شیخ الإسلام میگوید: کلمهٔ «مع» (= همراه، با) زمانی که به صورت بیقید ذکر شود در لغت تنها برای همراهی است و تماس و مجاورت از سمت راست یا چپ لازمهٔ آن نیست؛ پس اگر با مفهومی از مفهومها مقید شود بر همراهی در همان مفهوم دلالت میکند. گفته میشود: پیوسته میرفتیم و ماه با ماه بود، یا و ستاره با ما است. و گفته میشود: این کالا همراه (مال) من است برای اینکه با تو در یک جا قرار دارد حتی اگر آن کالا بالای سر تو باشد. بنابراین الله به صورت واقعی با آفریدگانش است در حالی که در حقیقت بالای عرش است»([1])، و در جای دیگر میگوید: «اگر گفته شود این با آن است؛ یعنی یکجا و همراه و درکنار آن است و به این معنی نیست که یکی نزدیک دیگری باشد یا اینکه در آن آمیخته باشد. به همین دلیل وقتی گفته میشود: او (الله) با آنها است یعنی علم و قدرت و چیرگیاش آنها را در برگرفته است، با اینکه وی بالای عرش خویش است چنانکه قرآن و سنت از آن خبر دادهاند»([2]). ابن قیم ـ رحمه الله ـ میگوید: همانا «مع» در زبان عربی به همراه بودنی گفته میشود که مناسب باشد و بر اساس تفاوت متعلقات و همراهی شونده فرق میکند، پس اینکه نفس انسان با او باشد بهگونهای است، و اینکه دانش و توان و قدرتش با وی باشد به گونهای دیگر است و اینکه همسرش با وی باشد به شکلی است و اینکه امیر و رئیساش با او باشد به شکلی دیگر است. بنابراین در تمامی اینها معیت و همراهی ثابت است با وجود تنوع و اختلاف میان آنها؛ مثلاً این حرف درست است که گفته شود زن با او است (زن اوست) در حالی که میانشان مسافت بسیاری است و همچنین گفته شود: «مع فلان دار کذا وضیعته کذا» (فلانی خانهٔ آنچنان دارد و روستایش اینچنین است).
به نصوص معیت که در قرآن آمده بنگر: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ﴾ [الفتح: ٢٩] «محمّد رسول خداست و همراهانش، در برابر کفّارِ [جنگ طلب] محکم و نیرومندند» و این سخن خداوند: ﴿یُنَادُونَهُمۡ أَلَمۡ نَکُن مَّعَکُمۡ﴾ [الحدید: ١٤] «به آنان مىگویند: مگر نه اینکه [در دنیا] همراه شما بودیم؟» و این سخن خداوند: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَکُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١١٩﴾ [التوبة: ١١٩] «اى ایمان آوردگان، از خدا پروا کنید و با راستان همگام باشید» و سخن خداوند: ﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ﴾ [الاعراف: ٧٢] «سرانجام او و همراهانش را به رحمت خود نجات دادیم» و سخن خداوند: ﴿فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَکَ﴾ [النساء: ١٠٢] «باید گروهى از آنان مسلّح با تو به [نماز] ایستند» و آیههای بسیار دیگر. آیا یکی از این موارد معنای مخلوط شدن و بههم رسیدن و آمیختن را میرساند، پس چگونه حقیقت معیت دربارهٔ پروردگار متعال چنین خواهد بود که ادعا شود مجاز است نه حقیقت؛ بنابراین در این زمینه چیزی که بیانگر این باشد که ذات الله عزوجل در آنها وجود داشته یا به هم رسیدنی و اختلاط و مجاورتی در کار است، به هیچ وچه وجود ندارد و حد اکثر چیزی که (مع) میرساند: همراهی و توافق و تقارن در امری از امور است و این نزدیکی در هر جایگاهی بر اساس لوازم مربوط به آن متفاوت است»([3]).
شیخ الإسلام ابن تیمیه : میگوید: «پس الله در حقیقت با آفریدگانش است در حالی که در حقیقت بر عرش خویش است، سپس احکام این همراهی بر اساس موقعیتها متفاوت است، پس هنگامی که الله فرمود: ﴿یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا...﴾ «هرچه در زمین نفوذ کند و یا از آن برآید، [همه را] مىداند...» تا آنجا که میفرماید: ﴿وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ...﴾ [الحدید: ٤] «و هرجا که باشید، همراه شماست» ظاهر خطاب بیانگر این است که مفهوم این همراهی و مقتضای آن چنین میباشد که وی نسبت به شما آگاهی دارد، بر شما گواه و چیره است و نسبت به شما علم دارد و این معنای قول سلف است که میگویند: الله با علمش با آنها است و این ظاهر و حقیقت خطاب است.
همچنین در این سخن خداوند: ﴿مَا یَکُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ﴾ «هیچ نجوایى میان سه نفر نیست، مگر اینکه چهارمین نفرشان خداست» تا آنجا که میفرماید: ﴿هُوَ مَعَهُمۡ أَیۡنَ مَا کَانُواْ﴾ [المجادلة: ٧] «هرجا که باشند، [نجوایى نمىکنند،] مگر اینکه خدا با آنان است» و هنگامی که پیامبر ج به یار غارش میفرماید: ﴿لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا﴾ [التوبة: ٤٠] «اندوهگین مباش، که خدا با ماست» این معیت و همراهی نیز حقیقت و بنا بر ظاهرش است و وضعیت بیانگر این است که حکم و معنای این همراهی در اینجا اطلاع و یاری و تأیید است»([4]).
در جایی دیگر میگوید: «معنای ﴿وَهُوَ مَعَکُمۡ﴾ (و او با شما است)، این نیست که وی با مخلوقاتش آمیخته است زیرا هیچ توجیهی از نظر لغوی ندارد و بر خلاف چیزی است که سلف امت بر آن اجماع نمودهاند و خلاف چیزی است که الله آفریدگانش را بر آن سرشته است، بلکه ماه که نشانهای از نشانههای الله و از کوچکترین مخلوقاتش است و در آسمان قرار دارد همراه با مسافر و غیر مسافر است هر جا که باشد و خداوند سبحان بالای عرش خویش بر آفریدگانش نظارت داشته و بر آنها چیره و نسبت به آنها آگاه است به اضافهٔ معانی دیگری که به ربوبیت الله مربوط میشود.
تمامی سخنانی که الله بیان نموده که وی بالای عرش است و او با ما است حقیقتی است که نیاز به تحریف ندارد اما گمانهای دروغین از آن پرهیز میکنند، مانند اینکه گمان میکنند که ظاهر سخنش: «فی السماء» آسمانی است که او را در بر گرفته یا بر وی سایه افکنده است و این به اجماع اهل علم و ایمان باطل است»([5]).
ابن قیم میگوید: «هنگامی که گفته میشود الله با مخلوقاتش است به صورت عموم، از ملزومات آن آگاهیاش نسبت به آنان و اداره آنها و قدرت بر آنها میباشد و هنگامی که این همراهی به صورت خاص باشد مانند این سخن خداوند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ﴾ [النحل: ١٢٨] «محقّقاً خدا همراه (حامى) پرواپیشگان و نیکوکاران است» از ملزومات این همراهی، یاری و تأیید و کمک به آنها است»([6]).
معیت و همراهی الله متعال با آفریدههایش دو نوع است: ۱- عمومی ۲- ویژه
۱- همراهی عمومی: چیزی است که احکام آن شامل تمامی آفریدهها میشود به این معنی که الله با تمامی آفریدههایش است و از وضعیتی که دارند آگاه است و هیچ نهانی در زمین یا آسمان بر وی پنهان نمیماند و مقتضای آن قدرت خداوند بر آنها و ادارهٔ و احاطهٔ آنها است»([7]).
از جمله دلیلهای این نوع همراهی:
سخن خداوند متعال: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ مَا یَکُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِکَ وَلَآ أَکۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَیۡنَ مَا کَانُواْۖ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ﴾ [المجادلة: ٧] «آیا توجّه نکردهاى که خدا آنچه در آسمانها و زمین است مىداند؟ هیچ نجوایى میان سه نفر نیست، مگر اینکه چهارمین نفرشان خداست و نه میان پنج تن، مگر اینکه ششمین نفرشان خداست؛ نه هم کمتر و نه بیشتر از این تعداد، هرجا که باشند، [نجوایى نمىکنند،] مگر اینکه خدا با آنان است؛ آنگاه روز رستاخیز از اعمالى که کردهاند باخبرشان خواهد کرد؛ که خدا به هر چیزى داناست». خداوند این سخن را با علم، گشوده و با علم نیز به پایان رسانده است و به همین دلیل ابن عباس و ضحاک و سفیان ثوری و امام احمد گفتهاند که خداوند با علم خویش با آنها است.
این سخن خداوند: ﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۖ وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ﴾ [الحدید: ٤] «اوست که آسمانها و زمین را طى شش دوران آفرید؛ آنگاه بر عرشِ [تدبیر] مستقر گشت؛ هرچه در زمین نفوذ کند و یا از آن برآید، و هرچه از آسمان فرود آید یا در آن صعود کند، [همه را] مىداند؛ و هرجا که باشید، همراه شماست؛ و خدا به آنچه مىکنید، بیناست».
سخن خداوند: ﴿یَسۡتَخۡفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا یَسۡتَخۡفُونَ مِنَ ٱللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمۡ إِذۡ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرۡضَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطًا﴾ [النساء: ١٠٨] «[خیانتهاى خود را] از مردم پنهان مىکنند، و[لى] از خدا نمىتوانند پنهان دارند و آنگاه که گفتارى خلافِ پسند خدا را شبانه در دل مىپرورند، خدا حاضر است، و به آنچه مىکنند احاطه دارد»
۲- همراهی ویژه: که مقتضای آن یاری و تأیید و کمکرسانی الله به بندگانش است.
از دلیلهای آن:
سخن خداوند متعال: ﴿إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا﴾ [التوبة: ٤٠] «آنگاه که به معاشر خود [ابوبکر] مىگفت: اندوهگین مباش، که خدا با ماست»
سخن خداوند متعال: ﴿إِنَّنِی مَعَکُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ﴾ [طه: ٤٦] «من با شما هستم، مىشنوم و مىبینم»
سخن خداوند متعال: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ﴾ [النحل: ١٢٨] «محقّقاً خدا همراه (حامى) پرواپیشگان و نیکوکاران است».
سخن خداوند متعال: ﴿وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ﴾ [الانفال: ٤٦] ([8]) «پایدار باشید، که خدا با شکیبایان [و پایداران] است».
دلیل از سنت: حدیث ابوهریره س قَالَ النَّبِیُّ ج یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَکَرَنِی، فَإِنْ ذَکَرَنِی فِی نَفْسِهِ ذَکَرْتُهُ فِی نَفْسِی، وَإِنْ ذَکَرَنِی فِی مَلَإٍ ذَکَرْتُهُ فِی مَلَإٍ خَیْرٍ مِنْهُمْ» أخرجه الشیخان [البخاری برقم (7405) و مسلم (2675)]. یعنی: من نزد گمان بنده ام به خودم هستم و من با او هستم هرگاه مرا یاد کند پس اگر مرا نزد خویش یاد کند او را نزد خودم یاد می کنم و اگر مرا در جمعی یاد کرد او را در جمعی بهتر از آنان یاد می کنم.
چهارم: جدا بودن الله متعال از آفریدههایش و پاسخ به حلولیها:
پیش از این، گفته شد که اثبات همراهی الله با آفریدههایش، اختلاط و آمیختن ذاتی را نمیرساند پس آنکه تکبر کرده و ادعا کند که همراهی الله با آفریدههایش مستلزم حلول و اختلاط است از چند راه ادعایش رد میشود:
اول: اینکه نه ظاهر لفظ و نه حقیقت آن بیانگر این نیست که الله سبحانه و تعالی با آفریدههایش اختلاط کرده و در آنها آمیخته است و لفظ «مع» به هیچ عنوان بیانگر چنین چیزی نیست، چه رسد که حقیقت و موضوع لفظ اینگونه باشد.
دوم: اینکه الله سبحان در قرآن به صورت کاملا آشکار بیان نموده که وی بالای آسمانهاست و بر عرش قرار گرفته است و از مخلوقاتش جدا است، و فرشتگان به سوی وی بالا رفته و از نزدش فرود میآیند، و او مسیح را نزد خویش بالا برده، و سخنان نیکو به سویش بالا میروند و دیگر نصوصی که دلیل جدا بودن الله از آفریدههایش و قرار گرفتن بر عرش میباشد و این نصوص محکم میباشند و باید متشابه را با آنها رد نمود در حالی که شما محکم را با متشابه رد کرده و همه را مجاز قرار دادهاید([9]).
سوم: خداوند سبحان خبر داده که وی بالای آسمانها بر عرش خویش قرار دارد و او با آفریدههایش است هرکجا که باشند و از آنچه انجام میدهند آگاه است و اینها را در این سخنش بیان میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۖ وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ٤﴾ [الحدید: ٤] ([10]) «اوست که آسمانها و زمین را طى شش دوران آفرید؛ آنگاه بر عرشِ [تدبیر] مستقر گشت؛ هرچه در زمین نفوذ کند و یا از آن برآید، و هرچه از آسمان فرود آید یا در آن صعود کند، [همه را] مىداند؛ و هرجا که باشید، همراه شماست؛ و خدا به آنچه مىکنید، بیناست»
چهارم: اینکه الله متعال بیان نموده که او آسمانها و زمین و آنچه میان آندو است را آفریده و پادشاهی آسمانها و زمین از آن اوست و در زمین در قیامت در قبضهٔ او است و آسمانها در دست راستش پیچیده شده است و این نصوص صراحتاً بیا میکند وی از آنها جدا بوده و در آنها واقع نگشته است.
پنجم: اینکه: لفظ معیت و همراهی در کتاب الله به صورت عمومی و ویژه آمده است ـ چنانکه بیان شد ـ پس اگر مراد این بود که الله با ذات خویش همراه با هر چیزی است این عمومیت با تخصیص در تناقض قرار میگرفت زیرا میدانیم که منظور از این سخن خداوند ﴿إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا﴾ [التوبة: ٤٠] «آنگاه که به معاشر خود [ابوبکر] مىگفت: اندوهگین مباش، که خدا با ماست» ویژه نمودن ابوبکر ی میباشد و دشمنان کافرشان در این آیه داخل نیستند و دیگر نصوصی که همراهی ویژه را میرساند اینگونه هستند و به آنچیزی که به خاطرش نص وارد شده اختصاص دارند نه چیزهای دیگر([11]).
پایان
27 جمادی الثانی 1436هـ
27 فروردین/حمل 1394
16 آوریل 2015م
[1] - مجموع الفتاوی ۵/۱۰۲
[2] - مصدر قبلی ۵/۴۹۹
[3] - مختصر الصواعق ص ۴۹۱-۴۹۲
[4] - مجموع الفتاوی ۵/۱۰۳-۱۰۴
[5] - مجموع الفتاوی ۲/۱۴۲ (العقیدة الواسطیة)
[6] - مختصر الصواعق ص ۴۹۲
[7] - نگا: مجموع الفتاوی شیخ الإسلام ۱۱/۲۴۹-۲۵۰ و مختصر الصواعق ص ۴۹۲
[8] - الواسطیة مع شرحها للفوزان ص ۶۷
[9] - مختصر الصواعق ص ۴۹۱
[10] - نگا: الواسطیة مع شرحها للفوزان ص ۹۷
[11] - نگا: شرح حدیث نزول ص ۳۵۹