اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

30- باب: شفاعت و میانجی‌گری

30- باب: شفاعت و میانجی‌گری

الله متعال، می‌فرماید:

﴿مَّن یَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ یَکُن لَّهُۥ نَصِیبٞ مِّنۡهَاۖ                   [النساء : ٨٥]      

هر کس واسطه‌ی کار نیکی شود، بهره‌ای از آن خواهد داشت.

251- وعن أَبی موسى الأَشعریt قال: کانَ النَّبیُّr إِذَا أَتَاهُ طالِبُ حاجةٍ أَقْبَلَ عَلَى جُلسائِهِ فقال: «اشْفَعُوا تُؤجَرُوا ویَقْضِی الله عَلَى لِسان نَبِیِّهِ ما أَحبَّ». [متفق علیه]([1])

وفی روایة: «مَا شَاءَ».

ترجمه: ابوموسی اشعریt می‌گوید: هرگاه نیازمندی که جویای کمک بود، نزد پیامبرr می‌آمد، ایشان رو به اصحابِ حاضر در جلسه می‌فرمود: «(برای رفع نیازش) سفارش کنید تا پاداش بیابید. و الله، آن‌چه دوست داشته باشد- و به روایتی: آن‌چه بخواهد- بر زبان پیامبرش جاری می‌کند».

252- وعن ابن عباس رضی الله عنهما فی قِصَّة برِیرَةَ وزَوْجِها، قال: قال لَهَا النَّبِیُّr: «لَوْ راجَعْتِه؟» قَالت: یا رَسُولَ الله تأْمُرُنِی؟ قال: «إِنَّما أَشْفعُ». قَالَت: لا حاجة لِی فِیه. [روایت بخاری]([2])

ترجمه: ابن‌عباس$ در داستان بریره و شوهرش، می‌گوید: پیامبرr به بریره فرمود: «چه می‌شود اگر نزدش بازگردی (و با او زندگی کنی)؟» بریره پرسید: ای رسول‌خدا! آیا به من دستور می‌دهید (تا اگر فرمان شماست، اجرا کنم)؟ فرمود: «خیر؛ فقط سفارش و میانجی‌گری می‌کنم». بریره گفت: من نیازی به او ندارم.

 

 

شرح

مؤلف/، بابی تحت عنوان «شفاعت و میانجی‌گری» گشوده است. شفاعت، یعنی میانجی‌گری و سفارش برای دیگران به منظور جلب منفعت یا رفع نیاز و ضرر.

مثال اول: برای شخصی نزد کسی سفارش می‌کنید که به او در فلان‌کار کمک کند.

مثال دوم: برای فردی نزد کسی سفارش می‌کنید که از حق یا طلب خود بگذرد و بدین‌سان نیازش برطرف شود.

در این‌باره می‌توانیم به شفاعت و سفارش پیامبرr درباره‌ی اهل حشر اشاره کنیم که گرفتار غم و اندوه طاقت‌ناپذیر قیامت هستند و در انتظار حساب و کتاب خویش به‌سر می‌برند؛ پیامبرr سفارش می‌کند تا حساب و کتاب، آغاز شود. این، شفاعتی برای دفع ضرر است. و اما شفاعت پیامبرr درباره‌ی بهشتیان تا وارد بهشت شوند، سفارشی برای جلب منفعت می‌باشد.

ناگفته نماند که منظور مؤلف/، شفاعت یا سفارش و میانجی‌گری در دنیاست؛ بدین‌سان که انسان برای شخصی نزد دیگری سفارش کند. فرقی نمی‌کند که این سفارش یا میانجی‌گری برای جلب منفعت باشد یا دفع ضرر و زیان.

انواع شفاعت یا سفارش:

نوع اول: میانجی‌گری یا شفاعت حرام است؛ مانند سفارش کردن درباره‌ی کسی که جرمش به قاضی رسیده و پس از اثبات جرم، به حد یا مجازاتی شرعی محکوم گردیده است. سفارش کردن برای لغو محکومیت چنین شخصی، حرام است. به عنوان مثال: شخصی مرتکب سرقت می‌شود و مجازاتش، اینست که دست او را قطع کنند. پس از این‌که قضیه به حاکم، قاضی و یا نماینده‌ی وی رسید، دیگر، جایز نیست که انسان برای دزد، سفارش نماید که دستش را قطع نکنند. چنین سفارشی، حرام است؛ زیرا پیامبرr به‌شدت از این کار، منع فرموده است. چنان‌که زنی از «بنی‌مخزوم» سرقت کرد؛ بدین‌سان که کالاهایی را به‌امانت می‌گرفت و سپس انکار می‌کرد. بنی‌مخزوم، یکی از برجسته‌ترین قبایل عرب بود. وقتی رسول‌خداr دستور داد که دستِ این زنِ مخزومی را قطع کنند، اسامهt بنا به درخواست نزدیکان این زن، نزد رسول‌خداr رفت و از ایشان درخواست نمود که این حکم را اجرا نکنند؛ رسول‌اللهr به اسامهt فرمود: «آیا درباره‌ی حکم و قانون خدا، سفارش می‌کنی؟» آن‌گاه برخاست و برای مردم سخنر‌انی نمود؛ پس از حمد و ثنای الله، فرمود: «امت‌های پیش از شما (بنی‌اسرائیل)، از آن جهت به هلاکت رسیدند که وقتی فردِ مشهور و نام‌داری در میان آن‌ها دزدی می‌کرد، او را رها می‌کردند و هرگاه، فردِ ضعیفی، مرتکب سرقت می‌شد، دستش را قطع می‌نمودند». سپس سوگند یاد کرد و ادامه داد: «لَوْ أنَّ فَاطِمَة بنت محمد سَرَقَت لَقَطَعْتُ یَدَهَا».([3]) یعنی: «اگر دخترم، فاطمه دزدی کند، دستش را حتماً قطع می‌کنم». اگرچه نسب و جایگاه قومی و اجتماعی این زن، به‌مراتب پایین‌تر از جایگاه فاطمه& بود، اما رسول‌اللهr فرمود: «اگر دخترم، فاطمه مرتکب دزدی می‌شد، حتماً دستش را قطع می‌کردم» تا دروازه‌ی سفارش و میانجی‌گری در اجرای حدود و مجازات‌های شرعی را پس از رسیدن قضایا با حاکم و قاضیِ شرع، ببندد و دیگر کسی به خود اجازه ندهد که در چنین مواردی، سفارش کند.

پیامبرr فرموده است: «مَنْ حَالَتْ شَفَاعَتُهُ دُونَ حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ فِی أَمْرِهِ».([4]) یعنی: «هرکس، شفاعتش مانع از اجرای حد یا مجازاتی از حدود و مقررات الاهی شود، با فرمان الله، مخالفت کرده است». و نیز فرموده است: «إذَا بَلَغْت الحُدودُ السُّلْطَانَ فَلَعَنَ اللَّهُ الشَّافِعَ وَالْمُشَفَّعَ».([5]) یعنی: «وقتی حدود (یا جرم‌هایی که مجازات مشخصی دارند) به امام برسد (و کسی، درباره‌ی لغو آن سفارش کند)، الله متعال، سفارش‌کننده و کسی که برای او سفارش می‌شود، هر دو را از رحمت خود دور می‌گرداند».

باری، صفوان بن امیه، در مسجد عبای خود را جمع کرد و به صورت بالش، زیرِ سرش گذاشت و خوابید. شخصی، عبایش را دزدید. پیامبرr دستور داد که دستِ سارق را قطع کنند. ببینید که دزدی، چه جرم بزرگی‌ست! وقتی پیامبرr دستور داد که دستِ دزد را قطع کنند، صفوان عرض کرد: ای رسول‌خدا! من، عبایم را نمی‌خواهم. گویا دلش به حالِ دزد، سوخت و بدین‌سان می‌خواست که دستش را قطع نکنند. پیامبرr فرمود: «هَلاَّ کَانَ ذَلِکَ قَبْلَ أَنْ تَأْتِیَنِی بِهِ؟»([6]) یعنی اگر قبل از این‌که شکایتش را نزد من بیاوری، از او می‌گذشتی، دستش قطع نمی‌شد؛ ولی وقتی چنین مسایلی به حاکم برسد، احکامش حتماً باید اجرا شود و سفارش کردن در چنین مواردی، حرام است.

نوع دوم: سفارش کردن درباره‌ی فعل یا عملی که حرام است؛ مانند سفارش کردن درباره‌ی شخصی که به حق برادرش تجاوز کرده است؛ به عنوان مثال: پیش‌تر از دختری خواستگاری شده است؛ حال فلان‌کس، نزدتان می‌آید و می‌گوید: تو، پدر این دختر را می‌شناسی و با هم دوست هستید. می‌خواهم برای من نزدش سفارش کنی تا دخترش را به ازدواج من دربیاورد. حال آن‌که این دختر، خواستگار دارد. لذا سفارش کردن در چنین مواردی، جایز نیست. زیرا خواستگاری از زن یا دختری که از او خواستگاری شده است، حرام می‌باشد و سفارش کردن درباره‌ی کارهای حرام، تعاون و همکاری در زمینه‌ی گناه و معصیت به‌شمار می‌رود. در صورتی که الله متعال، فرموده است:

﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ       [المائ‍دة: ٢]      

و با یک‌دیگر بر نیکی و پرهیزکاری همکاری نمایید و همدیگر را بر انجام گناه و تجاوز یاری نکنید.

مثالی دیگر: شخصی نزدتان می‌آید و می‌گوید: می‌خواهم از فلانی سیگار بخرم؛ قیمتِ پیشنهادی من، این مقدار است و او، حاضر نیست به این قیمت، به من سیگار بدهد. لطفاً برای من سفارش کن که بر سرِ قیمت، با من کنار بیاید. در این مورد نیز سفارش کردن، جایز نیست. زیرا همکاری در زمینه‌ی گناه و معصیت محسوب می‌شود.

نوع سوم: سفارش کردن درباره‌ی کارهای مباح می‌باشد. لذا شفاعت یا سفارش و میانجی‌گری در چنین مواردی، ایرادی ندارد و اجر و ثواب نیز دارد. به عنوان مثال: شخصی می‌خواهد خانه‌ای از فلان‌کس خریداری کند؛ ولی صاحب‌خانه به قیمتی که خریدار، پیشنهاد کرده است، حاضر به معامله نیست. خریدار نزد شخصِ سومی می‌رود و از او می‌خواهد که پیشِ صاحب‌خانه برای او سفارش کند تا خانه‌اش را به فلان‌قیمت، به او بفروشد. ایرادی ندارد که این آقا نزد صاحب‌خانه برود و از او برای خریدار، تخفیف بخواهد؛ بلکه اگر این کار را انجام دهد، اجر و پاداش می‌یابد. چنان‌که نیازمندی نزد پیامبرr آمد و کمک خواست. رسول‌اللهr به اصحابش فرمود: «(برای رفع نیازش) سفارش کنید تا پاداش بیابید. و الله، آن‌چه دوست داشته باشد- و به روایتی: آن‌چه بخواهد- بر زبان پیامبرش جاری می‌کند».

هم‌چنین اگر حقی بر گردنِ کسی دارید و فکر می‌کنید که اگر از حقّ خود بگذرید، ممکن است آن شخص، در آینده نسبت به شما بی‌احترامی کند. لذا ایرادی ندارد که به شخصِ سومی بگویید: در حضور شخصی که مدیون شماست، برای او سفارش کند تا از یک‌سو نیت خود را در زمینه‌ی گذشتن از حق خود، عملی کنید و از سوی دیگر، شخصی که مدیون شماست دریابد که در حقش نیکی کرده‌اید و دیگر، به خود اجازه‌ی جسارت و گستاخی ندهد.

در هر حال، سفارش کردن درباره‌ی کارهایی که حرام نیست، نیکی در حق دیگران به‌شمار می‌رود؛ همان‌طور که اللهU می‌فرماید:

﴿مَّن یَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ یَکُن لَّهُۥ نَصِیبٞ مِّنۡهَا                   [النساء : ٨٥] 

هر کس واسطه‌ی کار نیکی شود، بهره‌ای از آن خواهد داشت.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (1432، 6027)؛ و صحیح مسلم، ش: 2627.

([2]) صحیح بخاری، ش: 5283.

([3]) صحیح بخاری، ش: (3475، 3733، 4304)؛ و مسلم، ش: 1688 به‌نقل از ام‌المؤمنین عایشه&.

([4]) صحیح است؛ علامه آلبانی/ این حدیث را در السلسلة الصحیحة (437) صحیح دانسته است.

([5]) سندش ضعیف است؛ روایت: دارقطنی (3/205)؛ و طبرانی در الأوسط (2/380) به‌نقل از زبیرt؛ سندش، منقطع می‌باشد و نیز یکی از راویانش به نام عبدالرحمن بن ابی‌زناد، ضعیف است.

([6]) صحیح است؛ علامه آلبانی/ در صحیح ابن‌ماجه (2103) و الإرواء (2317) این روایت را صحیح دانسته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد