اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

44- باب: گرامی‌داشت علما و سرآمدان دینی و برتر شمردن آنان بر دیگران

44- باب: گرامی‌داشت علما و سرآمدان دینی و برتر شمردن آنان بر دیگران

الله متعال، می‌فرماید:

﴿قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩  [الزمر: ٩]       

بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند.

352- وعن أبی مسعودٍ عُقبةَ بنِ عمرٍو البدریِّ الأنصاریِّt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «یَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِکتَابِ اللَّه، فَإِنْ کَانُوا فی الْقِراءَةِ سَواء، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنْ کَانُوا فی السُّنَّةِ سَوَاء، فَأَقْدمُهُمْ هِجْرَةً، فَإِنْ کانُوا فی الهِجْرَةِ سَوَاء، فَأَقْدَمُهُمْ سِنًّا وَلا یَؤُمَّنَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فی سُلْطَانِه، وَلا یَقْعُدُ فی بیْتِهِ على تَکْرِمتِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ». [روایت مسلم]([1])

وفی روایةٍ لَه: «فَأَقْدمهُمْ سِلْمًا» بَدل «سِنًّا» أَیْ إِسْلاما.

وفی روایة: «یَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِکتَابِ اللَّه، وأَقْدمُهُمْ قِراءَةً، فَإِنْ کَانَتْ قِراءَتُهمْ سَواءً فَیَؤُمُّهم أَقْدمُهُمْ هِجْرةً، فَإِنْ کَانوا فی الهِجْرَةِ سوَاء، فَلْیَؤُمَّهُمْ أَکْبرُهُمْ سِنًّا».

ترجمه: ابومسعود، عقبه بن عمرو بدری انصاریt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «کسی برای مردم امامت دهد که کتاب‌الله را بهتر قرائت می‌کند و اگر در قرائت قرآن، برابر بودند، هر یک از آن‌ها که نسبت به سنت، داناتر است، پیش‌نماز شود؛ و اگر در دانش سنت مساوی بودند، کسی که زودتر هجرت نموده است، امامت نماید و اگر در هجرت برابر بودند، مسن‌ترین آن‌ها امامت کند؛ و هیچ‌کس در محدوده‌ی تحت اختیارِ شخصی دیگر، برای او امامت نکند و هیچ‌کس در خانه‌ی کسی جز به اجازه‌ی او در محلّ مخصوص صاحب‌خانه ننشیند».

و در روایتی دیگر از مسلم به‌جای «مسن‌ترین آن‌ها»، آمده است: «کسی که زودتر مسلمان شده است».

و در روایتی آمده است: «کسی برای مردم امامت دهد که کتاب‌الله را بهتر قرائت می‌کند و سابقه‌ی بیش‌تری در قرائت دارد؛ و اگر قرائت آن‌ها یکسان بود، کسی که زودتر هجرت نموده است، امامت نماید و اگر در هجرت، برابر بودند، مسن‌ترین آن‌ها پیش‌نماز شود».

353- وعنه قال: کان رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  یَمْسحُ منَاکِبَنَا فی الصَّلاةِ وَیَقُول: «اسْتَوُوا وَلا تَخْتلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُم، لِیَلِنی مِنکُمْ أُولوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهم، ثُمَّ الذین یلونَهم». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابومسعود انصاریt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  هنگامِ نماز، شانه‌های ما را با دستانش برابر یکدیگر قرار می‌داد و می‌فرمود: «راست و برابر بایستید و نابرابر و نامنظم نایستید که دل‌هایتان دچار اختلاف می‌شود. افرادِ بالغ و عاقل، پشتِ سر و نزدیکِ من قرار بگیرند؛ سپس کسانی که در سن و دانش در درجه‌ی بعد هستند و به همین ترتیب کسانی که در مراتب بعدی قرار دارند».‌

شرح

مؤلف رحمه الله ، بابی بدین عنوان گشوده است: «باب: گرامی‌داشت علما و سرآمدان دینی و مقدم قرار دادن آنان بر دیگران». منظور مؤلف رحمه الله  از علما، عالمان دین و شریعت‌اند که وارثان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  هستند. آری! علما، وارثان پیامبران الهی هستند؛ زیرا پیامبران، درهم و دیناری از خود به عنوان ارث نمی‌گذارند و آن‌چه از آن‌ها برجای می‌ماند، صدقه است؛ چنان‌که فاطمه و عباس، عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  (و نیز هیچ‌یک از همسران رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ ثروتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به‌ارث نبردند؛ زیرا تنها ارثی که پیامبران از خود برجا می‌گذارند، علم توحید و دانش شریعت است. بنابراین، علم شرعی، همان دانش مربوط به رهنمودهای الهی‌ست که هرکس از این دانش ارزشمند بهره‌مند شود و چیزی کسب کند، بهره‌ی فراوانی از میراث علما نصیبش شده است. وقتی پیامبران مقام و جایگاه والا و شایسته ای دارند، وارثان آن‌ها نیز از این جایگاه والا، بی‌نصیب نیستند و بهره‌ی وافری از این رتبه‌ی عالی دارند و باید حقّ آن‌ها را ادا کرد و احترامشان را نگه داشت. و چون این مسأله، خیلی مهم و حایز اهمیت است، مؤلف رحمه الله  بابی درباره‌ی احترام علما گشوده است.

با گرامی‌داشت علماست که جایگاه والای دین و شریعت، حفظ می‌شود؛ زیرا علما، حاملان شریعت‌اند. و برعکس، اهانت به علما، توهین به شریعت است؛ زیرا اگر علمای دین، خوار و زبون شوند و از چشم مردم بیفتند، آیین و شریعتی که علما حمل می‌کنند، جایگاه خود را از دست می‌دهد و دیگر، ارزش و منزلتی در نزد مردم ندارد و هرکس، با دیده‌ی تحقیر به علما می‌نگرد و بدین‌سان دین و آیین، در معرض نابودی و تباهی قرار می‌گیرد.

حفظ حرمت و آبروی مسؤولان و حکام نیز در چارچوب آموزه‌های دینی، واجب است؛ زیرا اگر حکام و مسؤولان اجرایی، از چشم مردم بیفتند و حرمت و احترامی در نزد مردم نداشته باشند، امنیت و آرامش جامعه از میان می‌رود و نابسامانی و هرج و مرج، جای‌گزین امنیت و آسایش می‌گردد و قدرت حاکمیت، ضعیف می‌شود و بدین‌سان سنگ روی سنگ، بند نمی‌آید.

اگر علما و حکام، در برابر مردم تحقیر شوند، آیین و شریعت، رو به تباهی می‌نهد و امنیت و آرامش از میان می‌رود و ناهنجاری‌های فراوانی در جامعه پدیدار می‌گردد؛ بدین‌سان هرکسی، خود را عالِم می‌پندارد و هرکسی، خود را در مقام فرماندار و حاکم می‌بیند و شریعت و جامعه در آستانه‌ی نابودی قرار می‌گیرند. از این‌رو الله متعال، به اطاعت و فرمان‌برداری از صاحبان امور که همان علما و حکام هستند، دستور داده و فرموده است:

﴿هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩[الزمر: ٩] 

 ای مؤمنان! از الله اطاعت کنید و از پیامبر فرمان ببرید و نیز از صاحبان امرتان (فرمان‌برداری نمایید).

وقتی به علما و حکام، بی‌حرمتی شود، عوام و توده‌ی مردم با شنیدن فتوا و دیدگاه شرعی یک عالم می‌گویند: زیاد مهم نیست؛ فلان‌عالم دیدگاهِ دیگری دارد. یا می‌گویند: آقای فلانی، چیزی گفته است که خود می‌‌داند؛ ولی ما هم می‌دانیم. چنان‌که گاه شنیده می‌شود که برخی از افراد بی‌خرد و سبک‌سر همین‌که دیدگاه امام احمد حنبل را می‌‌شنوند یا به آن‌ها گفته می‌شود که این، دیدگاه شافعی، یا مالک، یا ابوحنیفه، یا سفیان و امثال آن‌هاست، می‌گویند: آن‌ها، دیدگاه خود را داشته‌اند و ما، دیدگاه خود را داریم! حال، باید از چنین افرادی سؤال کرد: شما کیستید که خود را با این کم‌علمی و ضعف و قصور علمی، هم‌پایه و هم‌‌سان ائمه رحمهم‌الله می‌پندارید؟! وقتی مردم، با دیده‌ی تحقیر به علما بنگرند، هرکسی خود را عالم، بلکه علامه و اهل فتوا می‌پندارد و ادعا می‌کند که من، دریای بی‌کران علم و معرفت هستم! و بدین‌سان هیچ عالمی نمی‌ماند و هرکس، هرگونه که بخواهد، اظهار نظر می‌کند و هرطور که میلش باشد، فتوا می‌دهد و آن‌گاه شریعت، به سبب عمل‌کردِ بی‌خردانه‌ی چنین جاهلانی، پاره‌پاره می‌شود و از میان می‌رود.

همین‌طور اگر مردم نسبت به حکام و مسؤولان خود بدبین شوند، دیگر حاضر نیستند که از آن‌ها اطاعت کنند. وقتی فرمان حاکم یا مسؤولی با رده‌ی پایین‌تر به کسی برسد، می‌گوید: امکان ندارد از او اطاعت کنم؛ زیرا این اشکال و آن اشکال را دارد. باید گفت: اگر مسؤولی، مشکلی دارد، گناهش با خودِ اوست و وظیفه‌ی شهروندان، اینست که در چاچوب شریعت از فرمانروای خود اطاعت نمایند؛ گرچه حاکم یا فرمانروای آن‌ها، شراب‌خوار باشد یا چندین چند فسق و فجور از او سر بزند. زیرا تا زمانی کفر آشکاری از آنها ندیده‌ایم و برای آن، دلیل و برهانی قطعی از سوی الله نداریم، اطاعت و فرمان‌برداری از آنان، واجب است؛ گرچه فاسق و ستم‌گر باشند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَإِنْ ضَرَبَ ظَهْرَکَ وَأَخَذَ مَالَکَ».([3]) یعنی: «حرف‌شنوی و فرمان‌برداری نما؛ هرچند تو را بزند و اموالت را غصب کند». هم‌چنین به یارانش درباره‌ی کوتاهی‌های حکام در انجام وظیفه فرمود: «اسْمَعُوا وَأَطِیعُوا فَإِنَّمَا عَلَیْهِمْ مَا حُمِّلُوا وَعَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ».([4]) یعنی: «شما حرف‌شنوی و اطاعت نمایید؛ زیرا آن‌ها درباره‌ی وظایف خود مسؤولند و شما درباره‌ی وظایفی که بر دوش شماست، مسؤولید». به عبارت دیگر، شما باید به وظیفه‌ی خود عمل کنید.

اما کسانی که دوست دارند حکام و فرمانروایان ما، همانند ابوبکر، عمر، عثمان و علیy باشند، باید بدانند که تحقق چنین ممکن نیست؛ ما باید همانند شهروندان آن زمان باشیم، یعنی صحابه یا مثل صحابه باشیم تا حکام ما مثل خلفای راشدین شوند. ولی متأسفانه بیش‌تر مردم و شهروندان جامعه، نسبت به وظایف خود کوتاهی می‌کنند و حتی مرتکب کارهای حرام می‌شوند؛ با این حال می‌خواهند که کسانی چون خلفای راشدین بر آنان حکومت کنند! این، غیرممکن است. لذا وظیفه‌ی ما، اطاعت و فرمان‌برداری‌ست و اگر حکام، مقصرند و در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کنند، گناهش با خود آن‌هاست و این، دلیل نمی‌شود که از آن‌ها نافرمانی نماییم. بنابراین در صورتی که حرمت علما و حکام، حفظ نشود، دین و دنیا در آستانه‌ی نابودی و تباهی قرار می‌گیرند.

سپس مؤلف رحمه الله  به این آیه‌ی قرآن استدلال کرده است که الله عزوجل  می‌فرماید:

﴿هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩

                                                                          [الزمر: ٩]     

بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند.

یعنی بی‌گمان برابر نیستند؛ زیرا آدمِ بی‌علم، موصوف به صفت ناپسندیده‌ی جهل است و عالم، دارای صفت پسندیده‌ی علم و دانش. از این‌رو اگر به یک انسان عادی یا به یکی از پایین‌ترین افراد جامعه از لحاظ سواد، بگویید که «تو، جاهلی»، برافروخته و عصبانی می‌شود و به‌سختی واکنش نشان می‌دهد و این را رد می‌کند؛ و این، نشان‌گر اینست که جهل، یک عیب یا صفت ناپسندیده محسوب می‌شود و همه از آن گریزان هستند. و در مقابل، علم و دانش، صفت نیک و پسندیده‌ایست که علما را از سایر مردم، متمایز می‌گرداند. عالم، الله را از روی بصیرت و آگاهی عبادت می‌کند؛ می‌داند چگونه وضو بگیرد، چگونه نماز بخواند، چگونه زکات بدهد، چگونه روزه بگیرد، چگونه حج بگزارد، چگونه به پدر و مادرش نیکی کند، و چگونه صله‌ی رحم نماید. عالم، مردم را به سوی حقیقت و راه درست، راهنمایی می‌کند:

﴿أَوَ مَن کَانَ مَیۡتٗا فَأَحۡیَیۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا یَمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُۥ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ لَیۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَا           [الأنعام: ١٢٢]                                                                                                  

آیا (دل)مرده­ای که زنده­اش کردیم و نوری فرارویش قرار دادیم که در پرتوش در میان مردم راه می­رود، مانند کسی‌ست که در تاریکی­ها به‌سر می‌برد و نمی­تواند از آن بیرون برود؟

امکان ندارد که این دو، برابر باشند؛ عالم، نورِ پرُفروغی‌ست که مردم، راه خود را به‌وسیله‌ی او می‌یابند و بدین‌وسیله الله عزوجل  بر درجات آن‌ها می‌افزاید؛ ولی جاهل، بینوایی‌ست که نه به خود سودی می‌رساند و نه به دیگران؛ بلکه نیازمندِ دیگران است؛ تازه اگر از روی جهلی که دارد، فتوا دهد، هم به زیان خود اوست و هم به زیان دیگران. لذا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، برابر نیستند.

سپس مؤلف رحمه الله  به حدیث عقبهt استدلال کرده است؛ عقبهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «کسی برای مردم امامت دهد که کتاب‌الله را بهتر قرائت می‌کند و اگر در علمِ قرائت، برابر بودند، هر یک از آن‌ها که نسبت به سنت، داناتر است، پیش‌نماز شود؛ و اگر در دانش سنت مساوی بودند، کسی که زودتر هجرت نموده است، امامت نماید و اگر در هجرت برابر بودند، کسی که زودتر مسلمان شده است، امامت کند». و در روایتی دیگر آمده است: «مسن‌ترین آن‌ها پیش‌نماز شود».

این، نشان می‌دهد که عالم بر دیگران مقدّم است؛ بدین ترتیب که ابتدا کسی که دانش بیش‌تری نسبت به کتاب دارد، امامت می‌دهد و سپس داناترین فرد نسبت به سنت رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم . یعنی بهترین و برترین فرد، در امور دینی مردم بر دیگران، مقدم است. لذا به ترتیبی که ذکر شد، هرکس برتر و داناتر باشد، پیش‌نماز می‌شود. البته این حکم، درباره‌ی مساجد یا موقعیت‌هایی‌ست که امامِ مشخصی ندارند. اما در مساجدی که امام مشخصی دارند، امام مسجد، خود امامت می‌دهد؛ گرچه در میان مردم (نمازگزاران) افرادی یافت شوند که صلاحیت علمی بیش‌تری داشته باشند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «و هیچ‌کس در محدوده‌ی تحت اختیارِ شخصی دیگر، برای او امامت نکند». لذا مسجدی که امام مشخصی دارد، جزو همین محدوده به‌شمار می‌آید. برخی از علما گفته‌اند: اگر کسی بدون اجازه‌ی امام مسجد، جلو برود و برای مردم امامت دهد، نمازشان باطل است و باید آن را اعاده کنند. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از این نوع امامت نهی نموده و نهی، مستلزم فساد یا بطلان است.

***

354- وعن عبد الله بن مسعودٍt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لِیَلِنی مِنْکُمْ أُولُوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ» ثَلاثاً «وإِیَّاکُم وهَیْشَاتِ الأَسْواقِ». [روایت مسلم]([5])

ترجمه: عبدالله بن مسعودt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «افرادِ بالغ و عاقل، پستِ سر و نزدیکِ من قرار بگیرند؛ سپس کسانی که در سن و دانش در درجه‌ی بعد هستند».‌ و این را سه بار تکرار کرد و افزود: «(در مسجد و هنگام نماز جماعت) از بی‌نظمی، سر و صدا و به‌هم آمیختگیِ بازارها بپرهیزید».

355- وعن أبی یحْیى وَقیل: أبی مُحمَّد سَهْلِ بن أبی حَثْمةَ بفتح الحاءِ المهملة وإِسکان الثاءِ المثلثة الأَنصاریt قال: انْطَلَقَ عبْدُ الله بنُ سهْلٍ وَمُحیِّصَةُ ابْنُ مَسْعُودٍ إِلى خَیْبَرَ وَهِیَ یَوْمَئِذ صُلْح، فَتَفَرَّقَا. فَأَتَى مُحَیِّصةُ إِلى عبدِ الله بنِ سَهلٍ وهو یَتَشَحَّطُ فی دمهِ قَتیلاً، فدفَنَه، ثمَّ قَدِمَ المدِینَةَ فَانْطَلَقَ عَبْدُ الرحْمنِ بْنُ سَهْلٍ وَمُحَیِّصَةُ وَحُوِّیصةُ ابْنَا مسْعُودٍ إِلى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم ، فَذَهَب عَبْدُ الرَّحْمنِ یَتَکَلَّمُ فقال: «کَبِّرْ، کَبِّرْ» وَهُوَ أَحْدَثُ القَوْم، فَسَکَت، فَتَکَلَّمَا فقال: «أَتَحْلِفُونَ وَتسْتَحِقُّونَ قَاتِلکُم؟» وَذَکَرَ تَمامَ الحدِیث. [متفقٌ علیه]([6])

ترجمه: ابویحیی یا ابومحمد، سهل بن ابی‌حثمه‌ی انصاریt می‌گوید: زمانی که اهل خیبر و مسلمانان در صلح به‌سر می‌بردند، عبدالله بن سهل و مُحَیِّصه بن مسعود به خیبر رفتند و آن‌جا از هم جدا شدند؛ پس از مدتی مُحَیِّصه، نزد عبدالله بن سهل بازگشت و دید که او کشته شده و در خون خود غلتیده است. پس او را دفن کرد و به مدینه بازگشت. عبدالرحمن بن سهل و دو پسر مسعود، یعنی مُحَیِّصه و حُوَیِّصه، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رفتند و عبدالرحمن که از همه کوچک‌تر بود، شروع به سخن گفتن کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «بگذار تا بزرگ‌تر از تو سخن بگوید؛ بزرگ‌تر از تو سخن بگوید». لذا عبدالرحمن ساکت شد و آن‌دو (که بزرگ‌تر بودند)، سخن گفتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «آیا سوگند می‌خورید که قاتل را می‌شناسید؟» و بقیه‌ی حدیث را ذکر کرد.

 

356- وعن جابرٍt أَنَّ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم  کَانَ یَجْمَعُ بیْنَ الرَّجُلَیْنِ مِنْ قَتْلَى أُحُدٍ یَعْنی فی القَبْر، ثُمَّ یَقُول: «أَیُّهُما أَکْثَرُ أَخْذاً لِلْقُرْآن؟» فَإِذَا أُشِیرَ لَهُ إلى أَحَدِهِمَا قَدَّمَهُ فی اللَّحْد. [روایت بخاری]([7])

ترجمه: جابرt می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  هر دو نفر از کشته‌های احد را در یک قبر دفن می‌کرد و می‌پرسید: «کدام‌یک از این دو، بهره‌ی بیش‌تری از قرآن دارد؟» و هنگامی که به یکی از آن‌ها اشاره می‌شد، او را در قبر، لَحد مقدّم می‌کرد.

357- وعن ابن عُمرَ رضی الله عنهما أَنَّ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «أَرَانی فی المَنَامِ أَتَسَوَّکُ بِسِوَاک، فَجَاءَنِی رَجُلان، أَحدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَر، فَنَاوَلْتُ السِّوَاکَ الأَصْغَر، فقیلَ لی: کَبِّر، فَدَفَعْتُهُ إِلى الأَکْبَرِ مِنْهُمَا». [روایت مسلم، به صورت «مسند» و روایت بخاری، به صورت «معلّق»]([8])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «در خواب دیدم که مسواک می‌زنم. دو نفر نزد من آمدند؛ یکی، بزرگ‌تر بود و دیگری، کوچک‌تر. مسواک را به کوچک تر دادم. به من گفته شد: آن را به بزرگ‌تر بده. پس آن را به بزرگ‌تر دادم».

358- وعن أبی موسىt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «إِنَّ مِنْ إِجْلالِ الله تعالى إِکْرَامَ ذى الشَّیْبةِ المُسْلِم، وَحَامِلِ الْقُرآنِ غَیْرِ الْغَالی فِیهِ، والجَافی عَنْهُ وإِکْرَامَ ذِی السُّلْطَانِ المُقْسِطِ». [حدیثی حسن است که ابوداود روایت کرده است.]([9])

ترجمه: ابوموسیt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «احترام و گرامی‌داشتِ پیرمرد مسلمان، و حافظ و عالِم قرآن که در آن زیاده‌روی یا کوتاهی نکند، و نیز احترام فرمانروا و صاحب‌قدرتِ عادل، جزوِ بزرگ‌داشت و تعظیم الله متعال است».

 

359- وعن عَمْرو بنِ شُعَیْب، عن أَبیِه، عن جَدِّهy قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا، وَیَعْرِفْ شَرفَ کَبِیرِنَا». [حدیث صحیحی‌ست که ابوداود و ترمذی روایت کرده‌اند و ترمذی، آن را حسن صحیح دانسته است.]([10])

وفی روایة أبی داود: «حَقَّ کَبیرِنَا».

ترجمه: از عمرو بن شعیب از پدرش از جدشy روایت است که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «کسی که به کوچک‌تر ما رحم نکند و شرافت و احترام بزرگ‌ترِ ما را نگه ندارد، از ما نیست».

در روایت ابوداود آمده است: «حقّ بزرگ‌ترِ ما...».

360- وعن مَیْمُونَ بنِ أبی شَبِیبٍ رحمه اللهُ أَن عَائشَةَ رضی الله عنها مَرَّ بِها سَائِلٌ، فَأَعْطَتْهُ کِسْرَةً، وَمرّ بِهَا رَجُلٌ عَلَیْهِ ثِیَابٌ وهَیْئَةٌ، فَأَقْعَدتْه، فَأَکَلَ فَقِیلَ لَهَا فی ذلک؟ فقالت: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «أَنْزِلُوا النَّاسَ مَنَازِلَهُمْ». [ابوداود، این حدیث را روایت کرده و گفته است: «میمون، عایشه را ندیده است».]([11])

وَقَدْ ذَکَرَهُ مُسْلمٌ فی أَوَّلِ صَحِیحهِ تَعْلِیقاً فقال: وَذُکِرَ عَنْ عائِشَةَ رضی الله عنها قالت: أَمرنا رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  أَنْ نُنْزِل النَّاسَ مَنَازِلَهُم، وَذَکَرَهُ الحاکِمُ أَبُو عبدِ الله فی کِتابِهِ «مَعْرفَة عُلُومِ الحَدیث» وقال: هو حدیثٌ صحیح.

ترجمه: میمون بن ابی‌شبیب رحمه الله  می‌گوید: گدایی از کنار عایشه& گذشت. عایشه& تکه‌نانی به او داد. و نیز مردِ دیگری از کنارش گذشت که لباس و قیافه‌ی مناسب‌تری داشت؛ ام‌المؤمنین، او را نشاند (تا از او پذیرایی کند). آن مرد، غذا خورد. سپس درباره‌ی این فرق گذاشتن از ام‌المؤمنین& سؤال شد. پاسخ داد: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «هرکس را در جایگاه خودش قرار دهید».

مسلم، این حدیث را در ابتدای «صحیح» خود به‌صورت معلّق آورده و گفته است: گفته‌ می‌شود: عایشه& گفته است: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  به ما دستور داد که مردم را در جایگاهی قرار دهیم که درخورِ آن‌هاست. حاکم، ابوعبدالله نیز این روایت را در «مَعْرفَة عُلُومِ الحَدیث» آورده و گفته است: حدیث صحیحی‌ست.

361- وَعَنْ ابْن عَبَاسٍ رضی الله عنهما قال: قَدِمَ عُیَیْنَة بْنُ حِصْنٍ فَنَزلَ عَلَى ابْنِ أَخیِهِ الْحُر بْنِ قَیْس، وَکَانَ مِن النَّفَرِ الَّذِین یُدْنِیهِمْ عُمرُt وَکَانَ الْقُرَّاءُ أَصْحابَ مَجْلِسِ عُمَرَt وَمُشاوَرَتِهِ کُهولاً کَانُوا أَوْ شُبَّانا، فَقَالَ عُییْنَةُ لابْنِ أَخیِه: یَا ابْنَ أَخِى لَکَ وَجْهٌ عِنْدَ هَذَا الأمِیرِ فَاسْتَأْذِنْ لِی عَلَیْه، فاستَأذنَ فَأَذِنَ لَهُ عُمر. فَلَمَّا دخَلَ قال: هِیْ یا ابْنَ الْخَطَّاب، فَوَاللَّه مَا تُعْطِینَا الْجَزْلَ وَلا تَحْکُمُ فِینَا بالْعَدْل، فَغَضِبَ عُمَرُt حتَّى هَمَّ أَنْ یُوقِعَ بِهِ فَقَالَ لَهُ الْحُر: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الله تعَالى قَال لِنبِیِّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩وإنَّ هَذَا مِنَ الجاهلین، وَاللَّه ما جاوَزَها عُمَرُ حِینَ تلاها، وکَانَ وَقَّافاً عِنْد کِتَابِ الله تعالى. [روایت بخارى]([12])

ترجمه: ابن‌عباسt می‌گوید: عیینه بن حصن (به مدینه) آمد و به‌خانه‌ی برادرزاده‌اش، حر بن قیس رفت. حُر، جزو افرادی بود که عمرt آن‌ها را به خود نزدیک می‌کرد (گرامی می‌داشت)؛ قاریان قرآن، پیر بودند یا جوان، همواره در مجلس عمرt حضور داشتند و طرفِ مشورتش بودند. عیینه بن حصن به برادرزاده‌اش گفت: تو نزد این امیر، قدر و منزلت داری؛ از او بخواه که مرا به حضور بپذیرد. عیینه هنگامی که وارد مجلس عمرt شد، گفت: های! ای پسر خطاب! تو چیزِ زیادی به ما نمی‌دهی و در میان ما به‌عدالت حکم نمی‌کنی. عمرt خشمگین شد و می‌خواست او را تنبیه کند. حر به عمر گفت: ای امیر مؤمنان! الله متعال، به پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است:

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩          [الأعراف: ١٩٩] 

عفو و گذشت (در پیش) بگیر و به کار نیک و پسندیده فرمان بده و از جاهلان روی بگردان.

و ادامه داد: و این شخص نیز از جاهلان است. (ابن‌عباسt می‌گوید:) به‌خدا سوگند، هنگامی که حر، این آیه را تلاوت نمود، عمرt از حکم آن تجاوز نکرد؛ عمرt در برابر کتاب الله، بسیار مطیع بود.

362- وعن أبی سعیدٍ سَمُرةَ بنِ جُنْدبٍt قال: لَقَدْ کنْتُ عَلَى عهْدِ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  غُلامًا، فَکُنْتُ أَحفَظُ عنْه، فَمَا یَمْنَعُنی مِنَ القَوْلِ إِلاَّ أَنَّ هَهُنَا رِجالاً هُمْ أَسنُّ مِنِّی. [متفق علیه]([13])

ترجمه: ابوسعید، سَمُره بن جندبt می‌گوید: در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، پسری نوجوان (کم‌سن و سال) بودم و فرموده‌های ایشان را حفظ می‌کردم؛ تنها چیزی که مرا از سخن گفتن باز می‌‌داشت، حضورِ مردانِ مسن‌تر در مجلس بود.

363- وعن أَنسt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «ما أَکْرَم شَابٌّ شَیْخًا لِسِنِّهِ إِلاَّ قَیَّضَ الله لَهُ مَنْ یُکْرِمُهُ عِنْد سِنِّه». [ترمذی، روایت کرده و گفته است: حدیث غریبی‌ست.]([14])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هر جوانی، پیری را به‌خاطر سنّ و سالش مورد احترام قرار دهد، زمانی که خود پیر شود، الله متعال، کسی را مقدّر می‌کند که او را گرامی بدارد».

شرح

در همه‌ی این احادیث، به گرامی‌داشت اهل فضل و علم اشاره شده است؛ چنان‌که در حدیث عبدالله بن مسعودt آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «افرادِ بالغ و عاقل، پشتِ سر و نزدیکِ من قرار بگیرند؛ سپس کسانی که در سن و دانش در درجه‌ی بعد هستند».‌ و این را سه بار تکرار کرد و افزود: «(در مسجد و هنگام نماز جماعت) از بی‌نظمی، سر و صدا و به‌هم آمیختگی بازارها بپرهیزید». یعنی شایسته است که افراد مسن‌تر و داناتر در صف‌های جلو قرار بگیرند. «أُولُوا الأَحْلامِ»، یعنی کسانی که بالغ شده‌اند و «النُّهَى»، جمعِ «نهیه» به معنای عقل و خرد است و «أُولُوا النُّهَى» یعنی خردمندان. لذا افراد بالغ و عاقل، باید هنگام نماز در صف‌های جلو بایستند. این حدیث، بدین معنا نیست که تنها افرادِ بالغ و عاقل جلو بایستند یا بدین معنا نیست که بچه‌ها و خردسالان، حق ندارند در صف‌های جلو قرار بگیرند. لذا نباید بچه‌هایی را که در صف اول می‌ایستند، از صف اول به عقب برانیم و این کار، جایز نیست؛ مگر این‌که نمازگزاران را اذیت کنند. زیرا هر مسلمانی، پیش از سایر مسلمانان به چنین موقعیتی دست یابد، آن موقعیت به او تعلق دارد. این‌جاست که به تفاوت این دو عبارت، پی می‌بریم:

اول: این عبارت که: تنها افراد بالغ و عاقل، نزدیک امام و پشت سرِ او بایستند.

و دوم: این فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  که: «افراد بالغ و عاقل، پشت سر و نزدیک من قرار بگیرند».

عبارت نخست، بدین معناست که بچه‌ها و خردسالان، نباید نزدیک امام و در صف‌های جلو قرار بگیرند؛ و این، درست نیست. ولی فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  تشویقی برای افراد بالغ و عاقل است تا در صف اول و نزدیک امام جماعت بایستند. از این‌رو می‌گوییم: کسانی که بچه‌ها را از صف‌های جلو به عقب می‌رانند، در حقیقت آن‌ها را از حقی که به آن دست یافته‌اند، محروم می‌کنند و بدین‌سان دچار اشتباه بزرگی می‌شوند. زیرا از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده است: «مَنْ سَبَقَ إلَى مَا لَمْ یَسْبِقْ إلَیْهِ مُسْلِمٌ فَهُوَ لَهُ».([15]) یعنی: «هرکس، پیش از سایر مسلمانان به چیزی دست یابد، آن چیز به او تعلق دارد».

از سوی دیگر، این امر باعث می‌گردد که بچه‌ها از مسجد دل‌زده شوند و این، آن‌ها را از مسجد فراری می‌کند؛ علاوه بر این از کسی که آن‌ها را طرد می‌نماید، آزرده‌خاطر می‌شوند. از این‌رو تأکید می‌کنم که هیچ‌گاه بچه‌ها را از صف‌های جلو طرد نکنید.

هم‌چنین اگر بچه‌ها را از صف‌های جلو به صف‌های عقب برانیم، فرصتِ بازی‌گوشی در اختیارشان گذاشته‌ایم. به عبارت دیگر اگر همه‌ی بچه‌ها در عقب، صف جداگانه و مستقلی داشته باشند، با سر و صدا و هیاهوی خود، حواس نمازگزاران را پَرت می‌کنند؛ ولی اگر در صف اول یا در میان نمازگزاران، پراکنده باشند، آرامش مسجد، بیش‌تر حفظ می‌شود.

از این فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بدین نکته پی می‌بریم که نزدیک بودن به امام جماعت، دارای شأن و فضیلتی‌ست که نمی‌توان نادیده گرفت. پس نتیجه بگیریم که اگر سمت چپ صف، نسبت به سمت راست آن، به امام نزدیک‌تر باشد، در این صورت ایستادن در سمت چپ، برتر است؛ زیرا به امام، نزدیک‌تر می باشد. برای دست‌یابی به این فضیلت، ابتدا چنین بود که اگر یک امام و دو مقتدی بودند، هر سه در یک صف می‌ایستادند و امام، وسط قرار می‌گرفت و یک نفر، سمت راستش می‌ایستاد و دیگری، سمت چپ. گرچه این وضعیت ایستادن در جماعت سه نفره، منسوخ شد، اما نشان‌گر اینست که سمت راست، به‌طور مطلق برتر نیست و تنها زمانی برتر است که فاصله‌ی سمت راست از امام، همانند فاصله‌ی سمت چپ باشد؛ ولی اگر فاصله‌ی سمت چپ از امام، به‌طور روشن، کم‌تر باشد، در این صورت، سمت چپ، برتر و افضل است.

اما در حدیثِ مربوط به خوابِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمده است: «در خواب دیدم که مسواک می‌زنم. دو نفر نزد من آمدند؛ یکی، بزرگ‌تر بود و دیگری، کوچک‌تر. مسواک را به کوچک‌تر دادم. به من گفته شد: آن را به بزرگ‌تر بده. پس آن را به بزرگ‌تر دادم». این حدیث، نشان‌گر اینست که باید هنگام دادن اشیاء به افراد، از بزرگ‌ترها شروع کنیم؛ لذا هنگام پذیرایی با غذا، چای و قهوه، از سمت راست شروع نکنیم؛ بلکه از افرادِ مسن‌تری که روبه‌روی ما هستند، آغاز نماییم. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  می‌خواست مسواک را به کوچک‌تر بدهد، اما به او گفته شد: آن را به بزرگ‌تر بده. ناگفته پیداست که اگر مردِ کوچک‌تر در سمت چپ بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  تصمیم نمی‌گرفت که مسواک را به او بدهد؛ لذا چنین به‌نظر می‌رسد که فردِ کوچک‌تر سمت راست بوده است؛ ولی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  گفته شد: «آن را به کوچک‌تر بده». پس نتیجه این‌که وقتی مردم روبه‌روی ما باشند، از افراد مسن‌تر شروع می‌کنیم، نه از سمت راست. ولی اگر سمت چپ و راست نشسته باشند، باید از سمت راست، آغاز نماییم.

برای جمع‌بندی این مسأله که پذیرایی و امثال آن را از افراد مسن‌تر شروع کنیم یا از افرادی که سمت راست ما قرار دارند، می‌گوییم: اگر داستان به‌گونه‌ای باشد که برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  اتفاق افتاد، از افرادِ سمت راست آغاز می‌کنیم؛ چنان‌که نوشیدنی‌ای برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آوردند؛ سمت چپِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  افرادی مسن بودند و سمت راست ایشان، پسربچه‌ای قرار داشت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به پسربچه فرمود: «أَتَأْذَنُ لی أَنْ أُعْطِیَ هُؤلاءِ؟» یعنی: «آیا اجازه می‌دهی که به این‌ها بدهم؟» پسربچه پاسخ داد: خیر، سوگند به الله هیچ‌کس را در سهمی که از سوی شما نصیبم شده است، بر خود ترجیح نمی‌دهم. لذا وقتی که موقعیت، این‌گونه بود، افرادِ سمت راست را مقدّم بدارید؛ ولی اگر همه، روبه‌روی شما هستند، از افراد مسن‌تر آغاز کنید. این، جمع‌بندیِ ما درباره‌ی مقدم دانستن افراد مسن‌تر یا افرادی‌ست که در سمت راست مجلس قرار دارند. حال این پرسش مطرح می‌شود که اگر لیوان آب را به بزرگ‌تر مجلس دادید، پس از او، چه کسی اولویت دارد؟ کسی که سمت راستِ این فرد و سمت چپ شماست یا کسی که سمت راستِ شما قرار دارد؟

می‌گوییم: باید از کسی آغاز کنید که سمتِ راست شماست، گرچه سمت چپِ آن فردِ مسن باشد؛ زیرا اگر ما پس از مقدم قرار دادن فرد مسن، رعایت سمت راست را اساس قرار دهیم، در این صورت کسی که سمت راستِ شماست، همان کسی‌ست که سمتِ چپِ مقابلِ شماست و باید او را در اولویت قرار دهید؛ البته در صورتی که حاضران مجلس، در این ترتیب، کسی را بر خود ترجیح ندهند یا تعارفش نکنند و به خدمت‌کار یا کسی که آب می‌دهد، نگویند: به فلانی بده.

***




([1]) صحیح مسلم، ش:673.

([2]) صحیح مسلم، ش: 432، 122.

([3]) صحیح مسلم، ش: 1847 به‌نقل از حذیفهt.

([4]) صحیح مسلم، ش: 1846 به‌نقل از وائل بن حجر حضرمیt.

([5]) صحیح مسلم، ش: 432، 123.

([6]) صحیح بخاری، ش:3173؛ و صحیح مسلم، ش:1669.

([7]) صحیح بخاری، ش:1343.

([8]) صحیح مسلم، ش: 2271؛ و تعلیق بخاری به‌شماره‌ی 246.

([9]) صحیح الجامع، ش: 2199؛ صحیح الترغیب، ش: 92؛ و صحیح ابی‌داود، آلبانی/، ش: 453؛ آلبانی/، این حدیث را در مشکاة المصابیح، ش: 4972، صحیح دانسته است.

([10]) صحیح الجامع، ش: 5444؛ صحیح ابی‌داود، ش: 4134؛ و صحیح الترمذی، ش: 1566 از آلبانی/.

([11]) ضعیف است؛ ر.ک: السلسلة الضعیفة، ش: 1894؛ و ضعیف ابی‌داود، از آلبانی/، ش: 132.

([12]) صحیح بخاری، ش: 4642، 7286؛ [این حدیث، پیش‌تر به‌شماره‌ی 51 در همین کتاب ذکر شده است.]

([13]) صحیح بخاری، ش: 1332؛ و صحیح مسلم، ش: 964.

([14]) ضعیف است؛ ر.ک: ضعیف الترمذی، ش:348؛ ضعیف الجامع الصغیر، ش: 5012؛ از آلبانی/. آلبانی در مشکاة المصابیح، ش: 4671، این حدیث را ضعیف دانسته است.

([15]) ضعیف است؛ ر.ک: ضعیف الجامع، از آلبانی/، ش: 5622.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد