مبحث سوم:
جایگزینهای پیشنهادی
یکی از اولویتهای مهم برای فعالیت در عرصهی دعوت، داشتن فهمی پخته از مقاصد شریعت نزد طلاب علم و فعالان عرصهی اصلاح دینی است، تا بدین وسیله بتوانند نتایجی کار شده و ملموس را در «فقه جایگزین اسلامی» که همراه با روح این دوران و نیازهای آن باشد، پدید آورند، و بدانند چگونه میتوان این امت را از بحرانهایی که به آن روبرو است نجات دهند؛ چه از نظر آموزشی یا تربیتی و یا رسانهای.
عالِم حقیقی آن است که حق را میداند و بر خلق مهربان است، و هر چه شناخت یک عالم نسبت به شریعت و روح آن افزایش یابد نسبت به بندگان مهربانتر خواهد شد و بیش از همه بر آنان آسان خواهد گرفت و نرمش نشان خواهد داد.[1]
هنگامی که مسلمان به روش پروردگار در قرآن کریم مینگرد خواهد دید وی ـ سبحانه و تعالی ـ چیزی را بر بندگان خود حرام نکرده مگر آنکه بهتر از آن را در اختیار ایشان نهاده، حتی دربارهی الفاظ و عبارات.
برای نمونه این سخن پروردگار که میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقُولُواْ رَٰعِنَا وَقُولُواْ ٱنظُرۡنَا وَٱسۡمَعُواْۗ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٠٤﴾ [البقرة: 104]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید نگویید «راعنا» و بگویید: «انظرنا» و گوش فرا دهید، و برای کافران [که قصد ریشخند دارند] عذابی دردناک است».
خداوند آنان را از گفتن «راعنا» (رعایتمان کن ـ ما را بپای) نهی کرد زیرا نوعی شباهت با یهودیان بود که این کلمه را خطاب به پیامبر ج میگفتند و قصد تمسخر داشتند. اینجا بود که الله متعال صحابه را از گفتن این لفظ نهی کرد و لفظ «انظرنا» [یعنی ما را بنگر] را به عنوان جایگزین معرفی کرد».[2]
همینطور هر که در سیرت مصطفی دقت کند این را به طور واضح در روش تربیتی آموزشی ایشان مشاهده خواهد کرد. وی ج هر گاه چیزی را تحریم میکرد در برابر آن جایگزین مشروعی را معرفی میکرد، زیرا میدانست که نفس انسانها ضعیف است و جایگزین را دوست دارد؛ برای مثال:
از ابوسعید خدریس روایت است که بلالس برای رسول الله ج خرمای «برنی»[3] آورد. رسول الله ج پرسید: «این را از کجا آوردهای؟»
گفت: خرمای نامرغوبی داشتیم. دو صاع از آن را با یک صاع از این خرما عوض کردم تا شما از آن بخورید.
فرمود: «هرگز! هرگز! این عین ربا است، این خود ربا است! چنین مکن، اما اگر خواستی [خرمای مرغوب] بخری خرمای خود را با چیز دیگری عوض کن، سپس با آن [خرمای مرغوب] بخر».[4]
ببین ایشان چگونه وقتی این کار بلال را حرام دانست، به جای آن جایگزینی مشروع را معرفی کرد.
علمای ربّانی که نسبت به شرایط دوران خود آگاهند نیز چنین میکنند.
به همین سبب، امام ابن قیم میگوید:
«از فهم مفتی و دلسوزی اوست که اگر سوال کننده دربارهی چیزی از او پرسید و پاسخ به منع آن داد، اما دانست که پرسشگر به آن نیاز دارد، وی را به جایگزین آن راهنمایی میکند. وی اینگونه درِ حرام را بر او میبندد و درِ حلال را بر وی میگشاید. چنین چیزی جز از عالم دلسوزی که با الله معامله کرده رخ نمیدهد... مثال وی در میان علما مانند پزشک دلسوز در میان دیگر پزشکان است که بیمار را از آنچه برای وی زیانبار است حفظ میکند و آنچه را برای وی سودمند است تجویز میکند و این کار پزشکان ادیان و پزشکان ابدان است.
در صحیح آمده که رسول الله ج فرمود: «خداوند پیامبری را بر انگیخته نساخته مگر آنکه وظیفهاش بوده مردم را به سوی بهترین چیزی که به آنان یاد میدهد هدایت کند و آنان را از بدترین چیزی که به آنان یاد میدهد نهی کند».[5]
این است روش پیامبران و وارثان آنان (یعنی علما) که پس از آنان میآیند. خودم از شیخمان ـ قدس الله روحه ـ دیدم که این موضوع را تا حد امکان در فتاوای خود رعایت میکرد و هر که در فتاوای وی دقت کند آشکارا متوجه آن خواهد شد».[6]
ابن تیمیه/ میگوید:
«اگر [عالم] بخواهد راهی را معرفی کند که [مردم] با آن به حلال دست مییابند و از گناه با روشی مشروع که مقصد شرع است رهایی مییابند، این همان [روشی] است که [سلف صالح] بر اساس آن فتوی میدادند، و این خود نوعی دعوت به سوی نیکی و راهنمایی به سوی آن است، چنانکه رسول الله ج میفرماید: «خرمای نامرغوب را در برابر درهم (پول نقد) بفروش، سپس جنیب (خرمای مرغوب) بخر».[7]
و چنانکه عبدالرحمن بن عوف به عمر بن الخطاب گفت: «نقرهی نامرغوب به ما میدهند؛ آیا به آن اضافه نکنیم و نقرهی مرغوبتر نگیریم؟» عمرس گفت: «نه؛ بلکه به نقیع برو و با آن [نقره] کالای دیگری بخر، سپس آن را با هر چه میخواهی عوض کن».[8]
برای مثال، رسول الله ج هر گاه مردم را از چیزی منع میکرد دری دیگر را به روی آنان میگشود از جمله اینکه انس بن مالکس میگوید: پیامبر ج در حالی به مدینه هجرت کردند که اهل مدینه دو روز داشتند که در دوران جاهلیت در آن جشن میگرفتند، پس فرمود: «نزد شما آمدم در حالی که شما دو روز دارید که در جاهلیت در آن [دو روز] خوشی میکردید و خداوند به جای آن دو روز بهتر به شما داده: روز نحر (عید قربان) و روز [عید] فطر».[9]
این روش رسول خدا ج در اینگونه موارد بود؛ ایشان نه راضی به وقوع منکر بود و نه میخواست با آن کنار بیاید، اما ایشان ج نخست خطر حرام را بیان میکرد و سپس جایگزین شرعیِ آنچه خداوند حرام کرده را معرفی میکرد. از اینجاست که علما با زیرکی تمام این قضیه را در نوشتهها و رسایل خود ذکر کردهاند، از جمله شیخ الاسلام ابن تیمیه که بیان نموده، برای نصیحتگرِ کسی که مبتلای منکر یا بدعتی است واجب است او را به ترک آن فرا خواند حتی اگر در ظاهرش خیر باشد.
ابن تیمیه برای بدعت مثالی آورده و گفته است: «اگر در آن بدعت خیری وجود داشته باشد بر حسب امکان برای وی در خیری دیگر که مشروع است جایگزینی معرفی کند، زیرا نفس انسانها چیزی را ترک نمی کند مگر در مقابل چیزی دیگر، چرا که نفوس برای انجام دادن خلق شدهاند نه ترک کردن، و چیزی را ترک نمیکنند مگر به هدف انجام چیزی دیگر».[10]
بر همین اساس جستجوی برنامههای جذابی که بتواند جایگزین برنامههای کنونی شود، و در عین حال بتوان با سریعترین وسایل و آسانترین روش به آن دست یافت بسیار ضروری است، به ویژه در این دوران، چرا که امت ما نیاز به جایگزینهایی بسیار در مجالهایی گوناگون دارد و نیازمند کانالهایی مفید به جای شبکههای فاسدی است که به انتشار هر ناپاکی مشغولند و مردم را از دین پروردگار، غافل کردهاند و با تلاش فراوان سعی در انداختن آنان به ورطهی شبهات و شهوات دارند.
حال که به محل مشکل پی بردهایم کاش دعوتگران اصلاح، مسئولیت فردی و اجتماعی خود را احساس کنند و برای نجات نسلی که کمتر کسی به فکر دستگیری آنان بوده بشتابند و راه رستگاری و جایگزینهای سودمند را به آنان معرفی کنند.
در همین حال این جایگزینها باید شرعی باشند. شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «اما برای هیچکس روا نیست که چیزی از شریعت را به خاطر کسی تغییر دهد».[11]
اما اگر کسی میخواهد از جایگزینهای مباح دوری کند و به طور کامل به اوامر و نواهی شرعی پایبند بماند، میتواند چنین کند و صاحبان عزیمت آنچه را بهتر است برمیگزینند، اما نباید خود را با دیگر مردم مقایسه کنند و این عزیمت را بر کسانی که دینداریشان ضعیفتر است تحمیل کند. چنان که گفتهاند: اگر میخواهی از تو اطاعت کنند، چیزی بگو که قابل اطاعت باشد.
وظیفهی مصلحان این است که از درب خانهها وارد آن شوند و حق را در نصاب آن بگذارند و طرح غربیان و ابزار مجرمان را برای فرزندان این نسل توضیح دهند که چگونه قصد ویرانی این نسل و دور کردن آنان از اهداف والا را دارند.
امام سفیان ثوری/ میگوید: «همانا علم در نزد ما رخصتی است از جانب [علمای] مورد اطمینان؛ اما سختگیری را هر کس بلد است!».[12]
امام احمد بن حنبل/ میگوید: «برای کسی که فتوا میدهد شایسته نیست مردم را بر مذهب خود مجبور کند و بر آنان سخت گیرد».[13]
این به معنای عقبگرد بر اثر فشار شرایط یا پیگیری رخصتها و اشتباهات هر عالم نیست. شیخ الاسلام ابن تیمیه توضیح جالبی دارد بر این سخن رسول الله ج که میفرماید: «هر لهو و بازیای که مرد انجام دهد باطل است مگر تیراندازی با کمان و آماده سازی اسب و شوخی با همسر که اینها حق است [و لغو نیست]»[14] میگوید: «کار باطل یعنی آنچه سودی در آن نیست، و این رخصتی است برای نفسهایی که توانایی صبر بر آنچه نافع است را ندارند. به همین سبب از ابودرداءس نقل است که گفت: من نفس خود را با چیزی از باطل استراحت میدهم تا آن را برای انجام حق یاری دهم».[15]
بنابراین نتیجه میگیریم که شناخت حالات درونی کودکان و بزرگسالان و مراعات آن بر اساس سن و شخصیت، یکی از مهمترین موارد برای اصلاح تدریجی آنان است؛ چرا که ترک عادت یکی از سختترین چیزها برای نفس بشری است و برای همین فراهم ساختن جایگزینی که با آن بتوانند وضعیت گذشته را به فراموشی بسپارند و کم کم وارد مرحله آرامش و عادت به شرایط جدید شوند، ضروری است.
از قویترین دلایل برای این مدعا سخنی است که عمر بن عبدالعزیز خطاب به فرزند خود گفت. روزی فرزند ایشان، عبدالملک، عدم شتاب ایشان در پاکسازی باقیماندههای انحراف و ستم و بازگشت به روش خلفای راشدین را مورد انتقاد قرار داد و گفت:
پدر! تو را چه شده که از بسیاری چیزها انتقادی نمیکنی؟ به خدا سوگند برایم مهم نیست اگر در راه حق من و تو در دیگ جوشان انداخته شویم!
عبدالملک جوانی پرشور بود که خواستار اصلاح فوری بود. ببین پدر فقیه او عمر بن عبدالعزیز/ در پاسخش چه گفت: «عجله مکن پسرم! الله متعال در قرآن دو بار خمر را نکوهش کرد و در بار سوم آن را حرام اعلام کرد، و من میترسم مردم را یک باره به حق مجبور کنم و آنان یک باره آن را ترک کنند و این باعث فتنه شود...».[16]
به همین سبب تدرج در رسیدن به حق بر اساس این نوع تربیت و فهم عمیق از مقاصد شریعت، باعث قانع شدن بسیاری از دعوت شدگان میشود تا با همهی خشنودی احکام آن را بپذیرند.
امام ابن قیم/ میگوید: «حکمت از این تدرج، پذیرش احکام و اعتراف به آن به صورت تدریجی است».[17]
همینطور باید اهالی مخلص رسانه را برای ایجاد جایگزینهای شرعی و تولید پروژهها و برنامههای جذاب برای کسانی که مبتلای پیگیری برنامههای مبتذل هستند، تشویق کرد. همینطور جا انداختن روحیهی نوآوری و اندیشهورزی و استفاده از دادههای جدید و رشد احساس اهمیت به مطالعه و بررسی، و شکستن دیوارهایی که مانع از نوآوری میشود.
هنگام وجود خشکسالیِ فرهنگی و ضعف اندیشه، انسان نمیتواند بسیاری از جایگزینهایی را که برای ثروتمندان فکری مهیا است، پیدا کند.[18]
اما در این فراخوان برای ایجاد جایگزینهای ساختارمند، شرط نیست که برای هر چیزی که میخواهیم فرزندانمان را از آن باز بداریم جایگزینی پیدا شود، چرا که همهی حرامها قابل جایگزینی نیستند و همین جایگزین نیز الزاما همهی مظاهر لذت و خوشی و سرگرمیِ موجود در حرام را شامل نیست، بلکه کافی است باعث شود آنچه را که شخص در گذشته به آن عادت کرده بود از یادش ببرد و مضمون آن به اندازهی کافی جذاب باشد.
اما مهم است که در کنار این تغییر و جایگزینهای موجود، شخص نفس خود را بر طاعت پروردگار پرورش دهد و تنها دستورات الله را با «سمعنا و اطعنا» گردن نهد و اگر آن جایگزین به جذابیت حرامی که قبلا به آن عادت کرده بود نرسید به عقب باز نگردد چرا که این کفران نعمت هدایت الهی است. بلکه اگر بنده چیزی را به خاطر الله رها کند، خداوند نیز بهتر از آن را به وی میدهد و این چیزِ بهتر ـ چنانکه علمای شریعت گفتهاند ـ یا در زندگی دنیا خواهد بود و یا در زندگی آخرت و بهشت رضوان.
همینطور باید از مرحلهی دفاع و هشدار، قدم به مرحلهی رویارویی و تبشیر بگذاریم و این توصیهی رسول الله ج به یارانش بود که فرمود: «بشارت دهید و متنفر نسازید، و آسان بگیرید و سختگیری نکنید».[19]
ما بر اساس تجربهی عملی به شناخت آنچه ممکن است نزدیک میشویم، این شناخت همچنین باعث میشود زحمت «بذر پاشی در دریا» را نکشیم، چنانکه بسیاری از ما وقت و تلاش و مال فراوانی را برای رسیدن به چیزهایی به هدر میدهند که هیچ راهی برای به دست آوردن آن نیست.[20]
اینجا باید اشاره کنم که بسیاری از این جایگزینها که در محیط اسلامی فراهم شده حدود شرعی را زیر پا گذاشته و حاوی بسیاری از عقب نشینیها و اشتباهات شرعی است، زیرا بسیاری از این محصولات با مشورت اهل علم و فقهای ربانی شریعت تولید نشدهاند. رسول الله ج میفرماید: «هر کس با خشم الله مردم را خشنود کرد، خداوند او را به مردم واگذار خواهد کرد و هرکه مردم را با خشنودی الله خشمگین نمود، خداوند او را از یاری مردم بینیاز خواهد کرد».[21]
بر اساس آنچه گفته شد، به طور خلاصه میتوان این جایگزینها را برای فیلمهای فاسد کارتون معرفی کرد:
1- تولید برنامههایی شبیه به این کارتونها که خالی از منکرات باشد و کودکان را بر اساس ارزشهای اسلامی تربیت کند. اشکالی ندارد همان کارتونها بازتولید شود و با حذف موارد منکر، دیالوگهای آن با سخنانی مباح جایگزین شود. اینگونه هم خواستهی کودکان برآورده میشود و هم تربیت و تعلیم آنان به خوبی صورت میگیرد.
اینگونه برنامههای سودمند میتواند کودکان را از حرام دور گرداند.[22]
ابتکار و نوآوری برای تولید کارتونهای مورد اعتماد و دارای اندیشهی سودمند برای پر کردن اوقات کودکان و زنده کردن این قضیه در جامعه و حمایت سرمایهداران از موسسات تولیدی که رسانهی کودکان را در قالبی اسلامی بازتولید نماید.
2- انتخاب برنامههای فرهنگی ـ آموزشی که لذت و آموزش را در خود داشته باشد. از اینگونه برنامهها دربارهی دنیای زیر آب و حیوانات به طور گستردهای ساخته و پخش شده است.
3- مشغول ساختن کودکان با برنامههایی که برای سلامت آنان مفید است مانند ورزش و شنا و دیگر بازیهای مباح که هم مفیدند و هم سرگرم کننده.
4- تماشای سایتهای اسلامی که بخشهایی ویژه کودکان دارند و دارای محتوای کارتونی مفید یا بازیهای سرگرم کننده یا پویانماییهایی از زندگی پیامبران و صالحان و غزوات و نبردهای اسلامی است.
5- تشویق شرکتها و موسساتی که قادر به تولید محتوای سودمند برای کودکان هستند. زیرا کودکان احتیاج فراوانی به این نوع تولیدات دارند و همینطور والدین نیازمند جایگزین مفیدی هستند که در اختیار کودکان خود قرار دهند.
6- تبدیل سیرهی پیامبر ج به داستانی واقعی که کودک بتواند در خیال خود با آن زندگی کند.
اینها جایگزینهایی پیشنهادی بود که با برنامهریزی خوب و پژوهش میتوان در عمل پیاده ساخت.
[1] - نگا: فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه (۱۵/ ۲۲۴).
[2] - اسباب النزول، علی بن احمد الواحدی (۱۰۴).
[3] - نوعی خرمای گرد زرد رنگ که از مرغوبترین انواع خرما است.
[4] - به روایت بخاری (۲۲۰۱) و مسلم (۱۵۹۳).
[5] - مسلم (۱۸۴۴).
[6] - إعلام الموقعین (۴/ ۱۲۱-۱۲۲).
[7] - بخاری (۴۲۴۴).
[8] - نگا: بیان الدلیل علی بطلان التحلیل (۱۳۳).
[9] - احمد در مسند (۳/ ۱۰۳-۱۷۸-۲۳۵) و ابوداود (۱۱۳۴) و نسائی (۳/ ۱۷۹) با سند صحیح. دو روزی که اهل مدینه در جاهلیت جشن میگرفتند نوروز و مهرگان بود. نگا: عون المعبود، عظیم آبادی (۳/ ۴۸۵).
[10] - اقتضاء الصراط المستقیم (۲/ ۱۲۵).
[11] - اقتضاء الصراط المستقیم (۲/ ۱۳۳).
[12] - جامع بیان العلم و فضله، ابن عبدالبر (۱/ ۷۸۴).
[13] - الآداب الشرعیة، ابن مفلح (۲/ ۴۵).
[14] - ابن ماجه (۲/ ۹۴۰) و نسائی با شرح سیوطی (۶/ ۱۸۵) با سند صحیح.
[15] - الاستقامة (۱/ ۲۷۷) و مجموع الفتاوی (۲۸/ ۳۶۸).
[16] - الموافقات، شاطبی (۲/ ۹۴).
[17] - بدائع الفوائد (۳/ ۱۸۴).
[18] - از کتاب «خطوة نحو التفکیر القویم، ثلاثون ملمحا فی أخطاء التفکیر وعیوبه، عبدالکریم بکار (۵۹).
[19] - بخاری (۲۰۰۱) و مسلم (۲۵۱).
[20] - بخشی از سخن دکتر عبدالکریم بکار در کتاب «تشکیل عقلیة إسلامیة معاصرة» صفحهی (۷۸).
[21] - ابن حبان با سند «جید». صحیح ابن حبان (۴۵۲) نگا: السلسة الصحیحة (۲۳۱۱).
[22] - «لقاءات الباب المفتوح» (۱۲۷/ سوال شماره ۱۰).