اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مبحث ششم: روزه

مبحث ششم: روزه

خداوند متعال روزه را مشروع نمود و آن را چهارمین رکن اسلام قرار داد. نصوص بسیاری در کتاب و سنت به بیان احکام روزه پرداخته است که بخشی از آن را در صفحات پیش رو ذکر خواهیم کرد.

تعریف روز در لغت: «صوم» در لغت به معنای دست کشیدن و امتناع و ترک چیزی است، از جمله خداوند متعال در سورۀ مریم این سخن وی را نقل می‌کند که:

﴿إِنِّی نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُکَلِّمَ ٱلۡیَوۡمَ إِنسِیّٗا ٢٦ [مریم: 26].

(من برای [پروردگار] رحمان روزه نذر کرده‌ام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت).

اهل لغت می‌گویند:([1]) صامَ یَصوم و صیاما: یعنی از غذا و نوشیدنی و زناشویی دست کشید. از همین جا است که به اسب هنگامی که از خوردن علوفه امتناع می‌کند صائم گویند.

در شرع: دست کشیدن از چیزهایی مخصوص در زمانی مشخص توسط شخص خاص با شروط خاص. به دلیل این سخن خداوند متعال که:

﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ ٱلۡخَیۡطُ ٱلۡأَبۡیَضُ مِنَ ٱلۡخَیۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِۖ ثُمَّ أَتِمُّواْ ٱلصِّیَامَ إِلَى ٱلَّیۡلِۚ [البقرة: 187].

(و بخورید و بیاشامید تا رشتۀ سپید بامداد از رشتۀ سیاه [شب] بر شما نمودار شود؛ سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به پایان رسانید).

روزه جز با نیت صحیح نیست، و وقت آن از طلوع تا غروب خورشید است و دارای شروطی خاص است که تنها با رعایت آن‌ها صحیح خواهد بود.

جایگاه روزه در اسلام

1-    روزه یکی از ارکان پنجگانۀ اسلام و از بهترین عبادات است، زیرا خداوند متعال آن را به خود اختصاص داده است. در حدیث قدسی آمده که پروردگار فرموده است: «همۀ کارهای فرزند آدم برای اوست، مگر روزه که از آن من است و من پاداش آن را می‌دهم».([2])

2-    روزه، رازی است میان بنده و پروردگارش، که عنصر مراقبت راستین الله در آن نمود پیدا می‌کند، زیرا به هیچ عنوان ممکن نیست ریا به آن راه یابد. روزه باعث می‌شود مراقبت و خشیت الله در دل مومن بارور شود و این هدفی است بس والا و با ارزش که بسیاری از مردم از آن محرومند.([3])

3-    روزه امت را بر اساس نظم و اتحاد و دوستیِ عدالت و مساوات تربیت می‌کند و عاطفۀ رحمت و نیکوکاری را در آنان به وجود می‌آورد، چنانکه جامعه را از بدی‌ها و مفاسد پاک نگه می‌دارد.

4-    روزه باعث می‌شود انسان مسلمان دردهای برادرش را احساس کند و این وی را به سوی بذل و بخشش و نیکوکاری بیشتری در حق فقرا و مستمندان به پیش می‌برد و باعث محقق شدن محبت و برادری میان مسلمانان می‌شود.

5-    روزه یک تمرین عملی برای کنترل نفس و پذیرش مسئولیت‌ها و تحمل سختی‌ها است.

فضایل روزه

ستایش الله را به جای می‌آوریم که هیچ یک از عبادت‌های انسان مسلمان خالی از فضیلت نیست؛ همانطور که نماز و زکات و حج دارای فضایلی هستند، روزه نیز از فضیلت‌هایی برخوردار است، از جمله:

1-    روزه باعث محافظت انسان از افتادن در گناهان است؛ از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «روزه، سِپَر است؛ پس هر گاه روزِ روزۀ کسی از شما بود بد دهنی نکند و جهالت نورزد و اگر کسی با وی درگیر شد یا به او بد گفت، دو بار بگوید: من روزه‌ام. سوگند به آنکه جانم به دست اوست، بوی دهان روزه‌دار نزد الله از بوی مشک خوش‌تر است. [خداوند متعال می‌گوید: او] غذا و نوشیدنی‌اش را به خاطر من ترک گفته است. روزه برای من است و من پاداش آن را می‌دهم و هر نیکی به اندازۀ ده برابرش هست».([4])

2-    روزه باعث پاک شدن گناهان است. از حذیفه ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: شنیدم رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌گوید: «فتنۀ انسان در خانواده و مال و همسایه‌اش را نماز و روزه و صدقه پاک می‌کند».([5])

3-    خداوند دری از درهای بهشت را مخصوص روزه قرار داده که جز روزه‌داران کسی از آن وارد نمی‌شود. از سهل ـ رضی الله عنه ـ از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت است که فرمود: «در بهشت دروازه‌ای هست که به آن رَیّان می‌گویند، که روزه‌داران در روز قیامت از آن وارد [بهشت] می‌شوند و کسی جز آنان از آن وارد نمی‌شود. گفته می‌شود: روزه‌داران کجایند؟ پس برمی‌خیزند [و وارد می‌شوند] و کسی جز آنان [از آن] وارد [بهشت] نمی‌شود و هنگامی که وارد شدند بسته می‌شود و کسی دیگر از آن داخل [بهشت] نمی‌شود».([6])

دلیل وجوب روزه

روزۀ رمضان یکی از ارکان اسلام و از مهم‌ترین فرایض خداوند است که همۀ مسلمانان بر فرض بودن آن اتفاق دارند. قرآن و سنت و اجماع دال بر فرض بودن آن است.

دلیل از قرآن این سخن خداوند متعال است که می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖ [البقرة: 183-184].

(ای کسانی که ایمان آورده‌اید روزه بر شما مقرر شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود؛ باشد که تقوا پیشه سازید (۱۸۳) [در] روزهایی معدود).

تا آنجا که می‌فرماید:

﴿وَلِتُکۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰکُمۡ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٨٥ [البقرة: 185].

(تا تعداد [مقرر] را کامل کنید و الله را به پاس آنکه هدایتتان کرده است به بزرگی بستایید و باشد که شکرگزاری کنید).

از جمله دلایلِ [وجوب روزه در] سنت، حدیث عبدالله بن عمر ـ رضی الله عنهما ـ است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «اسلام بر پنج [رکن] بنا شده است: گواهی دادن به اینکه معبودی به حق نیست جز خدا و اینکه محمد فرستادۀ خدا است، و برپا داشتن نماز و دادن زکات و روزۀ رمضان و حج بیت الله الحرام برای کسی که توانایی آن را داشته باشد».([7])

اجماع: امت بر این اجماع دارند که روزه یکی از ارکان اسلام است و اجماع کرده‌اند که هر کس وجوب آن را منکر شود کفر ورزیده است.([8])

روزه بر چه کسانی واجب است؟

روزۀ رمضان بر هر مسلمان بالغ عاقل مقیمی که توانایی روزه را دارد و مانعی برای روزه گرفتن وی وجود ندارد، واجب است. با قید «هر مسلمان» کافر از تعریف ما خارج می‌شود زیرا روزه بر وی واجب نیست و از او پذیرفته نمی‌شود زیرا اهل عبادت نیست، بلکه هر گاه اسلام بیاورد روزه بر وی واجب می‌شود و قضای روزه‌هایی که قبلا نگرفته بر وی واجب نیست. با قید «عاقل» غیر عاقلان مانند دیوانگان و کسانی که بر اثر پیری شدید دچار فراموشی و خرفتی شده‌اند، از تعریف خارج می‌شوند. با قید «بالغ» کودکان نابالغ از جملۀ کسانی که روزه بر آنان واجب است، خارج می‌شوند زیرا تکلیف تا زمانی که به بلوغ نرسند از آنان برداشته شده است.

بلوغ با یکی از این سه چیز حاصل می‌شود:

1-    خروج منی با احتلام یا دیگر عوامل.

2-    روییدن موی زیر ناف.

3-    کامل شدن پانزده سال.([9])

4-    رسیدن به سن عادت ماهیانه (برای زنان).

منظور از «مقیم» یعنی کسی که مسافر نباشد، زیرا برای مسافر روزه واجب نیست و میان روزه گرفتن یا افطار اختیار دارد و بهتر، آن چیزی است که برایش آسان‌تر باشد. با قید «توانایی» کسانی که به سبب بیماری یا سن بالا از گرفتن روزه ناتوان هستند خارج می‌شوند. برای چنین کسانی روزه لازم نیست، بلکه می‌توانند پس از رمضان [در صورت بهبودی] روزه‌شان را قضا کنند. کسانی که به سبب کهن‌سالی توانایی روزه گرفتن ندارند به جای هر روز به یک مستمند غذا می‌دهند. منظور از «نبودن مانع» یعنی عادت ماهیانه و نفاس برای زنان.([10])

رؤیت هلال و احکام آن

نخست: ماه رمضان با یکی از دو امر ثابت می‌شود:

1-    دیدن هلال رمضان.

2-    کامل شدن سی روز ماه شعبان.

دوم: رؤیت هلال چگونه ثابت می‌شود؟

رؤیت هلال با شهادت یک شخص ثقه (مورد اطمینان) ثابت می‌شود و خروج آن (پایان رمضان) با شهادت دو شخص ثقه اثبات می‌گردد. برای پذیرش شهادت رؤیت هلال، شخص باید بالغ و عاقل و مسلمان باشد و از نظر امانت‌داری و قدرت بینایی بتوان به وی اطمینان کرد.([11])

دوم: روزۀ شک

یوم الشک همان شب سی‌ام شعبان است که به سبب وجود غبار یا ابر یا عوامل دیگر، هلال را نتوان مشاهده کرد. رأی صحیح از میان اقوال اهل علم این است که در صورت ابر و غبار افطار کردن (یعنی روزه نگرفتن) در آن واجب است، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «پس اگر از شما پنهان ماند آن را [یعنی شعبان را سی روز] به حساب آورید».([12]) و همچنین به خاطر این سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که فرموده: «پس تعداد [روزهای] شعبان را سی روز کامل کنید».([13])

عذرهای روزه نگرفتن

1-    سفر: خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَ [البقرة: 184].

(پس هر یک از شما که بیمار یا در سفر بود تعدادی از روزهای دیگر [را روزه گیرد]).

این نصی است صریح برای اباحۀ روزه نگرفتن برای مسافر، و اینکه برای وی جایز است قضای روزهایی را که روزه نگرفته به جای آورد.

2-    کسی که توانایی روزه را ندارد و امیدی به رفع آن ندارد، زیرا پروردگار متعال می‌فرماید:

﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ [التغابن: 16].

(پس تا جایی که می‌توانید تقوای الله را پیشه سازید).

و می‌فرماید:

﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا [البقرة: 286].

(خدا هیچکس را جز به اندازۀ توانش تکلیف نمی‌دهد).

اما به جای هر روزی که روزه نمی‌گیرد، باید به یک مستمند غذا دهد.([14])

3-    بیمارانی که امید به شفایشان نیست، مگر آنکه خداوند بخواهد، مانند بیماران سرطانی یا دیالیزی؛ این دسته از بیماران سه حالت دارند:

نخست: اگر روزه برایشان سخت نیست و به آنان زیانی ندارد که در این صورت واجب است روزه گیرند.

دوم: اگر روزه برایشان سخت است اما زیانی برای آنان ندارد. این دسته از بیماران نباید روزه بگیرند زیرا در این صورت از رخصت خداوند متعال خارج شده‌اند و خود را به رنج و زحمت انداخته‌اند.

سوم: اینکه روزه برای بیماری او مضر باشد که در این صورت واجب است افطار کند و روزه برای وی جایز نیست، زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ٢٩ [النساء: 29].

(و خود را به کشتن ندهید [که] همانا الله نسبت به شما مهربان است).

4-    زنانی که در عادت ماهیانه یا نفاس هستند: برای بانوانی که در حیض یا نفاس قرار دارند روزه حرام است و اگر هم روزه بگیرند پذیرفته نیست و باید به تعداد ایامی که روزه نبوده‌اند قضای آن را به جای آورند.([15])

دلیلِ آن حدیث ابوسعید خدری ـ رضی الله عنه ـ است که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «آیا اینطور نیست که زن هنگامی که حیض می‌شود نماز نمی‌خواند و روزه نمی‌گیرد؟ این نقصان دین اوست».([16]) اما دلیل بر وجوب قضای روزه برای این بانوان، سخن خداوند متعال است که:

﴿فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَ [البقرة: 185].

(پس تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بگیرید]).

و همچنین حدیث عائشه ـ رضی الله عنها ـ که می‌گوید: «ما در دوران رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ عادت ماهیانه می‌شدیم؛ ما را به قضای روزه امر می‌کردند و به قضای نماز دستور نمی‌دادند».([17])

5-    زنان آبستن یا شیرده. این دسته از بانوان سه حالت دارند:

حالت نخست: اگر برای خودشان یا فرزندشان نگران هستند روزه نمی‌گیرند و سپس [در وقت مناسب] قضای آن را به جای می‌آورند، به دلیل این سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که می‌فرماید: «همانا الله از مسافر نصف نماز، و روزه را برداشته است، و از زنان حامله و شیرده روزه را برداشته است».([18])

حالت دوم: اگر تنها برای فرزندشان ترسیدند و روزه نگرفتند، طبق نظر صحیح‌تر علما همراه با قضا باید کفاره هم بدهند.

حالت سوم: اگر تنها برای خود نگران بودند تنها آن روز را قضا می‌کنند.([19])

باطل کننده‌های روزه

روزه با حصول یکی از این هفت مورد باطل می‌شود:

1-    جماع.

2-    خارج شدن منی.([20])

3-    خوردن و نوشیدن عمدی.

4-    آنچه در معنای خوردن و نوشیدن باشد، مانند تزریق خون به طوری که نیازی به خوردن و نوشیدن نباشد و همچنین تزریق مواد مغذی.

5-    استفراغ عمدی. اما اگر بدون اختیار استفراغ کرد تاثیری بر روزۀ وی ندارد.

6-    حجامت، یعنی خارج کردن خون فاسد از بدن از غیر رگ‌های اصلی به واسطه ابزار خاص آن.

7-    خارج شدن خون حیض و نفاس.([21])

آداب روزه

روزه آداب واجب و مستحبی دارد:

آداب واجب

1-    دروی از دروغ، زیرا دروغ در هر حال حرام است و در حال روزه حرمت آن شدیدتر است.

2-    دوری از غیبت.

3-    دوری از سخن‌چینی، یعنی نقل سخن مردم به یکدیگر به هدف تخریب روابط. این کار از گناهان کبیره است.

4-    اجتناب از فریب و کلاهبرداری در معاملات از جمله خرید و فروش و اجاره و صنعت و دیگر موارد.

5-    دوری از شهادت دروغ، زیرا چنین کاری با روزه در تضاد است. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هرکه سخن دروغ و عمل به آن را ترک نکند خداوند نیز نیازی به این ندارد که او غذا و نوشیدنی‌اش را ترک گوید».([22])

آداب مستحب برای روزه داران

1-    سحری: برای روزه‌دار مستحب است که سحری بخورد. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «سحری بخورید، زیرا در سحری برکت است».([23])

2-    به تاخیر انداختن سحری، زیرا عمل رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ چنین بود. از زید بن ثابت ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: با رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ ‌سحری خوردیم سپس برای نماز برخاست. انس بن مالک بن زید پرسید: میان اذان و سحری چقدر فاصله بود؟ گفت: «به اندازۀ [قرائت] پنجاه آیه».([24])

3-    زود افطار کردن؛ زیرا پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «مردم همچنان در خیر هستند تا وقتی که افطار را زود بخورند».([25])

4-    حفظ زبان از سخن اضافه.

5-    چشم فرو هشتن از حرام؛ زیرا چشم نیز مانند دیگر اعضای بدن روزه دارد و روزۀ آن نگاه نکردن به سوی حرام است.

6-       قرآن خواندن و ذکر و دعا و نماز و صدقۀ بسیار.([26])

 

 

روزۀ مستحب

منظور از روزۀ مستحب روزه‌ای است که نصوص در استحباب آن وارد شده است:

1-    روزۀ شش روز از شوال، زیرا رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هر که رمضان را روزه گیرد، سپس در پی آن شش روز از شوال را روزه شود، [روزه‌اش] مانند روزۀ دهر است»([27]).

2-    روزۀ عرفه برای غیر حاجیان، زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرموده‌اند: «روزۀ عرفه گناهان [روزهای] گذشته و باقی‌ماندۀ سال را پاک می‌کند».([28])

3-    روزۀ روز عاشورا (دهم محرم) همراه با یک روز قبل یا بعد آن، چرا که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ ‌دربارۀ روزۀ عاشورا می‌فرماید: «گناهان سال گذشته را پاک می‌کند».([29])

4-    روزۀ ایام بیض (روزهای سفید) یعنی روز سیزدهم و چهارم و پانزدهم هر ماه، زیرا پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ دربارۀ فضیلت آن می‌فرماید: «روزه گرفتن سه روز از هر ماه مانند روزه گرفتن همۀ عمر است».([30])

5-    روزۀ روزهای دوشنبه و پنجشنبه، بر اساس سخن رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ که فرمود: «اعمال در روزهای دوشنبه و پنجشنبه عرضه می‌شود و من دوست دارم در حالی که روزه‌ام، اعمالم عرضه شود».([31])

6-    روزه گرفتن بسیار در ماه‌های شعبان و محرم، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «بهترین روزه پس از رمضان، روزۀ ماه خدا، محرم است...»([32]) و ام المومنین عائشه ـ رضی الله عنها ـ می‌فرماید: «پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ هیچ ماهی را بیشتر از شعبان روزه نمی‌گرفت...».([33])

7-       روزه گرفتن یک روز در میان، طبق این سخنِ رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ که فرمودند: «محبوبت‌ترین روزه نزد الله روزۀ داوود ـ علیه السلام ـ است؛ او یک روز روزه می‌گرفت و یک روز افطار می‌کرد».([34])

آثار روزۀ نافله

1-    باعث نزدیک‌شدن بنده به پروردگار است، زیرا ادامۀ روزه پس از رمضان، ان شاءالله نشانه‌ای است برای پذیرش عمل.

2-    روزۀ پس از رمضان نشانۀ شکر بنده برای پروردگار سبحانه وتعالی است، زیرا روزۀ رمضان از روی ایمان و احتساب باعث مغفرت گناهان پیشین می‌شود؛ به همین سبب روزۀ پس از آن مشروع گردیده تا شکری باشد برای این نعمت.

3-    روزۀ نافله به مثابۀ پیمانی است از سوی بنده با پروردگار مبنی بر اینکه موسم طاعت همچنان ادامه دارد و زندگی همه‌اش عبادت است.

4-    روزۀ نافله سببی است برای به دست آوردن محبت الله و اجابت او، و باعث پاک شدن گناهان است.

از الله متعال خواهانم پاداش ما را چند برابر گرداند و ما را مورد رحمت خود قرار دهد؛ همانا او شنوا و نزدیک و مجیب است.




[1]- نگا: القاموس المحیط،‌ لسان العرب، مدخل «صوم».

[2]- به روایت بخاری در کتاب صوم، باب «فضل الصوم» (۱۸۹۴) و مسلم در کتاب صیام، باب «حفظ اللسان للصائم» (۱۱۵۱).

[3]- از کتاب «صیام» اثر مولف (۱۴).

[4]- بخاری در کتاب صوم، باب «فضل الصوم» (۱۸۹۴) و مسلم در کتاب صیام، باب «فضل الصیام» (۱۱۵۱).

[5]- بخاری در کتاب الفتن، باب «الفتن التی تموج کموج البحر» (۷۰۹۶) و مسلم در کتاب الفتن وأشراط الساعة، باب «فی الفتن التی تموج کموج البحر» (۷۴۵۰).

[6]- بخاری در کتاب الصوم، باب «الریان للصائمین» (۱۸۹۶) و مسلم در کتاب الصیام، باب «فضل الصیام» (۲۷۶۶).

[7]- پیش‌تر تخریج آن گذشت.

[8]- نگا: بدائع الصنائع (۲/ ۷۵)، المجموع (۶/ ۲۴۸) و المغنی (۴/ ۳۲۴).

[9]- شیخ محمد بن صالح العثیمین، الممتع شرح زاد المستقنع (۶/ ۳۳۲).

[10]- نگا: بدایة المجتهد (۱/ ۲۷۴)، بدائع الصنائع (۲/ ۷۳)، السیل الجرار (۳۰۸).

[11]- کتاب روزه، اثر مؤلف (۴۷).

[12]- به روایت بخاری در کتاب الصوم، باب «هل یقال: رمضان، أو شهر رمضان؟ ومن رأی کله واسعا» (۱۹۰۰) و مسلم در کتاب الصوم، باب «وجوب صوم رمضان لرؤیة الهلال، والفطر لرؤیة الهلال وأنه إذا غم أوله أو آخره أکملت عدة الشهر ثلاثین یوما» (۱۰۸۰).

[13]- به روایت بخاری در کتاب الصوم، باب «قول النبی صلی الله علیه وسلم إذا رأیتم الهلال فصوموا وإذا رأیتموه فأفطروا» (۱۹۰۹).

[14]- تفسیر ابن کثیر (۱/ ۲۱۵)، فتح القدیر (۱/ ۱۸۰).

[15]- شیخ الاسلام ابن تیمیة، مجموع الفتاوی (۲۵/ ۲۲۰).

[16]- بخاری در کتاب الحیض، باب «ترک الحائض للصوم» (۳۰۴) و مسلم در کتاب الإیمان، باب «بیان نقصان الإیمان» (۸۰).

[17]- بخاری در کتاب الحیض، باب «لا تقضی الحائض الصلاة» (۳۲۱) و مسلم در کتاب الحیض، باب «وجوبه تضاد الصوم» (۳۳۵).

[18]- به روایت ابوداود در کتاب الصیام، باب الصوم فی السفر (۲۴۰۸). شیخ آلبانی در صحیح سنن أبی‌داود (۲۰۸۳) آن را صحیح دانسته است.

[19]- الممتع شرح زاد المستقنع (۶/ ۳۶۰-۳۶۱).

[20]- منظور خارج شدن عمدی منی است، نه آنچه در خواب و بدون اراده خارج می‌شود (مترجم).

[21]- نگا: کتاب روزه، اثر مؤلف (۹۹-۱۰۸).

[22]- به روایت بخاری در کتاب الصیام، باب من لم یدع قول الزور والعمل به فی الصوم (۱۹۰۳).

[23]- به روایت بخاری در کتاب الصوم، باب برکة السحور (۱۹۲۳) و مسلم در کتاب الصیام، باب فضل السحور (۱۰۹۵).

[24]- بخاری در کتاب الصوم، باب قدر کم بین السحور وصلاة الفجر (۱۹۲۱) و مسلم در کتاب الصیام، باب فضل السحور (۱۰۹۷).

[25]- بخاری در کتاب الصوم، باب تعجیل الفطر (۱۹۵۷) و مسلم در کتاب الصیام، باب فضل السحور (۱۰۹۸).

[26]- المحلی (۶/ ۵۴۱)، المجموع (۶/ ۳۵۹)، نیل الأوطار (۴/ ۱۰۷). نگا: کتاب روزه از مؤلف (۱۳۰).

[27]- مسلم در کتاب الصیام، باب استحباب صیام ستة أیام من شوال (۱۱۶۴).

[28]- مسلم در کتاب الصیام، باب استحباب صیام ثلاثة أیام من کل شهر (۱۱۶۲).

[29]- مسلم در کتاب الصیام، باب أی یوم بصیام عاشوراء (۱۱۳۴).

[30]- بخاری در کتاب الصوم، باب صوم داود علیه السلام (۱۹۷۹) و مسلم در کتاب الصیام، باب النهی عن صوم الدهر (۱۱۵۹).

[31]- ترمذی در کتاب الصوم، باب ما جاء فی صوم الاثنین والخمیس (۷۴۷). علامه آلبانی در إرواء الغلیل (۴/ ۱۰۳) آن را صحیح می‌داند.

[32]- مسلم در کتاب الصیام، باب صوم المحرم (۱۱۶۳).

[33]- مسلم در کتاب الصیام، باب صوم شعبان (۱۹۷۰).

[34]- بخاری در کتاب الصوم، باب «أحب الصیام إلی الله صیام داود» (۳۴۲۰) و مسلم در کتاب الصوم، باب النهی عن صوم الدهر لمن تضرر به (۲۷۹۶).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد