اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

نهم: مصارف زکات

نهم: مصارف زکات

منظور از مصارف زکات، بیانِ کسانی است که زکات برای آنان مصرف می‌شود، یا به بیانی دیگر، مستحقین زکات. خداوند متعال مستحقان زکات را تعیین نموده و آنان را هشت گروه اعلام کرده است:

1-    فقرا.

2-    مساکین.

3-    کارکنان جمع‌آوری زکات.

4-    تازه مسلمانان یا کسانی که امید مسلمانی‌شان هست برای به دست آوردن دل آن‌ها.

5-    بردگان.

6-    بدهکاران.

7-    جهاد در راه خدا.

8-    در راه ماندگان.

نخست: فقرا

فقیر کسی است که هیچ مال و منالی ندارد. برخی نیز گفته‌اند: کسی که چیز اندکی دارد اما برای زندگی‌اش کافی نیست. برای اینکه شخصی فقیر به شمار آید، تنها نیازهای شخص وی مطرح نیست، بلکه نیازهای وی و کسانی که تحت سرپرستی او قرار دارند نیز در نظر گرفته می‌شود. همچنین تنها هزینۀ خوردن و نوشیدن و مسکن و پوشاک در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه حتی هزینۀ ازدواج و تأمین عفت وی نیز مد نظر است. یعنی اگر فرض کنیم انسانی نیازمند ازدواج است و هزینۀ آب و غذا و پوشاک و مسکن خود را دارد اما در پرداخت مهریه ناتوان است به اندازه‌ای که برای مهریه‌اش کفایت کند از اموال زکات به وی پرداخت می‌شود حتی اگر بسیار باشد.([1])

مساله‌ای در مورد فقیر:

اگر شخصی قادر به کار کردن باشد، اما می‌خواهد به تحصیل علم بپردازد و مالی در اختیار ندارد، آیا از اموال زکات به وی داده می‌شود؟

پاسخ: بله جایز است، زیرا کسب علم یکی از انواع جهاد در راه خدا است.([2])

دوم: مسکین

مسکین کسی است که وضعش از فقیر بهتر است اما درآمدش به اندازۀ رفع نیاز وی نیست. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «مسکین کسی نیست که بر [در خانه‌های] مردم می‌چرخد و یک لقمه و دو لقمه و یک دانه و دو دانه خرما او را برمی‌گرداند؛ مسکین آن است که ثروتمندی را نمی‌یابد تا وی را بی‌نیاز کند و کسی نیز از وضع وی آگاه نمی‌شود تا به وی صدقه دهد، و از مردم گدایی نمی‌کند».([3]) حکم مسکین نیز مانند فقیر است.

 

 

سوم: کارمندان زکات

کسانی هستند که حاکم آنان را برای جمع‌آوری اموال زکات می‌فرستد که حکومت به اندازۀ هزینۀ رفت و برگشت آنان را از اموال زکات پرداخت می‌کند، بنابر این به این افراد حقوق کارشان داده می‌شود حتی اگر در اصل ثروتمند و بی‌نیاز باشند.

چهارم: مؤلفة قلوبهم

کسانی که در میان قوم خود سرور و مورد اطاعت هستند و برای به دست آوردن دلشان به سه هدف اموال زکات به آنان داده می‌شود:

1-    امید به اسلام آوردن آنان در صورتی که کافر باشند. اما اگر امید مسلمان شدن آنان نمی‌رود زکات به آنان تعلق نمی‌گیرد. از قرائن مختلفی می‌توان به این مسأله پی برد، از جمله تمایل وی به مسلمانان یا اینکه مثلا برای مطالعه دربارۀ اسلام درخواست کتاب کند...

2-    اینکه بخواهیم شر کسی را از سر مسلمانان کم کنیم، به این معنی که وی علیه مسلمانان و اموال و نوامیس آنان قصد بد داشته باشد و بدینوسیله مسلمانان را در امان بداریم.

3-    اینکه شخصی مسلمان باشد اما ایمانش ضعیف باشد و در مورد برخی واجبات سهل انگاری کند، و با دادن زکات به وی باعث تقویت ایمان او شویم.

پنجم: بردگان؛ که بر چند دسته هستند

1-    مُکاتَبان: کسانی هستند که خود را از صاحبان خود بازخرید کرده‌اند. بخشی از اموال زکات به اینان داده می‌شود تا آزادی خود را به دست آورند.

2-    مسلمانی که به دست دشمنان اسیر شده و برای آزدی‌اش از اموال زکات هزینه شود.

3-    اینکه برده باشد و برای آزادی‌اش از اموال زکات داده شود.

ششم: بدهکاران

کسی است که در غیر گناه مبلغی از مال را بدهکار شده است و قادر به باز پس دادن آن نیست و به اندازه‌ای که قرضش را پس دهد از اموال زکات به وی داده می‌شود.

بدهکاران دو دسته هستند:

نخست: کسانی که برای اصلاح رابطۀ میان دو گروه بدهکار شده‌اند. مثلا میان دو دسته از مردم بر سر قضیه‌ای اختلاف و فتنه‌ای رخ داده و او میانشان واسطه شده اما این اختلاف جز با بذل مال حل نمی‌شود. او نیز مبلغی از مال را برای هر دو طرف بر عهده گرفته و آنان پذیرفته‌اند. به چنین شخصی مال زکات تعلق می‌گیرد تا از عهدۀ پرداخت این تعهد برآید حتی اگر در اصل غنی و بی‌نیاز باشد.

دوم: کسی که به سبب فقر بدهکار شده. یعنی به سبب نیازی که داشته بدهکار شده و نتوانسته از پس بدهی خود برآید، حتی اگر به اندازۀ نیاز خود و خانواده‌اش داشته باشد.

مسأله: بخشیدن بدهکار به نیت زکات:

به این ترتیب که شخصی بدهکارِ فقیری دارد و مبلغی از وی طلبکار است. از سوی دیگر زکات وی نیز به اندازۀ مبلغ طلبِ اوست. آیا وی اجازه دارد این مبلغ را ببخشد و آن را به عنوان زکات حساب کند؟

پاسخ: صحیح این است که چنین کار جایز نیست و زکات به حساب نمی‌آید، زیرا زکات یک نوع دادن و گرفتن است و این کار به منزلۀ دادن مال بی‌ارزش [و زنده کردن پول مرده] است.

هفتم: در راه خدا

یعنی برای مجاهدان و هزینۀ سلاح و هر چیزی که آنان را برای جهاد در راه خداوند یاری دهد. بنابراین دادن زکات به آنان جایز است. برخی از اهل علم اعمال خیریه را نیز جزو این مورد دانسته‌اند، اما در صحت این قول تردید است، زیرا اگر چنین چیزی صحیح بود بی‌شک قرآن کریم و سنت نبوی آن را بیان می‌داشت، بنابراین صحیح این است که این مورد را تنها به مجاهدان و آنچه به کمک آنان می‌آید، محدود بدانیم.

هشتم: در راه ماندگان

در راه مانده، مسافری است که به سببی از ادامه راهش باز مانده است و نمی‌تواند به سرزمین خود برگردد. به چنین کسی به اندازه‌ای که بتواند به سرزمین خود برگردد از اموال زکات داده می‌شود، حتی اگر در سرزمین خود ثروتمند و بی‌نیاز باشد، چرا که در سفر دچار نوعی فقر شده است، البته به شرط آنکه سفرش در راه گناه نباشد زیرا [کمک کردن وی] برای سفرِ به قصد گناه، یاری دادن وی در گناه است.

دادن زکات به چه کسانی جایز نیست؟

1-    ثروتمندان.

2-    کافران؛ زیرا مصرف زکات برای کافران نوعی کمک به آنان بر کفرشان و اعتراف به آن است.

3-    دادن زکات به کسانی که خرجی آنان بر عهدۀ شخص است مانند پدران و مادران و پدربزرگ‌ّها و مادربزرگ‌ها و فرزندان و فرزندانِ آنان الی آخر، جایز نیست.

4-    اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ یعنی بنی هاشم و بنی عبدالمطلب، و گفته شده تنها بنی‌هاشم.



[1]- الممتع (۶/ ۲۲۰).

[2]- الروض المربع مع حاشیة ابن قاسم (۳/ ۳۱۰)، الاختیارات لابن تیمیة (۱۰۵).

[3]- بخاری در کتاب زکات، باب «لا یسألون الناس إلحافا» (۱۴۷۹) و مسلم در کتاب زکات، باب «المسکین الذی لا یجد غنی» (۲۴۴۰).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد