ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نماز (صلاة) در لغت به معنای «دعا» است، و در اصطلاح عبادتی است که از سخنان و کارهایی ویژه تشکیل شده و با تکبیر آغاز میشود و با سلام پایان مییابد.
دوم: جایگاه و فضیلت نماز در اسلام
1- نماز ستون دین است؛ یعنی دین بدون آن برپا نمیشود. معاذ بن جبل ـ رضی الله عنه ـ میگوید: پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «آیا تو را از اساس کار و ستون آن و نقطهی اوج آن آگاه نسازم؟» گفتم: آری ای پیامبر خدا... فرمود: «اساس [این] امر اسلام است، و ستون آن نماز است و نقطهی اوج آن جهاد است...».([1])
2- نماز انسان را به یاد خدا میاندازد. نمازگزار در برابر خداوند عزوجل میایستد به طوری که میان او و خداوند هیچ واسطهای نیست و اینگونه نسبت به خداوند احساس نزدیکی و همراهی میکند و در نتیجه همۀ وجودش را احساس امنیت و آرامش و اطمینان و یقین در بر میگیرد؛ خاشعانه به رکوع میرود و فروتنانه سر به سجده فرو میآورد و از خداوند متعال یاری و توفیق و تایید میخواهد.
3- نماز از زشتی و منکر باز میدارد. هنگامی که مسلمان فروتنانه در برابر پروردگار خود میایستد و به رکوع و سجده میرود با او ارتباط برقرار میکند؛ در نتیجه درونش اوج میگیرد و احساس میکند ارزش و مکانت یافته و از آنچه باعث خشم آفریدگار است دوری میکند زیرا مراقبت الله متعال در درونش جای گرفته است.
4- نماز گرد آورندۀ همۀ نیکیها است. نماز آرامش و سعادت را به قلب انسان هدیه میدهد و باعث شادی و اطمینان روح و نشاط و سرزندگی بدن است.
نماز یکی از ارکان اسلام است که در شب اسراء پیش از هجرت به مدینه در مکه فرض شد و در اوقات مشخصی یعنی ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح به جا آورده میشود. نخستین نماز فرضی که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ آن را ادا نمود، نماز ظهر بود. این نمازها برای هر مسلمان عاقل بالغی ـ چه مرد و چه زن ـ فرض است.
دلیل فرض بودن نماز، کتاب الله و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ و اجماع قطعی مسلمانان است. اجماعی که به ضرورت از دین فهمیده میشود [و هیچ شکی در آن نیست].
دلیل از قرآن، این سخن خداوند متعال است که:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣﴾ [النساء: 103].
(همانا نماز برای مومنان فریضهای زماندار است).
شاهد در این آیه، لفظ «کتاب» هست، یعنی «نوشته شده» که معنای فرض میدهد. و همچنین این سخن پروردگار که میفرماید:
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗاۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمُۢ ٢٠﴾ [المزمل: 20].
(و نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و به خدا وامی نیکو دهید و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر خواهید یافت و از خدا آمرزش بخواهید که خدا آمرزندۀ مهربان است).
و از سنت، سخن پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ که هنگام فرستادن معاذ ـ رضی الله عنه ـ به یمن خطاب به وی فرمود: «به آنان بیاموز که الله پنج نماز را در هر شبانهروز بر آنان فرض ساخته است».([2])
از ابن عمر ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «اسلام بر پنج [رکن] بنا شده: گواهی دادن به اینکه معبودی [به حق] نیست جز الله، و اینکه محمد فرستادۀ الله است، و بر پا داشتن نماز، و دادن زکات، و حج، و روزۀ رمضان».([3])
در اجماع: فرض بودن نماز به طور ضروری [و نه ظنی] از دین دانسته میشود؛ به همین سبب هیچکس از اهل قبله ـ که به اسلام منسوب هستند ـ فرض بودن آن را انکار نکردهاند، و حتی اهل بدعت نیز به فرض بودن نماز معترفند.
تارک نماز از چند حالت خارج نیست:
نخست: اینکه وجوب نماز را انکار کند که در این صورت باید ببینیم کسی که وجوب نماز را انکار کرده از کسانی است که عذر دارند ـ مانند کسی که تازه اسلام آورده یا در جایی دور از دیگر مسلمانان زندگی کرده ـ که در این صورت وجوب نماز را به وی بیان میکنیم و به کفر وی حکم نمیکنیم.
اما اگر از کسانی باشد که مانند دیگر مسلمانان در شهرها و روستاهای آنان زندگی کرده معذور نیست و ادعای جهل وی پذیرفته نمیشود و حکم به کفر وی میشود زیرا دلایل آشکار وجوب نماز در کتاب و سنت بسیار است و مسلمانان به طور مستمر [در طول دورانها] نماز را برپا داشتهاند؛ بر همین اساس وجوب آن بر کسی که حالش چنین است پوشیده نیست و به هدف تکذیب خدا و پیامبرش و اجماع مسلمانان به انکار آن پرداخته است. حکم چنین کسی مانند دیگر مرتدان است که باید از وی درخواست توبه شود و در غیر این صورت کشته میشود.
دوم: اگر شخصی به سبب بیماری یا ناتوانی از انجام برخی ارکان و شروطِ نماز، از خواندن نماز خودداری میکند، به وی میگوییم که این عذر باعث ساقط شدن نماز نمیشود بلکه باید بر حسب توانش نماز را به جای آورد.
سوم: اما دربارۀ کسی که از روی تنبلی و سهل انگاری نماز نمیخواند میان اهل علم اختلاف است؛ راجح این است که اگر کسی نمازش را به طور کلی ترک کند [و هیچگاه نماز نخواند] چنین کسی کافر است. وی را سه روز زندانی میکنند و برای هر وقت نماز وی را به نماز دعوت میکنند و از کشتن میترسانند؛ اگر باز هم از خواندن نماز سر باز زد کشته میشود.
ارکانی که نماز بدون آنها صحیح نیست، چهارده رکن است:
1- ایستاده نماز خواندن در صورت توان (قیام)
2- تکبیرة الاحرام.
3- خواندن سورۀ فاتحه.
4- رکوع.
5- ایستادن پس از رکوع.
6- سجده بر اعضای هفتگانه (صورت، دو دوست، دو زانو، دو پا).
7- بلند شدن از سجده.
8- نشستن میان دو سجده.
9- آرام یافتن در حرکاتی که گفته شد.([4])
10- تشهد پایانی.
11- نشستن برای تشهد پایانی.
12- درود بر رسول الله صلی الله علیه وسلم.
13- رعایت ترتیب در ارکان نماز.
14- سلام در پایان نماز.
نماز نُه شرط دارد:
1- اسلام؛ نماز کافر صحیح نیست هر چند بر اساس قول صحیح برای نخواندن نماز محاسبه خواهد شد.
2- عقل؛ کسی که عقل صحیح ندارد اهل تکلیف نیست.
3- تشخیص. علما سن تشخیص را هفت سالگی دانستهاند.
4- فرا رسیدن وقت نماز.
5- داشتن وضو.
6- دوری از نجاسات.
7- پوشاندن عورت.
8- رو کردن به قبله.
9- نیت.
واجب چیزی است که شارع به آن امر حتمی نموده و نماز کسی که عمدا آن را ترک کند باطل است و در صورت ترک غیر عمدی سجدۀ سهو جای آن را میگیرد.
واجبات نماز هشت مورد است:
1- همۀ تکبیرات نماز به جز تکبیرۀ احرام.
2- گفتن سمع الله لمن حمده.
3- گفتن ربنا ولک الحمد.
4- «سبحان ربی العظیم» در رکوع.
5- گفتن «سبحان ربی الأعلی» در سجده.
6- استغفار در بین دو سجده.([5])
7- تشهد نخست.
8- نشستن برای تشهد نخست.
منظور از سنت در اینجا کارهایی است که در نماز مشروع است اما ترک عمد یا غیر عمد آن باعث باطل شدن نماز نمیشود.
سنتهای نماز بسیار است از جمله:
1- بلند کردن دو دست [تا روبروی شانه یا روبروی گوشها] برای تکبیرۀ احرام.
2- بلند کردن دو دست هنگام رکوع.
3- بلند کردن دو دست هنگام بلند شدن از رکوع.
4- گذاشتن دست راست بر دست چپ بر روی سینه در هنگام قیام.
5- نگاه کردن به سجدهگاه.
6- دعای استفتاح.([6])
7- گفتن «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پیش از شروع قرائت در نماز. و سنتهای دیگر...
[1]- به روایت ترمذی (۲۶۱۶)، کتاب ایمان، باب «ما جاء فی حرمة الصلاة» ترمذی میگوید: «حدیثی حسن و صحیح است». شیخ آلبانی میگوید: «صحیح است» نگا: صحیح الجامع (۵/ ۳۰: ۵۰۱۲).
[2]- به روایت بخاری در کتاب الزکاة، باب «وجوب الزکاة» (۱۴۹۶) و مسلم در کتاب الایمان، باب «الدعاء إلی الشهادتین» (۱۹).
[3]- به روایت بخاری در کتاب الایمان، باب «بنی الإسلام علی خمس» (۷) و مسلم در کتاب الایمان، باب «بیان أرکان الإسلام ودعائمه العظام» (۲۱) از حدیث ابن عمر رضی الله عنهما.
[4]- یعنی در رکوع و ایستادن پس از رکوع و سجده و نشستن بین دو سجده حتما مدتی اندک به اندازهای که آرام شود صبر کند و فورا به حرکت بعدی نرود (مترجم).
[5]- مثلا دو بار گفتن «رب اغفر لی» در بین دو سجده (مترجم).
[6]- دعایی است که پس از تکبیرة الاحرام و پیش از سورۀ حمد در رکعت اول نمازها خوانده میشود. چند دعای استفتاح در سنت وارد شده است (مترجم).