مستحب است که سلامکننده بگوید: «السَّلامُ عَلَیْکُم وَرَحْمةُ الله وَبَرَکَاتُهُ» و ضمیر جمع - «کُم»- بیاورد؛ هرچند طرفی که به او سلام میکند، یک نفر باشد. و پاسخدهندهی سلام بگوید: «وَعَلَیْکُم السَّلامُ وَرَحْمةُ الله وَبَرَکَاتُهُ» و در ابتدای جوابش، "واو عطف" بیاورد.
855- عن عِمران بن حصین$ قال: جاءَ رجُلٌ إِلَى النَّبِیِّr فقال: السَّلامُ عَلَیکُم، فَرَدَّ عَلَیْهِ ثُمَّ جَلَس، فَقَالَ النَّبِیُّr: «عَشْرٌ» ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَال: السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله، فَرَدَّ علیهِ فَجَلَسَ، فقال: «عِشْرون»، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَال: السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُه، فَرَدَّ علیهِ فَجَلَس، فقال: «ثَلاَثُونَ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([1])
ترجمه: عمران بن حصین$ میگوید: مردی نزد پیامبرr آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم». پیامبرr جوابِ سلامِ او را داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرr فرمود: «ده (نیکی برای او ثبت شد)». سپس مردی دیگر آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله». پیامبرr جوابِ سلام او را هم داد و آن مرد نشست. پیامبرr فرمود: «بیست (نیکی برای او ثبت گردید)». سپس شخصِ دیگری آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُه». پیامبرr جوابِ سلامِ او را نیز داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرr فرمود: «سی (نیکی برای او ثبت شد)».
856- وعن عائشة& قالت: قال لِی رسولُ اللهr: «هذا جِبرِیلُ یَقرَأُ عَلَیْکِ السَّلامَ». قالت: قُلت: «وَعَلَیْهِ السَّلامُ ورحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُهُ». [متفقٌ علیه؛ در برخی از روایتهای صحیحین، لفظِ «وَبَرَکَاتُهُ» آمده و در برخی از روایتها نیامده است. البته واژهی اضافی در روایتِ راویِ ثقه (قابل اعتماد)، پذیرفته میشود.]([2])
ترجمه: عایشه& میگوید: رسولاللهr به من فرمود: «ای عایشه! این جبرئیل است و به تو سلام میکند». عایشه& میگوید: گفتم: «وَعَلَیْهِ السَّلامُ ورحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُهُ». [یعنی: سلام و رحمت و برکتهای الله بر او باد.]
857- وعن أنسٍt أنَّ النَّبِیَّr کانَ إذا تَکَلَّم بِکَلمةٍ أعَادهَا ثَلاثاً حتَّى تُفَهَم عَنْهُ، وَإذا أَتَى عَلَى قَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیهم سَلَّم عَلَیهم ثَلاثاً. [روایت بخاری]([3])
ترجمه: انسt میگوید: پیامبرr هنگامیکه سخنی میگفت، آنرا سه بار تکرار میکرد تا مردم آنرا بفهمند؛ و هرگاه نزدِ گروهی میآمد و به آنان سلام میگفت، سه بار سلام میکرد.
[نووی/ گوید: این، (=تکرارِ سخن و سلام) مربوط به زمانیست که مردم، زیاد باشند.]
شرح
مؤلف/ در کتابش «ریاضالصالحین» بابی دربارهی چگونگی سلام کردن گشوده است؛ یعنی سلامکننده چگونه سلام دهد و هنگامِ سلام کردن یا در جوابِ سلام، چه بگوید؟ مؤلف/ میگوید: مستحب است که سلامکننده بگوید: «السَّلامُ عَلَیْکُم وَرَحْمةُ الله وَبَرَکَاتُهُ» و ضمیر جمع بیاورد؛ هرچند طرفی که به او سلام میکند، یک نفر باشد. وی، سپس به حدیث عمران بن حصین$ استدلال کرده است. عمرانt میگوید: مردی نزد پیامبرr آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم». پیامبرr جوابِ سلامِ او را داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرr فرمود: «ده (نیکی برای او ثبت شد)». سپس مردی دیگر آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله». پیامبرr جوابِ سلام او را هم داد و آن مرد نشست. پیامبرr فرمود: «بیست (نیکی برای او ثبت گردید)». سپس شخصِ دیگری آمد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُه». پیامبرr جوابِ سلامِ او را نیز داد و آنگاه آن مرد نشست. پیامبرr فرمود: «سی (نیکی برای او ثبت شد)». بدینترتیب رسولاللهr بیان فرمود که برای شخصِ نخست، ده نیکی است و برای دومین نفر، بیست نیکی؛ و برای سومین شخص، سی نیکی ثبت شد؛ زیرا هر یک از آنها در جواب سلام، عبارتی را افزود.
علما اختلاف نظر دارند که انسان آنگاه که به یک نفر سلام میکند، آیا بهتر است که «السلام علیک» بگوید یا «السلام علیکم»؟
صحیح، این است که گفتنِ «السلام علیک» بهتر میباشد و از پیامبرr نیز اینگونه ثابت شده است. همانگونه که در حدیثِ «مُسیء الصلاة»([4]) آمده است. و اما استدلال مؤلف/ به حدیث عمران بن حصین$ بیمورد است؛ زیرا حدیث عمرانt دیدگاهِ مؤلف/ را تأیید نمیکند و در آن هیچ اشارهای به دیدگاهِ وی نیست؛ بلکه شخصی که نزد پیامبرr آمد، از آن جهت «السلام علیکم» گفت که عدهای با پیامبرr نشسته بودند و او، به همه سلام کرد. لذا اگر طرفِ مقابلِ شما، یک گروه باشند، بگویید: «السلام علیکم» و اگر طرفِ مقابل یک نفر است، پس با عبارتِ «السلام علیک» به او سلام کنید. و بهتر است که افزون بر این، «وَرَحْمَةُ الله» نیز بگویید و اگر «وَبَرَکَاتُه» را بر آن بیفزایید، بهتر خواهد بود؛ چراکه بر هر عبارتی، ده نیکی مترتب است و اگر به گفتنِ «السلام علیک» بسنده کنید، کافیست.
پاسخدهندهی سلام باید بگوید: «وَعَلَیْکُم السَّلامُ»؛ البته این، در صورتیست که سلامکننده، فقط «السلام علیک» بگوید و چیزی بر آن نیفزاید. ولی اگر سلامکننده با عبارتِ : «السَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ الله» سلام کند، پاسخدهنده نیز باید لااقل عینِ این سلام را پاسخ دهد و بگوید: «السَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ الله»؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٖ فَحَیُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآ﴾ [النساء : ٨٦]
و هنگامی که به شما سلام میگویند، بهتر یا همانند آن پاسخ دهید.
مؤلف میگوید: «مستحب است که پاسخدهندهی سلام، در ابتدای جوابش، "واو عطف" بیاورد». این، خوب است؛ زیرا وقتی پاسخدهنده در جوابِ سلام "واو عطف" میآورد و میگوید: «وعلیکم...»، روشن میشود که پاسخش معطوف به عبارتیست که سلامکننده با آن سلام گفته است. البته نگفتنِ "واو عطف" ایرادی ندارد. زیرا ابراهیمu در جوابِ سلامِ فرشتگان، "واو عطف" نیاورد: ﴿فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ﴾ [الذاریات: ٢٥] یعنی: «(فرشتگان) سلام گفتند؛ (ابراهیم) نیز سلام گفت». لذا آوردنِ "واو" در جوابِ سلام بهتر است و نیاوردنِ آن، ایرادی ندارد.
همچنین سنت است که وقتی سلامِ کسی را به شخصی میرسانند، در جواب بگوید: «علیه السلام». و اگر بگوید: «علیک وعلیه السلام» یا «علیه وعلیک السلام»، بهتر است. زیرا حاملِ سلام، کارِ خوبی کرده که سلامِ سلامکننده را به این شخص رسانده است و باید از او قدردانی شود. لذا اگر یک نفر به شخصی بگوید: سلامِ مرا به فلانی برسان؛ و آنشخص این کار را بکند و بگوید: «فلانی به تو سلام رساند»، در جوابش باید گفت: «علیه وعلیک السلام»؛ و اگر در جوابِ سلام به گفتنِ «علیه السلام» بسنده کرد، ایرادی ندارد؛ زیرا پیامبرr سلامِ جبرئیلu را به عایشه& رساند و عایشه& جوابِ سلامِ جبرئیل را اینگونه داد که: «وَعَلَیْهِ السَّلامُ...». اینجاست که روشن میشود: آنگاه که کسی سلامِ شخصی دیگر را به شما میرساند، باید بگویید: «وَعَلَیْهِ السَّلامُ». اما آیا اگر کسی به شما بگوید که سلام مرا به فلانی برسان، رساندنِ سلامش بر شما واجب است یا خیر؟
علما در اینباره گفتهاند: اگر برایش تعهد کردید که این کار را انجام دهید، پس بر شما واجب است که سلام او را به شخصِ مورد نظرش برسانید؛ زیرا در اینصورت سلام، امانت است و الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾ [النساء : ٥٨]
الله به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بازپس دهید.
وقتی شما این امانت را قبول کردید، پس باید به تعهد خود عمل کنید؛ اما اگر به شما گفت: «سلامِ مرا به فلانی برسان» و شما سکوت کنید یا به او بگویید: «اگر فراموش نکردم، سلام تو را به او میرسانم»، یا چنین سخنی گفتید، رساندن سلامش تنها در صورتی بر شما واجب است که آن را بهخاطر داشته باشید؛ زیرا انجامِ این عمل را مشروط به این کردهاید که آن را بهیاد داشته باشید. البته بهتر است که انسان، دیگران را با این کار به زحمت نیندازد؛ بلکه بگوید: «به هرکس که جویای حالَم بود یا دربارهی من پرسید، سلام مرا برسان». این، خوب است؛ اما اینکه شخصِ مشخصی را نام ببرید، چهبسا حاملِ سلام در زحمت بیفتد یا از شما شرم کند و به شما قول دهد که سلامتان را میرساند؛ اما فراموش کند یا مدتی طولانی بگذرد و یا به هر دلیلی نتواند به وعدهاش عمل نماید.
مؤلف/ سپس حدیث انسt را ذکر کرده که در آن آمده است: پیامبرr هنگامیکه سخنی میگفت، آن را سهبار تکرار میکرد و آنگاه که سلام میداد، آنرا سه بار تکرار میفرمود. البته زمانی سخنش را سه بار تکرار میکرد که سخنش را خوب نمیفهمیدند؛ اما اگر سخنش را میفهمیدند، آنرا تکرار نمیکرد. زیرا نیازی به تکرارِ سخنی که فهمیده میشود، نیست؛ اما اگر گوشِ شنونده، سنگین بود یا به هر دلیلی مانندِ سر و صدای پیرامونش، سخنِ شما را نفهمید، دوباره سخنتان را تکرار کنید و اگر باز هم نفهمید، سخنتان را برای سومین بار تکرار نمایید و بیش از این، درست نیست. همانگونه که اگر شخصی برای ورود به خانهای سه بار اجازه بخواهد و به او اجازه داده نشود، باید بازگردد و بر اجازه خواستن پافشاری نکند. همچنین اگر با شخصی سه بار سخن بگویند و او هیچ نگوید یا نفهمد، او را به حالِ خود رها کنند. همچنین اگر به یک نفر سلام کردید و متوجه نشد، دوباره به او سلام دهید و اگر باز هم متوجه نشد، برای سومین بار به او سلام کنید و چون جواب نداد، او را ترک نمایید. و نیز اگر به کسی سلام کردید، اما جوابِ سلامتان را خوب نداد؛ مثلاً شما به او گفتید: «السلام علیک» و او در پاسختان فقط گفت: «خوش آمدید» و بهنیکی یا به صورتِ شرعی، جواب سلامتان را نداد، دوباره به او سلام کنید و اگر باز هم به همان شکل سلامتان را پاسخ گفت، میتوانید تا سه بار به او سلام کنید و بگویید: «السلام علیک»؛ اما اگر سومین بار نیز همینگونه جواب داد، بیش از سه بار به او سلام نکنید؛ بلکه به او تذکر دهید که این طرزِ جواب دادن، کافی نیست و در جوابِ «السلام علیک»، باید بگوید: «علیک السلام» و عباراتی چون «خوش آمدید»، جوابِ سلام بهشمار نمیآید.
***
858- وعن الْمقْدَادt فِی حَدِیثِهِ الطَّویلِ قال: کُنَّا نَرْفَعُ لِلنَّبِیِّr نَصِیبَهُ مِنَ الَّلبَن فَیَجِئُ مِنَ اللَّیلِ فَیُسَلِّمُ تسلیمًا لایُوقِظُ نَائِماً وَیُسمِعُ الیَقظانَ فَجَاءَ النَّبِیُّr فَسَلمَّ کَمَا کانَ یُسَلِّمُ. [روایت مسلم]([5])
ترجمه: ما سهمِ شیرِ پیامبرr را برایش برمیداشتیم؛ پیامبرr در اثنای شب میآمد و بهگونهای سلام میکرد که خفته را بیدار نمیساخت و صدایش به (افرادِ) بیدار میرسید. پیامبرr- شبی طبق معمول- آمد و مانندِ گذشته سلام کرد.
859- عن أسماء بنتِ یزید& أنَّ رسولَ اللهr مَرَّ فِی المَسْجِد یَوْماً وَعُصْبةٌ مِنَ النِّساء قُعوُدٌ فأَلوْی بِیدِهِ بالتَّسلیم. [ترمذی این حدیث را روایت کرده و آن را حسن دانسته است.]([6])
ترجمه: اسماء بنت یزید& میگوید: روزی رسولاللهr در حالی که گروهی از زنان - در مسجد- نشسته بودند، از مسجد گذشت و دستش را بهنشانهی سلام، تکان داد.
[نووی گوید: این حدیث بر آن حمل شده که پیامبرr برای سلام کردن، هم لفظِ سلام را گفته و هم با دست خویش اشاره کرده است؛ چنانکه روایتِ ابوداود، این را تأیید میکند. زیرا در آن آمده است: «فَسَلَّمَ عَلَیْنَا»؛ یعنی: به ما سلام کرد]
860- وَعن أبی أُمامةt قال: قال رسولُ اللهr: «إنَّ أَوْلىَ النِّاس بِاللهِ مَنْ بَدَأَهُم بالسَّلاَمِ». [این حدیث در صفحاتِ بعد نیز آمده است و ابوداود و ترمذی روایتش کردهاند و ترمذی آن را حسن دانسته است.]([7])
ترجمه: ابوامامهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «نزدیکترین مردم به الله، کسیست که آغازگرِ سلام کردن به مردم باشد».([8])
861- وعن أبی جُرَیِّ الْهُجَیْمِیِّt قال: أَتَیْتُ رسولَ اللهr فَقُلْتُ:عَلَیْکَ السَّلامُ یا رَسولَ الله. فقال: لاتَقُلْ عَلَیْکَ السَّلامُ، فإن عَلَیْکَ السّلامُ تَحیَّةُ الموتى». [این حدیث پیشتر بهطور کامل گذشت و ابوداود و ترمذی، روایتش کردهاند و ترمذی آنرا حسن صحیح دانسته است.]([9])
ترجمه: ابوجُرَیّ هُجَیمیt میگوید: نزد رسولاللهr آمدم و گفتم: علیکالسلام ای رسولخدا! فرمود: «نگو: علیکالسلام؛ زیرا علیکالسلام، درود و سلامِ مردگان است».
شرح
مؤلف چند حدیث در باب آداب سلام و کیفیتِ آن، نقل کرده است؛ از جمله: حدیث مقداد بن اسودt که در آن آمده است: پیامبرr شبهنگام که وارد خانه میشد، بهآرامی و بهگونهای سلام میکرد که خفته را بیدار نمیساخت و آنانکه بیدار بودند، سلامش را میشنیدند. لذا زیبنده است که انسان هنگامِ ورود به اتاق یا هر جایی که کسانی در آن خوابیدهاند، بهگونهای سلام دهد که افرادِ بیدار آنرا بشنوند و خفتگان را بیدار نکند؛ زیرا کسی که خوابیده است، دوست ندارد که کسی او را بیدار نماید؛ بهویژه آنکه برخی از مردم اگر از خواب بیدار شوند، خواب از چشمشان میپَرَد و نمیتوانند تا صبح بخوابند. لذا سلام کردن با صدای بلند - و صدابلندی در جایی که کسی خوابیده است- مایهی اذیت و آزارِ دیگران است. از اینرو وقتی وارد چنین جایی میشوید، حقّ آنان را که بیدارند، با سلام کردن ادا کنید و از آزار رساندن به خفتگان، بپرهیزید؛ یعنی آهسته و بهگونهای سلام کنید که افرادِ بیدار، آنرا بشنوند و آنانکه خوابیدهاند، آنرا نشنوند.
مؤلف/ سپس حدیث اسماء& را روایت کرده است که: پیامبرr از کنارِ زنانی که در مسجد نشسته بودند، گذشت و با دستِ خویش بهنشانهی سلام، اشاره کرد. نووی میگوید: این حدیث بر آن حمل شده که پیامبرr برای سلام کردن، هم لفظِ سلام را گفته و هم با دست خویش اشاره کرده است. زیرا از سلام کردن با اشارهی دست بهتنهایی نهی شده است؛ اما ایرادی ندارد که کسی، ضمن گفتنِ لفظ سلام، با دست خود نیز اشاره کند یا آنرا تکان دهد؛ بهویژه زمانی که انسان از سلامکننده فاصله دارد و یا ناشنواست و برای درکِ سلام، نیاز است که سلامکننده با دست خویش اشاره کند. در چنین شرایطی، هم لفظ سلام را میگوید و هم دستش را تکان میدهد. برخی از مردم عادت دارند که وقتی سوارِ ماشین (خودرو) هستند، برای سلام کردن بوق میزنند؛ این، سلام بهشمار نمیآید و مطابق سنت نیست. البته برخی از مردم میگویند: «هدفم از بوق زدن، سلام کردن نیست؛ بلکه ابتدا بوق میزنم تا طرف مقابل متوجه شود و آنگاه به او سلام میکنم». امیدوارم که این کار، اشکالی نداشته باشد؛ اما اگر بوق زدن جایگزینِ سلام کردن باشد، بدون شک خلافِ سنت است. زیرا سنت، این است که انسان با زبانش سلام کند و اگر صدایش به طرف مقابل نمیرسد، با دستش نیز اشاره نماید تا شخصِ دور یا ناشنوایی که به او سلام میشود، متوجه گردد.
همچنین هنگام سلام کردن، ابتدا باید واژهی سلام را ذکر کنیم و بگوییم: «السَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُه». و اگر طرف مقابل جماعتی بودند، میگوییم: «السَّلامُ عَلَیکُم وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکَاتُه». اما پیامبرr از گفتنِ «علیک السلام» توسط سلامکننده نهی نموده و فرموده است: «این، درود و سلامِ مردگان است»؛ یعنی مردم در دوران جاهلیت بر مردگانشان بدین ترتیب سلام میکردند. چنانکه شاعرشان چنین گفته است:
علیک سلام الله قیس بن عامر
[توضیح: شاعر در این بیت برای درود فرستادن بر قیس بن عامر که مرده بود، مطابق روش آن دوران ابتدا گزاره- یعنی واژهی علیک- را ذکر کرده است».]
آنها مرگانش را، هرچند که غایب بودند، حاضر و در برابر خویش میپنداشتند و بدینسان آنان را مورد خطاب قرار میدادند و اینگونه به مردهی خویش سلام میکردند که میگفتند: «علیک سلام الله». از اینرو پیامبرr از این طرزِ سلام کردن نهی فرمود؛ چراکه این، درود و سلامِ مردگان است و به روشِ مردمِ دوران جاهلیت میمانَد. لذا به جای گفتن: «علیک السلام»، بگویید: «السَّلامُ عَلَیکَ». این، روش درست در سلام کردن است. - و الله بهتر میداند-.
در حدیثِ اسماء بنت یزید& آمده است: پیامبرr از کنارِ زنانی که در مسجد نشسته بودند، گذشت و با دستِ خویش بهنشانهی سلام، اشاره کرد. نووی میگوید: این حدیث بر آن حمل شده که پیامبرr برای سلام کردن، هم لفظِ سلام را گفته و هم با دست خویش اشاره کرده است. زیرا از سلام کردن با اشارهی دست بهتنهایی نهی شده است و سلام باید بهزبان باشد.
این حدیث، نشان میدهد که پیامبرr به زنان سلام میکرد؛ زیرا دلیلِ نهی، یعنی خطر فتنه بهکلی منتفی بود. از اینرو مرد نامحرم نباید به زن سلام کند؛ چراکه ممکن است دو طرف در فتنه بیفتند؛ و این ممنوعیت، برای دختر و پسرِ جوان، شدیدتر است. بنابراین، نه زنِ نامحرم به مردِ بیگانه سلام بگوید و نه مردِ نامحرم به زن بیگانه. اما اگر مردی به نیکوکاری معروف بود و از کنارِ زنانی که در مسجد یا کلاسِ درس و امثال آن گردِ هم آمدهاند، عبور کرد، ایرادی ندارد که به آنها سلام کند؛ زیرا علت نهی، منتفیست و همهی ما به مسجد رفت و آمد میکنیم. اما در سلام کردن مرد به زنی که در کوچه و بازار میبیند، فتنهی بزرگی وجود دارد. همچنین اگر مردی وارد خانهی خویش شد و دید که تعدادی از زنان به دیدنِ همسرش آمدهاند، ایرادی ندارد که به آنها سلام کند؛ زیرا در این حالت نیز خطر فتنه، منتفیست. آنچه نگرانکننده است، خطر فتنه و زمینهی فساد در سلام کردن نامحرمان به یکدیگر است و یک قاعدهی شرعیست که میگوید: «دفع مفاسد نسبت به جلب منافع، اولویت دارد».
اینجاست که درمییابیم: دست دادن با زن- چه جوان و کمسن و سال باشد و چه پیر و کهنسال- جایز نیست؛ نه بهطور مستقیم و نه از روی حایلی مثل پرده و پارچه. اما دست دادن با زنِ محرم، جایز است. والله اعلم.
***
([1]) صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4327.
([2]) صحیح بخاری، ش: (3217، 3768)؛ و صحیح مسلم، ش: 2447.
([3]) صحیح بخاری، ش: (94، 95).
([4]) منظور، حدیثیست که در آن، پیامبرr روش درستِ نماز را به شخصی که بَد نماز میخواند، آموزش داد. (مترجم)
([5]) صحیح مسلم، ش: 2055.
([6]) صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4336.
([7]) صحیح الجامع، ش: 2011؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4328.
([8]) یعنی در سلام کردن، پیشدستی کند. (مترجم)
([9]) السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 1403؛ این حدیث پیشتر بهشمارهی 800 گذشت.