اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

145- باب: آن‌چه با آن برای بیمار دعا می‌شود

145- باب: آن‌چه با آن برای بیمار دعا می‌شود

906- عن عائشةَ& أنَّ النَّبِیَّr کَانَ إِذَا اشْتَکى الإنسان الشَّیْءَ مِنْهُ، أَوْ کَانَتْ بِهِ قَرْحَةٌ أَوْ جُرْحٌ، قَالَ النَّبیُّr بِأُصْبُعِهِ هکَذا -وَوَضَعَ سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَة الرَّاوی سَبَّابَتَهُ بِالأَرْضِ ثُمَّ رَفَعَها- وقال: «بِسمِ اللهِ، تُرْبَةُ أرْضِنَا، بِرِیقَةِ بَعْضِنَا، یُشْفَى بِهِ سَقِیمُنَا، بإذْنِ رَبِّنَا». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: هرگاه کسی در عضوی از بدنش دردی داشت یا زخمی چرکین و یا جراحتی برمی‌داشت،- آن‌گونه که راوی حدیث، سفیان بن عیینه نشان داد و انگشتِ اشاره‌اش را (پس از خیس کردن با آب دهان) بر زمین مالید و سپس آن را بلند کرد- پیامبرr با انگشت خود همین کار را می‌کرد (و آن‌را بر محلّ درد یا زخم می‌کشید) و می‌فرمود: «به نام الله؛ بیمارمان با این خاک (که) با آب دهانِ یکی از ما (آغشته است)، به فرمان پروردگارمان بهبود می‌یابد».

907- وعنها أنَّ النَّبیَّr کَانَ یَعُودُ بَعْضَ أهْلِهِ یَمْسَحُ بِیدِهِ الیُمْنَى ویقولُ: «اللهمَّ رَبَّ النَّاسِ، أذْهِبِ البَأسَ، وَاشْفِ أنْتَ الشَّافِی، لا شِفَاءَ إِلا شِفاؤُکَ، شِفَاءً لا یُغَادِرُ سَقماً». [متفقٌ علیه]([2])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: پیامبرr - هرگاه- به عیادتِ یکی از همسرانش می‌رفت، دست راستِ خود را (روی بیمار) می‌کشید و می‌فرمود: «اللهمَّ رَبَّ النَّاسِ، أذْهِبِ البَأسَ، وَاشْفِ أنْتَ الشَّافِی، لا شِفَاءَ إِلا شِفاؤُکَ، شِفَاءً لا یُغَادِرُ سَقماً».([3])

شرح

مؤلف/ پس از ذکر احادیثی درباره‌ی مستحب بودن عیادت از بیمار، احادیثی پیرامون دعاهایی که بر بیمار خوانده می‌شود، آورده است؛ از جمله دو حدیث از مادر مؤمنان، عایشه‌ی صدیقه&:

حدیث نخست: هرگاه کسی در عضوی از بدنش دردی داشت یا زخمی چرکین و یا جراحتی برمی‌داشت، پیامبرr با انگشت خود را با آب دهان خویش خیس می‌کرد و سپس آن را بر خاک می‌مالید و آن‌گاه آن‌را بر محلّ درد یا زخم می‌کشید و می‌فرمود: «بِسمِ اللهِ، تُرْبَةُ أرْضِنَا، بِرِیقَةِ بَعْضِنَا، یُشْفَى بِهِ سَقِیمُنَا، بإذْنِ رَبِّنَا»؛ یعنی: «به نام الله؛ بیمارمان با این خاک (که) با آب دهانِ یکی از ما (آغشته است)، به فرمان پروردگارمان بهبود می‌یابد». لذا شایسته است که انسان زخم و جراحت را به این روش درمان کند؛ زیرا: به‌فرموده‌ی پیامبرr، خاک، پاک است؛ همان‌گونه که فرموده است: «جُعِلَتْ تُرْبَتهَا لَنَا طَهُورًا».([4]) یعنی: «خاکِ زمین برای ما پاک گردیده است». آبِ دهان مؤمن نیز پاک است و آن‌گاه که این دو ماده‌ی پاک با توکل بر اللهU و اطمینان به او استعمال شود، بیمار بهبود می‌یابد؛ البته به دو شرط:

1-   یقین کامل و بالا به این‌که الله متعال، بیمار را به این روش شفا می‌دهد.

2-   بیمار، خود این را بپذیرد و باور داشته باشد که این کار برای او سودمند است.

اما اگر این کار صرفاً به‌خاطر تجربه کردن یا از روی بخت‌آزمایی انجام شود، سودی ندارد؛ زیرا باید به درستیِ کارهای پیامبرr یقینِ کامل داشت و خودِ بیمار نیز باید به سودمند بودن این کار ایمان داشته باشد؛ و گرنه، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. زیرا اثری که آیات و نشانه‌های الاهی بر بیماردلان دارد، این است که بر پلیدیِ آن‌ها می‌افزاید. پناه بر الله.

و اما حدیث دوم: پیامبرr - هرگاه- به عیادتِ یکی از همسرانش می‌رفت، دست راستِ خود را (روی بیمار) می‌کشید و این دعا را بر او می‌خواند: «اللهمَّ رَبَّ النَّاسِ، أذْهِبِ البَأسَ، وَاشْفِ أنْتَ الشَّافِی، لا شِفَاءَ إِلا شِفاؤُکَ، شِفَاءً لا یُغَادِرُ سَقماً». یعنی: «ای پروردگار مردم! بیماری‌اش را برطرف کن و آن‌چنان بهبودی و شفایی عنایت بفرما که هیچ‌ بیماری‌ای باقی نگذارد. چرا که تو، شفادهنده‌ای و هیچ شفایی، جز شفای تو وجود ندارد». می‌فرمود: «اللهمَّ رَبَّ النَّاسِ» و بدین‌سان به ربوبیتِ فراگیرِ اللهU متوسل می‌شد. آری؛ اللهU آفریننده، مالک و مدبرِ همه‌ی امور هستی‌ست. لذا وقتی بیمار می‌شوید، با خود بگویید که الله متعال، مرا سالم آفریده و او، خود این بیماری را برای من رقم زده است؛ لذا ذاتی که مرا پس از تن‌درستی و سلامتی بیمار کرده است، تواناییِ شفا دادن مرا دارد. «أذْهِبِ البَأسَ»؛ یعنی: «بیماریِ این بیمار را برطرف کن». «وَاشْفِ أنْتَ الشَّافِی»؛ یعنی: «و او را شفا بده که تو شفا دهنده‌ای». «شِفا»، یعنی بهبود یافتن از بیماری؛ اما «شَفا» به معنای مرگ است؛ لذا باید بگوییم: «شِفا بده» و گفتنِ «شَفا بده»، اشتباه است. توده‌ی مردم گمان می‌کنند که دو واژه‌ی «شِفا» و «شَفا» به یک معناست؛ اما تفاوت فراوانی میان این دو واژه وجود دارد.

«شافی» یا شِفادهنده، اللهU می‌باشد و تنها اوست که شِفا می‌دهد؛ داروهای درمانی و نیز ان‌چه که بر بیمار خوانده می‌شود، فقط اسباب هستند که گاه سودمندند و گاه بی‌فایده؛ شِفا و بهبودی فقط به دستِ الله متعال است. از این‌رو گاه دو نفر یک بیماری دارند و از یک نوع دارو استفاده می‌کنند؛ اما یکی از ان‌ها بهبود می‌یابد و دیگری، می‌میرد؛ زیرا همه‌ی امور به دستِ اللهU می‌باشد و تنها اوست که شِفا می‌بخشد. البته ما وظیفه داریم که از اسبابِ شِفا استفاده کنیم؛ رسول‌اللهr فرموده است: «تَدَاوَوْا، وَلاَ تَدَاوَوْا بِحَرَامٍ».([5]) یعنی: «دارو بخورید؛ اما با حرام به درمانِ خود نپردازید». به عبارت دیگر: برای درمانِ بیماری‌هایتان از دارو استفاده کنید؛ اما نه از داروهای حرام». هم‌چنین فرموده است: «مَا أَنْزَلَ الله مِن دَاءٍ إلاَّ وَأَنْزَلَ لَهُ دَوَاءً».([6]) یعنی: «الله، هیچ بیماری‌ای نیافریده، مگر این‌که دارو و درمانِ آن را نیز آفریده است».

رسول‌اللهr فرمود: «لا شِفَاءَ إِلا شِفاؤُکَ»؛ آری؛ رسول‌اللهr راست فرمود؛ به‌راستی که هیچ شفایی، جز شفای الله وجود ندارد. آن‌چه مردم برای شفا و بهبودیِ بیمارانشان انجام می‌دهند، فقط پاره‌ای از اسباب و اقدامات درمانی‌ست و شِفا تنها به دستِ اللهU می‌باشد. پزشک و دارو شفا نمی‌دهند؛ بلکه شِفادهنده فقط خداست.

فرمود: «شِفَاءً لا یُغَادِرُ سَقماً»؛ یعنی: «آن‌چنان بهبودی و شفایی عنایت بفرما که هیچ‌ بیماری‌ای باقی نگذارد». شفا و بهبودیِ کامل، این است که بیماری به‌کلی از میان برود و عوارضِ آن باقی نماند. لذا پسندیده است که وقتی به عیادتِ بیماری می‌روید، با دستِ راست خود روی بیمار بکشید و این دعا را بخوانید.

***

908- وعن أنسٍt أنَّه قَالَ لِثابِتٍ رحمهاللهُ: ألا أرْقِیکَ بِرُقْیَةِ رسولِ اللهr؟ قَالَ: بَلَى، قَالَ: «اللهمَّ رَبَّ النَّاسِ، مُذْهِبَ البَأسِ، اشْفِ أنْتَ الشَّافِی، لا شَافِیَ إِلا أنْتَ، شِفَاءً لا یُغَادِرُ سَقماً». [روایت بخاری]([7])

ترجمه: از انسt روایت است که به ثابت/ گفت: آیا دعایی را که رسول‌اللهr بر بیماران می‌خواند، بر تو بخوانم؟ ثابت گفت: آری. و انس این دعا را خواند: «اللهمَّ رَبَّ النَّاسِ، مُذْهِبَ البَأسِ، اشْفِ أنْتَ الشَّافِی، لا شَافِیَ إِلا أنْتَ، شِفَاءً لا یُغَادِرُ سَقماً».([8])

909- وعن سعدِ بن أَبی وقاصٍt قال: عَادَنِی رسولُ اللهr فَقَالَ: «اللهمَّ اشْفِ سَعْداً، اللهمَّ اشْفِ سَعْداً، اللهمَّ اشْفِ سَعْداً». [روایت مسلم]([9])

ترجمه: سعد بن ابی‌وقاصt می‌گوید: رسول‌اللهr از من عیادت کرد و فرمود: «یا الله! سعد را شِفا بده؛ یا الله! سعد را شِفا بده؛ یا الله! سعد را شِفا بده».

910- وعن أَبی عبدِ الله عثمان بنِ أَبی العاصِt أَنَّهُ شَکَا إِلَى رسولِ اللهr وَجَعاً یَجِدُهُ فی جَسَدِهِ، فَقَالَ لَهُ رسولُ اللهr: «ضَعْ یَدَکَ عَلَى الَّذِی تَألَّمَ مِنْ جَسَدِکَ وَقُلْ: بسم اللهِ ثَلاثاً، وَقُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ: أعُوذُ بِعِزَّةِ الله وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أجِدُ وَأُحَاذِرُ». [روایت مسلم]([10])

ترجمه: از ابوعبدالله، عثمان بن ابی‌العاصt روایت است که وی از دردی که در بدن داشت، نزد رسول‌اللهr نالید. رسول‌اللهr به او فرمود: «دستِ خود را بر محلِّ درد بگذار و سه بار بگو: "بسم اللهِ" و هفت بار بگو: "أعُوذُ بِعِزَّةِ الله وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أجِدُ وَأُحَاذِرُ"».([11])

911- وعن ابن عباسٍ$ عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «مَنْ عَادَ مَرِیضاً لَمْ یَحْضُرْهُ أجَلُهُ، فقالَ عِنْدَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ: أسْأَلُ اللهَ العَظیمَ، رَبَّ العَرْشِ العَظیمِ، أنْ یَشْفِیَکَ، إِلا عَافَاهُ اللهُ مِنْ ذَلِکَ المَرَضِ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته و حاکم گفته است: «حدیثی صحیح بنا بر شرط بخاری‌ست».]([12])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هرکس به عیادتِ بیماری برود که زمانِ مرگش نرسیده باشد و هفت بار نزدِ او بگوید: «أسْأَلُ اللهَ العَظیمَ، رَبَّ العَرْشِ العَظیمِ، أنْ یَشْفِیَکَ»،([13]) به‌قطع الله متعال، مریض را از آن بیماری بهبود می‌بخشد».

شرح

مؤلف/ در کتابش «ریاض‌الصالحین» احادیثی درباره‌ی دعاهایی که هنگام عیادتِ بیمار گفته می‌شود، آورده است.

در حدیث سعد بن ابی‌وقاصt آمده است: پیامبرr از سعدt که بیمار بود، عیادت کرد و فرمود: «یا الله! سعد را شِفا بده؛ یا الله! سعد را شِفا بده؛ یا الله! سعد را شِفا بده». این حدیث، نشان می‌دهد که عیادت از بیمار سنت است؛ این حدیث هم‌چنین بیان‌گرِ رفتار و اخلاقِ نیک پیامبرr با یارانش می‌باشد؛ چنان‌که به عیادتِ یارانِ بیمارش می‌رفت و برایشان دعا می‌کرد. از این حدیث در می‌یابیم که مستحب است: وقتی به عیادتِ بیماری می‌رویم، برای بهبودی‌اش دعا کنیم و سه بار بگوییم: «یا الله! فلانی را شِفا ده». چراکه این، سببی برای بهبود یافتِ بیمار خواهد بود. از این حدیث چنین برمی‌آید که انسان، دعا را سه بار تکرار کند؛ همان گونه که پیامبرr هنگامِ دعا، آن را سه بار تکرار می‌کرد و نیز وقتی سلام می‌گفت و طرفِ مقابل متوجه نمی‌شد، سلامش را سه بار تکرار می‌فرمود. تکرار دعا، امری مشروع است که پیامبرr در نماز انجام می‌داد و می‌گفت: «رَبّ اِغْفِرْ لِی؛ رَبّ اِغْفِرْ لِی؛ رَبّ اِغْفِرْ لِی». دعا برای بیمار نیز همین‌گونه است.

سپس مؤلف/ حدیث عثمان بن ابی‌العاصt را ذکر کرده است؛ وی به‌خاطرِ دردی که در بدنش داشت، از پیامبرr چاره‌جویی کرد. پیامبرr به او فرمود: «دستِ خود را بر محلِّ درد بگذار و سه بار بگو: "بسم اللهِ" و هفت بار بگو: "أعُوذُ بِعِزَّةِ الله وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أجِدُ وَأُحَاذِرُ"». این دعا نیز از اسباب شِفاست و شایسته است که انسان، هنگامی‌که در قسمتی از بدنش احساسِ درد می‌کند، این دعا را بخواند. و اگر با یقین و ایمان به آن، این کار را بکند، دردش به فرمانِ اللهU آرام خواهد شد. این دعا، از داروهایی چون قرص‌ها، شربت‌ها و آمپول‌ها مفیدتر است؛ زیرا انسان با این دعا به ذاتی پناه می‌برد که فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین به دستِ اوست؛ همان ذاتی که این بیماری را آفریده است و او، خود بنده‌اش را از شرّ بیماری در پناهِ خویش قرار می‌دهد.

در حدیث ابن‌عباس$ آمده است: «هرکس به عیادتِ بیماری برود که زمانِ مرگش نرسیده باشد و هفت بار نزدِ او بگوید: «أسْأَلُ اللهَ العَظیمَ، رَبَّ العَرْشِ العَظیمِ، أنْ یَشْفِیَکَ»، به‌قطع الله متعال، مریض را از آن بیماری بهبود می‌بخشد». این، در صورتی‌ست که اجلِ بیمار نرسیده باشد؛ اما اگر زمان مرگش رسیده باشد، نه دارو سودی می‌بخشد و نه دعا؛ زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٤

                                                                    [الأعراف: ٣٤]     

هر نسلی، اجل و زمان مشخصی دارد و چون اجلشان فرا رسد، نه لحظه­ای تأخیر می­کنند و نه لحظه­ای پیش می­افتند.

***

912- وعنه: أنَّ النّبِیَّr دَخَلَ عَلَى أعْرَابِیٍّ یَعُودُهُ، وَکَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَى مَنْ یَعُودُهُ، قَالَ: «لا بَأسَ؛ طَهُورٌ إنْ شَاءَ اللهُ». [روایت بخاری]([14])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: پیامبرr به عیادتِ یک بادیه‌نشین رفت و چون به عیادت کسی می‌رفت، می‌فرمود: «لا بَأسَ؛ طَهُورٌ إنْ شَاءَ اللهُ». [یعنی: «مشکلی نیست؛ ان‌شاءالله که این بیماری، پاک‌کننده(ی گناهان) است».

شرح

مؤلف/ حدیثی بدین مضمون آورده است که ابن‌عباس$ می‌گوید: پیامبرr به عیادتِ بادیه‌نشینی رفت و چون به عیادت بیماری می‌رفت، می‌فرمود: «لا بَأسَ؛ طَهُورٌ إنْ شَاءَ اللهُ».

«لا بَأسَ» یعنی: مشکل و رنجی بر تو نیست. «طَهُورٌ إنْ شَاءَ اللهُ» یعنی: ان‌شاءالله که این بیماری، پاک‌کننده‌ی گناهان است. پیامبرr از آن جهت «انشاءالله» فرمود که این جمله، جمله‌ی خبری‌ست؛ نه دعایی. زیرا انسان در دعا باید با قاطعیت و یقین، درخواستِ خود را مطرح کند؛ نه این‌که بگوید: اگر می‌خواهی، چنین کن. پیامبرr فرموده است: «لا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمُ: اللهمَّ اغْفِرْ لِی إِنْ شِئتَ، اللهمَّ ارْحَمْنِی إِنْ شِئتَ، لِیَعْزِمِ الْمَسْأَلَةَ، فَإِنَّهُ لا مُکْرِهَ لَهُ».([15]) یعنی: «هیچ‌یک از شما نگوید: یا الله! اگر خواستی، مرا بیامرز یا اگر خواستی، به من رحم کن؛ بلکه با یقین و قاطعیت بخواهد؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند الله را- به کاری- مجبور سازد». چراکه اگر الله بخواهد، شما را می‌آمرزد و اگر نخواهد، نمی‌آمرزد. عبارتِ «اگر خواستی»، به کسی گفته می‌شود که گویا تحتِ فرمان و یا مجبور است. لذا از به‌کار بردن این عبارت در دعاها، بپرهیزید.

«لا بَأسَ؛ طَهُورٌ إنْ شَاءَ اللهُ»، جمله‌ی خبری و از روی امیدواری و خوش‌بینی‌ست؛ گویا پیامبرr با گفتنِ این جمله به بیمار روحیه می‌داد که سختی و رنجی بر تو نیست و سپس می‌فرمود: «انشاءالله»؛ زیرا همه چیز به دستِ خداست. در هر حال مستحب است که هنگام عیادتِ بیمار، بگوییم: «لا بَأسَ؛ طَهُورٌ إنْ شَاءَ اللهُ».

***

913- وعن أَبی سعید الخدریt أنَّ جِبریلَ أتَى النَّبِیَّr فَقَالَ : یَا مُحَمَّدُ، اشْتَکَیْتَ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ: بِسْمِ الله أرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ، مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ، اللهُ یَشْفِیکَ، بِسمِ اللهِ أرقِیکَ. [روایت مسلم]([16])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: جبرئیل نزد پیامبرr آمد و گفت: ای محمد! آیا بیمار شده‌ای؟ فرمود: «آری». جبرئیل گفت: «بِسْمِ الله أرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ، مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ، اللهُ یَشْفِیکَ، بِسمِ اللهِ أرقِیکَ».([17])

شرح

مؤلف/ حدیثی بدین مضمون آورده است که: ابوسعید خدریt می‌گوید: جبرئیل نزد پیامبرr آمد و گفت: ای محمد! آیا بیمار شده‌ای؟ فرمود: «آری». جبرئیل گفت: «بِسْمِ الله أرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ، مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ، اللهُ یَشْفِیکَ، بِسمِ اللهِ أرقِیکَ». این، دعای برترین فرستاده از میان فرشتگان برای برترین فرستاده از میان انسان‌هاست؛ جبرئیلu از پیامبرr پرسید: آیا بیمار هستی؟ رسول‌اللهr پاسخ داد: «آری». لذا ایرادی ندارد که وقتی از کسی احوال‌پرسی می‌کنند و بیمار است، بگوید که «من، بیمارم». این، به معنای نالیدن و گلایه از خداوندU نیست؛ ایراد در این است که کسی، از خالق به مخلوق بنالد و بگوید: خداوند مرا بیمار کرده است. شکایت از خالق به مخلوق، جایز نیست؛ از این‌رو یعقوبu گفت: ﴿إِنَّمَآ أَشۡکُواْ بَثِّی وَحُزۡنِیٓ إِلَى ٱللَّهِ؛ یعنی: «از غم و اندوهم تنها به الله شکایت می‌برم». بنابراین اگر قصدِ بیمار، خبر دادن از بیماری‌اش باشد، نه شکایت از خالق، ایرادی ندارد.

مفهومِ دعای جبرئیلu این است که: «به نامِ الله بر تو دعای شفا می‌خوانم (و از او می‌خواهم) که تو را از آن‌چه که تو را می‌آزارد و از هر نفس یا چشمِ حسودی در پناه خویش قرار دهد؛ الله، تو را شِفا بخشد که به نامِ او، برای تو دعایِ شِفا و بهبودی می‌کنم».

«هر نفس» هم شاملِ نفوس انسان‌ها می‌شود و هم شاملِ جن‌ها؛ و منظور از «چشمِ حسود»، همان زخم چشم است که عموم مردم، آن را چشمِ شور می‌نامند. حسود به کسی می‌گویند که به نعمت‌هایی که الله به کسی داده است، رشک می‌برد؛ یعنی ضمیری پلید و بدخواه دارد که گاه حسادتش به دیگران آسیب می‌رساند. از این‌رو الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥                                                  [الفلق: ٥] 

...و از شر هر حسودی، آن‌گاه که حسادت می‌ورزد.

گاه، کسی که به او حسادت می‌ورزند، در نتیجه‌ی زخمِ چشم، دچارِ غم و اندوه می‌گردد. از این‌رو جبرئیلu برای پیامبرr دعا کرد که اللهU او را از هر چشمِ حسودی در پناهِ خویش قرار دهد و بیماری‌اش را برطرف کند. آغاز و پایان این دعا با نام الله بود؛ چنان‌که جبرئیلu در اغاز و پایانِ دعا گفت: «بِسْمِ الله أرْقِیکَ»؛ یعنی به نامِ الله بر تو دعا می‌خوانم.

بهتر است که انسان، دعاها و عباراتی را بگوید که در سنت آمده است و اگر این دعاها را یاد نداشت، با هر زبانی که می‌تواند، برای بیمار دعایِ شفا کند؛ مثلاً بگوید: «از الله می‌خواهم که تو را شِفا دهد» یا بگوید: «از الله برای تو درخواستِ سلامتی می‌کنم».

این حدیث، نشان می‌دهد که پیامبرr نیز مانندِ سایر انسان‌ها بوده و به بیماری مبتلا می‌شده است. این حدیث، هم‌چنین نشان‌گرِ این است که خواندنِ دعا بر بیمار، منافاتی با کمالِ توکل ندارد؛ البته اگر خودِ بیمار از دیگران بخواهد که دعایی بر او بخوانند، این، بر خلافِ کمالِ توکل است و نقصِ در توکل به‌شمار می‌آید؛ زیرا از مخلوق، درخواست کرده و به درخواستِ از مخلوق اعتماد نموده است. ولی اگر عیادت‌کننده، خود دعایی شرعی بخواند و بیمار او را باز ندارد، ایرادی در آن نیست و نقص در توکل به‌شمار نمی‌آید؛ از این‌رو پیامبرr بر دیگران دعا خوانده است و چون خودش بیمار شد، بدون درخواستِ آن بزرگوار، بر ایشان دعا خواندند. بنابراین، اگر خواندنِ دعا بدونِ درخواستِ شخص باشد، منافاتی با کمالِ توکل ندارد.

***

914- وعن أَبی سعید الخدری وأبی هریرة$: أنَّهُمَا شَهِدَا عَلَى رسول اللهr أنّه قَالَ: «مَنْ قَالَ: لا إله إِلا اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ، صَدَّقَهُ رَبُّهُ فَقَالَ: لا إله إِلا أنَا وأنَا أکْبَرُ. وَإِذَا قَالَ: لا إله إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، قَالَ: یقول: لا إله إلا أنَا وَحْدِی لا شَریکَ لِی. وَإِذَا قَالَ: لا إله إِلا اللهُ لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، قَالَ: لا إله إِلا أنَا لِیَ المُلْکُ وَلِیَ الحَمْدُ. وَإِذَا قَالَ: لا إله إِلا اللهُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ، قَالَ: لا إله إِلا أنَا وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بی» وَکَانَ یقُولُ: «مَنْ قَالَهَا فی مَرَضِهِ ثُمَّ مَاتَ لَمْ تَطْعَمْهُ النَّارُ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([18])

ترجمه: ابوسعید خدری و ابوهریره$ گواهی داده‌اند که رسول اللهr فرمود: «هر کس بگوید: لا إله إِلا اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ،([19]) پروردگارش او را تصدیق می‌کند و می‌فرماید: معبود راستینی جز من نیست و من، بزرگ‌ترینم. و آن‌گاه که بنده می‌گوید: لا إله إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ،([20]) - الله متعال- می‌فرماید: معبود راستینی جز من وجود ندارد و من یکتا هستم و شریکی ندارم. و هنگامی که - بنده- می‌گوید: لا إله إِلا اللهُ لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ،([21]) - الله متعال- می‌فرماید: معبود راستینی جز من وجود ندارد؛ فرمانروایی و ستایش، از آنِ من است. و چون - بنده- می‌گوید: لا إله إِلا اللهُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ،([22]) - الله متعال- می‌فرماید: معبود راستینی جز من نیست؛ هیچ بازدارنده‌ای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ من وجود ندارد». پیامبرr می‌فرمود: «هرکس در بیماری‌اش این را بگوید و سپس بمیرد، طعمه‌ی آتش (دوزخ) نمی‌شود».

 

 

شرح

این، آخرین حدیثی‌ست که مؤلف در باب: «آن‌چه با آن برای بیمار دعا می‌شود»، آورده است. احادیثی که پیش‌تر ذکر شد، درباره‌ی دعاهایی بود که عیادت‌کننده بر بیمار می‌خوانَد؛ اما این حدیث، بیان‌گرِ دعایی‌ست که خودِ بیمار می‌خوانَد. در این حدیث آمده است که ابوسعید خدری و ابوهریره$ می‌گویند: رسول اللهr فرمود: «هر کس بگوید: لا إله إِلا اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ، پروردگارش او را تصدیق می‌کند و می‌فرماید: معبود راستینی جز من نیست و من، بزرگ‌ترینم. و آن‌گاه که بنده می‌گوید: لا إله إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، - الله متعال- می‌فرماید: معبود راستینی جز من وجود ندارد و من یکتا هستم و شریکی ندارم. و هنگامی که - بنده- می‌گوید: لا إله إِلا اللهُ لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، - الله متعال- می‌فرماید: معبود راستینی جز من وجود ندارد؛ فرمانروایی و ستایش، از آنِ من است. و چون - بنده- می‌گوید: لا إله إِلا اللهُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ، - الله متعال- می‌فرماید: معبود راستینی جز من نیست؛ هیچ بازدارنده‌ای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ من وجود ندارد». پیامبرr می‌فرمود: «هرکس در بیماری‌اش این را بگوید و سپس بمیرد، طعمه‌ی آتش (دوزخ) نمی‌شود». یعنی: خواندنِ این دعا، یکی از اسبابِ محفوظ ماندنِ انسان از آتشِ دوزخ می‌باشد؛ لذا شایسته است که انسان، این را حفظ کند و در بیماری‌اش، آن را همواره بر زبان بیاورد تا به‌خواستِ الله متعال ختمِ به‌خیر شود.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 5745؛ و صحیح مسلم، ش: 2194.

([2]) صحیح بخاری، ش: 5743؛ و صحیح مسلم، ش: 1291.

([3]) ترجمه‌ی دعا: «ای پروردگار مردم! بیماری‌اش را برطرف کن و آن‌چنان بهبودی و شفایی عنایت بفرما که هیچ‌ بیماری‌ای باقی نگذارد. چرا که تو، شفادهنده‌ای و هیچ شفایی، جز شفای تو وجود ندارد».

([4]) صحیح مسلم، ش: 552 به‌نقل از: حذیفه بن یمانt.

([5]) صحیح است؛ ر.ک: صحیح الجامع، ش: 1762.

([6]) صحیح بخاری، ش: 5678 به‌نقل از ابوهریرهt با این لفظ: «مَا أَنْزَلَ اللَّهُ دَاءً إلاَّ أَنْزَلَ لَهُ دَوَاءً».

([7]) صحیح بخاری، ش: 5742.

([8]) ترجمه‌ی دعا: «ای پروردگار مردم! و ای از میان‌برنده‌ی بیماری! - این بنده را-  شِفا ده که تو شِفادهنده‌ای و هیچ شفادهنده‌ای جز تو وجود ندارد؛ آن‌چنان بهبودی و شفایی عنایت بفرما که هیچ‌ بیماری‌ای باقی نگذارد».

([9]) صحیح بخاری، ش: 1296؛ و صحیح مسلم، ش: 1628.

([10]) صحیح مسلم، ش: 2202.

([11]) ترجمه‌ی دعا: «از دردی که احساس می‌کنم و از شرّ چیزی که می‌ترسم، به عزت و قدرتِ الله پناه می‌برم».

([12]) صحیح الجامع، از آلبانی/ ش: 6388.

([13]) ترجمه‌ی دعا: «از اللهِ بزرگ، پروردگارِ عرشِ بزرگ، می‌خواهم که تو را شِفا دهد».

([14]) صحیح بخاری، ش: (3616، 5656).

([15]) صحیح بخاری، ش: (6339، 7477)؛ و مسلم، ش: 2679 به‌نقل از ابوهریرهt.

([16]) صحیح مسلم، ش: 2186.

([17]) ترجمه: «به نامِ الله بر تو دعای شفا می‌خوانم (و از او می‌خواهم) که تو را از آن‌چه که تو را می‌آزارد و از هر شخص یا چشمِ حسودی در پناه خویش قرار دهد؛ الله، تو را شِفا بخشد که به نامِ او، برای تو دعایِ شِفا و بهبودی می‌کنم».

([18]) صحیح الجامع، از آلبانی رحمه الله، ش: 317.

([19]) ترجمه: معبود راستینی جز الله نیست و الله از هرچیز و هرکس، بزرگ‌تر است.

([20]) ترجمه: معبود راستینی جز الله نیست و او یکتاست و شریکی ندارد.

([21]) ترجمه: معبود راستینی جز الله وجود ندارد؛ فرمانروایی و ستایش، از آنِ اوست.

([22]) ترجمه: معبود راستینی جز الله نیست؛ هیچ بازدارنده‌ای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ الله وجود ندارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد