اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

34- باب: سفارش درباره‌ی رفتار نیک با زنان

34- باب: سفارش درباره‌ی رفتار نیک با زنان

الله متعال، می‌فرماید:

﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ                                                        [النساء : ١٩]

  و با زنان به نیکی رفتار کنید.

و می‌فرماید:

﴿وَلَن تَسۡتَطِیعُوٓاْ أَن تَعۡدِلُواْ بَیۡنَ ٱلنِّسَآءِ وَلَوۡ حَرَصۡتُمۡۖ فَلَا تَمِیلُواْ کُلَّ ٱلۡمَیۡلِ فَتَذَرُوهَا کَٱلۡمُعَلَّقَةِۚ وَإِن تُصۡلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٢٩

                                                                                 [النساء : ١٢٩] 

هر چه بکوشید باز هم نمی­توانید میان زنانتان به عدالت رفتار کنید؛ بنابراین (به یکی از آنان) به­کلی و به‌گونه‌ای متمایل نشوید که دیگری را بلاتکلیف رها نمایید. و اگر اصلاح و پرهیزکاری پیشه سازید، به­راستی که الله آمرزنده­ی مهرورز است.

شرح

مؤلف رحمه الله ، می‌گوید: «باب: سفارش درباره‌ی زنان». یعنی سفارش درباره‌ی رفتار نیک با زنان و پیشه کردن تقوا و خداترسی در برخورد با آنان؛ زیرا زنان، نیازمند مردان هستند تا در کنار آن‌ها کامل شوند. همان‌گونه که الله جل جلاله  می‌فرماید:

﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ[النساء : ٣٤] 

مردان، سرپرست زنانند؛ بدان سبب که الله برخی از ایشان را بر برخی دیگر برتری داده است.

سپس مؤلف رحمه الله ، این آیه را ذکر کرده که الله عزوجل  فرموده است:

﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ                                                        [النساء : ١٩]

و با زنان به نیکی رفتار کنید.

معروف، همان کار یا روش پسندیده‌ای‌ست که مورد تأیید شریعت می‌باشد و در عُرف مردم به عنوان امری نیک و پسندیده، پذیرفته شده است؛ ناگفته نماند که در این میان، تأیید شریعت، اعتبار دارد؛ یعنی آن‌چه شریعت، تأیید کند، پسندیده است و آن‌چه که تأیید نکند، ناپسند می‌باشد؛ اگرچه مردم، آن را نیک بپندارند.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَن تَسۡتَطِیعُوٓاْ أَن تَعۡدِلُواْ بَیۡنَ ٱلنِّسَآءِ وَلَوۡ حَرَصۡتُمۡۖ               [النساء : ١٢٩]     

هر چه بکوشید باز هم نمی­توانید میان زنانتان به عدالت رفتار کنید.

این آیه، خطاب به کسانی‌ست که بیش از یک همسر دارند؛ الله عزوجل  در این آیه بیان می‌کند که انسان هرچه بکوشد، باز هم نمی‌تواند در میان همسرانش به‌عدالت رفتار کند؛ زیرا مواردی چون: مهر و محبت قلبی، و میل و علاقه و امثال آن، در اختیار انسان نیست.

اما رعایت عدالت در مسایلی مانند خرج و نفقه، تقسیم اوقات، لباس و امثال آن، به‌سادگی امکان‌پذیر است. لذا رعایت عدالت در میان همسران، در رابطه‌ی با میل و علاقه‌ی قلبی که خارج از اراده‌ و اختیار انسان است، ممکن نیست؛ از این‌رو الله متعال، می‌فرماید: ﴿فَلَا تَمِیلُواْ کُلَّ ٱلۡمَیۡلِ فَتَذَرُوهَا کَٱلۡمُعَلَّقَةِۚیعنی: «بنابراین (به یکی از آنان) به­کلی و به‌گونه‌ای متمایل نشوید که دیگری را بلاتکلیف رها نمایید». زیرا وقتی زن ببیند که شوهرش، به هووی او توجه بیش‌تری دارد، بی‌قرار می‌شود و مانندِ چیزی که در میان زمین و آسمان، آویزان است، آرامش خود را از دست می‌دهد. سپس الله عزوجل  می‌فرماید: ﴿وَإِن تُصۡلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٢٩ یعنی: «و اگر اصلاح و پرهیزکاری پیشه سازید، به­راستی که الله آمرزنده­ی مهرورز است». به عبارتی، اگر راه درست را در پیش بگیرید و با رعایت عدالت در میان همسرانتان تقوا پیشه کنید، الله متعال، شما را به‌خاطر میل و علاقه‌ی قلبی که در اختیار شما نیست، مؤاخذه نمی‌کند و تنها در رابطه با مسایلی مؤاخذه می‌شوید که به‌اراده و در اختیار شماست.

این آیه و دیگر داده‌های کتاب و سنت، بیان‌گر اهمیت عطوفت و مهربانی با زنان و رعایت حقوق آنان و نیز رفتار نیک با آن‌هاست. هم‌چنین درمی‌یابیم که هیچ مردی نباید توقع داشته باشد که همسرش همه‌ی حقوق او را ادا کند؛ از این‌رو هر مردی باید بخشی از حقوق خود را نادیده بگیرد.

***

 278- وعن أبی هریرةt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «اسْتوْصُوا بِالنِّساءِ خیْرًا، فإِنَّ المرْأَةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلَع، وَإِنَّ أَعْوجَ ما فی الضِّلعِ أَعْلاه، فَإِنْ ذَهبتَ تُقِیمُهُ کَسرْتَه، وإِنْ ترکتَه، لَمْ یزلْ أَعوج، فاستوْصُوا بِالنِّسَاءِ». [متفقٌ علیه]([1])

وفی روایةٍ فی الصحیحین: «المرْأَةُ کالضلعِ إِنْ أَقَمْتَها کسرْتَهَا، وإِنِ استَمتعْت بِهَا، اسْتَمتعْت وفِیها عَوجٌ».

وفی روایة لمسلم: «إِنَّ المرْأَةَ خُلِقتْ مِن ضِلَع، لَنْ تَسْتقِیمَ لکَ علَى طریقةٍ، فَإِنْ استمتعْت بِهَا، اسْتَمتَعْتَ بِهَا وفِیها عَوَج، وإِنْ ذَهَبْتَ تُقیمُها کسرتَهَا، وَکَسْرُهَا طلاقُها».

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «به وصیت من درباره‌ی خوش‌رفتاری با زنان توجه کنید؛ زیرا زن، از دنده‌ی پهلو آفریده شده و کج‌ترین بخش دنده، قسمتِ بالای آن است. اگر بخواهی راستش کنی، می‌شکند و اگر رهایش نمایی، هم‌چنان کج باقی می‌ماند؛ پس سفارشم را درباره‌ی زنان رعایت کنید».

و در روایتی دیگر در «صحیحین» آمده است: «زن، مانند دنده‌ی پهلوست که اگر قصد راست کردن آن را داشته باشی، آن را می‌شکنی؛ و اگر بخواهی از او بهره‌مند شوی، باید با کجی‌اش بسازی و اگر بخواهی راستش کنی، می‌شکند و شکستنش، طلاقِ اوست».

شرح

مؤلف رحمه الله ، در حدیثی که از ابوهریرهt در‌باره‌ی خوشرفتاری با زنان نقل کرده، یادآور شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «سفارش مرا درباره‌ی خوش‌رفتاری با زنان، رعایت کنید». یعنی با زنان، به نیکی رفتار نمایید؛ زیرا زن‌ها احساس و عاطفه بر عقل و دینِ زن، غالب است و از دنده‌ی پهلو آفریده شده‌اند. زیرا الله متعال، آدم علیه السلام  را بدون هیچ پدر و مادری از خاک آفرید و به پدیدآمدن او، دستور داد و فرمود: به‌وجود بیا، و او، به‌وجود آمد و آن‌گاه که الله متعال، اراده کرد نسل بشر را در زمین پراکنده کند، همسرِ آدم علیه السلام  را از خودش خلق کرد؛ یعنی همسر آدم را از دنده‌ی پهلویش آفرید. اگر کسی بخواهد از دنده‌ی کج استفاده کند، باید با کجی‌اش بسازد و اگر قصد راست کردن آن را داشته باشد، آن را می‌شکند. زن نیز همین‌گونه است؛ یعنی اگر بخواهید از او بهره‌مند شوید، باید تا آن‌جا که ممکن است، با کجی‌اش بسازید و اگر بخواهید راستش کنید، راست نمی‌شود؛ حتی اگر زنی دین‌دار باشد، باز هم به مقتضای طبیعتش در همه چیز به میلِ شوهرش نخواهد بود. لذا باید با زن مدارا کرد و اگر قصد راست کردنش را داشته باشید، می‌شکند و شکستنش، طلاقِ اوست. یعنی نه تنها تلاش نابجای شما برای راست کردنش، به نتیجه نمی‌رسد، بلکه سرانجام، خسته می‌شوید و او را طلاق می‌دهید.

این حدیث، رهنمودی از سوی رسول‌‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی خوش‌رفتاری و مدارا با زنان است و نشان می‌دهد که انسان باید نسبت به همسرش، باگذشت، مهربان و بی‌توقع باشد. همان‌گونه که الله متعال، می‌فرماید:

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩          [الأعراف: ١٩٩]       

عفو و گذشت (در پیش) بگیر و به کار نیک و پسندیده فرمان بده و از جاهلان روی بگردان.

زن، هرچه خوب باشد، امکان ندارد که صد در صد همان چیزی باشد که مرد می‌خواهد و هیچ عیبی در او نباشد؛ لذا همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است، باید با کجی‌اش ساخت. زیرا اگر یک اخلاق بد در او وجود دارد، اخلاق دیگری در او یافت می‌شود که مورد پسند انسان است؛ لذا علاوه بر صبر و حوصله، باید با ویژگی‌های خوبی که در زن وجود دارد، از عیوبش چشم‌پوشی کرد. الله متعال، می‌فرماید:

﴿فَإِن کَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡ‍ٔٗا وَیَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِیهِ خَیۡرٗا کَثِیرٗا ١٩ 

                                                                                         [النساء : ١٩]      

و اگر از آنان خوشتان نمی­آمد، بدانید که چه بسا چیزی را ناگوار می­دانید، ولی الله در آن خیر فراوانی قرار داده است.

***

279- وعن عبد الله بن زَمْعَةَt أَنَّه سَمِعَ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم  یخْطُب، وذکَر النَّاقَةَ والَّذِى عقَرهَا، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «) όÎ) y]yèt7/R$# $yg8s)ô© صلی الله علیه و آله و سلم & ( انْبعثَ لَها رَجُلٌ عزِیزٌ، عارِمٌ منِیعٌ فی رهْطِهِ» ثُمَّ ذکَرَ النِّساء، فَوعظَ فِیهِنَّ، فَقال: «یعْمِدُ أَحَدکُمْ فیجْلِدُ امْرأَتَهُ جلْد الْعَبْدِ فلَعلَّهُ یُضاجعُهَا مِنْ آخِر یومِهِ» ثُمَّ وَعَظهُمْ فی ضحکهِمْ مِن الضَّرْطَةِ وقال: «لِمَ یضحکُ أَحَدَکُمْ مِمَّا یفعل؟» [متفق علیه]([2])

ترجمه: عبدالله بن زمعهt می‌گوید: شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در سخنرانی‌اش، درباره‌ی شتر صالح علیه السلام  و کسی که آن را پَی کرد، سخن گفت و فرمود: «﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢([3]) مردی که در میان قومش بی‌نظیر و گرامی، مقتدر، و بسیار تبهکار بود، به‌سرعت برخاست (و ماده‌شتر را پی کرد)». سپس درباره‌ی زنان سخن گفت و فرمود: «برخی از شما، همسرانشان را مانند برده‌ی زرخرید، کتک می‌زنند و چه‌بسا در پایان همان روز، با او هم‌بستر می‌شوند»! سپس مردم را درباره‌ی بادی که از شکم خارج می‌شود، نصیحت کرد و فرمود: «چرا برخی از شما به‌خاطر کاری که از خودشان سر می‌زند، دیگران را مسخره می‌کنند؟»

شرح

مؤلف رحمه الله ، از عبدالله بن زمعهt نقل کرده است که وی، پایِ سخنرانی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  نشسته بود. خطبه‌ها یا سخنرانی‌های رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  بر دو گونه بود؛ سخنرانی‌های ثابت و مشخص، و سخنرانی‌های اتفاقی و غیرثابتی که بنا بر ضرورت خاصی ایراد می‌کرد. به عبارت دیگر برخی از خطبه‌ها و سخنرانی‌های رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ، ثابت بود و زمان مشخصی داشت؛ مانند سخنرانی روز جمعه یا خطبه‌های عید فطر و قربان، یا خطبه‌ا‌ی که پس از نماز کسوف (خورشیدگرفتگی) ایراد می‌فرمود. و برخی از خطبه‌ها نیز به حسب ضرورت و مطابق شرایط، انجام می‌شد؛ یعنی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ، طبق نیاز و بنا بر ضرورت یا سببی خاص، در میانِ مردم برمی‌خاست و برای آن‌ها سخنرانی می‌کرد. گاه برای سخنرانی بالای منبر می‌رفت و گاه ایستاده به ایرادِ سخنرانی می‌پرداخت؛ و گاه روی شتری می‌ایستاد و در پاره‌ای از موارد نیز بر یکی از یارانش تکیه می‌زد و سخنرانی می کرد؛ یعنی مطابق شرایط، نحوه‌ی سخنرانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  متفات بود. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  اهل تکلّف نبود؛ یعنی با رعایت موازین شرعی، از امکانات موجود استفاده می‌نمود و در عین حال، چیزی که وجود نداشت، درخواست نمی‌کرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در یکی از سخنرانی‌هایش که عبدالله بن زمعهt حضور داشت، فرمود: «برخی از شما همسران خود را مانند برده‌ی زرخرید، کتک می‌زنند»؛ به‌‌گونه‌ای که گویا هیچ علاقه و پیوندی در میان آن‌ها وجود ندارد. یعنی با زن، همانند یک اسیر رفتار می‌کنند. این، کارِ بسیار زشتی‌ست؛ زیرا رابطه‌ی مرد با همسرش، باید بر محبت و دوستی ا‌ستوار باشد، نه این‌که به رفتار و گفتار زشتی آلوده شود. لذا معنا ندارد که انسان، همسرش را مانند برده‌ی زرخرید کتک بزند و در پایان همان روز با او هم‌خوابگی کند! این، روی‌کرد دوگانه‌ایست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آن را نکوهش کرده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  راست گفته است؛ زیرا چنین روی‌کردی، شایسته‌ی هیچ خردمندی نیست، تا چه رسد به این‌که یک مسلمان، چنین روی‌کردی داشته باشد.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی موضوع دیگری سخن گفت؛ درباره‌ی خندیدن به‌خاطر بادی که از شکم، خارج می‌شود. یعنی خندیدن به کسی که بادِ شکمش خارج می‌شود و صدا می دهد، درست نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «چرا برخی از شما به‌خاطر کاری که از خودشان سر می‌زند، دیگران را مسخره می‌کنند؟» تو که دیگران را به‌خاطر این کار مسخره می‌کنی، مگر این کار از خودت سر نمی‌زند؟ انسان به کاری می‌خندد یا از کاری تعجب می‌کند که از خودش سر نمی‌زند؛ از این‌رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  کسانی را که از این بابت می‌خندند، سرزنش فرمود. در فرهنگ برخی از مردم دنیا، بیرون دادن باد شکم در میان جمع، عیب به‌شمار نمی‌رود و آن را مانند عطسه و خمیازه می‌پندارند؛ و در برخی از مناطق نیز این کار را خیلی بد می‌دانند. در هر صورت، اگر از کسی باد شکمش خارج شد، درست نیست که به او بخندیم و او را خجالت دهیم.

این‌جاست که درمی‌یابیم انسان نباید دیگران را به‌خاطر عیبی که در خود او نیز وجود دارد، سرزنش کند؛ چه معنا دارد که انسان، چیزی را که برای خود عیب نمی‌داند، برای دیگران عیب بداند؟!

لازم می‌دانم که این‌جا نکته‌ای را یادآوری کنم که در میان مردم، رایج شده است؛ همه می‌دانید که خوردن گوشتِ شتر، وضو را می‌شکند. یعنی اگر کسی وضو داشت و گوشت شتر خورد، بر او واجب است که برای نماز، وضو بگیرد؛ فرقی نمی‌کند که این گوشت، نیم‌پخته بوده یا به‌طور کامل پخته است؛ هم‌چنین فرقی نمی‌کند که این گوشت، از کدام قسمت شتر باشد: جگر، قلب، گوشت بدون چربی، شش و سیرابی و امثال آن؛ یعنی خوردن گوشت شتر از هر جای بدنش که باشد، وضو را می‌شکند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بدون این‌که هیچ قسمتی را مستثنا کند، فرمود: «تَوَضَّئُوا مِنْ لُحُومِ الإِبِلِ». یعنی: «پس از خوردن گوشت شتر، وضو بگیرید». هم‌چنین شخصی، از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  پرسید: آیا پس از خوردن گوشت شتر، وضو بگیریم؟ فرمود: «بله». آن شخص، سؤال کرد: آیا پس از خوردن گوشت گوسفند، وضو بگیریم؟ فرمود: «إِنْ شِئْت».([4]) یعنی: «اگر بخواهی...». یعنی گوشت گوسفند، وضو را نمی‌شکند و خوردن گوشت گاو و اسب نیز شکننده‌ی وضو نیست. ولی اگر در حالِ وضو، گوشت شتر بخورید، چه به‌طور کامل پخته باشد و چه نیم‌پخته باشد، برای نماز خواندن، واجب است که وضو بگیرید. ولی نوشیدن شیر شتر، بنا بر قول صحیح، وضو را نمی‌شکند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به دو نفر از طایفه‌ی «عُرینه» که بیمار شده بودند، فرمود که از شیر و ادرارِ شتران صدقه بخورند و به آن‌ها دستور نداد که وضو بگیرند. لذا اگر شیر شتر، وضو را می‌شکست، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به آنان فرمان می‌داد که وضو بگیرند. البته اگر پس از خوردن شیر شتر وضو بگیرید، بهتر است، ولی واجب نیست.

هم‌چنین خوردنِ آبِ غذای آب‌گوشتی که با گوشت شتر تهیه شده است، وضو را نمی‌شکند؛ اما اگر وضو بگیرید، بهتر است. البته اگر گوشت شتر بخورید، واجب است که وضو بگیرید؛ لذا خوردن چربیِ شتر نیز وضو را می‌شکند.

نکته ای که می‌خواهم تذکر دهم، اینست که برخی از مردم می‌گویند: سببش، اینست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در ضیافتی حضور داشت که در آن با گوشت شتر، پذیرایی کردند. در این میان، بادی از یکی از حاضران، خارج شد؛ ولی معلوم نشد که چه کسی بود. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هرکس، گوشت شتر خورده است، وضو بگیرد». لذا همه، برخاستند و وضو گرفتند.

و بدین‌سان این را سبب وضو گرفتن پس از خوردن گوشت شتر دانسته‌اند؛ این، روایت بی‌اساسی‌ست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  تنها بنا بر حکمتی که فقط الله می داند، دستور داد که پس از خوردن گوشت شتر وضو بگیرند. گاه ما، به حکمت رهنمودها و دستورهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پی می‌بریم و گاه حکمتش را درک نمی کنیم؛ در هر صورت بر ما واجب است که از دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  اطاعت کنیم. لذا همین‌که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  دستور داده است که پس از خوردن گوشت شتر وضو بگیریم، کافی‌ست و باید اطاعت نماییم.

***

280- وعن أبی هریرةt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لا یَفْرَکْ مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً إِنْ کَرِه مِنها خُلقًا رضِیَ مِنْها آخَرَ» أَوْ قال: «غیْرَهُ». [روایت مسلم]([5])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هیچ مردِ مؤمنی، نسبت به زنی مؤمن (یعنی همسر خویش) بد نَبَرد؛ زیرا اگر یک اخلاقش را نمی‌پسندد، اخلاق دیگرش را می‌پسندد».

شرح

مؤلف رحمه الله  حدیثی بدین مضمون نقل کرده است که ابوهریرهt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هیچ مردِ مؤمنی، نسبت به زنی مؤمن (یعنی همسر خویش) بد نَبَرد؛ زیرا اگر یک اخلاقش را نمی‌پسندد، اخلاق دیگرش را می‌پسندد». یعنی اگر مردی، در همسرش اخلاقِ بدی دید که خوشایند وی نیست، نباید به‌کلی از او بد ببَرَد یا نسبت به او کینه بورزد. زیرا انسان، نباید در هیچ شرایطی عدل و انصاف را کنار بگذارد؛ بلکه باید همواره با طرفِ مقابلش به‌عدالت و به‌گونه‌ای رفتار کند که سزاوارِ اوست. عدالت، اینست که در کنارِ بدی‌ها، خوبی‌ها را هم ببیند و خوبی‌ها و بدی‌هایش را با هم بسنجد؛ آن‌گاه بنگرد که بدی‌هایش بیش‌تر است یا نیکی‌هایش، و سپس مطابق روی‌کردِ طرف مقابل با او رفتار نماید؛ این، عدالت است.

 

 

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّٰمِینَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنَ‍َٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ  [المائ‍دة: ٨]       

ای مؤمنان! برای الله به داد برخیزید و به عدالت گواهی دهید؛ و نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نورزید.

یعنی کینه و دشمنی با کسی، شما را بر آن ندارد که نسبت به او عدالت را رعایت نکنید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به درخواست اهل خیبر به آنان اجازه داد که آن‌جا بمانند و از آن نگهداری کنند و به کارِ زراعت و کشاورزی بپردازند و در مقابل، نیمی از محصولات خیبر را به مسلمانان بدهند. از این‌رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  هنگام جمع‌آوری محصولات کشاورزی، نماینده‌اش را به خیبر می‌فرستاد تا میزان محصولات را محاسبه کند و سهم مسلمانان را تحویل بگیرد. باری این مأموریت را به عبدالله بن رواحهt داد. وی، به اهل خیبر گفت: ای یهودیان! آن‌قدر که از شما متنفرم، از هیچ‌کس نفرت ندارم؛ زیرا شما، پیام‌آوران الهی را کشتید و بر الله، دروغ بستید. با این حال، به شما ستم نمی‌کنم و از سهم شما نمی‌کاهم. برآورد من از محصول خرما، بیست هزار «وسْق»([6]) است. حال اگر می‌خواهید مطابق این تخمین، سهم خود را بردارید یا سهم مسلمانان را بدهید. یهودیان گفتند: آسمان‌ها و زمین، بر اساس همین عدل و انصاف، استوارند.

نکته‌ این‌جاست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  دستور داد منصفانه قضاوت کنیم؛ چنان‌که فرمود: «هیچ مردِ مؤمنی، نسبت به زنی مؤمن (یعنی همسر خویش) بد نَبَرد؛ زیرا اگر یک اخلاقش را نمی‌پسندد، اخلاق دیگرش را می‌پسندد». اگر همسرت یک بار جوابت را خوب نداد، فراموش نکن که بارها جوابت را به‌خوبی داده است؛ اگر حالا به تو بد کرد، خوبی‌های گذشته‌اش را به‌یاد بیاور و به خوبی‌هایی بنگر که در آینده به تو خواهد کرد و انصاف داشته باش.

این فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی نحوه‌ی تعامل با همسر، دامنه‌ی گسترده‌ای دارد و شامل روش برخورد با دیگران نیز می‌شود. لذا اگر با کسی تعامل یا دوستی دارید و روزی به شما بد کرد، نیکی‌هایش را فراموش نکنید؛ اگر نیکی‌هایش بیش از بدی‌های اوست، پس با او به‌نیکی رفتار نمایید و اگر بدی‌اش نسبت به شما بیش از نیکی‌اش بود، در صورتی که سزاوار گذشت و بخشش است، او را ببخشید. زیرا پاداش کسی که عفو و گذشت پیشه می‌کند، با الله متعال است؛ ولی اگر سزاوار گذشت و بخشش نبود، حق خود را از او بگیرید و هیچ گناه و سرزنشی بر شما نخواهد بود. یعنی در هر صورت، نگاه کنید که کدام روش، بهتر است و مصلحت در چیست.

لذا نتیجه می‌گیریم که باید با همسر، دوستان و با کسانی که معامله یا داد و ستد می‌کنیم و به‌طور کلی با همه‌ی کسانی که در تعامل هستیم، برخوردِ نیک و منصفانه‌ای داشته باشیم؛ اگر از یک اخلاق طرفِ مقابل، خوشمان نمی‌آید یا باری به ما بدی می‌کند، جنبه‌های نیک این ارتباط و خوبی‌هایش را از یاد نبریم و منصفانه قضاوت کنیم. این، همان عدالتی‌ست که الله و پیامبرش به آن دستور داده‌اند. همان‌گونه که الله عزوجل  می‌فرماید:

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَیَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡبَغۡیِۚ یَعِظُکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٩٠                                                                                           [النحل: ٩٠]     

همانا الله به عدل و احسان و عطا و بخشش به خویشان فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و تجاوز باز می‌دارد. پندتان می‌دهد؛ باشد که پند بگیرید.

***

281- عن عَمْرو بنِ الأَحْوَصِ الجُشمیِّt أَنَّهُ سمِعَ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم  فی حَجِّةِ الْوَداع یقُولُ بعد أَنْ حَمِدَ الله تعالى وَأَثنَى علَیْهِ وذکَّر ووعظ، ثُمَّ قال: «أَلا واسْتَوْصوا بِالنِّساءِ خَیْرًا، فَإِنَّمَا هُنَّ عَوانٍ عَنْدَکُمْ لَیْس تمْلکُونَ مِنْهُنَّ شَیْئاً غیْرَ ذلِکَ إِلاَّ أَنْ یأْتِینَ بِفَاحشةٍ مُبیِّنةٍ، فإِنْ فَعلْنَ فَاهْجُروهُنَّ فی المضَاجع، واضْربُوهنَّ ضَرْباً غیْر مُبرِّح، فإِنْ أَطعنَکُمْ فَلا تبْغُوا عَلَیْهِنَّ سبیلاً، أَلا إِنَّ لَکُمْ عَلَى نِسائِکُمْ حَقًّا، ولِنِسائِکُمْ عَلَیْکُمْ حقًّا، فَحَقُّکُمْ عَلَیْهنَّ أَن لا یُوطِئْنَ فُرُشَکمْ منْ تَکْرهون، وَلا یأْذَنَّ فی بُیُوتکمْ لِمن تکْرهون، أَلا وحقُّهُنَّ عَلَیْکُمْ أَن تُحْسنُوا إِلیْهنَّ فی کِسْوتِهِنَّ وَطعامهنَّ». [ترمذى، این حدیث روایت کرده و گفته است: حسن صحیح است.]([7])

ترجمه: از عمرو بن احوَص جُشمیt روایت است که در حج وداع از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  شنید که پس از حمد و ثنای الله متعال، پند داد و موعظه نمود، آن‌گاه فرمود: «آگاه باشید و سفارش مرا درباره‌ی نیکی به زنان رعایت کنید؛ زیرا آن‌ها به‌سان اسیر در دست شما هستند و شما جز در چارچوب پیوند زناشویی مالک چیزی از آن‌ها نیستید (و حق ندارید کتکشان بزنید) مگر این‌که آشکارا کار ناشایستی انجام دهند (و از شما نافرمانی کنند). اگر مرتکب کار ناشایستی شدند، از هم‌خوابی با آن‌ها دوری نمایید و به‌آرامی، نه سخت، آنان را بزنید و چنان‌چه مطیع شدند، برای ستم به آن‌ها، در پیِ بهانه نباشید. بدانید که شما بر همسران خود حقی دارید و آن‌ها نیز بر شما حقی دارند؛ حق شما بر آن‌ها، اینست که کسی را که شما دوست ندارید، روی فرش شما جای ندهند و به کسی که شما نمی‌خواهید اجازه‌ی ورود به خانه‌ی شما را ندهند؛ و حق آنان بر شما، اینست که لباس و غذایشان را به‌نیکی فراهم کنید».

شرح

مؤلف رحمه الله ، روایتی بدین مضمون نقل کرده است که عمرو بن احوص جُشمیt در سخنرانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در حج وداع حضور داشت. این سخنرانی در روز «عرفه» بود؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در حج وداع، روز یک‌شنبه، چهارم ذی‌حجه وارد مکه شد و تا روز پنج‌شنبه، هشتم ذی‌حجه در مکه ماند و روز پنج‌شنبه، هنگام چاشت، به «منا» رفت و نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء و نیز نماز صبح را در منا خواند و پس از طلوع خورشید، به سوی عرفه حرکت کرد و در مکانی به نام «نمره» اتراق کرد؛ نمره، مکانی معروف قبل از عرفه می‌باشد و جزو عرفه نیست. آن‌گاه وقت نماز ظهر فرا رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  دستور داد شترش را آماده کنند و سپس سوار شد و به‌راه افتاد تا این‌که به «بطن‌ الوادی» یا به «عُرَنه» رسید. عرنه، دره‌ی پهناور و بزرگی‌ست که محدوده‌ی عرفه از ناحیه‌ی غرب به شمال را مشخص می‌کند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آن‌جا از شترش پیاده شد و برای مردم سخنرانی شیوایی ایراد فرمود. یکی از نکاتی که در این سخنرانی بیان نمود، این بود که فرمود: «آگاه باشید و سفارش مرا درباره‌ی نیکی به زنان رعایت کنید؛ زیرا آن‌ها به‌سان اسیر در دست شما هستند». یعنی زن، اسیرِ شوهرش می‌باشد. آن‌گاه بیان نمود که حق زدنِ همسرانمان را نداریم؛ مگر این‌که آشکارا مرتکب کار ناشایستی شوند. منظور از کار ناشایست در این‌جا، نافرمانی از شوهر است؛ زیرا در ادامه فرمود: «اگر از شما اطاعت کردند، برای ستم به آن‌ها در پیِ بهانه نباشید». به عبارتی دیگر اگر زنی از شوهرش نافرمانی کرد، ابتدا مرد باید او را نصیحت کند، و آن‌گاه از هم‌خوابی با او اجتناب نماید و با او نخوابد؛ و اگر هم‌چنان مطیع نشد و نافرمانی می‌کرد، او را به‌‌آرامی یا به‌گونه‌ای بزند که آسیبی به او نرسد. این‌ها، مراحل تنبیهِ زن در زمانی‌ست که مطیعِ شوهرش نباشد؛ یعنی آن‌جا که باید و بر او واجب است، از شوهرش اطاعت نمی‌کند. ﴿فَإِنۡ أَطَعۡنَکُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَیۡهِنَّ سَبِیلًا[النساء : ٣٤]  یعنی اگر از شما اطاعت کردند، دیگر برای ستم کردن به آن‌ها یا زدنشان، در پیِ بهانه نباشید و نسبت به حقوقشان کوتاهی نکنید. زیرا با اطاعت و فرمان‌برداری از شما، به وظیفه‌ی خویش عمل کرده‌اند. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  حقوق و وظایف زن و مرد را نسبت به یکدیگر بیان فرمود: «حق شما بر آن‌ها، اینست که کسی را که شما دوست ندارید، روی فرش شما جای ندهند». الله بهتر می‌داند؛ ولی گویا این، کنایه از اینست که زن نباید کسی را که شوهرش، از او بیزار است، گرامی بدارد یا از او پذیرایی کند. در ادامه فرمود: «و به کسی که شما نمی‌خواهید اجازه‌ی ورود به خانه‌ی شما را ندهند». اگرچه آن شخص، پدر و مادر زن باشند. لذا اگر مردی (بنا بر دلیلی محکم و شرعی) دوست نداشته باشد که پدر و مادر همسرش یا خواهرزن و برادرزنش و نیز عمو، دایی یا خاله‌ی وی، وارد خانه‌اش شوند، زن نباید آن‌ها را به خانه‌ی شوهرش راه بدهد. این نکته را از آن جهت می‌گویم که برخی از زن‌ها، حتی نسبت به دختران خود حسادت دارند و نمی‌توانند شاهدِ زندگی آرام و خوشبختی دخترشان باشند و برای دوبه‌هم‌زنی، سعی می‌کنند رابطه‌ی دختر و داماد خود را خراب کنند! در چنین مواردی، مرد می‌تواند مادرزن خود را به خانه‌اش راه ندهد یا به همسر خود بگوید: مادرت اجازه ندارد قدم به خانه‌ام بگذارد. هم‌چنین در چنین مواردی مرد می‌تواند همسرش را از رفتن به خانه‌ی مادرش منع کند. زیرا مادرزنش، زنی سخن‌چین است که با سخنان و دخالت‌های خود، زندگی این زن و مرد را به‌هم می‌زند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «لاَ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ».([8]) یعنی: «سخن‌چین، وارد بهشت نمی‌شود».

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در ادامه‌ی این حدیث فرمود: «و حق زنان بر شما، اینست که لباس و غذایشان را به‌نیکی فراهم کنید». این مرد است که خرج همسرش را می‌دهد؛ اگرچه همسرش ثروتمند یا کارمند باشد. مرد، هیچ حقی در شغل و درآمدِ مستقل همسرش ندارد و یک ریال از حقوق زن به شوهرش تعلق نمی‌گیرد و مرد، وظیفه دارد و بر او واجب است که مخارج همسرش را تأمین کند و نباید به او بگوید: تو، به‌اندازه‌ی من‌ حقوق می‌گیری و با درآمدی که داری، بی‌نیازی. به چنین مردانی باید گفت: تأمین هزینه‌های روزمره‌ و نیازهای اساسی زن، بر شما واجب است؛ اگرچه همسرتان، کارمند یا ثروتمند باشد. و اگر مردی از دادن نفقه و تأمین مخارج و هزینه‌های همسرش سر باز بزند، قاضی شرع می‌تواند عقد ازدواج آن‌ها را فسخ کند و این حق را از مرد بگیرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در حج وداع، سخنرانی بزرگی ایراد فرمود و در آن بسیاری از اصول دین و حقوق و مسایل شرعی را بیان نمود؛ از جمله این که فرمود: «آگاه باشید که ربای جاهلیت، زیرِ پاهای من است». یعنی اعتبار ندارد و باطل و بی‌اساس می‌باشد. در دوران جاهلیت، در سررسیدِ بازپرداخت وامی که به فقیر داده بودند، به او می‌گفتند: وامِ خود را پرداخت کن، وگرنه، مقداری دیگر روی آن می‌کشیم و برای بازپرداختش به تو فرصت می‌دهیم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به عنوان حاکم و مبلغ شریعت، ربای دوران جاهلیت را لغو کرد و فرمود: «نخستین ربایی که باطل اعلام می‌کنم، ربای عباس بن عبدالمطلب است». یعنی بدهی همه‌ی کسانی که از بابت دریافت وام ربوی، بدهکار بودند، بخشیده شد؛ اما این نیروی بزرگ ایمانی را بنگرید که چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  احکام الاهی را اجرا می‌نماید و نخستین ربایی که لغو می‌کند، ربای عمویش عباس است و تنها به اجرای دستورهای الله متعال می‌اندیشد و در این راستا به قرابت و خویشاوندی هیچ‌کس یا جایگاه و موقعیت او اهمیت نمی‌دهد. آری! اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  اهل دنیا بود، رعایت حالِ عمویش را می‌نمود و ربای او را باطل و بی‌اعتبار، اعلام نمی‌کرد؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  عادل‌ترین فردِ بشر بود؛ فرمود: «نخستین ربایی که لغو می‌کنم، ربای عباس بن عبدالمطلب است». یعنی همه‌ی بدهی‌های ناشی از وام‌های ربوی را بخشید و سرمایه‌ یا اصل  وام پرداختی از سوی عمویش و دیگران را معتبر دانست.

به نمونه‌ای دیگر از عدالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  توجه کنید؛ زنی از بنی‌مخزوم، کالاهایی مانند دیگ و مشک را به‌عاریت می‌گرفت و سپس انکارش می‌کرد؛ یعنی مرتکب سرقت می‌شد. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  دستور داد که دستش را قطع کنند. قریش از بابت آبروی خود، نگران شدند؛ زیرا بنی‌مخزوم، یکی از بزرگ‌ترین طوایف قریش بود. لذا از اسامه بن زیدt درخواست کردند که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سفارش کند تا این حکم را لغو نماید. اسامهt فرزندِ زیدt بود و زیدt غلامی بود که خدیجه& به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بخشید و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آزادش نمود. اسامه و پدرش زید$ محبوبیت زیادی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  داشتند؛ از این‌رو قریش از اسامهt درخواست کردند که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  برای لغو این حکم درباره‌ی زنِ مخزومی، سفارش کند. اسامهt نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رفت و سفارش کرد. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  به اسامهt فرمود: «آیا درباره‌ی حکم و قانون خدا، سفارش می‌کنی؟» آن‌گاه برخاست و برای مردم سخنر‌انی نمود و فرمود: «امت‌های پیش از شما (بنی‌اسرائیل)، از آن جهت به هلاکت رسیدند که وقتی فردِ مشهور و نام‌داری در میان آن‌ها دزدی می‌کرد، او را رها می‌کردند و هرگاه، فردِ ضعیفی، مرتکب سرقت می‌شد، دستش را قطع می‌نمودند». اگر قرار باشد رعایت حالِ کسی را بکنند، آدمِ ضعیف مستحق‌تر است؛ ولی در اجرای احکام شرعی، هیچ تبعیضی وجود ندارد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سوگند یاد کرد و فرمود: «لَوْ أنَّ فَاطِمَة بنت محمد سَرَقَت لَقَطَعْتُ یَدَهَا».([9]) یعنی: «اگر دخترم فاطمه دزدی کند، دستش را حتماً قطع می‌کنم». مگر این زن مخزومی، از فاطمه دختر محمد، بهتر است که به‌خاطر او، حکم الاهی را اجرا نکنم؟ به‌یقین، نسب، جایگاه و دین و ایمان فاطمه& به‌مراتب بالاتر از آن زنِ مخزومی بود؛ زیرا فاطمه& سرورِ زنانِ بهشتی‌ست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سوگند یاد کرد تا همگان اهمیت این موضوع را دریابند و بدانند که شفاعت یا سفارش درباره‌ی احکام و مجازات‌های شرعی، بی‌اعتبار است؛ زیرا به‌روشنی بیان فرمود که «اگر دخترم، فاطمه دزدی کند، دستش را حتماً قطع می‌کنم». و این، نشان‌گر کمالِ عدل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  است.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سخنرانی مهم و بزرگی در حج وداع ایراد فرمود و بسیاری از احکام و آموزههای اسلامی را بیان نمود. علامه عبدالله بن محمد بن حمید رحمه الله ، شرحی مختصر بر این خطبه نگاشته که هرچند کوتاه و خلاصه است، ولی در نوع خود، بسیار مفید و ارزشمند می‌باشد؛ هرکس مایل است به این شرح، مراجعه کند.

***

282- وعن مُعَاویَةَ بنِ حَیْدةَt قال: قلتُ: یَا رَسُولَ اللهِ! ما حَقُّ زَوْجَةِ أَحَدنَا عَلَیْه؟ قال: «أَن تُطْعمَها إِذَا طَعِمْتَ، وتَکْسُوهَا إِذَا اکْتَسیْتَ ولا تَضْربِ الْوَجهَ، وَلا تُقَبِّح، ولا تَهْجُرْ إِلاَّ فی الْبَیْتِ». [ابوداود، این حدیثِ حَسَن را روایت کرده است.]([10])

ترجمه: معاویه بن حَیدهt می‌گوید: به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  گفتم: ای رسول‌خدا! زنان ما چه حقی بر ما دارند؟ فرمود: «همان‌گونه که خود، غذا می‌خوری و لباس می‌پوشی، برای او نیز غذا و لباس تهیه کنی و هیچ‌گاه به صورتش نزن و به او حرفِ زشت نگو (یا به او نگو که تو، زشتی)، و جز در خانه از او دوری نکن».

283- وعن أبی هریرةt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «أَکْمَلُ المُؤْمنین إِیمَاناً أَحْسنُهُمْ خُلُقاً، وَخِیارکُمْ خیارُکم لِنِسَائِهِم». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و آن را حسن صحیح دانسته است.]([11])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «مؤمنانی که خوش‌اخلاق‌ترند، ایمانشان، کامل‌تر است و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسرانشان، خوش‌رفتارند».

شرح

مؤلف رحمه الله ، در روایتی که از معاویه بن حیدهt نقل کرده، آورده است که معاویه بن حیدهt از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  پرسید: ای رسول‌خدا! حق زن بر شوهرش چیست؟ صحابهy تنها به‌قصد عمل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سؤال می‌کردند؛ بر خلافِ بسیاری از مردم که امروزه فقط برای بالا بردن سطح معلومات خود، سؤال می‌کنند و تنها اندکی از آن‌ها به معلومات خود عمل می‌نمایند. زیرا هرچه علم و دانش انسان در زمینه‌ی علوم دینی بیش‌تر شود، یا حجتی به نفع اوست و یا به زیان او؛ زیرا اگر به علم خود عمل کند، به نفع اوست و اگر عمل نکند، به زیان اوست و باید پاسخ‌گو باشد.

نمونه‌های فراونی در قرآن وجود دارد که نشان می‌دهد صحابهy درباره‌ی مسایل دینی خود از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سؤال می‌کردند:

﴿۞یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَهِلَّةِۖ                                                    [البقرة: ١٨٩]     

از تو درباره‌ی هلال‌های ماه می‌پرسند؛

یا نمونه‌ی دیگرش، این‌که الله عزوجل  می‌فرماید:

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَۖ                                                     [البقرة: ٢١٥]     

از تو می‌پرسند: چه چیزی انفاق کنند؟

هم‌چنین می‌فرماید:

﴿وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡیَتَٰمَىٰۖ                                                    [البقرة: ٢٢٠]      

و از تو درباره‌ی یتیمان، می‌پرسند.

و می‌فرماید:

﴿وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡمَحِیضِۖ                                                  [البقرة: ٢٢٢]        

و از تو درباره­ی (نزدیکی با همسران در) عادت ماهانه سؤال می­کنند.

این‌ها، سؤال‌هایی بود که صحابهy می‌پرسیدند تا حکم پروردگار را درباره‌اش بدانند و به آن عمل کنند و آن را در خانه و خانواده‌ی خود اجرا نمایند.

همان‌طور که در این روایت آمده است، معاویهt از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سؤال کرد: حق زن بر شوهرش چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «همان‌گونه که خود، غذا می‌خوری و لباس می‌پوشی، برای او نیز غذا و لباس تهیه کنی». زیرا او شریک زندگی توست و نفقه‌اش بر تو واجب است. از این‌رو بسیاری از علما گفته‌اند: اگر مرد، نفقه‌ی زنش را ندهد و زن، خواهان جدایی از او باشد، قاضی می‌تواند عقد نکاحشان را فسخ کند؛ زیرا مرد در انجام وظیفه‌ی خود نسبت به تأمین هزینه‌های همسرش کوتاهی کرده است.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در ادامه فرمود: «و هیچ‌گاه به صورتش نزن». یعنی جز به ضرورت، همسرت را نزن و اگر چاره‌ای نباشد، به صورتش نزن؛ بلکه او را به‌گونه ای تنبیه کن که آسیبی به او نرسد.

پیش‌تر این نکته را بیان کردیم که هرگاه زن، از شوهرش نافرمانی کند یا نسبت به وظایف خویش کوتاهی نماید، شوهرش باید پیش از هر اقدامی او را نصیحت نماید، سپس با او هم‌خوابی نکند و آن گاه او را به آرامی یا به‌گونه‌ای بزند که هیچ آسیبی به او نرسد؛ در چنین مواردی نباید به صورت همسرش بزند. البته این مسأله را باید درباره‌ی دیگران نیز رعایت کند؛ یعنی اگر فرزندش مرتکب کار نادرستی می‌شود و می‌خواهد تنبیهش کند، نباید به صورتش بزند؛ زیرا صورت، گرامی‌ترین عضو بدن است. لذا باید به‌آرامی، از ناحیه‌ی کتف، پُشت، بازو و امثال آن، تنبیهش کند. اگر به صورتش نزند و بدون خشونت، کتکش بزند، می‌توان چنین کتکی را تنبیه نامید؛ زیرا هم باعث می‌شود که فرزند انسان، بدون این‌که احساس خواری و سرخوردگی کند، اشتباه خود را دریابد و این کتک خوردن را به‌جا بداند. از این‌رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از زدن به صورت و زشت شمردن آن، منع نمود و فرمود: «لا تُقَبِّح»؛ یعنی: به او نگو که تو، زشتی یا به او حرف زشت نگو. این، مفهومی گسترده دارد؛ به عبارت دیگر نباید ظاهر و سیمای زنش را زشت بشمارد یا با گفتنِ سخنان زشت، تحقیرش کند و به او بگوید که تو، از خانواده‌ی پستی هستی. همه‌ی این‌ها در این مفهوم می‌گنجد و الله عزوجل  از آن منع فرموده است. آن‌گاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «و جز در خانه از او دوری نکن». یعنی اگر بنا بر سببی، قصد تنبیهش را داشتی و می‌خواستی از او دوری کنی، در خانه‌ات و بدون این‌که کسی مطلع شود، از هم‌خوابی با او دوری نما و پیش مردم، اظهار نکن که با همسرت قهر کرده‌ای؛ زیرا اگر امروز با او قهر نموده‌ای، فردا با او آشتی خواهی کرد. بنابراین، مشکل خود را برای دیگران فاش نکنید؛ فاش کردن مشکلات خانوادگی برای دیگران، اشتباه بسیار بزرگی‌ست؛ لذا در خانه، از هم‌خوابی با او دوری کن و کسی از قهرِ شما باخبر نشود تا وقتی که با هم آشتی می‌کنید، همه چیز مثل اول، خوب شود و کسی هم از مشکلی که در میان شما پیش آمده است، اطلاع نیابد.

و اما حدیث دوم، یعنی حدیث ابوهریرهt، حدیث مهم و پرمحتوایی‌ست. ابوهریرهt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «مؤمنانی که خوش‌اخلاق‌ترند، ایمانشان، کامل‌تر است».

ایمان، کم و زیاد می‌شود؛ همان‌گونه که الله متعال، می‌فرماید:

﴿وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا                                                   [المدثر: ٣١]      

و بر ایمان مؤمنان بیفزاید.

ایمان همه‌ی مردم، یکسان نیست. برخی از مردم به‌گونه‌ای به غیب و آخرت ایمان دارند که گویا آن را می‌بینند و اینک در آن به‌سر می‌برند؛ به بهشت ایمان دارند و گویا بهشت، پیش روی آنان است. به دوزخ ایمان دارند؛ گویا دوزخ را با چشمان خود می‌بینند. به عبارت دیگر ایمان حقیقی و استواری دارند که شک و تردید به آن راه نمی‌یابد. و برخی از مردم، ایمان سست و متزلزلی دارند. همان‌گونه که الله متعال، می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَعۡبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرۡفٖۖ فَإِنۡ أَصَابَهُۥ خَیۡرٌ ٱطۡمَأَنَّ بِهِۦۖ وَإِنۡ أَصَابَتۡهُ فِتۡنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةَۚ ١١                                                                                    [الحج : ١١]        

و برخی از مردم الله را در حاشیه و با شک و دودلی عبادت می‌کنند. اگر خیری به آنان برسد، به آن آرامش می‌یابند و اگر بلایی به آنان برسد، روی‌گردان می‌شوند؛ در دنیا و آخرت زیان می‌بینند. این، همان زیان آشکار است.

چنین کسانی، اگر با افرادِ شبهه‌انگیز رو‌به‌رو نشوند و تنها با افراد نیکوکار نشست و برخاست داشته باشند، آرامش دارند؛ ولی اگر بلایی جسمی یا آزمونی مالی به آنان برسد و یا عزیزی از دست بدهند، از حقیقت و عبادتِ الله روی‌گردان می‌شوند و به تقدیر الاهی اعتراض می‌کنند و بدین‌سان در مسیر تیره‌روزی و شقاوت قرار می‌گیرند و در دنیا و آخرت زیان می‌بینند.

در هر حال، آن دسته از مؤمنان که اخلاقشان بهتر است، ایمانشان کامل‌تر می‌باشد. و این، نشان‌گر اهمیت خوش‌اخلاقی‌ست؛ اخلاق خوش با خدا و اخلاق خوش با خلق خدا. اخلاق خوش با خدا، اینست که انسان به شریعت پروردگار، راضی باشد و به‌طور کامل و با رضایت خاطر به دین و شریعت تن دهد و تسلیم دستورهای الله عزوجل  باشد؛ چه الله متعال، او را به کاری فرمان دهد و چه او را از کاری بازدارد. هم‌چنین باید به تقدیر الله عزوجل  راضی باشد؛ لذا کسی که به خواست و تقدیر الهی، دچار مشکلی شده یا اتفاق ناگواری برایش پیش آمده است، مانند کسی باشد که از نعمتی الهی برخوردار شده که مایه‌ی شادی اوست و بگوید: پروردگارا! همه چیز از نزد توست؛ من، به این‌که تو پروردگار من هستی، شادمانم. اگر نعمتم دهی، سپاس‌‌گزارم و اگر مرا بیازمایی، صبر می‌کنم. و بدین‌سان رضایت به قضا و قدر، و شریعت و دستورهای الهی، همان اخلاق خوش با خداست. اخلاق خوش با مردم، موضوع مبهم و پوشیده‌ای نیست و مصادیق و مفاهیم گسترده‌ای دارد؛ از جمله پرهیز از اذیت و آزار مردم، مهرورزی و بذل و بخشش به آنان، پایداری در برابر اذیت و آزارشان و دیگر مواردی که در گستره‌ی اخلاق خوش با مردم می‌گنجد؛ لذا کسی که به مردم اذیت و آزار نمی‌رساند و مهر و بخشش خویش را از آنان دریغ نمی‌دارد و بر اذیت و آزارشان صبر می‌کند، ایمانِ کامل‌تری دارد.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسرانشان، بهترین رفتار را دارند». یعنی بهترین مردم، کسانی هستند که با خانواده و همسر خویش خوش‌رفتارند. همان‌طور که در حدیث دیگری آمده است: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لأَهْلِهِ، وَأَنَا خَیْرُکُمْ لأَهْلِی».([12]) یعنی: «بهترین شما، کسانی هستند که با خانواده (همسران) خویش بهترند؛ و من، بهترین شما در برخورد با همسران خود هستم». زیرا نزدیکان هر کسی، بیش از دیگران سزاوار نیکی‌های او هستند؛ لذا اگر می‌خواهید به کسی نیکی کنید، نزدیکان شما اولویت دارند و باید نخستین کسانی باشند که از خیر و نیکی شما برخوردار می‌شوند. این، برعکسِ روی‌کرد برخی از مردم در این دوران است؛ می‌بینیم که با خانواده‌ی خود رفتار بدی دارند و با دیگران بسیار خوش‌رفتارند! خانواده‌ی هر کسی، بیش از همه سزاوار اخلاقِ خوشِ او هستند و انسان باید به خانواده‌اش بیش از دیگران، نیکی کند و رفتارش با خانواده، بهتر از رفتاری باشد که با دیگران دارد؛ زیرا خانواده‌اش شبانه‌روز و در نهان و آشکار با او هستند. اگر گرفتار شود، در کنارِ او می‌مانند و اگر شادمان گردد، با او شادی می‌کنند و در غم و اندوه نیز با او شریکند. لذا رفتار انسان با خانواده‌اش باید بهتر از رفتاری باشد که با دیگران دارد و بهترین مردم، کسانی هستند که برای همسر و خانواده‌ی خود، بهترند. الله متعال، ایمان ما و همه‌ی مسلمانان را کامل بگرداند و ما را در زمره‌ی بهترین بندگانش در رابطه با خانواده‌هایمان و دیگر کسانی قرار دهد که بر ما حق دارند.

***

284- وعن إِیاس بنِ عبدِ الله بنِ أبی ذُبابt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لاَ تَضْربُوا إِمَاءَ اللَّهِ» فَجاءَ عُمَرُt إلى رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم ، فَقال: ذَئِرْنَ النِّساءُ عَلَى أَزْواجهن، فَرَخَّصَ فی ضَرْبهِنَّ فَأَطاف بِآلِ رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  نِساءٌ کَثِیرٌ یَشْکونَ أَزْواجَهُنَّ، فقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لَقَدْ أَطَافَ بآلِ بَیْت مُحمَّدٍ نِساءٌ کَثیرِ یشْکُونَ أَزْوَاجَهُنَّ لَیْسَ أُولِئک بخیارِکُمْ». [ابوداود، این حدیث را با اِسناد صحیح روایت کرده است.]([13])

ترجمه: ایاس بن عبدالله بن ابی‌ذبابt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «کنیزان الله (یعنی همسران خود) را نزنید». پس از چندی، عمرt نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمد و گفت: زنان، در برابر شوهران خود گستاخ شده‌اند. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی تنبیه زنان اجازه داد. دیری نپایید که زنان زیادی به خانه‌های همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمدند و از شوهران خود شکایت داشتند. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «زنان زیادی نزد خانواده‌ی محمد آمده‌اند و از شوهران خود شکایت دارند؛ چنین مردانی،  بهترین‌های شما نیستند».

285- وعن عبدِ الله بنِ عمرو بن العاص$ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «الدُّنْیَا مَتَاع، وَخَیْرُ مَتاعِهَا المَرْأَةُ الصَّالحةُ». [روایت مسلم]([14])

ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاص$ می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «دنیا، متاعی بیش نیست؛ و بهترین متاع دنیا، زن شایسته و نیکوکار است».

شرح

مؤلف رحمه الله ، حدیثی بدین مضمون درباره‌ی زنان نقل کرده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «کنیزان خدا را نزنید» که منظور، زنان هستند؛ همان‌طور که می‌گویند: «عبدالله»، یعنی بنده‌ی الله؛ و درباره‌ی زنان گفته می‌شود: «أمة الله»، یعنی: کنیز خدا، و جمع آن می‌شود: «إِمَاءَ اللهِ»، یعنی: کنیزانِ الله؛ همان‌گونه که در حدیث صحیح آمده است: «لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ الله مَسَاجِدَ اللهِ»؛([15]) یعنی: «کنیزان الله (زنان) را از رفتن به مساجد الله منع نکنید».

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در این حدیث، از زدنِ زنان منع فرمود. صحابهy به عنوان برترین نسل امت اسلامی، در برابر فرمان الله و رسولش به‌طور کامل تسلیم بودند؛ لذا به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  عمل کردند و دیگر، زنانشان را نمی‌زدند. این امر، به گستاخی زنان در برابر شوهرانشان انجامید و همان‌طور که عمر بن خطابt به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رسانید، زن‌ها به سرکشی از شوهران خود روی آوردند. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی تنبیهِ زنان، اجازه داد؛ در این میان، برخی از مردان، زیاده‌روی کردند و گاه به‌ناحق زنانشان را می‌زدند. لذا زنانِ زیادی پیرامون خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  گرد آمدند و از شوهران خود شکایت داشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به مردم فرمود: «مردانی که زنانشان را می‌زنند، مردان برگزیده‌ای نیستند». همان‌طور که در حدیث آمده است: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لأَهْلِهِ»؛ یعنی: «بهترین شما کسانی هستند که بهترین رفتار را با زنان خود دارند». و این، نشان می‌دهد که افراط و تفریط در زدن یا تنبیهِ زنان، درست نیست و در زمانی که شرایط، ایجاب ‌کند، تنبیهِ زن یا زدنِ او بدور از خشونت و با رعایت موازین دینی، اشکالی ندارد. همان‌طور که الله عزوجل  مراحل تنبیه زن را بیان فرموده است:

﴿وَٱلَّٰتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِی ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ [النساء : ٣٤] 

و زنانی را که از نافرمانیشان بیمناکید، ابتدا نصیحت نمایید و آن‌گاه از هم‌خوابی با آنها اجتناب کنید و (اگر مطیع نشدند) تنبیهشان نمایید.

لذا زدن در سومین مرحله قرار دارد و باید تنبیه زن، بدور از خشونت و به‌گونه‌ای باشد که آسیبی به او نرسد.

سپس مؤلف رحمه الله  حدیثی بدین مضمون از عبدالله بن عمرو بن عاص$ نقل کرده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «دنیا، متاعی بیش نیست؛ و بهترین متاع دنیا، زن شایسته و نیکوکار است». متاع، به هر چیزی می‌گویند که از آن بهره می‌برند؛ همان‌طور که متاع مسافر، ره‌توشه‌ی اوست. بنابراین، زنِ نیکوکار و خردمند، بهترین نعمت دنیاست. زیرا پاس‌دارِ اسرارِ شوهر، و مال و فرزندان اوست و با عقل و خردی که دارد، خانه را به‌خوبی اداره می‌کند و فرزندان نیک و شایسته‌ای تربیت می‌نماید؛ وقتی شوهرش به او می‌نگرد، شاد می‌شود و در غیابِ شوهرش، حافظ مال و آبروی اوست و در کاری که شوهرش به او می‌سپارد، خیانت نمی‌کند. چنین زنی، بهترین نعمت دنیاست. از این‌رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «تُنْکَح الْمَرْأَة لِأَرْبَعٍ لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَلِجَمَالِهَا وَلِدِینِهَا فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّین تَرِبَتْ یَدَاک».([16]) یعنی: «در ازدواج با زن، چهار هدف وجود دارد؛ به‌خاطر مالش، نسَب و موقعیتش، زیبایی‌اش، دینداری‌اش. زنِ دیندار انتخاب کن تا خیر ببینی». یعنی زن دین‌دار، بهترین زنی‌ست که با او ازدواج می‌کنی و اگر زیبارو نباشد، اخلاق و ایمانش، او را زیبا می‌گرداند و از زندگی با او لذت می‌بری.

 

نظارت علمی، فنی و ناشر:

گروه علمی فرهنگی مجموعه موحدین

www.mowahedin.com

 

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 3331؛ و صحیح مسلم، ش: 1468.

([2]) صحیح بخاری، ش: 4942؛ و صحیح مسلم، ش: 2855.

([3]) سوره‌ی شمس، آیه‌ی 12؛ یعنی: آن‌گاه که بدبخت ترین آن قوم (برای پی کردن ماده‌شتر) برخاست.

([4]) صحیح مسلم، ش: 1469.

([5]) صحیح مسلم، ش: 1469.

([6]) هر وسق، شصت «صاع» است و هر صاع، چهار «مُد»؛ هر مُد نزد شافعی و حجازی‌ها، دو «رطل» و نزد ابوحنیفه و اهل بغداد، 3/1 رطل می‌باشد. برخی از اهل علم، هر مد را به‌اندازه‌ی پُری دو کف دست دانسته‌اند. [مترجم]

([7]) صحیح ابن‌ماجه، از آلبانی/، ش: 1502.

([8]) بخاری، ش: 6056؛ و مسلم، ش: 105 به‌نقل از حذیفه بن یمانt.

([9]) صحیح بخاری، ش: (3453، 3965، 6290)؛ و مسلم، ش: (3196، 3197).

([10]) صحیح ابن‌ماجه، از آلبانی/، ش: 1500؛ و آداب الزفاف، ص: 208.

([11]) صحیح الجامع الصغیر، ش: 1232؛ و السلسلة الصحیحة، ش: 284؛ و صحیح الترمذی، ش: 928 از آلبانی/؛ و مشکاة المصابیح، ش: 3264.

([12]) صحیح است؛ ر.ک: صحیح الجامع، ش: 3314.

([13]) صحیح الجامع، ش: 5137؛ و صحیح ابی‌داود، ش: 1863؛ از آلبانی/؛ و مشکاة المصابیح، ش: 3261.

([14]) صحیح مسلم، ش: 1467.

([15]) صحیح بخاری، ش: 900؛ و صحیح مسلم، ش: 422 به‌نقل از ابن‌عمرt.

([16]) بخاری، ش: 5090؛ و مسلم، ش: 1466 به‌نقل از ابوهریرهt.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد