌دارد و به سجده می‌رود و دو سجدۀ طولانی به جا می‌آورد که اولی بلندتر از دومی باشد، سپس برای رکعت دوم برمی‌خیزد و آن را همانند رکعت اول ـ اما کوتاه‌تر ـ به جای می‌آورد.([52])

نماز اِستِسقاء (طلب باران)

خداوند برای بندگانش چنین مشروع ساخته که در صورت خشکسالی و بی‌بارانی به وی پناه آورند و با تضرع و نیاز از او باران بخواند. این درخواست به وسیلۀ نماز است که می‌تواند به جماعت یا به صورت فردی یا با دعا در خطبۀ جمعه باشد. همۀ این‌ها نشان‌دهندۀ فقر بنی آدم و نیازشان به درگاه پروردگار است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ١٥ [فاطر: 15].

(ای مردم همۀ شما نیازمند الله هستید و الله است که بی‌نیاز و شایستۀ ستایش است).

حکم نماز استسقاء

این نماز بر اساس کردار رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ و صحابۀ وی و دیگر مسلمانان، ثابت و سنت مؤکد است.

روش نماز استسقاء

نماز استسقاء همانند نماز عید، دو رکعت است و در مصلی خوانده می‌شود و قرائتِ آن به صورت جهری (با صدای بلند) است و خطبۀ آن بعد از نماز خوانده می‌شود.

نماز تَطَوُّع

بر اساس حکمت و رحمت پروردگار نسبت به بندگانش، نماز تطوع را برایشان مشروع نموده و برای هر عبادت واجبی، عبادتی غیر واجب از جنس آن قرار داده تا کامل کنندۀ نقصی باشد که در فرایض پیش می‌آید.

نماز تطوع واجب نیست، اما باعث افزونی در نیکی‌های شخص می‌شود.

نماز تطوع دو نوع است:

1-    سنت‌های مؤکد.

2-    سنت‌های غیر مؤکد.

سنت‌های مؤکد نمازهایی است که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در هنگام اقامت همیشه آن را ادا می‌کرد و به انجام آن دستور می‌داد، اما در صورت عذرهایی مانند سفر آن را ترک می‌کرد. این سنت‌ها ۱۲ رکعت هستند: چهار رکعت پیش از ظهر و دو رکعت بعد از آن، و دو رکعت بعد از مغرب و دو رکعت پس از عشاء و دو رکعت پیش از نماز صبح.

اما سنت‌های غیر مؤکد آن‌هایی هستند که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ گاه آن را ادا می‌کرد، مانند دو رکعت یا چهار رکعت پیش از عصر، و دو رکعت پیش از مغرب و دو رکعت پیش از عشاء که غیر موکد هستند.

نماز تراویح

نماز تراویح برای مردان و زنان مستحب است. این نماز پس از نماز عشاء خوانده می‌شود و وقت آن تا پایان شب است. این نماز را می‌توان به صورت جماعت یا فردی خواند، اما به جماعت خواندن آن بهتر است.

دلیل فضیلت نماز تراویح این سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ است که می‌فرماید: «هر که رمضان را از روی ایمان و انتظار پاداش به نماز ایستد، گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود».([53])

تعداد رکعات نماز تراویح: بر اساس قوی‌ترین اقوال نماز تراویح یازده یا سیزده رکعت است که قیام و رکوع و سجدۀ آن طولانی است. دلیل این قول، حدیث عائشه ـ رضی الله عنها ـ است که وقتی از وی دربارۀ نماز رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ در رمضان پرسیدند، فرمود: «ایشان در رمضان و غیر رمضان بیش از یازده رکعت نمی‌خواند؛ [نخست] چهار رکعت می‌خواند که از زیبایی و طولانی بودنش نپرس! سپس چهار رکعت دیگر می‌خواند که دربارۀ زیبایی و طولانی بودن آن نپرس! سپس سه رکعت می‌خواند».([54])

دربارۀ سیزده رکعت بودن نماز تراویح از ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که گفت: نماز پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در شب سیزده رکعت بود.([55])

نماز میت

نخست: مشروعیت آن

خداوند متعال نماز میت را برای گرامی‌داشت ارواح مسلمانانی که از خانۀ عمل به خانۀ حساب منتقل شده‌اند، مشروع ساخته است. این نماز یکی از شعایر بزرگ خداوند است که به واسطۀ آن بر بندگانش منت نهاده زیرا نشان دهندۀ محبت آنان نسبت به یکدیگر و در بر گیرندۀ والاترین معانی برادری است. این نماز همچنین شامل دعای مسلمان برای برادر و خواهر مسلمانش و همراهی با جنازۀ او تا محل دفنش هست که نشان دهندۀ استحکام رابطۀ دینی است. چه شعیرۀ زیبا و عظیمی! از خداوند متعال خواهانیم مردگان مسلمان را بیامرزد که وی شنوا و نزدیک است.

