اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

50- باب: خوف و خشیت الهی

50- باب: خوف و خشیت الهی

الله متعال، می‌فرماید:

﴿وَإِیَّٰیَ فَٱرۡهَبُونِ ٤٠                                                             [البقرة: ٤٠]     

و تنها از من بترسید.

﴿إِنَّ بَطۡشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ ١٢                                                 [البروج: ١٢] 

بی‌گمان مجازات پروردگارت، بسیارسخت است.

﴿وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ ١٠٢ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّمَنۡ خَافَ عَذَابَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ ١٠٣ وَمَا نُؤَخِّرُهُۥٓ إِلَّا لِأَجَلٖ مَّعۡدُودٖ ١٠٤ یَوۡمَ یَأۡتِ لَا تَکَلَّمُ نَفۡسٌ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ فَمِنۡهُمۡ شَقِیّٞ وَسَعِیدٞ ١٠٥ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ شَقُواْ فَفِی ٱلنَّارِ لَهُمۡ فِیهَا زَفِیرٞ وَشَهِیقٌ ١٠٦ [هود: ١٠٢،  ١٠٦]         

مؤاخذه‌ی پروردگارت به هنگام ویران کردن دیار ستمکاران، این‌چنین است. به‌راستی مجازات پروردگار، دردناک و شدید است. در این امر نشانه‌هایی برای کسانی‌ست که از عذاب آخرت می‌ترسند. آن‌ روز، روزی‌ست که مردم در آن گرد می‌آیند و آن روز، روزی‌ست که همه آن را خواهند دید. و ما، آن را جز تا زمان مشخصی به‌تأخیر نمی‌اندازیم. روزی که چون فرا رسد، هیچ‌کس جز به اجازه‌ی او سخن نمی‌گوید؛ پس برخی از ایشان، تیره‌بخت و برخی هم خوشبخت و رستگارند. افراد تیره‌بخت در دوزخ خواهند بود و در آن ناله و فریاد سر می‌دهند.

﴿وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥ                                      [آل عمران: ٢٨]     

و الله، شما را از نافرمانیِ خود برحذر می‌دارد.

﴿یَوۡمَ یَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِیهِ ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِیهِ ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِیهِ ٣٦ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ یَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ یُغۡنِیهِ ٣٧      [عبس: ٣٤،  ٣٧]                                                                                                             

روزی که آدمی از برادرش فرار می‌کند، و از مادر و پدرش می‌گریزد. و نیز از همسر و فرزندانش. در آن روز هر کسی گرفتاری و کاری دارد که او را به خود مشغول می‌کند.

﴿یَوۡمَ تَرَوۡنَهَا تَذۡهَلُ کُلُّ مُرۡضِعَةٍ عَمَّآ أَرۡضَعَتۡ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمۡلٍ حَمۡلَهَا وَتَرَى ٱلنَّاسَ سُکَٰرَىٰ وَمَا هُم بِسُکَٰرَىٰ وَلَٰکِنَّ عَذَابَ ٱللَّهِ شَدِیدٞ ٢                                                                        [الحج: ٢]     

ای مردم! از پروردگارتان بترسید؛ به‌راستی زلزله‌ی رستاخیز، روی‌دادِ بس بزرگی‌ست. روزی که شاهدش باشید، هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را از یاد می‌برد و هر زن بارداری، بارش را سقط می‌کند و مردم را مست و مدهوش می‌بینی؛ حال آن‌که مست نیستند؛ بلکه عذاب الله، سخت و شدید است.

﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ ٤٦                                      [الرحمن: ٤٦]      

و کسی که از ایستادن در حضور پروردگارش ترسیده باشد، دو باغ دارد.

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ ٢٥ قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَ ٢٦ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ ٢٧ إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُ ٢٨                    [الطور: ٢٤،  ٢٧]      

و به یکدیگر روی می‌‌کنند و از هم (درباره‌ی گذشته) می‌پرسند. می‌گویند: ما پیش‌تر در میان خانواده و خویشان خویش (از عذاب پروردگار) بیمناک بودیم. پس الله بر ما منت نهاد و ما را از عذاب سوزان نگاه داشت. ما، پیش‌تر او را می‌خواندیم؛ بی‌گمان او، نیکوکار و مهرورز است.

آیه‌های فراوان و روشنی در این‌باره وجود دارد و هدف، اشاره به برخی از آن‌ها بود که با ذکر چند آیه، حاصل شد.

شرح

مؤلف/، بابی تحت عنوان «خوف» گشوده است؛ خوف یا بیم و ترس از چه کسی؟ آری؛ خوف و ترس از الله عزوجل . زیرا هر عبادت‌گزاری باید هم از الله بترسد و هم امیدوار باشد؛ بدین‌سان که وقتی به گناهان خود و فراوانیِ اعمال بدِ خویش می‌نگرد، ترس و هراس، تمام وجودش را در برمی‌گیرد و آن‌گاه که به اعمال شایسته‌ی خود نگاه می‌کند و به خود و اعمال خویش، فریفته می‌شود، باز هم از این خودپسندی و جسارت در برابر الله، می‌ترسد؛ هم‌چنین هنگامی که با نگاهی به اعمال نیک خود، درمی‌یابد که آمیخته به ریا و خودنمایی بوده است، می‌ترسد. و چون به عفو و گذشت الله متعال، و به لطف و بزرگواری او و به رحمتِ بی‌کران و حلم و بردباری‌اش می‌نگرد، سرشار از امید می‌شود و بدین‌سان همواره در میان بیم و امید به‌سر می‌برد. الله متعال، می‌فرماید:

 

﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠ [المؤمنون : ٦٠]          

و آنان که آن‌چه باید بدهند، می‌دهند و با این حال دل‌هایشان از این‌که به‌سوی پروردگارشان بازمی‌گردند، هراسان است.

یا به عبارت دیگر، با آن‌که کارهای نیک و شایسته‌ای انجام می‌دهند، باز هم نگرانِ این هستند که شاید اعمالشان، پذیرفته نشود. لذا انسان در مسیری که به سوی الله می‌پیماید، هم باید هراسان باشد و هم امیدوار؛ ولی سؤال اینست که ترس و هراس او بیش‌تر باشد، یا امیدش؟ و یا بیم و امیدش، یکسان باشد؟

امام احمد/ گفته است: شایسته است که بیم و امیدش، یکسان باشد؛ و اگر بیم و امید، در کسی، یکسان نباشد، آن‌شخص به هلاکت می‌رسد؛ زیرا اگر امیدش، بیش از ترس او باشد، در جرگه‌ی کسانی قرار می‌گیرد که خود را از عذاب الهی درامان می‌پندارند و اگر ترس او، بیش‌تر باشد، جزو کسانی می‌شود که از رحمت الهی ناامیدند. و هر دو حالت، بد است؛ لذا باید بیم و امید انسان، یکسان باشد.

سپس مؤلف/، چند آیه درباره‌ی بیم و ترس از الله عزوجل  ذکر کرده است؛ از جمله این‌که الله متعال، می‌فرماید:

﴿وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥ                                                [آل عمران: ٢٨] 

و الله، شما را از خود برحذر می‌دارد.

یعنی به ما هشدار می‌دهد که به‌خاطر گناهان و اعمال زشت خویش، مجازاتمان خواهد کرد. هم‌چنین می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡۚ إِنَّ زَلۡزَلَةَ ٱلسَّاعَةِ شَیۡءٌ عَظِیمٞ ١ یَوۡمَ تَرَوۡنَهَا تَذۡهَلُ کُلُّ مُرۡضِعَةٍ عَمَّآ أَرۡضَعَتۡ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمۡلٍ حَمۡلَهَا وَتَرَى ٱلنَّاسَ سُکَٰرَىٰ وَمَا هُم بِسُکَٰرَىٰ وَلَٰکِنَّ عَذَابَ ٱللَّهِ شَدِیدٞ ٢       [الحج : ١،  ٢]   

ای مردم! از پروردگارتان بترسید؛ به‌راستی زلزله‌ی رستاخیز، روی‌دادِ بس بزرگی‌ست. روزی که شاهدش باشید، هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را از یاد می‌برد و هر زن بارداری، بارش را سقط می‌کند و مردم را مست و مدهوش می‌بینی؛ حال آن‌که مست نیستند؛ بلکه عذاب الله، سخت و شدید است.

پس ضروریست که انسان از آن روزِ بزرگ و وحشتناک بترسد؛ روزی که الله متعال، درباره‌اش فرموده است: 

﴿یَوۡمَ تَرَوۡنَهَا تَذۡهَلُ کُلُّ مُرۡضِعَةٍ عَمَّآ أَرۡضَعَتۡ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمۡلٍ حَمۡلَهَا وَتَرَى ٱلنَّاسَ سُکَٰرَىٰ وَمَا هُم بِسُکَٰرَىٰ وَلَٰکِنَّ عَذَابَ ٱللَّهِ شَدِیدٞ ٢                                                                       [الحج : ٢]

 ای مردم! از پروردگارتان بترسید؛ به‌راستی زلزله‌ی رستاخیز، روی‌دادِ بس بزرگی‌ست. روزی که شاهدش باشید، هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را از یاد می‌برد و هر زن بارداری، بارش را سقط می‌کند.

الله متعال، می‌فرماید:

﴿یَوۡمَ یَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِیهِ ٣٤                                                  [عبس : ٣٤]     

روزی که آدمی از برادرش فرار می‌کند

پیش‌تر درباره‌ی این آیه، سخن گفتیم. هم‌‌چنین می‌فرماید:

﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ ٤٦                                      [الرحمن: ٤٦]      

و کسی که از ایستادن در حضور پروردگارش ترسیده باشد، دو باغ دارد.

کسی که از ایستادن در حضور پروردگارش می‌ترسد، در عبادت و بندگیِ او کوتاهی نمی‌کند و از عذاب او هراس دارد؛ در نتیجه از دو باغِ بهشتی برخوردار می‌شود. الله متعال، در ادامه‌ی این سوره فرموده است:

﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ٦٢                                                    [الرحمن: ٦٢]     

و جز این دو باغ، دو باغ دیگر نیز هست.

لذا چهار باغِ بهشتی، پاداشِ کسی خواهد بود که از ایستادن در حضور پروردگارش می‌ترسد؛ البته درجات و رتبه‌های مردم در بهشت، متفاوت خواهد بود. الله متعال به لُطف و بزرگواری خویش، ما و سایر مسلمانان را جزو ساکنان بهشت بگرداند.

***

احادیث فراوانی در این‌باره وجود دارد که به توفیق پروردگار، به ذکر پاره‌ای از آن‌ها بسنده می‌کنیم:

401- عَنِ ابنِ مسعودt قال: حدثنا رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم ، وهو الصَّادِقُ المصدوق: «إِنَّ أَحَدَکُمْ یُجْمَعُ خَلْقُهُ فی بَطْن أُمِّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً نُطْفَةً، ثُمَّ یَکُونُ عَلَقَةً مِثْلَ ذلِک، ثُمَّ یَکُونُ مُضْغَةً مثْلَ ذلِک، ثُمَّ یُرْسَلُ المَلَک، فَیَنْفُخُ فِیهِ الرَّوح، وَیُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ کَلِمات: بِکَتْبِ رِزقِةِ، وَأَجلِه، وَعمَلِه، وَشَقیٌّ أَوْ سعِید. فَوَ الَّذِی لا إِله غَیْرُهُ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ الجَنَّةِ حَتَّى مَا یَکُونُ بَیْنَهُ وبَیْنَهَا إِلاَّ ذِراع، فَیَسْبقُ عَلَیْهِ الْکِتاب، فَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْل النَّار، فَیَدْخُلُهَا، وَإِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ حَتَّى مَا یَکُونُ بَیْنَهُ وَبَیْنَهَا إِلاَّ ذِرَاع، فَیَسْبِقُ عَلَیْهِ الْکِتَابُ فَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الجَنَّةِ فَیََدْخُلُهَا». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: عبدالله بن مسعودt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  که خود راست‌گو بود و خبرهایی که بر او وحی شده است، دروغ نیست، فرمود: «آفرینش هر یک از شما بدین‌صورت است که تا چهل روز به‌صورت نطفه در شکمِ مادرش می‌ماند و سپس در چهل روزِ بعد، به صورت خونی بسته درمی‌آید و آن‌گاه در چهل روز دیگر، به پاره‌گوشتی تبدیل می‌شود؛ سپس فرشته‌ای فرستاده می‌شود که در او، روح را می‌دَمَد و فرمان می‌یابد که چهار مورد: رزق، اجل، عمل و سعادت یا شقاوتِ او را بنویسد. سوگند به ذاتی که معبود برحقی جز او وجود ندارد، شخصی از شما، اعمال بهشتیان را انجام می‌دهد تا این‌که فقط یک «ذراع» تا بهشت فاصله دارد؛ ولی تقدیر‌، بر او پیشی می‌گیرد و اعمال دوزخیان را انجام می‌دهد؛ در نتیجه، به دوزخ می‌رود. و شخص دیگری از شما، اعمال دوزخیان را انجام می‌دهد تا این‌که میان او و دوزخ، فقط یک ذراع، باقی می‌ماند؛ ولی تقدیر بر او پیشی می‌گیرد و اعمال بهشتیان را انجام می‌دهد. در نتیجه، به بهشت می‌رود».

شرح

مؤلف/، در بابِ خوف و خشیت الهی و ترس از مجازات پروردگار، حدیثی بدین مضمون از عبدالله بن مسعودt نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «آفرینش هر یک از شما بدین‌صورت است که تا چهل روز در شکمِ مادرش به‌صورت نطفه است و سپس در چهل روزِ بعد، به صورت خونی بسته درمی‌آید و آن‌گاه در چهل روز دیگر، به پاره‌گوشتی تبدیل می‌شود؛ سپس فرشته‌ای فرستاده می‌شود که در او، روح (جان) می‌دَمَد و فرمان می‌یابد که چهار مورد: رزق، اجل، عمل و سعادت یا شقاوتِ او را بنویسد. سوگند به ذاتی که معبود برحقی جز او وجود ندارد، شخصی از شما، اعمال بهشتیان را انجام می‌دهد تا این‌که فقط یک «ذراع» تا بهشت فاصله دارد؛ ولی تقدیر‌، بر او پیشی می‌گیرد و اعمال دوزخیان را انجام می‌دهد؛ در نتیجه، به دوزخ می‌رود. و شخص دیگری از شما، اعمال دوزخیان را انجام می‌دهد تا این‌که میان او و دوزخ، فقط یک ذراع، باقی می‌ماند؛ ولی تقدیر بر او پیشی می‌گیرد و اعمال بهشتیان را انجام می‌دهد. در نتیجه، به بهشت می‌رود».

عبدالله بن مسعودt از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به عنوان صادقِ مصدوق، یاد کرد؛  صادق یعنی خود، راست‌گوست و خبرهایی که آورده، راست و درست است؛ و مصدوق، یعنی خبرهایی که بر او وحی شده، دروغ نیست. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  صادق است و هیچ دروغی در خبرهایش نیست؛ و مصدوق است و آن‌چه به او وحی شده، راست است؛ درود و سلامِ الله بر او باد.

ابن‌مسعودt این مقدمه را از آن جهت گفت که پس از آن، از زبانِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی یک امر غیبی خبر می‌دهد که در سه تاریکی اتفاق می‌افتد؛ یعنی آفرینش مرحله به مرحله‌ی انسان در تاریکی‌های سه‌گانه(‌ی شکم، رحم و مشیمه): «آفرینش هر یک از شما بدین‌صورت است که تا چهل روز در شکمِ مادرش به‌صورت نطفه است». وقتی مرد با همسرش، هم‌‌بستر می‌شود، نطفه‌اش به مدت چهل روز در رحم، می‌ماند و تغییر اندکی در آن به‌وجود می‌آید؛ یعنی اندک‌اندک قرمز رنگ می‌شود تا این‌که چهل روز می‌گذرد. آن‌گاه به‌طور کامل، قرمز می‌گردد و به صورت لخته‌ای خون درمی‌آید. این لخته، به فاصله‌ی چهل روز، غلیظ‌تر و سفت‌تر می‌گردد و پس از این‌که هشتاد روز از بسته شدن این نطفه، می‌گذرد، به پاره‌گوشتی تبدیل می‌شود. این، همان پاره‌گوشتی‌ست که الله متعال، درباره‌اش فرموده است:

﴿مِن مُّضۡغَةٖ مُّخَلَّقَةٖ وَغَیۡرِ مُخَلَّقَةٖ                                              [الحج : ٥] 

...پاره‌گوشتی با آفرینش کامل یا ناتمام...

چهل روز به همین صورت می‌گذرد؛ یعنی از هشتادمین روز تا روز یک‌صد و بیستم؛ معمولاً تا نَوَد روز، چیزی از آفرینش جنین، نمایان نمی‌شود و پس از گذشتِ چهل روز از زمانِ پیدایش پاره‌گوشت، الله متعال، فرشته‌ای را که کارگزار رحم‌هاست، می‌فرستد؛ زیرا الله عزوجل  می‌فرماید:

﴿وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ                                                [المدثر: ٣١]     

و کسی جز الله، شمار سپاهیان پروردگارت را نمی‌داند.

پس، فرشتگان، سپاهیان الله عزوجل  هستند و هر یک از آن‌ها به کاری گماشته شده است؛ چنان‌که فرشته‌ای، کارگزار رحم‌‌هاست؛ و فرشته‌ای کارگزار مرگ است و فرشته ای هم مأمور نوشتن اعمال؛ برخی از فرشتگان نیز به حفظ و نگهداری از انسان‌ها گماشته شده‌اند. خلاصه این‌که فرشتگان، وظایف بزرگی دارند که الله متعال، به آنان داده است.

کارگزارِ رحم‌ها، به سراغِ هر رحمی می‌رود و به فرمان پروردگار، روح را در آن می‌دَمَد. آگاهی از روح، ویژه‌ی پروردگار است؛ همان‌گونه که الله عزوجل  می‌فرماید:

 

﴿وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا ٨٥  [الإسراء: ٨٥]   

و از تو درباره‌ی روح می‌پرسند؛ بگو: (آگاهی از روح) ویژه‌ی پروردگار من است و تنها از دانش اندکی برخوردار شده‌اید.

فرشته، روح را در پاره‌گوشتی می‌دَمَد که در رحم است و روح در این پاره‌گوشت به‌سان پاره‌ی آتش در زغال، یا همانندِ رطوبت در ماسه‌ی خشک، به‌آرامی حرکت می‌کند و در این پاره‌گوشت سرایت می‌نماید و آن‌گاه این پاره‌ی گوشت، جان می‌گیرد و به صورت یک انسان درمی‌آید و حرکت می‌کند؛ به‌گونه‌ای که مادر، پس از صد و بیست روز، حرکت جنینش را احساس می‌نماید. از این‌رو اگر جنین، قبل از چهار ماهگی، سقط شود، بر او نماز نمی‌خوانند؛ بلکه او را در گودالی در زمین، دفن می‌کنند. اما اگر پس از صد و بیست روز یا پس از چهار ماهگی سقط شود، او را غسل می‌دهند، کفن می‌کنند و بر او نماز می‌خواند؛ اگرچه به‌اندازه‌ی یک دست باشد و اگر مسلمان باشد، یعنی پدر و مادرش، مسلمان باشند، او را در قبرستان مسلمانان، به خاک می‌سپارند و اگر پدر و مادرش، نصرانی باشد، او را در قبرستان مسلمانان، دفن نمی‌کنند؛ و ضمناً او را نه غسل می‌دهند و نه کفن می‌کنند؛ زیرا از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی فرزندان مشرکان، سؤال کردند؛ فرمود: «هُم مِنْهُم». یعنی: «جزوِ آن‌ها هستند».

خلاصه این‌که اگر جنینِ مسلمان، پس از چهارماهگی سقط شود، او را غسل می‌دهند، کفن می‌کنند، و بر او نماز می‌خوانند و در قبرستان مسلمانان، به خاک می‌سپارند؛ و بنا بر قول راجح، برایش عقیقه می‌کنند؛ زیرا روز قیامت، برانگیخته می‌شود و برای پدر و مادرش شفاعت می‌کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «و فرشته فرمان می‌یابد که چهار مورد: رزق، اجل، عمل و سعادت یا شقاوتِ او را بنویسد».

نوشتن رزق و روزی، بدین معناست که آیا روزی‌اش، زیاد است یا اندک؟ و چه زمانی به او می‌رسد؛ به عبارت دیگر، روزی‌اش به‌طور کامل، ثبت و ضبط می‌گردد. و اَجَل او نیز نوشته می‌شود؛ یعنی چه روزی، چه ساعتی، چه لحظه‌ای و کجاست؟ سببش، چیست و دور است یا نزدیک؟ یعنی اجلش، به‌طور کامل، نوشته می‌شود.

و عملش نیز ثبت و ضبط می‌گردد؛ یعنی نوشته می‌شود که عملش، نیک یا بد، مفید است یا خیر، و آیا نفعش فقط به خودِ او می‌رسد؟ به‌هر حال، اعمالش به‌طور کامل، ثبت و مکتوب می‌شود.

فرجام او نیز ثبت می‌گردد؛ یعنی نوشته می‌شود که رستگار است یا تیره‌بخت:

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ شَقُواْ فَفِی ٱلنَّارِ لَهُمۡ فِیهَا زَفِیرٞ وَشَهِیقٌ ١٠٦ خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَۚ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُ ١٠٧ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَۖ عَطَآءً غَیۡرَ مَجۡذُوذٖ ١٠٨                                                                                 [هود: ١٠٦،  ١٠٨]      

افراد تیره‌بخت در دوزخ خواهند بود و در آن ناله و فریاد سر می‌دهند. تا آسمان‌ها و زمین باقی‌ست، جاودانه در دوزخ می‌مانند؛ مگر مدتی که پروردگارت بخواهد. همانا پروردگارت هر چه بخواهد، انجام می‌دهد. ولی افراد خوشبخت و سعادتمند، تا آسمان‌ها و زمین باقی‌ست، جاودانه در بهشت می‌مانند؛ مگر مدتی که پروردگارت بخواهد. و این، عطا و بخششی ناگسستنی‌ست.

همه‌ی این‌ها، نوشته می‌شود، اما کجا؟ در برخی از آثار امده است: بر پیشانی انسان، نوشته می‌شود. شاید کسی بپرسد: مگر پیشانی انسان، گنجایش این‌همه نوشته را دارد؟ می‌گوییم: پرسیدن دربارهی مسایل غیبی، خطاست؛ به خود یاد دهیم که درباره‌ی مسایل غیبی نپرسیم؛ بلکه همواره بگوییم: به الله و پیامبرش ایمان آورده‌ایم و الله وپیامبرش را تصدیق می‌کنیم. لذا درباره‌ی چند و چون مسایل غیبی سؤال نکنیم. امروزه، بشر دستگاهی به نام کامپیوتر ساخته که به‌اندازه‌ی یک دست است و چه همه حافظه دارد! به‌گونه‌ای که هزاران کلمه و پرونده در آن می‌گنجد؛ وقتی ساخته‌ی دستِ بشر، این‌گونه است، پس درباره‌ی آن‌چه که الله ساخته است، چه گمانی باید داشت؟

به‌هر حال، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی مسایل غیبی، چیزی گفته که از درکِ ما خارج است، بر ما واجب می‌باشد که آن را بپذیریم و تصدیقش نماییم؛ زیرا اگر فقط مسایلی را بپذیریم که توانِ درکش را داریم؛ در این صورت نمی‌توانیم ادعای ایمان کنیم؛ و این، بدین معناست که به امور غیب ایمان نداریم. کسی که به غیب ایمان دارد، همه‌ی اخباری را که از الله و پیامبرش به او می‌رسد، قبول می‌کند و می‌گوید: به الله و پیامبرش ایمان آوردم و تصدیق نمودم.

فرمود: «سوگند به ذاتی که معبود راستینی جز او وجود ندارد، شخصی از شما، اعمال بهشتیان را انجام می‌دهد تا این‌که فقط یک «ذراع» تا بهشت فاصله دارد؛ ولی تقدیر‌، بر او پیشی می‌گیرد و اعمال دوزخیان را انجام می‌دهد؛ در نتیجه، به دوزخ می‌رود».

البته به شما مژده می دهم که این حدیث، یک قید هم دارد؛ یعنی مقیّد به اینست که آن شخص، در ظاهر و آن‌گونه که مردم می‌بینند، اعمالِ بهشتیان را انجام می‌دهد؛ در صورتی که او، جزو دوزخیان است. لذا کسی که از صمیمِ قلب و با اخلاص، اعمال بهتشان را انجام می‌دهد، الله عزوجل  او را خوار و رسوا نمی‌گرداند؛ به‌یقین، الله، از هر بنده‌ای بخشنده‌تر و بزرگوارتر است و اگر مخلصانه، اعمالِ بهشتیان را انجام دهید، شکی نیست که الله متعال، شما را خوار و زبون نخواهد کرد.

دلیلِ این قید، روایتیست که در «صحیح بخاری» آمده است: مردی شجاع و پیش‌رو با رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  در غزوه‌ای شرکت کرده بود و هر مشرکی را که یکه و تنها می‌دید، دنبال می‌کرد و با شمشیر می‌زد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درباره‌اش فرمود:«او، دوزخی‌ست»! صحابهy تعجب کردند و گفتند: او با این‌همه شجاعت و جنگاوری، دوزخی‌ست! شخصی، گفت: من، همواره در کنارِ او خواهم بود تا به رازِ فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پی ببرم. لذا در تمام صحنه‌های نبرد، در کنار آن مرد شجاع بود تا این‌که تیری از سوی دشمن به این مرد دلاور، اصابت نمود و چون درد را تحمل نکرد، دسته‌ی شمشیرش را بر زمین نهاد و لبه‌ی تیزش را وسط سینه‌اش قرار داد و به آن فشار آورد و بدین‌سان خودکشی کرد. آن شخص، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رفت و گفت: ای رسول‌خدا! گواهی می‌دهم که به‌راستی فرستاده‌ی الله هستی. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ و آن مرد، داستان را برای رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  بازگو کرد و گفت: مردی که گفته بودید، دوزخی‌ست، خودکشی نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فِیمَا یَبْدُو لِلنَّاسِ، وَإِنَّهُ لَمِنْ أَهْلِ النَّارِ».([2]) یعنی: «گاه برای مردم چنین به‌نظر می‌رسد که فلان‌شخص، عمل اهل بهشت را انجام می‌دهد؛ ولی در حقیقت، دوزخی‌ست». می‌بینیم که این روایت، مقیّد به اینست که: «برای مردم، چنین به‌نظر می‌رسد...»؛ یعنی مردم، گمان می‌کنند که آدمِ نیکوکاری‌ست، ولی قلبِ فاسدی دارد که او را به دوزخ می‌کشاند.

در حدیث ابن‌مسعودt آمده است: «و شخص دیگری از شما، اعمال دوزخیان را انجام می‌دهد تا این‌که میان او و دوزخ، فقط یک ذراع، باقی می‌ماند؛ ولی تقدیر بر او پیشی می‌گیرد و اعمال بهشتیان را انجام می‌دهد. در نتیجه، به بهشت می‌رود». این، بر عکسِ اوّلی‌ست. نمونه‌ای برای شخصِ اول، ذکر کرد و اینک نمونه‌ای واقعی برای این شخص، ذکر می‌کنم:

این ماجرا نیز به زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  برمی‌گردد؛ شخصی به نام «اُصَیرم» از قبیله‌ی «بنی‌عبدالاشهل» که دعوت اسلام را قبول نکرده بود، همواره در برابر مسلمانان قرار می‌گرفت و با اسلام و مسلمانان، دشمنی می‌کرد. هنگامی که مسلمانان برای غزوه‌ی «احد» از مدینه بیرون رفتند، الله متعال، رغبت و گرایش به اسلام را در دلِ این مرد انداخت؛ لذا مسلمان شد و رهسپار جهاد گردید. در جنگ احد تعدادی از مسلمانان کشته شدند؛ وقتی مردم، برای یافتن کشته‌های خود جستجو می‌کردند، اصیرمtرا دیدند که زخمی شده بود و رمقی نداشت. قومش از او پرسیدند: ما، همواره تو را در برابر این دعوت می‌دیدیم؛ چه چیزی تو را به این‌جا آورده است؟ آیا به‌خاطر تعصب قومی به این‌جا آمده‌ای یا رغبت به اسلام و دفاع از آن، تو را به این‌جا آورده است؟ پاسخ داد: رغبت به اسلام؛ از طرف من به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سلام برسانید و به او خبر دهید که من گواهی می‌دهم معبود راستینی جز الله وجود ندارد و محمد، فرستاده‌ی اوست. و سپس جان باخت؛ ماجرا را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بازگو کردند و گمان می‌کنم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «إنَّهُ مِنْ أهلِ الجَنّة».([3]) یعنی: «او، بهشتی‌ست». این مرد، تمام عمرش را در کفر و بر ضدّ اسلام و مسلمانان سپری کرده بود؛ ولی فرجام نیکی داشت. او، اعمال دوزخیان را انجام می‌داد و فاصله‌ی زیادی با دوزخ نداشت، اما تقدیرش بر او پیشی گرفت و به اعمال بهشتیان روی آورد؛ در نتیجه بهشتی شد.

مؤلف/ این حدیث را از آن جهت ذکر کرده است که ما، به بیم و امید بیش‌تر توجه کنیم؛ یعنی هم بترسیم و هم امیدوار باشیم و در کنارِ امیدواری، نگران این باشیم که مبادا عاقبت به خیر نشویم. از این‌رو شایسته است که انسان، همواره از الله عزوجل  درخواست پایداری نماید و بگوید: پروردگارا! مرا بر کلمه‌ی توحید و ایمان، ثابت‌قدم و استوار بگردان. همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  همواره این دعا را می‌گفت: «اللَّهُمَّ یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ اللَّهُمَّ مصرِّف القلوب، صرِّف قَلْبِی إلی طاعتِکَ».([4]) یعنی: «یا الله! ای دگرگون‌کننده‌ی دل‌ها! قلبم را بر دین خود استوار بگردان؛ یا الله! ای تغییردهنده‌ی دل‌ها! قلبم را به سوی اطاعت خویش متمایل بگردان». این دعا را کسی چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  می‌گفت که همواره بر دین الله عزوجل  استوار بود و هیچ میلی به باطل نداشت.

نکته‌ی دیگری که از حدیث ابن‌مسعودt برداشت می‌کنیم، اینست که نباید به خود ناامیدی راه دهیم یا اگر کسی را می‌بینیم که بر کفر و معصیت، پافشاری می‌کند، ناامید نشویم؛ چه‌بسا الله متعال، او را در واپسین لحظه هدایت کند و آن شخص، اسلام بیاورد و بر دین اسلام از دنیا برود. از الله متعال درخواست می‌کنم که ما را در دنیا و آخرت، با سخن استوار، ثابت و پایدار بگرداند و با لُطف و بزرگواری خود، ما را با ایمان از دنیا ببرد.

***

402- وعنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «یُؤْتَى بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ زِمَام، مَعَ کُلِّ زِمَامٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ یَجُرُّونَهَا». [روایت مسلم]([5])

ترجمه: ابن‌مسعودt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «دوزخ، روز قیامت در حالی آورده می‌شود که هفتادهزار مهار دارد و با هر مهاری، هفتادهزار فرشته هستند که آن را می‌کَشند».

403- وعن النُّعْمَانِ بنِ بَشِیر رضی اللهُ عنهما، قال: سمِعتُ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  یقول: «إِنَّ أَهْوَنَ أَهْلِ النَّارِ عَذَاباً یَوْمَ الْقِیامَة لَرَجُلٌ یُوضَعُ فی أَخْمَصِ قَدمیْهِ جمْرَتَانِ یغْلی مِنْهُمَا دِمَاغُهُ مَا یَرى أَنَّ أَحداً أَشَدُّ مِنْه عَذَابا، وَإِنَّه لأَهْونُهُمْ عذَاباً». [متفق علیه]([6])

ترجمه: نعمان بن بشیر$ می‌گوید: شنیدم که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  می‌فرمود: «آسان‌ترین عذابِ دوزخیان در روز قیامت، عذابِ مردی‌ست که دو اخگر در فرورفتگی کفِ پاهایش گذاشته می‌شود که بر اثر آن، مغزِ سَرَش به‌جوش می‌آید و با این‌که عذابش از همه سبک‌تر است، تصور نمی‌کند که عذابِ کسی از عذاب او، سخت‌تر باشد».

404- وعن سمُرةَ بنِ جُنْدبt أَنَّ نبیَّ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «مِنْهُمْ مَنْ تَأْخُذهُ النَّارُ إِلى کَعْبَیه، ومِنْهُمْ منْ تأْخُذُهُ إِلى رُکْبَتَیْه، وَمِنْهُمْ منْ تَأْخُذُهُ إِلى حُجْزتِهِ، وِمِنْهُمْ منْ تَأْخُذُهُ إِلى تَرْقُوَتِهِ». [روایت مسلم]([7])

ترجمه: سمره بن جندبt می‌گوید: پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «آتش، برخی از دوزخیان را تا دو قوزک پاهایشان فرا می‌گیرد و عده‌ای را تا زانوهایشان و گروهی را تا کمرهایشان و برخی را تا شانه‌هایشان».

405- وعن ابنِ عمر رضی اللهُ عنهما أنَّ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ العالمِینَ حَتَّى یَغِیب أَحدُهُمْ فی رَشْحِهِ إِلى أَنْصَافِ أُذُنَیه». [متفقٌ علیه]([8])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان، حاضر می‌شوند، برخی از آنان تا بناگوش خود غرق در عرق می‌شوند».

406- وعن أَنسt قال: خَطَبَنَا رَسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  خُطْبَةً ما سَمِعْتُ مِثْلَهَا قَط، فقال: «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قلِیلاً ولبَکیْتمْ کَثِیراً»؛ فَغَطَّى أَصْحابُ رسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم  وجُوهَهم، وَلهُمْ خَنین. [متفقٌ علیه]([9])

وفی روایة: بَلَغَ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  عَنْ أَصْحابِهِ شَیءٌ فَخَطَب، فقال: «عُرضَتْ عَلَیَّ الجنَّةُ والنَّارُ، فَلَمْ أَرَ کَالیَوْمِ فی الخَیْر وَالشَّر، ولَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعلَمُ لَضحِکْتُمْ قلِیلاً وَلَبَکَیْتُمْ کَثِیراً». فَما أتَى عَلَى أَصْحَابِ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  یوْمٌ أَشَدُّ مِنْهُ غَطَّوْا رُؤُسهُمْ وَلَهُمْ خَنِین.

ترجمه: انسt می‌گوید: روزی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  برای ما خطابه‌ای ایراد فرمود که هرگز مانندِ آن را نشنیده‌ام؛ فرمود: «اگر آن‌چه را که من می‌دانم، شما می‌دانستید، کم‌تر می‌خندید و بیش‌تر می‌گریستید». لذا صحابهy چهره‌هایشان را پوشاندند و صدای هق‌هق (و گریه‌ی) آنان بلند شد.

و در روایتی دیگر آمده است: خبری درباره‌ی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به ایشان رسید؛ سخنرانی کرد و فرمود: «بهشت و دوزخ به من نشان داده شد و مانند امروز، خیر و شر را ندیده‌ام؛ اگر آن‌چه را که من می‌دانم، شما می‌دانستید، کم‌ می‌خندید و زیاد، می‌گریستید». و هیچ روزی سخت‌تر از آن‎روز بر یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  نگذشت؛ آنان، سرهایشان را پوشاندند و صدای گریه‌ی آن‌ها بلند شد.

شرح

همه‌ی احادیثی که مؤلف/ در این‌جا ذکر کرده است، از روز قیامت و عذاب دوزخ می‌ترساند؛ همان‌گونه که در یکی از این احادیث آمده است:

«دوزخ، روز قیامت در حالی آورده می‌شود که هفتادهزار مهار دارد و با هر مهاری، هفتادهزار فرشته هستند که آن را می‌کَشند». - الله متعال ما و همه‌ی مسلمانان را از آتش دوزخ، و ترس و سختیِ آن روز، حفظ کند.- این، نشان‌گر عظمت و بزرگیِ دوزخ است؛ زیرا الله متعال، هفتاد هزار مهار برای دوزخ قرار داده و بر هر مهاری، هفتاد هزار فرشته را گماشته است که به‌وسیله‌ی این مهارها، دوزخ را می‌کَشند. این‌همه فرشته که مأمور مهار دوزخ هستند، نشان‌گر اهمیت موضوع و بزرگیِ دوزخ است.

در حدیث دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بیان فرموده است که: آسان‌ترین عذابِ دوزخیان در روز قیامت، عذابِ مردی‌ست که دو اخگر در فرورفتگی کفِ پاهایش گذاشته می‌شود که بر اثر آن، مغزِ سَرَش به‌جوش می‌آید و با این‌که عذابش از همه سبک‌تر است، تصور می‌کند که عذابش از همه، سخت‌تر می‌باشد. در صورتی که اگر عذابِ سایر دوزخیان را ببیند، سختی عذاب بر او آسان‌تر می‌شود و آرامش خاطر می‌یابد؛ با این حال، گمان می‌کند که عذاب او از همه سخت‌تر است. - پناه بر الله-  لذا سخت اندوهیگن می‌گردد و تحمل سختی و عذاب دوزخ، بر او دشوارتر می‌شود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  این حدیث را از آن جهت برای امتش بیان فرمود که آنان را از دوزخ و عذاب آن، برحذر بدارد.

هم‌چنین بیان فرموده است که: «آتش، برخی از دوزخیان را تا دو قوزک پاهایشان فرا می‌گیرد و عده‌ای را تا زانوهایشان و گروهی را تا کمرهایشان و برخی را تا شانه‌هایشان».

و نیز بیان فرموده است: «روز قیامت، برخی از مردم تا دو قوزک پاهایشان غرق در عرق می‌شوند و عده‌ای تا کمرهایشان و برخی تا بناگوش خود».

خلاصه این‌که سختی‌های فراوانی پیش رو داریم و باید به‌هوش باشیم تا گرفتار سختی‌های روزِ قیامت نشویم؛ باید از الله عزوجل  بترسیم و وظایف شرعی خود را انجام دهیم و از نواهی و محرمات، دوری کنیم. امید است که الله متعال به لُطف و بزرگواری خود، به ما و همه‌ی مسلمانان چنین توفیقی عنایت کند.

***

407- وعن المِقْدَادt قال: سَمِعْتُ رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم  یَقُول: «تُدْنی الشَّمْسُ یَومَ القِیَامَةِ مِنَ الخَلْقِ حتَّى تَکُونَ مِنْهُمْ کَمِقْدَارِ مِیل»؛ قَالَ سُلَیمُ بْنُ عَامرٍ الرَّاوی عنْ المِقْدَاد: فَوَاللَّهِ مَا أَدْرِی ما یَعْنی بِالمیل، أَمَسَافَةَ الأَرضِ أَمِ المِیل الَّذی تُکْتَحَلُ بِهِ العیْنُ، «فَیَکُونُ النَّاسُ عَلَى قَدْرِ أَعْمالِهمْ فی العَرَق، فَمِنْهُمْ مَنْ یَکُونُ إِلى کعْبَیْه، وَمِنْهُمْ مَنْ یَکُونُ إِلى رُکْبَتَیْه، ومِنْهُمْ منْ یَکون إِلى حِقْوَیْهِ ومِنْهُمْ مَنْ یُلْجِمُهُ العَرَقُ إِلجاماً» وَأَشَارَ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  بِیدِهِ إِلى فِیه. [روایت مسلم]([10])

ترجمه: مقدادt می‌گوید: از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  شنیدم که می‌فرمود: «خورشید روز قیامت به‌اندازه‌ای به مردم نزدیک می‌شود که فقط یک «میل» با آنان فاصله دارد». سُلَیم بن عامر که از مقداد روایت می‌کند، می‌گوید: به الله سوگند که نمی‌دانم منظورش از یک میل چیست؟ آیا همان مسافت زمین([11]) است یا همان میلِ سرمه‌کش که با آن چشم را سرمه می‌کشند؟ فرمود: «مردم، مطابق اعمال خود در عرق فرو می‌روند؛ عرقِ برخی از آنان تا دو قوزک پاهایشان می‌رسد و عرق عده‌ای به زانوهایشان؛ عرق برخی هم به پهلویشان می‌رسد و عده‌ای، در عرق خود فرو می‌روند» و رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  با دست خویش به دهانش اشاره فرمود. (یعنی عرقشان به دهانشان می‌رسد.)

408- وعن أبی هریرةt أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «یَعْرَقُ النَّاسُ یَوْمَ القِیامَةِ حَتَّى یذْهَب عَرَقُهُمْ فی الأَرْضِ سَبْعِینَ ذِراعًا، ویُلْجِمُهُمْ حَتَّى یَبْلُغَ آذَانَهُمْ». [متفقٌ علیه]([12])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «مردم، روز قیامت عرق می‌کنند؛ به‌گونه‌ای که عرقشان به‌اندازه‌ی هفتاد ذراع در زمین فرو می‌رود و عرق به گوش‌هایشان می‌رسد».

409- وعنه قال: کُنَّا مَعَ رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  إِذ سَمِعَ وَجْبَةً فقال: «هَلْ تَدْرُونَ ما هذا؟» قُلْنَا: اللَّه وَرَسُولُهُ أَعْلَم، قال: هذا حَجَرٌ رُمِیَ بِهِ فی النَّارِ مُنْذُ سَبْعِینَ خَریفاً فَهُوَ یهْوِی فی النَّارِ الآنَ حَتَّى انْتَهَى إِلى قَعْرِهَا، فَسَمِعْتُمْ وجْبَتَهَا». [روایت مسلم]([13])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: در حضور رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  بودیم که ناگهان صدای افتادن چیزی به گوش رسید؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «آیا می‌دانید چه بود؟» گفتیم: الله و پیامبرش داناترند. فرمود: «این، (صدای) سنگی بود که هفتاد سال قبل به دوزخ پرتاب شد و هم‌چنان به قعر دوزخ پایین می‌رفت تا این‌که اینک به قعر دوزخ رسید و شما، صدای افتادن آن را شنیدید».

410- وعن عَدِیِّ بنِ حاتمt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ سَیُکَلِّمُهُ رَبُّهُ لَیْسَ بیْنَهُ وبَیْنَهُ تَرْجُمَان، فَیَنْظُرُ أَیْمنَ مِنْه، فَلا یَرَى إِلاَّ ما قَدَّم، ویَنْظُرُ أَشْأَمَ مِنْهُ فَلاَ یَرَى إلاَّ مَا قَدَّمَ، ویَنْظُرُ بَیْنَ یَدَیه، فَلا یَرَى إِلاَّ النَّارَ تِلْقَاءَ وَجهِهِ، فاتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ». [متفقٌ علیه]([14])

ترجمه: عدی بن حاتمt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «الله با هر یک از شما سخن خواهد گفت؛ در حالی که هیچ واسطه و مترجمی در میان نخواهد بود. در آن هنگام انسان به سمت راست خویش نگاه می‌کند و چیزی جز اعمالش نمی‌بیند؛ و به سمت چپ خویش می‌نگرد و چیزی جز اعمالش نمی‌بیند و به روبه‌روی خود نگاه می‌کند؛ تنها چیزی که در برابرش می‌بیند، آتش دوزخ است. پس، از آتش دوزخ پروا کنید؛ اگرچه با صدقه دادن نصف یک خرما باشد».

411- وعن أبی ذَرt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «إِنِّی أَرَى ما لا تَرَوْن، أَطَّتِ السَّماءُ وحُقَّ لَهَا أَنْ تَئِطَّ، مَا فِیهَا موْضِعُ أَرْبَعِ أَصَابِعَ إِلاَّ وَمَلَکٌ واضِعٌ جبهتهُ ساجِدًا للَّهِ تَعَالى، واللَّهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَم، لضَحِکْتمْ قَلِیلاً وَلَبکَیْتُمْ کَثِیرًا، وما تَلَذَّذتُم بِالنِّسَاءِ عَلَى الْفُرُشِ وَلَخَرجْتُمْ إِلى الصُّعُداتِ تَجْأَرُون إِلى اللَّه تَعَالَى». [ترمذی روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است.]([15])

ترجمه: ابوذرt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «من، چیزهایی می‌بینم که شما نمی‌بینید. آسمان به صدا درآمده است و حق دارد که (از سنگینی) صدا کند؛ زیرا در آن هیچ جایی به‌اندازه‌ی چهار انگشت وجود ندارد مگر این‌که فرشته‌ای پیشانی‌اش را بر آن‌جا نهاده و برای الله متعال به سجده رفته است. به الله سوگند، اگر آن‌چه را که من می‌دانم، شما می‌دانستید، کم‌ می‌خندید و زیاد، می‌گریستید و در بسترها از زنان خود لذت نمی‌بردید و سر به کوچه و بیابان می‌گذاشتید و به پیشگاه الله متعال لابه و زاری می‌کردید و از او کمک می‌خواستید».

412- وعن أبی بَرْزَة - بِراءٍ ثم زایٍ - نَضْلَةَ بنِ عُبَیْدٍ الأَسْلَمِیt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لا تَزُولُ قَدمَا عبْدٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ عُمْرِهِ فِیمَ أَفْنَاه، وَعَنْ عِلْمِهِ فِیم فَعَلَ فِیه، وعَنْ مالِهِ منْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ، وَفِیمَ أَنْفَقَهُ، وَعَن جِسْمِهِ فِیمَ أَبْلاهُ». [ترمذی روایت کرده و آن را حسن صحیح دانسته است.]([16])

ترجمه: ابوبرزه، نضله بن عُبَید اسلمیt می‌‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هیچ بنده‌ای (روز قیامت) قدم از قدم برنمی‌دارد تا این‌که از او بپرسند: عمرش را در چه راهی گذرانده است؟ علمش را چگونه را به‌کار گرفته و چه‌قدر به آن عمل کرده است؟ و درباره‌ی ثروتش می‌پرسند که چگونه آن را به‌دست آورده و در چه راهی خرج نموده است؟ و درباره‌ی بدنش که آن را در چه راهی پیر کرده است؟»

413- وعن أبی هریرةt قال: قرأَ رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم : ﴿یَوۡمَئِذٖ تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا ٤ثُمَّ قال: «أَتَدْرُونَ مَا أَخَبَارُهَا؟» قالوا: اللَّهُ ورَسُولُهُ أَعْلَم. قال: «فَإِنَّ أَخْبَارَها أَنْ تَشْهَدَ عَلَى کُلِّ عَبْدٍ أَوْ أَمةٍ بِمَا عَمِلَ عَلَى ظَهْرِهَا، تَقُول: عَمِلْتَ کَذَا وکذَا فی یَوْمِ کَذَا وَکَذَا، فهَذِهِ أَخْبَارُهَا». [ترمذی روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است.]([17])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  این آیه را قرائت نمود: ﴿یَوۡمَئِذٖ تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا ٤[الزلزلة: ٤]  .([18]) و آن‌گاه فرمود: «آیا می‌دانید خبرهای زمین چیست؟» گفتند: الله و پیامبرش داناترند. فرمود: «اخبار زمین، اینست که برای هر زن و مردی گواهی می‌دهد که هر یک از آن‌ها روی زمین چه عملی انجام داده است؛ می‌گوید: در فلان روز و فلان لحظه، فلان‌کار و فلان‌کار را انجام دادی. این، خبرهای زمین است».

414- وعن أبی سعیدٍ الخُدْرِیt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «کَیْفَ أَنْعَمُ وَصَاحِبُ الْقَرْنِ قَدِ الْتَقَمَ الْقَرْن، وَاسْتَمَعَ الإِذْنَ مَتَى یُؤْمَرُ بِالنَّفْخِ فَیَنْفُخُ» فَکَأَنَّ ذلِکَ ثَقُلَ عَلى أَصْحَابِ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  فقالَ لَهُم: «قُولُوا: حَسْبُنَا اللَّه وَنِعْمَ الْوکِیلُ». [ترمذی روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است.]([19])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «چگونه می‌توانم شادمان و راحت باشم که صاحبِ «صور»، آن را بر دهانش گذاشته و منتظرِ فرمان دمیدن است تا در آن بدَمَد؟» گویا این خبر، بر یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سخت و سنگین بود؛ لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به آنان فرمود: «بگویید: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ ١٧٣: الله، برای ما کافی‌ست و چه نیک کارسازی‌ست».

شرح

همه‌ی این احادیثی که مؤلف/ ذکر کرده، بزرگیِ روز قیامت را می‌رساند و نشان می‌دهد که انسان، باید از آن روز بزرگ بترسد.

در یکی از این احادیث، به نزدیک شدن خورشید اشاره شده است؛ به‌گونه‌ای که فقط به‌اندازه‌ی یک «میل» با مردم فاصله دارد. سُلَیم بن عامر که از مقداد روایت می‌کند، می‌گوید: به الله سوگند که نمی‌دانم منظورش از یک میل چیست؟ آیا همان مسافت زمین([20]) است یا همان میلِ سرمه‌کش که با آن چشم را سرمه می‌کشند؟ هر کدام که باشد، باز هم فاصله‌ی زیادی نیست؛ وقتی حرارت خورشید در دنیا، با همه‌ی فاصله‌ای که از ما دارد، این‌همه زیاد است، پس هنگامی که به ما نزدیک شود، چه حرارتی خواهد داشت؟! البته هرکه الله بخواهد، از این گرمای شدید، نجات خواهد یافت؛ زیرا «الله متعال، در آن روز سایه‌ای می‌آفریند و آن‌گاه که جز این، سایه‌ی دیگری وجود ندارد، هفت گروه را در زیر سایه‌ی خود، جای می‌دهد: فرمانروای عادل. جوانی که در اطاعت و بندگیِ الله، رشد یافته است. کسی که همواره به مسجد دل‌بسته باشد. دو مسلمانی  که فقط به‌خاطر خشنودی الله با یکدیگر دوست باشند و بر همین اساس، گردِ هم می‌آیند یا از یکدیگر جدا می‌شوند. کسی که زنی زیبا و صاحب‌مقام، او را به سوی خود بخواند، ولی او نپذیرد و بگوید: من از الله می‌ترسم. کسی که با دست راستش، به‌گونه‌ای صدقه دهد که دست چپش نداند که دست راستش چه صدقه می‌دهد. کسی که در تنهایی، الله را یاد کند و اشک، از چشمانش سرازیر شود».

هم‌چنین کسی که به بدهکار تنگ دست خود مهلت دهد یا بدهی او را ببخشد، در زیر این سایه، جای می‌گیرد. خلاصه این‌که برخی از مردم از حرارت و گرمای خورشید در آن روز، نجات می‌یابند و الله متعال، در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌ی او وجود ندارد، هفت گروه را در زیر سایه‌ی خود، جای می‌دهد.

سپس مؤلف/ احادیثی ذکر کرده است که نشان می‌دهد مردم، روز قیامت، مطابق اعمالشان در عرق فرو می‌روند؛ عرقِ برخی از آنان تا دو قوزک پاهایشان می‌رسد و عرق عده‌ای به زانوهایشان؛ عرق برخی هم به پهلویشان می‌رسد و عرقِ عده‌ای، به دهانشان می‌رسد. به‌هر حال مردم، روز قیامت عرق می‌کنند؛ به‌گونه‌ای که عرقشان به‌اندازه‌ی هفتاد ذراع در زمین فرو می‌رود و مقدار عرقشان به اعمال آنان بستگی دارد.

مؤلف/ احادیث دیگری هم ذکر کرده که درباره‌ی پرهیز دادن از آتش دوزخ است. الله متعال، ما و همه‌ی مسلمانان را از آتش دوزخ، حفظ کند.

آری! انسان با مطالعه‌ی این احادیث و دیگر احادیثی که مؤلف/ ذکر نکرده است، می‌ترسد، به خود می‌آید و به آخرت خویش می‌اندیشد. تنها فاصله‌ی موجود، میان انسان و آخرت، اجل اوست که وقتی فرا رسد، انسان به سرای پاداش و مجازات، منتقل می‌شود؛ زیرا زمانِ عمل پایان می‌یابد. الله متعال، عاقبت ما و سایر مسلمانان را نیکو بگرداند.

***

415- وعن أبی هریرةt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَنْ خَافَ أَدْلَجَ، وَمَنْ أَدْلَج، بَلَغَ المَنْزلَ ألا إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ غَالیةٌ، أَلا إِنَّ سِلْعةَ اللَّهِ الجَنَّةُ». [ترمذی روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است.]([21])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «کسی که ترس و نگرانی داشته باشد، ابتدای شب حرکتش را آغاز می‌کند و کسی که ابتدای شب حرکت کند، به مقصد می‌رسد. آگاه باشید که کالای الله، ارزنده و گران‌بهاست؛ آگاه باشید که کالای الله، بهشت است».

416- وعن عائشةَ رضی اللَّه عنها قالت: سمعتُ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  یقول: «یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حُفَاةً عُراةً غُرْلاً». قُلْت: یا رسول اللَّه! الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ جَمِیعاً یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض؟ قال: «یا عَائِشَةُ الأَمرُ أَشَدُّ من أَنْ یُهِمَّهُم ذلکَ».

وفی روایةٍ: «الأَمْرُ أَهَمُّ مِن أَن یَنْظُرَ بَعضُهُمْ إِلى بَعْضٍ». [متفقٌ علیه]([22])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  شنیدم که فرمود: «مردم، روز قیامت، پابرهنه، لُخت و ختنه‌نشده، برانگیخته می‌شوند». گفتم: ای رسول‌خدا! در این صورت مردان و زنان، به یکدیگر نگاه می‌کنند؟ فرمود: «ای عایشه! وضعیت، سخت‌تر از آن است که در این فکر باشند».

و در روایتی دیگر آمده است: «مسأله، دشوارتر و مهم‌تر از اینست که به یکدیگر نگاه کنند».

شرح

مؤلف/، در باب: «خوف و خشیت الهی»، حدیثی بدین مضمون نقل کرده است که ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «کسی که ترس و نگرانی داشته باشد، ابتدای شب حرکتش را آغاز می‌کند و کسی که ابتدای شب حرکت کند، به مقصد می‌رسد». یعنی به پیمودن مسیر اهمیت می‌دهد و با جدیت و تلاش در مسیر اطاعت و بندگی الله، گام برمی‌دارد؛ در نتیجه به مقصد می‌رسد.

در ادامه فرمود: «آگاه باشید که کالای الله، ارزنده و گران‌بهاست؛ آگاه باشید که کالای الله، بهشت است». کالا، به هر چیزی گفته می‌شود که انسان برای فروش عرضه می‌کند؛ الله متعال نیز بهشت را به بندگانش عرضه نموده است تا آن را خریداری کنند؛ همان‌گونه که می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَیَقۡتُلُونَ وَیُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَیۡهِ حَقّٗا فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَیۡعِکُمُ ٱلَّذِی بَایَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١١١                                                                                         [التوبة: ١١١] 

همانا الله، جان‌ها و مال‌های مومنان را در مقابل این‌که بهشت از آنان باشد، خریداری نمود. ایشان در راه الله می‌جنگند و می‌کشند و کشته می‌شوند؛ وعده‌ی راستینی‌ست بر الله که در تورات و انجیل و قرآن آمده است. و چه کسی بیش از الله به پیمانش وفادار است؟ پس شما را مژده باد به داد و ستدی که با پروردگار نموده‌اید. و این، همان رستگاری بزرگ است.

لذا کسی که در قلبش، ترس و خوفِ الله باشد، برای رهایی از آن‌چه می‌ترسد، کارهای نیک و شایسته انجام می‌دهد.

و اما حدیث ام المؤمنین، عایشه&؛ می‌گوید: «مردم، روز قیامت، پابرهنه، لُخت و ختنه‌نشده، برانگیخته و جمع می‌شوند»؛ یعنی همانندِ روزی که از مادرانشان زاده شدند، از قبرهایشان بیرون می‌آیند. همان‌گونه که الله متعال، می‌فرماید:

﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥ                                             [الأنبیاء: ١٠٤]     

همان‌طور که نخستین آفرینش را آغاز نمودیم، دوباره آن را تکرار می‌کنیم.

عایشه& با تعجب پرسید: ای رسول‌خدا! در این صورت مردان و زنان، به یکدیگر نگاه می‌کنند؟! رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «وضعیت، سخت‌تر از آن است که در این فکر باشند». یا فرمود: «مسأله، دشوارتر و مهم‌تر از اینست که به یکدیگر نگاه کنند»؛ یعنی، وضعیت، خیلی سخت و دشوار است و هیچ‌کس به دیگری نگاه نمی‌کند.

﴿لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ یَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ یُغۡنِیهِ ٣٧                                  [عبس : ٣٧]      

در آن روز هر کسی گرفتاری و کاری دارد که او را به خود مشغول می‌سازد.

امید است که الله متعال، ما و سایر مسلمانان را از عذاب آتش نجات دهد و همه‌ی ما را جزو کسانی قرار دهد که از او می‌ترسند و به او امیدوارند.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 3208؛ و صحیح مسلم، ش: 2643.

([2]) صحیح بخاری، ش: (2898، 4202، 4207).

([3]) حسن است؛ روایت احمد در مسندش (5/428) به‌نقل از ابن‌اسحاق که به این سخن، تصریح نموده است.

([4]) حسن است؛ روایت: ترمذی (2140، 3522)؛ ابن‌ماجه (3834)؛ آلبانی/ در ظلال الجنة (223) و در تخریج الإیمان از ابن ابی‌شیبه (55-58) این روایت را صحیح دانسته است.

([5]) صحیح مسلم، ش:2842.

([6]) صحیح بخاری، ش: (6561، 6562)؛ و صحیح مسلم، ش: 213.

([7]) صحیح مسلم، ش: 2845.

([8]) صحیح بخاری، ش: 4938؛ و صحیح مسلم، ش: 2862.

([9]) صحیح بخاری، ش: (4621، 6486)؛ و صحیح مسلم، ش: 2359.

([10]) صحیح مسلم، ش: 2864.

([11]) یعنی یک‌سوم فرسنگ.

([12]) صحیح بخاری، ش:6532؛ و صحیح مسلم، ش: 2863.

([13]) صحیح مسلم، ش:844.

([14]) صحیح بخاری، ش: 1413 و....؛ صحیح مسلم، ش: 1016. [ر.ک: همین کتاب، حدیث شماره‌ی: 143.]

([15]) صحیح الجامع، ش: 2449؛ السلسلة الصحیحة، آلبانی/، ش: (1059، 1060، 1722)؛ آلبانی در صحیح ابن ماجه، ش: 3378 این حدیث را حسن دانسته است.

([16]) صحیح الجامع، ش: 7300؛ السلسلة الصحیحة، آلبانی/، ش: 946.

([17]) ضعیف است؛ ر.ک: ضعیف الترمذی، آلبانی/، ش: (428، 664).

([18])  [زلزله:4]؛ یعنی: «زمین، خبرهایش را در آن روز بازگو می‌کند».

([19]) صحیح الجامع الصغیر، آلبانی/، ش: 4592؛ السلسلة الصحیحة، ش:1079.

([20]) یعنی یک‌سوم فرسنگ.

([21]) صحیح الجامع، ش: 6222؛ السلسلة الصحیحة، ش:2335؛ و صحیح الترمذی، آلبانی/، ش: 1993.

([22]) صحیح بخاری، ش:6527؛ و صحیح مسلم، ش:2859.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد