اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

36- باب: نفقه‌ی زن و فرزند و سایر زیردستان

36- باب: نفقه‌ی زن و فرزند و سایر زیردستان

الله متعال، می‌فرماید:

﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَکِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ                      [البقرة: ٢٣٣]     

و خوراک و پوشاک متعارف مادران، بر عهده­ی پدران است.

و می‌فرماید:

﴿لِیُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ وَمَن قُدِرَ عَلَیۡهِ رِزۡقُهُۥ فَلۡیُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُۚ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَا [الطلاق : ٧]     

دارا باید از دارایی خویش هزینه کند و کسی که تنگدست شده، از آن‌چه الله به او بخشیده است، هزینه نماید. الله، هیچ‌کس را جز به اندازه‌ای که به او داده، تکلیف نمی‌دهد.

هم‌چنین می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَهُوَ یُخۡلِفُهُۥ                                             [سبأ: ٣٩]     

و هرچه انفاق کنید، الله عوضش را می‌دهد.

شرح

مؤلف رحمه الله ، بابی تحت عنوان «نفقه‌ی عیال» گشوده است. «عیال»، به کسانی چون همسر، فرزند، برده نزدیکان هر کسی گفته می‌شود که سرپرستی آن‌ها را بر عهده دارد. پیش‌تر درباره‌ی حقوق زن بر شوهرش سخن گفتیم. اما نزدیکان انسان نیز حقوقی دارند که الله متعال به آن اشاره فرموده است:

﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ

[النساء : ٣٦]                                                                                       

 و الله را پرستش کنید و چیزی را با او شریک نگردانید و به پدر و مادر و به خویشاوندان و نزدیکان خویش نیکی نمایید.

لذا تأمین مسکن، و پوشاک و خوراک متعارف نزدیکان، حقی‌ست که بر عهده‌ی انسان است؛ همان‌گونه که الله عزوجل  می‌فرماید:

﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَکِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ                      [البقرة: ٢٣٣]     

و خوراک و پوشاک متعارف مادران، بر عهده­ی پدران است.

لذا پدر خانواده، وظیفه دارد خوراک و پوشاک همسر و فرزندانش را فراهم کند؛ همان‌طور که نفقه‌ی دایه‌ی فرزندش بر او واجب است. به عبارت دیگر، زنی که فرزندش را شیر می‌دهد، نفقه دارد؛ اگر همسر اوست، به سبب رابطه‌ی زناشویی آن‌ها با یکدیگر، نفقه دارد و اگر همسر او نیست، باز هم به سبب شیر دادن به فرزندش، از حق نفقه برخوردار است.

﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ همان پدر است که شامل پدر و پدربزرگ و سایر اجداد کودک می‌شود؛ یعنی در مرحله‌ی اول، پدر، و به همین ترتیب پدربزرگ یا جدّ بزرگ و دیگر اجداد کودک، باید به فرزندان و نوه‌های خود نفقه دهند؛ البته این حکم، شرایطی دارد:

شرط اول: نفقه‌دهنده، توانایی تأمین هزینه‌های متعارف را داشته باشد و اگر از دادن نفقه، ناتوان است، تأمین هزینه‌ها بر او واجب نیست؛ زیرا الله متعال، می‌فرماید:

﴿لِیُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ وَمَن قُدِرَ عَلَیۡهِ رِزۡقُهُۥ فَلۡیُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُۚ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ سَیَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ یُسۡرٗا ٧                                                                     [الطلاق: ٧] 

دارا باید از دارایی خویش هزینه کند و کسی که تنگدست شده، از آنچه الله به او بخشیده است، هزینه نماید. الله، هیچ‌کس را جز به اندازه‌ای که به او داده، تکلیف نمی‌دهد. الله، پس از تنگدستی، گشایشی فراهم خواهد کرد.

شرط دوم: کسی که نفقه‌اش را می‌دهند، از تأمین نیازهای خود، ناتوان باشد؛ لذا کسی که توانایی تأمین نیازهایش را دارد، بی‌نیاز محسوب می‌شود و خود، باید هزینه‌هایش را تأمین کند و بر کسی دیگر، واجب نیست که خرجی‌اش را بدهد.

شرط سوم: نفقه‌دهنده، وارثِ کسی باشد که به او نفقه می‌دهد؛ زیرا الله متعال، فرموده است:

﴿وَعَلَى ٱلۡوَارِثِ مِثۡلُ ذَٰلِکَ                                                     [البقرة: ٢٣٣]     

وارث نیز چنین وظیفه‌ای دارد.

لذا با وجود این شرایط سه‌گانه بر خویشاوند، واجب است که نفقه یا هزینه‌های متعارف قوم و خویش نزدیکش را تأمین نماید؛ هزینه‌هایی مانند خوراک، پوشاک، مسکن و هزینه‌های شرعی و متعارف ازدواج. و اگر شخصی، خود توانایی تأمین بخشی از این هزینه‌ها را دارد، بر خویشاوندِ وارثش واجب است که هزینه‌های خارج از توانِ او را تأمین و تکمیل نماید. زیرا فرموده‌ی الهی در آیه‌ی پیشین، عام وفراگیر است.

سپس مؤلف رحمه الله  سه آیه در این باب ذکر کرده است (که ترجمه‌ی مفهومی آن بیان شد.)

***

294- وعن أبی هریرةt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «دِینَارٌ أَنْفَقْتَهُ فی سبیلِ اللَّه، وَدِینَارٌ أَنْفَقتَهُ فی رقَبَةٍ، ودِینَارٌ تصدَّقْتَ بِهِ عَلَى مِسْکِینٍ، وَدِینَارٌ أَنْفقْتَهُ علَى أَهْلِک، أَعْظمُهَا أَجْرًا الَّذی أَنْفَقْتَهُ علَى أَهْلِکَ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «دیناری در راه الله انفاق می‌کنی؛ دیناری در راه آزاد کردن برده‌ای می‌بخشی؛ دیناری به بینوایی صدقه می‌دهی و دیناری خرجِ خانواده‌ات می‌کنی؛ در این میان پاداش نفقه‌ای که به خانواده‌ات داده‌ای، از همه بزرگ‌تر (بیش‌تر) است».

295- وعن أبی عبدِ الله وَیُقَالُ له: أبی عبدِ الرَّحمن ثَوْبانَ بْن بُجْدُدَ مَوْلَى رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «أَفْضَلُ دِینَارٍ یُنْفِقُهُ الرَّجُلُ دِینَارٌ یُنْفِقُهُ عَلَى عِیالِه، وَدِینَارٌ یُنْفِقُهُ عَلَى دابَّتِهِ فی سبیلِ اللَّه، ودِینَارٌ یُنْفِقُهُ علَى أَصْحابه فی سبِیلِ اللَّهِ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوعبدالله یا ابوعبدالرحمن، ثوبان بن بجددt، غلامِ آزادشده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «بهترین دینار (مالی) که مسلمان، انفاق می‌کند، دیناری‌ست که خرجِ خانواده‌اش می‌کند؛ و دیناری‌ست که برای مرکب خود در راه الله هزینه می‌نماید و دیناری‌ست که در راه الله، برای یارانش صرف می‌نماید».

296- وعن أُمِّ سلَمَةَ رضی الله عنها قَالَت: قلتُ یَا رَسُولَ اللهِ، هَلْ لی أَجْرٌ فی بنی أبی سلَمةَ أَنْ أُنْفِقَ علَیْهِم، وَلَسْتُ بتَارِکَتِهمْ هَکَذَا وهَکَذَا، إِنَّما هُمْ بنِی؟ فقال: «نَعَمْ لَکِ أَجْرُ ما أَنْفَقْتِ علَیهِم». [متفقٌ علیه]([3])

ترجمه: ام‌سلمه& می‌گوید: گفتم: ای رسول‌خدا! نمی‌توانم نسبت به فرزندانم از ابوسلمه بی‌تفاوت باشم و رهایشان کنم؛ آیا به‌خاطر خرجی و نفقه‌ای که به آن‌ها بدهم، پاداش می‌یابم؟ فرمود: «بله؛ پاداشِ خرجی و نفقه‌ای که به آنان می‌دهی، به تو می‌رسد».

297- وعن سعد بن أبی وقَّاصt فی حدِیثِهِ الطَّویلِ الَّذِی قَدَّمْناهُ فی أَوَّل الْکِتَابِ فی بَابِ النِّیَّةِ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم  قال له: «وَإِنَّکَ لَنْ تُنْفِقَ نَفَقَةً تَبْتَغِی بِهَا وَجهَ الله إلاَّ أُجِرْتَ بها حَتَّى ما تَجْعلُ فی فیِّ امرأَتِکَ». [متفقٌ علیه]([4])

ترجمه: در حدیثی طولانی از سعد بن ابی وقاصt که در ابتدای این کتاب در باب «نیت» آوردیم، آمده است که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  به او فرمود: «و هرچه برای خشنودی الله انفاق کنی، پاداش آن را خواهی یافت؛ حتی لقمه‌ای‏که در دهان همسرت می‌‌گذاری».

298- وعن أبی مَسْعُودٍ الْبَدرِیِّt عَنِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «إِذَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ على أَهْلِهِ نفقَةً یحتَسبُها فَهِی لَهُ صدقَةٌ». [متفقٌ علیه]([5])

ترجمه: ابومسعود بدریt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «خرجی و نفقه‌ای که شخصِ (مسلمان) به امید اجر و ثواب به اهل و عیال خویش می‌دهد، برایش صدقه‌ای محسوب می‌شود».

299- وعن عبدِ الله بنِ عمرو بنِ العاص رضی الله عنهما قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «کَفی بِالمرْءِ إِثْماً أَنْ یُضَیِّعَ مَنْ یقُوتُ». [حدیث صحیحی‌ست که ابوداود و سایر اهل حدیث روایت کرده‌اند.]([6])

ورواه مسلم([7]) فی صحیحه بمعنَاهُ قال: «کَفی بِالمرْءِ إِثْماً أَنْ یَحْبِسَ عَمَّنْ یملِکُ قُوتَهُ».

ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاصt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «برای گنهکار شدن شخص، همین کافی‌ست که در تأمین هزینه‌های کسی که مخارجش با اوست، کوتاهی کند».

و مسلم رحمه الله ، حدیثی به همین مضمون در «صحیحِ» خود روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «همین گناه برای انسان کافی‌ست که غذا (و هزینه‌های) کسی را که مخارجش با اوست، تأمین نکند».

300- وعن أبی هریرةَt أَنَّ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «مَا مِنْ یوْمٍ یُصْبِحُ الْعِبَادُ فِیهِ إِلاَّ ملَکَانِ یَنْزلان، فَیقولُ أَحدُهُما: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقاً خَلفًا، ویَقولُ الآخَر: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِکاً تَلَفاً». [متفقٌ علیه]([8])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هر روز که بندگان شب را به صبح می‌رسانند، دو فرشته پایین می‌آیند؛ یکی از آن‌ها می‌گوید: یا الله! به کسی که انفاق می‌کند، عوض بده. و دیگری، می‌گوید: یا الله! به بخیل و کسی که از انفاق کردن خودداری می‌کند، ضرر و زیان برسان».

301- وعنه عَنِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «الْیَدُ الْعُلْیا خَیْرٌ مِنَ الْیدِ السُّفْلَى وابْدَأْ بمن تَعُول، وَخَیْرُ الصَّدَقَةِ مَا کَانَ عَنْ ظَهْرِ غِنًى، ومَنْ یَسْتَعِفف، یُعِفَّهُ اللَّه، ومَنْ یَسْتَغْنِ یُغْنِه اللَّهُ». [روایت بخاری]([9])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «دست بالا (دست صدقه‌دهنده) از دست پایین (گیرنده‌ی صدقه) بهتر است و ابتدا به کسی صدقه بده که تحت تکفل و سرپرستی توست؛ و بهترین صدقه، صدقه‌ایست که از روی بی‌نیازی (و بیش از نیاز صدقه‌دهنده) باشد. و هرکس، از گدایی و درخواست کمک مالی از دیگران، دوری نماید، الله، او را از آن، دور نگه می‌دارد و هرکس، بی‌نیازی بجوید، الله، بی‌نیازش می‌گرداند».

 

شرح

همه‌ی این احادیث نشان‌گر فضیلت انفاق بر اهل و عیال است؛ دادن خرجی به اهل و عیال و تأمین نیازهای متعارف خانواده از انفاق در راه الله و از هزینه کردن اموال برای آزاد کردن بردگان و نیز از صدقه دادن به بینوایان، برتر است؛ زیرا انسان، همواره با اهل و عیال خویش است و الله متعال، نفقه‌ی آن‌ها را بر انسان، واجب گردانیده است. به عبارت دیگر، تأمین هزینه‌های متعارف خانواده، فرض عین است و فرض عین، از فرض کفایه برتر است. ضمن این‌که گاه صدقه دادن به دیگران یا بذل و بخشش به افرادی غیر از نزدیکان و اعضای خانواده، نفلی و خارج از حدّ واجب است؛ ناگفته پیداست که فرایض بر نوافل برتری دارند. زیرا الله متعال، در حدیث قدسی فرموده است: «مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ».([10]) یعنی: «محبوب‌ترین چیز نزد من که بنده‌ام به‌وسیله‌‌ی آن به من تقرب و نزدیکی می‌جوید، اعمالی‌ست که بر او فرض کرده‌ام». شیطان، از یک‌سو انسان را به انجام نوافل تشویق می‌کند و از سوی دیگر، او را نسبت به فرایض و واجبات، بی‌رغبت می‌گرداند. لذا گاه مشاهده می‌شود که برخی از افراد، علاقه‌ی فراوانی به صدقه و بذل و بخشش دارند و به فقرا و مستمندان کمک مالی می‌کنند، ولی واجب را ترک می‌کند؛ به عنوان مثال در بذل و بخشش به مستمندان، دست و دل‌بازند، ولی نفقه‌ی خانواده‌ی خود را که بر آنان، واجب است، به‌خوبی نمی‌دهند یا بدهی‌های خود را پرداخت نمی‌کنند! بدهکارند، اما بدون این‌که به بازپرداخت بدهی‌های خود بیندیشند، عمره یا حج نفلی می‌گزارند یا به این و آن، صدقه می‌دهند! چنین کاری، نه شرعی‌ست و نه عاقلانه؛ بلکه بیان‌گر بی‌خردی و گمراهیِ چنین افرادی‌ست.

مسلمان، وظیفه دارد و بر او واجب است که اولویت را در انجام وظایف شرعی خویش از جمله صدقه، رعایت نماید و ابتدا به کارهایی بپردازد که اهمیت بیش‌تری دارند و از لحاظ شرعی در اولویت هستند و آن‌گاه بدور از اسراف و زیاده‌روی و بی‌آن‌که از مسیر اعتدال خارج شود، پس از ادای فرایض و واجباتی چون زکات و تأمین نفقه‌ی خانواده‌اش، به کارهای مستحب یا اعمال نفل بپردازد؛ زیرا الله متعال، در وصف بندگان نیک خویش فرموده است:

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا ٦٧ [الفرقان: 67]

و آنان که چون انفاق مى‏کنند، زیاده‏روى نمى‏نمایند و بخل نمى‏ورزند، و انفاقشان‏ همواره میان این دو حالت، در حدّ اعتدال است.

بذل و بخشش باید در حد اعتدال باشد، و این، به شرایط، بستگی دارد؛ یعنی گاه اعتدال، اینست که انسان، دستش را بازتر بگیرد و گاه از میزانِ بذل و بخششی که می‌کند، بکاهد. به عبارت دیگر نه بخل بورزد و نه در بذل و بخشش زیاده‌روی نماید؛ بلکه انفاقش باید میان این دو حالت، و در حد اعتدال باشد.

همه‌ی این احادیث، نشان می‌دهد که خرجی دادن به کسانی که تحت تکفل و سرپرستی انسان هستند، واجب است و برآوردنِ نیازهای متعارف آنان، بهترین نوع انفاق به‌شمار می‌رود و از بذل و بخشش به دیگران، برتر است.

این احادیث، هم‌چنین هشداری جدی به کسانی‌ست که نیازهای اساسی کسی را که مخارجش با آن‌هاست، تأمین نمی‌کنند. و این، هم شامل انسان‌ می‌شود و هم شامل حیوانات؛ یعنی کسی که خرجی زیردستان خود را نمی‌دهد، گنهکار است و نیز کسی که گاو و شتر و گوسفندی دارد و به آن‌ها علوفه نمی‌دهد، گنهکار می‌باشد. زیرا رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «همین گناه برای انسان کافی‌ست که غذا (و هزینه‌های) کسی را که مخارجش با اوست، تأمین نکند».

این جاست که به اهمیت موضوع پی می‌بریم و درمی‌یابیم که تأمین نیازهای متعارف زیردستان از جمله اهل و عیال واجب است.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 995.

([2]) صحیح مسلم، ش: 954.

([3]) صحیح بخاری، ش: 5396؛ و صحیح مسلم، ش: 1001.

([4]) صحیح بخاری، ش: (56، 1295)؛ و صحیح مسلم، ش: 1628. ر.ک: حدیث شماره‌ی 7 همین کتاب.

([5]) صحیح بخاری، ش: 55؛ و صحیح مسلم، ش: 1002.

([6]) صحیح الجامع، ش: 4481؛ إرواء الغلیل، ش: 894.

([7]) صحیح مسلم، ش: 996.

([8]) صحیح بخاری، 1442؛ و صحیح مسلم، ش: 1010.

([9]) صحیح بخاری، ش: 1428.

([10]) صحیح بخاری، ش: 6502، به‌نقل از ابوهریرهt.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد