اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

150- باب: تلقینِ «لا اله‌الاالله» به محتضر

150- باب: تلقینِ «لا اله‌الاالله» به محتضر

922- عن معاذt قال: قَالَ رسولُ اللهr: «مَنْ کَانَ آخِرَ کَلامِهِ لا إله إِلا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ». [روایت ابوداود و حاکم؛ حاکم گفته است: حدیثی صحیح الإسناد می‌باشد.]([1])

ترجمه: معاذt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکس آخرین سخنش لاإله‌إلاالله باشد، واردِ بهشت می‌شود».

 

نووی/ بابی درباره‌ی تلقینِ لاإله‌إلاالله به محتضر گشوده است.

محتضر، کسی‌ست که در آستانه‌ی مرگ است و فرشتگان برای گرفتنِ جانش آمده‌اند؛ الله متعال فرشتگانی را بر انسان گماشته است که از او در زندگی و پس از مرگش محافظت می‌کنند. همان‌گونه که اللهU می‌فرماید:

﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ [الرعد: ١١]     

انسان فرشتگانِ نگهبانی دارد که پیاپی او را به امر الله از پیش رو و پشت سر حفاظت می‌کنند.

و می‌فرماید:

﴿وَیُرۡسِلُ عَلَیۡکُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ ٦١   [الأنعام: ٦١]     

و برای شما فرشتگان نگهبان را می­فرستد و چون مرگ هر یک از شما فرا رسد، فرستادگان ما جانش را می­گیرند و کوتاهی نمی‌کنند.

وقتی مرگِ انسان فرا می‌رسد، فرشتگانی پایین می‌آیند تا روحِ او را از فرشته‌ی مرگ بگیرند؛ زیرا فرشته‌ی مرگ، مأمور قبضِ روح یا گرفتن جان‌ها و بیرون کشیدن آن از پیکر انسان‌هاست. اگر آن شخص جزو مؤمنان باشد، فرشتگان با خود حنوط و کفنِ بهشتی دارند و اگر آن شخص از کافران باشد، فرشتگان عذاب با خود کفن و حنوطی از دوزخ می‌آورند. وقتی انسان در آستانه‌ی مرگ قرار می‌گیرد و درمی‌یابیم که در حالِ جان دادن است، «لاإله‌إلاالله» را به او تلقین می‌کنیم؛ همان‌گونه که پیامبرr فرموده است: «لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لا إِلَه إِلاَّ الله».([2]) یعنی: «به مردگان خود لاإله‌إلاالله را تلقین کنید». به عبارت دیگر به کسی که در حالِ مرگ است، لاإله‌إلاالله را تلقین نمایید. علما گفته‌اند: «تلقینِ کلمه باید به‌نرمی و با آرامی باشد؛ به محتضر نگویید: بگو: لاإله‌إلاالله. زیرا چه‌بسا محتضر در آن حال سینه‌اش تنگ شده و دنیا بر او تنگ گردیده باشد و وقتی به او گفته شود که «بگو: لاإله‌إلاالله»، بگوید: «نه». زیرا ما از حالش خبر نداریم و تنها زمانی نفس‌تنگی و شرایطِ سختی که در آن به‌سر می‌برد، برای ما قابلِ تصور است که خودمان در چنان شرایطی قرار بگیریم. الله متعال به ما در هنگامِ مردن شرحِ صدر عنایت کند و سینه‌هایمان را بگشاید. لذا نزدِ محتضر با صدایِ واضح «لاإله‌إلاالله» را تکرار کنید تا محتضر صدای شما را بشنود و دریابد که این کلمه را به او تلقین می‌کنید و بدین ترتیب او نیز «لاإله‌إلاالله» بگوید؛ و همان‌گونه که در حدیث معاذt آمده، رسول‌اللهr فرموده است: «هرکس آخرین سخنش لاإله‌إلاالله باشد، واردِ بهشت می‌شود».

علما گفته‌اند: آن‌گاه که محتضر «لاإله‌إلاالله» می‌گوید، تلقین‌کننده سکوت کند و چیزی نگوید و وقتی محتضر سخنانِ دیگری گفت؛ مثلاً «به من آب دهید»، تلقین‌کننده، تلقینِ کلمه را از سرگیرد. اگر کسی که بر بالینِ مرگش حاضر می‌شوید، کافر یا مرتد است، می‌توانید با صیغه‌ی امر به او بگویید: «بگو: لاإله‌إلاالله». اگر الله بر او منت نهاد و آن شخص کلمه‌ی توحید را گفت، خوشا به سعادتش؛ و اگر کلمه‌ی توحید را نگفت، کافر است. از این‌رو وقتی ابوطالب در حالِ مرگ بود، پیامبرr کلمه‌ی توحید را به او تلقین کرد و از خواست که این کلمه را بگوید. ابوطالب، عموی پیامبرr بود؛ آن‌دسته از عموهای پیامبرr که دورانِ رسالت را دریافتند، چهار نفر بودند: دو تن از این‌ها، یعنی حمزه و عباس$ مسلمان شدند. البته حمزهt از عباسt برتر است. و دو نفرِ دیگر، یعنی ابوطالب و ابولهب مسلمان نشدند و بر کفر مردند؛ ناگفته نماند که ابولهب، از سرسخت‌ترین کافرانی بود که اذیت و آزارِ فراوانی به پیامبرr رسانید؛ بر خلافِ ابوطالب - پدرِ علیt- که هرچند بر کفر از دنیا رفت، اما از پیامبرr حمایت می‌کرد. الله متعال در نکوهشِ ابولهب سوره‌ای کامل فرو فرستاد که مسلمانان در نمازهای فرض و نافله‌ی خویش آن‌را می‌خوانند:

﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ ١ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا کَسَبَ ٢ سَیَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ ٣ وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ ٤ فِی جِیدِهَا حَبۡلٞ مِّن مَّسَدِۢ ٥

                                                                     [المسد: ١،  ٥]       

زیان‌کار و شکسته باد دو دست ابولهب و خودش نابود باد. مالش و آنچه به‌دست آورد، سودی به حالش نبخشید. به‌زودی وارد آتش شعله‌وری خواهد شد. و نیز همسرش (که در دشمنی با پیامبر، آتش‌بیار معرکه بود؛ آری، همان) زنِ هیزم‌کش را می‌گویم. در گردنش ریسمانی از لیف خرماست (و در دوزخ زنجیری آتشین بر گردن دارد).

اما ابوطالب به‌رغم کفرش، دوست‌دار و پشتیبانِ پیامبرr بود؛ ولی هنگامِ وفاتش پیامبرr بر بالینِ او حاضر شد و دو تن از مردان قریش نیز نزد وی بودند. پیامبرr فرمود: «یَا عَمِّ، قُلْ: لا إله إلاَّ الله، کَلِمَةً أحاجُّ لَکَ بِهَا عِنْدَ الله».([3]) یعنی: «ای عمو! یک کلمه بگو: لااله الاالله تا با آن در نزدِ الله بر ایمانِ تو گواهی دهم». اما آن دو مرد که هم‌نشینانِ بدی بودند،([4]) به ابوطالب گفتند: «آیا می‌خواهی از دینِ عبدالمطلب برگردی؟» و چون این سخن را گفتند، سرکشی و تکبر، وی را به گناه و عدمِ پذیرش کلمه‌ی توحید وادشت و اظهار کرد که هم‌چنان بر دینِ عبدالمطلب است. و بدین‌سان آخرین سخنش، کلمه‌ی شرک بود؛ - پناه بر الله- و سپس مُرد. پیامبرr فرموده است که برای عموی خویش، شفاعت کرده است؛ از این‌رو ابوطالب در بالاترین قسمت دوزخ به‌سر می‌برد؛ یعنی در عمقِ کمِ آن. اما دو کفش آتشین در پاهای اوست که مغز سرش از آن، به جوش می‌آید.([5]) پناه بر الله! کفش‌های آتشینی که در پای اوست، بالاترین قسمت بدنش را به جوش می‌آورند، پس، سایر اندامش چه وضعیتی دارند؟! پیامبرr فرموده است: «هُوَ فِی ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ، وَلَوْلا أَنَا لَکَانَ فِی الدَّرَکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ».([6]) یعنی: «او، در عمقِ کمِ جهنم به‌سر می‌برد و اگر من نبودم، در پایین ترین قسمت دوزخ قرار می‌گرفت». به عبارت دیگر، اگر بدان سبب که از من پشتیبانی کرده بود، برایش شفاعت نمی‌کردم، وضعیت بدتری داشت و در پایین‌ترین قسمت دوزخ قرار می‌گرفت.

شاهد موضوع از این ماجرا، این است که پیامبرr به عمویش فرمود: «ای عمو! بگو: لااله الاالله». و فقط به گفتنِ این کلمه در نزدِ وی و یادآوری‌اش به او بسنده نکرد؛ بلکه با صیغه‌ی امر از او خواست که این کلمه را بگوید. بهترین هدیه‌ای که با تمام دنیا برابری می‌کند و انسان در لحظه‌ی مرگِ برادرش به او می‌دهد، این است که گفتنِ لاإله‌إلاالله را به او تلقین نماید؛ لذا اگر بر بالینِ کسی که در حال مرگ است، حاضر شدید، به تلقین این کلمه به وی اهمیت دهید و با اشتیاقِ فراوان، کلمه‌ی توحید را به او تلقین کنید تا بدین‌سان به رهنمود رسول‌اللهr عمل نموده و به محتضر نیز نیکی کرده باشید؛ در نتیجه امید است که الله متعال در لحظه‌ی مرگتان توفیقِ گفتنِ این کلمه را به شما عنایت کند؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «والله فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا دَامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ».([7]) یعنی: «الله، بنده‌اش را یاری می‌کند، مادامی که بنده در صدد یاری برادرش باشد». اللهU خاتمه‌ی همه‌ی ما را با شهادتین بگرداند.

***

923- وعن أَبی سعید الخدریt قال: قَالَ رسولُ اللهr: «لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لا إله إِلا اللهُ». [روایت مسلم].([8])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به مردگان خود- یعنی به کسانی که در حالِ مرگ هستند- لاإله‌إلاالله را تلقین کنید».

***




([1]) صحیح الجامع، ش: 6479.

([2]) صحیح مسلم، ش: 916 به‌نقل از ابوسعید خدریt؛ و نیز روایت مسلم، ش: 917 به‌نقل از ابوهریرهt.

([3]) صحیح بخاری، ش: (3884، 4772، 6681) به‌نقل از مسیب بن حزنt.

([4]) آن دو هم‌نشین، ابوجهل و عبدالله بن ابی‌امیه بودند. (مترجم).

([5]) صحیح بخاری، ش: (3885، 6564) و مسلم، ش: 210 به‌نقل از ابوسعید خدریt.

([6]) صحیح بخاری، ش: (3883، 6208) و مسلم، ش:209 به‌نقل از عباس بن عبدالمطلبt.

([7]) صحیح مسلم، ش2699 به‌نقل از ابوهریرهt.

([8]) صحیح مسلم، ش: 916.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد