اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

17- باب: وجوب اطاعت از حکم الله و این‌که انسان در برابر این فراخوان یا هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر می‌شود، چه بگوید

17- باب: وجوب اطاعت از حکم الله و این‌که انسان در برابر این فراخوان یا هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر می‌شود، چه بگوید

الله متعال می‌فرماید:

﴿فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا یَجِدُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَیۡتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسۡلِیمٗا ٦٥        [النساء : ٦٥]                                                                                         

خیر؛ سوگند به پروردگارت آن‌ها ایمان ندارند تا آن‌که تو را در اختلافاتشان به داوری بخوانند و از داوری تو دلگیر نشوند و کاملا تسلیم باشند.

و می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١                                                                                            [النور : ٥١]      

گفتار مؤمنان در آن هنگام که به سوی الله و پیامبرش فراخوانده می‌شوند تا در میانشان حکم کند، تنها این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. و آنان رستگارند.

یکی از احادیثی که در این باب وجود دارد، حدیث ابوهریرهt است که در ابتدای باب قبلی، ذکر شد.([1])

172- عن أَبِی هریرةt قال: لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى رسولِ اللهr: ﴿لِّلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَإِن تُبۡدُواْ مَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ أَوۡ تُخۡفُوهُ یُحَاسِبۡکُم بِهِ ٱللَّهُۖ[البقرة: ٢٨٤]  [اشْتَدَّ ذلکَ عَلَى أَصْحابِ رسول اللهr، فأَتوْا رسول اللهr ثُمَّ برَکُوا عَلَى الرُّکَب فَقالُوا: أَیْ رسولَ الله کُلِّفَنَا مِنَ الأَعمالِ مَا نُطِیق: الصَّلاَةَ وَالْجِهادَ وَالصِّیام وَالصَّدقةَ، وَقَدَ أُنْزلتْ علیْکَ هَذِهِ الآیَةُ وَلا نُطِیقُهَا. قالَ رسولُ اللهr: «أَتُریدُونَ أَنْ تَقُولوا کَمَا قَالَ أَهْلُ الْکِتابَین مِنْ قَبْلکُم: سَمِعْنَا وَعصینَا؟ بَلْ قُولوا: ﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ﴾ [البقرة: ٢٨٥]  ». فَلَمَّا اقْتَرَأَهَا الْقَوم، وَذَلقَتْ بِهَا أَلْسِنتهُم، أَنَزلَ الله تَعَالَى فی إِثْرهَا: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ  فَلَمَّا فعَلُوا ذلک نَسَخَهَا الله تَعَالَى، فَأَنْزَلَ اللهU: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚقال: نَعَمْ ﴿رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚقَالَ: نعَمْ ﴿رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖقال: نَعَمْ ﴿وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَقال: نعَم. [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: این آیه بر رسول‌اللهr نازل شد:

﴿لِّلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَإِن تُبۡدُواْ مَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ أَوۡ تُخۡفُوهُ یُحَاسِبۡکُم بِهِ ٱللَّهُ           [البقرة: ٢٨٤]

آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ الله می­باشد. و اگر آن‌چه را در درونتان دارید، آشکار کنید و یا پنهان نمایید، الله همه را به حسابتان می­آورد.

[ابوهریرهt می‌افزاید:] این مسأله، بر اصحاب رسول‌اللهr سخت و دشوار بود. لذا نزد پیامبرr آمدند و به زانو افتادند و گفتند: ای رسول‌خدا! ما به اعمالی مانند نماز، جهاد، روزه و زکات مکلّف شده‌ایم که طاقتش را داریم؛ اما اینک آیه‌ای بر شما نازل گردیده که تاب آن را نداریم. رسول‌اللهr فرمود: آیا شما هم می‌خواهید همان سخنی را بگویید که پیش از شما، اهل تورات و انجیل گفتند؟ (آیا می‌خواهید بگویید): شنیدیم و نافرمانی کردیم؟ بلکه شما بگویید: ﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُیعنی: فرمان پروردگار را شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! ما خواهان آمرزش تو هستیم و بازگشت به سوی توست. وقتی صحابهy این دعا را خواندند و زبان‌هایشان به آن عادت کرد، الله متعال این آیه را در پی آن نازل فرمود:

﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨٥                     [البقرة: ٢٨٥]      

پیامبر به آن‌چه از سوی پروردگارش به او نازل شده است، ایمان دارد و نیز مؤمنان؛ همگی به الله و فرشتگانش، و به کتاب­ها و پیامبرانش ایمان داشته، (می­گویند:) میان هیچ‌یک از فرستادگانش فرق نمی­گذاریم (و به همه ایمان داریم)؛ فرمان پروردگار را شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! ما خواهان آمرزش تو هستیم و بازگشت به سوی توست.

وقتی چنین کردند، الله متعال، آیه‌ی قبل [آیه‌ی 284] را منسوخ کرد و این آیه را نازل فرمود:

﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٨٦                                         [البقرة: ٢٨٦]      

الله، هیچ‌کس را جز به اندازه­ی توانش تکلیف نمی­دهد. هر عمل نیکی که انسان انجام دهد، به نفع اوست و هر عمل بدی که مرتکب شود، به ضررش می­باشد. پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را مؤاخذه مکن. پروردگارا! بر ما آن‌چنان تکالیف دشواری قرار نده که بر امت­های پیش از ما نهادی. پروردگارا! تکالیف و مصائبی که طاقتش را نداریم، بر دوشمان قرار مده و از ما در گذر و ما را ببخش و بر ما رحم بفرما. تو، یار و یاورمان هستی؛ پس ما را بر کافران پیروز بگردان.

(وقتی بنده، هر یک از این دعاها را می‌خواند) الله متعال می‌فرماید: بله؛ (یعنی پذیرفتم و دیگر، او را به‌خاطر وسوسه‌هایی که در دلش خطور می‌کند، محاسبه نمی‌فرماید).

شرح

مؤلف/ بابی تحت عنوان «وجوب اطاعت از حکمِ الله» گشوده و سپس دو آیه در این باب ذکر کرده است که پیش‌تر درباره‌ی آن، سخن گفتیم. آن‌گاه حدیثی بدین مضمون از ابوهریرهt نقل کرده که آیه‌ی 284 سوره‌ی «بقره» نازل شد و در آن، آمده بود: «اگر آن‌چه را در درونتان دارید، آشکار و یا پنهان نمایید، الله، همه را به حسابتان منظور می‌کند». این مسأله بر صحابهy سخت و دشوار تمام شد؛ زیرا وسوسه‌های درونی انسان، پایانی ندارد و چه بسا شیطان، وسوسه‌های عجیبی در دل انسان می‌اندازد که پاره‌ای از آن‌ها درباره‌ی مسایل دنیوی‌ست و برخی هم درباره‌ی مسایل اخروی و دینی؛ برخی از این وسوسه‌ها، جنبه‌ی شخصی و جسمی و روانی دارد و برخی هم در رابطه با مسایل مالی‌ست. در هر حال، شیطان، وسوسه‌های فراوانی در دل انسان می‌اندازد. اللهU فرموده است:

﴿وَإِن تُبۡدُواْ مَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ أَوۡ تُخۡفُوهُ یُحَاسِبۡکُم بِهِ ٱللَّهُۖ        [البقرة: ٢٨٤]      

و اگر آن‌چه را در درونتان دارید، آشکار کنید و یا پنهان نمایید، الله همه را به حسابتان می‌آورد.

صحابهy نزد رسول‌اللهr رفتند و به زانو افتادند؛ زیرا این مسأله، برای آن‌ها خیلی دشوار بود و وقتی انسان، با مشکل سخت و دشواری روبه‌رو می‌شود، به زانو درمی‌آید. گفتند: ای رسول‌خدا! ما طاقت دستورهایی مانند نماز، روزه، زکات و جهاد را داریم، اما آن‌چه در این آیه ذکر شده، از توان ما خارج است و تابش را نداریم؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند خود را از وسوسه‌های درونی دور کند و اگر الله متعال، وسوسه‌های درونی انسان را محاسبه کند، شکی در هلاکت انسان نخواهد بود.

رسول‌اللهr فرمود: «آیا می‌خواهید شما نیز مانند اهل تورات و انجیل بگویید: فرمان پروردگار را شنیدیم و نافرمانی کردیم؟» اهل تورات، همان یهودیان و اهل انجیل، همان نصرانی‌ها هستند. تورات، بزرگ‌ترین و برترین کتاب آسمانی پس از قرآن کریم به‌شمار می‌رفت و انجیل، کامل‌کننده‌ی تورات بود. یهودی‌ها و نصرانی‌ها از پیامبرانشان نافرمانی کردند و گفتند: شنیدیم و نافرمانی کردیم؛ آیا شما هم می‌خواهید همانند آن‌ها باشید؟ شما همانند آنان عمل نکنید؛ «بلکه بگویید: فرمان پروردگار را شنیدیم و اطاعت کردیم؛ پروردگارا! خواهان آمرزش تو هستیم و بازگشت، به سوی توست». لذا هر مسلمانی همین‌که فرمان الله را می‌شنود، باید بگوید: «شنیدم و اطاعت می‌کنم» و در حد توان خود، به فرمان الاهی عمل نماید؛ زیرا الله متعال، هیچ‌کس را بیش از حد توانش، تکلیف نمی‌دهد.

گاه برخی از مردم می‌پرسند: پیامبرr چنین دستوری داده است؛ آیا این عمل، واجب است یا سنت؟ حال آن‌که اگر عملی که پیامبرr به انجام آن دستور داده، واجب باشد و ما به انجام آن بپردازیم، تکلیف خود را ادا کرده‌ایم و اگر سنت یا مستحب باشد، به خیر فراوانی دست یافته‌ایم و مستحق اجر و پاداش هستیم. لذا نباید به‌خاطر ناآگاهی از این‌که این عمل، واجب است یا مستحب، در انجام آن کوتاهی یا درنگ کنیم. فقط آدم‌های تنبل یا کسانی، چنین رویه‌ای دارند که به خیر و نیکی، بی‌رغبتند؛ اما آدمی که مشتاق خیر و نیکی‌ست و می‌خواهد به نیکی‌های بیش‌تری دست یابد، همین‌که فرمان الله و پیامبرش را می‌شنود، دست به‌کار می‌شود و به فرمان الله و رسولش، عمل می‌نماید و فرصتش را صرف این پرسش نمی‌کند که این عمل، واجب است یا مستحب؟ از این‌رو سراغ نداریم که صحابهy دستوری از رسول‌اللهr بشنوند و بگویند که آیا این عمل، واجب است یا مستحب؟ ما که چنین چیزی از صحابهy سراغ نداریم؛ بلکه آن‌ها می‌گفتند: شنیدیم و فرمان بردیم. و بی‌درنگ به فرمان رسول اللهr عمل می‌کردند.

هیچ‌کس نمی‌تواند عملی را بدون دلیل، واجب یا مستحب بداند و همین‌که عالم معتبری بگوید: رسول‌اللهr چنین فرموده است، حجت بر انسان تمام می‌شود. دیدیم که ابن‌عمر$ به فرزندش بلال/، یادآوری کرد که پیامبرr فرموده است: «زنان را از رفتن به مسجد منع نکنید؛ اما بلال، با توجه به عوض شدن اوضاع مردم پس از وفات پیامبرr گفت: «ولی ما آن‌ها را از رفتن به مسجد بازمی‌داریم». لذا ابن‌عمر$ سخت برآشفت و به فرزندش دشنام گفت و فرمود: «من برای تو حدیث پیامبرr را بیان می‌کنم و تو سوگند یاد می‌کنی که زنان را از رفتن به مسجد، بازمی‌داری؟» و سپس تا پایان عمرش با او صحبت نکرد.([3])

چنین مسایلی بیان‌گر این است که صحابهy دستورهای الله و رسولش را گرامی می‌داشتند؛ ولی ما خود را سرگرم این می‌کنیم که آیا این امر، واجب است یا مستحب و یا این نهی، برای تحریم است یا برای کراهت؟ البته اگر مسأله‌ای پیش بیاید و مرتکب عمل ممنوعی شویم، باید بپرسیم که آن عمل، حرام بوده است یا مکروه تا در صورتی که ارتکاب آن، گناه نباشد، آرامش بیابیم و اگر گناه باشد، توبه و استغفار کنیم؛ اما در رابطه با کارهای توجیهی و رهنمودهای نبوی، نباید به پرس‌وجو درباره‌ی استحباب یا وجوب آن مشغول شویم و از عمل کردن به آن، بازبمانیم. چنان‌که صحابهy در برابر رهنمودهای نبوی چنین روی‌کردی داشتند؛ آن‌ها به فرمان پیامبرr عمل می‌کردند و از آن‌چه که منع می‌فرمود، دوری می‌نمودند. در هر حال، به شما مژده می‌دهم که رسول‌اللهr فرموده است: «إِنَّ الله تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِی مَا حدّثَتْ بِهِ أنفُسُهَا مَا لَمْ تَعْمَلْ أَوْ تَتَکَلَّمْ»؛([4]) یعنی: «الله، وسوسه‌هایی را که در دل امت من خطور می‌کند، معاف فرموده است؛ البته تا زمانی که این وسوسه‌ها را عملی نکنند یا سخنی درباره‌ی آن، به میان نیاورند». الحمدلله که الله، بر ما سخت نگرفته و وسوسه‌هایی را که در دل می‌آید و انسان، بدان عمل نمی کند یا درباره‌اش سخن نمی‌گوید، معاف فرموده است؛ هرچند این وسوسه‌ها به بزرگی کوه‌ها باشد. پروردگارا! تو را شکر.

باری تعدادی از صحابهy عرض کردند: گاه، چیزهایی در دل‌های ما می‌گذرد که اگر ذغال و خاکستر شویم، برای ما بهتر است که درباره‌اش سخن بگوییم؛ یعنی به زبان آوردن آن، برای ما بسیار سنگین و دشوار است. رسول‌اللهr فرمود: «ذَاکَ صَرِیحُ الإِیمَانِ»؛([5]) یعنی: «این، ایمان ناب و خالص است». زیرا شیطان، چنین وسوسه‌هایی در دل‌های فاسد و خراب نمی‌اندازد؛ بلکه این وسوسه‌ها را در قلب پاک هر مؤمن مخلصی می‌اندازد تا آن را خراب کند. چنان‌که به ابن‌عباس یا ابن‌مسعودy گفتند: یهودیان وقتی نماز می‌خوانند، وسوسه نمی‌شوند! فرمود: شیطان، با قلب خراب چه‌کار دارد؟ یهودی‌ها، کافرند و دل‌هایشان، خراب و فاسد است و از این‌رو شیطان، آن‌ها را در نمازشان وسوسه نمی‌کند؛ زیرا نمازشان، از اساس، باطل است. شیطان، مسلمانی را وسوسه‌ می‌نماید که نمازش، درست و صحیح است تا آن را خراب کند؛ اما الحمدلله که محمد مصطفیr به عنوان طبیب دل‌ها، درمان این بیماری را برای ما بیان نموده و فرموده است که باید در چنین حالتی، به الله پناه ببریم و اصلاً به وسوسه‌های درونی توجه نکنیم. لذا وقتی دچار وسوسه‌های شیطانی می‌شوید، بگویید: «أعوذ باللَّهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیمِ» و به هیچ عنوان به وسوسه‌ها توجه نکنید؛ زیرا همین‌که شیطان ببیند هیچ راهی برای خراب کردن این قلب پاک و آکنده از ایمان ندارد، خوار و زبون عقب‌نشینی می‌کند و بازمی‌گردد.

صحابهy مطابق رهنمود رسول‌اللهr گفتند: ﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُیعنی: «فرمان پروردگار را شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! ما خواهان آمرزش تو هستیم و بازگشت به سوی توست». وقتی صحابهy این دعا را خواندند و زبان‌هایشان به آن عادت کرد، الله متعال، این آیه را در پی آن نازل فرمود:

﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡ [البقرة: ٢٨٦]    

الله، هیچ‌کس را جز به اندازه­ی توانش تکلیف نمی­دهد. هر عمل نیکی که انسان انجام دهد، به نفع اوست و هر عمل بدی که مرتکب شود، به ضررش می­باشد.

لذا الله متعال، به انسان تکلیفی نمی‌دهد که از تاب و توان او خارج باشد؛ مانند وسوسه‌هایی که در دل انسان، خطور می‌کند. وسوسه‌هایی که در دل انسان می‌آید، دست خودش نیست؛ از این‌رو اگر انسان، به آن توجه نکند و وسوسه‌های درونی خود را عملی نسازد، هیچ گناهی بر او نخواهد بود؛ زیرا جلوگیری از پیدایش این وسوسه‌ها، در توان انسان نیست و الله متعال فرموده است:

﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا                                      [البقرة: ٢٨٦]      

الله، هیچ‌کس را جز به اندازه­ی توانش تکلیف نمی­دهد.

گاه، شیطان وسوسه‌های عجیب و بزرگی در دل انسان می‌اندازد؛ اما اگر انسان به آن اهمیت ندهد و از شرّ شیطان، به الله پناه ببرد و بگوید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَا([6]) الله متعال، می‌فرماید: بله؛ اگر فراموش کنید یا به خطا بروید، شما را مؤاخذه نمی‌کنم.﴿رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ([7]) الله متعال می‌فرماید: بله. و دعای بنده‌اش را می‌پذیرد.

اللهU در توصیف پیامبرش، محمد مصطفیr فرموده است:

﴿وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡ             [الأعراف: ١٥٧]      

و تکالیف سنگین و قید و بندهایی را که بر عهده­ی آنان بود، از آنان رفع می­کند.

﴿رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ([8]) از این‌رو اللهU در شریعتش، دستورهایی نمی‌دهد که از تاب و توان انسان خارج است؛ بلکه اگر از انجام تکلیفی شرعی عاجز باشیم، باید به حکم جای‌گزین، یعنی حکمی که در عوض آن قرار دارد، عمل کنیم و اگر جای‌گزینی برای آن وجود نداشت، آن حکم از انسان ساقط می‌شود. این‌جاست که الله متعال می‌فرماید: بله؛ یعنی درخواست شما را قبول کردم و بر شما تکالیف دشواری قرار نمی‌دهم که طاقتش را ندارید. ﴿وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ([9]) در این دعا، سه درخواست وجود دارد: از ما درگذر، ما را ببخش، و بر ما رحم بفرما. و هریک مفهوم خاص خودش را دارد؛   ﴿وَٱعۡفُ عَنَّا یعنی: از کوتاهی‌های ما در انجام وظایف شرعی درگذر؛ ﴿وَٱغۡفِرۡ لَنَا گناهان ما را ببخش ﴿وَٱرۡحَمۡنَآ و توفیقمان ده که کار شایسته انجام دهیم. انسان، گاه در انجام وظایف شرعی خویش کوتاهی می کند و گاه مرتکب اعمال حرام می‌شود؛ لذا اگر عملِ واجبی را ترک کند، باید بگوید: ﴿وَٱعۡفُ عَنَّا یعنی: «از کوتاهی ما در انجام واجبات، درگذر». و اگر مرتکب عمل حرامی شود، می‌گوید:    ﴿وَٱغۡفِرۡ لَنَا یعنی: «گناهان ما را ببخش». یا توفیق کار نیک و استقامت بر آن را از الله متعال درخواست می‌کند و می‌گوید: ﴿وَٱرۡحَمۡنَآ﴾.

﴿أَنتَ مَوۡلَىٰنَا یعنی: تو یاور، کارساز و متولی امور ما در دنیا و آخرت هستی. ﴿$tRöÝÁR$$sù فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ: پس ما را بر کافران، پیروز بگردان. در نگاه اول به این آیه، چنین برداشت می‌شود که منظور از کافران، فقط دشمنانِ مسلمانان هستند؛ حال آن‌که مفهوم این آیه، گسترده‌تر است و شیطان نیز در این مفهوم می‌گنجد. زیرا شیطان، رأس کفر و سرآمد کافران است.

از این آیه‌ها، چنین برداشت می‌کنیم که الله متعال، تکالیفی که طاقتش را نداریم، به ما نمی‌دهد؛ بلکه فقط تکالیفی به ما می‌دهد که توانش را داریم؛ از این‌رو وسوسه‌هایی که در دل ما ایجاد می‌شود، هیچ زیانی برای ما نخواهد داشت؛ البته به شرطی که به وسوسه‌های درونی خود، توجه نکنیم و آن‌ها را عملی نسازیم.

***

 




([1]) نک: همین کتاب، حدیث شماره‌ی 160.

([2]) صحیح مسلم، ش: 125.

([3]) چنین به‌نظر می‌رسد که قصد بلال بن عبدالله بن عمرy رد کردن حدیث پیامبرr نبوده است؛ زیرا او، این حدیث را مقیّد به نبودِ فتنه می‌دانست. اما سخت‌گیری ابن‌عمرt و واکنش شدید وی در برابر فرزندش، برای این بود که راه خودرأیی را در برابر نصوص شرعی ببندد؛ زیرا خودرأیی در برابر نصوص، انسان را به‌تدریج از دین دور می‌گرداند.

([4]) صحیح بخاری، ش: (2528، 5269،6664)؛ و صحیح مسلم، ش: 127 به‌نقل از ابوهریرهt.

([5]) صحیح مسلم، ش: 132 به‌نقل از ابوهریرهt.

([6]) پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را مؤاخذه مکن.

([7]) پروردگارا! بر ما آن‌چنان تکالیف دشواری قرار نده که بر امت­های پیش از ما نهادی.

([8]) پروردگارا! تکالیف و مصایبی که طاقتش را نداریم، بر دوشمان قرار مده.

([9]) و از ما در گذر و ما را ببخش و بر ما رحم بفرما. تو، یار و یاورمان هستی؛ پس ما را بر کافران پیروز بگردان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد