ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
221- باب: فضیلت سحری خوردن و بهتأخیر انداختنِ آن در صورتیکه بیم صبح شدن وجود نداشته باشد
1237- عن أنسٍt قالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «تَسَحَّرُوا؛ فَإنَّ فی السُّحُورِ بَرَکَةً». [متفق علیه]([1])
ترجمه: انسt میگوید: رسولاللهr فرمود: «سحری بخورید؛ زیرا در سحری خوردن، خیر و برکت است».
1238- وعن زیدِ بن ثابتٍt قالَ: تَسَحَّرْنَا مَعَ رسول اللهr ثُمَّ قُمْنَا إِلَى الصَّلاَةِ. قِیلَ: کَمْ کَانَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: قَدْرُ خَمْسین آیةً. [متفق علیه]([2])
ترجمه: زید بن ثابتt میگوید: با رسولاللهr سحری خوردیم و سپس برای نماز فجر برخاستیم. سؤال شد: میان سحری و نماز، چهقدر فاصله بود؟ زیدt پاسخ داد: بهاندازهی خواندن پنجاه آیه.
1239- وعن ابن عمرَ$ قَالَ: کَانَ لِرسولِ اللهr مُؤَذِّنَانِ: بِلاَلٌ وَابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ، فَقَالَ رسول اللهr: «إنَّ بِلالاً یُؤَذِّنُ بِلَیْلٍ، فَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یُؤَذِّنَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ». قَالَ: وَلَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمَا إِلاَّ أنْ یَنْزِلَ هَذَا وَیَرْقَى هَذَا. [متفق علیه]([3])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: رسولاللهr دو مؤذن داشت: بلال و ابن اممکتوم$؛ رسولاللهr فرمود: «بلال، شبهنگام و پیش از طلوع فجر اذان میدهد؛ لذا - پس از اذان بلال- بخورید و بیاشامید تا اینکه ابن اممکتوم اذان دهد». راوی میگوید: در میان این دو اذان، تنها این اندازه فاصله بود که بلال پایین میآمد و ابناممکتوم بالا میرفت.
1240- وعن عمرو بن العاصt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «فَصْلُ مَا بَیْنَ صِیَامِنَا وصِیَامِ أهْلِ الکِتَابِ، أکْلَةُ السَّحَرِ». [روایت مسلم]([4])
ترجمه: عمرو بن عاصt میگوید: رسولاللهr فرمود: «تفاوتِ روزهی ما با روزهی اهل کتاب، خوردنِ سَحَریست».
شرح
مؤلف/ در کتابش «ریاضالصالحین» بابی را به فضیلت سحری خوردن اختصاص داده است. در زبان عربی، به سَحَری یا غذای سَحَر، «سَحور» گفته میشود و به سحری خوردن، «سُحور».
پیامبرr با گفتار و کردارِ خویش به سحری خوردن تشویق فرموده و با بیانی واضح و روشن، دستور داده که سحری بخوریم و بیان نموده است که در سحری خوردن، برکت میباشد. یکی از برکتهای سحری خوردن، فرمانبرداری از پیامبرr و پیروی از آن بزرگوار است؛ و پیروی از رسولاللهr، سراسر خیر و برکت، و اجر و ثواب میباشد؛ همچنین مایهی تقویتِ انسان برای عبادت و بندگیست و باعث میشود که انسان با توان بیشتری روزه بگیرد. اگرچه انسان در سایر ایام سه وعده غذا میخورَد، اما خوردن سحری، انسان را تا غروب خورشید، از خوردن و آشامیدن بینیاز میگرداند و این، از برکتِ خوردنِ سحریست که خوراک سحر، برای انسان تا غروب آفتاب کافیست. یکی دیگر از برکتهای خوردنِ سحری، این است که روزهی مسلمانان از روزهی غیرمسلمانان، متفاوت و متمایز میگردد؛ زیرا اهل کتاب برای روزه گرفتن، نصف شب غذا میخورند و سَحَری نمیخورند؛ اما مسلمانان در پایان شب، یعنی در سحر، غذا میخورند. میدانید که نمایان شدن تفاوت و تمایز مسلمانان با کافران، امری پسندیده در شریعت است؛ از اینرو پیامبرr مسلمانان را از همانندسازی خود به کافران بازداشته و فرموده است: «خَالِفُوا الْمُشْرِکِینَ وَفِّرُوا اللِّحَى وَأَحْفُوا الشَّوَارِبَ»؛([5]) یعنی: «با مشرکان مخالفت کنید؛ ریشهایتان را بگذارید و سبیلهایتان را کوتاه نمایید». و نیز فرموده است: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ».([6]) یعنی: «هرکس خود را شبیه قومی بسازد، از جرگهی آنهاست». از اینرو شایسته است که مسلمانان، خوردن سَحَری را تا اندکی پیش از طلوع فجر بهتأخیر بیندازند و در خوردنِ سحری عجله نکنند یا زودهنگام، سحری نخورند؛ زیرا پیامبرr فرموده است: مردم تا زمانی که در افطار و گشودن روزهی خود همزمان با غروب خورشید، عجله کنند و خوردن سحری را بهتأخیر بیندازند، در خیر و نیکی بهسر میبرند. همچنین فرموده است: «بلال، شبهنگام و پیش از طلوع فجر اذان میدهد؛ لذا - پس از اذان بلال- بخورید و بیاشامید تا اینکه ابن اممکتوم اذان دهد». اما این بخش روایت که «در میان این دو اذان، تنها این اندازه فاصله بود که بلال پایین میآمد و ابناممکتوم بالا میرفت»، ادراجِ راویست؛ یعنی سخنیست که راوی در ضمنِ این روایت گفته است و شاذ میباشد و صحیح نیست؛ زیرا پیامبرr به خوردن و آشامیدن در فاصلهی اذان بلال و ابناممکتوم$ دستور داد و این، خود نشان میدهد که آنقدر فاصله در میان این دو اذان بوده است که انسان میتوانست با خیالِ راحت غذا بخورد. لذا آنچه راوی گفته است، شاذ و بیاعتبار میباشد؛ بهویژه اینکه زید بن ثابت فاصلهی سحری خوردن پیامبرr تا نماز فجر را بهاندازهی خواندن پنجاه آیه از قرآن بیان نموده است که حدودِ ده تا پانزده دقیقه میباشد. این نشان میدهد که انسان تا آنجا که میتواند خوردن سحری را بهتأخیر بیندازد و نماز فجر را نیز هرچه زودتر بخواند و آنرا بهتأخیر نیندازد. شایسته است که انسان سَحرَی را با این اندیشه تناول نماید که با این کار، از الله و رسولش فرمانبرداری و با اهل کتاب مخالفت میکند تا انزجار خود را از روش اهل کتاب نشان دهد و به امید دستیابی به خیر و برکتی که در خوردن سحریست، سَحَری بخورد و بدینسان نیروی کافی برای عبادت و بندگیِ اللهU بهدست آورد تا خوردن سحری برای او، مایهی خیر و برکت و اطاعت و بندگیِ الله متعال باشد.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 1923؛ و صحیح مسلم، ش: 1095.
([2]) صحیح بخاری، ش: (575، 1921)؛ و صحیح مسلم، ش: 1097.
([3]) صحیح بخاری، ش: (617، 1918)؛ و صحیح مسلم، ش: 1092.
([4]) صحیح مسلم، ش: 1096.
([5]) صحیح بخاری، ش: 5892؛ و صحیح مسلم، ش: 259 بهنقل از ابن عمر.
([6]) صحیح است؛ علامه آلبانی/ این حدیث را در کتاب «حجاب المرأۀ المسلمۀ»، ص 104، و در إرواءالغلیل، ش: 1269 صحیح دانسته است.