دوم: حکم نماز جنازه

نماز جنازه فرض کفایی است، یعنی اگر گروهی از مسلمانان آن را انجام دهد از گردن بقیه ساقط می‌شود، زیرا انجام این نماز از فعل رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ و همینطور گفتار وی ثابت است.([56])

سوم: شروط نماز جنازه

همان شرط‌های نماز فرض مانند نیت و مکلف بودن و رو به قبله کردن و پوشاندن عورت و پاک بودن لباس و بدن و جای نماز و مسلمان بودن نمازگزار برای نماز میت نیز لازم است.

برای میت نیز شرط است که مسلمان و پاک باشد و در صورت حضور در آن سرزمین در برابر نمازگزاران قرار گیرد.

چهارم: ارکان نماز میت

1-    ایستادن در صورت توان.

2-    چهار تکبیر.

3-    خواندن سورۀ فاتحه پس از تکبیر نخست.

4-    درود بر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ پس از تکبیر دوم.

5-    دعا برای میت پس از تکبیر سوم.

6-    رعایت ترتیب ارکان.

7-    سلام دادن.

پنجم: روش نماز جنازه

در صورتی که میت مرد است امام کنار سر او می‌ایستد و در صورتی که زن است وسط وی می‌ایستد، سپس نمازگزاران پشت سر وی می‌ایستند؛ آنگاه تکبیر می‌گوید و سورۀ فاتحه را می‌خواند، سپس برای بار دوم تکبیر می‌گوید و بر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ درود می‌فرستد. این درود همانند صلواتی است که در پایان تشهد دوم گفته می‌شود: «اللهم صَلِّ عَلی محمدٍ وعلی آلِ محمدٍ کما صَلَّیتَ عَلی إبراهیم وعَلی آلِ إبراهیم إنَّکَ حمیدٌ مَجید...» سپس تکبیر سوم را می‌گوید و برای میت و خودش و پدر و مادرش و دیگر مسلمانان دعا می‌کند، و در پایان تکبیر چهارم را می‌گوید و کمی می‌ایستد و سپس یک سلام به دست راست خود می‌دهد.

ششم: برخی از مسائل مهم دربارۀ نماز جنازه([57])

1-    کسی که به یک یا چند تکبیر نماز نرسید [پس از پایان نماز] آن را به همان صورت قضا می‌کند، و اگر آن را قضا نکرد و همراه امام سلام داد نیز نمازش صحیح است.

2-    اگر جنازۀ مسلمانان و کافران یکجا بود [و قابل تشخیص نبود] جایز است که بر همۀ آن‌ها نماز گزارد و در دل نیت نماز بر مسلمانان نماید.

3-    جنین سِقط شده اگر چهار ماه یا بیشتر داشته باشد غسل داده شده و بر آن نماز خوانده می‌شود.

4-    اگر به سبب سوختگی شدید یا چند پاره بودن نتوان جنازه‌ای را غسل داد آن را تیمم می‌دهند. همچنین نماز خواندن بر تکه‌هایی از بدن میت جایز است.

5-    کسی که پیش از نماز میت، دفن شده می‌توان بر قبر وی نماز میت خواند.




[1]- به روایت احمد (۱/ ۱۲۳، ۱۲۹) و ابوداود در کتاب الطهارة، باب فرض الوضوء (۶۱) و ترمذی در أبواب الطهارة، باب ما جاء أن مفتاح الصلاة الطهور (۳) و ابن ماجه، کتاب الطهارة وسننها، باب مفتاح الصلاة الطهور (۲۷۵) وحاکم (۱/ ۱۳۲). حاکم می‌گوید: «بر اساس شرط مسلم صحیح است» و ذهبی با وی موافقت نموده. آلبانی در إرواء الغلیل (۲/ ۹) آن را حسن دانسته است.

[2]- استجمار یعنی پاک کردن محل خروج نجاست با سنگ یا چیزهایی شبیه آن مانند دستمال توالت.

[3]- حدث اکبر: آنچه باعث واجب شدن غسل می‌شود مانند هم بستری یا خارج شدن منی یا حیض و نفاس.

[4]- حدث اصغر: آنچه سبب وجود وضو می‌شود، یعنی خارج شدن مدفوع و ادرار و ... از پیش و پس.

[5]- به روایت بخاری در کتاب الوضوء، باب «لا تقبل صلاة بغیر طهور» (۱۳۵) و مسلم، کتاب الطهارة، باب «وجوب الطهارة للصلاة (۲۵۵) به روایت از ابوهریرة رضی الله عنه.

[6]- به روایت بخاری در کتاب الوضوء، باب «فضل الوضوء والغر المحجلون من آثار الوضوء» (۱۳۶)، و مسلم در کتاب الطهارة، باب «استحباب إطالة الغرة والتحجیل فی الوضوء» (۳۴۷).

[7]- به روایت مسلم در کتاب الطهارة، باب «خروج الخطایا مع ماء الوضوء» (۲۴۵).

[8]- به روایت مسلم در کتاب الطهارة، باب «خروج الخطایا مع ماء الوضوء» (۲۴۴).

[9]- به روایت ترمذی در أبواب الطهارة، باب «فیما یقال بعد الوضوء» (۵۵)

[10]- به روایت مسلم در کتاب الطهارة، باب «الإیتار فی الإستنثار والاستجمار» (۲۳۷).

[11]- به روایت بخاری، کتاب وضو، باب «الاستجمار وترا» (۱۶۲)، و مسلم، کتاب الطهارة، باب «کراهة غمس المتوضئ وغیره یده المشکوک فی نجاستها فی الإناء قبل غسلها ثلاثا» (۲۷۸).

[12]- به روایت مسلم در کتاب الطهارة، باب «الذکر المستحب عقب الوضوء» (۲۳۴) به جز جملۀ «اللَّهمَّ اجعلنی من التَّوَّابین واجعلنی من المتطهِّرین». این قسمت اضافه را ترمذی در ابواب الطهارة، باب «ما یقال بعد الوضوء» (۵۵) تخریج نموده و شیخ آلبانی در صحیح سنن ترمذی (۱/ ۱۸) به شمارۀ (۴۸) صحیح دانسته است.

[13]- بخاری در کتاب الوضوء، باب «المسح علی الخفین» (۲۰۲).

[14]- بخاری در کتاب الوضوء، باب «المسح علی الخفین» (۲۰۴).

[15]- به روایت بخاری در کتاب وضو، باب «إذا أدخل رجلیه وهما طاهرتین» (۲۰۶)، و مسلم در کتاب الطهارة، باب «المسح علی الخفین» (۲۷۴).

[16]- حدیث پیشین.

[17]- یعنی پس از آن در صورت بی وضو شدن باید وضوی کامل بگیرد (مترجم).

[18]- منظور از به هم رسیدن دو ختنه‌گاه، عملِ جماع است؛ یعنی وارد شدن آلت مرد تا محل ختنه در آلت زن، که یکی از اسباب واجب شدن غسل است.

[19]- به روایت احمد (۲۶۰۶۷) و ابن ماجه در ابواب طهارت، باب «ما جاء فی وجوب الغسل إذا التقی الختانان» (۶۰۸). آلبانی این روایت را در صحیح ابن ماجه (۴۹۲).

[20]- به روایت مسلم در کتاب حیض، باب «المستحاضة وغسلها وصلاتها» (۷۸۵).

[21] - برای کسی که به خاطر عدم وجود آب تیمم کرده است (مترجم).

[22]- به روایت ترمذی (۲۶۱۶)، کتاب ایمان، باب «ما جاء فی حرمة الصلاة» ترمذی می‌گوید: «حدیثی حسن و صحیح است». شیخ آلبانی می‌گوید: «صحیح است» نگا: صحیح الجامع (۵/ ۳۰: ۵۰۱۲).

[23]- به روایت بخاری در کتاب الزکاة، باب «وجوب الزکاة» (۱۴۹۶) و مسلم در کتاب الایمان، باب «الدعاء إلی الشهادتین» (۱۹).

[24]- به روایت بخاری در کتاب الایمان، باب «بنی الإسلام علی خمس» (۷) و مسلم در کتاب الایمان، باب «بیان أرکان الإسلام ودعائمه العظام» (۲۱) از حدیث ابن عمر رضی الله عنهما.

[25]- یعنی در رکوع و ایستادن پس از رکوع و سجده و نشستن بین دو سجده حتما مدتی اندک به اندازه‌ای که آرام شود صبر کند و فورا به حرکت بعدی نرود (مترجم).

[26]- مثلا دو بار گفتن «رب اغفر لی» در بین دو سجده (مترجم).

[27]- دعایی است که پس از تکبیرة الاحرام و پیش از سورۀ حمد در رکعت اول نمازها خوانده می‌شود. چند دعای استفتاح در سنت وارد شده است (مترجم).

[28]- بخاری در کتاب اذان، باب «فضل صلاة الجماعة» (۶۴۵) و مسلم در کتاب مساجد، باب «فضل صلاة الجماعة» (۲۴۹).

[29]- بخاری در کتاب الصلاة، باب «فضل صلاة الجماعة» (۶۴۷).

[30]- مسلم در کتاب المساجد، باب «یجب إتیان المسجد علی مَن سمع النداء» (۶۵۳).

[31]- بخاری در کتاب اذان، باب «وجوب صلاة الجماعة» (۶۴۴) و مسلم در کتاب مساجد، باب «فضل صلاة الجماعة» (۶۵۱).

[32]- مسلم در کتاب المساجد، باب «یجب إتیان المسجد علی مَن سمع النداء» (۶۵۳).

[33]- شرح المنتهی (۷۸)، المغنی مع الشرح الکبیر (۱/ ۲).

[34]- بخاری در کتاب اذان، باب «الأذان للمسافر» (۶۳۱)، و مسلم در کتاب مساجد، باب «من أحق بالإمامة» (۶۷۴).

[35]- مغنی (۲/ ۸۳).

[36]- شرح المنتهی (۱/ ۲۵۷).

[37]- مسلم در کتاب «صلاة المسافرین» باب «کراهة الشروع فی‌ نافلة بعد شروع المؤذن» (۷۱۰).

[38]- مختصر الفقه الإسلامی (۶۳).

[39]- ابن ماجه در کتاب «إقامة الصلاة» باب «صلاة الرجل خلف الصف وحده» (۱۰۰۳). شیخ آلبانی در إرواء الغلیل (۵۴۱) آن را صحیح می‌داند.

[40]- منظور از پیشگام بودن در هجرت یعنی کسی که پیش از فتح مکه زودتر به مدینه مهاجرت کرده باشد، زیرا کسی که زودتر مهاجرت نموده منزلتی والاتر از کسی دارد که بعدا مهاجرت کرده است. خداوند متعال در این باره می‌فرماید: {کسانی از شما که پیش از فتح [مکه] انفاق و جهاد کرده‌اند [با دیگران] یکسان نیستند} [حدید: ۱۰].

[41]- المغنی (۱/ ۸۱۳).

[42]- مثلا نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر بخواند، یا نماز ظهر و عصر را در وقت عصر بخواند. اولی را جمع تقدیم و دومی را جمع تاخیر می‌گویند. همینطور در مورد نماز مغرب و عشاء که می‌تواند هر دو نماز را در وقت مغرب یا در وقت عشاء بخواند (مترجم).

[43]- از فتاوای شیخ بن باز (رحمه الله).

[44]- کتاب نماز، اثر مولف (۶).

[45]- یعنی کسی که آن سرزمین را به عنوان وطن خود می‌داند.

[46]- منظور از نزدیک بودن یعنی سکونت در مکانی که کمتر از پنج کیلومتر با محل برگزاری نماز جمعه فاصله داشته باشد، یعنی مسافت یک ساعت و نیم پیاده یا سوار بر شتر. علت آن چنان که فقها می‌گویند این است که معمولا اذان در فاصلۀ بیشتر از پنج کیلومتر شنیده نمی‌شود. اما اگر رفتن مسافتی دورتر از این برای فرد ضرری ندارد بدون شک تحمل این سختی برای حضور در جماعت مسلمانان بهتر است و اجر بیشتری دارد.

[47]- کتاب «نماز» اثر مولف (۳۳۱).

[48]- صدیق حسن خان، المواعظ الحسنة (۴۳-۴۴).

[49]- المغنی (۳/ ۲۶۰).

[50]- زاد المعاد (۱/ ۴۴۲-۴۴۴).

[51] - و خداوند آن را وسیله‌ای برای هشدار و یاد آوری و ترساندن مردم قرار داده تا از گناه دست بکشند (بازبین)

[52]- مختصر الفقه الإسلامی (۶۵).

[53]- به روایت بخاری در کتاب صلاة التراویح، باب «فضل من قام رمضان» (۲۰۱۰).

[54]- به روایت بخاری در کتاب التهجد، باب «قیام النبی صلی الله علیه وسلم» (۱۱۴۷) و مسلم در کتاب صلاة المسافرین، باب «صلاة اللیل» (۷۳۸).

[55]- به روایت بخاری در کتاب التهجد، باب «کیف صلاة النبی صلی الله علیه وسلم» (۱۱۳۸) و مسلم در کتاب صلاة المسافرین، باب «الدعاء فی صلاة اللیل وقیامه» (۷۶۴).

[56]- المغنی (۲/ ۳۴۴).

[57]- مختصر الفقه الإسلامی (۷۵-۷۶).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد