س1: مواقیت مکانی در کجا قرار دارند؟
ج: مواقیت پنج جا هستند:
اول: ذوالحلیفه؛ میقات اهل مدینه هست، امروزه در نزد مردم به ابیار علی معروف است.
دوم: جحفه؛ میقات اهل شام و کسانی که از آن سو میآیند میباشد، خرابههایی است از یک روستا بر تپه شهر رابغ، امروزه مردم از شهر رابغ احرام میبندند، اگر کسی از رابغ احرام ببندد درست است چون رابغ کمی قبل از ذوالحلیفه قرار دارد.
سوم: قرن المنازل؛ میقات اهل نجد و کسانی که از آن سو میآیند است، امروزه به سیل معروف است در نزدیکی شهر طائف.
چهارم: یلملم؛ میقات اهل یمن و کسانی که از آن سو میآیند، میباشد.
پنجم: ذات عرق، میقات اهل عراق و کسانی که از آن سو میآیند میباشد.
این میققاتها را رسول الله ج برای کسانی که ذکر کردیم مشخص کرده است، کسانی که از آن سو میآیند و قصد حج یا عمره را دارند نیز از این میقاتها احرام میبندند؛ برای کسانی که از این میقاتها میگذرند و قصد حج یا عمره را دارند واجب است که از این میقاتها احرام ببندند، چون اگر شخص قصد حج و عمره را دارد حرام است بر او که از این میقاتها بدون احرام بگذرد، فرقی نیز ندارد که از راه زمینی از این میقاتها میگذرد یا از راه هوایی؛ چون فرموده رسول الله ج زمانی که این میقاتها را قرار داد شامل همه میشود چون فرمودند: «هنَّ لهن ولمن أتى علیهن من غیر أهلهن ممن أراد الحج والعمرة»([1]). «این میقاتها برای آنهاست و برای کسانی است که از آنجا میگذرند و نیت حج و عمره را دارند». کسی که میخواهد با هواپیما به حج یا عمره بیاید باید قبل از سوار شدن خود را آماده کند و غسل بزند کارهای دیگر را نیز انجام دهد، و زمانی که به میقات نزدیک شد، ازار و رداء ببندد و اگر زمان کافی وجود داشت لبیک برای عمره بگوید، اما اگر تاخیر کرده و فرصت عمره نداشته باشد لبیک برای حج بگوید این در زمانی است که وقت حج باشد، اما در وقتی که برای انجام عمره آمده لبیک برای عمره میگوید، اگر رداء و ازار خود را قبل از سوار شدن بر هواپیما یا قبل از نزدیک شدن به میقات ببندد هیچ اشکالی در آن وجود ندارد، اما نیت داخل شدن در عبادت حج یا عمره را نمیکند و لبیک نمیگوید تا اینکه برسد به محاذات و برابری میقات یا نزدیکی آن، بر مسلمان واجب است که از رسول الله ج در امور حج مانند سایر امور دین پیروی کند، چون خداوند رسول الله را الگویی نیکو برای ما قرار داده است، و خود رسول الله نیز فرموده است: «خذوا عنی مناسککم»([2]) «مناسک (عبادت) خود را از من یاد بگیرید». اما کسی که به مکه میآید و قصد انجام حج یا عمره را ندارد مانند تاجر، نجار و نامه رسان و غیره بر اینها واجب نیست که احرام ببندند، مگر اینکه قصد انجام آن را داشته باشند، حدیث رسول الله ج که قبلا در مورد مواقیت گذشت بر این دلالت میکند، چون فرمود: «این میقاتها برای آنهاست و برای کسانی است که از آنجا میگذرند و نیت حج و عمره را دارند»، از این حدیث فهمیده میشود که کسانی که از این میقاتها عبور میکنند ولی قصد حج یا عمره را ندارند احرام بستن بر آنها واجب نیست. این رحمتی است از جانب خداوند بر بندگانش که بر آنها آسان گرفته است. شکر و سپاس پروردگار را به جای میآوریم بخاطر این مهربانیاش. چیزی که این حکم را تایید میکند عمل خود رسول الله ج است، چون ایشان زمانی که در عام الفتح به مکه آمدند احرام نبستند و حتی بر سر ایشان کلاه خود بود، چون قصد حج و عمره را نداشتند بلکه برای فتح مکه و پاک کردن کعبه از شرک آمده بود.
کسانی که منزلشان جلوتر از این مواقیتی که ذکر شد میباشد، مانند مردم ساکن جده و ام اسلم و بحره و شرائع و بدر و مستوره و غیره بر آنها لازم نیست که به مواقیت پنج گانه که گذشت برای احرام بروند، بلکه از داخل خانه خودش احرام میبندد، اگر دارای دو خانه هست که یکی در خارج از میقات و دیگری داخل میقات قرار دارد اختیار دست خود شخص است، اگر دوست دارد میرود و از میقاتی که نزدیکش است احرام میبندد و یا از داخل خانه خودش که جلوتر از میقات هست و به مکه نزدیکتر است احرام میبندد، چون روایتی که ابن عباسب از رسول الله ج در مورد میقات آورده شامل همه میشود: «ومن کان دون ذلک فَمُهَلُّهُ من أهلِه حتى أهل مکة یهلون من مکة»([3]) «کسی که جلوتر از میقات است محل احرامش از خانهاش است حتی اهل مکه از خود مکه احرام میبندد» بخاری و مسلم این حدیث را روایت کردهاند.
س2: حکم پوشیدن لباس احرام قبل از رسیدن به میقات چیست؟
ج: اگر شخص احرام کننده وضو بگیرد یا غسل بزند، و لباس احرام بپوشد اما نیت انجام حج یا عمره را نکند مگر بعد از رسیدن به میقات، اینکار اشکالی ندارد، مهم این است که نیت و لبیک برای حج و عمره را بعد از رسیدن به میقات قرار دهد و وقتی به میقات رسید نیت کند([4]).
س3: حکم استفاده از بو خوشی در لباس احرام قبل از نیت کردن و لبیک گفتن چیست؟
ج: جایز نیست که شخص احرام کننده از بو خوشی در رداء و ازار استفاده کند، اما سنت این است که از بوخوشی در بدن مانند سر و ریش و زیر بغل و اماکن دیگر استفاده کند، اما بوخوشی را در لباس احرام بکار نمیبرد؛ چون رسول الله ج فرموده: «لا تلبسوا شیئًا من الثیاب مسّه الزعفران أو الورس»([5]) «هیچ لباسی که به آن زعفران یا ورس (ماده ای زرد رنگ) رسیده نپوشید». سنت است که به بدن فقط بو خوشی بزند، اما از بوخوشی نباید در لباس استفاده کند، و اگر از بوخوشی در لباس استفاده کرد باید قبل از پوشیدن لباس آن را خوب بشوید و یا از لباس دیگر استفاده کند([6]).
س4: در حالت احرام حکم پوشیدن کفش و دمپایی یا کمربندی که دوخته شده باشد چیست؟
ج: جایز است برای کسی که به حج یا عمره آمده است از کفش یا کمربند استفاده کند، اگرچه که در کارخانه بافته شده باشد([7]).
س5: آیا برای شخصی که میخواهد برای عمره یا حج احرام ببندد واجب است که قبل از احرام غسل بزند؟
ج: غسل زدن سنت است، و واجب نیست، اگر بدون غسل ردن احرام ببندد هیچ چیزی بر او نیست و اشکالی ندارد، اما روایت شده است که رسول الله ج زمانی که میخواست احرام ببندد غسل زده است، پس غسل زدن بهتر است([8]).
س6: آیا باید لبیک را بر زبان بیاوریم و بگوییم یا فقط نیت کردن کافی است؟
ج: شرط نیست که بر زبان آورد، بلکه کافی است که نیت کند، اما رسول الله بعد از نیت لبیک گفته است که عبارت است از: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لک والملک، لا شریک لک» این لبیک از رسول اللهج در صحیح بخاری و مسلم و کتابهای دگیر روایت شده است([9]).
س7: آیا خواندن دو رکعت نماز قبل از بستن احرام واجب است؟
ج: خواندن نماز قبل از احرام جزو شرطهای قبولی و صحیح بودن احرام نیست بلکه نزد بیشتر علما این کار مستحب است، و کارهایی که بعد از بستن احرام آمده این است که با قلبش نیت حج یا عمره نماید، و بر زبان نیز جاری کند و بگوید: «اللهم لبیک عمرة» یعنی پروردگارا دعوتت برای عمره را لبیک گفتم یا «اللهم لبیک حجة» یعنی پروردگارا دعوتت برای حج را لبیک گفتم یا برای حج و عمره نیت میکند اگر نیت حج قران میکند، همانگونه که رسول الله ج و صحابه ش انجام دادهاند([10]).
س8: آیا اجاز هست که لباس احرام را برای شستشو عوض کنیم؟
ج: هیچ اشکالی ندارد شخص محرم لباس احرام را بشوید و اشکال ندارد که آن را عوض کند و لباس جدید دیگری بپوشد یا لباس شسته شده را بپوشد([11]).
س9: من اهل کشور سودان و در یمن مشغول به کار هستم، وقتی که برای حج آمدم قصد کردم که قبل از وارد شدن به مناسک حج ابتدا به زیارت مسجد النبی در مدینه بروم، زمانی که از میقات اهل یمن در یلملم عبور کردم احرام نبستم، چون قصد رفتن به مدینه را داشتم، وقتی که زیارت مسجد النبی را در مدینه انجام دادم به میقات اهل مدینه در ذو الحلیفه -آبار علی- رفتم، آنهم قبل از روز ترویه و در آنجا نیت حج کردم و احرام بستم؛ آیا بر من بخاطر عبورم از میقات اهل یمن و احرام بستن در میقات اهل مدینه چیزی واجب هست؟
ج: بر تو بخاطر عبور کردن از میقات اهل یمن بدون احرام چیزی واجب نیست، چون زمانی که از میقات گذشتهای قصد انجام حج را نداشتهای بلکه میخواستی که به مدینه منوره سفر کنی، و زمانی که از مدینه به قصد انجام حج خارج شدی در میقات اهل مدینه که ذوالحلیفه باشد احرام بستهای، رسول الله ج درباره میقاتها فرمود: «این میقاتها برای مردم آنجا و کسانی که ساکن آنجا نیستند و از آنطرف عبور میکنند و نیت حج یا عمره را دارند میباشد»([12])([13]).
س10: آیا شحص محرم اجازه دارد کفشی را بپوشد که از پشت پا قفل دارد و از جلو در قسمت انگشتان باز است؟
ج: پوشیدن این نوع کفش برای شخص محرم جایز است؛ چون از جنس دمپایی میباشد([14]).
س11: اگر شخص احرام کننده قبل از اینکه نیت کند بوخوشی به لباس احرام زده باشد، آیا میتواند این لباس را بعد از نیت کردن بپوشد؟
ج: اگر نیت کرد باید این لباسی که در آن از بوخوشی استفاده کرده را بیرون بیاورد، و آن را بعد از شستن و رفتن بو از آن بپوشد، در صحیحین از یعلی بن امیهt روای است که فرمود: «در جعرانه شخصی نزد رسول الله ج آمد و چند تکه پارچه بر تن داشت -یعنی جبه- که با زیور زینت شده بود گفت من احرام عمره بسته اما این لباس برتنم هست که بوخوشی زدهام، رسول الله ج فرمود: اگر برای حج احرام بسته بودی چکار میکردی؟ جواب داد: این لباس را از تنم بیرون میآوردم و این بو خوشی را میشستم، رسول الله ج فرمود: هر کاری که در پوشیدن لباس احرام برای حج انجام میدهی برای احرام عمره نیز انجام بده»([15]) و در دو کتاب صحیحین روایت شده است که از رسول الله ج سئل عما یلبس المحرم فقال: «لا یلبس القمیص ولا العمامة ولا السراویل ولا ثوبًا مسه ورس ولا زعفران»([16]) الحدیث([17]). «پرسیده شد شخص احرام کننده چه میپوشد، فرمود: قمیص و عمامه و شلوار نمیپوشد لباسی که به آن رنگ زرد ورس و زعفران زده شده نمیپوشد».
[1]- صحیح بخاری باب مهل أهل مکة ج: 2/ص:134.
[2]- قبلاً تخریج شد.
[3]- فتاواى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 16، صفحه: 43).
[4]- فتاواى مفتی سعودی شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: 1 صفحه: 16).
[5]- مالک «1/324، 325»، کتاب الحج: باب ما ینهى عنه من لبس الثیاب فی الإحرام، حدیث «8»، بخاری «3/401»، کتاب الحج: باب ما لا یلبس المحرم من الثیاب، حدیث «1542»، و مسلم «2/834»، کتاب الحج: باب ما یباح للمحرم بحج أو عمرة، وما لا یباح، وبیان تحریم الطیب علیه، حدیث «1/1177»، وأبو داود «2/411»، کتاب المناسک «الحج»: باب ما یلبس المحرم، حدیث «1824»، و ترمذی «3/194، 195»، کتاب الحج: باب النهی عن لبس القمیص للمحرم، وابن ماجه «2/977»، کتاب المناسک: باب ما یلبس المحرم من الثیاب، حدیث «2929»، وأحمد «2/3، 4، 29، 32 41، 54، 77، 119»، والدارمی «20/32»، کتاب الحج: باب ما یلبس المحرم من الثیاب، والطیالسی «1839»، وابن خزیمة «4/163- 164، 200» و دارقطنی «2/230»، و حمیدی «2/281»، شماره «626»، و ابن جارود «416»، و طحاوی فی «شرح معانی الآثار» «2/134- 135»، والبیهقی «5/46، 49»، وأبو یعلى «9/304»، شماره «5425»، وابن حبان «3789، 3792، 3793»، از روایتهای گوناگون از ابن عمر. و ترمذی گفته: حسن صحیح.
[6]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 17 صفحه: 126).
[7]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11 صفحه: 171).
[8]- فتاوى برنامج نور على الدرب (جزء: 17 صفحه: 244 - 245).
[9]- فتاواى مفتی کشور سعودی شیخ عبد العزیز بن باز/ (جزء: 17، صفحه: 68).
[10]- فتاواى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 17، صفحه: 68).
[11]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحه: 57).
[12]- متفق علیه.
[13]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 21).
[14]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 19).
[15]- حدیث از روایت صفوان بن یعلى بن أمیة عن أبیه یعلى: به روایت بخاری «9/9»، کتاب فضائل القرآن: باب کیف نزل الوحی، وأول ما نزل، حدیث «4985»، ومسلم «2/837»، کتاب الحج: باب ما یباح للمحرم بحج أو عمرة، حدیث «8/1180»، و أبو داود «2/407، 408»، کتاب المناسک «الحج»: باب الرجل یحرم فی ثیابه، حدیث «1819»، و ترمذی «3/196، 197»، کتاب الحج: باب ما جاء فی الذی یحرم وعلیه قمیص أو جبة، حدیث «836»، و نسائی «5/142، 143»، کتاب الحج: باب فی الحلوق للمحرم، و ابن الجارود «447»، و الحمیدی «2/347»، شماره «790، 791»، وابن خزیمه «4/191، 193»، شماره «2670، 2671، 2672»، و در «التمهید» «2/250-251» والبیهقی «5/56»، کتاب الحج: باب لبس المحرم وطیبه جاهلاً أو ناسیاً لإحرامه، و در «دلائل النبوة» «5/205»، از طریق عطاء که صفوان بن یعلی بن امیه به او خبر داد که یعلی به عمربن خطاب س گفت: ای کاش پیامبر را در حالتی که وحی بر او نازل میشود میدیدم، میگوید: وقتی در جعرانه بود و بر رسول الله لباسی بود که آن را سایه بان خود قرار داده بود، همراهش گروهی از صحابه بودند که عمر نیز جزو آنها بود، در این هنگام مردی آمد که لباسی بر تن داشت که بر آن بو خوشی زده بود، رسول الله ج مدتی نگاه کرد سپس سکوت کرد، و وحی بر او نازل شد، عمر به یعلی اشاره کرد که بیا، یعلی آمد و سرش را داخل کرد، و دید چهره رسول الله سرخ شده و عرق میکند، سپس وحی پایان یافت، فرمود: کسی که مدتی قبل در مورد عمره سوال کرد کجاست؟" مرد را جستجو کردند و آوردند نزد رسول الله، ایشان گفتند: "اما بوخوشی که بر تو هست، آن را سه بار بشوی و جبه را" از تن در بیاور و سپس همانکاری که درحج انجام میدهی در عمره انجام بده." همچنین مالک «1/328، 329»، کتاب الحج: باب ما جاء فی الطیب للحج «18»، از عطاء بن أبی رباح به صورت مرسل روایت کرده.
[16]- قبلاً تخریج شد.
[17]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 18).