اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

62- باب: ایثار و هم‌دردی با دیگران

62- باب: ایثار و هم‌دردی با دیگران

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞ                     [الحشر: ٩]       

و (مهاجران را) بر خود ترجیح می‌دهند؛ گرچه خودشان سخت نیازمند باشند.

و می‌فرماید:

﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨         [الانسان: ٨]        

و با وجود نیازی که به غذا دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند.

شرح

«باب: ایثار و هم‌دردی با دیگران». مؤلف/ این باب را پس از بابِ نهی از بخل و حرص، ذکر کرده است؛ زیرا متضاد یکدیگرند. ایثار، اینست که انسان دیگران را بر خود ترجیح دهد. و هم‌دردی با دیگران (کمک به آن‌ها)، اینست که انسان با دیگران غم‌خواری یا همراهی نماید و در هر حال، آن‌ها را با خود برابر بداند. روشن است که ایثار، برتر از هم‌دردی‌ست. البته ناگفته نماند که ایثار بر سه گونه است: اول: ممنوع؛ دوم: مکروه یا مباح؛ و سوم: مباح.

نوع اول (ممنوع)، اینست که انسان در انجام واجبات شرعی، دیگران را بر خود ترجیح دهد. به عنوان مثال: به‌اندازه‌ای آب با شماست که برای وضوی یک نفر کافی‌ست و وضو هم ندارید. دوستی با شماست که او نیز بی‌وضوست. دو راه وجود دارد: این‌که دوستتان وضو بگیرد و شما تیمم بزنید یا شما وضو بگیرید و دوستتان، تیمم کند. در چنین وضعیتی برای شما جایز نیست که آب را در اختیار دوستتان قرار دهید و خود تیمم کنید؛ زیرا آب در ملک شماست و تیمم، تنها برای کسی جایز است که به آب دست‌رسی ندارد. از این‌رو برای شما درست نیست که از آبِ موجود که مالِ شماست، بگذرید و به تیمم روی بیاورید.

بنابراین ایثار یا ترجیح دیگران بر خود در واجبات شرعی، حرام می‌باشد؛ زیرا مستلزم ترک واجب است.

نوع دوم (مکروه یا مباح)، در رابطه با ترجیح دیگران در مستحبات می‌باشد. برخی از علما، این نوع ایثار را مکروه و عده ای دیگر، مباح دانسته‌اند. اما بدون شک، ترک آن بهتر است، مگر این‌که مصلحتی در کار باشد. مثالش، اینست که شما در صف اول جماعت قرار دارید؛ شخصی وارد می‌شود و شما عقب می‌روید تا او در جای شما قرار بگیرد و بدین‌سان او را برای قرار گرفتن در صف اول بر خود ترجیح می‌دهید. علما، چنین کاری را مکروه و ناپسند دانسته‌ و گفته‌اند: این، به معنای بی‌رغبتی یا روی‌گردانی انسان، از یک کار نیک و پرفضیلت مثل قرار گرفتن در صف اول است و روی‌گردانی از کارهای نیک، مکروه می‌باشد و دلیل ندارد که انسان دیگران را در چیزی که خود به آن مستحق‌تر است، ترجیح دهد.

برخی از علما گفته‌اند: ترکش، بهتر است، مگر این‌که مصلحتی در کار باشد؛ مثلاً پدرتان پشت سرِ شما باشد و احساس کنید که ممکن است چیزی در قلبش بیاید. در این صورت ایرادی ندارد که او را بر خود ترجیح دهید، عقب بروید تا او در جای شما در صف اول قرار گیرد.

نوع سوم ایثار، مباح و گاه مستحب است. بدین‌سان که دیگران را در کارهای غیرعبادی بر خود ترجیح دهید. مثلاً غذا دارید و گرسنه هم هستید؛ دوست شما نیز گرسنه می‌باشد؛ در این وضعیت کار پسندیده‌ایست که ایثار کنید و غذای خود را به او بدهید. زیرا الله متعال در وصف انصارy فرموده است:

﴿وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞ[الحشر: ٩]                                                           

(اموال فیء هم‌چنین از آن) کسانی (است) که پیش از مهاجران در سرای هجرت جای گرفتند و راه ایمان را برگزیدند؛ کسانی را که به سویشان هجرت کرده‌اند، دوست دارند و در دل‌هایشان دغدغه و نیازی به آن‌چه به مهاجران داده شده، احساس نمی‌کنند و (آنان را) بر خود ترجیح می‌دهند؛ گرچه خودشان سخت نیازمند باشند.

زمانی که مهاجرانy وارد مدینه شدند، انصارy به‌گرمی و با احترام و ایثار از آنان استقبال کردند و آن‌چه داشتند در اختیارشان گذاشتند و بدین‌سان آنان را بر خود ترجیح دادند؛ چه‌بسا یکی از انصار که دو زن داشت، به برادرِ مهاجرش گفت: اگر بخواهی از یکی از آن‌ها جدا می‌شوم تا تو با او ازدواج کنی. یعنی پس از گذراندن عده‌اش در ازدواج تو درآید. این، نشان‌گر اوج ایثارشان است که برادران مهاجرشان را بر خود ترجیح دادند.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨         [الانسان: ٨]        

و با وجود نیازی که به غذا دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند.

یعنی خود، به غذا نیاز دارند، اما از غذای اندکی که دارند، می‌گذرند و آن را به بینوا، یتیم و اسیر می‌دهند! این هم، نشان‌گر ایثار و ازخودگذشتگی‌ست.

***

569- وعن أبی هُریرةt قال: جَاءَ رَجُلٌ إلى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم  فقال: إنّی مَجْهُودٌ، فأَرسَلَ إِلى بَعضِ نِسائِه، فَقَالت: والَّذِی بَعَثَکَ بِالحَقِّ ما عِندِی إِلاَّ مَاء، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلى أُخْرَى. فَقَالَتْ مِثْلَ ذَلِک، حتَّى قُلْنَ کُلُّهنَّ مِثل ذَلِک: لا وَالذِی بعثَکَ بِالحَقِّ ما عِندِی إِلاَّ مَاء. فقال النَّبیُّ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَن یُضِیفُ هَذا اللَّیْلَة؟» فقال رَجُلٌ مِن الأَنْصار: أَنَا یَا رَسُولَ اللهِ، فَانْطَلَقَ بِهِ إِلى رحْلِه، فَقَال لامْرَأَتِه: أَکرِمِی ضَیْفَ رسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم .

وفِی روایةٍ: قال لامرَأَتِه: هل عِنْدَکِ شَیء؟ فَقَالَت: لا، إِلاَّ قُوتَ صِبیانِی قال: عَلِّلیهمْ بِشَیءٍ وإِذا أَرَادُوا العَشَاء، فَنَوِّمیهِم، وإِذَا دَخَلَ ضَیْفُنَا، فَأَطفِئی السِّرَاج، وأَریِهِ أَنَّا نَأْکُل، فَقَعَدُوا وأَکَلَ الضَّیفُ وبَاتا طَاوِیَیْن، فَلَمَّا أَصْبح، غَدَا على النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم : فقال: «لَقَد عَجِبَ اللَّهُ مِن صَنِیعِکُمَا بِضَیفِکُمَا اللَّیْلَةَ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمد و گفت: من، سخت گرسنه و ناتوانم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به خانه‌ی یکی از همسرانش پیغام فرستاد- که آیا غذایی هست؟- همسرش پاسخ داد: سوگند به ذاتی که تو را به‌حق مبعوث کرده است، چیزی جز آب ندارم. سپس به یکی دیگر از همسرانش پیغام فرستاد و او نیز همین پاسخ را داد تا این‌که همه‌ی همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  همین جواب را دادند و گفتند: سوگند به ذاتی که تو را به‌حق برانگیخته است، چیزی جز آب نداریم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «چه کسی، این شخص را امشب مهمان می‌کند؟» یکی از انصارy گفت: من، ای رسول‌خدا! و او را با خود به خانه‌اش برد و به همسرش گفت: مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  را گرامی بدار-(و از او به‌خوبی پذیرایی کن).

و در روایتی آمده است: به همسرش گفت: آیا نزد تو چیزی هست؟ پاسخ داد: غذایی جز خوراک بچه‌هایم ندارم. گفت: بچه‌ها را با چیزی سرگرم کن و وقتی شام خواستند، آن‌ها را بخوابان و هر وقت مهمانمان- برای صرف غذا- آمد، چراغ را خاموش و به او وانمود کن که ما نیز غذا می‌خوریم. سپس برای خوردن غذا نشستند و مهمان، غذا خورد و آن دو - زن و مرد انصاری- گرسنه خوابیدند؛ وقتی صبح شد، مرد انصاریt نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رفت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «الله از رفتار شب گذشته‌ی شما با مهمانتان خشنود گردید».

شرح

مؤلف/ در باب ایثار و کمک به دیگران، این حدیث شگفت‌آور و بزرگ را ذکر کرده که نشان‌گر وضعیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و یاران اوست. چنان‌که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمد و اظهار داشت که تنگ‌دست و گرسنه است. او مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  بود؛ از این‌رو رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  شخصی را به خانه‌ی یکایک همسرانش فرستاد تا بپرسد که آیا غذایی در خانه هست؟ و هر یک از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پاسخ داد: «سوگند به ذاتی که شما را به‌حق مبعوث کرده است، چیزی در خانه نداریم». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  نُه خانه داشت و در هیچ‌یک از آن‌ها چیزی جز آب نبود؛ در صورتی که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  می‌خواست، الله متعال کوه‌ها را برایش به طلا تبدیل می‌کرد، ولی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  پارساترین شخص در دنیا بود و هیچ علاقه‌ای به دنیا نداشت و در نُه خانه‌اش چیزی جز آب، یافت نمی‌شد. از این‌رو از یارانش پرسید: «چه کسی این شخص را امشب مهمان می‌کند؟» مردی از انصارy پاسخ داد: «من، ای رسول‌‌خدا!» و آن‌گاه آن مرد را به خانه‌اش برد و به همسرش گفت: «آیا چیزی در خانه هست؟» همسرش جواب داد: «غذایی جز خوراک بچه‌هایم ندارم». یعنی تنها غذایی که در خانه هست، برای شامِ بچه‌هاست. مرد انصاری به همسرش گفت: «مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  را گرامی بدار». یعنی از او به‌خوبی پذیرایی کن. او بچه‌ها را سرگرم کرد و وقتی غذا خواستند، آن‌ها را خواباند و سپس شام را آورد و به بهانه‌ی درست کردن چراغ، آن را خاموش نمود و چنین وانمود کرد که او و شوهرش نیز غذا می‌خورند و بدین‌سان مهمان غذا خورد و این خانواده، برای پذیرایی از مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ، بدون شام و گرسنه خوابیدند. صبح روز بعد، مرد انصاریt نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رفت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به او خبر دادند که الله متعال پذیرایی شبِ گذشته‌ی آنان را پسندیده و از این‌که رفتار نیکی با مهمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  داشته‌اند، خشنود شده است.

چند نکته از این حدیث برداشت می‌شود؛ از جمله:

اول: وضعیت سخت و دشوار زندگی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  و این‌که تنگ‌دست بودند؛ در حالی که آن بزرگوار، برگزیده‌ترین بنده‌ی الله بود و اگر دنیا ارزشی داشت، رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  بیش از همه، از آن برخوردار می‌شد و سزاوارِ این برخورداری بود، اما دنیا نزد الله متعال، هیچ ارزشی ندارد. ابن‌القیم/ این‌چنین سروده است:

لو ساوت الدنیا جناح بعوضة               لم یسق منها الربُّ ذا الکفران

لکنـهــا والله أحقـر عنــده                    مـن ذا الجناح القاصر الطیران

ترجمه: «اگر دنیا به‌اندازه‌ی بالِ پشه‌ای ارزش داشت، پروردگار به هیچ کافر و ناسپاسی، یک جرعه آب نمی‌داد؛ اما دنیا نزد الله متعال به‌اندازه‌ی بال این حشره‌ی کوچک نیز ارزش ندارد».

دوم: باادب بودن اصحابy درباره‌ی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ؛ چنان‌که این انصاریt به همسرش گفت: «مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  را گرامی بدار» و نگفت: مهمان خودمان را؛ در صورتی که آن شخص، مهمان آن‌ها بود، اما از او به عنوان مهمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  یاد کرد.

سوم: حواله دادن مهمان به دیگران، جایز است و این کار، ناپسند نمی‌باشد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پذیرایی از مهمان خود را به شخص معینی واگذار نکرد و نگفت: فلانی! این مرد را مهمان کن. لذا نمی‌توانیم بگوییم: این کار، میزبان را به زحمت می‌اندازد؛ بلکه خود، به انتخاب و اختیار خویش، از این پیشنهاد عمومی ا‌ستقبال می‌کند. به عنوان مثال: برای انسان جایز است که وقتی مهمان دارد و خود سرگرم است یا امکانِ پذیرایی از مهمان برای او فراهم نیست، از اطرافیانش بپرسد: «چه کسی می‌تواند این شخص را مهمان کند؟» و ایرادی ندارد.

چهارم: به ایثار و ازخودگذشتگی این مرد انصاریt پی می‌بریم؛ چنان‌که هم خودش و هم همسر و فرزندانش، بدون شام و گرسنه خوابیدند تا بتوانند از مهمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  به‌خوبی پذیرایی کنند.

پنجم: انسان باید به‌گونه‌ای رفتار کند که مهمان احساس نکند که میزبانش را به زحمت انداخته یا برای او باعث دردسر شده است؛ چنان‌که این مرد انصاری، از همسرش خواست تا به بهانه‌ای چراغ را خاموش کند تا مهمان متوجه نشود که حضورِ او، آن‌ها را از شامِ شب انداخته است. و این، برگرفته از رفتار و منشِ زیبای ابراهیم خلیل علیه السلام  با مهمانانش می‌باشد، آن‌گاه که فرشتگان در صورت مردانی به خانه‌اش آمدند:

﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ ٢٦                       [الذاریات: ٢٦] 

سپس به‌سرعت پنهانی نزد خانواده‌اش رفت و برایشان گوساله‌ای فربه (و بریان) آورد.

ابراهیم علیه السلام  به‌سرعت و پنهانی این کار را انجام داد تا مهمانانش شرمنده نشوند.

ششم: جایز است که انسان مهمانش را بر خود و خانواده‌اش ترجیح دهد و این در شرایط خاص می‌باشد؛ و گرنه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «اِبْدَأْ بِنَفْسِک ثُمَّ بِمَنْ تَعُول».([2]) یعنی: «ابتدا از خود آغاز کن و سپس از کسانی که تحت سرپرستی تو هستند».

لذا اگر شرایط خاصی مثل وضعیت مذکور پیش آید، برای انسان اشکالی ندارد که مهمانش یا هرکسی را که اکرامش واجب است، بر خود ترجیح دهد.

هرکس به روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و اصحابشy توجه کند، ارزش‌های اخلاقی و منش‌ها یا رفتارهای والایی مشاهده می‌کند که اگر مردم نیز به آن عمل کنند، به جایگاه والایی در دنیا و آخرت دست می‌یابند. الله متعال همه‌ی ما را به آن‌چه به نفع دنیا و آخرت ماست، موفق بدارد.

***

570- وعنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «طَعَامُ الاثْنَینِ کافی الثَّلاثَةِ، وطَعامُ الثَّلاثَةِ کافی الأَربَعَةِ». [متفقٌ علیه]([3])

وفی روایة لمسلمٍ عَن جَابِرٍt عَنِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم  قال: «طَعَامُ الوَاحِد یَکفی الاثْنَیْنِ، وطَعَامُ الاثْنَیْنِ یَکْفی الأربَعَةَ وطَعَامُ الأرْبعةِ یَکفی الثَّمَانِیَةَ».

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «خوراکِ دو نفر برای سه نفر کافی‌ست و خوراک سه نفر، برای چهار نفر».

و در روایت مسلم/ از جابرt آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «خوراک یک نفر، برای دو نفر و خوراک دو نفر، برای چهار نفر و خوراک چهار نفر، برای هشت نفر کافی‌ست».

571- وعن أبی سعیدٍ الخُدریِّt قال: بینَمَا نَحْنُ فی سَفَرٍ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم  إِذ جَاءَ رَجُلٌ على رَاحِلَةٍ لَه، فَجَعَلَ یَصْرفُ بَصَرَهُ یَمِینًا وَشِمَالاً، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَنْ کَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهرٍ فَلیَعُدْ بِهِ عَلى مَنْ لا ظَهْرَ لَه، وَمَن کانَ لَهُ فَضْلٌ مِن زَاد، فَلیَعُدْ بِهِ على مَن لا زَادَ لَهُ» فَذَکَرَ مِن أَصْنَافِ المَالِ مَا ذَکَرَ حَتَّى رَأَیْنَا أَنَّهُ لا حَقَّ لأحدٍ مِنَّا فی فَضْلٍ». [روایت مسلم]([4])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: در سفری با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  همراه بودیم؛ در این میان، مردی که بر شترش سوار بود، آمد و به چپ و راست نگاه می‌کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  - از نگاهش دریافت که محتاج است و- فرمود: «هرکس سواریِ اضافه‌ای دارد، آن را به کسی بدهد که مرکبی ندارد؛ و هرکس، آذوقه (توشه‌ی) اضافی دارد، آن را به کسی بدهد که بی‌توشه است». و انواع مال‌ها را ذکر کرد؛ در نتیجه این‌گونه برداشت کردیم که هیچ‌یک از ما حقّی در اموال مازاد بر نیازش ندارد».

572- وعن سَهلِ بنِ سعدٍt أَنَّ امرَأَةً جَاءَت إِلى رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم  بِبُردةٍ مَنسُوجَةٍ، فقالت: نَسَجتُها بِیَدَیَّ لأکْسُوَکَهَا، فَأَخَذَهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم  مُحتَاجًا إِلَیهَا، فَخَرَجَ إِلَینا وَإِنَّهَا لإزَارُه، فقال فُلانٌ اکسُنِیهَا مَا أَحسَنَها، فَقَالَ: «نَعَمْ». فَجلَس النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم  فی المجلِسِ، ثُمَّ رَجَعَ فَطَواهَا، ثُمَّ أَرسَلَ بِهَا إِلَیْه؛ فَقَالَ لَهُ القَوْم: ما أَحسَنْتَ، لَبِسَهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم  مُحْتَاجًا إِلَیها، ثُمَّ سَأَلتَه، وَعَلِمت أَنَّهُ لا یَرُدُّ سَائِلاً، فَقال: إنّی وَاللَّهِ ما سَأَلْتُهُ لألْبَسَها، إِنَّمَا سَأَلْتُهُ لِتکُونَ کَفَنِی. قال سَهْل: فَکانت کَفَنَهُ. [روایت بخاری]([5])

ترجمه: سهل بن سعدt می‌گوید: زنی، پارچه‌ی بافته‌شده‌ای نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آورد و گفت: این را با دستان خود بافته‌ام که شما بپوشید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  که به آن نیاز داشت، آن را پذیرفت. پس از مدتی در حالی نزدمان آمد که آن پارچه، ازارش بود. شخصی عرض کرد: چقدر خوب و زیباست! آن را به من بدهید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «بله» و در مجلس نشست؛ آن‌گاه - به خانه- برگشت و آن را تا کرد و پیچید و برای آن شخص فرستاد. مردم به آن شخص گفتند: کارِ خوبی نکردی! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آن را پوشیده بود وبه آن نیاز داشت و با این‌که می‌دانستی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درخواست هیچ‌کس را رد نمی‌کند، آن را از ایشان طلب کردی. آن مرد گفت: به الله سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نکردم؛ بلکه می‌خواهم کفنم باشد. سهلt می‌گوید: سرانجام این پارچه کفنِ آن شخص شد.

شرح

مؤلف/ این احادیث، یعنی حدیث ابوهریره، جابر و ابوسعیدy را در باب ایثار ذکر کرده است.

در دو حدیث اول، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  غذای یک نفر را برای دو نفر کافی دانسته و خوراک دو نفر را برای چهار نفر. هم‌چنین بیان فرموده که غذای چهار نفر، برای هشت نفر کافی‌ست. این، نشان می‌دهد که اگر غذایی داشتید و فرد دیگری سر سفره‌ی شما حاضر شد، بخل نورزید و نگویید که این غذا، فقط برای من کافی‌ست؛ بلکه ایثار کنید و به آن شخص نیز غذا بدهید تا برای دو نفر کافی باشد. هم‌چنین اگر دو نفر غذا داشتند و دو نفر دیگر نیز آمدند، دو نفر اول نباید بخل بورزند و ناراحت شوند که این غذا، کافی نیست؛ بلکه به دو نفر تازه‌وارد نیز غذا بدهند و بدانند که این غذا، برای همه‌ی آن‌ها کافی‌ست. چنان‌که غذای چهار نفر برای هشت نفر کافی می‌باشد. این را رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  از آن جهت بیان فرمود که انسان، غذای اضافی‌اش را به برادرش ببخشد.

در حدیث ابوسعیدt به داستان مردی اشاره شده است که سوار بر شترش نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمد و به چپ و راست، نگاه می‌کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از نگاهش دریافت که محتاج است. فرمود: «هرکس سواریِ اضافه‌ای دارد، آن را به کسی بدهد که مرکبی ندارد؛ و هرکس، آذوقه (توشه‌ی) اضافی دارد، آن را به کسی بدهد که بی‌توشه است». و انواع مال‌ها را ذکر کرد؛ بدون این‌که چیزِ خاصی را نام ببرد تا آن مرد شرمنده نشود؛ بلکه فرمود: «هرکس سواریِ اضافه‌ای دارد، آن را به کسی بدهد که مرکبی ندارد». زیرا آن مرد، مرکبی برای سوار شدن داشت و این، از خوب سخن گفتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بود.

راوی می‌گوید: «لذا چنین برداشت کردیم که هیچ‌یک از ما حقّی در اموال مازاد بر نیازش ندارد». یعنی برداشتِ ما، این بود که هرکس، غذا، آشامیدنی و دیگر چیزهای مازاد بر نیاز خود را بذل و بخشش کند و چیزی با خود نگه ندارد. همه‌ی این‌ها، به‌خاطر ایثار و ازخودگذشتگی بود.

و اما حدیث چهارم، حدیث سهل بن سعدt؛ در این حدیث آمده است: زنی، پارچه‌ی آورد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  هدیه داد. عادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  این بود که هدیه را رد نمی‌کرد؛ بلکه می‌پذیرفت و جبران می‌نمود و این، از بخشندگی و اخلاقِ والا و سترگِ آن بزرگوار بود. مردی جلو آمد و عرض کرد: چه لباس خوب و زیبایی! و آن را از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  درخواست کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  نیز آن را تا کرد، پیچید و به آن مرد داد. مردم به آن شخص گفتند: چگونه این لباس را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  طلب کردی، حال آن‌که خود می‌دانی هر چه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  درخواست شود، دریغ نمی‌کند؟ وی، در پاسخ گفت: «به الله سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نکردم؛ بلکه می‌خواهم کفنم باشد». و آن را نزد خود نگه داشت و زمانی که از دنیا رفت، او را در همین پارچه کفن کردند.

از این حدیث به ایثار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پی می‌بریم؛ زیرا با این‌که به این لباس نیاز داشت، آن را به آن مرد بخشید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به‌اندازه‌ای به آن لباس نیاز داشت که آن را پوشیده بود و این، نشان می‌دهد که نیاز شدیدی به آن داشته است.

***

573- وعن أبی موسىt قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «إِنَّ الأشعَرِیینَ إِذَا أَرملُوا فی الْغَزْوِ، أَو قَلَّ طَعَامُ عِیَالِهِم بالمَدِینَةِ جَمَعُوا ما کَانَ عِندَهُم فی ثَوبٍ وَاحد ثُمَّ اقتَسَمُوهُ بَیْنَهُم فی إِنَاءٍ وَاحِدٍ بالسَّویَّةِ فَهُم مِنِّی وَأَنَا مِنهُم». [متفقٌ علیه]([6])

 ترجمه: ابوموسیt می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هنگامی که توشه‌ی اشعری‌ها در جنگ تمام می‌شود یا زمانی که غذایشان در مدینه کاهش می‌یابد، هرچه دارند، در پارچه‌ای جمع می‌کنند و سپس آن را با پیمانه‌ای، به‌طور مساوی در میان خود تقسیم می‌نمایند. آنها از من هستند و من از آن‌ها هستم».

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (3798، 4889)؛ و صحیح مسلم، ش: 2054.

([2]) صحیح مسلم، ش: 997.

([3]) صحیح بخاری، ش: 5392؛ و صحیح مسلم، ش: (2058، 2059).

([4]) صحیح مسلم، ش: 1728.

([5]) صحیح بخاری، ش: 1277.

([6]) صحیح بخاری، ش: 2486؛ و صحیح مسلم، ش: 2500.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد